پاورپوینت کامل جنگ امام علی با ناکثین و قاسطین و مارقین ۹۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جنگ امام علی با ناکثین و قاسطین و مارقین ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جنگ امام علی با ناکثین و قاسطین و مارقین ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جنگ امام علی با ناکثین و قاسطین و مارقین ۹۱ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل جنگ امام علی با ناکثین و قاسطین و مارقین ۹۱ اسلاید در PowerPoint

کلیدواژه: ناکثین، قاسطین، مارقین، امیرمؤمنان (علیه‌السلام)، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم).

پرسش: آیا امیرمؤمنان (علیه‌السلام) به دستور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با ناکثین و قاسطین و مارقین جنگیده است؟

پاسخ: با توجه به روایات و هم‌چنین تصریح دانشمندان اهل‌ سنت، قضیه اجتهاد جنگ‌کنندگان با امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) که توسط بنی‌امیه برای توجیه جنگ با امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) ساخته شده است، امری است باطل و مخالف با نص صریح روایات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)؛ زیرا طبق روایاتی که در منابع اهل‌ سنت آمده است؛ امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) به دستور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با ناکثین، قاسطین و مارقین جنگیده است.

فهرست مندرجات

۱ – برخورد دوگانه اهل‌سنت با مخالفان امیرمؤمنان و خلفا
۲ – برخورد دوگانه اهل‌سنت با مخالفان امیرمؤمنان و ابوبکر
۲.۱ – روایت بخاری
۲.۲ – روایت عبدالرزاق صنعانی
۲.۳ – روایت ابن کثیر دمشقی
۲.۴ – برخورد دوگانه اهل‌سنت با مخالفان امیرمؤمنان و عثمان
۲.۵ – بیان ابن تیمیه
۲.۶ – بیان ابن حزم
۳ – جنگ با امیرمومنان اجتهاد در برابر نص
۳.۱ – روایات نقل شده از امام علی
۳.۱.۱ – نقل بزار
۳.۱.۲ – نقل خطیب بغدادی
۳.۱.۳ – نقل مقدسی
۳.۲ – روایات نقل شده از عمار
۳.۲.۱ – نقل ابویعلی
۳.۳ – روایات نقل شده از ابن مسعود
۳.۴ – روایات نقل شده از ابوایوب انصاری
۴ – تأسف برخی از صحابه و تابعین برای شرکت نکردن در صفین
۵ – جدایی از مسلمین سبب خروج از اسلام نزد اهل‌ سنت
۵.۱ – نتیجه نهائی روایات
۶ – پانویس
۷ – منبع

برخورد دوگانه اهل‌سنت با مخالفان امیرمؤمنان و خلفا

یکی از مطالبی که همواره اهل‌ سنت بر آن تأکید دارند، این است که در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان هر دو طرف مسلمان و مجتهد بودند؛ بنابراین هر دو طرف به‌ اندازه خود ثواب می‌برند؛ چه آن‌ها که بر ضد خلیفه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جنگیده و بیش از بیست هزار نفر مسلمان را کشته‌اند و چه آنان که برای دفاع از مملکت مسلمانان و دفاع از جان خود و دیگر مسلمانان با شورشیان جنگیده‌اند. اما وقتی به مخالفان ابوبکر، عمر و عثمان می‌رسند، آن‌ها را محارب، مرتد، کافر و … می‌دانند!
واقعاً چه فرقی است بین کسانی که با ابوبکر و عثمان جنگیده‌اند و بین کسانی که با امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) جنگیده‌اند؛ در حالی که هر دو گروه از اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده‌اند؟
برای روشن‌تر شدن مسئله، ما این مسئله را در دو بخش مجزا بررسی خواهیم کرد:

برخورد دوگانه اهل‌سنت با مخالفان امیرمؤمنان و ابوبکر

در منابع متعدد از اهل‌ سنت آمده است که ابوبکر، با کسانی از اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که از دادن زکات به وی امتناع نمودند، جنگید و خالد بن ولید را برای جنگ با مالک بن نویره فرستاد، چون مالک از دادن زکات به ابوبکر امتناع نموده بود.
از روایتی که در صحیح بخاری آمده است فهمیده می‌شود که: کسانی که به ابوبکر زکات نمی‌دادند، مرتد نشده بودند و شهادتین را می‌گفتند و نماز و زکات و سایر تکالیف اسلامی را نیز قبول داشتند؛ اما از دادن زکات به ابوبکر اجتناب می‌کردند؛ پس با اینکه فقط مخالف ابوبکر بودند و شریعت اسلامی را قبول داشتند، ابوبکر با آنها جنگید، حتی در ابتدا عمر هم در این مورد به ابوبکر اعتراض کرد:

روایت بخاری

حدثنا ابو الْیَمَانِ الْحَکَمُ بن نَافِعٍ اخبرنا شُعَیْبُ بن ابی حَمْزَهَ عن الزُّهْرِیِّ حدثنا عُبَیْدُ اللَّهِ بن عبدالله بن عُتْبَهَ بن مَسْعُودٍ اَنَّ اَبَا هُرَیْرَهَ رضی الله عنه قال لَمَّا تُوُفِّیَ رسول اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وکان ابو بَکْرٍ رضی الله عنه وَکَفَرَ من کَفَرَ من الْعَرَبِ فقال عُمَرُ رضی الله عنه کَیْفَ تُقَاتِلُ الناس وقد قال رسول اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اُمِرْتُ اَنْ اُقَاتِلَ الناس حتی یَقُولُوا لَا اِلَهَ الا الله فَمَنْ قَالَهَا فَقَدْ عَصَمَ مِنِّی مَالَهُ وَنَفْسَهُ الا بِحَقِّهِ وَحِسَابُهُ علی اللَّهِ فقال والله لَاُقَاتِلَنَّ من فَرَّقَ بین الصَّلَاهِ وَالزَّکَاهِ فان الزَّکَاهَ حَقُّ الْمَالِ والله لو مَنَعُونِی عَنَاقًا کَانُوا یُؤَدُّونَهَا الی رسول اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لَقَاتَلْتُهُمْ علی مَنْعِهَا.

از ابوهریره نقل شده که گفت: وقتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رحلت کرد، بعد از او ابوبکر (خلیفه) بود، و کافر شد از عرب هر کسی که کافر شد، عمر بن خطاب به ابوبکر گفت چگونه با مردم می‌جنگی با اینکه پیامبر فرموده بود: دستور دارم با مردم بجنگم تا اینکه بگویند: لا اله الا الله، پس هر کس که آن را بگوید؛ خون و اموالش از من حفظ می‌شود و حسابش با خداوند است، ابوبکر گفت: به خدا قسم با کسی که بین نماز و زکات فرق بگذارد، می‌جنگم؛ همانا زکات حق مال است؛ به خدا قسم اگر بزغاله‌ای را از زکات دادنش به من امتناع بکنند و آن را به رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌دادند با آنها می‌جنگم.

روایت عبدالرزاق صنعانی

همچنین این‌ مطلب در صریح روایات اهل‌ سنت نیز آمده است؛ عبدالرزاق صنعانی استاد بخاری می‌گوید:
اخبرنا عبدالرزاق عن بن جریج و بن عیینه عن عمرو بن دینار عن محمد بن طلحه بن یزید بن رکانه قال قال عمر لان اکون سالت النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عن ثلاثه احب الی من حمر النعم عن الکلاله وعن الخلیفه بعده وعن قوم قالوا نقر بالزکاه فی اموالنا ولا نؤدیها الیک ایحل قتالهم‌ام لا قال وکان ابو بکر یری القتال. عمر گفت اگر در سه مورد از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سوال کرده بودم، برای من از شتران سرخ‌مو بهتر بود! در مورد کلاله، و در مورد خلیفه بعد از او، و در مورد کسانی که گفتند ما زکات در اموال را قبول داریم، اما آن را به تو (ابوبکر و عمر) نمی‌دهیم! آیا جنگ با آنان جایز است یا خیر! و ابوبکر جنگ با آنان را جایز می‌دانست!

این روایت، به صراحت نشان می‌دهد که کسانی که ابوبکر حکم جنگ با آنان را داد، منکر اصل زکات نبودند و ابوبکر را به‌ عنوان شخصی که شایسته گرفتن زکات است، قبول نداشتند!

روایت ابن کثیر دمشقی

ابن کثیر دمشقی سلفی نیز روایتی در تایید همین مضمون ذکر می‌کند! او می‌گوید: و جعلت وفود العرب تقدم المدینه یقرون بالصلاه ویمتنعون من اداء الزکاه ومنهم من امتنع من دفعها الی الصدیق وذکر ان منهم من احتج بقوله تعالی > خذ من اموالهم صدقه تطهرهم وتزکیهم بها وصل علیهم ان صلاتک سکن لهمو قد روی الجماعه فی کتبهم سوی ابن ماجه عن ابی هریره ان عمر بن الخطاب قال لابی بکر علام تقاتل الناس وقد قال رسول الله امرت ان اقاتل الناس حتی یشهدوا ان لا اله الا الله وان محمدا رسول الله فاذا قالوها عصموا منی دماءهم واموالهم الا بحقها فقال ابو بکر والله لو منعونی عناقا وفی روایه عقالا کانوا یؤدونه الی رسول الله لاقاتلنهم علی منعها … .

نمایندگانی از طوائف عرب، وارد مدینه می‌شدند که نماز را قبول داشتند؛ ولی از ادای زکات امتناع می‌نمودند و بعضی از آنها از دادن زکات به ابی‌بکر امتناع می‌نمودند و آمده است که بعضی از آنها به این آیه شریفه احتجاج می‌کردند: «خذ من اموالهم صدقه تطهرهم وتزکیهم بها وصل علیهم ان صلاتک سکن لهم؛ ‌ای پیامبر! از اموالشان، زکات بگیر تا پاکیزه کنی آنها را و برای آنها درود بفرست؛ همانا درود تو برای آنها تسکین (رحمت و برکت) است.»
احتجاج امتناع‌کنندگان به این آیه این بود که: ما زکات مان را به کسی نمی‌دهیم که درودش برای ما تسکین (رحمت و برکت) نباشد … صحابه رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درباره این گروه با ابوبکر صحبت کردند که آنها را با زکات ندادنشان به حال خودشان وا گذارد تا اینکه ایمان در قلب‌هایشان رسوخ کند تا بعد از آن زکات بدهند؛ ولی ابوبکر از عمل به پیشنهاد آنها امتناع نمود و علمای جماعت غیر از ابوهریره روایت کرده‌اند که عمر بن خطاب به ابوبکر گفت: بنابر چه چیزی با این مردم می‌جنگی با اینکه پیامبر فرموده بود: دستور دارم با مردم بجنگم تا وقتی که بگویند: لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و هر وقت که این را گفتند خون و اموالشان از من حفظ می‌شود مگر به ادا کردن حق این جملات، ابوبکر گفت: به خدا قسم اگر به‌ اندازه نخی از زکات دادن به من امتناع بکنند با آنها می‌جنگم».

یعنی اعراب، در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بعد از دادن زکات، از حضرت معجزه دیده بودند، و می‌گفتند تنها به کسی زکات می‌دهیم که از او معجزه و کرامت ببینیم، اما چون ابوبکر چنین کرامتی نداشت، از دادن زکات به او امتناع کردند!
در اینجا اهل‌ سنت باید به این سوال جواب دهند که: چرا بین مخالفین ابوبکر که به او زکات ندادند و بین کسانی که بر حکومت عادلانه امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) خروج کردند تفاوت قائل می‌شوند؟ مگر از نظر آنها فقط ابوبکر خلیفه رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود؟ آیا خروج‌کنندگان بر حکومت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) مجتهد و ماجور بودند؛ اما مخالفین حکومت ابوبکر مستحق کشته شدن؟ چرا ابوبکر باید مخالفین خود را آن هم با وضع فجیعی بکشد؛ چرا ابوبکر خالد بن ولید را که قاتل مالک بن نویره بود، مجازات نکرد؟ اگر صحابه مجتهد بوده‌اند، چرا مالک بن نویره مجتهد نباشد؟ آیا او نیز نمی‌توانست اجتهاد کند و از دادن زکات به ابوبکر خودداری کند؟
آیا مالک بن نویره کسی را کشته بود که باید به دست خالد بن ولید کشته می‌شد؟ و یا اینکه ـ هم‌چنان‌که عبدالرزاق و ابن کثیر نیز گفته‌اند ـ اصل زکات را قبول داشتند؛ اما ابوبکر را شایسته گرفتن زکات نمی‌دانستند!

برخورد دوگانه اهل‌سنت با مخالفان امیرمؤمنان و عثمان

کسانی که با عثمان جنگیدند و او را به قتل رساندند، از اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودند، چرا آن‌ها نیز همانند کسانی که با امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) جنگیدند، مجتهد به حساب نمی‌آیند و به خاطر کشتن عثمان، اجر و ثواب ندارند؟ چرا افرادی مثل ابن حزم، مجتهد بودن آنها را نفی می‌کنند؟
آیا می‌شود پذیرفت که: قاتلین عثمان که از صحابه نیز بوده‌اند، مجتهد و مأجور نباشند؛ بلکه محارب و ملعون باشند؛ اما شورشیان بر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) همه مجتهد و مأجور باشند؟
آیا امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) (نعوذباالله) کسی را کشته بود و یا حلالی را حرام و یا حرامی را حلال کرده بود؟ و یا اینکه آن حضرت فقط می‌خواست عدالت را در جامعه اسلامی اجرا کند و مستکبرین و مفسدین آن زمان را از تجاوز به حقوق دیگران منع کند؛ که به مذاق ناکثین و قاسطین و مارقین خوش نیامد؟

بیان ابن تیمیه

ابن تیمیه حرانی در کتابش «منهاج السنه» نظریه مجتهد بودن شورشیان مثل طلحه و زبیر و معاویه و … را به عده زیادی از علمای اهل‌سنت نسبت می‌دهد:
وقالت طائفه ثالثه بل علی هو الامام وهو مصیب فی قتاله لمن قاتله وکذلک من قاتله من الصحابه کطلحه والزبیر کلهم مجتهدون مصیبون وهذا قول من یقول کل مجتهد مصیب کقول البصریین من المعتزله ابی الهذیل وابی علی وابی‌هاشم ومن وافقهم من الاشعریه کالقاضی ابی بکر وابی حامد وهو المشهور عن ابی الحسن الاشعری وهؤلاء ایضا یجعلون معاویه مجتهدا مصیبا فی قتاله کما ان علیا مصیب وهذا قول طائفه من الفقهاء من اصحاب احمد وغیرهم…

و طایفه‌ای از علما هستند که می‌گویند علی (علیه‌السّلام) امام بوده است و در جنگیدن با این سه گروه بر حق بوده است و همچنین کسانی که با آن حضرت جنگیدند نیز همگی مجتهد بودند و کار درست انجام داده‌اند! و این قول و نظریه کسانی است که می‌گویند که: هر مجتهدی نظرش بر حق است؛ مثل معتزلی‌های بصره مانند ابوهذیل و ابوعلی و ابو‌هاشم و کسانی که از اشعری‌ها با نظر اینها موافق بودند مثل قاضی ابوبکر و ابوحامد و همین قول نیز مشهور است از ابوالحسن اشعری؛ و همین افراد معاویه را نیز مجتهدی می‌دانند که در جنگ با علی بر حق بوده است؛ هم‌چنان‌که علی (علیه‌السّلام) بر حق بوده است و این قول طایفه‌ای از اصحاب احمد و غیر آنها است.

بیان ابن حزم

ابن حزم در کتاب «الفصل فی الملل والاهواء والنحل» آورده است:
قطعنا علی صواب علی رضی الله عه وصحه امانته وانه صاحب الحق وان له اجرین اجر الاجتهاد واجر الاصابه وقطعنا ان معاویه رضی الله عنه ومن معه مخطئون مجتهدون ماجورون اجرا واحدا. در مورد بر حق بودن علی و صحت امانت‌داری‌اش و اینکه آن حضرت، صاحب حق بوده است به یقین رسیدیم! و برای آن حضرت دو اجر بوده است؛ یکی اجر اجتهادش و اجر بر حق بودن و یقین داریم اینکه معاویه و کسانی که با او بودند خطاکننده‌های ماجور بودند که یک اجر داشتند. و در جای دیگر خروج‌کنندگان بر عثمان را محارب و ملعون می‌داند؛ با اینکه ناکثین و قاسطین را مجتهد و ماجور دانسته بود:

و لیس هذا کقتله عثمان رضی الله عنه لانهم لا مجال للاجتهاد فی قتله لانه لم یقتل احدا ولا حارب ولا قاتل ولا دافع ولا زنی بعد احسان ولا ارتد فیسوغ المحاربه تاویل بل هم فساق محاربون سافکون دما حراما عمدا بلا تاویل علی سبیل الظلم والعدوان فهم فساق ملعون. کسانی که با علی جنگیدند، مثل قاتلین عثمان نبودند؛ برای اینکه برای قاتلین عثمان هیچ مجال و حقی برای اجتهاد باقی نمانده بود؛ زیرا عثمان هرگز کسی را نکشته بود و جنگ و ستیز با کسی نکرده بود و زنا نکرده بود و مرتد نشده بود که جنگ با او جایز شود! بلکه کسانی که عثمان را کشتند فاسق و محارب و خونریز بودند که بدون تاویل و از روی ظلم و عدوان بوده است، پس همه آنها فاسق و ملعون بوده‌اند!

سوال ما این است که آیا نعوذ بالله به عقیده اهل‌ سنت، امیرمؤمنان کسی را کشته بود و یا با خلیفه محاربه کرده بود؟ یا زنا کرده بود و یا مرتد شده بود که برای دشمنان حضرت علی راه اجتهاد باز بود؟! دلیل این برخوردهای دوگانه چیست؟

جنگ با امیرمومنان اجتهاد در برابر نص

روشن است که هر نوع اجتهادی باید مستند به کتاب و سنت باشد؛ زیرا هر نوع اجتهادی که برخلاف نص

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.