پاورپوینت کامل توسل بلال به قبر پیامبر ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل توسل بلال به قبر پیامبر ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل توسل بلال به قبر پیامبر ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل توسل بلال به قبر پیامبر ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل توسل بلال به قبر پیامبر ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint
کلیدواژه: توسل، بلال بن حارث.
پرسش: آیا روایت توسل بلال بن حارث به قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با تأیید عمر، معتبر است؟
پاسخ: توسل به انبیاء، ائمه و صالحان (صلواتاللهعلیهماجمعین)، یکی از باورهایی است که تمام مسلمانان در طول تاریخ بر آن اجماع و اتفاق داشتهاند و عملاً نیز بر این باور پایبند بودهاند؛ اما وهابیها به پیروی از ابنتیمیه، فریاد سر دادهاند که هر نوع توسل به اموات شرک است و انجامدهنده آن مشرک و مهدورالدم میباشد. در این مقاله سعی شده است تا به این مسئله که هر نوع توسلی شرک نیست پاسخ داده شود.
فهرست مندرجات
۱ – دیدگاه وهابیت در توسل
۱.۱ – سخن ابنتیمیه
۱.۲ – سخن محمد بن عبدالوهاب
۱.۳ – سخن سلیمان بن عبدالله
۱.۴ – فتوای هیئت دائمی علمای عربستان
۱.۴.۱ – فتوای اول
۱.۴.۲ – فتوای دوم
۲ – توسل صحابه به پیامبر
۲.۱ – پاورپوینت کامل توسل بلال به قبر پیامبر ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint
۲.۲ – بررسی راویان روایت
۲.۲.۱ – ابومعاویه
۲.۲.۲ – سلیمان بن مهران
۲.۲.۳ – ابوصالح السمان
۲.۲.۴ – مالکالدار
۲.۳ – تصحیح سند روایت توسط اهل سنت
۲.۳.۱ – ابنکثیر دمشقی
۲.۳.۲ – ابنحجر عسقلانی
۲.۳.۳ – ابنحجر هیتمی
۲.۳.۴ – سمهودی
۲.۳.۵ – صدیقالغماری الحسینی
۳ – تایید عمل بلال توسط عمر
۳.۱ – کلام حصنی دمشقی
۳.۲ – کلام بنباز
۳.۳ – بخش استفتائات سایت مرکزی
۴ – درخواست حاجت از مرده
۴.۱ – تبصره بر فتوای ابنتیمیه
۴.۲ – نکات سخن ابنتیمیه
۵ – پانویس
۶ – منبع
دیدگاه وهابیت در توسل
وهابیت میگویند هر نوع توسل به اموات شرک است و انجامدهنده آن مشرک و مهدورالدم میباشد. ولی در سیره مسلمانان اتفاق وجود دارد. برای اثبات این مطلب به ذکر چند سخن از سران این گروه و پیروانشان اکتفا میکنیم:
سخن ابنتیمیه
ابنتیمیه حرانی در کتاب زیارهالقبور خود مینویسد:
«من یاتی الی قبر نبی او صالح او من یعتقد فیه انه قبر نبی او رجل صالح ولیس کذلک ویساله ویستنجده فهذا علی ثلاث درجات احدهما ان یساله حاجته مثل ان یساله ان یزیل مرضه او مرض دوابه او یقضی دینه او ینتقم له من عدوه او یعافی نفسه واهله ودوابه ونحو ذلک مما لا یقدر علیه الا الله (عزّوجلّ) فهذا شرک صریح یجب ان یستتاب صاحبه فان تاب والا قتل؛ کسانی که به سوی قبر پیامبر و یا فرد صالحی یا جایی که اعتقاد دارد در آن قبر پیامبر و یا فرد صالحی وجود دارد اما در واقع نیست، بیاید و از او درخواست نماید، درخواست او سه نوع است:
اول این که از او درخواست نماید تا مریضی خود و یا چهارپایان او را برطرف کند، یا دینش را ادا کند، یا از دشمنانش انتقام بگیرد، و یا برای خود و اهل و چهار پایانش عافیت دهد و مثل این درخواستها که تنها خداوند متعال بر آن قدرت دارد، این درخواستها شرک آشکار است و واجب است که این شخص توبه داده شود و اگر توبه نکند باید کشته شود».
سخن محمد بن عبدالوهاب
محمد بن عبد الوهاب، مجدد و ناشر افکار ابنتیمیه، درخواست شفاعت و توسل به قصد تقرب به خداوند را مجوز ریختن خون و مباح شدن اموال توسل کنندگان میداند و میگوید:
«وان قصدهم الملائکه والانبیاء والاولیاء یریدون شفاعتهم والتقرب الی الله تعالی بهم هو الذی احل دماءهم واموالهم؛ اگر کسی از فرشتگان، پیامبران و اولیاء درخواست شفاعت کند و هدفشان تقرب به خداوند باشد، او کسی است که خون و مالشان را حال و مباح ساخته است».
و در جای دیگر تصریح میکند که اسلام یک شخص جز با برائت از کسانی که انبیا و صالحان را میخوانند و تکفیر کردن آنان، صحیح نمیشود:
«وانما کان شرکهم انهم یدعون الانبیاء والصالحین ویندبونهم وینذرون لهم ویتوکلون علیهم یریدون منهم انهم یقربونهم الی الله…
لا یصح دین الاسلام الا بالبراءه من هؤلاء وتکفیرهم؛ دین اسلام صحیح نیست مگر با برائت جستن از آنها «کسانی که انبیاء و صالحان را میخوانند… و آنها را مایه تقرب به سوی خدا میدانند» و تکفیر کردن آنها».
در قسمت دیگر از کتابش آورده است، بندهای که خداوند را عبادت میکند؛ اما در کنارش پیامبر و یا ولی خدا را میخواند، برایش دو خداوند گرفته و معتقد به وحدانیت خداوند نیست و کار مشرکان در گذشته و امروز همین بوده و هست:
«فمن عبدالله لیلا ونهاراً ثم دعا نبیاً او ولیا عند قبره فقد اتخذ الهین اثنین ولم یشهد ان لا اله الا الله لان الاله هو المدعو کما یفعل المشرکون الیوم عند قبر الزبیر او عبد القادر او غیرهم وکما یفعل قبل هذا عند قبر زید وغیره؛ کسی که خداوند را در شب و روز عبادت میکند؛ اما پیامبر و یا اولیاء را نزد قبرش میخواند؛ دو خدا برایش گرفته و به وحدانیت خداوند شهادت نداده است؛ زیرا خداوند خوانده میشود. همچنانکه امروزه مشرکان در نزد قبر زبیر و یا عبدالقادر و یا غیر آنها انجام میدهند؛ همانگونه که پیش از این در نزد قبر زید و غیره انجام میدادند».
و در نهایت سخن و عقیده او این است که تمام مذاهب، کسانی را که بین خدا و خلق خدا قائل به واسطه هستند، کافر و مرتد میدانند و مال خون آنها حلال است:
«و اما کلام اهل العلم فقد ذکر فی (الاقناع) فی باب حکم المرتد اجماع المذاهب کلهم علی ان من جعل بینه وبین الله وسائط یدعوهم انه کافر مرتد حلال المال والدم».
سخن سلیمان بن عبدالله
نوه محمد بن عبد الوهاب نیز قائل شدن واسطه بین خدا و مخلوق را بدگمانی نسبت به خداوند میداند:
«ومن ظن ان له ولدا او شریکا او ان احدا یشفع عنده بدون اذنه او ان بینه وبین خلقه وسائط یرفعون حوائجهم الیه او انه نصب لعباده اولیاء من دونه یتقربون بهم الیه ویجعلونهم وسائط بینه وبینهم فیدعونهم ویخافونهم ویرجونهم فقد ظن به اقبح الظن واسوءه؛ کسی که گمان دارد برای خداوند فرزند یا شریک است و یا فردی بدون اجازه خداوند میتواند شفاعت کند و یا گمان داشته باشد که بین خدا و مخلوقش واسطه است که حاجات را به سوی خدا میبرند و یا خداوند برای بندگان اولیایی را غیر از خودش منصوب نموده که بندگان به وسیله آنها تقرب بجویند و آنها را واسطه بین خدا و خود قرار دهند و آنها را بخواند، اگر کسی این چنین گمانهایی داشته باشند، زشتترین گمان را به خداوند دارد».
فتوای هیئت دائمی علمای عربستان
این گروه بدترین و زشتترین فتاوا را درباره شیعیان تا هنوز صادر کرده و یکی از فتاوای آنها این است که ازدواج دختران « با یک فرد شیعه جایز نیست و عقد آنها باطل است؛ چراکه شیعیان اهل بیت را میخوانند و مشرک هستند. نمونهای از این گونه فتاوا را مرور میکنیم:
فتوای اول
خانمی از اهل سنت کرد، از گروه فتاوای عربستان سعودی سؤال کرده است، من با مردی که ظاهرا خودش را سنی معرفی کرد، ازدواج کردم؛ اما بعد از عقد فهمیدم که او سنی نیست؛ بلکه یک شیعه متعصب است. خواهشمندم راهنمایی فرمایید که وظیفه من چیست و من چه کار کنم؟
پاسخ گروه فتاوا این است:
«لا یجوز تزویج بنات اهل السنه من ابناء الشیعه، ولا من الشیوعیین، واذا وقع النکاح فهو باطل؛ لان المعروف عن الشیعه دعاء اهل البیت والاستغاثه بهم، وذلک شرک اکبر، ولان الشیوعیین ملحدون لا دین لهم، وعلیک ایتها السائله الذهاب الی اهلک وعدم تمکینه من نفسک، مع الرفع الی الجهه المسئوله لدیکم. (الرئیس: عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، نائب الرئیس: عبدالعزیز آل الشیخ، عضو: عبدالله بن غدیان، عضو: صالح الفوزان، عضو: بکر ابو زید.)
ازدواج دختران اهل سنت با پسران شیعه و کسانی که کمونیست هستند، جایز نیست؛ اما اگر ازدواجی صورت گرفت و عقد انجام شد، باطل است؛ زیرا معروف این است که شیعه، اهل بیت را میخوانند و به آنها استغاثه میکنند و این شرک بزرگ است و کمونیستها نیز ملحد هستند و دینی ندارند».
فتوای دوم
در پاسخ سؤال ذیل که یکی از اهل سنت درباره ازدواج قبیله خود با شیعیان و خوردن ذبیحه آنان سؤال کرده، میگوید: اگر آنها علی (علیهالسلام) و حسن (علیهالسلام) و حسین (علیهالسلام) را میخوانند، مشرک هستند و از ملت اسلام خارجاند:
السؤال
انا من قبیله فی الحدود الشمالیه ومختلطین نحن وقبائل من العراق ومذهبهم شیعه وثنیه یعبدون قِبباً ویُسمّونها بالحسن والحسین وعلی، واذا قام احدهم قال: یا علی. یا حسین، وقد خالطهم البعض من قبائلنا فی النکاح وفی کل الاحوال… وقد سمعت ان ذبحهم لا یؤکل وهؤلاء یاکلون ذبحهم.
الجواب
اذا کان الواقع کما ذکرت من دعائهم علیّاً والحسن والحسین ونحوهم فهم مُشرکون شرکاً اکبر یُخرج من ملّه الاسلام، فلا یحل ان نـُـزوّجـهــم المسلمات، ولا یحلّ لنا ان نتزوّج من نسائهم، ولا یحلّ لنا ان ناکل من ذبائحهم.
قال تعالی: «وَلاَ تَنکِحُواْ الْمُشْرِکَات حَتَّی یُؤْمِنَّ وَلاَمَهٌ مُّؤْمِنَهٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکَهٍ وَلَوْ اَعْجَبَتْکُمْ وَلاَ تُنکِحُواْ الْمُشِرِکِینَ حَتَّی یُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکٍ وَلَوْ اَعْجَبَکُمْ اُوْلَـئِکَ یَدْعُونَ اِلَی النَّارِ وَاللّهُ یَدْعُوَ اِلَی الْجَنَّهِ وَالْمَغْفِرَهِ بِاِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُون ».
پاسخ: اگر واقعیت همان باشد که شما ذکر کردهاید، که آنها (شیعیان) علی و حسن و حسین … را میخوانند، آنها به واسطه شرک اکبر مشرک هستند و از ملت مسلمان خارج هستند؛ پس ازدواج دختران مسلمان به آنها جایز نیست و ازدواج با زنان آنها نیز جایز نیست و ذبیحه آنان نیز حلال نیست.
خدای متعال فرموده است: …
(الرئیس/ عبد العزیز بن عبدالله بن باز، نائب رئیس الجنه/ عبد الرزاق عفیفی، عضو/ عبدالله بن غدیان، عضو/ عبدالله بن قعود)
اینها نمونهای از فتاوای این هیئت است که دائما به پیروی از ابنتیمیه، شیعیان را مشرک و کافر و واجبالقتل میدانند و همواره اهل سنت را بر علیه شیعه تحریک میکنند.
توسل صحابه به پیامبر
اما اگر تاریخ و روایات اهل سنت را بررسی کنیم، به مواردی دست مییابیم که صحابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعد از رحلتش به آن حضرت و یا یکی از اهل بیت و امامان معصوم (علیهمالسّلام) توسل کرده و حاجت هم گرفتهاند.
در این نوشتار، یکی از این موارد را با سند صحیح بررسی کرده و تقدیم طالبان راه حق و حقیقت میکنیم تا باشد که سستی بنیان عقیده وهابیت و تضاد فکری و اعتقادی آنان با سیره و روش صحابه بزرگوار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و بزرگان علمای اهل سنت بیش از پیش برای همگان روشن شود.
پاورپوینت کامل توسل بلال به قبر پیامبر ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint
با توجه به سخنان صریح علمای اهل سنت، بلال بن حارث یکی از صحابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است.
در یکی از سالهای خلافت عمر بن خطاب، در مدینه قحطی آمد و به شدت مردم را دچار مشکل ساخت، و تمامی گیاهان و درختان خشک شد. این صحابی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با اعتقاد راسخی که به آن حضرت داشت، نزد قبر مطهر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و به حضرت متوسل شد و درخواست باران نمود. رسول خدا در خواب این صحابی آمد و پیام داد که به عمر سلام بگوید: طلب باران کند، مطمئن باشد که باران میآید و امت از قحطی نجات مییابد.
عمر بن خطاب با شنیدن این خبر، گریه کرد و قول مساعدت با امت را داد.
متن این روایت را ابن ابی شیبه؛ استاد بخاری با سند صحیح اینگونه نقل کرده است:
حَدَّثَنَا اَبُو مُعَاوِیَهَ، عَنِ الْاَعْمَشِ، عَنْ اَبِی صَالِحٍ، عَنْ مَالِکِ الدَّارِ، قَالَ: وَکَانَ خَازِنَ عُمَرَ عَلَی الطَّعَامِ، قَالَ: اَصَابَ النَّاسَ قَحْطٌ فِی زَمَنِ عُمَرَ، فَجَاءَ رَجُلٌ الَی قَبْرِ النَّبِیّ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، اسْتَسْقِ لِاُمَّتِکَ فَاِنَّهُمْ قَدْ هَلَکُوا، فَاَتَی الرَّجُلَ فِی الْمَنَامِ، فَقِیلَ لَهُ: ائْتِ عُمَرَ فَاَقْرِئْهُ السَّلَامَ، وَاَخْبِرْهُ اَنَّکُمْ مَسْقِیُّونَ وَقُلْ لَهُ: عَلَیْکَ الْکَیْسُ، عَلَیْکَ الْکَیْسُ “، فَاَتَی عُمَرَ فَاَخْبَرَهُ، فَبَکَی عُمَرُ، ثُمَّ قَالَ: یَا رَبِّ، لَا آلو الَّا مَا عَجَزْتُ عَنْهُ.
مالکالدار که خزانهدار عمر بود، میگوید: در زمان عمر مردم گرفتار قحطی شدند مردی به سوی قبر شریف رسول خدا آمد و گفت: ای رسول خدا برای امتت از خداوند باران بخواه؛ چرا که آنان نزدیک است هلاک شوند. رسول خدا در خواب او آمد و فرمود: نزد عمر برو و سلام مرا برسان و به او خبر بده که شما سیراب میشوید و بگو نسبت به مردم بخششهایت بیشتر باشد. این مرد نزد عمر آمد و از این خوابش خبر داد، عمر گریه کرد و گفت: ای پروردگار من قابل این سلام و اکرام نبودم هر خدمتی که از دستم بیاید از این مردم دریغ نخواهیم کرد.
اکنون که متن روایت را از نظر گذراندیم، بحث را با دو مطلب ذیل ادامه میدهیم:
بررسی راویان روایت
علمای رجال اهل سنت، راویان سند این روایت را افراد موثق و مورد اطمینان معرفی کردهاند که به ترتیب، توثیق آنها را ذکر مینماییم:
ابومعاویه
اسم این راوی، محمد بن خازم است. ابن حجر در کتاب «تقریب التهذیب» ایشان را موثق و حافظترین مردم در روایت معرفی کرده است:
«محمد بن خازم بمعجمتین ابو معاویه الضریر الکوفی عمی وهو صغیر ثقه احفظ الناس لحدیث الاعمش وقد یهم فی حدیث غیره من کبار التاسعه مات سنه خمس وتسعین وله اثنتان وثمانون سنه وقد رمی بالارجاء».
سلیمان بن مهران
اسم اعمش، سلیمان است. ابن حجر وی را نیز ثقه معرفی کرده است:
«سلیمان بن مهران الاسدی الکاهلی ابو محمد الکوفی الاعمش ثقه حافظ عارف بالقراءات …».
ابوصالح السمان
اسم ابوصالح، ذکوان است و ابنحجر این راوی را نیز ثقه معرفی کرده است:
«ذکوان ابو صالح السمان الزیات المدنی ثقه ثبت وکان یجلب الزیت الی الکوفه من الثالثه مات سنه احدی ومائه».
مالکالدار
آخرین راوی در این روایت مالکالدار است که داستان توسل به قبر مطهر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را از بلال بن حارث نقل کرده است.
علمای اهل سنت درباره این راوی دو نظر دارند.
برخی گفتهاند او تابعی و شخص موثق است.
ابویعلی قزوینی درباره او مینویسد:
«مالکالدار مولی عمر بن الخطاب رضیالله عنه تابعی قدیم متفق علیه اثنی علیه التابعون ولیس بکثیر الروایه روی عن ابی بکر الصدیق وعمر…؛ مالک الدار، غلام عمر بن خطاب و تابعی سن گذشته، (یعنی بزرگان صحابه را درک کرده) است و مورد قبول همه بود که همه تابعین او را مدح کردهاند، اما روایت فراوان ندارد. وی از ابوبکر و عمر روایت نقل کرده است…».
محقق این کتاب در پاورقی صفحه بعد، در باره «مالکالدار» مینویسد:
«مالک الدار الذی علیه مدار الحدیث: سکت عنه البخاری و ابن ابی حاتم، فلم یبنا حاله، لکن بینه المصنف، ووثقه بقوله: «تابعی قدیم متفق علیه، اثنی علیه التابعون» فزالت عنه عله الجهاله التی تمسک بها بعض المعاصرین.
درباره مالکالدار که محور این روایت است، بخاری و ابن ابیحاتم ساکتاند و چیزی درباره او نگفتهاند، اما مصنف کتاب «خلیلی قزوینی» حال او را بیان کرده و با این تعبیرش: تابعی قدیم متفق علیه، اثنی علیه التابعون»، او را توثیق؛ پس علت جهالتی که برخی از معاصران آن را دستمایه خود قرار دادهاند، برطرف شد».
اما ابنحجر عسقلانی صحابهشناس، اسم مالکالدار را در کتاب «الاصابه فی معرفه الصحابه» آورده و او را از جمله صحابه شمرده است:
«مالک بن عیاض مولی عمر هو الذی یقال له مالک الدار له ادراک وسمع من ابی بکر الصدیق وروی عن الشیخین ومعاذ وابی عبیده روی عنه ابو صالح السمان وابناه عون وعبدالله ابنا مالک واخرج البخاری فی التاریخ من طریق ابی صالح ذکوان عن مالک الدار ان عمر قال فی قحوط المطر یا رب لا آلو الا ما عجزت عنه؛ مالک بن عیاض، غلام عمر همان کسی است که به او مالکالدار گفته میشده است و او محضر پیامبر خدا را درک کرده و از ابوبکر و شیخین و معاذ، ابوعبیده روایت نقل کرده است. و از او ابوصالح سمان و دو پسرش عون و عبدالله روایت نقل کرده است. بخاری در «تاریخالکبیر» ای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 