پاورپوینت کامل اسناد خوبیها و بدیها به خدا و خلق ۶۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اسناد خوبیها و بدیها به خدا و خلق ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسناد خوبیها و بدیها به خدا و خلق ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اسناد خوبیها و بدیها به خدا و خلق ۶۸ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل اسناد خوبیها و بدیها به خدا و خلق ۶۸ اسلاید در PowerPoint
کلیدواژه: خداوند، آیه، سوره نساء، سوره انعام.
پرسش: چگونه خداوند در فرازهایی آیه ۷۸ سوره نساء، تمام خوبیها و بدیها را به خود نسبت داده ، اما در فرازهای دیگری، عامل بدیها را خود انسانها میداند؟!
پاسخ اجمالی: در تفسیر و توضیح این آیات که به ظاهر ناهمخوان به نظر میآیند، نظریات مختلفی بیان شده است:
۱. «سیئه» دارای دو معنا است؛ یکی بلا و گرفتاری، و دیگری گناه و معصیت. مراد از آیاتی که بدیها را به خدا نسبت میدهند، همان بلا و گرفتاریها است، و مراد از آیاتی که بدیها را به خود انسان منتسب میکنند، گناه و آثار وضعی آن است.
۲. جبریون معتقدند که آیاتی که همه خوبیها و بدیها را به خداوند نسبت میدهند، تاییدی بر نظریه آنان بوده و آیاتی که بدیها را به خود انسان نسبت میدهد، از باب آموزش رعایت ادب و احترام است.
۳. جمعبندی این آیات، تاییدکننده نظریه کلامی «امر بین الامرین» است.
۴. انتساب تمام حسنات و تمام سیئات به خداوند از این باب است که زمام امور همه چیزها در دست او است؛ و تمام موجودات، هم در اصل وجود و هم در بقا و هم در حوادثی که برایشان رخ میدهد، تحت فرمان اویند؛ اما نسبت دادن بدیها به انسان، ازاینجهت است که سیئات اموری عدمی هستند و به نوعی به انسان نسبت دارند؛ یعنی افعال انسان موجب سلب نعمت (امنیت، رفاه و…) میگردد و مقصود همه سیئات نیست، بلکه منظور مشکلاتی است که به عنوان کیفر برای گناهان انسان محسوب میشوند این مشکلات هر چند از حیطه قدرت خدا خارج نیست، اما دلیل بروز آن، خود انسان است.
فهرست مندرجات
۱ – بیان ناهمخوانی
۲ – تبیین نظریه علامه طباطبائی
۲.۱ – منظور از حسنه و سیئه
۲.۲ – عنوان وجودی بودن حسنات
۲.۳ – عنوان عدمی بودن سیئات
۲.۴ – از سوی خدا بودن حسنه و سیئه
۲.۵ – علت انتساب برخی سیئات به بندگان
۲.۵.۱ – مورد خطالب بودن تمام انسانها
۲.۵.۲ – نقش عملکرد انسانها در انتساب بدیها
۲.۵.۳ – انتساب برخی خوبیها به اعمال انسانها
۲.۵.۴ – حسنه بودن بلاها
۲.۵.۵ – شرط استناد نعمت و بلا به انسان
۲.۵.۶ – معنای کلی آیه مورد بحث
۳ – خلاصه مطلب
۴ – پانویس
۵ – منبع
بیان ناهمخوانی
خداوند در آیه ۷۸ سوره نساء چنین میفرماید:
«وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَهٌ یَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِ اللّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ یَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِکَ قُلْ کُلًّ مِّنْ عِندِ اللّهِ؛ اگر آنها [منافقان] با خوبی (و پیروزی) روبرو شوند، میگویند: «این خوبی، از ناحیه خدا بود.» و اگر با بدی (و شکستی) مواجه شوند، میگویند: این بدی، از ناحیه تو است. بگو: تمام خوبیها و بدیها از ناحیه خدا است»
سپس در آیه بعد ادامه میدهد:
«مَّا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَهٍ فَمِن نَّفْسِکَ؛ …(آری) آنچه از نیکیها به تو میرسد، از جانب خداست و آنچه از بدیها به تو میرسد، از خود تو است».
در نگاه ابتدایی، نوعی ناهمخوانی میان این دو آیه پیاپی و نیز میان هر کدامشان با برخی آیات دیگر به نظر میآید؛ که در ذیل به مختصری از بررسیهای انجام شده در این زمینه خواهیم پرداخت:
۱. برخی مفسران معتقدند که «سیئه» دارای دو معنا میباشد: یکی بلا و گرفتاری، و دیگری گناه و معصیت؛ و در همین راستا آیاتی که سیئه را به خدا نسبت میدهند مقصودشان بلا و گرفتاریهاست، و آیاتی که سیئه را به خود انسان نسبت میدهند، منظورشان گناهان و معصیتها میباشد.
۲. آنانی که از دیدگاه کلامی، جبری مسلک به شمار میآیند، معتقدند که انتساب هر دو معنای سیئه به خداوند صحیح است، و آیاتی که سیئه را به انسانها نسبت میدهد تنها از باب آموزش رعایت ادب و احترام است؛ نظیر اینکه حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) مریضی را به خود نسبت میدهد و شفا را به خداوند.
۳. برخی مفسران معتقدند که: «ممکن است آیه شریفه اشاره به مسئله “الامر بین الامرین” بوده باشد که در بحث جبر و تفویض به آن اشاره شده است و خلاصه آن این است که همه حوادث جهان حتی اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد یا سیئه؛ خوب باشد یا بد؛ از یک نظر مربوط به خدا است؛ زیرا او است که به ما قدرت داده و اختیار و آزادی اراده بخشیده است. بنابراین آنچه ما اختیار میکنیم و با آزادی اراده انتخاب مینماییم بر خلاف خواست خدا نیست، ولی در عین حال اعمال ما به ما نسبت دارد و از وجود ما سرچشمه میگیرد؛ زیرا عامل تعیینکننده عمل، اراده و اختیار ما است، و به همین دلیل ما در برابر اعمالمان مسئولیم، و استناد اعمال ما به خدا آنچنان که اشاره شد، از ما سلب مسئولیت نمیکند و موجب عقیده جبر نیست.
بنابراین آنجا که میفرماید: حسنات و سیئات از خدا است، اشاره به همان فاعلیت خداوند نسبت به همه چیز دارد، و آنجا که میفرماید: سیئات از شما است، اشاره به فاعلیت ما و مسئله اراده و اختیار ما میکند و در واقع مجموع دو آیه، مسئله “امر بین الامرین” را ثابت میکند».
۴. برخی نیز براین باورند که انتساب تمام خوبیها و بدیها به خداوند، از این باب است که همه اشیاء و موجودات هم در هستی خود و هم در بقای خود و هم در حوادثی که بر ایشان پیش میآید، تحت فرمان خدای تعالی هستند. به عبارت دیگر، زمام هستی و شئون هستی و بقای موجودات فقط به دست خداوند است. اما آنجا که بدیها را به انسان نسبت میدهد از این جهت است که سیئات امور عدمی هستند و به نوعی به انسان نسبت دارند؛ یعنی افعال انسان موجب سلب نعمت (امنیت، رفاه و…) میگردد؛ و مقصود همه بدیها و دشواریها نیست، بلکه منظور مشکلاتی است که به عنوان کیفری برای گناهان انسان محسوب میشوند. این مشکلات گرچه از دایره قدرت خدا بیرون نیست، اما دلیل بروز آن، خود انسان است.
تبیین نظریه علامه طباطبائی
تبیین این نظریه که علامه طباطبائی بدان پرداخته، متوقف بر بیان چند نکته است:
منظور از حسنه و سیئه
به نظر میرسد بشر برای اولین بار، زمانی حُسن و زیبایی را درک کرد که برخی همنوعان خود را دید که در مقایسه با دیگران زیباترند، اندامی معتدلتر و اعضایی متناسبتر (به ویژه در چهره) دارند. بشر بعد از تشخیص زیبایی در همنوع خود، به تدریج متوجه دیگر زیباییهای طبیعی نیز شد.
در مورد تعریف زیبایی باید گفت که برگشت آن در نهایت به این است که وضع موجود موافق باشد با آن مقصدی که طبعاً در نوع آن است.
مثلا زیبایی صورت یک انسان به آن است که هر یک از چشم، ابرو، گوش، لب، دهان، گونه، چانه و… و رنگ و لعاب آنها و نیز تناسب هر کدامشان با اعضای پیرامونی بگونهای باشد که جا دارد همانطور باشد. در چنین حالتی، نفس و دل بیننده مجذوب آن میشود و در غیر این صورت، وصف جمال را نخواهد داشت و به جای کلمه “جمیل”، کلمه “قبیح” (زشت، بدترکیب) بر آن صادق است.
بنابراین حسن و جمال، معنایی وجودی و ثبوتی است؛ و زشتی و قبح یا بهطور کلی هر نوع بدی، معنایی عدمی خواهد بود. بهبیان روشنتر، زیبا به چیزی میگویند که آنچه باید داشته باشد را دارد، و زشت آن چیزی است که برخی از آنچه باید داشته باشد را ندارد.
بشر بعد از این مرحله، زشتی و زیبایی را توسعه داده، از چارچوب محسوسات خارج کرد و به افعال و معانی اعتباری و عناوینی که در ظرف اجتماع مورد نظر قرار میگیرد سرایت داد. آنچه از این امور با غرض اجتماع یعنی سعادت زندگی بشر و یا بهرهمندی انسانها از زندگی سازگار است را زیبا، خوب و پسندیده خواند، و آنچه با این غرض سازگار نباشد را زشت، بد و ناپسند نامید. عدل و احسان را به کسی که مستحق احسان باشد؛ تعلیم و تربیت و خیرخواهی و معانی دیگر از این قبیل را حسنه و زیبا خواند و ظلم و دشمنی و امثال آنها را سیئه و زشت نامید. برای اینکه دسته اول با سعادت واقعی بشر و یا بهرهمندی کامل او از زندگیش در ظرف اجتماع سازگار و دسته دوم ناسازگار بود.
و این قسم از حسن و زیبایی و مقابل آن یعنی قبح و بدی، تابع آن فعلی است که متصف به یکی از این دو صفت است، تا ارزیابی شود که فعل چه مقدار با غرض اجتماع سازگار و یا چه مقدار ناسازگار است. بعضی از افعال، حُسن و خوبیاش دائمی و ثابت است؛ چون همیشه با غرض اجتماع سازگار است؛ مانند عدل، و یا قبح و بدیاش دائمی و ثابت است؛ نظیر ظلم.
بعضی دیگر از افعال، حسن و قبحش دائمی نیست، بلکه به حسب اختلاف احوال و اوقات و مکانها و جوامع، تغییر مییابد؛ مانند خنده و مزاح که نزد دوستان همقطار، خوب و نزد بزرگان ناپسند است، در مجالس سرور و جشنها خوب و در مجالس ماتم و عزا و مساجد و معابد زشت است؛ و…
سپس بشر به این مقدار بسنده نکرد، بلکه دامنه آنرا گستردهتر کرد، تا شامل حوادث خارجی و پیشامدهایی که در طول زندگیاش بر حسب تاثیر عوامل مختلف پیش میآید بشود، حوادثی که یا برای فرد پیش میآید و یا برای اجتماع، یا موافق میل و آرزوی انسان و سازگار با سعادت فردی و یا اجتماعی است؛ نظیر عافیت و سلامتی، فراوانی روزی و… که آنرا حسنات (خوبیها) مینامد و یا ناسازگار است، مانند بلا و محنت و فقر و بیماری و ذلت و اسارت و… آنرا سیئات میخواند.
با دقت در آنچه بیان شد، روشن میشود که حسنه و سیئه دو حالت و صفتاند که امور و افعال به آن جهت که رابطهای با کمال و سعادت نوع یا فرد دارد، به آن صفت، متصف میشوند.
به بیان دیگر، از آنچه گذشت روشن شد که حسنه و سیئه دو صفت نسبی و اضافی است، هر چند که در بعضی از موارد (مانند عدل و ظلم) صفتی ثابت و دائمی است.
عنوان وجودی بودن حسنات
از آیات قرآن کریم چنین بهدست میآید که حسنات عناوین وجودی هستند؛ زیرا از یکسو از نظر قرآن کریم «خداوند پدید آورنده همه چیزها است». یعنی غیر از خدای تعالی هر چیزی که اسم شیء (چیز) بر آن اطلاق شود، مخلوق خدای تعالی است. از سوی دیگر در خود قرآن میخوانیم که «خداوند هر چیز را نیکو آفرید».
بنابراین، اولاً: هر موجود و هر چیزی خوب و حسن است، ثانیاً: مقدار و درجه خوبی هر چیزی وابسته به درجه وجودی او است و منوط به بهرهای است که از خلقت و وجود را دارد. پس روشن گردید که حُسن همواره امری وجودی است.
عنوان عدمی بودن سیئات
با دقت در معنا و مفهوم سیئه چنین بر میآید که سیئه و بدی امری عدمی است؛ زیرا بنابر تعریف سیئه، سیئه عبارت است از نبودن و یا نداشتن موجود، آن صفت و حالتی را که ملایم طبع و موافق آرزویش است.
به عبارت دیگر، این بلاها
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 