پاورپوینت کامل افضلیت امام علی بر انبیا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل افضلیت امام علی بر انبیا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل افضلیت امام علی بر انبیا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل افضلیت امام علی بر انبیا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل افضلیت امام علی بر انبیا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
کلیدواژه: امام علی (علیهالسّلام)، برتری، انبیا.
پرسش: آیا امیرمؤمنان (علیهالسلام) از انبیا افضل است؟
پاسخ: یکی از ویژگیها و فضائل امیرمؤمنان (علیهالسّلام) افضلیت و برتری حضرت نسبت به همه انبیا غیر از خاتم انبیاء است. این فضیلت از سه محور کتاب و سنت و عقل قابل اثبات است که در این مقاله آن دلایل را بررسی خواهیم کرد.
فهرست مندرجات
۱ – مقدمه
۲ – سیمای برتر امام علی در قرآن
۲.۱ – آیه تطهیر
۲.۱.۱ – دلالت واژه انّما بر حصر
۲.۱.۲ – تأکید ضمیر بر انحصار
۲.۱.۳ – اراده خداوند
۲.۱.۴ – اذهاب رجس
۲.۱.۵ – رجس و پلیدی
۲.۱.۵.۱ – سخن مفسران درباره رجس
۲.۱.۶ – معنای اهل البیت
۲.۱.۶.۱ – اهل در لغت
۲.۱.۶.۲ – آراء مفسران
۲.۲ – آیه مباهله
۲.۲.۱ – شان نزول
۲.۲.۱.۱ – گفتار مسلم
۲.۲.۱.۲ – گفتار حسکانی
۲.۲.۲ – نفس رسول خدا
۲.۲.۳ – سخن فخررازی
۲.۲.۴ – نقد سخن رازی
۲.۳ – آیه خیر البریه
۲.۳.۱ – شان نزول
۲.۳.۲ – نقل طبری
۲.۳.۳ – نقل علامه گنجی
۳ – سیمای برتر امام علی در حدیث
۳.۱ – سخن ابن ابیالحدید
۳.۲ – سخن فخررازی
۳.۳ – انکار حدیث توسط ابوحیان
۳.۴ – تحقیق مرعشی
۳.۵ – اثبات برتری امام علی توسط علامه امینی
۴ – نتیجه و خلاصه
۵ – پانویس
۶ – منبع
مقدمه
شاید شما خواننده محترم با دیدن این عنوان که علی (علیهالسّلام) از تمام پیامبران (علیهمالسّلام) غیر از خاتم انبیاء (صلواتاللّهعلیه) برتر است تعجب کنید و قبل از هرگونه تحقیق و مطالعه ما را متهم به غلوّ و خروج از محدوده شرع و عقل بدانید، ولی توصیه میکنیم که قبل از هر نوع داوری با ما همراه شوید تا با استدلال و برهان پرده از راز قضیه کنار بزنیم، آنگاه خود قضاوت خواهید نمود که دریافت و رسیدن به حقیقت چندان هم دشوار نیست؛ بلکه با عبور از دیوارهای ضخیم شک و بدبینی آسان نیز میشود.
چراکه برتری علی بن ابوطالب (علیهالسّلام) در بین افراد بشر حقیقتی است غیر قابل انکار؛ زیرا کتاب و سنت این اعتقاد را تأیید و آن را اثبات میکند، اگرچه دستهای ناپاک از آغاز تاکنون همواره سعی در انکار فضائل و ویژگیهای برتر این مرد الهی را داشته و با تلاش در تحریف واقعیتهای تاریخی ذهن بسیاری از مسلمانان را به گمراهی کشاندهاند؛ ازاینروی بحث در اثبات برتری علی (علیهالسلام) را در سه محور یعنی کتاب و سنت و عقل دنبال میکنیم.
سیمای برتر امام علی در قرآن
آیاتی از قرآن کریم در بیان و توصیف و شرح برتری مقامات معنوی امام علی (علیهالسّلام) است.
آیه تطهیر
اولین آیه از بین دهها آیه قرآن که به اعتراف محدثان و مفسران در بیان و توصیف و شرح برتری مقامات معنوی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میباشد، این آیه است:
«إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا؛ جز این نیست که خداوند میخواهد هرگونه پلیدی را از شما خاندان ببرد و شما را به تمام معنا پاکیزه سازد.»
در این آیه که معروف به آیه تطهیر است علی و اولاد معصوم او (علیهمالسّلام) از همه پیامبران جز خاتم انبیا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برتر معرفی شدهاند زیرا خداوند متعال با صراحت تمام پاکی و عصمت خاندان رسولش را اعلام فرموده است.
واژهها سخن میگویند
واژهها و کلمات مهم در این آیه از قبیل: انّما، یرید، لیذهب، الرجس، اهل البیت، رموز و کلید فهم این آیه هستند که بدون شناخت آن امکان راهیابی به محتوای عمیق آن میسور نخواهد بود و لذا قبل از هر سخنی تفسیر و توضیح این لغات را جویا میشویم.
دلالت واژه انّما بر حصر
کلمه انّما در ابتدای آیه بیانگر عنایت ویژه به موضوع و محتوای آن است؛ زیرا این کلمه با ایجاد محدودیت و انحصار در مفهوم و محتوای آیه عظمت مطلب را بیشتر میفهماند.
ابنمنظور میگوید:
ومعنی انما اثبات لما یذکر بعدها ونفی لما سواه کقوله: وانما یدافع عن احسابهم انا او مثلی المعنی: ما یدافع عن احسابهم الا انا او من هو مثلی.
و کلمه انّما مفهومی را برای آنچه که بعد از او آمده است، اثبات میکند؛ مانند: این سخن که کسی به گوید: من و مانند من از شرف و حیثیّتم دفاع میکنم؛ یعنی در واقع میگوید: فقط من و مثل من چنین هستیم نه فردی دیگر.
توجه به این نکته لازم است که حصر در این آیه از نوع حصر حکم در موضوع است؛ مانند آیه ولایت: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا …» که در این آیه ولایت فقط مخصوص خدا و رسول و مؤمن تعریف شده، با ویژگیهای خاص که پرداخت زکات در حال نماز است میباشد.
بطور قطع تطهیر در آیه مورد بحث از نوع اوّل یعنی حصر حکمی است نه حصر موضوعی؛ یعنی پاکی و طهارت و دوری از پلیدی اختصاص به افرادی دارد که تحت عنوان اهل البیت (علیهمالسّلام) قرار گرفتهاند و این ویژگی مخصوص آنان است و هیچ فردی غر از آنان را شامل نخواهد شد.
تأکید ضمیر بر انحصار
علاوه بر استفاده حصر از کلمه انّما، کلمه «عنکم» هم تأکید بر انحصار بیشتر است؛ زیرا مفعول فعل «لیُذهب» که الرجس است باید در پی فعل و پس از آن قرار گیرد ولی این چنین نشده و جمله «عنکم» بین آن دو فاصله شده است که بدون حکمت و علت نیست چون به قول اهل فن: «تقدیم ما هو حقه التاخیر یفید الحصر»؛ یعنی کلمهای که جایگاه آن در آخر یک جمله است وقتی که جلوتر میآید و مقدم میشود، بیانگر انحصار مفهوم و حکم در آن جمله است.
ابنحجر در فصل آیات نازل شده در فضائل اهل بیت مینویسد:
الآیه الاولی: قال الله تعالی: إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا.
اکثر المفسرین علی انها نزلت فی علی وفاطمه والحسن والحسین لتذکیر ضمیر عنکم وما بعده.
بیشتر مفسران به دلیل ضمیر مذکّر «عنکم» آیه را در شان علی و فاطمه و حسن و حسین دانستهاند.
سپس احتمالاتی را با لفظ (قیل) میآورد که انتساب آن مشخص نیست و همچنین پس از نقل روایاتی میگوید: درباره خاندان نسبی و سببی یعنی همسران و همه بنیهاشم نازل شده است.
جا دارد که از او و دیگر هم فکرانش که سعی در شریک کردن افراد عادی و غیر لایق در فضائلی این چنین بزرگ و مهم را دارند سؤال شود که: چرا با وجود اعتراف اکثر مفسران در نزول آیه در شان افرادی خاص از خاندان نسبی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به سخن اقلیت و افرادی غیر موجّه استناد و در تقویت آن میکوشید؟ آیا این روش جز عناد با علی و فاطمه و فرزندان آن دو چیز دیگری میتواند باشد؟
جناب ابنحجر در نهایت آیه را منبع همه فضائل اهل بیت (علیهمالسّلام) معرفی میکند و حصر آن را که با کلمه «انّما» آغاز شده است در شأن اهل بیت با صراحت اعلام میدارد.
ثم هذه الآیه منبع فضائل اهل البیت النبوی لاشتمالها علی غرر من مآثرهم والاعتناء بشانهم حیث ابتدئت بانما المفیده لحصر ارادته تعالی فی امرهم علی اذهاب الرجس الذی هو الاثم او الشک فیما یجب الایمان به عنه وتطهیرهم من سائر الاخلاق والاحوال المذمومه.
این آیه منبع همه فضائل و برتریهای خاندان نبوت است و توجهی خاص به اهل بیت دارد؛ زیرا با کلمه «انما» هرگونه پلیدی و گناه و شکی را درباره آنان نفی کرده و پاکی آنان را از اخلاق زشت و ناپسند تثبیت کرده است.
اراده خداوند
اراده خداوند در جمله (یرید الله) اراده تکوینی است نه تشریعی زیرا در اراده تشریعی همه بندگان خداوند مورد خطاب قرار میگیرند و احدی استثنا نمیشود؛ اما در اراده تکوینی لازم نیست که شمول و عمومیت داشته باشد و خداوند قادر است افرادی خاص را مخصوص به حکم یا فضیلت و ویژگیای قرار دهد که دیگران از آن محروم باشند.
بنابراین در آیه مورد بحث اراده فقط تکوینی است چون از بین بردن پلیدی و پاک شدن به صورت عام و کلی نیست تا همه انسانها و یا پیروان یک مکتب را شامل شود چون رجس به معنای هرگونه پلیدی و آلودگیای است که سبب تنفر دیگران و دور شدن از بندگی خالصانه خداوند است و این حقیقت میسر نمیشود مگر با اراده تکوینی حضرت حق، و اراده تکوینی هم هیچگاه تخلفپذیر نیست.
اذهاب رجس
واژه «اِذهاب» در اینجا به معنای از بین بردن و زدودن و دور کردن قبل از پیدایش است، زیرا در استعمالات و گفتوگوها نیز با همین هدف کار برد دارد؛ مثلاً کسی که میگوید: «اذهب اللّه عنکم الداء والسوء»؛ خداوند بیماری و ناراحتی را از شما دور نماید، معنایش این نیست که هم اکنون در شخص وجود دارد و او دعا میکند تا از وی دور شود؛ بلکه این آرزو قبل از گرفتاری هم میتواند مورد داشته باشد.
پس اذهاب به معنای دفع است که قبل از پیدایش، موانعی از وجود و حضور آن جلوگیری میکند، نه به معنای رفع که بر داشتن و زدودن بعد از پیدایش است، به همین جهت در آیه شریفه تعبیر «لیذهب» آمده است نه «لیزیل».
رجس و پلیدی
یکی از واژههای کلیدی این آیه، کلمه «رِجس» است.
لغتشناس معروف، فیومی مینویسد:
«الرجس: النتن. و الرجس: القذر. قال الفارابیّ: کلّ شی ء یستقذر فهو رجس».
رِجس یعنی هر چیز بدبو، فاریابی گفته است: هرچیزی که طبع انسان از آن بدش آید، رجس و پلیدی است.
مؤلف کتاب العین نیز چنین مینویسد:
«رجس: کل شی ء یستقذر فهو رجس کالخنزیر، و قد رجس الرجل رجاسه من القذر، و انه لرجس مرجوس. و الرجس فی القرآن العذاب کالرجز، و کل قذر رجس. و رجس الشیطان وسوسته و همزه …».
رجس هر چیزی است که پلید است مانند «خوک، و در قرآن رِجس به معنای عذاب است؛ مانند رِجز، و هر پلیدی رِجس است.
راغب اصفهانی نیز رِجس را به سه دسته طبیعی و عقلی و شرعی تقسیم کرده و در تعریف آن مینویسد:
«الرجس الشیء القذر»؛ رِجس هر چیز ناپاک و آلوده است.
بنابر آنچه در اظهارات اهل لغت آمده است که به برخی اشاره نمودیم، رِجس هر چیزی است که وجود آن در آدمی زمینه نقص را فراهم کند و روح آدمی را بیازارد و موجب نفرت و دوری مردم شود، و اعم است از هرگونه گناه و معصیت و آلودگی و یا گرفتار شدن در دام و وسوسههای شیطان.
اگرچه برخی سعی کردهاند تا دایره مفهوم و مصداق آیه را تنگ کرده و رجس را منحصر در شرک بدانند و هدف از آیه را فقط تطهیر اهل بیت از شرک به خداوند تفسیر کنند و بگویند: شامل گناهان نمیگردد تا شاید بتوانند بعضی از وابستگان سببی را نیز در این آیه داخل نمایند، ولی با توجه به اطلاق و استفاده عموم و استغراق از کلمه «الرِجس» به جهت وجود الف و لام «ال» در کنار کلمه «رجس» بیتردید مفاد آن باید نفی و اِذهاب انواع پلیدیهای مادّی و معنوی، نقصها و عیبهای ظاهری و باطنی و یا هرگونه انحراف در همه زمانها باشد که نتیجه آن اثبات مقام عصمت تامّه از همه گناهان خواهد بود.
سخن مفسران درباره رجس
خوشبختانه دانشمندان اهل سنت همانند بزرگان و اندیشمندان شیعه به این نکته اشاره کردهاند که مصداق رِجس نه تنها محدود در شرک نیست بلکه مراد مطلق پلیدیها و زشتیها و گناهان است که در ذیل به سخن تنی چند اشاره میکنیم:
فخر رازی در تفسیر آیه میگوید:
فقوله تعالی: «لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ» ای یزیل عنکم الذنوب ویطهرکم ای یلبسکم خلع الکرامه…
خداوند گناهان را از شما دور کرده و لباس کرامت را بر شما پوشیده است.
جصّاص مفسر دیگر اهل سنت در احکام القرآن میگوید:
قال تعالی «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» یحتمل التطهیر من الذنوب.
احتمال دارد که مقصود طهارت از رجس و پاکی از گناهان باشد.
شوکانی در فتح القدیر آورده است:
«والمراد بالرجس الاثم والذنب المدنسان للاعراض الحاصلان بسبب ترک ما امر الله به وفعل ما نهی عنه فیدخل تحت ذلک کل ما لیس فیه لله رضا».
مقصود از رجس گناهانی است که با نافرمانی خدا و انجام آنچه که دوست ندارد حاصل میشود.
مفسران دیگری مانند: ابنعطیه اندلسی و ثعالبی در تعبیری کاملا مشابه گفتهاند:
«و الرِّجْسَ اسم یقع علی الاثم و علی العذاب و علی النجاسات و النقائص، فاذهب اللّه جمیع ذلک عن اَهْلَ الْبَیْتِ».
رِجس اسمی است که شامل عذاب و نجاسات و هرگونه نقصی میشود، خداوند تمام آن را از اهل بیت دور کرده است.
آلوسی نیز در تفسیرش با تعبیر مشابه به این نکته اشاره کرده و مینویسد:
والرجس فی الاصل الشیء القذر…، وقیل: ان الرجس یقع علی الاثم وعلی العذاب وعلی النجاسه وعلی النقائص، والمراد به هنا ما یعم کل ذلک… وال فیه للجنس او للاستغراق، والمراد بالتطهیر قیل: التحلیه بالتقوی، والمعنی علی ما قیل: انما یرید الله لیذهب عنکم الذنوب والمعاصی فیما نهاکم ویحلیکم بالتقوی تحلیه بلیغه فیما امرکم، وجوّز ان یراد به الصون، والمعنی انما یرید سبحانه لیذهب عنکم الرجس ویصونکم من المعاصی صوناً بلیغاً فیما امر ونهی جل شانه.
رِجس در اصل پلیدی است… و گفته شده است که شامل گناه و عذاب و نجاست و هرگونه نقصی میشود، و مقصود از رِجس در آیه تطهیر اعم از همه این معانی است … و الف و لام التطهیر برای جنس و استغراق است، یعنی خداوند اراده کرده است از شما اهل بیت گناهان را دور و به تقوا آراسته و از پلیدی حفظ نماید.
طنطاوی دیگر صاحب نظر اهل سنت در تفسیر قرآن مینویسد:
«و الرجس فی الاصل: یطلق علی کل شئ مستقذر. وارید به هنا: الذنوب والآثام وما یشبه ذلک من النقائص والادناس».
رِجس در اصل بر هر چیزی که پلید است اطلاق میشود، اما در این آیه (تطهیر) مقصود پاکی از گناه و هرگونه نقص است.
معنای اهل البیت
لفظ “اهل” در لغت، در مورد کسانی به کار میرود که نسبت به آنان نوعی وابستگی جسمی، روحی و فکری، دینی و اعتقادی و خانوادگی داشته باشد. بنابراین اعضای خانواده اعم از همسر، فرزند، نوه و… چون انسان با آنان انس و تعلق خاطر دارد “اهل” او به حساب میآیند، و لذا میتوان گفت: نکته اساسی در معنای ” اهل ” همان وابستگی و انس و تعلق خاطر داشتن است، اگرچه گاهی افرادی غیر از خویشان و نزدیکان نیز میتوانند جزو “اهل” انسان محسوب شوند، مانند سلمان فارسی که عنوان ” منّا اهل البیت ” را میگیرد. اما در نقطه مقابل، افرادی نیز ممکن استبا وجود داشتن رابطه خویشاوندی ولی به علت حرکت بر خلاف فرمان خداوند و سرپیچی از خواستههای پدر جزو ” اهل” انسان به شمار نیایند، مانند فرزند نوح که خداوند میفرماید: «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ».
این لفظ علاوه بر نشان دادن نسبت فامیلی و خانوادگی در برخی از استعمالات معانی دیگری نیز همراه دارد که با کلمه بعدی آن یعنی مضافالیه مشخص میشود.
مثلا: پیروان هر کتاب دینی و یا آیینی را به نام اهل همان کتاب و آئین میخوانند، و گفته میشود: اهل اسلام، اهل کتاب، اهل انجیل، اهل القری، اهل مدینه، اهل جنّت، اهل نار، … که در قرآن کریم نیز استعمال شده است.
اهل در لغت
در آغاز نگاهی به آرای مفسران لغت در توضیح کلمه اهل داریم؛ سپس سری به آثار نویسندگان قرآنپژوه و مورخان و محدثان خواهیم زد.
لغتشناسانی مانند: ابنمنظور و دیگران مینویسند:
اَهْل الرجل عَشِیرتُه وذَوُو قُرْباه؛ اهل الرجل خاندان و نزدیکان او هستند.
صاحب فروق اللغه در فرق بین اهل و آل مینویسد:
ان الاهل یکون من جهه النسب والاختصاص؛ اهل از جهت نسب، بین افراد و خویشاوندان و یا اختصاص است.
مرحوم طریحی مینویسد:
(اهل) اهل الرجل: آله. و هم اشیاعه و اتباعه و اهل ملته… و قد مر فی (امر): انهم اهل بیته خاصه.
اهل رجل همان آل و خاندان وپیروان او هستند.
آراء مفسران
پس از بررسی واژگان آیه و نگاهی به سخنان و آراء اربابان لغت، اشارهای مختصر به شان نزول خواهیم داشت تا ببینیم آیا نام علی هم درکنار نام رسول خدا و فاطمه و فرزندان او دیده میشود تا از این فضیلت بزرگ بهره مند شود یا خیر؟
علامه جلالالدین سیوطی در تفسیر الدر المنثور بیست روایت از طرق گوناگون نقل کرده است که مراد از اهل بیت (علیهمالسّلام)، رسول خدا، علی، فاطمه و حسنین هستند، که به یک مورد اشاره میکنیم:
اخرج ابن جریر وابن ابی حاتم والطبرانی وابن مردویه عنام سلمه رضی الله عنها زوج النبی صلی الله علیه وسلم: «ان رسول الله صلی الله علیه وسلم کان ببیتها علی منامه له علیه کساء خیبری، فجاءت فاطمه رضی الله عنها ببرمه فیها خزیره فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم» ادعی زوجک، وابنیک، حسناً، وحسیناً، فدعتهم فبینما هم یاکلون اذ نزلت علی رسول الله صلی الله علیه وسلم {إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا} فاخذ النبی صلی الله علیه وسلم بفضله ازاره، فغشاهم ایاها، ثم اخرج یده من الکساء واوما بها الی السماء، ثم قال: اللهم هؤلاء اهل بیتی وخاصتی، فاذهب عنهم الرجس، وطهرهم تطهیراً، قالها ثلاث مرات. قالتام سلمه رضی الله عنها: فادخلت راسی فی الستر فقلت: یا رسول الله وانا معکم فقال: انک الی خیر مرتین.»
از امسلمه نقل شده است که گفت: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در خانه من بود و عبایی خیبری پوشیده بود، فاطمه وارد شد رسول خدا فرمود: همسرت علی و دو فرزندت حسن و حسین را فراخوان، فاطمه آنان را فراخواند و مشغول تناول غذا شدند، ناگهان این آیه نازل شد: (خداوند اراده فرموده است تا رجس و پلیدی را از شما خاندان دور نماید و شما را پاکیزه کند) رسول خدا عبا را روی سر آنان کشید و همه را زیر عبا قرار داد سپس دست به آسمان بلند کرد و عرضه داشت: (خداوندا! اینان اهل بیتمناند، خداوندا! هرگونه پلیدی را از آنان ببر و به تمام معنا پاکشان ساز). این سخن را سه بار تکرار کرد، امسلمه گفت: آیا من از ایشان نیستم؟ فرمود: تو به راه خیر هستی، و دو بار آن را تکرار نمود.
حسکانی دیگر ناقل روایات نازل شده پیرامون آیات قرآن نیز چندین روایت در ارتباط با این آیه آورده است از جمله:
روایت جابر بن عبدالله انصاری که میگوید:
نزلت هذه الآیه علی النبی ص و لیس فی البیت الا فاطمه و الحسن و الحسین و علیّ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا فقال النبی ص: اللهم هؤلاء اهلی».
وقتی که این آیه نازل شد در خانه کسی نبود جز فاطمه، حسن، حسین و علی، رسول خدا عرض کرد: خدایا اینان اهلمناند.
نتیجه این بخش از بررسی پیرامون آیه تطهیر حضور امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) را در کنار رسول خدا و همسر و دو فرزندش را نشان میدهد که به بزرگترین منقبت و فضیلت از طرف خداوند بشارت داده میشوند و آن پاکی و طهارت و دور بودن از هرگونه آلودگی و پلیدی است، که خود برتری آن حضرت بر بسیاری از پیامبران را نشان میدهد، (اگرچه او پیامبر نیست و فقط منصب خلافت و جانشینی را دارد).
آیه مباهله
آیه مباهله یکی از آیاتی است که برتری امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) را بر همه پیامبران غیر از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اثبات میکند:
«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ؛ (پس هرکه درباره آن (قرآن یا عیسی) با تو به بحث و مجادله پرداخت پس از آن که علم آن به تو رسید، پس بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و جانهای خویش را بخوانیم آنگاه به درگاه خدا زاری کنیم و در حق یکدیگر نفرین کنیم و لعنت خدا را بر هر کدام از ما دو گروه که دروغگوست قرار دهیم).»
شان نزول
بدون شک آیه مباهله در حق اهل عبا و پنج تن برگزیده خدا نازل شده است، چون این مطلب را بسیاری از محدثان و مفسران و مورخان و متکلمان در کتابهای خود آورده و جزء مسائل مسلم و غیر قابل تردید دانستهاند، و از سویی مدارک زنده در لابلای آثار تفسیری و تاریخی شهادت میدهد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در داستان مباهله با نصارای نجران از زنان جز پاره تن خود فاطمه (علیهاالسّلام)، و از فرزندان جز دو نوهاش حسن و حسین و علی (علیهمالسّلام) که نفس وی به شمار میرود همراه نیاورد.
گفتار مسلم
مسلم در کتاب صحیحش مینویسد:
ولمّا نزلت هذه الآیه: (فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ) دعا رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآله) علیّاً وفاطمه وحسناً وحسیناً فقال: اللهمّ هؤلاء اهلی.
پس از نزول این آیه رسول خدا علی، فاطمه، حسن و حسین را صدا زد، آنگاه چنین دعا کرد: خداوندا اینان خاندان من هستند.
اخرج الحاکم وصححه وابن مردویه وابو نعیم فی الدلائل عن جابر قال» قدم علی النبی صلی الله علیه وسلم العاقب، والسید، فدعاهما الی الاِسلام فقالا: اسلمنا یا محمد قال: کذبتما ان شئتما اخبرتکما بما یمنعکما من الاِسلام. قالا: فهات. قال: حب الصلیب، وشرب الخمر، واکل لحم الخنزیر، قال جابر: فدعاهما الی الملاعنه، فوعداه الی الغد، فغدا رسول الله صلی الله علیه وسلم، واخذ بید علی، وفاطمه، والحسن، والحسین، ثم ارسل الیهما فابیا ان یجیباه، واقرا له، فقال: والذی بعثنی بالحق لو فعلا لامطر الوادی علیهما ناراً. قال جابر: فیهم نزلت «تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ …» الآیه. قال جابر: انفسنا وانفسکم رسول الله صلی الله علیه وسلم وعلی، وابناءنا الحسن والحسین، ونساءنا فاطمه.
دو نفر از چهرههای سرشناس مسیحی به نام عاقب و سیّد محضر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسیدند، به آن دو فرمود: مسلمان شوید، گفتند: ما مسلمانیم، فرمود: دروغ میگویید، اگر بخواهید ثابت میکنم که شما مسلمان نیستید. گفتند: ثابت کن، فرمود: علاقه شما به صلیب و شراب نوشیدن و خوردن گوشت خوک، سپس آنان را به مباهله فرا خواند، و قرار شد صبح روز بعد حاضر شوند، هنگام صبح رسول خدا در حالی که دست علی را گرفته بود و فاطمه و حسنین با وی بودند از مدینه بیرون رفت و سید و عاقب را دعوت به مباهله نمود ولی نپذیرفتند و تسلیم شدند، رسول خدا فرمود: قسم به آنکه مرا به حق مبعوث کرده است اگر دعوت به مباهله را میپذیرفتند از آسمان آتش بر آنان میبارید، جابر میگوید: این آیه در شان خاندان پیامبر نازل شد: «(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)» سپس گفت: مراد از «انفسنا» رسول خدا و علی است و مراد از ابناءنا حسن و حسین و از نساءنا فاطمه است.
اخرج الحاکم وصححه عن جابر» ان وفد نجران اتوا النبی فقالوا: ما تقول فی عیسی؟ فقال: هو روح الله، وکلمته، وعبدالله، ورسوله، قالوا له: هل لک ان نلاعنک انه لیس کذلک؟ قال: وذاک احب الیکم؟ قالوا: نعم. قال: فاذا شئتم. فجاء وجمع ولده الحسن والحسین، فقال رئیسهم: لا تلاعنوا هذا الرجل فوالله لئن لاعنتموه لیخسفن باحد الفریقین فجاؤوا فقالوا: یا ابا القاسم انما اراد ان یلاعنک سفهاؤنا، وانا نحب ان تعفینا. قال قد اعفیتکم ثم قال: ان العذاب قد اظل نجران.
گروهی از مردم نجران محضر پیامبر رسیده و گفتند: درباره عیسی چه میگوئی؟ فرمود: او روح خدا و کلمه او و عبدالله و فرستاده او است، گفتند: ما حاضریم با تو مباهله کنیم که او این چنین نیست، فرمود: هرگونه که میخواهید من حاضرم، سپس دو فرزندش حسن و حسین را آماده کرد تا مباهله نماید، ولی آنان نپذیرفته و تسلیم شدند.
گفتار حسکانی
علامه حسکانی علاوه بر روایات فوق روایات دیگری هم با همان مضمون و با اندک تفاوتی نقل کرده است که به تعدادی اشاره میشود و چون محتوا یکی است از ترجمه آن صرف نظر میکنیم:
واخرج ابو النعیم فی الدلائل من طریق الکلبی عن ابی صالح عن ابن عباس ان وفد نجران من النصاری قدموا علی رسول الله صلی الله علیه وسلم وهم اربعه عشر رجلا من اشرافهم منهم السید وهو الکبیر والعاقب وهو الذی یکون بعده وصاحب رایهم فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم لهما: اسلما قالا: اسلمنا قال: ما اسلمتما قالا: بلی قد اسلمنا قبلک قال: کذبتما یمنعکم من الاسلام ثلاث فیکما: عبادتکما الصلیب واکلکما الخنزیر وزعمکما ان لله ولدا ونزل) ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب (الآیه) فلما قراها علیهم قالوا: ما نعرف ما تقول ونزل) فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم (یقول: من جادلک فی امر عیسی من بعد ما جاءک من العلم من القرآن) فقل تعالوا (الی قوله) ثم نبتهل (یقول: نجتهد فی الدعاء ان الذی جاء به محمد هو الحق وان الذی یقولون هو الباطل فقال لهم: ان الله قد امرنی ان لم تقبلواهذا ان اباهلکم فقالوا: یا ابا القاسم بل نرجع فننظر فی امرنا ثم ناتیک فخلا بعضهم ببعض وتصادقوا فیما بینهم قال السید للعاقب: قد والله علمتم ان الرجل نبی مرسل ولئن لاعنتموه انه لیستاصلکم وما لاعن قوم قط نبیا فبقی کبیرهم ولا نبت صغیرهم فان انتم لم تتبعوه وابیتم الا الف دینکم فوادعوه وارجعوا الی بلادکم وقد کان رسول الله صلی الله علیه وسلم خرج ومعه علی والحسن والحسین وفاطمه فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم: ان انا دعوت فامنوا انتم فابوا ان یلاعنوه وصالحوه علی الجزیه.
واخرج ابو نعیم فی الدلائل من طریق عطاء والضحاک عن ابن عباس ان ثمانیه من اساقف العرب من اهل نجران قدموا علی رسول الله صلی الله علیه وسلم منهم العاقب والسید فانزل الله) فقل تعالوا ندع ابناءنا (الی قوله) ثم نبتهل (یرید ندع الله باللعنه علی الکاذب فقالوا: اخرنا ثلاثه ایام فذهبوا الی بنی قریظه والنضیر وبنی قینقاع فاستشاروهم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 