پاورپوینت کامل روایات اسلامی ۸۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل روایات اسلامی ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روایات اسلامی ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل روایات اسلامی ۸۳ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ مفهومشناسی
۱.۱ حدیث و رابطه آن با اثر، خبر و عِلم
۱.۱.۱ اثر
۱.۱.۲ خبر
۱.۱.۳ عِلم
۲ تقسیمات حدیث
۳ سند حدیث
۴ تاریخ کتابت حدیث
۵ طبقه بندی احادیث
۶ حدیث در قرنهای میانی و متاخر
۶.۱ پدیده وضع یا جعل حدیث
۶.۱.۱ راههای بررسی حدیث از حیث سند و محتوا
۷ پدیده نقل به معنا
۸ سطوح فهم حدیث
۹ تأویل در احادیث
۱۰ فقه الحدیث
۱۱ آثار حدیث در فرهنگ و تمدن اسلامی
۱۲ رویکردهای متفاوت در مواجهه با حدیث در زمان معاصر
۱۳ جستارهای وابسته
۱۴ پانویس
۱۵ منابع
۱۶ پیوند به بیرون
مفهومشناسی
حدیث و روایت از نظر لغوی با هم تفاوت کلّی دارند، ولی در اصطلاح علمی در بیشتر موارد مرادف هم به کار میروند. در مواردی هم به معنایی متفاوت با هم به کار میروند که در این صورت «حدیث» اختصاص به نقل کلام معصومان دارد و «روایت» به نقل هر موضوعی از جمله تاریخ یا حادثه یا کلام غیر معصوم.[نیازمند منبع]
ظاهراً وجه نامگذاری خبر به حدیث از آن جهت است که در مقابل قرآن (که هر دو بیان احکام الهی است) قرار گرفته است؛ زیرا بیشتر اهل سنت، قائل به قدم قرآن هستند. ازاینرو، احکامی را که از پیامبر(ص) صادر شده است در مقابل قرآن (قدیم) «حدیث» نامیدهاند.[۱]
واژه «حدیث» صفت مشبههای از ریشه «ح د ث» به معنای «جدید، سخن، داستان و حکایت» است.[نیازمند منبع]
حدیث و رابطه آن با اثر، خبر و عِلم
در قرنهای نخست هجری سه مفهوم «اثر، خبر و عِلم» هممعنای «حدیث» بودند.
اثر
اثر از نظر لغوی به معنای بازمانده و ردِ پا است. این واژه به طور خاص در بین اهل سنت برای اشاره به هر نشانه واثری به کار میرفت که از شریعت و تعالیم دین برجای مانده باشد، خواه مستقیماً کلامی از پیامبر(ص) باشد و خواه به طور غیرمستقیم در بازگشت به صحابه آن حضرت، تابعین آنان(کسانی که صحابه رادیده اند ) یا اتباع آن تابعین(کسانی که تابعین را دیده اند) و حتی سیره برجای مانده در مدینه الرسول بازتاب یافته باشد. ولی این اصطلاح نزد عالمان شیعه معمولا به همان معنای روایت از معصومان به کار میرود و برخی نیز اثر را به آنچه از صحابه نقل شود، اختصاص دادهاند.[۲]
خبر
در تعریف خبر آراء مختلفی ارائه شده است. بعضی حدیث را بر دو بخش تقسیم میکردند، حدیث مرفوع را خبر، و حدیث موقوف را اثر مینامیدند[۳]؛ و بعضی حدیث را سخن روایت شده از معصومین(ع) و خبر را به طور اعم، هر سخنی روایت شده از پیشینیان، و اثر را از هر دو آنها عامتر شمردند[۴] و بعضی برای فارغ شدن از این تشتت اقوال، هر سه اصطلاح را با هم معادل شمردهاند[۵].
عِلم
این اصطلاح امروزه کاربردی ندارد ولی نمونههای پرشماری از کاربرد این واژه در سد نخست هجری و به طور محدود در سد ۲ق وجود دارد که نشان میدهد، برای آنچه ما امروز حدیث مینامیم، نخستین واژهای که به ذهن یک فرد در آن دوره متبادر میشده، واژ عِلم بوده است. مجموعهای از تعبیرات از صحابه و تابعین وجود دارد که در آن از «رفتن علم» و «برداشته شدن» یا «مندرس شدن» آن ابراز نگرانی شده، و رفتن علم به معنای رفتن حاملان علم دانسته شده است.[نیازمند منبع]
تقسیمات حدیث
نوشتار اصلی: حدیث (اقسام)
در علوم حدیث دستهبندیهای متنوعی برای فهم بهتر سند یا متن روایات به کار میرود. این تقسیمات عبارتند از:
تقسیم بر اساس تعداد راویان سند: خبر واحد، خبر مُسْتَفیض و خبر متواتر
تقسیم بر اساس اعتبار سند: صحیح و اقسام آن (صحیح مُضاف، متفق علیه، اعلا، اوسط، ادنی)، حَسَن، موثوق، قوی، ضعیف و اقسام آن (مُدْرَج، مشترک، مُصَحَّف، مؤتلف و مختلف)
تقسیم بر اساس اتصال یا قطع سند: مُسنَد، مُتَّصِل، مَرفوع، موقوف، مَقطوع، مُرْسَل، مُنْقَطِع، مُعْضَل یا مشکل، مُضْمَر، مُعَلَّق، مُعَنْعَن، مُهْمَل
تقسیم بر اساس متن: نَصّ، ظاهر، مُؤَوَّل، مُطلَق و مُقَید، عام و خاص، مُجْمَل و مُبَین، مُکاتَب و مکاتِبه، مشهور، متروک، مطروح، حدیث قدسی، شاذ، مقلوب، متشابه
تقسیم بر اساس عمل به روایت: حجت و لاحجت، مقبول، ناسخ و منسوخ[نیازمند منبع]
سند حدیث
نوشتار اصلی: اسناد
سند حدیث در اصطلاح به مجموعه افرادی گفته میشود که متن حدیث را یکی پس از دیگری از گوینده آن نقل میکنند. در بسیاری از کتابهای حدیثی قبل از ذکر حدیث سلسله سند آن نیز نقل میشود و مثلاً نوشته میشود که فلانی از فلانی از فلانی… از امام(ع) چنین نقل میکند.[نیازمند منبع]
در میان شیعه از ابتدا بر روی راویان حدیث از معصومان حساسیت وجود داشته و ائمه(ع) ملاکهای قبول حدیث را برای ایشان شرح داده بودند.[نیازمند منبع]
در میان اهل سنت در قرن نخست هجری به خود حدیثی که از پیامبر(ص) نقل میشد بدون توجه به راویان آن اهمیت میدادند. در قرن دوم و با احساس ظهور حدیثسازان نیاز به ذکر راویان حدیث به عنوان ابزاری بازدارنده از رواج احادیثِ برساخته احساس شد.[۶] با غلب تدریجی گفتمان یادشده، نقل بیاسناد از پیامبر(ص) و صحابه بهشدت رو به کاستی نهاد، اما دوام محدود آن تا اواخر سد ۲ ق، هنوز نزد عالمانی از اصحاب حدیث چون مالک بن انس[۷] و هم نزد اصحاب رأی چون ابوحنیفه[۸] و شاگردش شیبانی[۹] دیده میشد. در پایان سد ۲ ق، با اهتمام شافعی بود که گفتمان «از کجا آوردهاید» غلب قطعی یافت.
تاریخ کتابت حدیث
نوشتار اصلی: حدیث (تاریخچه کتابت)
در عصر نبوی امام علی(ع) و عدهای از صحابه احادیث پیامبر(ص) را مینوشتند. پس از رحلت پیامبر(ص) اوضاع کتابت حدیث در بین اهل سنت با شیعه تفاوت زیادی پیدا کرد. خلیفه اول و دوم و به دنبال آنها عثمان و تا زمان عمر بن عبدالعزیز سیاست رسمی حکومت مخالفت با نقل و کتابت و تدوین احادیث پیامبر(ص) بود تا جایی که تعداد زیادی از مکتوبات حدیثی را سوزاندند.[نیازمند منبع]
عمر بن عبدالعزیز سیاست رسمی را تغییر داد و تدوین کتابهای روایی آغاز گشت که تا پایان قرن سوم، صحاح سته نگاشته شدند ولی بیش از یک قرن ممنوعیت، آثار مخرب خود در اصالت منابع بعدی را به جای گذاشت.[نیازمند منبع]
شیعیان از همان دوران رسول خدا و پس از ایشان در زمان ائمه معصومین(ع) تا غیبت صغری احادیث را مینوشتند. کتاب علی(ع)، جامعه،… از علی(ع) و اصول اربعمائه از اصحاب ائمه محصول این دوره است. در قرنهای بعدی تدوین و جمعآوری روایات انجام شد. کتب اربعه تا اوایل قرن پنجم پدید آمده بودند.[نیازمند منبع]
طبقه بندی احادیث
نوشتار اصلی: حدیث (طبقه بندی)
طبقه بندی احادیث از دیرباز مدنظر عالمان دینی برای سهولت دسترسی به روایات بوده است. این طبقه بندیها به صورتهای مختلف در قرنهای آغازین تا کنون پیگیری و روز به روز کاملتر شده است.[نیازمند منبع]
حدیث در قرنهای میانی و متاخر
پدیده وضع یا جعل حدیث
نوشتار اصلی: جعل حدیث
به موازات آنکه حدیث به عنوان منبعی برای فهم دین در قرنهای اول و دوم هجری موقعیت خود را به دست آورد، سوءاستفاده از این موقعیت نیز آغاز شد و کسانی دست اندرکار جعل حدیث شدند. تاریخ جعل یا به اصطلاح محدثان «وضع» و دروغ بستن بر پیامبر(ص) یا ائمه(ع)، به بلندای تاریخ حدیث است.[نیازمند منبع]
عالمان حدیث برای حل این دو مشکل از دو علم رجال و درایه بهره میبرند و به این وسیله حدیث سره از ناسره را بازمیشناسند.[نیازمند منبع]
راههای بررسی حدیث از حیث سند و محتوا
نقدهایی که بیرون از فضای محدثان بر حدیث آنان وارد آمده، به طبع نگرانیهایی را موجب میشد که اصحاب حدیث را ناچار میساخت تا برای صیانت احادیث تدابیری بیندیشند و خود به نقد تخصصی احادیث دست زنند. چنین نیازی صرفاً از بیرون به محدثان تحمیل نمیشد و وجود مشکلاتی مانند تعارض و تناقض میان اخبار، آنان را به چنین رهیافتی وادار میکرد. در این دست نقدها در عین آنکه نگاه به کلیت حدیث خوش بینانه بود، تلاش میشد تا آسیبها و بیماریهای عارض بر آن بازشناخته شود و مخاطب از مضرات آن در امان ماند. احساس نیاز به نقد احادیث در سطح گسترد آن، یک دستگاه انتقادی را در طی قرنهای متمادی پدید آورد که عموماً به صورت جزء به جزء مورد مطالعه قرار گرفته، و تصویری کل نگر بدان مغفول مانده است؛ تصویری که کوشش میشود در سطور آینده ارائه شود.[نیازمند منبع]
پدیده نقل به معنا
پدید نقل به معنا که یک حقیقت تأیید شده در تاریخ حدیث است یعنی برخی از راویان حدیث به ویژه در دور متقدم حدیث، پیش از تدوین آثار حدیثی در مواردی شنیدههای خود از معصوم را در قالب معانی حفظ میکردند و به هنگام انتقال در قالب الفاظی بیان میکردند که انتخاب واژگان و ترکیب نحوی آن مربوط به خود ایشان بود، البته با این تأکید که راوی مطمئن بود مطلب را به درستی منتقل میکند.[۱۰]
کمتر میتوان در باب واحد، احادیثی را منقول از راویان موازی بازجست که در آنها الفاظ عیناً با یکدیگر انطباق داشته باشند و میتوان بر این پایه مدعی شد که نسبت نقل به معنا در مقایسه با نقل عین الفاظ، نسبتی قابل توجه است.[نیازمند منبع]
سطوح فهم حدیث
بسیاری از نخستین مسائل مربوط به فهم نصوص که نخستین بار دربار فهم قرآن کریم مطرح شد، به زودی به حوز حدیث نیز تعمیم یافت و به طور کاملاً مشابه در آن حیطه نیز به کارگرفته شد. به عنوان نمونه باید به مباحث مطرح شده دربار گونههای بیان در اوایل الرساله شافعی اشاره کرد که کاملاً درگیر فهم آیات قرآنی است، اما در ادام مسیر و در فرایند شکل گیری مباحث الفاظ از اصول فقه، عموماً به حدیث نیز ارتباط مییافت. به طور کلی نگاهی به فهرست مضامین هر منبع سنتی در اصول فقه نشان میدهد که در طرح مباحث گوناگون هیچ تمایز معناداری میان نصوص قرآنی و حدیثی از این حیث نهاده نشده است؛ مباحثی مانند اقسام دلالت و مباحث حقیقت و مجاز، اوامر و نواهی، مفهوم مخالف، عام و خاص، مطلق و مقید، و مجمل و مبین به همان اندازه که دربار قرآن مصداق دارد، به حدیث نیز مربوط است و حتی بسیار است مثالهایی در کتب فقه و اصول که عامی قرآنی یا مطلقی قرآنی با مخصصی یا قیدی از حدیث تخصیص و تقیید پذیرفته است. در بحث از دلالات، کتابی با عنوان المجازات النبویه، اثر شریف رضی (د ۴۰۶ق/ ۱۰۱۵م)[۱۱] از تک نگاریهای استثنایی در این باره است که در ادام سبک مجاز القرآن ابوعبیده معمر بن مثنی نوشته شده است، اما در همین اثر نیز صبغ ادبی غلبه دارد.
دربار ناسخ و منسوخ، فارغ از این بحث اختلاف انگیز که آیا ممکن است قرآن کریم با حدیث نسخ شود[۱۲]، در این باره که حدیث نیز مانند قرآن میتواند ناسخ و منسوخ داشته باشد، اختلاف مهمی دیده نمیشود. بر اساس همین دیدگاه است که به خصوص در فضای حدیثی امامیه، در موارد تعارض میان دو حدیث، یکی از معیارها ترجیح حدیث متأخر از حیث صدور بر حدیث متقدم است[۱۳]. گفتنی است برخی از محدثان به موضوع ناسخ و منسوخ در حدیث با اهمیت ویژه نگریسته و در این باره تألیفات مستقلی پدید آوردهاند؛ جریانی که با ابن شهاب زهری در سد ۲ق آغاز شده و با آثار کسانی چون ابوبکر اثرم و ابن شاهین و ابن جوزی در دورههای مختلف ادامه یافته است[۱۴].
توجه به بافت صدور کلام، یعنی آنچه در حوز قرآن سبب نزول خوانده شده، در فضای حدیث هم مورد توجه محدثان قرار گرفته و نام «سبب ورود» یافته است.
تعریف رایج نزد مسلمانان از بلاغت، یعنی ایراد کلامی فصیح که مطابق مقتضای حال و با لحاظ مخاطبان باشد[۱۵]، به طور طبیعی به دامن فهم حدیث هم کشیده میشد؛ انتظار میرفت کلام معصومان به همان اندازه که اوج فصاحت انسانی محسوب میشد، اوج بلاغت نیز بوده باشد. به عنوان شاخصی از کلام ائمه(ع)، شریف رضی گردآورد خود از کلام امام علی(ع) را «راه بلاغت» (نهج البلاغه) نام نهاده، و ابن عباس در نقلی، سخن او را فروتر از کلام خالق و والاتر از کلام مخلوق جز پیامبر(ص) دانسته است[۱۶] و از سوی ادب شناسان دیگری هم تکرار شده است[۱۷]. به هر روی، مسئل بلاغت، در نگاهی تحلیلی، موضوع سطح بندی مخاطبان و ایراد یک سخن از سوی فردی بلیغ برای رساندن معانی مختلف به سطوح مختلف مخاطبان را نیز به میان میکشد.
تأویل در احادیث
نوشتار اصلی: تأویل الحدیث
در منابع حدیثی امامیه و نیز در برخی منابع حاشیهای اهل سنت، احادیثی وجود داشت با این مضمون از زبان پیامبر(ص) که «من امر شده ام، یا ما پیامبران بر آنیم تا با مردم بهانداز عقول آنان سخن گویم/ گوییم»[۱۸]. این
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 