پاورپوینت کامل جنگ مؤته ۵۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جنگ مؤته ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جنگ مؤته ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جنگ مؤته ۵۵ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ موقعیت موته
۲ علت جنگ
۳ تعیین فرماندهان
۴ سخنرانی پیامبر اکرم (ص)
۵ سفارشهای خاص پیامبر (ص)
۶ در مسیر شام
۷ پیامبر اکرم (ص) در مدینه
۸ بازگشت مسلمانان به مدینه
۹ شهدای جنگ موته
۱۰ پانویس
۱۱ منابع
موقعیت موته
موته، روستایی است از روستاهای بلقاء در مرزهای شام.[۱] این ده در پایین بلقاء و بلقاء پایین دمشق قرار دارد[۲] و آن از روستاهای کرک است و از آنجایی که کرک اول استان مؤاب است، باید مؤته را جزو مؤاب به حساب آورد.
[نیازمند منبع]
علت جنگ
واقدی در مورد علت جنگ روایت میکند: رسول الله (ص) نامهای را به وسیله حارث بن عمیر أزدی لهبی برای پادشاه بُصری[۳] فرستاد. او در میانه راه وقتی به موته رسید، شرحبیل بن عمرو غسّانی[۴] که حاکم آنجا بود، جلوی حارث را گرفت؛ زیرا گمان میکرد که از فرستادگان رسول خدا (ص) است. برای همین از او پرسید: گویی که از فرستادگان محمد هستی؟ حارث گفت: بله، من فرستاده رسول خدا (ص) هستم. شرحبیل دستور داد که او را بکشند. و این در حالی بود که هیچ پیکی غیر از او به قتل نرسیده بود.[نیازمند منبع]
این خبر به اطلاع رسول خدا (ص) رسید و بسیار ناراحت شد و به مردم دستور داد که جمع شوند. گویی که از آنها خواسته بود در لشکرگاه جمع شوند و آنها خارج شدند و در جرف اردو زدند بدون اینکه فرماندهی برای آنها معین کرده باشد.
[نیازمند منبع]
تعیین فرماندهان
پس از آن که پیامبر اکرم (ص) نماز ظهر را به جای آورد، در جای خود نشست و اصحابش دور او نشستند. [۵] در روایت ابان بن عثمان احمری از امام صادق (ع) آمده است که آن حضرت (ص)، جعفر بن ابی طالب را به فرماندهی آنها انتخاب کرد و پس از او زید بن حارثه کلبی و پس از او عبدالله بن رواحه را تعیین نمود[۶] و فرمود که اگر عبدالله بن رواحه هم آسیبی دید، مسلمانان خودشان فرماندهی برای خود تعیین کنند… آنگاه رسول خدا (ص) پرچم سفیدی برای آنها که سه هزار نفر بودند، بست.
سخنرانی پیامبر اکرم (ص)
پس از آنکه آماده حرکت شدند، مردم به بدرقه آنها رفتند و با آنها خداحافظی کرده و برایشان دعا کردند و رسول خدا (ص) در خطابهای فرمود: «شما را به تقوی و خیر و نیکی نسبت به مسلمانانی که با شما هستند توصیه میکنم… با نام خدا و در راه خدا حرکت کنید و با کسی که به خدا کفر میورزد بجنگید و پیمانشکنی و خیانت نکنید و بچهها را به قتل نرسانید. و هنگامی که با دشمن مواجه میشوی، آنها را به یکی از این امور دعوت کن که اگر به هر کدام پاسخ دادند بپذیر و از آنها دست بکش.
آنها را به اسلام دعوت کن که اگر پذیرفتند از ایشان قبول کن و آنها را رها کن. سپس آنها را دعوت کن که به دار المهاجرین (مدینه و اطراف آن) مهاجرت کنند که اگر قبول کردند، در سود و زیان مهاجرین شریک هستند؛ امّا اگر اسلام را پذیرفتند و در همان خانه و کاشانه خود باقی ماندند به آنها اطلاع بده که همانند أعراب مسلمان هستند و حکم خدا بر آنها جاری میشود و چیزی از خراج و غنیمت به آنها نمیرسد؛ مگر آنکه در کنار مسلمین به جهاد بپردازند.
اگر این را نپذیرفتند، آنها را به پرداخت جزیه دعوت کن. و اگر قبول کردند، از آنها بپذیر و دست از ایشان بردار.
و اگر این را هم نپذیرفتند از خدا کمک بخواه و با آنها بجنگ و اگر اهل قلعه یا شهری را محاصره کردی و آنها درخواست کردند که بر طبق حکم خدا در مورد آنها عمل کنی، این را نپذیر و بلکه آنها را بر طبق حکم خودت امان بده؛ زیرا نمیدانی که آیا به حکم خدا در مورد آنها دست مییابی یا نه.
و اگر اهل قلعه یا شهری را محاصره کردی و درخواست نمودند که آنها را در ذمه خدا و رسولش قرار دهی از آنها نپذیر و بلکه آنها را در ذمه خودت و پدرت و اصحابت قرار بده؛ زیرا اگر که ذمه شما و پدرانتان را بشکنند برای شما بهتر از این است که ذمه خدا و رسولش را بشکنند. [۷]
آنگاه رسول خدا (ص) لشکر اسلام را تا ثنیه الوداع[۸] بدرقه کرد و در آنجا ایستاد و لشکریان هم اطراف آن حضرت (ص) ایستادند و او خطاب به آنها فرمود: «با نام خدا حرکت کنید و با دشمن خدا و دشمن خودتان در شام بجنگید. در آنجا افرادی را میبینید که در صومعهها به عبادت مشغولند، متعرض آنها نشوید و افرادی را میبینید که سرشان آشیانه شیطان است، پس آن سرها را با شمشیر از تن جدا کنید… و اصلا زنان و بچهها و پیرمردان را نکشید و نخلها را به آتش نکشید و درختها را قطع نکنید و خانهها را خراب نکنید».
[نیازمند منبع]
سفارشهای خاص پیامبر (ص)
پس از آنکه عبدالله بن رواحه با رسول خدا (ص) خداحافظی کرد، به او عرض کرد:ای رسول خدا، به من سفارشی بکن که آن را از شما به یادگار داشته باشم. به او فرمود: «تو به زودی وارد سرزمینی میشوی که سجده در آن بسیار کم است، پس سجده خود را زیاد کن» و ساکت شد.
عبدالله گفت: بیشتر بفرمایید ای رسول خدا. فرمود: «در همه حال خدا را به یاد داشته باش که او یاور توست در آنچه که میخواهی».
عبدالله رفت؛ اما دوباره بازگشت و عرض کرد: ای رسول خدا، خداوند فرد است و فرد را دوست دارد! پس سفارشهای خود را به سه برسانید.
فرمود: «ای پسر رواحه، اگر از همه چیز عاجزی، از این عاجز نباش که اگر ده کار بد انجام میدهی یک کار خوب هم انجام بدهی».
ابن رواحه گفت: بعد از این، چیزی از شما سؤال نخواهم کرد و رفت.
[نیازمند منبع]
در مسیر شام
مسلمانان از مدینه خارج شدند و رفتند تا در وادی القری فرود آمدند. دشمن از مسیر آنها آگاه شد. حاکم مؤته، شرحبیل بن عمرو غسّانی أزدی، قاتل حارث بن عمیر أزدی لهبی به جمعآوری سپاه و تجهیزات پرداخت و طلیعه سپاه خود را به فرماندهی برادرش سدوس به جنگ مسلمانان فرستاد. سدوس کشته شد و او برادر دیگرش وبر بن عمرو را به مقابله فرستاد. او ترسید و به قلعه پناه برد و مسلمانان پیشروی کردند تا در معان در اردن که از سرزمینهای شام بود[۹] اردو زدند.
در کتاب أبان بن عثمان آمده است: مسلمانان از تعداد زیاد کفار که از لخم و جذام و بلّی و قضاعه و از عرب و عجم دور هم جمع شده بودند، آگاه شدند. کفار به سوی منطقه مشارف[۱۰] حرکت کردند و فرماندهی آنها را شخصی به نام مالک بن زافله از قبیله بلی بر عهده داشت.
پس از آنکه مسلمانان از محل استقرار کفار آگاه شدند، به مدت دو شب در معان اقامت کردند تا چارهای بیندیشند. برخی گفتند که نامهای به رسول خدا (ص) بفرستیم و او را از تعداد کفار آگاه کنیم تا نیروی کمکی بفرستد و یا فرمان دیگری بفرماید. امّا عبدالله بن رواحه مردم را دلداری داد و گفت: «به خدا قسم، آن چیزی که از آن کراهت دارید، همان چیزی است که برای آن خارج شدهاید و آن را طلب میکنید (شهادت). ما با تکیه بر کثرت افراد و سلاح نمیجنگیم، بلکه با این دینی که خدا ما را بدان مفتخر کرده است میجنگیم. به سوی دشمن بروید که به یکی از دو خوبی دست مییابید: یا به پیروزی و یا به شهادت میرسید!» لشکریان گفتند: ابن رواحه درست میگوید.[۱۱]
مسلمانان حرکت کردند تا در انتهای بلقاء به نزدیکی روستای مشارف رسیدند. در آنجا لشکر هرقل که مرکب از رومیها و اعراب بود، مستقر شده بود. مسلمانان از آنجا به سوی روستای دیگری در منطقه بلقاء پیش رفتند که بدان مؤته گفته میشد. دشمن هم به آنها نزدیک شد تا در روستای موته در مقابل هم قرار گرفتند. مسلمانان آماده شده و صفآرایی کردند. آنها قطبه بن قتاده عذری را به فرماندهی میمنه و عبایه بن مالک انصاری را به فرماندهی میسره انتخاب کردند.[۱۲]
واقدی از ابو هریره روایت میکند: هنگامی که با مشرکان در موته روبرو شدیم، چیزهایی را دیدم که قبل از آن ندیده بودیم. تعداد آنها بسیار زیاد بود و اسلحه و چارپایان و دیباج و حریر و طلای بسیاری به همراه داشتند که چشمانم خیره مانده بود. ثابت بن اقرم به من گفت:ای ابو هریره، تو را چه شده است؟ گویی جمع زیادی را دیدهای؟! گفتم: بله. گفت: اگر در بدر شرکت داشتی میدیدی که ما به واسطه زیادی افرادمان پیروز نشدیم![۱۳]
از امام صادق (ع) روایت شده است: هنگامی که مشرکان و مسلمانان در موته مقابل همدیگر قرار گرفتند: جعفر بن ابی طالب بر اسب نشسته بود که از آن پیاده شد و آن را پی کرد[۱۴] و او اولین مسلمانی بود که ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 