پاورپوینت کامل تسخیر جن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تسخیر جن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تسخیر جن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تسخیر جن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ واژه‌شناسی
۲ کاربرد در قرآن
۳ جن در روایات
۴ جن در بیان عالمان دینی
۵ ارتباط شیطان و جن و ابلیس
۶ ابلیس، جن یا فرشته
۷ خلقت جن

۷.۱ مادی یا مجرد

۸ ازدواج و فرزندان جن
۹ ازدواج جن با انسان
۱۰ دیدن جن

۱۰.۱ کلامی از ملاصدرا در رؤیت جن

۱۱ توانایی‌های جن
۱۲ دین جنیان

۱۲.۱ جنیان سُنی

۱۳ باورهای عامیانه

۱۳.۱ غول
۱۳.۲ شکل جن
۱۳.۳ جنیان و نوزاد
۱۳.۴ دور کردن جنیان
۱۳.۵ ترس از آهن
۱۳.۶ ساخت تخت جمشید و اهرام مصر
۱۳.۷ جن زدگان
۱۳.۸ تسخیر جن
۱۳.۹ همزاد
۱۳.۱۰ بختک
۱۳.۱۱ مکان زندگی جنیان
۱۳.۱۲ زعفر جنی و حضور در کربلا
۱۳.۱۳ جن در ادبیات کهن فارسی
۱۳.۱۴ مزاحمت‌های جنیان

۱۴ رابطه جن با میکروب
۱۵ جن در ادبیات سایر ملل
۱۶ عکس، فیلم و سریال
۱۷ پیوند به بیرون
۱۸ پانویس
۱۹ منابع

واژه‌شناسی

این واژه مشتق از ریشه «ج ن ن» به معنای پوشش و استتار است[۴] و برخی[۵] معتقدند معنای اصلی پوشش و استتار در بیشتر مشتقات این ریشه وجود دارد مانند جَنین که در رحم مادر پنهان است. برخی واژ «الجانّ» را که در قرآن به همراه انس به کار رفته است[۶] اسمِ جمعِ جنّ دانسته‌اند.[۷] ابن قُتیبه[۸] شیاطین را جنّیان سرکش و جانّ را جنّ‌های ضعیف دانسته است.

معادل واژه جنّ در فارسی، پری و دیو است.[۹]

کاربرد در قرآن

واژه جنّ ۲۲ بار در قرآن به کار رفته است؛[۱۰] یک بار در سوره مدنی الرحمان[۱۱] و بقیه در سوره‌های مکی. واژه جانّ نیز پنج بار به کار رفته که چهار بار آن در سوره الرحمن است. واژه «جِنّه» نیز ده بار در قرآن به کار رفته، که پنج بار آن قطعاً به معنای جنّ است.[۱۲] واژه‌های دیگری نیز مرتبط یا گاهی مرادف با واژه یا معنای جنّ است، مانند شیطان و شیاطین و ابلیس[۱۳] و عفریت.[۱۴]

در قرآن سوره‌ای نیز به نام سوره جن وجود دارد. این سوره هفتاد و دومین سوره قرآن است و موضوع اصلی آن، ایمان آوردن گروهی از جنّیان به اسلام است.

بر اساس قرآن کریم، جنّ پیش از خلقت انسان و از «نارالسَّموم»[۱۵] و «مارِجٍ من نار»[۱۶] آفریده شده است. جنّیان، صالح و غیرصالح دارند[۱۷] و مانند آدمیان در روز قیامت از آنها بازخواست می‌شود.[۱۸] آنان جزای اعمالشان را به طور کامل در آخرت دریافت می‌کنند[۱۹] و بدکاران آنها به دوزخ خواهند رفت.[۲۰] بنا بر قرآن، برخی از کافران در دوره جاهلیت، جنّ را شریک خداوند قرار می‌دادند یا می‌پرستیدند.[۲۱] جنّیان در میان سپاه حضرت سلیمان(ع) حضور داشتند[۲۲] و برای او کارهای خارق العاده و پرمشقت انجام می‌دادند.[۲۳] در قرآن تصریح شده است که همه مخلوقات، از جمله جنّ، از علم غیب بی‌بهره‌اند[۲۴] و در یک آیه نیز اختصاصاً به دور بودن جنّیان از علم غیب اشاره می‌کند.[۲۵] برخی از جنّیان به خبرهای غیبی و سخنان ملائک گوش می‌دادند، اما پس از بعثت پیامبر اکرم(ص) آنان از گرفتن اخبار غیبی و استراق سمع منع شدند.[۲۶]

بنابر قرآن، برای جنّیان هم، مانند انسان‌ها، پیامبرانی از سوی خدا فرستاده شده است.[۲۷] در آیات ۲۹ تا ۳۲ سوره احقاف و چند آیه اول سوره جنّ اشاره شده است که گروهی از جنّیان نزد پیامبر اکرم(ص) رفتند و به آیات قرآن گوش دادند. به تصریح مفسران شأن نزول سوره جنّ همین ماجرا بوده است.[۲۸]

بر طبق آیه ۳۶ سوره صافات، مشرکان درباره حضرت محمد(ص) تعبیراتی مانند «شاعر مجنون» (شاعری که از جنّیان الهام می‌گیرد) به کار می‌بردند و تأکید قرآن مبنی بر آنکه پیامبر(ص) «مجنون» یا دارای «جنّه» نیست[۲۹] گواه بر دیدگاه مردم عصر جاهلی درباره جنّ است.

جن در روایات

در منابع حدیثی، اشاراتِ گوناگونی به جنّ شده که برخی از آنها توضیح و تفسیر داده‌های قرآن، از جمله آفرینش جنّیان از آتش و سراغ گرفتن آنها از اخبار غیبی، است. معرفی اقسام جنّ و گونه‌ای به نام حِنّ، همنشینی قسمی از جنّیان با فرشتگان، تقدم آفرینش جنّ بر آدم، مبعوث شدن پیامبری به نام یوسف بر جنّیان که او را به قتل رساندند، خوردنی‌ها و آشامیدنی‌های جنّیان و احکام آن، تناسل جنّیان و امکان وقوع تناسل بین آنها و آدمیان، و مطالبی از این دست محتوای احادیث را تشکیل می‌دهد.[۳۰]

درباره رؤیت جنّ نیز احادیثی وارد شده است.[۳۱]

در برخی از روایات آمده است که جن و شیطان هر دو در اصل وجود مشترک هستند، ولی شیطان نوعی از جن محسوب می‌شود که فقط کارهای شرّ از او صادر می‌شود، در حالی که جن‌ها هم خوب و بد و هم مسلمان و غیر مسلمان دارند.[۳۲]

جنّ‌ها مانند انسان‌ها تغذیه می‌کنند،[۳۳] می‌خوابند،[۳۴] توالد و تناسل دارند،[۳۵] و می‌میرند.[۳۶] یکی از غذاهای آنها پس مانده غذای انسان است.[۳۷]

علامه مجلسی بیش از سیصد صفحه از جلد ۶۰ بحار الانوار را به احادیث مربوط به جن و کلام برخی عالمان دینی در این موضوع اختصاص داده است.

جن در بیان عالمان دینی

بحث وجود داشتن یا نداشتن جنّ و چگونگی آن، از قدیم در بین عالمان دین مردم مطرح بوده است. برخی از عالمان مسلمان، اعتقاد به وجود جنّ را اجماع مذاهب و فرق اسلامی دانسته‌اند[۳۸] و حتی برخی[۳۹] ادعا کرده‌اند که همه پیروان و تصدیق‌کنندگان انبیا نیز به وجود جنّ اعتراف دارند.

ابن حزم، متکلم و فقیه اندلسی[۴۰] توضیح داده است که ما جنّ را با چشم نمی‌بینیم و بودن آنها را به ضرورت عقلی در نمی‌یابیم، ولی به ضرورت عقلی امکان وجود آنها هست، زیرا قدرت خدای متعال را نهایتی نیست، از طرفی، چون پیامبران، که خدا به صدق آنان گواهی داده است، از وجود جنّ خبر داده‌اند، پس علم به وجود آنها حاصل می‌شود. ابن خلدون[۴۱] درباره عقیده به وجود جنّ با احتیاط سخن گفته است. او آیاتِ راجع به وحی و فرشتگان و روح و جنّ را از متشابهات دانسته، چراکه مُراد و دلالت حقیقی آنها پوشیده است، اما در جایی دیگر[۴۲] به توجیه متشابه دانستن آنها پرداخته است. دَمیری[۴۳] موضوع را به گونه‌ای دیگر مطرح کرده و اظهار داشته است که درباره وجود جنّ آنقدر حدیث و شعر و خبر وجود دارد که انکار آن به مثابه انکار یک حقیقت متواتر است.

ارتباط شیطان و جن و ابلیس

شیطان در معنای اصلی خود مفهوم وصفی دارد و به معنای «شرور» است، در قرآن تصریح شده که گروهی از جن‌ها و انسان‌ها شیطان (=شرور) هستند.[۴۴]

در بین شیاطین جن، فرد ممتازی وجود دارد که ابلیس نام دارد، او در شیطنت مقام عالی داشته و از بهشت رانده شده است.[۴۵] ابلیس اسم خاص بوده و یازده بار در قرآن تکرار شده است. واژه ابلیس مشتق از «بلس»، به معنای متمرد، سرکش و رئیس شیطان‌هاست.[۴۶]

در معانی الاخبار از امام رضا(ع) نقل شده که فرمود: شیطان از این جهت که از رحمت خدا بی‌نصیب ماند، ابلیس نامیده شد چون این کلمه به معنای محروم و مأیوس از رحمت خداست.

در قرآن، «شیطان» گاهی در مورد خود ابلیس و گاهی با معنای عام خود در مورد هر موجود شروری که شرارت در او «ملکه راسخ» گردیده، به کار رفته است.

ابلیس، جن یا فرشته

اقوال مختلفی در مورد اینکه ابلیس جنّ است یا فرشته بیان شده است:

الف) تعداد کمی از مفسرین معتقدند ابلیس از ملائکه بوده است، زیرا استثنا در آیه «فَسَجَدوا الّا ابلیسَ کان مِن الجِنّ» (کهف، ۵۰) استثنای متصل است؛ یعنی ابلیس ابتدا از ملائکه بوده و به علت عدم سجده، مرتکب گناه گشته و جنّ شده است. همچنین فعل «کان» در آیه را نیز به معنای «صار» (= تبدیل شدن) گرفته‌اند.[۴۷]

ب) در مقابل، بسیاری از مفسرین با استناد به آیات و روایات معتقدند ابلیس از ملائکه نبوده، بلکه از جن بوده است.[۴۸] دلیل این گروه:

۱. با توجه به قرینه موجود در این آیه، استثنا منقطع است و ابلیس نمی‌تواند از فرشتگان باشد و در آیه «کان من الجن» (کهف،۵۰) هم تصریح شده که ابلیس، از جنّ بوده است. گروه اول با استناد به «اسجدوا لآدم» معتقدند اگر ابلیس از جنس ملائکه نبود مشمول امر الاهی نمی‌شد و به جهت خودداری از سجده کردن، متمرد و سرکش به شمار نمی‌رفت، اما در پاسخ می‌توان گفت، ابلیس در این امر از باب غلبه داخل شده، زیرا با ملائکه همنشینی داشته است و این دلیل نمی‌شود که او از جنس ملائکه باشد.

۲. ابلیس دارای اولاد و ذریه است و فرشتگان دارای فرزند نیستند، و خداوند می‌فرماید: چرا او (ابلیس) و فرزندانش را که دشمنان شمایند، دوستان خود می‌گیرید.[۴۹]

۳. ابلیس از جنس آتش است[۵۰] در حالی که ملائکه از جنس نورند.[۵۱]

۴. ملائکه از رسولان الاهی و معصوم هستند[۵۲] ولی ابلیس گناه می‌کند.

۵. برخی روایاتی بر جنّ بودن ابلیس تصریح دارند، مانند سخن رسول خدا(ص) که به شمعون فرمود: تو دشمنانی از جن و انسان داری که پیوسته تعقیبت می‌کنند و با تو پیکار می‌نمایند تا دینت را بربایند…، اما دشمنان از جن، پس ابلیس است و سپاهیانش.[۵۳] از امام صادق(ع) نیز روایت شده که فرمود: ملائکه می‌پنداشتند شیطان از آنهاست (در صورتی که از جن بود) ولی در علم خدا از آنها نبود تا به سبب حمیت و تعصب، باطن خود را اظهار کرد و گفت: مرا از آتش آفریده‌ای و انسان را از خاک خلق نموده‌ای.[۵۴]

خلقت جن

برای آتشی که جنّ از آن آفریده شده، در سوره حجر(آیه ۲۷) صفت سَموم و در سوره رحمان (آیه ۱۵) صفت مارِج ذکر شده است. مفسران برای مارج تفسیرهای مختلفی ارائه کرده‌اند، مثلاً اختلاط و آمیزش شعله‌های آتش که به رنگهای گوناگون درمی‌آید، شعله خاص بدون دود[۵۵] و آتش مشتعل متحرک[۵۶] که دائم در جنبش است و جابه جا می‌شود.[۵۷] محمود آلوسی[۵۸] نیز بر معنای اختلاط تأکید کرده ولی منظور از مارِج را آتش آمیخته با هوا دانسته و نتیجه گرفته که «جانّ» از ترکیب آتش و هوا که آن را مارج می‌خوانند، آفریده شده است و آدم از دو عنصر آب و خاک، که به آن «طین» می‌گویند. سَموم نیز باد بسیار داغی است که هم زبانه دارد، هم سوزندگی و وجه این نام‌گذاری این است که، به سبب ظرافت و لطافتش، در منفذهای زیرپوست (مسامّ) نفوذ می‌کند.[۵۹]

مادی یا مجرد

درباره مجرد یا جسمانی بودن جنّ، و به طور کلی ماهیت جنّ، میان متکلمان و فیلسوفان اختلاف است: گروهی جنّ را جسم ندانسته و آن را موجودی مجرّد می‌دانند و مجرّد بودن آنها را مانع علم آنها به اخبار و قدرت آنها بر انجام دادن کارهای خارق العاده تلقی نمی‌کنند و گروهی دیگر جنّ را جسم می‌دانند، اما با هم اختلاف نظر دارند. عده‌ای از آنان، جنّ را جسم لطیف یا عِلوی و عده‌ای دیگر، آن را جسم کثیف یا سِفلی به شمار آورده‌اند. از عبارات فیلسوفان و متکلمان برمی‌آید که گروه اول، میان جنّ و ملک و شیطان تفاوت جوهری قائل نیستند و هر سه را از حیث جوهر یکی می‌دانند؛ با این بیان که اگر پاک و نورانی و نیک خواه باشند، ملائکه‌اند و همانهایند که «صالحان جنّ» نامیده می‌شوند و اگر ناپاک و تیره و شرور باشند، شیاطین‌اند.[۶۰]

ابن سینا[۶۱] در تعریف جنّ گفته که جنّ حیوانی از جنس هوا، ناطق و دارای جرم شفاف است و به اشکال گوناگون در می‌آید. میرداماد[۶۲] جنّیان را موجوداتی مجرد، نه جسمانی دانسته، اما لاهیجی[۶۳] آنها را اجسامی لطیف و دارای حیات عَرَضی، که قادرند به اشکال گوناگون درآیند، دانسته است. دَمیری[۶۴] جنّ را جسم هوایی، که عقل و فهم دارد و قادر است کارهای سخت انجام دهد، شناسانده است.

ازدواج و فرزندان جن

مفسران از آیه ۶ سوره جنّ که در آن گفته شده است مردانی از انسان‌ها به مردانی از جنّیان پناه می‌بردند- چنین برداشت کرده‌اند که جنّیان، مانند انسان‌ها، مرد و زن و ازدواج و تناسل دارند.[۶۵]

علامه طباطبائی[۶۶] باتوجه به آیه ۵۰ سوره کهف و آیه ۲۵ سوره فصلت، بر این باور است که تناسل در میان جنّیان وجود دارد، زیرا زاد و ولد و مرگ و میر داشتن هر موجود، حاکی از وجود تناسل است؛ اما برای کیفیت این تناسل توضیحی نداده است.

فخر رازی[۶۷] با استناد به آیه ۵۶ سوره رحمن، نه تنها به تناسل میان جنّیان، بلکه به امکان پدید آمدن نسلی از ازدواج جنّ با انس نیز عقیده داشته است.

ازدواج جن با انسان

برخی از آی «وَ شارِکهُم فی الاموالِ و الاولادِ» چنین نتیجه گرفته‌اند که ازدواج بین انسان و جن امکان‌پذیر است،[۶۸] ولی بیشتر مفسران، آیه را به معنایی غیر از آمیزش تعبیر کرده‌اند.[نیازمند منبع] برخی دیگر نیز از آیات ۵۶ و ۷۴ سوره الرحمان «لم یطمِثْهُنَّ إنسٌ قَبلَهُم وَ لا جانٌّ» امکان ازدواج بین انسان و جن در دنیا را نتیجه گرفته‌اند.[۶۹]

برخی روایات اهل سنت نیز امکان چنین ازدواجی را تأیید می‌کنند.[۷۰] در روایتی از اهل سنت، هابیل با یک حوری بهشتی و قابیل با یک جن ازدواج کرد.[۷۱] این روایات علاوه بر داشتن ضعف سندی، به دلیل خبر واحد بودن چیزی را اثبات یا نفی نمی‌کنند.[نیازمند منبع]

اخبار و حکایات بسیاری درباره ازدواج انسان با جنّ و نیز مناسبات عاشقانه میان آنها گزارش شده است.[۷۲] علامه مجلسی[۷۳] تصریح کرده که مردی دانشمند و اهل قرآن را دیده است که چهار زن از جنّیان، یکی پس از دیگری، به همسری گرفته بوده است. موضوع ازدواج افراد جنّ و انسان‌ها به قدری مطرح بوده است که برخی مؤلفان درباره وقوع و احکام شرعی مترتب بر آن بحث کرده‌اند.[۷۴] شبلی تصریح کرده که انگیزه اصلی‌اش از تألیف کتابِ آکام المرجان فی احکام الجانّ، پاسخ به این پرسش بوده که آیا ازدواج جنّ و انسان جایز است یا نه.[۷۵] وی قول فقیهان را، مبنی بر جایز نبودن نکاح جنّ و انسان، نقل کرده و از اینکه برخی تابعین آن را مکروه دانسته‌اند، نتیجه گرفته که امکان وقوع آن هست.[۷۶] قُرطُبی اصل امکان ازدواج جنّ و انس را پذیرفته، ولی توضیح داده که بسیاری از ادعاها و گزارش‌ها در این خصوص دروغ است.[۷۷] فخر رازی نیز به امکان پدید آمدن نسلی از ازدواج جنّ با انسان باور داشت.[۷۸]

دیدن جن

مینیاتور جن گیر اثر استاد حسین بهزاد- جن گیر در این تصویر نشسته است و کتاب‌ها و وسایل مربوط به جن گیری در اطراف او قرار دارد.

جن از چشم انسان پنهان است، اما مشاهده آنها برای برخی به اذن خدا امکان‌پذیر است. در قرآن نیز به طور صریح به رؤیت جن اشاره نشده، اما طبق ظاهر برخی از آیات، در صورتی که مقصود از قبیل شیطان در آی «انه یراکم هو و قبیلُه مِن حیثُ لا تَرَونَهم»[۷۹] گروهی از جن باشد، حداقل بعضی از جنّیان می‌توانند ما را ببینند ولی ما آنها را نمی‌بینیم.

جن از نظر قرآن مانند فرشته، موجودی نامرئی است ولی گاهی به صورتی ممثّل و قابل رؤیت می‌شود. داستان حضرت سلیمان(ع) در قرآن و خدمت جنّ‌ها به آن حضرت، از قبیل ساختن کاخ‌ها و تمثال ها[۸۰] و همچنین جریان لشکرکشی او به مملکت سبأ که عفریتی از جن به وی گفت: «من تخت ملکه سبأ را قبل از آنکه از جای خود حرکت کنی نزد تو می‌آورم»[۸۱] نمایانگر تجسم جنّ به صورت‌های دیگر است. مُفاد برخی روایات حاکی از آن است که جنّیان می‌توانند به صورت حیواناتی چون مار و سگ و حتی انسان، با ظاهری عجیب و غریب، در آیند.[۸۲] در برخی دیگر از احادیث از دیده شدن جن توسط بعضی انسانهای عادی سخن به میان آمده است.[۸۳]

کلامی از ملاصدرا در رؤیت جن

ملاصدرا می‌گوید: فرشته و شیطان دو صورت دارند؛ صورت حقیقی و صورت اضافی، که صورت حقیقی آن دو را جز به نور نبوت، ادراک نتوان کرد، هنگامی که رسول خدا(ص) از جبرئیل خواست تا خود را به صورت حقیقی به او بنماید، او را وعده به کوه حرا داد، در آنجا جبرئیل بر پیامبر ظاهر شد در حالی که کرانه خاور و باختر را سراسر گرفته بود، بار دیگر او را در سدره المنتهی به صورت اصلیش مشاهده نمود، گاهی نیز او را به صورت اضافی می‌دید که معمولاً ممثّل به صورت دحیه کلبی که مردی نیکوچهره و از صحابه بود مشاهده می‌نمود و شیطان نیز در بیداری برای آن حضرت ممثّل می‌گشت؛ لذا با چشم خود او را می‌دید و سخنش را می‌شنید و آن قائم مقام حقیقت صورت وی و وجود اضافی اوست.[۸۴]

توانایی‌های جن

در چند آی قرآن به قدرت جنّ بر انجام دادن کارهایی که برای انسان‌ها خارق‌العاده یا ناممکن است، اشاره شده است. مثلاً، در آیه ۳۹ سوره نمل به توانایی سیر و حرکت عفریتی از جنّ، از مسافتی بسیار دور و آمدن به نزد سلیمان اشاره شده است. از آیات قرآن[۸۵] چنین برداشت می‌شود که جنّیان توانایی بالا رفتن به آسمان و استراق سمع و دریافت اخبار غیبی از ملائک را داشته‌اند،[۸۶] اما در دوره نبوت پیامبر اسلام این توانایی از آنها گرفته شد.[۸۷] به نظر شماری از مفسران، توانایی صعود به آسمان‌ها به گروهی از آنان اختصاص داشته است.[۸۸]

از بعضی آیات[۸۹] نیز برداشت می‌شود که جنّ قدرت انجام دادن کارهای سخت، از قبیل ساختن بناهای عظیم و حمل اشیای سنگین به مکان‌های دور را دارد.[۹۰] سخنی از ابن عباس مؤید این نظر است که اینها فقط طایفه‌ای از جنّیان بوده‌اند و خصوصیتی که به دسته‌ای از آنان تعلق دارد، ممکن است درباره همه گروههای آنها صادق نباشد.[۹۱] همچنین مفسران در تفسیر آیه ۲۷۴ سوره بقره، آرای گوناگون درباره قدرت جنّ برای تسلط و مسّ انسان ذکر کرده‌اند.[۹۲]

دین جنیان

با توجه به اینکه جنیان پیش از انسان آفریده شده و دارای عقل و تکلیف هستند، قبل از حضرت آدم(ع) پیامبرانی از جنس خود داشته‌اند و چه بسا پس از آن نیز خداوند برای آنها رسولان و پیامبرانی از جنس خودشان فرستاده باشد.[۹۳] از سوی دیگر در آیات ۳۰-۳۱ سوره احقاف[۹۴] موضوع ایمان ایشان به حضرت موسی(ع) و پیامبر اسلام(ص) بیان شده که نشان می‌دهد جنیان وظیفه تبعیت از بعضی انسانها را نیز دارند.

برخی از جنیان به فرستادگان خدا، ایمان آوردند و گروهی کافر شدند،[۹۵] برخی درستکارند و برخی گنهکار،[۹۶] و برخی نبوت پیامبر اسلام(ص) را پذیرفتند و گروهی انکار کردند.[۹۷]

در احادیث شیعه، اهل بیت(ع) در میان جنّیان هم پیروانی دارند و هم دشمنانی.[۹۸] جنّیان با امامان ارتباط داشتند و از آنان پرسش‌های دینی می‌کردند.[۹۹] از دیدار امام علی(ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع) با جنّیان گزارشهای متعددی نقل شده است.[۱۰۰] به گفته امام باقر(ع)، امام علی(ع) در میان جنّیان نماینده داشته است[۱۰۱] و در روایتی، سلمان فارسی پیکار علی(ع) را با گروهی از جنّیان یاغی و منافق گزارش کرده است.[۱۰۲] همچنین اخبار بسیاری در منابع شیعه و سنّی روایت شده است که جنّیان بر شهادت امام حسین(ع) گریستند. اشعاری نیز از قول جنّیان در رثای آن حضرت نقل کرده‌اند.[۱۰۳]

جنیان سُنی

برخی اعتقاد دارند همه جنیانِ مسلمان، شیعه هستند و مستند آنها کلامی از حسن زاده آملی در کتاب هزار و یک کلمه است. او از آیت الله سید علی قاضی طباطبایی نقل می‌کند که کسی از جنی پرسیده است: طایفه جن به چه مذهب‌اند؟ آن جن در جواب گفت: طایفه جن مانند انسان‌ها دارای مذاهب گوناگون‌اند، جز این که سُنی ندارند، برای آن که در میان ما کسانی هستند که در واقعه غدیر خم حضور داشته و شاهد ماجرا بوده‌اند.[۱۰۴]

با توجه به اینکه سؤال کننده مشخص نیست و راستگویی آن جن نیز نامعلوم است نمی‌توان از این مطلب استفاده خاصی کرد.

در مقابل، گروه دیگری این مطلب را نپذیرفته و با توجه به اختیار جنیان، برای مسلمانانِ آنها نیز دو گروه شیعه و سنی قائلند.[۱۰۵]

باورهای عامیانه

در بین مردم راجع به جن باورهای عجیب و غیر مستند زیادی وجود دارد، داستان‌های فراوانی که در این مورد نقل می‌کنند از حد فزون است، گاه متناقض و گاه باورپذیر. کتاب‌های فراوانی نیز در این زمینه نگاشته شده است که وجه مشترک آنها غیر قابل اعتماد بودن آنهاست. پری، آل، مردآزما، زار، غول، هوا، باد، هانتو، پِپو و دیگر نمونه‌ها از این موجودات وهمی در باورهای مردم سرزمین‌های شرق تا غرب، هریک دربردارند معانی و مفاهیمی با قدمتی به مراتب بیشتر از اندیش جن در اسلام دارند.

غول

برخی هر نوع جنّ، چه مذکر چه مؤنث، که به صورت‌های گوناگون ظاهر شود را غول می‌نامند.[۱۰۶] ابن عباس (متوفی ۶۸) سگِ سیاه و و سگِ خالدار را جنّ می‌دانست.[۱۰۷]

قسم دیگر جنّ، که در منابع فارسی و عربی ذکر شده است، نَسناس نام دارد که یک چشم و یک پا بیشتر نداشته و با ایجاد آتش سوزی در خانه‌ها، آزار می‌رسانده است. جنّ دیگری به نام غَدّار، به اعمال جنسی علاقه داشته و گاه به خواسته خلاف خود می‌رسیده است.[۱۰۸]

شکل جن

برخی از حیواناتی که جنّیان می‌توانند به صورت آنها ظاهر شوند، عبارت‌اند از: مار، بُز، غزال، پازَن کوهی، گاونر، کبوتر، گربه (مخصوصا گربه سیاه)، سگ، اسب و گورخر.[۱۰۹] ممکن است جنّیان به صورت اژدها و دیگر موجودات نیز ظاهر شوند.[۱۱۰] هنگامی که جنّ‌ها به صورت حیوانات شکاری در می‌آیند، در بعضی از نقاط ایران آنها را «شکار ابوجهل» می‌نامند تا از حیوانات معمولی شکاری، که «شکار ابراهیم» نامیده می‌شوند، مجزا باشند[۱۱۱] این نکته یادآور گزارش جاحظ[۱۱۲] است که عرب‌های قدیم گاه آهوان را گله‌های جنّ می‌دانستند. اعراب، موش و سوسمار و خارپشت و شترمرغ و غزال را از اول شب شکار نمی‌کردند، زیرا معتقد بودند که آنها مَرکب جنّیان‌اند[۱۱۳] اما، جنّیان، خرگوش و کفتار را مَرکب نمی‌گیرند.[۱۱۴]

در عقاید عامه ایرانیان، جنّیانِ مسلمان، زیبا و جنّیانِ کافر، زشت و مهیب هستند که برخی سرِ دراز، یک چشم در میان پیشانی و دندانهای دراز و تیز دارند.[۱۱۵] برخی از جنّ‌ها ممکن است بدن انسان یا سر حیوان داشته باشند یا دست و پایشان مانند دست و پای حیوانات باشد[۱۱۶] یا از دهانشان آتش زبانه بزند و از بدنشان بوی بد متصاعد شود و معمولاً می‌توانند به هر صورتی که بخواهند در آیند؛[۱۱۷] اما، غول به هرصورتی که درآید، نمی‌تواند پایش را، که به شکل پای خر است، تغییر دهد.[۱۱۸]

جنیان و نوزاد

بنا بر عقاید عامیانه در ایران، جنّیان به زنهای زائو و نوزادان بسیار آزار می‌رسانند؛ ازاین رو، در یکی دو هفته اول پس از زایمان، زائو و نوزاد را حتی المقدور تنها نمی‌گذارند، اما بعد از اینکه زائو به حمام رفت و پاک شد، خطر آزار جنّیان بسیار کاهش می‌یابد.[۱۱۹] در خراسان، مرضی را که به دخالت جنّیان گریبانگیر نوزاد می‌شود، «آن دردها» می‌نامند. در این بیماری بچه کبود و متشنج می‌شود و اندکی بعد می‌میرد.[۱۲۰] در شب ششم پس از زایمان، احتمال جنّ زدگی نوزادان به اوج می‌رسد. در این شب، سروصدای زیادی در اتاق زائو راه می‌اندازند و باروت و ترقه در آتش می‌ریزند. این کارها که شبیه کارهای شایع برای راندن «آل» است جنّیان را از زائو و نوزاد دور نگه می‌دارد. علاوه بر این، فقط کسانی که در هنگام زایمان حضور داشته‌اند، اجازه دارند در چند روز اول پس از زایمان، از زائو و نوزاد دیدن کنند تا مبادا جنّی خودش را به شکل یکی از دوستان یا نزدیکان زائو در آورد و به او صدمه بزند. عوام خراسان معتقدند که معمولاً خرابکاریهای جنّیان با فرا رسیدن روز متوقف می‌شود.[۱۲۱]

دور کردن جنیان

بنابر اعتقاد عموم ذکر بِسمِ اللّه و خواندن آیاتی از قرآن کریم باعث دور گشتن جنیان از انسان می‌شود. مردم برای رهایی و در امان ماندن از جن، بَسمَله را بهترین و قدیم‌ترین گزینه و پناهگاه دانسته‌اند و باور دارند با توسل به آن عرص زندگی دو بُعد انسانی و جنی دستخوش آسیب نمی‌گردد و انسان نیز مورد آزار و اذیت قرار نمی‌گیرد.[۱۲۲]

بنابر باورهای عامه باید پیش از پاشیدن آب جوش و ریختن گُمیز بر روی زمین بِسمِ اللّه گفت تا اگر جنی در آنجا باشد، از آن مکان دور شود تا آب جوش یا ادرار بر روی او نریزد و به او آزار نرساند.[۱۲۳] اگر بِسمِ اللّه گفته نشود و آب و گُمیز بر جن بریزد، او عصبانی می‌شود و به تلافی درصدد آزار رساندن به عامل آن برمی‌آید.[۱۲۴]

ترس از آهن

همچنین باید در اتاق زائو آلات و اسباب آهنی زیادی گذاشت، زیرا جنّ از آهن می‌ترسد،[۱۲۵] چنانکه اگر کسی بتواند سوزن آهنی به بدن یا لباس جنّی وارد کند، آن جنّ را تحت اختیار خودش در می‌آورد، زیرا ترس شدید جنّ از آهن اجازه نمی‌دهد که خودش آهن را از لباس یا تنش بیرون بکشد و در این مورد محتاج کمک آدمیان است.[۱۲۶]

ساخت تخت جمشید و اهرام مصر

ساخت قالی حضرت سلیمان و بسیاری از بناهای عظیم و آلات و ادوات زندگی روزمره را به جنّیان منسوب کرده‌اند، از جمله ساختن کاسه‌های بزرگ و گرمابه و نوره.[۱۲۷] جاحظ[۱۲۸] در اینکه حمام ساخت جنّیان است تردید ندارد و از دیگران نقل کرده که برخی شمشیرهای بسی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.