پاورپوینت کامل هزاره افغانستان ۸۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هزاره افغانستان ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هزاره افغانستان ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل هزاره افغانستان ۸۴ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ تبار
۲ جغرافیای بومی
۳ جمعیت، تیره‌ها و قبایل
۴ ساختار اجتماعی
۵ ارتباط هزاره‌ها و مسلمانان

۵.۱ هزاره‌های اسماعیلی
۵.۲ هزاره‌های اهل‌سنت

۶ تاریخ

۶.۱ پس از مغولان
۶.۲ تهاجم عبدالرحمن
۶.۳ پیامدهای تهاجم
۶.۴ پس از عبدالرحمن
۶.۵ دولت کمونیستی
۶.۶ تشکیل احزاب جهادی
۶.۷ تشکیل حزب وحدت اسلامی
۶.۸ طالبان
۶.۹ نظام جدید سیاسی

۷ هزاره‌های خارج افغانستان

۷.۱ هزاره‌های هند و پاکستان
۷.۲ هزاره‌های ایران
۷.۳ هزاره‌های عراق
۷.۴ هزاره‌های آسیای میانه

۸ خشونت و حملات تروریستی علیه هزاره‌ها
۹ روحانیون مشهور
۱۰ فعالان فرهنگی
۱۱ احزاب و گروه‌ها
۱۲ پانویس
۱۳ منابع

تبار

درباره نژاد اولیه و منشأ باستانی هزاره‌ها، از بومی بودن آنها در افغانستان تا بازماندگان مغول در لشکرکشی چنگیز گفته شده‌است.[۱] سیدعسکر موسوی، پژوهشگر افغانستانی و نویسنده کتاب «هزاره‌های افغانستان»، آنان را از قدیمی‌ترین ساکنان افغانستان دانسته، که اجدادشان، از اقوام آسیای مرکزی یا تبت، اندکی پیش یا پس از میلاد مسیح، با دیانت بودایی به دامنه‌های شمالی و جنوبی رشته‌کوه هندوکش در مرکز افغانستان آمده و تحت تأثیر ارتباط با پارسی زبانان، مسلمانان و مغول‌ها قرار گرفته‌اند.[۲]

جغرافیای بومی

محدوده هزاره‌جات پیش از دهه ۱۲۷۰ش (تهاجم عبدالرحمن)

نوشتار اصلی: هزارستان

سرزمین اصلی هزاره‌ها، هزاره‌جات یا هزارستان در مرکز افغانستان بصورت کوهستانی و نیمه کوهستانی است. این منطقه، غور، غرجستان و زابلستان نیز نامیده شده‌است.[۳] هنری والتِر بلیو، افسر و مستشرق بریتانیایی که در نیمه دوم قرن ۱۹ میلادی در افغانستان خدمت می‌کرد، گستردگی هزاره جات را از مرزهای کابل و غزنی تا هرات و از نزدیکی‌های قندهار تا بلخ نوشته‌است.[۴] پس از قتل‌عام هزاره‌ها در دهه ۱۲۷۰ش، بسیاری از زمین‌های آنان توسط کوچی‌های پشتون تصرف شد.[۵]

جمعیت، تیره‌ها و قبایل

زنان هزاره دایکندی در جشن هرساله گل بادام، شهر نیلی

جمعیت فعلی افغانستان و درصد اقوام آن تا اکنون سرشماری نشده، آمارهای تقریبی و متفاوت درباره درصد جمعیت اقوام از منابع مختلف نقل شده‌است.[یادداشت ۱] فیض محمد، کاتب مشهور افغانستان، در ۱۳۰۶ش جمعیت هزاره‌ها را دو میلیون و ۲۵۰ هزار نفر تخمین زد.[۶] حسن پولادی، نویسنده کتاب «هزاره‌ها» جمعیت هزاره‌های داخل افغانستان را در اوایل دهه ۱۳۵۰ش/۱۹۷۰م سه میلیون نفر[۷] و سیدعسگر موسوی تعداد آنان را (با محاسبه مهاجران مقیم ایران و پاکستان) در اواخر دهه ۱۳۶۰ش/۱۹۸۰م حدود چهار میلیون نفر دانسته‌است.[۸]

در منابع مختلف، برای هزاره قبایل و تیره‌های متعددی را ذکر کرده‌اند که معروف‌ترین آنان دای‌کندی، دای‌زنگی، بهسود، دای‌فولادی، دای‌چوپان، شیخ‌علی و ارزگانی است.[۹]

ساختار اجتماعی

جامعه هزاره‌ها پیش از تسلط عبدالرحمن حاکم کابل بر هزارستان، ساختار فئودالی داشت. افراد زمین‌دار و قدرتمند به نام ارباب، بیگ، خان، میر یا ملک خوانده می‌شد.[۱۰] [یادداشت ۲] ملاها و سیدها نیز در جایگاه دوم داشتند.[۱۱] اقتصاد هزاره‌ها بر تولید کشاورزی و دام‌پروی بنا بود و یکی از منابع عمده تأمین گوشت مناطق مجاور بشمار می‌رفت.[۱۲]

تهاجم نیروهای عبدالرحمن به هزارستان، باعث فروپاشی ساختار زندگی در آنجا شد. سرزمین‌های هزاره‌ها، پیوسته مورد حمله و اشغال کوچی‌های پشتون قرار گرفت. این سیاست، باعث کوچک شدن هزاره‌جات و نیز مهاجرت هزاره‌ها به مناطق و شهرهای دیگر شد که تولید کشاورزی را بین هزاره‌ها و در کل کشور پایین آورد.[۱۳] گروه‌های بزرگی از آنان، به مناطق همجوار و کشورهای همسایه پناه بردند. [یادداشت ۳]

در آخرین دهه سلطنت در افغانستان (۱۳۴۰ش/۱۹۶۰م) طبقات مختلف جامعه هزاره‌ها شامل تاجران شهری، کارگر شهری، زارعان طبقه متوسط، دهقانان کم زمین و دهقانان بی‌زمین بود.[۱۴]

ارتباط هزاره‌ها و مسلمانان

اکثر هزاره‌ها شیعه هستند و اقلیتی از آنان در گروه پیروان اسماعیلیه یا اهل‌سنت (حنفیه) جای دارند.[۱۵] [یادداشت ۴] در زمان ظهور اسلام، قبایل هزاره پیرو آیین بودا و تحت حکومت کوشانی‌ها بود.[۱۶] تا سال ۱۲۰ق، فرماندهان اُموی در خراسان چندین بار به مناطق کوهستانی غور حمله کردند[۱۷] اما نتوانستند بر آن مسلط شوند و به عمق آن نفوذ کنند.[۱۸] [یادداشت ۵]

درباره زمان و چگونگی رواج تشیع بین هزاره‌ها سه نظریه وجود دارد. منهاج الدین جوزجانی (قرن ۷ق)، تاریخ‌نگار و نویسنده کتاب طبقات ناصری، نوشته که شَنسَب، اولین امیر غوریان در زمان ولایت جعده بن هبیره، خواهرزاده امام علی(ع) بر خراسان، توسط وی نامه‌ای از امام دریافت کرده و بخاطر لحن نامه، ولایت ابن‌هبیره را پذیرفته و او و اطرافیانش دوستدار علی ابن ابیطالب شدند.[۱۹] همچنین در قرن دوم و سوم قمری، جوزجان و طالقان (شمال منطقه هزاره‌جات) محل قیام علویان: یحیی بن زید و محمد بن قاسم بود.[۲۰]
تیمور خانف، نویسنده «تاریخ ملی هزاره‌ها» معتقد است هزاره‌ها در زمان غازان خان (۶۹۴–۷۰۳ق)، امیر شیعه ایلخانی، تشیع را انتخاب کردند[۲۱] او اعزام مبلیغین علوی را توسط غازان خان به هرات و غرجستان، از عوامل اصلی گسترش تشیع بین هزاره‌ها دانسته‌است.[۲۲] برخی از مستشرقین، ارتباط هزاره‌ها را با شاه عباس صفوی زمانی که در هرات اقامت داشته، دلیل مؤثر در شیعه شدن آنها در زمان این شاه دانسته‌اند.[۲۳]

هزاره‌های اسماعیلی

گروه‌های بزرگ هزاره‌های پیرو اسماعیلیه در ولایات کابل، پروان، بغلان و بامیان حضور دارند و در ولایات میدان، سمنگان و زابل بصورت دسته‌های کوچک زندگی می‌کنند.[۲۴] این هزاره‌ها نیز در حملات دهه ۱۲۷۰ش مورد خشونت و کشتار قرار گرفتند.[۲۵]

هزاره‌های اهل‌سنت

هزاره‌های اهل‌سنت در ولایات بادغیس، پنج‌شیر، بامیان، غور، بغلان و کُندُز ساکن هستند.[۲۶]

تاریخ

سقوط ساسانیان، سبب شد سپاه مسلمانان به فرماندهی احنف بن قیس در سال‌های ۲۸تا۳۳ق (۶۶۲–۶۴۲م)، هم‌زمان با خلافت عمر و عثمان به خراسان بزرگ (نیمه غربی افغانستان فعلی) رسیده و با حاکمان مرو، هرات و بلخ در برابر گرفتن جزیه به صلح رسیدند.[۲۷] تا حمله مغول‌ها، حاکمانی از طرف بنی‌عباس، صفاریان، سامانیان، غزنویان، غوریان، سلجوقیان و خوارزم‌شاهیان بر قبایل و نواحی هزاره‌ها تسلط داشتند.[۲۸] مقر اولیه حکومت غوریان، منطقه غور، از نام‌های قدیمی هزارستان بود.[۲۹]

پس از مغولان

حمله مغولان باعث آشفتگی ساختار زندگی هزاره‌ها شد.[۳۰] این وضعیت در زمان تیموریان ادامه داشت.[۳۱] ظهیرالدین بابر(۹۳۷–۸۸۸ق)، مؤسس سلسله گورکانیان هند، با تصرف کابل، به هزاره‌جات نیز حمله کرد.[۳۲] شاه عباس صفوی (حکومت:۱۰۳۸–۹۹۶ق) با تصرف هرات، از هزاره‌های شیعه حمایت کرد.[۳۳] نادر افشار (حکومت:۱۱۶۰–۱۱۴۸ق)، در هنگام رفتن به قصد فتح هند، در قندهار، چند هزار سوار از هزاره‌ها را به خدمت گرفت.[۳۴] از تشکیل حکومت احمدخان ابدالی (حکومت:۱۱۸۶–۱۱۶۰ق) در قندهار تا امارت عبدالرحمن در کابل (حکومت:۱۳۱۹–۱۲۹۸ق)، هزاره‌ها در یک خودمختاری نسبی بسر می‌بردند و مناطقی از آنان، به حاکمان کابل، مالیات می‌دادند.[۳۵] در ۱۲۴۸ق، امیر دوست‌محمدخان، حاکم کابل، میر یزدان‌بخش را که مشهورترین میر هزاره و خودمختار بود، به‌دار آویخت.[۳۶]

تهاجم عبدالرحمن

نوشتار اصلی: کشتار شیعیان هزاره به‌دستور عبدالرحمن

در تابستان ۱۲۵۹ش، عبدالرحمن، پس از پذیرش شرایط دولت انگلستان، حکومت را در کابل بدست گرفت.[۳۷] او تا سال ۱۲۶۶ش اداره قندهار، هرات،[۳۸] جلال‌آباد، غزنی[۳۹] و ترکستان شامل بلخ، تخار و فاریاب و جوزجان را به مرکزیت مزار شریف با خشونت و سرکوب بدست آورد.[۴۰]

عبدالرحمن در ۱۲۶۷ش/۱۸۹۸م متوجه هزاره‌ها شد. او برای هزاره‌ها ۱۶ مالیات وضع کرد و هزاره‌های شیخ‌علی را که به این مالیات اعتراض کردند، بشدت سرکوب کرده و زمین‌های‌شان را گرفت.[۴۱] در دو سال بعد، مأموران مالیات و فرماندهان عبدالرحمن به میل خود، هر جریمه و آزاری را بر هزاره‌ها تحمیل کردند.[۴۲] در بهار ۱۲۷۱ش/۱۸۹۲م پس از تجاوز سربازان عبدالرحمن به یک زن هزاره، خانواده او، سربازان را کشته و سلاح‌های مصادره شده خود را پس گرفتند.[۴۳] رهبران عمده هزاره‌ها نیز در نشست بزرگان هزاره علیه عبدالرحمن اعلام جنگ کردند.[۴۴]

در اولین نبرد عبدالقدوس‌خان و شیرمحمدخان، دو فرمانده ارشد عبدالرحمن، شکست خوردند.[۴۵] عبدالرحمن از ملایان مشهور سنی خواست علیه هزاره‌ها، فتوای تکفیر و جهاد بدهد. او زمین‌ها، دارایی، زنان و فرزندان هزاره‌ها را پاداش افرادی اعلام کرد که در این جهاد شرکت کنند.[۴۶] دولت بریتانیا نیز پیشنهاد مستشاران نظامی برای کمک به عبدالرحمن کرد.[۴۷]

به دستور عبدالرحمن، از پنج جهت به هزاره‌جات نیرو روانه گشت: غزنی، کابل، قندهار، هرات و مزار شریف.[۴۸] جنگ تا اواسط پاییز ۱۲۷۱ش/نوامبر ۱۸۹۲م ادامه داشت.[۴۹] سیدعسکر موسوی، هدف عبدالرحمن را از این جنگ، پراکندن هزاره‌ها و کاهش جمعیت آنان نوشته‌است.[۵۰]

پیامدهای تهاجم

کشته شدن درصد بالایی از مردان هزاره. فیض محمد، کاتب عبدالرحمن، درصد کشته‌شدگان را بالای شصت درصد تخمین زده بود.[۵۱]
تمام قلعه‌ها و مساکن مردم هزاره تخریب و مزارع‌شان پایمال شد.[۵۲]
هزاران مرد و زن و کودک هزاره بعنوان برده در بازارهای کابل و قندهار فروخته شدند.[۵۳]
تمام زمین‌های زراعتی و چراگاه‌هایی که از هزاره‌ها گرفته شده، به مالکیت دولت درآمد.[۵۴] بخشی از این زمین‌ها به کوچی‌های پشتون داده شد که در حمله شرکت کرده بودند.[۵۵]
عبدالرحمن، میرها، سادات و ملاهای هزاره را به کابل فراخواند. تعدادی را کشت، عده‌ای را به زندان افکند و گروهی را تبعید کرد.[۵۶] قاضی‌های حنفی به هزارستان فرستاده شد.[۵۷]
فرار و مهاجرت بخش بزرگی از ساکنین هزارستان به مناطق بیرونی.[۵۸]
تحمیل مالیات جدید و جریمه‌های سنگین.[۵۹]

تیمور خانف نتیجه نهایی این اقدامات را تقلیل شدید جمعیت هزاره‌ها و فروپاشی معنوی، اقتصادی و فرهنگی آنان نوشته‌است.[۶۰] میرمحمد غبار، تاریخ‌نگار افغان در این باره نوشت: مظالم امیر در هزاره‌جات سابقه‌ای در تاریخ کشور نداشت و فقط می‌توان آن را در تاریخ هجوم چنگیز مطالعه کرد و بس.[۶۱]

پس از عبدالرحمن

پس از عبدالرحمن، فرزندش حبیب‌الله، خرید و فروش بردگان هزاره را ممنوع اعلام کرد ولی آنان را آزاد نکرد.[۶۲] هزاره‌ها در جنگ استقلال افغانستان علیه انگلیس (۱۲۹۸ش/۱۹۱۹م) به فرمان امان‌الله، فرزند حبیب‌الله و حاکم افغانستان شرکت کردند.[۶۳] در ۱۳۰۱ش، سه سال پس از آن، امان‌الله خان قانون بردگی هزاره‌ها را لغو کرد.[۶۴] همزمان با این دستور، امان‌الله، تلاش خود را برای تثبیت زبان پشتو به عنوان زبان رسمی و محدودیت زبان و فرهنگ فارسی شروع کرد. این کار باعث سرکوب مجدد هزاره‌ها گردید.[۶۵] این محرومیت و انزوا، تا ۱۳۵۷ش/۱۹۷۹ش و روی کار آمدن دولت کمونیستی ادامه داشت.[۶۶] کشته شدن نادرخان، جانشین امان‌الله توسط یک دانش آموز هزاره بنام عبدالخالق در ۱۳۱۲ش، رویه سرکوب سیاسی و تبعیض را علیه آنان شدت داد.[۶۷] در ۱۳۲۳ش، در زمان محمدظاهرشاه، فرزند نادرخان، ابراهیم گاوسوار علیه مالیات سنگین و تحمیلی هزاره‌ها دست به قیام زد و توانست مقداری از این مالیات را لغو کند ولی خودش تبعید شد.[۶۸] سیداسماعیل بلخی به همراه گاوسوار در اولین روز ۱۳۲۹ش قصد براندازی حکومت ظاهرشاه را داشتند که دستگیر شد و ۱۴ سال در زندان ماند.[۶۹] هزاره‌ها هیچ‌گاه موقعیت‌های بالا و مؤثری در ساختار سیاسی افغانستان نداشتند گرچه در پارلمان و دولت، نمایندگان معدودی داشتند.[۷۰]

پس از استقلال افغانستان در ۱۲۹۸ش، دوباره مسافرت زایران و مهاجرت طلاب هزاره به مشهد و عتبات عالیات رواج یافت ولی دولت افغانستان در دادن پاسپورت به آنان بسیار سختگیری می‌کرد. برخی از روحانیون در بازگشت، مدارس علمیه کوچکی را در روستای زادگاه خود، بنا کردند.[۷۱]

دولت کمونیستی

اندکی پیش از روی‌کار آمدن دولت کمونیستی توسط حزب دموکراتیک خلق افغانستان، هزاره‌ها هم در بدنه اصلی این حزب و هم در گروه‌های مبارز اسلامی حضور داشتند.[۷۲] اندکی از آنان نیز توانستند در دانشگاه کابل، تدریس کنند.[۷۳] سلطان‌علی کشتمند، سیاستمدار

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.