پاورپوینت کامل فرقه بهائیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فرقه بهائیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرقه بهائیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فرقه بهائیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ تاریخچه

۱.۱ زمینه شکل‌گیری
۱.۲ آمار و وضعیت کنونی

۲ باورها

۲.۱ توحید
۲.۲ نبوت
۲.۳ معاد
۲.۴ تعالیم دوازده‌گانه

۳ احکام
۴ رهبران

۴.۱ بهاءالله
۴.۲ عبدالبهاء
۴.۳ شوقی افندی
۴.۴ رهبری بهائیت پس از شوقی افندی

۵ انشعابات
۶ تشکیلات
۷ اماکن مقدس
۸ تقویم بهائی

۸.۱ اعیاد بهائی

۹ کتب بهائیت
۱۰ دیدگاه مراجع شیعه
۱۱ انتقادات
۱۲ کتابشناسی
۱۳ جستارهای وابسته
۱۴ پانویس
۱۵ منابع
۱۶ پیوند به بیرون

تاریخچه

بهائیت، فرقه‌ای مذهبی و برآمده از بابیه است[۱] که در قرن سیزدهم قمری (قرن نوزدهم میلادی) به‌دست میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله پدید آمد.[۲] در رساله‌ای که به مناسبت صدمین سالگرد فوت میرزا حسینعلی به سفارش بیت‌العدل منتشر شده، آمده است که رسالت بهاءالله از آگوست ۱۸۵۲م (مرداد ۱۲۳۱ش/شوال ۱۲۶۸ق) در زندان آغاز شد.[۳]

گفته شده واژه «بهائی» از حدود سال‌های ۱۲۸۲-۱۲۸۴ق درباره بهائیت به‌کار رفته است.[۴] با این حال بهائیان،‌ نام آیین بهائی،‌ دیانت بهائی و امر بهائی (The Bah’ Faith) را برای اشاره به خود ترجیح می‌دهند.[۵]

زمینه شکل‌گیری

پس از مرگ سید علی‌محمد باب، بنیانگذار فرقه بابیه در سال ۱۲۶۶ق[۶] بابیان به عراق تبعید شدند. در آنجا میرزا یحیی نوری معروف به صبح ازل ریاست آنها را برعهده داشت اما او در پنهانی زندگی می‌کرد و برادرش میرزا حسینعلی نوری امور را در دست داشت.[۷] در سال ۱۲۸۰ق بابیان به جهت رفتارهای غیراخلاقی به استانبول تبعید شدند و در همین ایام میرزا حسینعلی ادعای مظهریت [یادداشت ۱] کرد که باعث اختلاف در میان بابیان شد. بهائیان این روزها (۱۲ روز) را عید رضوان و بعثت بهاءالله می‌نامند.[۸] پس از آن، میرزا حسینعلی مدعی کهنگی بابیت شد و مذهب بهائیت را رسما اعلام کرد.[۹] پس از شدت گرفتن اختلافات میان آن دو، دولت عثمانی در سال ۱۳۸۵ق میرزا حسینعلی را به عَکّا،‌از شهرهای فلسطین، و میرزا یحیی را به کشور قِبْرِس فرستاد.[۱۰] بابیانی که بر جانشینی صبح ازل باقی مانده و ادعای حسینعلی را نپذیرفتند، ازلیه و پیروان میرزا حسینعلی، بهائی خوانده شدند.[۱۱]

آمار و وضعیت کنونی

بهائیت امروزه یک تشکیلات بین‌المللی به شمار می‌رود که مقر اصلی آن در اسرائیل است و در همه کشورهای جهان به‌ویژه کشورهای آسیایی و آفریقایی شعبه دارد.[۱۲] براساس گزارش دایره‌المعارف جهان نوین اسلام، بهائیت در جهان ۱۶۵ محفل روحانی ملی و ۲۰هزار محفل روحانی محلی دارد. آثار و ادبیات بهائی به ۸۰۲ زبان مختلف ترجمه شده است. همچنین هفت «مشرق الاذکار» (معابد بهائیان) در جهان وجود دارد و ۱۲۵۶ محل دیگر نیز برای همین منظور به مالکیت بهائیان درآمده است.[۱۳]

بهائیان، بهائیت را پس از مسیحیت، دومین آیین به لحاظ پراکندگی جمعیت می‌دانند هر چند که نسبت به پیروان دیگر ادیان، جمعیت قابل توجهی ندارند.[۱۴] گفته شده با وجود اینکه تشکیلات اداری بهائی از تعداد پیروان خود آگاه است، اما این مرکز تاکنون آمار رسمی از جمعیت بهائیان ارائه نکرده است.[۱۵]

آمارهای غیررسمی جمعیت پیروان بهائی را پنج تا هفت میلیون نفر اعلام کرده‌اند.[۱۶] طبق برخی گزارش‌ها، جامعه بین‌المللی بهائیت در سال ۲۰۱۰م جمعیت بهائیان را بیش از پنج میلیون گزارش داده است.[۱۷] این آمارها اغرا‌ق‌آمیز دانسته شده است؛ زیرا برای مثال جمعیت بهائیان هند، بیش از ۲ میلیون و ایران ۳۰۰ هزار نفر اعلام شده که با آمارهای رسمی این دو کشور ناسازگار است.[۱۸] جمعیت بهائیان هند، طبق آمار رسمی دولت هند، ۱۱۰هزار نفر[۱۹] و جمعیت بهائیان ایران حداکثر صد هزار نفر تخمین زده شده است.[۲۰] امروزه بیشترین بهائیان ساکن آمریکا هستند.[۲۱] بیشترین میزان سکونت بهائیان در ایران را مربوط به استان تهران به ویژه شهر فردیس کرج، اصفهان (شاهین شهر و نجف آباد)، شیراز، همدان، تبریز و… دانسته‌اند.[۲۲]

در آیین بهائی، افراد به محض پذیرفتن اعتقادات بهائیت، بهائی شناخته نمی‌شود، بلکه پس از رسیدن به سن بلوغ، و ثبت‌نام در تشکیلات بهائی، دریافت کد عضویت و اطاعت از تشکیلات اداری، بهائی شناخته می‌شوند.[۲۳]

باورها

بهاءالله دین اسلام را نسخ کرد و دین جدید ارائه کرد.[۲۴] بهائیان بر جدید بودن تعالیم بهاء‌الله تأکید دارند و او را پیامبری با پیام‌های جدید و بی‌سابقه از طرف خداوند معرفی می‌کنند. به ادعای آنها، بشریت در زمان بهاءالله به حدی از بلوغ رسید که می‌توانست تعالیم جدیدی از طرف خدا دریافت کند. ازاین‌رو، خداوند حسینعلی بهاء را برانگیخت تا تعالیم جدید را به بشر برساند.[۲۵] از نظر بهائیان، خداوند در طول تاریخ، سلسله‌ای از مربیان و پیام‌آوران الهی را برای بشر فرستاده که جدیدترین آنها بهاءالله است.[۲۶]
برخی از تعالیم و باورهای بهائیان عبارتند از:

توحید

بهائیان مدعی‌اند که بهاءالله خدا نیست؛ بلکه بنده‌ای است که مقام مظهریت الهی یافته و مظهر خدا در زمین است.[۲۷] اما محققان و منتقدان بهائیت با استناد به سخنان بهاءالله، معتقدند بهائیان، او را خدای جهانیان می‌دانند.[۲۸] از جمله عبارات بهاءالله که دلالت بر ادعای الوهیت و خدایی او دارد،[۲۹] عبارتند از: «لا اله الا أنا المسجون الفرید؛ خدایی نیست جز من زندانی یکتا»، «آنکه جهان را برای خود آفرید، در خراب‌ترین مکان‌ها به دست ستمکاران، زندانی شده است.»، «این‌گونه پروردگارت امر کرد، زمانی که در خراب‌ترین شهرها زندانی بود.»،[۳۰] «انه لا اله إلا أنا الباقی الفرد القدیم… لا اله إلا أنا الباقی الغفور الکریم؛‌ خدایی نیست جز من که باقی و یکتا و قدیم هستم… خدایی جز من بخشنده و کریم نیست».[۳۱] میرزا حسینعلی نوری درباره شب ولادتش می‌نویسد: «… وَ فیهِ وُلِدَ مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ؛ در این صبح زاده شد آنکه نه زاده شده است و نه می‌زاید».[۳۲]

به گفته دکتر جی. ای. اسلمنت ( J. E. Esslemont) مبلغ امریکایی فرقه بهاییت، در کتاب «بهائیت و عصر جدید»، بهاءالله گاه از جنبه بشری سخن می‌گوید و مقام خود را عبودیت و بندگی محض می‌داند و گاه از مقام الوهیت سخن می‌راند که در عباراتش، اثری از شخصیت انسانی او دیده نمی‌شود. از نظر وی، در مقام الوهیت، خداوند به واسطه بهاءالله با خلق خود سخن می‌گوید، محبت خود را اظهار می‌کند و شرایع و احکامش را اعلام می کند.[۳۳]

میرزا حسینعلی نوری در قصیده ورقائیه: «کُلُّ الاُلوه من رَشح أمری تألّهتْ * و کُلُّ الرُبوبِ من طَفح حُکمی تَربَّت؛ همه خدایان بر اثر رشحه ای از فرمان من خدا شدند و همه پروردگاران بر اثر لبریز شدن حکم من پروردگار شدند.»

عبدالبهاء، مکاتیب، ۱۹۲۱م، ج۲، ص۲۵۵.

اعتقاد به الوهیت بهاءالله در آثار عبدالبهاء و مبلغان بهائی نیز وجود دارد.[۳۴]

در متون بهائی از تأویل کلمات و عبارات نهی شده و دستور داده شده به معانی ظاهری و لغوی آنها تمسک شود.[۳۵]

نبوت

میرزا حسینعلی نوری در کتاب‌هایش ادعای نبوت کرده و خود را پیامبر خدا خوانده است.[۳۶] عباس افندی نیز علی‌محمد باب را در ردیف پیامبرانی همچون حضرت ابراهیم(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع) و محمد(ص) قرار داده و باب را بشارت‌دهنده ظهور بهاءالله می‌داند. از نظر او، بهاءالله در زمره آن پیامبران و حتی برتر از آنها است.[۳۷]

به گفته جی. ای. اسلمنت،‌ بهائی به همه پیامبران احترام می‌گذارد و معتقد است بهاءالله حامل پیام الهی برای عصر حاضر است. او بزرگ‌ترین مربی و معلم جهانی است که برای کامل کردن تلاش‌های پیامبران پیشین آمده است.[۳۸] با این وجود میرزا حسینعلی در برخی آثارش، خاتمیت پیامبر(ص) را پذیرفته است.[۳۹]

به گفته علیرضا روزبهانی، بهائی‌پژوه معاصر، دقیق روشن نیست که بهاءالله خداست یا پیامبر یا هیچ‌کدام! چراکه در برخی عبارات به تبعیت از عبدالبهاء، او را پیامبر دانسته‌اند و در بعضی دیگر و با توجه به خاتمیت پیامبر اسلام(ص)، بهاءالله را موعود و مظهر الهی و برتر از پیامبران می‌دانند.[۴۰]

معاد

به گفته روزبهانی، در فرقه بهائیت، به صورت مبهم از معاد سخن گفته شده است به گونه‌ای که تنها می‌توان فهمید که عالَمی پس از مرگ وجود دارد.[۴۱]
بهائیان، آنچه را که در قرآن درباره قیامت و ویژگی‌های آن آمده است، به قیام باب و بهاء تأویل می‌برند.[۴۲] باب در کتاب «بیان» گفته است با آمدن من قیامت مسلمانان برپا شد و تا من زنده‌ام، قیامت آنها باقی است و روزی که بمیرم، قیامت به پایان می‌رسد.[۴۳] از دیدگاه حسینعلی بهاء نیز قیامت بابیان، با ظهور او برپا شد و با مرگ او نیز پایان می‌یابد.[۴۴]

به نقل اسلمنت،‌ بهاءالله و عبدالبهاء آنچه را که در کتب مقدس پیشین درباره بهشت و جهنم آمده، رمزی دانسته، معنای ظاهری آنها را صحیح نمی‌دانند. از نظر آنها، بهشت حالت کمال و جهنم،‌ عالَم کاستی‌هاست؛ بهشت،‌ کسب رضای الهی و انس با همگِنان است و جهنم نبود چنین انسی. شادی و فرح بهشت، شادی و سرور روح است و درد و رنج‌های جهنم،‌ محرومیت از چنین شادی و سروری است.[۴۵]

تعالیم دوازده‌گانه

عباس افندی تعالیمی در سفر به اروپا و آمریکا، در گردهمایی‌ها، کلیساها و کنیسه‌ها در ترویج افکار و آثار بهاءالله، اصولی را در دوازده سرفصل به عنوان آموزه‌های بهائیت معرفی کرد که به تعالیم و اصول دوازده‌گانه بهائیت شهرت یافت.[۴۶] این اصول و تعالیم عبارتند از:

تحری حقیقت
وحدت عالم انسانی
دین باید سبب الفت و محبت باشد
دین باید مطابق علم و عقل باشد
ترک تعصبات جنسی، دینی،‌ مذهبی،‌ وطنی و سیاسی که نابودکننده بنیان انسان است.
تعدیل معیشت مردم
وحدت ادیان
لزوم تعلیم و تربیت عمومی
وحدت لسان و خط (ایجاد زبان دوم برای اهل عالَم)
وحدت زنان و مردان و و برابری حقوق آنها
ایجاد صلح عمومی و تشکیل دادگاه بین‌المللی
همه عالم محتاج نفثات روح‌القدس است (یعنی عالم انسانی، به قوای عقلی و مادی ترقی نمی‌کند؛ بلکه به جهت ترقی صوری و معنوی و سعادت فوق‌العاده انسانی، الهام و فیض روح‌القدس لازم است).[۴۷]

بهائیان مدعی‌اند که این تعالیم جدید بوده و هیچ کس پیش از آنها چنین تعالیمی برای انسان‌ها نیاورده است؛[۴۸] اما بهائی‌پژوهان برخی از این تعالیم را برگرفته از ادیان به ویژه اسلام و بعضی از فضای فکری و فرهنگی غرب دانسته‌اند.[۴۹]

احکام

از نظر محققان، احکام بهائیت همان احکامی است که از جانب علی‌محمد باب در کتاب بیان آمده است؛ البته میان آن دو تفاوت‌هایی نیز وجود دارد.[۵۰]‍ برخی از احکام بهائیت چنین است:

مقبره بهاءالله در شهر عکّا (قبله بهائیان).

نماز: به گفته بهاءالله در کتاب اقدس، نماز از اول بلوغ[یادداشت ۲] واجب است.[۵۱] در بهائیت سه نماز وجود دارد: نماز صغری، وسطی و کبیر.[۵۲] نماز کبیر روزی یک مرتبه کافی است[۵۳] و کسی که این نماز را گذارد،‌ از دو نماز دیگر معاف است.[۵۴] وقت نماز وسطی، صبح و ظهر و شام و وقت نماز صغیر هنگام ظهر‌(زوال) است.[۵۵] براساس متون بهائیت، بهاءالله یک نماز نه رکعتی نیز نازل کرده[۵۶] و کیفیت آن را در ورقه دیگری نوشته بود؛ اما به گفته عبدالبهاء آن ورقه به سرقت رفته است.[۵۷] کیفیت این نماز تا کنون مشخص نشده است.[۵۸]

براساس کتاب اقدس، نماز جماعت جز در نماز میت، ممنوع است.[۵۹]

قبله بهائیان، طبق گفته بهاءالله،‌ در زمان زنده بودن، مکان اقامت بهاءالله است و پس از مرگ او، روضه مبارکه یعنی قبر اوست.[۶۰]

روزه: روزه از اول بلوغ بر بهائیان واجب است.[۶۱] ایام روزه بهائیان، در ماه العلاء (یکی از ماه‌های تقویم بدیع بهائیان) شروع و به عید نوروز ختم می‌شود.[۶۲] عید نوروز،‌ عید صیام (عید فطر) بهائیان است.[۶۳] مسافرین، بیماران، زنان باردار و شیرده و زنان در ایام عادت ماهیانه، شاغلان به مشاغل سخت و افرادی که سنشان از بیش از هفتاد سال است، از روزه گرفتن معافند.[۶۴]
حج: در بهائیت، حج فقط بر مردان واجب است.[۶۵] حج بهائیان زیارت خانه علی‌محمد باب در شیراز یا منزل بهاءالله در بغداد است.[۶۶]
حدود: براساس کتاب اقدس، قتل، زنا، غیبت و افترا حرام است.[۶۷] اگر کسی، از روی عمد دیگری را به قتل رساند،‌ او باید کشته شود و اگر کسی خانه دیگری را عمداً به آتش کشید، او را باید سوزاند.[۶۸] طبق کتاب اقدس، حد زنا دیه‌ای به مقدار نه مثقال طلاست که باید به بیت‌العدل پرداخت شود.[۶۹] در صورت تکرار، دیه دو برابر می‌شود.[۷۰]

در بهائیت همه چیز پاک است و نجس وجود ندارد.[۷۱] طبق گفته بهاءالله بر بهائیان واجب است اگر اموالشان به یکصد مثقال طلا رسید، نوزده مثقال آن را به عنوان حقوق‌الله بپردازند.[۷۲] این حکم را برای تأمین مالی بهائیت و الگوبرداری شده از اسلام دانسته‌اند.[۷۳] ازدواج با محارم به جز زن پدر جایز دانسته شده است.[۷۴]

رهبران

رهبران بهائیت عبارتند از:

بهاءالله

نوشتار اصلی: میرزا حسینعلی نوری

میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله، بنیانگذار بهائیت.

میرزا حسینعلی نوری (تولد ۱۲۳۳ق/۱۱۹۷ش) معروف به بهاءاللّه بنیانگذار بهائیت است و نام آیین بهاییت از همین لقب گرفته شده است.[۷۵] وی خواندن و نوشتن را نزد پدرش میرزا عباس نوری آموخت.[۷۶] او پس از ادعای بابیت سید علی‌محمد شیرازی، به بابیه پیوست و به ترویج آن پرداخت.[۷۷] میرزا حسینعلی در سال ۱۸۶۳م حدود ۱۳ سال پس از درگذشت علی‌محمد باب، ادعای موعود و مقام «من یظهره الله» کرد و به نام بهائی معروف شد.[۷۸]

در سال ۱۸۶۸م، میرزا حسنعلی بهاء به همراه پیروانش به عکّا،‌ از شهرهای فلسطین، تبعید کرد.[۷۹] او در سال ۱۳۰۹ق (۱۸۹۲م) در ۷۵ سالگی در آنجا درگذشت[۸۰] و در منزل مسکونی خود در باغ بهجی دفن شد.[۸۱]

عبدالبهاء

عبدالبهاء، فرزند ارشد بهاءالله و جانشین وی.

میرزاعباس نوری مشهور به عباس افندی و عبدالبهاء (۱۲۶۰-۱۳۴۰ق) فرزند بزرگ میرزا حسینعلی بهاء بود که پس از وی رهبری بهائیت به او رسید. بهاءالله، در «کتابُ عَهْدی» (وصیت‌نامه بهاء)، او را جانشین خود قرار داده و او را «غصن اعظم» نامیده بود.[۸۲] بهائیان به او «مرکز میثاق» می‌گویند؛‌ ولی او خودش را عبدالبهاء نامید.[۸۳]

عبدالبهاء در سال ۱۳۲۸ق به دعوت بهائیان اروپا و آمریکا از فلسطین به مصر و از آنجا به اروپا و آمریکا رفت. عبدالبهاء در این سفر که سه سال طول کشید، تعالیمی را که امروزه به «تعالیم دوازده‌گانه» شناخته می‌شود، مطرح کرد.[۸۴] عبدالبهاء به جهت فراهم کردن آذوقه انگلیسی‌ها در جنگ جهانی اول،[۸۵] در ۲۷ آوریل ۱۹۲۰م(۱۲۹۹ش) از سوی دولت انگلستان نشان «نایت هود» (شوالیه‌گری=Knighthood) و لقب سِر (Sir) دریافت کرد.[۸۶]

او در سال ۱۳۴۰ق/۱۹۲۱م درگذشت. مقبره‌اش در جوار مقبره باب واقع در کوه کِرمِل، واقع در فلسطین قرار دارد.[۸۷]

شوقی افندی

شوقی افندی، جانشین عبدالبهاء و رهبر سوم بهائیان.

نوه دختری عباس افندی است که پس از وی رهبر بهائیان شد. او فرزند میرزا هادی افنان و ضیائیه دختر عبدالبهاء بود که در یازدهم اسفند ۱۲۷۶ش در عکّا به دنیا آمد و تا یازده سالگی در آنجا به سر برد.[۸۸] با سقوط دولت عثمانی در سال ۱۹۰۸م،‌ شوقی به همراه خانواده به شهر حیفا سفر کرد و در دانشگاه بیروت و سپس دانشگاه آکسفورد انگلستان تحصیل کرد.[۸۹] اجرای طرح مهاجرت بهائیان به مناطق مختلف جهان، گسترش تشکیلات اداری و سازمانی دینی بهائیت[۹۰] و تأسیس هیأت بین‌المللی بهائی یا «جنین بیت‌العدل»[۹۱] از اقدامات او بود. در دوره او عبدالحسین تفتی (آیتی) و میرزا صالح اقتصاد مراغه‌ای به اسلام از مبلغان بهائیت به اسلام بازگشتند.[۹۲]

وی در سیزده آبان ۱۳۳۶ش (۱۹۵۷م) در لندن از دنیا رفت و همانجا دفن شد.[۹۳]

رهبری بهائیت پس از شوقی افندی

پس از شوقی افندی، درباره جانشینی وی میان بهائیان اختلاف شد و به انشعاب آنها انجامید. روحیّه ماکْسوِل، همسر شوقی افندی و تعدادی از گروه منتخب شوقی افندی ملقب به «ایادیان امرالله»، اکثریت بهائیان را به خود جلب کرده و بیت‌العدل اعظم را تأسیس کردند و رهبری بهائیت را برعهده گرفتند. این گروه به «بهائیان بیت‌العدلی» مشهورند و مقام ولی امری را برای همیشه کنار گذاشتند.[۹۴] در مقابل، چارْلز میسُن ریمی ادعای جانشینی شوقی و ولی امرالله بودن کرد و گروهی با نام «بهائیان ارتدکس» یا «ریمی‌ها» را پدید آورد.[۹۵] پیروان ریمی معتقدند بودند هر تشکیلاتی اعم از ایادیان امرالله یا سازمان بیت‌العدل باید تحت نظارت ولایت امر بهائیان باشد و بدون آن مشروعیت ندارد. ازاین‌رو، تشکیلات ایادیان امرالله و بیت‌العدل را مشروع نمی‌دانند.[۹۶] میسن ریمی، جوئل برای مارانجلا (Joel Bray Marangella) را به عنوان ولی امر سوم بهائیان و جانشین خود انتخاب کرد و مارانجلا نیز در سال ۲۰۰۶م، نصرت الله بهره‌مند را به عنوان ولی امر چهارم بهائیان تعیین کرد.[۹۷]

انشعابات

پس از مرگ بهاءالله، انشعاباتی در بهائیت پدید آمد که در زمان شوقی افندی به اوج رسید.[۹۸] برخی از انشعابات این فرقه از این قرار است:

بهائیان موحد: بهائیانی که معتقدند پس از بهاءالله، فرزندش میرزا محمدعلی‌ (غصن اکبر) جانشین واقعی اوست.
بهائیان آزاد: پیروان «زیمر هِرمان» که براین باورند که با مرگ بهاءالله، دوره قدرت بهائی به پایان رسید و باید برای ظهور موعود بهاء، هزار سال صبر کرد.
بهائیان اصلاح‌طلب: بهائیان متأثر از افکار و اندیشه‌های «روت وایت» و میرزا احمدسهراب هستند که بهائیت حیفایی (پیروان بیت العدل) را منحرف می‌دانند. رهبر فعلی این جریان،‌ «فردریک گلیشر» است.
بهائیان تحت قیادت میثاق: بهائیانی که شوقی افندی را ولی امر از افنان و میسن ریمی را ولی امیر از اغصان می‌دانستند. جوزف پیه، ولی امر دوم از اغصان و نیل چیس ولی امر سوم از اغصان و رهبر فعلی این گروه است.
بهائیان ارتدکس: این گروه وجود ولی امر زنده را در هر عصر ضروری می‌دانند. شوقی،‌ ریمی،‌ مارانجلا،‌ ولی‌امرهای این دسته‌اند.
پیروان بیت‌العدل‌ (بهائیان حیفایی): این دسته که اکثریت بهائیان را تشکیل می‌دهند، براین باورند که پس از شوقی، وجود ولی امر ضرورتی ندارد و مرجع تشکلات اداری،‌ تصمیم‌گیری و صدور احکام، بیت العدل اعظم در حیفا است.[۹۹]

عصاره آیین بهائی (پیروان جمشید معانی که خود را پس از باب و بهاء، سومین مظهره الله می دانست)، جامعه تربیت بهائی (بهائیانی که ریمی را به عنوان نائب پذیرفتند و برآنند که در آینده، ولی امری از نسل بهاءالله خواهد آمد) جامعه تاریخ جدید (پیروان میرزا احمدسهراب، از فعالان بهائیت در آمریکا و منشی و مترجم عبدالبهاء)، قلب آیین بهائی، پیروان پیران خمسه، دهشی‌ها (پیروان دکتر دهش سلیم موسی الاوشی) از دیگر دسته‌ها و انشعابات بهائیت به شمار می‌روند.[۱۰۰]

تشکیلات

تشکیلات بهائیت که از دو شاخه انتخابی و انتصابی تشکیل شده، زیر نظر بیت‌العدل اعظم اداره می‌شود.[۱۰۱]

مرکز جهانی بهائی (بیت العدل و ساختمان‌های پیرامون آن) در کوه کرمل شهر حیفا.

بیت‌العدل اعظم: دستور تشکیل بیت‌العدل توسط بهاءالله صادر شد[۱۰۲] اما در سال ۱۹۶۳م تأسیس[۱۰۳] و اولین انتخابات آن برگزار شد.[۱۰۴] این مرکز از نه نفر تشکیل شده که همه آنها باید مرد باشند[۱۰۵] و هر پنج سال یک‌بار، توسط محافل ملی بهائیان جهان انتخاب می‌شوند.[۱۰۶] این مرکز در کوه کرمل در شهر حیفا قرار دارد.[۱۰۷]

بیت‌العدل اعظم، مرجع همه امور بهائیان به شمار

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.