پاورپوینت کامل خاندان حمدانیان ۷۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خاندان حمدانیان ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاندان حمدانیان ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خاندان حمدانیان ۷۹ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ مذهب حمدانیان
۲ نسب
۳ حمدان بن حمدون
۴ حمدانیان موصل
۴.۱ ابوالهیجاء، مؤسس حمدانیان موصل
۴.۲ ابوالعلاء، جانشین ابوالهیجاء
۴.۳ ناصرالدوله
۴.۴ انقراض حمدانیان موصل
۵ حمدانیان شام
۵.۱ بکجور، حاکم حلب
۵.۲ محاصره حلب
۵.۳ انقراض دولت حمدانیان در شام
۶ روابط خارجی حمدانیان
۶.۱ روابط با بنی تغلب
۶.۲ روابط با قرامطه
۶.۳ روابط با عباسیان
۶.۴ روابط با فاطمیان
۷ نقش حمدانیان در جامعه اسلامی
۸ نظام حکومتی و اداری
۹ نظام قضایی
۱۰ نظام اقتصادی
۱۱ هنر، معماری و موسیقی
۱۲ ادبیات و علوم
۱۳ پانویس
۱۴ منابع
۱۵ پیوند به بیرون
مذهب حمدانیان
به رغم همپیمانی حمدانیان با حکومتها و قدرتهای سنیمذهب، مذهب آنان آشکارا شیعه اثنی عشری بود.[۱] گفته شده که سیف الدوله از سال ۳۵۱ق با اتخاذ تدابیری، دست به تغییر ترکیب جمعیتی حلب به نفع شیعیان زد.[۲] وی بدین منظور به احداث مقابری برای شخصیتهای شیعی نظیر عمرو بن حَمِق خُزاعی[۳] و درج اسامی پنج تن بر روی برخی سکههای حمدانی پرداخت.[۴] بنابه گزارش ابن حوقل، ابوالهیجاء حمدانی اطراف مزار امام علی(ع) حصاری استوار ساخت و قبهای بزرگ بر آن بنا کرد و درون آن با فرشهای گران قیمت پوشید.[۵]
ابن عدیم[۶] از اقدام سعدالدوله به افزودن جملات «حی علی خیرالعمل، محمد و علی خیرالبشر» به اذان سخن گفته است. آشکارترین جلوههای تشیع در اشعار شعرای این روزگار منعکس است. ابوفراس حمدانی، بارها به مدح اهل بیت و قدح دشمنانشان پرداخته است[۷] و دو شاعر به نامهای محمد بن احمد بن حمدان معروف به ابوبکر بَلَدی و علی بن عبداللّه ناشئ الاصغر هم اشعار بسیاری درباره اهل بیت(ع) سرودهاند.[۸]
ابوبکر خوارزمی، ادیب معروف، نیز گرایشهای شیعیاش را آشکارا بیان میکرد[۹] و شمشاطی، نحوی مشهور و معلم فرزندان ناصرالدوله، نیز به تشیع گرایش داشت.[۱۰] بااین حال، حمدانیان تسامح مذهبی داشتند و رونق فعالیت دیرهای فراوان منطقه موصل در روزگار آنان[۱۱] گویای رویکرد حمدانیان به آزادی عمل اهل کتاب بوده است.
نسب
حمدانیان خود را از قبیله تغلب و از نسل حَمْدان بن حَمدون بن حارث بن لقمان تغلبی[۱۲] احمدبن حمدون بن حارث بن منصور، شمردهاند.[۱۳]
حمدان بن حمدون
از حمدان بن حمدون نخستین بار در ۲۵۴ق جزو سرداران سپاه خلیفه عباسی در جنگ با مَساوربن عبدالحمید خارجی نام برده شده است.[۱۴] حمدان هشت پسر داشت که مشهورترین آنها ابو علی حسین بود.[۱۵]
در ۲۷۲ق، حمدان با هارون شاری متحد گردید. آنان با یکدیگر وارد موصل شدند و در ۲۷۹ به جنگ بنی شیبان رفتند.[۱۶] در ۲۸۱ق، خلیفه عباسی معتضد به قصد سرکوبی حمدان و هارون شاری راهی موصل شد و قلعه ماردین را که پناهگاه حمدان بود، تصرف و ویران کرد. آنگاه گروهی را به تعقیب حمدان که فرار کرده و پسرش حسین را جانشین خود نموده بود، فرستاد و خود به موصل بازگشت. معتضد پس از بازگشت به موصل، نامهای برای حمدان نوشت و از وی خواست به اطاعت خلیفه بازگردد که نپذیرفت و در قلعه خود متحصن شد تا اینکه پس از مدتی فرار و تعقیب از سوی لشکریان خلیفه، در ۲۸۲ق تسلیم و سپس با وساطت پسرش حسین، آزاد شد.[۱۷]
از این به بعد، در منابع از حمدان ذکری در میان نیست و به نظر میرسد که دیگر فعالیت سیاسی زیادی نداشته است. تاریخ درگذشت او نیز روشن نیست.
حمدانیان موصل
ابوالهیجاء، مؤسس حمدانیان موصل
مؤسس حکومت حمدانیان موصل ابوالهیجاء عبداللّه بن حمدان بود. او در ۲۹۳ق به حکومت موصل منصوب شد.[۱۸] در آغاز حکومتش، با شورش کردهای هَذْبانی مواجه شد و لشکر وی در مصاف با آنان دچار صدمات بسیار گردید. ازاین رو، از بغداد درخواست کمک کرد و در ۲۹۴ق پس از رسیدن نیروهای کمکی، به تعقیب کردهای شورشی پرداخت و آنان را وادار به تسلیم کرد.[۱۹] اما چند سال بعد در ۳۰۱، به اتهام قیام بر خلیفه عزل شد. این امر واکنش شدید وی را درپی داشت، ولی در برابر سپاه اعزامی خلیفه عباسی مقاومت نکرد و امان خواست و با آنان به بغداد نزد مقتدر رفت و مورد تکریم قرار گرفت. چند ماه بعد، وی به حکومت موصل بازگردانده شد.[۲۰]
در ۳۰۳ پس از دستگیری حسین بن حمدان، ابوالهیجاء و یکی دیگر از برادرانش (ابراهیم) نیز دستگیر و زندانی شدند اما دو سال بعد، در حالی که حسین همچنان در زندان بود، آن دو آزاد شدند.[۲۱] در ۳۰۷، ابوالهیجاء همراه مؤنس خادم در نبرد با یوسف بن ابی ساج (از فرماندهان شورشی) شرکت کرد که به شکست ابن ابی ساج انجامید.[۲۲] در ۳۰۸ق، خلیفه عباسی او را به منطقه خراسان و دینَوَر فرستاد و به او و برادرانش ابوالسرایا و ابوالعلاء خلعت بخشید.[۲۳]
در سال ۳۰۹ق، ابوالهیجاء مأمور تأمین امنیت راه حجاج شد. وی ظاهراً تا ۳۱۲ق عهدهدار این سمت بوده است، زیرا در این سال در مقابله با قرمطیان، به سرکردگی ابوطاهر جَنابی که به کاروان حجاج یورش برده بود، اسیر شد و اندکی بعد قرمطیان وی را آزاد کردند.[۲۴]
در وقایع سال ۳۱۴ق، از ابوالهیجاء به عنوان حاکم موصل یاد شده و گفته شده که او پسرش حسن ناصرالدوله را به جانشینی خویش گماشت اما ناصرالدوله در سرکوب مخالفان ناکام ماند و ناگزیر ابوالهیجاء شخصاً مخالفان را سرکوب و منطقه را آرام کرد.[۲۵]
در ۳۱۵ق، ابوالهیجاء و برادرانش در لشکرکشی مؤنس خادم برای سرکوبی ابوطاهر جنابی که عازم عراق شده بود، شرکت کردند. در این نبرد، سپاه خلیفه شکست خورد و به توصیه ابوالهیجاء، پل رود زُباره/ زُبارا قطع شد تا قرمطیان نتوانند وارد بغداد گردند.[۲۶]
در ۳۱۷ق، ابوالهیجاء در حوادث عزل مقتدر و تعیین قاهر شرکت کرد، اما سرانجام به دست حامیان مقتدر کشته شد.[۲۷]
ابوالعلاء، جانشین ابوالهیجاء
ناصرالدوله پس از کشته شدن پدرش، در حکومت نواحی تحت حاکمیت پدرش (موصل و چند شهر کوچک) ابقا شد و در سال ۳۱۸ق، کارگزار دیار ربیعه و نصیبین و سنجار و برخی نواحی دیگر گردید.[۲۸] اندکی بعد در همان سال ۳۱۸ق، مقتدر عباسی حکومت موصل و دیار ربیعه را به برادر ابوالهیجاء، ابوالعلاء سعیدبن حمدان سپرد.[۲۹]
ابوالعلاء به نبرد با رومیان پرداخت. وی ابتدا سمیساط را از محاصره رومیان خارج کرد. آنگاه، شهر ملطیه و مناطق مرزی را به تصرف درآورد و با جمع زیادی از اسیران رومی بازگشت.[۳۰] ابوالعلاء در ۳۲۳ق، در پی بروز اختلاف با برادرزادهاش (ناصرالدوله) که به وقوع جنگی میانشان انجامید، کشته شد.[۳۱]
ناصرالدوله
پس از ابوالعلاء، ناصرالدوله به تحکیم پایههای حکومت خاندانش در موصل و نواحی اطراف پرداخت. دوره حکومت وی با کشمکشهای فراوان با عباسیان و آل بویه توأم شد و تا ۳۵۶ق تداوم یافت. در این سال، یکی از فرزندانش به نام ابوتغلب او را زندانی کرد و ناصرالدوله تا زمان مرگ در ۳۵۸، در زندان ماند.[۳۲] اقدام ابوتغلب در محبوس کردن پدرش، باعث وقوع تشتت و دودستگی میان فرزندان ناصرالدوله و از میان رفتن وحدت حمدانیان شد.[۳۳] اگرچه ابوتغلب بر برادرانش غلبه کرد. اما دوره وی نیز تماماً به درگیریهای داخلی یا جنگ با آل بویه گذشت و سرانجام او در ۳۶۹ق در نبرد با آل جراح کشته شد.
در ۳۷۹ق، حمدانیان موصل برای بازگرداندن قدرت و نفوذشان در منطقه جزیره واپسین تلاش را انجام دادند. در این سال، ابوطاهر ابراهیم و ابوعبداللّه حسین (دو فرزند ناصرالدوله) به موصل رفتند و پس از نبرد با خواشاذ، کارگزار موصل، به کمک مردم شهر بر آنجا چیره شدند.[۳۴] در ۳۸۰، حمدانیان به کمک بنی عُقَیل، سپاه کردهای دیار بکر به سرکردگی باذ/ بادبن دوستک[۳۵] را شکست دادند و باذ در این نبرد به قتل رسید.[۳۶]
انقراض حمدانیان موصل
پس از قتل باذ، خواهرزادهاش، ابوعلی حسن بن مروان، جنگهایی با فرزندان ناصرالدوله به راهانداخت. در این جنگها، ابوعبداللّه حسین، اسیر ابن مروان شد اما چندی بعد آزاد گردید و به مصر رفت و فاطمیان او را حاکم حلب کردند. ابوطاهر ابراهیم نیز که از دست ابن مروان رهایی یافته بود، در نصیبین به اسارت محمدبن المسیب (ابوذوّاد)، رهبر بنی عقیل، درآمد و به قتل رسید. با مرگ وی، حکومت حمدانیان در موصل منقرض شد.[۳۷]
حمدانیان شام
آغاز حکمرانی حمدانیان در شام به سال ۳۳۳ق بازمیگردد. در این سال، ابوالحسن علی مشهور به سیف الدوله، برادر ناصرالدوله، برای تصرف شام از ناصرالدوله درخواست کمک کرد[۳۸] وی نخست حلب و به تدریج برخی دیگر از نواحی شام را به تصرف خود درآورد و حکومت خود را تثبیت کرد.
در ۳۵۶ق، پس از مرگ سیف الدوله، پسرش ابوالمعالی با تمهیدات حاجب ابوالحسن قرغُوَیه به حکومت رسید.[۳۹] نخستین ماههای حکومت وی، با تصفیه حسابهای داخلی همراه بود. در ۳۵۷ق، میان وی و داییاش ابوفراس حمدانی، شاعر مشهور بنی حمدان، جنگ درگرفت که به کشته شدن ابوفراس انجامید.[۴۰] چندی بعد، قرغویه به کمک غلامی به نام بکجور/ بجکور بر وی شورید و در محرّم ۳۵۸ق بر حلب چیره شد.[۴۱] ابوالمعالی راهی حرّان شد و سپس به مَیافارقین رفت، درحالی که یارانش پراکنده شدند و به پسرعمویش، ابوتغلب، پیوستند.[۴۲] بااین حال، ابوالمعالی به کمک کارگزارِ مَعَرّه النعمان، واقع در نزدیکی حلب، لشکری تدارک دید و راهی حلب شد. قرغویه از رومیان کمک خواست و چون خبر رسیدن سپاه رومیان به ابوالمعالی رسید، ناگزیر محاصره حلب را رها کرد و به معرّه بازگشت.[۴۳]
بکجور، حاکم حلب
در ۳۶۴ق، بکجور در پی اختلاف با قرغویه بر سر تصاحب قدرت، او را دستگیر و زندانی کرد و حکومت حلب را در دست گرفت.[۴۴] چندی بعد، ابوالمعالی که در حِمص بود، به همراه گروهی از بنی کلاب راهی حلب شد و پس از چند ماه محاصره، به کمک مردم حلب، در ۳۶۵ یا ۳۶۶ شهر را فتح کرد. با این حال، دژ شهر در تصرف بکجور باقی ماند تا آنکه در ۳۶۷، بکجور در قبال دریافت حکومت حمص تسلیم گردید.[۴۵] در همان ایام، احساس خطر ابوالمعالی از جانب رومیان و فاطمیان سبب شد تا با عضدالدوله دیلمی هم پیمان شود و خلیفه عباسی الطائع، که تحت نفوذ آل بویه بود، وی را به سعدالدوله ملقب ساخت.[۴۶]
در ۳۷۲ق، مناسبات سعدالدوله با بکجور تیره شد و در پی آن، بکجور به فاطمیان پیوست و از سوی العزیز بالله فاطمی کارگزار دمشق شد. وی در ۳۷۸ق بر اثر مشی ستمگرانهاش عزل گردید.[۴۷] با از دست دادن دمشق، بکجور بار دیگر به سعدالدوله روی آورد و تقاضا کرد تا در قبال تبعیت از سعدالدوله، حکومت حمص بار دیگر به وی واگذار شود، اما این درخواست بیپاسخ ماند و بکجور با جلب حمایت فاطمیان در ۳۸۱ به جنگ سعدالدوله شتافت. در این نبرد، سعدالدوله با یاری جستن از رومیان و نیز برخی قبایل عرب بکجور را شکست داد. بکجور اسیر شد و به فرمان سعدالدوله به قتل رسید.[۴۸]
سعدالدوله پس از حدود ۲۵ سال حکومت که به کشمکشهای داخلی، تصرف بخشهایی از قلمرو حمدانیان به دست رومیان و تهدید مداوم فاطمیان سپری شد، در ۳۸۱ق وفات یافت و در رَقّه مدفون گردید.[۴۹] پس از او فرزند خردسالش، ابوالفضائل سعید یا سعد، بنابه وصیت پدر و به همت لؤلؤکبیر، حاجب پدرش، به حکومت رسید و به سعیدالدوله ملقب گردید.[۵۰]
محاصره حلب
در سال ۳۷۲ق، العزیز باللّه فاطمی به قصد براندازی حمدانیان، لشکری انبوه به فرماندهی منجوتکین/ بنجوتکین (از سرداران نظامی فاطمیان) روانه فتح دمشق و سپس حلب کرد. این لشکر در ۳۸۱ق دمشق را فتح کرد و در ۳۸۳ق[۵۱] حلب را محاصره نمود. سعیدالدوله و لؤلؤکبیر از باسیلیوس، امپراتور روم که هم پیمان آنها بود، درخواست کمک کردند و خود در شهر متحصن شدند. با شنیدن خبر نزدیک شدن سپاه رومیان به حلب، منجوتکین با گروهی از سپاهیانش به مصاف رومیان رفت و آنها را شکست داد و تا حومه انطاکیه به تعقیب آنان پرداخت.[۵۲] به رغم این پیروزی، منجوتکین که از جنگ و محاصره حلب خسته شده بود، به تشویق برخی درب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 