پاورپوینت کامل بحیرای مسیحی ۴۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بحیرای مسیحی ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بحیرای مسیحی ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بحیرای مسیحی ۴۱ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ نام و نسب
۲ روایت دیدار بحیرا با پیامبر(ص)
۳ منبع روایت دیدار بحیرا با پیامبر(ص)
۴ تحلیل روایتهای مختلف از دیدار بحیرا با پیامبر(ص)
۵ تردیدها درباره صحت این روایت
۶ مقام بحیرا در منابع
۷ ذکر نام بحیرا در رویدادهای دیگر
۸ بحیرا در متون روم شرقی
۹ پانویس
۱۰ منابع
۱۱ پیوند به بیرون
نام و نسب
نامش را بَحیری، بَحیرا،[۱] سَرْجِس،[۲] بُحیری یا بُحیرا[۳] ضبط کردهاند (که صورت اخیر یعنی بُحیرا کاملا متأخر و احتمالا برای آن است که به واژهای غیرعربی، وزن آشنا و معمول در عربی داده شود).[۴] اما برخی مانند طبری[۵] و ترمذی[۶] هم نام او را ذکر نکردهاند.
واژه بخیرا از واژه آرامی «بخیره» به معنای «برگزیده» است.[۷] با توجه به این معنا، شاید بحیرا صفت سرجیوس راهب بوده که بعدها جانشین نام خاص وی در منابع اسلامی شده است.
او را حِبْری (یعنی دانشمند یهود) از شهر تیماء (در اطراف شام)،[۸] راهبی نصرانی،[۹] سریانی[۱۰] یا نَسطوری (از فرقههای مسیحی)[۱۱] دانستهاند که در علم هیئت و نجوم دست داشت و منکر الوهیت مسیح و تثلیث و قائل به وحدانیت خداوند بود[۱۲] و به این سبب، از کلیسای برّیه الشام و سپس طور سینا طرد شد و ناگزیر در دیری در بُصری اقامت گزید[۱۳] و در همین مکان، یا در نزدیکی دروازه شهر نصیبین،[۱۴] با پیامبر(ص) دیدار کرد.
روایت دیدار بحیرا با پیامبر(ص)
این روایت به گونههای متفاوتی نقل شده است. یکی از این روایتها چنین است:
هنگامی که پیامبر کودک یا نوجوان بود، ابوطالب برای تجارت عازم سفر شام شد و در این سفر محمد(ص) را نیز همراه خود برد. مقصد این سفر شهر بُصری بود که در آن زمان یکی از شهرهای بزرگ شام و از مهمترین مراکز تجارتی آن عصر به شمار میرفت. این سفر به برکت حضور محمد(ص) در بین کاروانیان، راحتتر از سفرهای قبل بود و حتی روزها لکه ابری پیوسته بالای سر کاروان در حرکت بود و برای آنان در آفتاب گرم سایه میافکند.
در نزدیکی شهر بُصری صومعه و کلیسایی وجود داشت و راهبی گوشهگیر به نام «بحیرا» در آنجا زندگی میکرد و مسیحیان معتقد بودند کتابها و همچنین علومی که در نزد دانشمندان گذشته آنان بوده دستبهدست و سینهبهسینه به بحیرا منتقل گشته است.
کاروان قریش هر ساله از کنار این صومعه عبور میکرد و گاهی در آنجا منزل میکردند. تا این زمان، بحیرا هیچگاه با آنان سخنی نگفته بود، اما این بار که بحیرا لکه ابر را بر بالای سر کاروان قریش دیده بود، از صومعه به زیر آمد و از آنان دعوت کرد تا برای صرف غذا به صومعه او بروند.
قرشیان به سوی صومعه حرکت کردند، اما محمد(ص) را به سبب آنکه کودک بود در نزد اموال گذاشتند و با خود نبردند. بحیرا در قیافه یکایک واردین نگاه کرد؛ اما اوصافی را که از پیامبر اسلام شنیده و یا در کتابها خوانده بود در چهره آنها ندید، از این رو پرسید: کسی از شما به جای نمانده؟ و خواست که محمد(ص) نیز بیاید.
بحیرا با دقت به چهره محمد(ص) خیره شد و یکیک اعضای بدن او را که در کتابها اوصاف آنها را خوانده بود از زیرنظر گذرانید. بحیرا پس از غذا پیش محمد(ص) آمد و بدو گفت: «ای پسر تو را به لات و عزی (از بتهای بزرگ عرب) سوگند میدهم که آنچه از تو میپرسم پاسخ مرا بدهی؟» ؛ اما محمد(ص) گفت: «مرا به لات و عزی سوگند مده که چیزی در نظر من مبغوضتر از این دو نیست».
بحیرا گفت: «پس تو را بخدا سوگند میدهم سؤالات مرا پاسخ دهی!»
حضرت فرمود: «هر چه میخواهی بپرس!»
بحیرا شروع کرد از حالات و زندگانی خصوصی و حتی خواب و بیداری او سؤالاتی کرد و او جواب میداد. بحیرا پاسخهایی را که میشنید با آنچه در کتابها درباره پیغمبر اسلام دیده و خوانده بود تطبیق میکرد و مطابق میدید. آنگاه میان دیدگان او را با دقت نگاه کرد، سپس برخاسته و میان شانههای او را تماشا کرد و مهر نبوت را دید و بیاختیار آنجا را بوسه زد.
سپس بحیرا به نزد ابوطالب رفت و به او گفت: این پسر را به شهر و دیار خود بازگردان و از یهودیان محافظتش کن و مواظب باش تا آنان او را نشناسند که به خدا سوگند اگر از آنچه من در مورد این جوان میدانم آگاه شوند نابودش میکنند. سپس گفت: «ای ابوطالب بدان که کار این برادرزادهات بزرگ و عظیم خواهد گشت» و در پایان سخنانش گفت: «من آنچه لازم بود به تو گفتم و مواظب بودم این نصیحت را به تو بنمایم». ابوطالب نیز پس از این گفتوگو محمد(ص) را به مکه بازگرداند.[۱۵]
منبع روایت دیدار بحیرا با پیامبر(ص)
روایت دیدار بحیرا با پیامبر(ص) خبر واحد است. تمام روایتها از این واقعه به قُراد ابونوح میرسد که او هم با واسطه از ابوموسی اشعری روایت کرده است.[۱۶]
تحلیل روایتهای مختلف از دیدار بحیرا با پیامبر(ص)
بر اساس این روایت، کاروانی از قریش به قصد تجارت به سوی شام حرکت کرد که ابوطالب به اصرار محمد(ص)، که در آن هنگام نُه[۱۷] یا دوازده ساله بود،[۱۸] او را نیز با خود برد. کاروان، در بُصرای شام، نزدیک صومعهای، توقف کرد. نخستین اختلاف در گزارش این رویداد در اینجاست که برخی بحیرا را، منتظر فرستاده موعود و پرسشگر از کاروانهای پیشین،[۱۹] و بعضی منتظری گوشهنشین معرفی کردهاند که تا آن زمان از صومعه خود بیرون نمیآمد و با کسی سخن نمیگفت.[۲۰] بحیرا با دیدن برخی نشانههای غیرطبیعی چون تعظیم و صلای سنگها بر پیامبر(ص)، ابری که همواره بر سر پیامبر حرکت میکرده و بر وی سایه میافکنده، و درختی که به مجرد نشستن پیامبر(ص) در پناه آن، شاخههای خود را به سوی او میگشوده است، محمد(ص) را در میان کاروانیان میشناسد. بحیرا آنان را به طعام دعوت میکند تا با کودک مورد نظرش، بیشتر سخن بگوید. اما کاروانیان پیامبر(ص) را به سبب خردسالی در کنار بنه کاروان به مراقبت میگمارند و بحیرا با پیبردن به این نکته خواستار گفتوگو با کودک میشود.[۲۱]
روایت نادری نیز، زمان این گفتوگو را صبح فردای رسیدن کاروان به بُصری میداند. براساس این روایت، گفتوگوی میان محمد(ص) و بحیرا هنگامی صورت گرفت که کاروانیان خفته بودند
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 