پاورپوینت کامل بابیت ۵۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بابیت ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بابیت ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بابیت ۵۴ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ زندگی باب
۲ دستگیر شدن باب
۳ آشوب پیروان بابیت

۳.۱ قضیه بدشت

۴ اعدام باب
۵ بابیان پس از باب
۶ عقاید و آموزه ها

۶.۱ اصول دین
۶.۲ فروع دین

۷ آثار علی محمد باب
۸ انتقادات
۹ آثاری در رد بابیه
۱۰ پانویس
۱۱ منابع
۱۲ پیوند به بیرون

زندگی باب

درباره زندگی علی محمد باب پیش از ادعای بابیت اطلاع دقیقی در دست نیست، جز آنکه معلوم است مدتی در آغاز جوانی در جنوب ایران به تجارت مشغول بوده و سپس به نجف رفته و نزد سید کاظم رشتی شاگردی کرده و با عقاید او خو گرفته است. البته بابیان، منکر شاگردی او نزد سید کاظم‌اند و او را «امّی» قلمداد می‌کنند.[۱]

پس از مرگ سیدکاظم (۱۲۵۹ق /۱۸۴۳م) که برخلاف شیخ احمد احسایی، جانشینی برای خود تعیین نکرد، علی محمد باب بی‌درنگ مدعی بابیت شد و گروهی از شیخیه نیز به او گرویدند[۲] اما اندکی بعد در ۱۲۶۰ق علی محمدباب ادعای بزرگ‌تری کرد و خود را قائم منتظر خواند. ظاهراً نخستین گروندگان به او را شیخیان متعصبی تشکیل می‌دادند که بنابر آموزه‌های شیخ احمد اَحسایی و سیدکاظم رشتی منتظر ظهور امام بودند، کسانی مانند ملاحسین بشرویه‌ای که در مسجد کوفه در انتظار ظهور اعتکاف کرده بود، چون خبر به او رسید، نزد علی محمد باب رفت و با او گفت و گو کرد و ادعایش را پذیرفت. علی محمد نیز او را «باب» خواند و برای دعوت به خراسان فرستاد تا مردم را گرد آورد و با درفش‌های سیاه خروج کنند.

خود علی محمد باب نیز برای اینکه به مقتضای حدیثی که می‌گوید: امام زمان از مکه ظهور خواهد کرد و رایاتش (حامیانش) از خراسان بیرون می‌آیند، عمل کرده باشد، به حجاز رفت ولی در آنجا جرأت اعلام دعوت خود را پیدا نکرد و به بوشهر بازگشت. بابیان معتقدند که وی در مکه «اظهار امر» کرد و به شریف مکه و شاه ایران و امپراتور عثمانی نامه نوشت و آنها را به اطاعت از خود فراخواند.[۳]

قلعه چهریق، محل زندانی شدن باب در ماکو

دستگیر شدن باب

زمانی که علی محمد باب در مکه بود، در نتیجه فعالیت ملاحسین و دیگر گروندگان، کار او بالا گرفت و از این رو، وقتی به ایران بازگشت، بی‌درنگ دستگیر شد و علما در شیراز مجلسی تشکیل داده، او را امتحان کردند.

اعتضادالسلطنه آورده است که باب در این مجلس صریحاً نوشته‌های خود را وحی الهی، و افصح از قرآن[۴] و دین خود را ناسخ اسلام دانست[۵] و وقتی نتوانست ادعای خود را اثبات کند، او را فلک کردند و وی نیز بر فراز منبر از سخنان و اعمال خود توبه کرد و همانجا بازداشت شد.

مدتی بعد به سفارش و کوشش منوچهرخان معتمدالدوله گرجی، والی اصفهان، باب وارد این شهر شد و چند ماهی را به آسودگی سپری کرد تا والی مرد. پس از این، علمای اصفهان به دربار نامه نوشتند و خواهان تنبیه علی محمد باب شدند. حاج میرزا آقاسی که خود مشرب صوفیانه داشت و نمی‌خواست نسبت به این دعاوی سخت‌گیری کند، دستور داد او را به ماکو تبعید کنند[۶]، اما به درخواست وزیر مختار روس، کینیاز دالگورکی – که از بروز آشوب در قفقاز بیم داشت – علی محمد را به قلعه چهریق در حدود ارومیه بردند.[۷]

بر اثر کوشش‌های بابیانی چون ملاحسین بشرویه‌ای و ملامحمدعلی بارفروشی و سپس قرهالعین، کار باب بالا گرفت. آنگاه علاوه بر کسانی چون ملاعبدالخالق یزدی و ملاعلی اصغر مجتهد نیشابوری و ملامحمدتقی هراتی و ملامحمدعلی زنجانی، جمع قابل توجهی گرد آمده، آماده شورش شدند. به دستور دولت، باب را به تبریز بردند و مجلسی تشکیل دادند و علما و از جمله چند تن از علمای شیخی با او به گفت و گو پرداختند.

از گزارشی که ناصرالدین میرزای ولیعهد در این باره به محمدشاه نوشته پیداست که علی محمد به رغم تکرار ادعای خود از پاسخ فروماند و در آخر هم خود را مسلمان و موحد و اهل ولایت ائمه خواند و توبه کرد و طلب بخشایش نمود.[۸]

آشوب پیروان بابیت

قیام و آشوب مسلحانه‌ای که در خراسان، مازندران، فارس، زنجان و دیگر نقاط توسط بابیان پدید آمد[۹]، دولت مرکزی را به مقابله واداشت و آنان پس از چند جنگ خونین سرکوب، و چند تن از سران بابیه کشته شدند و برخی به حبس افتادند.

قضیه بدشت

شاید مهم‌ترین اجتماع بابیان پس از دستگیری علی محمد باب و انتقال او به قلعه چهریق، قضیه بَدَشت بوده است. گروهی از پیروان حلقه اولیه باب، به سرکردگی افرادی مانند حسین علی نوری، محمدعلی بارفروش و فاطمه برغانی برای آزاد سازی او عازم ماکو شدند تا با تبلیغ برای او بتوانند مردم را علیه حکومت شورانده، حکم آزادی باب را بگیرند. در این مسیر ایشان به محلی به نام بدشت رسیدند. در بدشت مصاحبت‌های این سه سرکرده، موجبات بدگمانی برخی از پیروان را فراهم آورده بود. در همین محل آنها القاب خویش را نیز انتخاب کردند؛ بارفروش ملقب به قُدّوس، نوری ملقب به بهاءالله و برغانی ملقب به طاهره و قُرّهُ العین شدند.

در این اجتماعات، قره العین برای پیشبرد اهدافی که در سر داشت و نیز برای ایمن ماندن از خطر سوء قصد از طرف حامیان محمدتقی برغانی معروف به شهید ثالث ـ عمو و پدر همسرش ـ تصمیم به نسخ شریعت اسلام گرفت، در حالی که در این رأی از گفتگوها و هم اندیشی‌های حسینعلی نوری نیز بهره بسیار برد.

روزی که طاهره تصمیم به اعلان این تصمیم خود و انتساب آن به باب گرفت، جلسه‌ای تشکیل داده و از پشت پرده به سخنرانی برای ایشان پرداخت، ناگهان در میان بهت همگان، پرده با اشاره خود طاهره کنار رفت و قره العین با لباس فاخر و زینتی با سر و صورت برهنه و آرایش شده جلو چشم مردان مرید علی محمد باب ظاهر شد. این صحنه چنان موجب حیرت و خشم عده‌ای گشت که فریاد کنان و به این باور که مرتد شده‌اند، مجلس را ترک گفتند و دیگر ماجرای قیام باب را پیگیری نکردند. طاهره برای تحریک بیشتر عده اندکی که باقیمانده بودند به میان جمعیت آمد و به قدم زدن در میان ایشان مشغول شد.

وقتی خبر این واقعه به گوش پیروان باب که در بدشت حاضر نبودند رسید، جملگی رأی به ارتداد ایشان دادند و از ایشان برائت جستند؛ اما حسینعلی و طاهره به مسیر خود ادامه دادند. حسینعلی بعدها از همین واقعه بهره برد و نسخ شریعت اسلام را به زمان حضور باب منتسب دانست و از این مسیر برای ادعای خویش مشروعیت قائل شد.[۱۰]

اعدام باب

مقبره باب (مقام اعلی) و باغ‌های بهائی در کوه کرمل، در شهر حیفا.

آشوب‌های پیروان باب و بیم دولت از گسترش آن سبب شد تا به دستور دولت، باب را از چهریق به تبریز بردند و همراه یکی از یارانش به نام محمدعلی زنوزی در ۲۸ شعبان ۱۲۶۶ اعدام کردند.[۱۱]در برخی از منابع آمده است که باب را پیش از قتل در مجلسی حاضر کردند و وقتی ادعای خود را تکرار کرد، حکم به قتلش دادند.[۱۲] نویسنده‌ای بابی بر آن است که حکم قتل علی محمد را امیرکبیر، بدون اجازه و خواست شاه صادر کرد.[۱۳]

بابیان پس از باب

نوشتار اصلی: بهاییت

پس از کشته شدن باب سرکوب شدیدتری نسبت به بابیه اعمال گردید و بسیاری از سران آنان به قتل رسیدند و برخی زندانی شدند. گروهی نیز به بغداد گریختند[۱۴] که از میان آنها، دو تن از همه مشهورتر شدند: یکی میرزا یحیی نوری که باب به او لقب صبح ازل داده بود و در اواخر سال ۱۲۶۸ یا اوایل ۱۲۶۹ق به بغداد رفت ؛ دیگری برادر او میرزا حسینعلی نوری که چون در زندان بود، چند ماه دیرتر به بغداد رسید و معاون و کارگزار صبح ازل شد.

میرزا یحیی که به گفته برخی بابیان به عنوان وصی از سوی علی محمد باب به وصایت منصوب و مأمور شده بود تا ابواب جدیدی به کتاب بیان علی محمد بیفزاید، در بغداد دستگاهی پدید آورد و ۱۰ سال در آنجا به ریاست و دعوت پرداخت، اما غالب امور را برادرش حسینعلی اداره می‌کرد. در این مدت شماری از بابیان دعوی کردند که «من یُظهره الله»اند که باب بشارت ظهور او را داده بود. از آن سوی، نزاع‌های میان مسلمانان و بابیان در بغداد موجب شد تا دولت عثمانی صبح ازل و بابیه را به استانبول، و سپس به ادرنه روانه کند و اینان ۵ سال در آنجا ماندند.

در این دوره میرزا حسینعلی خود را «من یظهره الله» خواند و از برادر جدا شد و دستگاهی دیگر پدید آورد و بسیاری از بابیان به او گرویدند. دولت عثمانی هم از بیم جنگ میان دو فرقه که سخت به دشمنی می‌پرداختند، میرزا یحی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.