پاورپوینت کامل توحید علمى و عینى در مکاتیب حکمى و عرفانى ۷۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل توحید علمى و عینى در مکاتیب حکمى و عرفانى ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل توحید علمى و عینى در مکاتیب حکمى و عرفانى ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل توحید علمى و عینى در مکاتیب حکمى و عرفانى ۷۹ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ ساختار
۲ گزارش محتوا
۳ نسخهها و چاپهاى کتاب
۴ پانویس
۵ منابع مقاله
ساختار
این اثر از یک مقدمه و سه بخش تشکیل شده است. بخش اول، چهارده مکتوب و بخش دوم، شش محاکمه و بخش سوم، نه تذییل دارد.
گزارش محتوا
با نظر به ارزش والا و منحصربهفرد این اثر در موضوع «وحدت یا کثرت وجود» از نظر عرفانى و موشکافىهاى فوقالعادهاى که در آن صورت گرفته و از آنجا که اصل اثر به زبان فارسى – عربى (زبان علمى و اصطلاحى رایج در حوزههاى علمیه آن روز و امروز) همراه با قیدهاى متعدد و بهطور کامل فنى و اصطلاحى (فلسفى و عرفانى) نگارش یافته، گزارش محتوا بسیار مشکل است و لکن گزیدهاى از مهمترین نکتههاى مطرحشده با گزینشى حسابشده از نصوص متن گزارش مىشود:
مقدمه: مؤلف با ذکر چگونگى پیدایش این مکاتبات عرفانى و نیز این نکته که استاد علامه طباطبایى مکتوبات مذکور را در حوزه علمیه قم در روزهاى پنجشنبه و جمعه تدریس مىکرد و نظر خودشان را درباره هریک از آن مکتوبات مرقوم کردند، ولى با کمال تأسف به اتمام نرسید و فقط براى سه مکتوب اول سید و همچنین سه مکتوب اول شیخ نوشته شد، تأکید مىکند که خودش این مهم را به پایان رسانده و آن محاکمات را تکمیل کرده است.
نویسنده با گزارش اجمالى شرح حال آیتالله سید احمد کربلایى و آیتالله شیخ محمدحسین غروى اصفهانى و علامه سید محمدحسین طباطبایى و شیخ فریدالدین عطار نیشابورى و نیز ذکر مطالبى از هریک و عظمت عطار و محبت او به امیرالمؤمنین(ع) و اینکه:
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچهایم
به کتاب «منطق الطیر» و مسئله «سى مرغ و سیمرغ» و دو بیت مورد سؤال (دائما او پادشاه مطلق است…) و ابیات قبل و بعد آن اشاره و بر این مطلب تأکید کرده که در ادبیات فارسى، از سیمرغ و عنقا، ذات اقدس احدیت اراده شده است؛ زیرا که ذات اقدس حق تعالى داراى نام و نشان نیست. او از هر اسمى و رسمى بالاتر و از خیال و پندار و عقل هر انسانى برتر است. مکان ندارد و کسى را به او دسترسى نیست. فلهذا هر دو بزرگوار (مرحوم کمپانى و مرحوم سید احمد کربلایى) مضمون شعر مورد بحث را پسندیده و بر مفادش ایرادى ندارند و هر دو نفر، شیخ عطار را بزرگ و بزرگوار شمرده و در مقام علمى و عرفانى و الهى او خدشهاى ندارند؛ غایهالامر هریک از این دو، آن بیت را بر مذاق خودشان که مذاق حکمت و مذاق عرفان است، تفسیر فرمودهاند[۱]
بخش اول: در این بخش، مکاتیب حکمى و عرفانى آیتالله سید احمد کربلایى و آیتالله شیخ محمدحسین اصفهانى ذکر شده است به شرح زیر:
مکتوب اول مرحوم شیخ:
نکته: «در بیت اول بیان نمود که: واجب تعالى در کمال عز خود مستغرق است، که غرض، استغراق در صفات عزت و جلال است که مرجع آن به صرافت وجود و محوضیت حقیقت هستى است؛ لهذا در شعر دوم بیان نمود که او از استغراق در عز و جلال خود خارج نشود، پس چگونه عقل به مقام شامخ او برسد، که وصول عقل نشود الا به احاطه او به واجب بهنحو احاطه وجودیه و المفروض أنه واجب و الواجب غیر محدود، فلا یکون محاطا أبدا.
و تعبیر او از این معنى، به «سرآمدن»، یا به ملاحظه انهاء امد استغراق است یا به ملاحظه به سر خود آمدن از انفاء در خود و استغراق در غیب هویت ذات خود است و بر همین منوال است شعر شاعر:
جمالک فی کلِّ الحقائق سائر
و لیس له إلا جلالک ساتر
[۲]
مکتوب اول مرحوم سید:
نکته: «غرض از این شعر، اقامه برهان است بر عدم بلوغ عقل به آن مقام شامخ – جل و علا – به طریق لم که استدلال از علت به معلول باشد؛ چه در محل خود مقرر است که: وجود اشیاء در علم حق مقدم است بر وجود آنها در خارج، بلکه از مبادى وجود آنهاست در خارج و معلوم است که: وجود علمى اشیاء به اضافه اشراقیه علمیه حق است – جل و علا – و معلوم است که عدم علت، علت عدم معلول است و حاصل معنى شعر آن است که او جل و علا در مقام عز شامخ، غیر خود را نبیند و ادراک ننماید و از خود خارج نشود، که این علت عدم اشیاء است در آن مقام منیع، پس چگونه عقل فضلا عن غیره، تواند به آن مقام منیع برسد و حال آنکه فناء و اضمحلال آنها قبل از وصول به آن مقام خواهد بود؟»[۳]
مکتوب دوم مرحوم شیخ:
نکته: «علم ذاتى واجب که عند اهل حق عین ذات اوست و مقدم است بر وجودات أشیاء فی الخارج و از مبادى وجود آنهاست فی الخارج، معقول نباشد که اضافه اشراقیه حق – جل و علا – بوده باشد، بل اضافه اشراقیه علمیه واجب، علم واجب است فی مقام الفعل که بیان فعل و فیض حق تعالى است و چون که فعل اوست و وجودات اشیاء عین ارتباط به ذات اوست، حیث لا حضور أقوى من هذا الربط الذاتی، او را علم در مقام فعل نامند و چون فیض حق تعالى شباهتى به اضافه مقولیه دارد از جهت قیام او به مبدأ اعلى و تذوت ذوات به نفس او، او را اضافه اشراقیه نامند»[۴]
مکتوب دوم مرحوم سید:
نکته: «مراد به عبارت، نه علم ذاتى است که عین ذات است و اطلاق علم بر آن، از ضیق عبارت است در مقام تفهیم و تفهم؛ چه اسماء و صفات بما هی أسماء و صفات، محدودند و ذات واجب را حدى نیست و از این جهت است که جمیع اسماء و صفات در آن مقام منیع، مضمحل و معدوم خواهند بود؛ فضلا عن ماهیات الأشیاء و وجوداتها، و «کمال التوحید نفی الصِّفات عنه»، صریح در آن است و خود آن جناب عبارت را حمل بر صفات زائده بر ذات نمودهاند. بلکه مراد به عبارت، مقام علم واجب است به اشیاء بما هی أشیاء تفصیلا که متأخر است از مقام علم به اشیاء در جمع؛ فضلا عن مقام الأسماء و الصفات، فضلا عن مقام الذات. أین الثرى من الثریا؟ و مراد به وجود اشیاء در مقام علم، لا بوجوداتها الخاصه المضافه إلیها، بل بوجودها فی العلم الإلهی که مقدم است بر وجود خارجى»[۵]
مکتوب سوم مرحوم شیخ:
نکته: «مقام فناء اشیاء در مقام ذات واجب؛ باق أزلا و أبدا، وجد شیء فی العالم أم لا، صار الموجود من أهل السلوک أم لا؛ زیرا که واجب فی مقام ذاته محیط بما دونه لإحاطه کل قوی بالضعیف فی ذاته. پس معقول نباشد فناى سالک، این معنى از فنا بوده باشد؛ زیرا که جمع موجودات من السالک و غیر السالک و الناجی و الهالک، فانى در ذات اقدس هستند ازلا و ابدا، و این معنى تحصیل حاصل است، بلکه به وجه آخر غیر معقول است؛ لأن ارتفاع الحدود و الکدورات الإمکانیه واقعا غیر ممکن و إلا خرج الممکن عن کونه ممکنا. بلى ارتفاع حدود از نظر سالک فی مقام المشاهده معقول و تفاوت السالک فی هذا المسلک دقیق، فترتفع الحدود عن نظره عند مشاهدته الروحیه، حتى یصل إلى مقام الفناء الکلی و هو الفناء عن الفناء و عند ذلک یکون باقیا ببقائه تعالى»[۶]
مکتوب سوم مرحوم سید:
نکته: «تعبیر حضرت على بن الحسین(ع) در «صحیفه سجادیه» در مقام سیر فی اسم أحد است که عرض مىکند: «عز سلطانک… الخ»؛ کما اینکه شعر اول شیخ که «در کمال عز خود مستغرق است»، انتهى، نیز کلامى در این مقام است، بلکه مصراع اول از بیت دوم، تفسیر و شرح شعر سابق است و اما مصراع دوم که «کى رسد عقل وجود آنجا که اوست»، در مقام سیر إلى الله است که تعبیر به رسیدن نموده»[۷]
مکتوب چهارم مرحوم شیخ:
نکته: «مناط تعدد دلیل، اگرچه تعدد کبرى است، ولى مکررا عرض شده: فناء أشیاء فی أزل الآزال فی الذات الأقدس، به معنى دارا بودن صرف الوجود است مادون خود را به الغاء حدوده الماهویه و العدمیه و لا حقیقه لإحاطته تعالى فی مرتبه ذاته إلا وجدانه لکل وجود و لکل کمال و جود. پس حقیقت فناء، محاط بودن هر موجودى است لوجوده الصرف. تعدد الفاظ، بلکه تکثر مفاهیم حاکیه از مطلب واحد، موجب تعدد دلیل نمىشود»[۸]
مکتوب چهارم مرحوم سید:
نکته: «بعد از تنزل به مقام کثرت و اعتبار به اعتبار مراتب و علیت و معلولیت و ظهور و بطون و سایر درجات وجود در ظرف اعتبار، به اعتبار کردن ماهیات را بأنفسها که مجرد اعتبار است و اعتبار کردن وجود را براى آنها که اعتبار فی اعتبار است؛ آن وقت کثرت در موجودات، بل الوجودات و التفاوت بالغنى و الفقر و القوه و الضعف و الاستقلال و الربط و غیر ذلک، همه درست است. و از این جهت است که: حیثیت تقییدیه که مجرد اعتبار است، اخذ در وجودات امکانیه شده، که اگر الغاء حیثیت شود و صرف الوجود ملحوظ شود، تعدد از بین برداشته شود…
میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا آسمان است
[۹]
مکتوب پنجم مرحوم شیخ:
نکته: «خیلى عجیب است که در اینگونه مطالب برهانیه چرا باید به الفاظ خوش و اشعار شیرین اکتفا شود؟ لا حکم إلا لله. و اما آنکه وحدت و کثرت هر دو حقیقى است، پس در نوشته سابقه عرض شده بود که: وحدت وجود، عددیه نیست تا منافى کثرت باشد، بلکه وحدت اطلاقیه انبساطیه است؛ فلیس فی دار الوجود إلا صرف الوجود المتجلی فی مقام فعله، تجلیا وحدانیا على نهج وحدته و ذلک التجلی هو الساری فی مرائی الممکنات کالمطلق فی المقید، لا أن الوجود الواجبی بذاته کذلک؛ تعالى عما یقول الظالمون»[۱۰]
مکتوب پنجم مرحوم سید:
نکته: «بهترین طرق براى معرفت این کیفیت وحدت با کثرت، معرفت نفس و کیفیت سریان اوست در جمیع مراتب از شؤون خود؛ از عقل و خیال و طبع و صدور افعال خارجیه از او و عینیت اوست با هر مرتبه در آن مرتبه و اگر تصویر کردید وجود معلولى را براى عالم مواد با وحدت فیض اقدس، چرا تصویر نشود با وحدت حضرت حق جل و علا»[۱۱]
مکتوب ششم مرحوم شیخ:
نکته: «البته از واضحات است که: این معامله که با فیض مقدس مىشود، ممکن نیست که با وجود واجب شود؛ زیرا که واجب لا یعقل إلا أن یکون صرف الوجود و صرف حقیقت هستى معرى و مبرى است از اتحاد با حدود ماهویه و عدمیه و سمات امکانات و نقصانات إلا أن یکون فاقدا لدرجه الصرافه و المحوضه و هو خلف و لهذه الجهه نلتزم بالوجود المنبسط کما لا یخفى على أهله»[۱۲]
مکتوب ششم مرحوم سید:
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
زان پیشتر که عالم فانى شود خراب
تعجبم از آن است که شما قبل از عروض وجود بالغیر فی سنخه بحیث لا یأبى عن الوجود و العدم بودى؛ چطور شد به عروض وجود غیر بناء على أصاله الوجود فی الممکن کما یزعمون، انقلاب شد إلى ما سنخه طرد العدم؟ بل الآن کما کان»[۱۳]
مکتوب هفتم مرحوم شیخ:
نکته: «این تجلى الهى و این اعتبار اصطلاحى، آیا مطابق مفهوم وجود هست یا نه؟ و آیا مطابق مناط وجود ممکن و منشأ آثار خارجیه او هست یا نه؟ و التزام به آنکه هیچکدام نیست، یا آنکه نعوذ بالله، مناط وجود واجب و منشأ ترتب آثار وجود واجبى است، منافى برهان و تصریحات اعیان از اهل معرفت و ایقان است»[۱۴]
مکتوب هفتم مرحوم سید:
نکته: «تکرر بیانات و اصرار آن بزرگوار بر براهین اثبات کثرت حقیقیه، بحمد الله بر این حقیر واضح و آشکار شد که: آن شخص که کلام بر طریقه ذوق المتألهین تا حال مىداشت، اشتباه کرده بود و این براهین و لزوم شناعتى که فرموده بودید، در او اثر نمىگذارد. گویا خداوند متعال چشم او را از غیر خود کور کرده بود؛ خداوند کورترش کند. مىگوید: توهم مفاسد شنیعه از دیدن تعدد است و عدم طلوع آفتاب حقیقت. مىکده حمام نیست»[۱۵]
بخش دوم: این بخش، مشتمل بر تذییل و محاکمات علامه طباطبایى است:
علامه، نخست اشارهاى به شرح حال و منزلت سید و شیخ داشته و بعد مطالبى درباره هریک از این مکاتبات مطرح کردهاند به شرح زیر:
تذییل بر مکتوب اول شیخ:
نکته: «تحقق ماهیات تحقق سرابى است و ظهورى است که در مظاهر مادیه استقرار یافته و چنانچه صورت آب در سراب و صورت مرئى در مرآت، صورتى است که راستى مشهود است، ولى مال سراب و ملک مرآت نیست و سراب که زمین شورهزار است و مرآت که جسم صیقلى است، محل ظهور صورت است، همچنین ماهیات عین وجود خود نیستند، بلکه صور غیر آنها هستند که در آنها به ظهور پیوستهاند»[۱۶]
تذییل بر مکتوب اول سید:
نکته: «این نظریه، نظریه تشکیک وجود را ابطال نمىکند، بلکه نظریه فوق آن را اثبات مىکند و حقیقتى را تشخیص مىدهد که به موجب آن، نظر اولى صورت مجازیت اتخاذ مىکند و بالجمله چنانچه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 