پاورپوینت کامل نور الدین عبد الرحمن جامى ۸۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نور الدین عبد الرحمن جامى ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نور الدین عبد الرحمن جامى ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نور الدین عبد الرحمن جامى ۸۹ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ ولادت
۲ تحصیلات
۳ وفات
۴ آثار

۴.۱ ادبیات

۴.۱.۱ الف.نثر
۴.۱.۲ ب.نظم

۴.۲ علوم نقلى

۴.۲.۱ الف.علوم قرآنى
۴.۲.۲ ب.حدیث
۴.۲.۳ ج.سیره نبوى و شرح احوال بزرگان
۴.۲.۴ د.اصول دین و فقه و شرعیات
۴.۲.۵ ه.تصوف و آداب عملى آن
۴.۲.۶ و.علوم زبان:دستور، لغات، فنون شاعرى

۴.۳ علوم عقلى

۴.۳.۱ الف.ریاضیات
۴.۳.۲ ب.عرفان و حکمت

۴.۳.۲.۱ بخش اول:آثار طویل
۴.۳.۲.۲ بخش دوم:آثار کوتاه
۴.۳.۲.۳ بخش سوم:آثارى که ظاهرا مفقود است
۴.۳.۲.۴ بخش چهارم:رسالاتى که از موضوع آنها اطلاعى در دست نیست

۵ وابسته‌ها

ولادت

او به سال ۸۱۷ در خرجرد(یا خرگرد) جام از نواحى هرات چشم به جهان گشود. پدر جامی، شمس‌الدین محمد دشتی از محله دشت اصفهان بود و به موجب بیدادگری ترکان و آشوب زمان در سده ۸ قمری به خراسان کوچ کرد و در شهر جام با شهرت دشتی منصب قضاوت یافت و ماندگار شد و با دختر یک نفر از اعقاب امام محمد شیبانی ازدواج کرد و ثمره آن کودکی بود به نام احمد و او نیز در همان شهر ازدواج کرد که حاصل ازدواج او پسری به نام عبدالرحمان بود که بعد‌ها با نام جامی شهرت آفاق گشت.

تحصیلات

جامى در سنین کودکى همراه پدر خود به هرات رفت و در آنجا شروع به کسب علوم دینى و ادبى کرد.از اوایل حال استعداد عجیبى در فهم مسائل علمى از خود نشان مى‌داد و در طى چند سال در علوم نقلى و عقلى متبحر شد. صفى‌الدین على در رشحات عین الحیات، یکى از کتاب‌هاى معتبر در شرح حال جامى، نقل مى‌کند که در جوانى حتى در علم نجوم با بزرگان نامدار عصر خود مثل قاضى‌زاده رومى همپایه شد.

در مورد تبحر جامى در هیأت و نجوم عبدالغفور لارى راجع به على قوشچى (ف ۸۷۹)، که خود از بزرگان متأخر علم نجوم و مأمور تشکیل رصدخانه الغ‌بیگ در سمرقند بود و زیج الغ بیگ را به پایان رساند، چنین مى‌نویسد: مدتى قوشچى را «مسئله‌اى مشکل بوده است در علم هیأت…و از هیچ محل مشکل وى حل نمى‌گشته، تا آنکه اتفاقا به شرف صحبت حضرت ایشان (یعنى جامى) رسیده است و از ایشان استفسار نموده، و ایشان حل مشکل وى کرده است».

لارى قدرت قوه عقلى و تعمق جامى در علوم متعدد را معلول انتساب او به طریقه صوفیه نقشبندیه مى‌داند، که آن «ممد تعقل و مقوى قوت مدرکه» او بوده است. شک نیست که براى درک مقام علمى و شعرى جامى فهم این نسبت در درجه اول اهمیت است.

رابطه جامى با طریقه نقشبندیه یا «طریقه خواجگان» را عبدالغفور لارى به تفصیل شرح داده است، و تذکره او در این مورد از جمله منابع موثق به شمار مى‌رود، زیرا وى خود مرید و شاگرد بلافصل جامى بوده و بنابر این به آداب و شیوه سیر و سلوک این طریقه کاملا وارد بوده است.

استاد معنوى و مرشد جامى سعد‌الدین کاشغرى(ف ۸۶۰) بوده، که با دو واسطه مرید مؤسس طریقه نقشبندى خواجه بهاء‌الدین محمد بن محمد نقشبند بخارى (ف ۷۹۱) بوده است. به قول لارى جامى ابتدا خواجه سعد‌الدین را در واقعه‌اى دیده بوده و سپس به خدمت او رسیده و به فقر مشرف شده است. هنگامى که جامى به صحبت خواجه رسیده او گفته بوده است،«شاهبازى به چنگ ما افتاده». این مى‌رساند که در همان بدایت کار استعداد معنوى جامى در نظر حقیقت بین خواجه کاملا مشهود بوده است.ظاهرا جامى در ابتدا شش ماه در خلوت نشسته، زیرا همانطور که رسم صوفیان است مرید در بدو امر به «چله» یا خلوت چهل روزه (و گاهى کمتر و گاهى بیشتر از چهل روز) مى‌نشیند تا تعلق او به دنیا و عادتهاى دیرین خود قطع شود و زندگى تازه‌اى را آغاز کند.

در کتاب جامى از «استادان معنوى جامى» سخن رفته است‌ص ۶۶-۷۶، و همانطور که استاد حکمت تصریح کرده است جامى در طول عمر خود نسبت به دو نفر از بزرگان مشایخ نقشبندى ارادت تمام داشته است.یکى از آنان خواجه سعد‌الدین است، که نام وى قبلا ذکر شد، و دیگرى خواجه نصیر‌الدین عبیدالله-معروف به خواجه احرار(م ۸۹۵)-که جامى به اسم او مثنوى تحفه الاحرار را سروده است و همه جا از او به عنوان استاد و «مخدوم» خود یاد مى‌کند. لیکن تا آنجا که بر نگارنده معلوم است هیچ کس تا کنون ارتباط این دو مرشد را با یکدیگر شرح نداده است.این امر را خود جامى در نفحات الانس روشن مى‌کند:پس از ذکر سال وفات خواجه سعد‌الدین مى‌گوید،«امروز مظهر آیات و مجمع کرامات و ولایات طبقه خواجگان و رابطه التیام و واسطه انتظام سلسله شریفه ایشان قدس الله تعالى اسرارهم حضرت خواجه (یعنى عبیدالله) و مخلصان و نیازمندان ایشان‌اند». از این عبارت معلوم مى‌شود که در حدود سال ۸۸۳(سال تحریر کتاب نفحات الانس) مرشد طریقه نقشبندى و جانشین خواجه سعد‌الدین خواجه احرار بوده است.

در جاى دیگر در نفحات الانس ضمن شرح حال شیخ سعد‌الدین سعید فرغانى جامى از کتاب او به اسم مناهج العباد الى المعاد، که آن «ما لا بد هر طالب و مرید است»، درباره انواع انتساب مریدان به مشایخ نقل قول مى‌کند.از اینجا مى‌توانیم نتیجه بگیریم که انتساب جامى به خواجه سعد‌الدین از نوع «خرقه ارادت گرفتن» بوده است، «که آن را جز از یک شیخ ستدن روا نباشد».و این نوع معمولا با نوع دیگر انتساب، یعنی «تلقین ذکر»، توأم است.و انتساب او به خواجه احرار از نوع سومى بوده، یعنى «به صحبت و خدمت و تأدب به آن»، زیرا «در نسبت خرقه ارادت و نسبت تلقین ذکر از دو شیخ گرفتن مذموم است، اما در نسبت صحبت محمود است، لیکن به شرط اجازت یا فوت شیخ اول».

آثار جامى در عرفان نظرى ثمره رابطه او با تصوف است، زیرا بدون آن رابطه او نمى‌توانست کتبى مانند لوامع و لوایح را با آن وضوح و زیبائى و سلاست نثر بنویسد، چنانکه خود مى‌گوید،«باعث بر تسوید اوراق در باب تصوف آن بود که در مبادى حال که در سخنان این طایفه شروع کردیم، فهم مقاصد قوم(یعنى صوفیه)

از تحت عبارات ایشان به غایت مشکل بود.نذر کردم که اگر این باب مفتوح گردد (و توسط سیر و سلوک مفتوح گشت)، مقاصد قوم بر وجهى بیان کرده شود که مردم به سهولت فهم کنند».

برخوردارى از فیض و برکت معنوى جامى به استفاده از آثار او منحصر نبود. از مرشد خود اجازه بیعت و دستگیرى نیز داشت، و یا به قول متصوفه ایران به عنوان «شیخ» از طرف قطب تعیین شده بود.و با اینکه گفته است،«تحمل بار شیخى را ندارم»، گاهى مریدان را قبول مى‌کرد.عبدالغفور لارى حکایت سرسپردگى مریدى را، که جامى او را تلقین ذکر کرده بود، نقل مى‌کند.«آن شخص…به فرموده ایشان مشغول گشته، فى الحال در وى اثر معهود این طایفه به ظهور آمده…».و به قول لارى، «در اواخر حال ارباب طلب را طالب بودند.مى‌فرمودند که دریغا، طالب یافت نیست. طالب بسیاراند، اما طالب حظ نفس خود».

در پایان این مقال ذکر عقیده براون در خلاصه شرح حال و اهمیت جامى مناسب بنظر مى‌رسد:

«هیچ استاد سخن و گوینده فارسى زبان در تنوع موضوع و تفنن به فنون مختلفه به پایه کمال او نمى‌رسد، و اعجاب و تحسین معاصران وى نسبت به قریحه فروزان او بجا و سلطنت او در ملک سخن بسزاست».

وفات

نورالدین عبدالرجمان جامی سرانجام در  ۲۷ آبان ۸۷۱ – ۱۷ محرم ۸۹۸ ق در سن ۸۱ سالگی در شهر هرات درگذشت. آرامگاه او در حال حاضر در شمال غربی شهر هرات واقع و زیارتگاه عام و خاص است است.

آثار

به قول استاد حکمت در میان شاعران و نویسندگان بزرگ ادبیات فارسى شخصیت دیگرى پیدا نمى‌شود که به اندازه جامى زندگى و شرح حال او بر ما شناخته شده و راجع به او تا این حد کتب معتبر نوشته شده باشد. استاد حکمت از بیشتر این مآخذ در کتاب بسیار مفید و هنوز بى‌نظیر خود جامى استفاده کرده‌اند.تذکره‌هاى مختصرتر ولى در عین حال دقیق نیز به زبان فارسى و زبانهاى خارجى وجود دارد.

نگارنده این سطور مطلب تازه‌اى بر آنچه در این مآخذ یافت مى‌شود نمى‌تواند بیفزاید، ولى-به قول بابر-اگر فقط از باب تیمن و تبرک هم باشد، نوشتن مختصرى در شرح حال جامى ضرورى است.

مولانا نور‌الدین عبدالرحمن بن نظام‌الدین احمد بن شمس‌الدین محمد جامى نوشته‌هانرى ماسه، در دائر المعارف اسلامى جدید(رک فهرست مآخذ کتاب حاضر).

آثار جامى را استاد حکمت در کتاب جامى براى اولین بار در دوران معاصر با دقت بر شمرده است، و فهرست ایشان اساس همه کارهاى بعدى است.از روى این فهرست آقاى مدرس گیلانى در مقدمه مثنوى هفت اورنگ و آقاى هاشم رضى در مقدمه دیوان کامل جامى هر یک فهرست جداگانه‌اى تهیه کرده‌اند.ولى هر کدام از این سه فهرست به عللى ناقص است، و با اینکه نگارنده این سطور فقط تا حدى درباره آثار جامى تحقیق کرده است، لازم مى‌بیند که براى بار سوم فهرست آثارى که استاد حکمت آورده است تصحیح کند.علاوه بر این، چون هر یک از این فهرستها بدون اتخاذ روش خاصى تهیه شده است، چنانکه نه مطابق تاریخ تألیف است و نه موضوع و نه حتى تنظیم الفبائى، لذا تقسیم بندى موضوعى این آثار بى‌فایده نیست.در اینجا لازم به تذکر است که به علت فقدان مآخذ حل بعضى از مسائل-مانند انتساب برخى از کتب مشکوک به جامى-براى نگارنده این سطور میسر نبود.امید است که در آینده محققان این کار را به انجام رسانند.

اساس کار استاد حکمت فهرستى بوده است از چهل و پنج اثر جامى که سام میرزاى صفوى در تحفه سامی‌آورده است، و «این جامعترین فهرستى است از مؤلفات جامى که در کتب تذکره قریب به زمان او ثبت شده است».کتاب جامى، ص۱۶۲ تکمله عبدالغفور لارى، که به قول استاد حکمت «البته معتبرتر از تحفه سامى است»، دو رساله را به فهرست سام میرزا اضافه مى‌کند.نویسندگان متأخر تدریجا آثار دیگرى را به جامى نسبت داده‌اند، و در زمان حاضر نیز آثار متعددى به فهرست کتاب‌هاى جامى اضافه شده است.این امر ظاهرا نتیجه شتابزدگى فهرست نویسانى است که به مجرد اینکه اسم جامى را پشت جلد یک نسخه خطى مى‌بینند در کتاب‌هاى خود آنرا به نام جامى ضبط مى‌کنند.شاید به این دلیل است که در کتاب‌هائى مانند فهرست نسخه‌هاى خطى فارسى از آقاى منزوى کتاب‌هاى زیادى به جامى نسبت داده شده است که در فهرستهاى قدیم نیست.البته در این زمینه مشکلى دیگر نیز وجود دارد، و آن این است که هر کتاب و رساله جامى معمولا دو و گاهى چند اسم دارد.در نتیجه در همان فهرست نسخه‌هاى خطى فارسى ملاحظه مى‌شود که در بعضى از موارد یک اثر با دو یا چند اسم در دو یا چند جاى آن کتاب آمده است. بدیهى است که این مشکل در بیشتر فهرستها وجود دارد.بنابر این در فهرست زیر سعى شده است که نامهاى مختلف هر رساله و نیز آغاز و انجام پاره‌اى از آنها نوشته شود تا جلوى این نوع تکرارها گرفته شود.به هر تقدیر گمان مى‌رود که فهرست زیر تمام آثار مهم جامى را در بر گیرد.کتاب‌هاى دیگرى که اسم آنها در منابع مختلف آمده است به احتمال قوى یا از جامى نیست یا تکرار همین رسائل فهرست ماست با نامهاى دیگر.

در این فهرست نخست اسم یا اسمهاى هر کتاب ذکر مى‌شود، سپس تاریخ تألیف آن اگر معلوم باشد، سپس تعداد صفحات چاپ شده آن اگر چاپ شده باشد، و اگر نه، تعداد تخمینى صفحه‌ها در صورتى که به زیور طبع آراسته شود، و سپس توضیحات مختصر درباره موضوع آن.سرانجام در بین الهلالین شماره هر اثر در فهرست استاد حکمت(جامى، ص۱۶۱-۱۶۲)، آقاى مدرس گیلانى(هفت اورنگ، صنوزده-سى و چهارم) و آقاى هاشم رضى(دیوان کامل جامى، مقدمه، ص۲۹۳- ۳۰۰) داده خواهد شد.هرگاه کتابى به زبان عربى باشد تصریح خواهد شد، و هرگاه تصریح نشده باشد آن کتاب به زبان فارسى است.در پاورقیها سعى شده است که بعضى از جزئیات طبع این آثار داده شود، منتها به چاپهاى معروف و یا چاپهائى که نگارنده دیده است اکتفا شده است، و قصد آن نبود که تمام چاپهاى مختلف هر اثر قید شود.

در تقسیم بندى آثار جامى به سه بخش عمده توجه مى‌شود:

اول ادبیات به معنى متداول لفظ، یعنى شعر و انشاء و نثرهاى ادبى؛

دوم علوم نقلى(قرآن، حدیث، سیره، فقه، تصوف، علوم زبان)،

سوم علوم عقلى(موسیقى، عرفان و حکمت).

ناگفته نماند که دیوان جامى و مثنوى هفت اورنگ و منشآت او هر کدام سرشار از مطالب عرفانى و حکمى است، و ممکن بود اینها را نیز تحت عنوان «عرفان و حکمت»

قرار دهیم. لیکن از آنجا که این نوشته‌ها بیشتر جنبه ادبى دارد، آنها را تحت عنوان «ادبیات» قرار دادیم و قسمت «عرفان و حکمت» را به کتب و رسائل جداگانه اختصاص دادیم.

ادبیات

الف.نثر

بهارستان،۸۹۲، چاپى،۱۱۶ ص.کتابى است به اسلوب گلستان سعدى (۳۰،۱۸،۲۶).
منشآت یا رقعات یا انشاء، چاپى، حدود ۸۰ ص.نامه‌هائى که جامى به اشخاص مختلف نوشته است.بعضى از آنها شامل نکته‌هاى نظرى عرفانى نیز هست (۳۷،۱۸،۳۴).

ب.نظم

(مثنوى هفت اورنگ)

سلسله الذهب،۸۷۳-۸۷۷، چاپى،۳۰۸ ص(۱۸،۴۵،۱۹).
سلامان و ابسال،۸۸۵، چاپى،۵۴ ص(۱۹،۴۶،۲۰).
تحفه الاحرار،۸۸۶، چاپى،۷۸ ص(۲۰،۴۷،۲۱).
سبحه الابرار،۸۸۷، چاپى،۱۰۸ ص(۲۱،۴۸،۲۲).
یوسف و زلیخا،۸۸۸، چاپى،۱۷۱ ص(۲۲،۴۹،۲۳).
لیلى و مجنون،۸۸۹، چاپى،۱۶۱ ص(۲۳،۵۰،۲۴).
خردنامه اسکندرى، در حدود ۸۹۰، چاپ،۱۰۳ ص(۲۴،۵۱،۲۵).(دیوانهاى سه‌گانه، چاپى)
دیوان اول، تدوین و تنظیم ۸۸۴(۲۶،۴۱،-).
دیوان دوم، تدوین و تنظیم ۸۸۶(۲۷،۴۲،-).
دیوان سوم، تدوین و تنظیم ۸۹۶(۲۸،۴۳،-).

علوم نقلى

الف.علوم قرآنى

تفسیر تا به آیه «و ایاى فارهبون»۴۰:۲(سوره بقره، آیه ۳۸).ظاهرا رساله کوتاهى است به عربى.یک نسخه از آن نزد استاد حکمت بوده است(۱،۱۹،۱).

ب.حدیث

اربعین یا ترجمه چهل حدیث،۸۸۶، چاپى، در حدود ۱۰ صفحه.

احادیث به رباعیهاى فارسى ترجمه شده است(۱۲،۱۳،۱۲).

ج.سیره نبوى و شرح احوال بزرگان

شواهد النبوه،۸۸۵، چاپى،۲۳۴ ص.سیره نبوى و نیز شامل شرح حال تابعین تا صدر اول صوفیه است(۲،۲،۲).
نفحات الانس،۸۸۳، چاپى،۶۳۶ ص.شرح حال ۶۰۶ تن از صوفیه بزرگ اسلام(۴۱،۱۲،۳۸).
مناقب شیخ‌الاسلام خواجه عبدالله الانصارى، چاپى، ۲۲ ص.تا مدتى پیش گمان مى‌رفت که این اثر مفقود شده است، ولى مصحح آن، مستشرق معروف آربرى، اثبات کرده است که به احتمال قوى نسخه منحصر به فردى که در دهلى موجود است همان رساله جامى است.کاتب این رساله، که به گمان آربرى از روى خط جامى آن را استنساخ کرده است، در آخر آن مى‌نویسد،«رساله شریفه صورت اتمام نیافته بود و سمت اختتام

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.