پاورپوینت کامل علی احمدی میانجی ۶۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل علی احمدی میانجی ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علی احمدی میانجی ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل علی احمدی میانجی ۶۹ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ خاندان
۱.۱ پدر
۱.۲ مادر
۲ تولد
۳ تحصیلات
۳.۱ هجرت به قم
۴ اساتید
۵ تشکیل محفل تفسیرى
۶ تدریس فقه و اخلاق
۷ فعالیت هاى فرهنگى و اجتماعی
۸ آثار
۹ رحلت
۱۰ پانویس
۱۱ منابع
۱۲ آرشیو عکس و تصویر
خاندان
مرحوم آخوند ملا على، جد دوم آیت الله احمدى میانجى بشمار مى آید. او در روستاى جهندنیر، از توابع شمالى شهرستان میانه دیده به جهان گشود. سپس جهت تحصیل علوم دینى، راهى حوزه علمیه تبریز شد.
مرحوم ملا على، دو فرزند پسر به نام هاى محمود و احمد داشت، که هر دو راه پدر را پیش گرفتند و به تحصیل علم و دانش روى آوردند و در تبلیغ دین و هدایت مردم منطقه، نقش بسزایى داشتند.
حجه الاسلام والمسلمین شیخ احمد فرزند کوچک پدر (جد اول آیت الله احمدى میانجى)، بیش از برادر بزرگش محمود به فراگیرى علوم اسلامى علاقه نشان داد. لذا به آموخته هاى خود در خدمت پدر بسنده نکرد و به حوزه علمیه تبریز هجرت نمود.[۱]
پدر
ثقه الاسلام ملا حسینعلى احمدى (فرزند حجه الاسلام شیخ احمد)، پدر آیت الله احمدى میانجى است. او در همان روستاى پورسخلو به دنیا آمد. پس از دوران کودکى با تشویق و همت پدر در سال ۱۳۳۱ ق، رهسپار حوزه علمیه تبریز شد. حدود پنج سال در آن مرکز علمى به تحصیل پرداخت و از محضرت اساتیدى مانند آیت الله آقا میرزا خلیل مجتهد تا سطح شرح لمعه فیض برد. همزمان با درگذشت پدر که مصادف با سال ۱۳۳۶ بود، به منطقه بازگشت و به جاى پدر مسئولیت رهبرى و هدایت مردم را بر دوش گرفت. چون از روحیه اجتماعى خوبى برخوردار بود، در مدت کوتاهى توانست به امور تبلیغى، فرهنگى و مذهبى توسعه و کارایى بیشتر و بهتر بدهد. قدرت و نفوذ معنوى وى در منطقه به قدرى چشمگیر بود که افراد شرور و خوانین از برخوردهاى صریح و ظلم ستیز او در هراس و اضطراب بودند و هرگز نمى توانستند پاى خود را از گلیم خویش بیشتر دراز کنند؛ چنان که نقش تاریخى وى در غائله آذربایجان در سال ۱۳۲۵ ش، در جهت هدایت مردم و مبارزه آنان با مسلک کمونیستى بر کسى پوشیده نیست.[۲]
مادر
آیت الله احمدى میانجى، در یادداشت هاى پراکنده خود ویژگى هاى اخلاقى و فعالیت هاى اجتماعى پدر را چنین بیان مى کند:
«…مادرم از فرزندان حضرت رسول صلی الله علیه و آله و مرحوم پدرم طبق نوشته خودش، که در آخر جلد دوم «شرح لمعه» آمده، در سال ۱۳۳۵ ق «شرح لمعه» مى خوانده است و در سال ۱۳۳۶ ق. که قحطى بزرگ اتفاق افتاد و پدرم ترک تحصیل نموده و مشغول تبلیغ و خدمت در محل شده است. پدرم خود زارع بود و کشاورزى داشت. خود در باغ ها در آبیارى کردن و حفر چشمه ها و درختکارى، و وقت خرمن کوبیدن گندم، کار مى کرد و هر سال زکات و خمس مى داد. در ایام ماه رمضان و محرم منبر مى رفت و در طول سال به کارهاى شرعى مردم، تبلیغ احکام، رفع منازعات و اصلاح بین الناس مى پرداخت. به حضرت امام حسین علیه السلام علاقه خاصى داشت. گاهى تنها براى خودش روضه مى خواند و گریه مى کرد. حتى در صحرا و در باغ، هنگام کارکردن، و در مجالس مختلف که براى مردم صحبت مى نمود، در آخر روضه مى خواند. من در ایشان حرص بر دنیا، و حسد به هم نوع ندیدم؛ بلکه بر عکس، خدمت به هم نوع و احترام را لازم مى دید و در رفع حوایج مردم کوشش مى کرد…».
او در اواخر عمر، به شهر میانه رفته و در همانجا ماندگار شد. بعد از اندکى در سال ۱۳۵۱ ش، چشم از جهان فروبست. پیکر این عالم پرتلاش به شهر قم انتقال داده شد و در قبرستان وادى السلام به خاک سپرده شد.
تولد
آیت الله على احمدى میانجى، چهارم محرم الحرام ۱۳۴۵ ه.ق (۱۳۰۶ ش) در روستاى پورسخلو دیده به جهان گشود. دوران کودکى و نوجوانى را در چنین محیط خانوادگى، که سرشار از تلاش و کوشش، صفا و صمیمیت و عبودیت و معنویت بود، سپرى کرد و در دامن مادرى از سلاله رسول اکرم صلی الله علیه و آله کاملاً تربیت اسلامى یافت.
تحصیلات
استاد میانجی، کتاب های فارسی متداول در آن روزگار، همچون گلستان، نصاب الصبیان و منشآت امیر نظام را نزد پدرش آموخت و در ۱۲ یا ۱۳ سالگی به عزم تحصیل علوم حوزوی به «میانه» رفت. ادبیات عرب، حاشیه ملا عبدالله، معالم الاصول، قوانین و شرح لمعه را نزد مرحوم آیت الله شیخ ابو محمد حجّتی به خوبی فرا گرفت. بخشی از شرح لمعه را نیز نزد حاج شیخ لطفعلی و نوزی میانجی و شیخ مهدی جدیدی آموخت. سپس به سفارش آیت الله ونوزی به تبریز رفت و در مدرسه حسن پادشاه و مدرسه حاج علیاصغر تبریز از محضر چندی از عالمان آن دیار، از جمله علامه طباطبایی بهره برد. اقامت وی در تبریز چهار ماه طول کشید. پس از آن، با مهاجرت علامه طباطبایی به قم، وی نیز عزم قم کرد.
هجرت به قم
علی جوان با رضایت پدر تصمیم میگیرد که کسب علم را در قم پی بگیرد. آن مرحوم چگونگی حرکت به سوی قم را اینگونه شرح داده است:
«پدرم پول چندانی نداشت. هروقت که یادم میآید، متأثر میشوم؛ چراکه ایشان دلش میخواست به ما کمک کند، ولی قادر به این کار نبود. در یک کلام عرض کنم که ما را راه انداخت و یک مقدار پول که نمیدانم چگونه تهیه کرده بود، به من داد و ما به سوی قم روانه شدیم.
شوهرخالهام، که بعدها پدرخانم من شد، یک ماشین باری پیدا کرد. آن زمان مقارن جنگ بود و ماشین و یا وسیله نقلیه زیادی در دسترس نبود. نمیدانم بار ماشین چه بود، ولی فکر کنم پنبه بود. جایی که برایم در نظر گرفته شد، بغل راننده بود. ما سه نفر بودیم؛ همینکه میخواستم سوار شوم، دیدم یکی از طلبهها زن و بچهاش هم همراهش است. من به او گفتم شما با خانمت جلو بنشین، من بالای ماشین میروم. دو نفری رفتیم بالای ماشین و روی پنبهها خوابیدیم و برای اینکه در جاده پرت نشویم، دستهایمان را زیر طنابهایی که پنبه را بسته بودند، قرار دادیم. جادهها در آن زمان آسفالت نبود و دستاندازهای جاده تکانهای سختی به ماشین میداد. یک شب راه آمدیم، صبح حدود ساعت هفت و نیم یا هشت صبح به زنجان رسیدیم. آن زمان از زنجان تا تهران قطار رفت و آمد میکرد.
برای اینکه بلیت قطار بگیریم، یکی دو ساعت قبل از اذان صبح به ایستگاه راهآهن رفتیم، اما بلیت گیرمان نیامد. آن رفیق ما که زن و بچه همراهش بود، بهطریقی بلیت گرفت. ما هم وسایل خودمان را به توشه راهآهن داده، خودمان هرکدام یک سفره نان برداشتیم و قصد کردیم که پیاده به سوی تهران حرکت کنیم. به یک قهوهخانه رسیدیم… . یک سواری آمد و گفت من به قرهبلاغ میروم. قرهبلاغ تقریباً در شش فرسخی زنجان واقع شده است. سوار شدیم و از هرکدام شش تومان گرفت. به این امید که فردا بلیت تهیه کنیم، شب را در قرهبلاغ خوابیدیم، اما موفق به تهیه بلیت نشدیم و صبح روز بعد با یک نفربر روسی تا تاکستان آمدیم. از تاکستان تا قزوین را با یک سواری طی کردیم و از قزوین تا تهران را با یک اتوبوس آمدیم. اتوبوسهای آن زمان صندلی نداشت؛ مسافران را داخل اتوبوس میچیدند. نُه تومان هم به اتوبوس دادیم. یک مسافرخانه در اطراف ایستگاه راهآهن تهران بود که شب را در آنجا خوابیدیم و سه تومان هم از این بابت پرداختیم. صبح روز بعد با قطار به قم آمدیم… . خلاصه اینکه از میانه تا قم سه یا چهار شب در راه بوده، حدود ۶۳ تومان هم خرج کرده بودم. به هرحال با این شرایط وارد قم شدم».[۳]
اساتید
آیت الله حجتى
آیت الله زنوزى
آیتالله بروجردی
آیتالله حجّت کوهکمرهای
علامه طباطبایی
آیتالله مرعشی نجفی
آیتالله کافیالملک
آیتالله گلپایگانی
آیتالله زنجانی
آیتالله محقق داماد
آیتالله میرزاهاشم آملی
آیتالله حسین قاضی
تشکیل محفل تفسیرى
او در کنار تحصیل، با همکارى و همفکرى تنى چند از دوستان فاضل خود، همچون آیات: سید عبدالکریم موسوى اردبیلى، سید مهدى روحانى و سید ابوالفضل میرمحمدى، اقدام به برگزارى بحث تفسیر هفتگى کردند و پس از ایشان نیز آیات دیگرى مثل: آقا موسى زنجانى، احمد آذرى قمى، احمد پایانى، موسوى زنجانى و… به جمع آنان پیوستند. این محفل علمى، به طور مرتب در هر هفته برگزار مى شد. اعضاى جلسه هر کدام به تفاسیر مختلف مراجعه مى کردند و پیرامون آیات مباحث مفیدى را مطرح مى نمودند که اغلب ظریف و دقیق و پربار بود. چنان که این اواخر آیت الله احمدى تأسف مى خورد که چرا مذاکرات این جلسات از اول یادداشت و ضبط نشد و مى فرمود: به خصوص آقاى سید مهدى روحانى، پیرامون هر آیه اى از قرآن، یک برداشت و حرف جدیدى داشت.
گاهى بحث و گفتگو در میان اعضا به قدرى طولانى مى شد و آقایان مبانى همدیگر را مورد مناقشه و نقض قرار مى دادند که در نهایت جمع بندى بحث ها را مشکل مى کرد. در این مورد آیت الله احمدى نقل مى کرد: «من هنگام جمع بندى جلسه به شوخى مى گفتم: یک فایده جلسه تفسیر ما این است که با این اشکالات و مباحثات، آیات محکمه خداوند، متشابه مى شود؛ چون آقایان آن قدر دقت و موشکافى مى کردند که آن احتمال و نظرى که انسان هنگام مطالعه داشت، از او گرفته مى شد».
اگر چه برخى اعضاى این محفل قرآنى با گذشت زمان و به علت مسافرت به مناطق مختلف یا مسئولیت هاى اجرایى در تمام جلسات حضور نمى یافتند و شخصیت هاى دیگرى مى آمدند، با این حال اعضاى اصلى و بنیانگذار آن، از جمله آیت الله احمدى، همچنان با حضور قوى و فعال خود مانع از تعطیلى آن مى شدند. این محفل تفسیرى تا همین اواخر نیز ادامه یافت و نزدیک به نیم قرن به فعالیت خود ادامه داد. از آیت الله احمدى، یادداشت هایى از این جلسات به جاى مانده است.
تدریس فقه و اخلاق
وى از همان دوران طلبگى ضمن تحصیل، به تدریس نیز اهتمام داشت و درس هاى پیشین را به طلاب و فضلاى پایین تر از خود مى آموخت. آیت اللّه احمدى در حوزه علمیه قم جزو اساتید شناخته شده در سطوح عالى به شمار مى رفت. به فقه و بخصوص به کتاب ارزشمند مکاسب شیخ انصارى، عنایت و علاقه خاصى داشت و هر سال آن را براى عده اى تدریس مى نمود. او در امر آموزش طلاب، با شهید آیت الله قدوسى در مدرسه حقانى همکارى داشت و از اساتید سرشناس این مرکز علمى و انقلابى محسوب مى شد.
علاوه، درس اخلاق ایشان نیز در سطح حوزه علاقمندان زیادى داشت. لذا از مدارس مختلف، مانند مدرسه شهیدین، مدرسه معصومیه و مدرسه کرمانى ها، دعوت مى شد و براى طلاب و فضلا در سطح هاى گوناگون درس اخلاق، که با جذابیت ویژه اى توأم بود، ارائه مى داد. او که یک عمر فقه را با اخلاق به هم آمیخته بود، تبلور عینى یک «فقیه اخلاقى» بود.
فعالیت هاى فرهنگى و اجتماعی
عمده خدمات فرهنگى-اجتماعى مرحوم آیت الله احمدى میانجى در دو شهر م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 