پاورپوینت کامل دعای ۴۷ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش نهم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دعای ۴۷ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش نهم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دعای ۴۷ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش نهم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دعای ۴۷ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش نهم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای ۴۷ صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول – بخش دوم – بخش سوم – بخش چهارم – بخش پنجم – بخش ششم – بخش هفتم – بخش هشتم – بخش نهم – بخش دهم – بخش یازدهم – بخش دوازدهم – بخش سیزدهم

وَ لَا تَمْحَقْنِی فِیمَن تَمْحَقُ مِنَ الْمُسْتَخِفِّینَ بِمَا أَوْعَدْتَ وَ لَا تُهْلِکنِی مَعَ مَنْ تُهْلِک مِنَ الْمُتَعَرِّضِینَ لِمَقْتِک وَ لَا تُتَبِّرْنِی فِیمَنْ تُتَبِّرُ مِنَ الْمُنْحَرِفِینَ عَنْ سُبُلِک‏ وَ نَجِّنِی مِنْ غَمَرَاتِ الْفِتْنَهِ، وَ خَلِّصْنِی مِنْ لَهَوَاتِ الْبَلْوَی، وَ أَجِرْنِی مِنْ أَخْذِ الْإِمْلَاءِ.

وَ حُلْ بَینِی وَ بَینَ عَدُوٍّ یضِلُّنِی، وَ هَوًی یوبِقُنِی، وَ مَنْقَصَهٍ تَرْهَقُنِی وَ لَا تُعْرِضْ عَنِّی إِعْرَاضَ مَنْ لَا تَرْضَی عَنْهُ بَعْدَ غَضَبِک وَ لَا تُؤْیسْنِی مِنَ الْأَمَلِ فِیک فَیغْلِبَ عَلَی الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَتِک وَ لَا تَمْنَحْنِی بِمَا لَا طَاقَهَ لِی بِهِ فَتَبْهَظَنِی مِمَّا تُحَمِّلُنِیهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِک.

وَ لَا تُرْسِلْنِی مِنْ یدِک إِرْسَالَ مَنْ لَا خَیرَ فِیهِ، وَ لَا حَاجَهَ بِک إِلَیهِ، وَ لَا إِنَابَهَ لَهُ وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْی مَنْ سَقَطَ مِنْ عَینِ رِعَایتِک، وَ مَنِ اشْتَمَلَ عَلَیهِ الْخِزْی مِنْ عِنْدِک، بَلْ خُذْ بِیدِی مِنْ سَقْطَهِ الْمُتَرَدِّینَ، وَ وَهْلَهِ الْمُتَعَسِّفِینَ، وَ زَلَّهِ الْمَغْرُورِینَ، وَ وَرْطَهِ الْهَالِکینَ.

وَ عَافِنِی مِمَّا ابْتَلَیتَ بِهِ طَبَقَاتِ عَبِیدِک وَ إِمَائِک، وَ بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ عُنِیتَ بِهِ، وَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِ، وَ رَضِیتَ عَنْهُ، فَأَعَشْتَهُ حَمِیداً، وَ تَوَفَّیتَهُ سَعِیداً.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

و مرا در زمره سبک شمرندگان تهدیدهایت که آنها را از میان برمی‌داری ازمیان برندار،

و همراه با کسانی که در معرض دشمنیت قرار گرفته‌اند و هلاکشان می‌کنی هلاک مکن،

و در زمره منحرفین از راه‌هایت که تباهشان می‌کنی تباه مکن،

و از گرداب‌های فتنه رهایی‌ام ده، و از گلوگاه بلاها نجاتم بخش، و از غافلگیر شدن در امانم بر،

و بین من و دشمنی که به ضلالتم افکند، و هوسی که نابودم کند، و عیبی که از پایم اندازد فاصله شو،

و از من روی مگردان آنگونه که رویگردان می‌شوی از کسی که بعد از غضب بر او دیگر از وی خشنود نمی‌شوی،

و از امید به خودت ناامیدم مکن به طوری که یأس از رحمتت بر من غالب گردد،

و چندانم مرحمت مکن که طاقتش را نداشته باشم و از زیادی محبتت گرانبار گردم،

و مرا از دست لطف رها مکن همچون رها کردن کسی که خیری در او نبوده و تو را با او کاری نیست و راه برگشت ندارد،

و مرا مانند کسی که از نظر التفاتت افتاده، و همچون کسی که رسوایی از سوی تو تمام وجودش را گرفته دور مینداز، بلکه از درافتادن درافتادگان، و هول و هراس گمراهان، و لغزش فریب‌خوردگان، و پرتگاه تباه‌شدگان حفظ فرما،

و از آنچه گروه بندگان و کنیزانت را به آن دچار نموده‌ای سلامت بخش، و به مقامات کسی برسان که به او عنایت داشته و بر وی انعام نموده و از او خشنود گشته‌ای، و سعادتمند زنده‌اش داشته، و نیکبخت میرانده‌ای.

ترجمه آیتی

مرا همراه کسانى که‌ وعده ‌ى‌ عذاب تو‌ را‌ سهل مى انگارند تباه مکن

و با‌ آنان که‌ آماج انتقام تو‌ هستند هلاک منماى

و با‌ ‌آن گروه که‌ از‌ طریق تو‌ منحرف مى شوند خرد ‌و‌ شکسته مکن.

مرا از‌ گردابهاى فتنه رهایى بخش ‌و‌ از‌ تنگناهاى بلا وارهان ‌و‌ آنسان مهلتم مده که‌ به‌ غفلت گرفتار آیم.

اى خداوند، میان من‌ ‌و‌ دشمنى که‌ گمراهم سازد ‌و‌ هواى نفسى که‌ هلاکم گرداند ‌و‌ زیانى که‌ مرا فروگیرد، حایل شو.

از من‌ همانند ‌آن کس که‌ بر‌ او‌ خشم گرفته اى ‌و‌ از‌ او‌ خشنود نگردیده اى، رویگردان مشو.

مرا از‌ خود مایوس مساز، آنسان که‌ نومیدى از‌ رحمتت بر‌ من‌ غلبه یابد.

اى خداوند، بدان حد به‌ من‌ مبخش که‌ تاب ‌و‌ توان ‌آن را‌ نداشته باشم که‌ در‌ زیر بار محبت فراوان تو‌ گرانبار شوم.

و مرا از‌ دست مهل چونان کسى که‌ دیگر در‌ او‌ امید خیرى نبود ‌و‌ تو‌ را‌ با‌ او‌ کارى نباشد ‌و‌ بازگشتنش را‌ فایدتى صورت نبندد.

و مرا میفکن چونان کسى که‌ از‌ چشم عنایت تو‌ افتاده است ‌و‌ خوارى ‌و‌ شوربختى اش فراگرفته، بل دستم را‌ بگیر تا‌ چون افتادگان نیفتم ‌و‌ چون گمگشتگان نهراسم ‌و‌ چون فریب خوردگان نلغزم ‌و‌ در‌ گرداب هلاک شوندگان سرنگون نشوم.

بار خدایا، مرا سلامت عطا کن ‌و‌ از‌ ‌آن بلا که‌ غلامان ‌و‌ کنیزان خود بدان مبتلا مى سازى رهایى بخش ‌و‌ به‌ مقام کسى رسان که‌ مورد عنایت توست ‌و‌ نعمتش داده اى ‌و‌ از‌ او‌ خشنود بوده اى ‌و‌ عمرش داده اى ‌و‌ ستوده داشته اى ‌و‌ میرانده اى ‌و‌ خوشبخت ساخته اى.

ترجمه ارفع

و مرا با آنهایى که دستوراتت را سبک مى شمارند و وعده هایت را به حساب نمى آوردند هلاک مفرما

و نیز مرا با کسانى که دشمنى تو را طلب مى کنند نابود مکن

و با آنهایى که به سخت ترین عذاب هلاکشان مى کنى به خاطر انحرافشان مرا هلاک مکن.

خدایا مرا از گردابهاى فتنه نجات ده و از بلایا و گرفتاریها خلاصم فرما و از مواخذه مهلت دادنها پناهم ده.

الها بین من دشمنى که مى خواهد مرا گمراه کند و هواى نفس که نابودم مى سازد و زیانى که مرا در بر مى گیرد حایل و مانع شو

و از من روى برمگردان مثل روى برگردان از کسى که بر او غضب کرده ای ‌و از او راضى مى شوى.

و از امید به درگاهت ناامیدم مکن تا نومیدى بر من غالب آید

و چیزى که در توانم نیست به من مده تا به خاطر علاقه فراوانم به تو تکلیفم سنگین شود.

و مرا از درگاه خویش رها مکن مانند رها کردن کسى که در او خیر نیست و ترا به او حاجتى نبوده و اجازه توبه نداشته باشد.

و دورم نینداز مانند کسى که از چشم تو افتاده و مورد حفاظت تو نیست و مثل کسى که زبونى از جانب تو گریبانش را گرفته، بلکه دستم را بگیر تا مثل افتادن افتادگان در عذاب و مبتلا به ترس شدن گمراهان و لغزیدن فریب خوردگان و تباه شدن تباه شدگان نگردم .

و از آنچه که طبقات ناتوان جامعه بدان مبتلا مى گردند عافیتم بخش و مرا به بالاترین درجات آنهایى که نعمت داده ای ‌و از رفتارشان راضى هستى و آنها را به خاطر کارهاى خوبشان ستوده و زندگى بخشیده ای ‌و در سعادت و نیکبختى میرانده ای‌ برسان.

ترجمه استادولی

و مرا در زمره کسانى که تهدیدهاى تو را سبک مى انگارند و آنان را نابود مى کنى نابود مکن.

و مرا همراه کسانى که خود را در معرض خشم و دشمنى تو قرار مى دهند و آنان را هلاک مى سازى هلاک مساز.

و مرا در شمار کسانى که از راه هاى تو منحرف شده اند و آنان را ریشه کن مى کنى مکن.

و مرا از گرداب هاى فتنه نجات ده، و از کام هاى بلا رها ساز، و از غافلگیر کردن به سبب مهلتى که مى دهى، پناه ده.

و میان من و دشمنى که گمراهم مى کند، و دلخواهى که هلاکم مى سازد، و نقصى که گرفتارم مى کند جدایى انداز.

و آن گونه که روى مى گردانى از کسى که پس از خشم گرفتن بر او هرگز از او راضى نمى شوى، از من روى مگردان.

و مرا از امید و آرزویى که به تو دارم نومید مکن تا یأس از رحمت تو بر من چیره شود.

و چیزى را به من عنایت مکن که تاب تحملش را ندارم تا پشتم را از بار گران محبت سرشارى که بر دوشم نهاده اى بشکنى.

و مرا از دست خود رها مساز مانند رها ساختن کسى که خیرى در او نیست، و کارى با او ندارى، و حال انابه و بازگشت به درگاهت ندارد.

و مرا از دور میفکن مانند دور افکندن کسى که او را از دیده رعایتت ساقط کرده اى و کسى که خوارى و رسوایى از سوى تو شامل حال او شده است، بلکه دست مرا بگیر و از سقوط در افتادگان، و وحشت بیراهه رفتگان، و لغزش فریب خوردگان، و گرداب هلاک شوندگان نگاه دار.

و مرا از آنچه طبقات مختلف غلامان و کنیزان خود را (یعنى مردان و زنان) بدان مبتلا ساخته اى سلامت بدار، و مرا به درجات کسانى رسان که به آنان عنایت داشتى، و به آنان نعمت بخشیدى، و از آنان خشنود گشتى، پس آنان را ستوده و خوشنام زنده داشتى، و سعادتمندانه قبض روح نمودى.

ترجمه الهی قمشه‌ای

و مرا در زمره آنانکه مستحق عقاب و عذاب تو بودند مانند آنها محو و نابود مساز

و با کسانى که (بى باکانه و با تجرى و سرکشى) خود را در معرض خشم و غضب تو درآوردند هلاک مگردان

و مرا در زمره ى آنانکه از راه تو (که طریق مستقیم به سعادت ابد است) منحرف شدند با آنها مرا به هلاکت مرسان

و از آشوب و فتنه هاى سخت عالم نجات ده و از مشکلات بلوى و امتحان سخت خلاصى ده و مرا از مواخذه مهلت دادنت (براى امتحان و آزمایش) در پناه خود حفظ کن (شاید یعنى اى خدا مرا از اینکه مواخذه کنى که تو را یک عمر مهلت دادم چرا به کار خیر و صواب نپرداختى و از عصیان و خطا توبه نکردى از این مواخذه من به تو پناه مى برم)

و اى خدا تو میان من و دشمنى که مرا گمراه کند و هواى نفسى که جانم را به هلاکت اندازد و نقص و عیبى که شئون وجودم را فراگیرد (و بر‌ من مسلط شود) جدائى افکن (و آن دشمنان را از من منع کن که از شر و آسیبشان محفوظ مانم)

و از من اعراض مکن مانند کسى که بعد از خشم و غضبت بر‌ او دیگر از او خشنود نشوى (بلکه اگر گناهى از من سر زد که مستوجب خشم و اعراض تو شدم باز بر‌ من ببخش و از من به کرمت راضى و خشنود شو)

و اى خدا از امیدهائى (که به لطف و کرم) تو دارم مرا ناامید و مایوس مگردان تا بر‌ من یاس و ناامیدى از رحمتت غالب نشود (خلاصه مرا به هیچ عملى از رحمت واسعه ى خود مایوس و محروم مگردان)

و از امتحان خود بار سنگین که طاقت آن را ندارم به دوش من مگذار که آن بار سنگین مرا خسته و عاجز گرداند (بلکه) از فضل و کرم و محبتت (امتحان را بر‌ من آسان گیر)

و اى خدا مرا از دست عنایتت چنان رها مکن (و دور میفکن) بسان کسى که هیچ خیرى در او نیست و از هیچ جهت به او توجهى نخواهى داشت و او هم به درگاه تو به توبه و انابه هیچ باز نگردد (خلاصه یعنى خدایا مرا از نظر عنایتت به کلى دور میفکن و لااقل گاهى به عین عنایت به حالم نظر فرما تا موفق به توبه و انابه شوم و از گناه و سرکشى با گریه و زارى به درگاهت بازآیم)

و مرا از چشم کرمت نینداز مانند کسى که به او دیده لطف باز نکنى و او را خوار و ذلیل از درگاهت برانى بلکه مرا از سقوط مردودان حضرتت و از خوف و خطر خطاکاران گمراهت دستگیرى کن و از لغزش مغروران و از ورطه هلاکت هالکان محفوظ بدار

و مرا از امتحان و ابتلاهاى سختى که طبقات مرد و زن خلق را به آن مبتلا مى گردانى مرا (از کرم) معاف دار و مرا به مقامى رسان که آن مقامات را به کسى عطا کردى که به عنایت خاص نعمت (نبوت و خلافتت) را به او عطا فرمودى و از او راضى و خشنود بودى و دوران عمرش به نکو نامى گذرانیدى و روز رحلتش هم قبض روح او را به سعادت و حسن عاقبت فرمودى (یعنى مرا به مقامات انبیاء و اولیاء خود نائل ساز که آنها در دنیا نکونام زیستند و وقت رحلت سعادت فرجام رفتند در حقیقت به امت تعلیم داده که از خدا چنین آرزو و حاجتها را در دعا مسئلت کنید نه حاجتهاى پوچ فانى دنیاوى را).

ترجمه سجادی

و مرا در‌ شمار نابودشوندگانى که‌ تهدید تو‌ را‌ سبک مى شمارند، نابود نکن.

و مرا همراه هلاک شوندگانى که‌ دشمنى تو‌ را‌ مى طلبند، هلاک نگردان.

و مرا در‌ شمار شکستگانى که‌ از‌ راه هاى تو‌ منحرف شده اند، در‌ هم نشکن.

و از‌ گرداب هاى فتنه نجاتم ده‌ ‌و‌ از‌ کام هاى بلا رهایى ام بخش ‌و‌ از‌ مؤاخذه مهلت دادن پناهم ده.

و میان من‌ ‌و‌ دشمنى که‌ مرا گمراه مى کند، ‌و‌ خواهش نفس که‌ مرا هلاک مى گرداند، ‌و‌ نقیصه اى‌ که‌ مرا فرامى گیرد، جدایى انداز.

و از‌ من‌ رونگردان همانند روگرداندن از‌ کسى که‌ پس‌ از‌ خشمت از‌ او‌ خوشنود نمى شوى.

و از‌ امید به‌ خود ناامیدم نکن، که‌ ناامیدى از‌ رحمتت بر‌ من‌ چیره شود.

و آنچه طاقتش را‌ ندارم به‌ من‌ نبخش، که‌ پشتم را‌ از‌ بار گران دوستى ات که‌ بر‌ دوشم گذارده اى، بشکنى.

و مرا از‌ نزد خود رها نکن همانند رها کردن کسى که‌ در‌ او‌ خیرى نیست ‌و‌ تو‌ را‌ با‌ او‌ کارى نیست ‌و‌ بازگشتى براى او‌ وجود ندارد.

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسى که‌ از‌ چشم مراقبت تو‌ افتاده ‌و‌ کسى که‌ از‌ جانب تو‌ خوارى او‌ را‌ شامل شده. بلکه از‌ سقوط پرت شدگان ‌و‌ وحشت گمراهان ‌و‌ لغزش فریفتگان ‌و‌ گرداب هلاک شدگان دستم را‌ بگیر (نجاتم ده).

و مرا از‌ آنچه طبقات (مختلف) غلامان ‌و‌ کنیزانت را‌ به‌ ‌آن مبتلا نموده اى، عافیت بخش ‌و‌ مرا به‌ درجات کسى رسان که‌ به‌ او‌ عنایت داشته اى‌ ‌و‌ به‌ او‌ نعمت داده اى‌ ‌و‌ از‌ او‌ خوشنود گشته اى‌ پس‌ بدین سبب او‌ را‌ ستوده، زنده داشته ‌و‌ نیک بخت میرانده اى.

ترجمه شعرانی

و مرا ‌در‌ زمره ‌ى‌ آنها ‌که‌ عذاب ‌تو‌ ‌را‌ سهل انگارند هلاک مکن.

و ‌در‌ جمله آنها ‌که‌ خود ‌را‌ پیش خشم ‌تو‌ فرامى دارند نابود مساز.

و مانند آنها ‌که‌ ‌از‌ راه ‌تو‌ منحرف ‌مى‌ شوند ‌در‌ خطر مگذار.

و مرا ‌از‌ گرداب بحر فتنه ‌و‌ کام نهنگ بلا رهائى ‌ده‌ ‌و‌ ‌از‌ سرگرمى ‌به‌ نعمت ‌در‌ پناه خود محفوظ دار

و میان ‌من‌ ‌و‌ دشمنى ‌که‌ مرا گمراه ‌مى‌ کند جدائى افکن ‌و‌ ‌از‌ آرزوئى ‌که‌ مرا ‌به‌ هلاکت افکند دور ‌کن‌ ‌و‌ ‌از‌ ‌هر‌ نقیصه ‌که‌ مرا افسرده کند نگاهدار.

و مانند آنها ‌که‌ گرفتار خشم ‌تو‌ شدند ‌و‌ هرگز ‌از‌ آنان خشنود نمى شوى روى ‌از‌ ‌من‌ مگردان.

و ‌از‌ امیدهائى ‌که‌ ‌از‌ ‌تو‌ دارم مرا مایوس مکن ‌تا‌ ‌از‌ رحمت ‌تو‌ محروم نگردم.

و مرا ‌به‌ چیزى ‌که‌ تاب تحمل ‌آن‌ ‌را‌ ندارم آزمایش مفرما ‌تا‌ ‌به‌ سبب بار سنگین ‌آن‌ ‌از‌ فضل محبت ‌تو‌ ‌بى‌ نصیب نشوم.

و مرا مانند کسى ‌که‌ هیچ سود ‌از‌ ‌او‌ عاید نشود ‌و‌ هیچ کارى ‌را‌ نشاید ‌و‌ سوى ‌تو‌ باز نگردد، ‌از‌ دست فرو میفکن.

و مانند آنها ‌که‌ ‌از‌ چشم عنایت ‌تو‌ افتادند ‌و‌ رسوائى آنها ‌را‌ فرو گرفت، مرا ‌از‌ چشم عنایت دور مدار ‌و‌ ‌از‌ پرتگاه درافتادگان ‌و‌ گمراهى کجروان ‌و‌ لغزش خودپسندان ‌و‌ خطر گمشدگان دستگیر ‌و‌ نجات ده.

و ‌از‌ آنچه بندگان ‌و‌ کنیزان خود ‌را‌ بدان آزمایش ‌مى‌ کنى عافیت بخش ‌و‌ ‌به‌ پایه ‌ى‌ آنها رسان ‌که‌ ‌از‌ عنایت ‌تو‌ برخوردارند ‌و‌ انعام ‌تو‌ ‌بر‌ ایشان سرشار ‌و‌ ‌تو‌ ‌از‌ آنها راضى، زندگى ‌را‌ ‌بر‌ آنها خوش کردى ‌و‌ مرگ آنان ‌را‌ ‌در‌ سعادت قرار دادى.

ترجمه فولادوند

و مرا در‌ جرگه ‌ى‌ سهل انگاران به‌ وعیدت تباه مگردان

و مرا در‌ زمره ‌ى‌ کسانى که‌ هدف کیفرت شده اند، هلاک مفرما

و مرا در‌ شمار منحرفان از‌ راه خویش خرد ‌و‌ شکسته مگردان.

و از‌ گردابهاى فتنه رهایى بخش ‌و‌ از‌ غافلگیر شدن ‌و‌ از‌ تنگناهاى بلایا در‌ امانم بدار

و میان من‌ ‌و‌ دشمنى که‌ سر‌ گمراهیم دارد ‌و‌ آرزویى که‌ مایه ‌ى‌ هلاکت من‌ است ‌و‌ زیانى که‌ مرا فرو گیرد حائل شو!

از من‌ چونان کسى که‌ پس‌ از‌ خشمت بر‌ وى از‌ او‌ خشنود نگشته اى رخ بر‌ متاب

و از‌ امیدوارى به‌ خود نومید مفرماى، آنگونه که‌ یاس از‌ رحمتت بر‌ من‌ چیره شود

و چندان هم مرا سرشار از‌ نعمت مفرماى که‌ دیگر تاب ‌آن را‌ نداشته باشم که‌ در‌ زیر بار محبت تو‌ گرانبار گردم،

و مرا از‌ دست فرو مگذار مانند فروگذاشتن کسى که‌ در‌ وى خیرى متصور ‌و‌ تو‌ را‌ با‌ وى کارى ‌و‌ بازگشت وى با‌ سودى همراه نباشد،

و مرا مانند کسى که‌ از‌ دیده ‌ى‌ عنایت تو‌ افتاده باشد ‌و‌ دچار شوربختى شده میفکن، بلکه دستم را‌ بگیر تا‌ از‌ فرو افتادن اهل تردید ‌و‌ دهشت هراسندگان ‌و‌ لغزش مغروران ‌و‌ از‌ ورطه ‌ى‌ هلاک شدگان رهایى یابم

و از‌ ‌آن گرفتارى که‌ طبقات بردگان ‌و‌ کنیزانت را‌ بدان دچار مى کنى، مرا معاف فرما ‌و‌ بدرجات کسى رسان که‌ بدو عنایت مى ورزى ‌و‌ مشمول نعمتهاى خود مى دارى ‌و‌ از‌ وى خشنود گشته اى ‌و‌ وى را‌ عمر خوش داده ‌و‌ نیک میرانده اى.

ترجمه فیض الاسلام

و مرا ‌با‌ کسانى ‌که‌ هلاک ‌مى‌ نمائى ‌و‌ آنان سبک شمارند ‌و‌ اهتمام ندارند آنچه (عذابى) ‌را‌ ‌که‌ تهدید نموده ‌اى‌ هلاک مساز

و ‌با‌ کسانى ‌که‌ تباه ‌مى‌ سازى ‌و‌ ایشان دشمنى ‌تو‌ ‌را‌ ‌مى‌ طلبند (خلاف امر ‌و‌ نهیت رفتار ‌مى‌ کنند) تباه مگردان

و ‌با‌ کسانى ‌که‌ ‌در‌ ‌هم‌ ‌مى‌ شکنى (به سختترین کیفر گرفتارشان ‌مى‌ کنى) ‌و‌ آنها ‌از‌ راههاى ‌تو‌ بیرون روند (به گفتار پیغمبر ‌و‌ ائمه ‌ى‌ معصومین- علیهم السلام- گوش ندهند) ‌در‌ ‌هم‌ مشکن

و ‌از‌ گردابها ‌و‌ سختیهاى بلاء ‌و‌ ‌از‌ کامها ‌و‌ گلوگیرهاى گرفتارى رهائى ‌و‌ ‌از‌ مواخذه (بر اثر بدکردارى ‌در‌ زمان) مهلت دادن پناهم ‌ده‌ (توفیق بندگى عطا فرما ‌که‌ هنگام مهلت داشتن مرتکب گناهى نشده ‌که‌ ‌به‌ عذاب گرفتار گردم)

و میان ‌من‌ ‌و‌ دشمنى ‌که‌ گمراهم سازد، ‌و‌ خواهش نفس ‌که‌ هلاکم گرداند، ‌و‌ خسران ‌و‌ زیانى (گناهانى) ‌که‌ مرا فراگیرد مانع ‌و‌ جلوگیر شود

و ‌از‌ ‌من‌ رومگردان ‌رو‌ برگرداندن ‌از‌ کسى ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ خشم (دورى رحمت) خود ‌از‌ ‌او‌ خشنود نمى شوى

و ‌از‌ امید ‌به‌ خود نومیدم مگردان ‌که‌ نومیدى ‌از‌ رحمتت ‌بر‌ ‌من‌ غالب شود

و ‌به‌ ‌من‌ مبخش آنچه طاقت ‌و‌ توانائى ‌آن‌ ‌را‌ ندارم ‌که‌ ‌از‌ جهت فزونى محبت ‌و‌ دوستیم ‌تو‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌من‌ تکلیف ‌مى‌ نمائى گرانبارم سازى

و مرا ‌از‌ پیش خود رها مکن رها کردن کسى ‌که‌ ‌در‌ ‌او‌ خیر ‌و‌ نیکى نیست، ‌و‌ ‌تو‌ ‌را‌ ‌به‌ (طاعت) ‌او‌ حاجت ‌و‌ نیازى ‌و‌ براى ‌او‌ توبه ‌ى‌ (از گناهانش) نباشد

و ‌به‌ دور ‌مى‌ اندازد (از لطف ‌و‌ توفیق خود ‌بى‌ بهره ‌ام‌ مگردان) دور انداختن کسى ‌که‌ ‌از‌ چشم حفظ ‌و‌ نگهداریت افتاده (از رحمتت ‌بى‌ بهره شده) ‌و‌ کسى ‌که‌ ‌از‌ جانب ‌تو‌ خوارى ‌و‌ رسوائى ‌او‌ ‌را‌ فراگرفته، بلکه ‌از‌ افتادن افتادگان (در عذاب) ‌و‌ ترس گمراهان (هنگام حساب ‌و‌ بازپرسى) ‌و‌ لغزش فریب داده شدگان (از شیطان) ‌و‌ تباه شدن تباه شدگان (بر اثر گناهان) ‌و‌ ستم بگیر (نگهداریم فرما)

و ‌از‌ آنچه (گرفتاریها که) اصناف غلامان ‌و‌ کنیزان (مرد ‌و‌ زن ‌از‌ بندگان) خود ‌را‌ دچار کرده ‌اى‌ سلامتى ‌و‌ ‌بى‌ گزندى ده، ‌و‌ ‌به‌ منتهى درجات کسى برسانم ‌که‌ ‌با‌ ‌او‌ عنایت داشته (از گرفتاریهاى دنیا ‌و‌ آخرت) نگهداریش نموده اى، ‌و‌ ‌بر‌ ‌او‌ انعام ‌و‌ بخشش کرده اى، ‌و‌ ‌از‌ ‌او‌ خشنود شده اى، ‌و‌ ‌به‌ سبب ‌آن‌ ‌او‌ ‌را‌ (در دنیا ‌از‌ جهت اخلاق ‌و‌ افعال نزد خود) ستوده شده زنده داشته، ‌و‌ نیکبخت گردیده (سزاوار بهشت ‌که‌ بزرگترین نیکبختیها است گشته) ‌مى‌ رانده ‌اى‌.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

«وَ لاَ تَمْحَقْنِی فِیمَن تَمْحَقُ مِنَ الْمُسْتَخِفِّینَ بِمَا أَوْعَدْتَ

وَ لاَ تُهْلِکنِی مَعَ مَنْ تُهْلِک مِنَ الْمُتَعَرِّضِینَ لِمَقْتِک

وَ لاَ تُتَبِّرْنِی فِیمَنْ تُتَبِّرُ مِنَ الْمُنْحَرِفِینَ عَنْ سُبُلِک

وَ نَجِّنِی مِنْ غَمَرَاتِ الْفِتْنَهِ وَ خَلِّصْنِی مِنْ لَهَوَاتِ الْبَلْوَى وَ أَجِرْنِی مِنْ أَخْذِ الْإِمْلاَءِ

وَ حُلْ بَینِی وَ بَینَ عَدُوّ یضِلُّنِی وَ هَوًى یوبِقُنِی وَ مَنْقَصَه تَرْهَقُنِی

وَ لاَ تُعْرِضْ عَنِّی إِعْرَاضَ مَنْ لاَ تَرْضَى عَنْهُ بَعْدَ غَضَبِک

وَ لاَ تُؤْیسْنِی مِنَ الْأَمَلِ فِیک فَیغْلِبَ عَلَی الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَتِک

وَ لاَ تَمْنِحْنِی بِمَا لاَ طَاقَهَ لِی بِهِ فَتَبْهَظَنِی مِمَّا تُحَمِّلُنِیهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِک

وَ لاَ تُرْسِلْنِی مِنْ یدِک إِرْسَالَ مَنْ لاَ خَیرَ فِیهِ وَ لاَ حَاجَهَ بِک إِلَیهِ وَ لاَ إِنَابَهَ لَهُ

وَ لاَ تَرْمِ بِی رَمْی مَنْ سَقَطَ مِنْ عَینِ رِعَایتِک وَ مَنِ اشْتَمَلَ عَلَیهِ الْخِزْی مِنْ عِنْدِک

بَلْ خُذْ بِیدِی مِنْ سَقْطَهِ الْمُتَرَدِّینَ وَ وَهْلَهِ الْمُتَعَسِّفِینَ وَ زَلَّهِ الْمَغْرُورِینَ وَ وَرْطَهِ الْهَالِکینَ

وَ عَافِنِی مِمَّا ابْتَلَیتَ بِهِ طَبَقَاتِ عَبِیدِک وَ إِمَائِک وَ بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ عُنِیتَ بِهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِ وَ رَضِیتَ عَنْهُ فَأَعَشْتَهُ حَمِیداً وَ تَوَفَّیتَهُ سَعِیداً»:

و مرا آنطور که سبک شمردگان تهدیدهایت را تباه مى کنى تباه مساز، و همراه با کسانى که در معرض دشمنیت قرار گرفته اند هلاکم مکن، و در زمره منحرفین از راههایت مرا خرد مکن، و از گرداب هاى فتنه رهائیم ده، و از گلوگاه بلاها خلاصم کن، و از غافلگیر شدن در امانم دار،

و میان من و دشمنى که گمراهم کند، و هوایى که نابودم سازد، و عیبى که مرا از پاى درآورد حائل شو، و آن گونه که روى مى گردانى از کسانى که بعد از خشم از ایشان خشنود نمى شودى از من روى مگردان، و از امید به خود نومیدم مساز، که یأس از رحمتت بر من چیره گردد،

و چندانم مبخش که یارایش را نداشته باشم و از فزونى محبتت گرانبار شوم، و مرا از دستت رها مکن همچون رها کردن کسى که خیرى در او نبوده و تو را با او کارى نیست و راه برگشت ندارد،

و مرا همچون کسى که از دیده التفات تو افتاده، و هم چون کسى که رسوائى سراپاى او را گرفته دور میانداز، بلکه از دور افتادن دور افتادگان و هول گرفتاران و لغزش فریب خوردگان و پرتگاه تباه شدگان دستم بگیر،

و از آنچه گروه بندگان و کنیزان خود را به آن دچار کرده اى سلامت بخش، و به درجات کسى برسان که به او عنایت داشته و بر او انعام فرموده اى و از او خشنود شده اى، و ستوده اش زنده داشته، و نیکبختش میرانده اى.

شرح صحیفه (قهپایی)

«و لا‌ تمحقنى فیمن تمحق من‌ المستخفین بما اوعدت».

المحق: الاعدام ‌و‌ الاحراق ‌و‌ الاهلاک.

یعنى: نیست مگردان ‌و‌ مسوزان مرا در‌ میان ‌آن کسانى که‌ نیست مى کنى ایشان را‌ از‌ جهت سبک برداشتن به‌ آنچه بیم ‌و‌ ترس داده اى از‌ آن.

«و لا‌ تهلکنى مع من‌ تهلک من‌ المتعرضین لمقتک».

تعرضت لفلان، اى: تصدیت. ‌و‌ المقت: البغض.

(یعنى:) ‌و‌ هلاک مساز مرا با‌ ‌آن کس که‌ هلاک مى کنى او‌ را‌ از‌ ‌آن کسانى که‌ متصدى خشم تو‌ شده اند.

«و لا‌ تتبرنى فیمن تتبر من‌ المنحرفین عن سبیلک».

«تتبرنى» على صیغه المضارع من‌ التفعیل. یقال: تبره تتبیرا، اى: کسره ‌و‌ اهلکه. ‌و‌ روى: «و لا‌ تبرنى» على صیغه المضارع من‌ باب الافعال، من: بار فلان، اى: هلک. ‌و‌ اباره الله: اهلکه.

و «السبل» بضم السین ‌و‌ سکون الباء مروى فى هذا المقام.

(یعنى:) ‌و‌ هلاک مگردان مرا در‌ میان ‌آن کسانى که‌ هلاک کنى ایشان را‌ از‌ آنهایى که‌ منحرف شده اند از‌ راه تو.

«و نجنى من‌ غمرات الفتنه».

الغمره: الشده. ‌و‌ غمرات الموت: شدائده.

و‌ الفتنه تجىء لمعان. المراد منها العذاب.

یعنى: ‌و‌ نجات ده‌ ‌و‌ برهان مرا از‌ سختیهاى عذاب.

«و خلصنى من‌ لهوات البلوى».

اللهوات، جمع لهاه، ‌و‌ هى لحمه معلقه فى آخر الفم. ‌و‌ هذا القول مجاز. لان البلوى لا‌ لهوات لها حقیقه، لکن لما کانت اللهوات هى الطرق الى الاحشاء ‌و‌ الاجواف ‌و‌ الواقع فیها فى الاغلب مفقود الحیاه معدوم النجاه، استعار- علیه السلام- اللهوات للبلوى ‌و‌ البلیه. ‌و‌ البلوى ‌و‌ البلاء واحد.

یعنى: ‌و‌ خلاصى ده‌ مرا از‌ راه گلوى بلا. ‌و‌ کلام مبنى بر‌ استعاره است.

«و اجرنى من‌ اخذ الاملاء».

من‌ الاجاره. اى: انقذنى. ‌و‌ الاملاء: الامهال.

یعنى: ‌و‌ رهایى ده‌ مرا از‌ گرفتن بعد از‌ مهلت.

و‌ مهلت به‌ جهت ‌آن است که‌ توبه کنند ‌و‌ بازگردند. پس‌ چون توبه نکنند، بگیرند ایشان را‌ به‌ عذابى سخت دردناک.

«و حل بینى ‌و‌ بین عدو یضلنى ‌و‌ هوى یوبقنى ‌و‌ منقصه ترهقنى».

یوبقنى، اى: یهلکنى. ‌و‌ وبق الشىء: هلک. ‌و‌ اوبقه: اهلکه.

و المنقصه مصدر میمى بمعنى النقص ‌و‌ العیب.

و‌ «ترهقنى» روى بضم التاء على ان‌ یکون من‌ باب الافعال. اى: تدخلنى فى الاثم ‌و‌ تحملنیه. ‌و‌ ارهقنى فلان اثما، اى: حملنى. ‌و‌ بفتح التاء اى: تغشانى. ‌و‌ رهقه -بالکسر-: غشیه.

یعنى: ‌و‌ حایل ‌و‌ مانع شو میان من‌ ‌و‌ میان دشمنى که‌ گمراه مى کند مرا ‌و‌ هوا ‌و‌ هوسى که‌ هلاک مى سازد مرا ‌و‌ نقص ‌و‌ عیبى که‌ مرا در‌ گناه اندازد- ‌و‌ یا: فروگیرد مرا.

«و لا‌ تعرض عنى اعراض من‌ لا‌ ترضى عنه بعد غضبک».

و‌ رو‌ مگردان از‌ من‌ همچو روگردانیدن از‌ ‌آن کسى که‌ خشنود نشوى از‌ او‌ بعد از‌ غضب خود.

«و لا‌ تویسنى من‌ الامل فیک فیغلب على القنوط من‌ رحمتک».

و‌ ناامید مکن مرا از‌ امیدى که‌ در‌ تو‌ دارم پس‌ غالب شود بر‌ من‌ ناامیدى از‌ رحمت تو.

«و لا‌ تمتحنى بما لا‌ طاقه لى به‌ فتبهظنى مما تحملنیه من‌ فضل محنتک».

اى: لا‌ توقعنى فى المحنه. ‌و‌ المحنه واحده المحن التى یمتحن الله بها الانسان من‌ بلیه ‌و‌ محنه. ‌و‌ فى بعض النسخ: «لا تمنحنى» من‌ المنح بمعنى العطاء.

و‌ بهظه الحمل بهظا، اى: اثقله.

یعنى: ‌و‌ مینداز مرا در‌ محنت ‌و‌ آزمایش به‌ آنچه نباشد مرا طاقت ‌آن پس‌ گران سازى پشت مرا از‌ آنچه بر‌ من‌ بار کرده اى از‌ زیادتى محنت ‌و‌ آزمایش خود.

«و لا‌ ترسلنى من‌ یدک ارسال من‌ لا‌ خیر فیه ‌و‌ لا‌ حاجه بک الیه ‌و‌ لا‌ انابه له».

قوله علیه السلام: «لا حاجه بک الیه» معناه: لیس لک به‌ عنایه.

یعنى: ‌و‌ فرومگذار مرا از‌ دست خود فروگذاشتن کسى که‌ خیرى نباشد در‌ او‌ ‌و‌ عنایتى نباشد تو‌ را‌ به‌ او‌ ‌و‌ بازگشت ‌و‌ رجوعى نباشد مر او‌ را‌ به‌ تو.

«و لا‌ ترم بى رمى من‌ سقط عن عین رعایتک ‌و‌ من‌ اشتمل علیه الخزى من‌ عندک».

و‌ مینداز مرا انداختن ‌آن کسى که‌ انداخته باشى او‌ را‌ از‌ چشم رعایت خود ‌و‌ ‌آن کسى که‌ فروگرفته باشد بر‌ او‌ شرمسارى از‌ نزدیک تو.

«بل خذ بیدى من‌ سقطه المتردین ‌و‌ وهله المتعسفین».

«خذ» صیغه امر من: اخذت الشىء. ‌و‌ اصله اوخذ الا انهم استثقلوا الهمزتین فحذفوهما تخفیفا. ‌و‌ کذلک الامر من‌ اکل ‌و‌ امر ‌و‌ اشباه ذلک. یقال: خذ الخطام ‌و‌ خذ بالخطام.

السقوط: الوقوع. ‌و‌ السقطه: العثره ‌و‌ الزله.

و‌ المتردین، اى: الساقطین. ‌و‌ ردى فى بئر ‌و‌ تردى: سقط.

و‌ الوهله: الفزعه. ‌و‌ وهلت من‌ کذا: فزعت.

و‌ المتعسفین: الاخذین على غیر الطریق.

(یعنى:) بلکه دست من‌ گیر از‌ افتادن آنان که‌ از‌ بلندیها به‌ پایین افتند ‌و‌ از‌ ترسیدن آنان که‌ از‌ راه راست انحراف ورزند ‌و‌ به‌ بیراه روند.

«و زله المغرورین ‌و‌ ورطه الهالکین».

و‌ الورطه: الهلاک.

(یعنى:) ‌و‌ از‌ لغزش آنان که‌ فریفته شدند ‌و‌ از‌ هلاکت آنان که‌ هلاک شدن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.