پاورپوینت کامل نبرد کربلا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نبرد کربلا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نبرد کربلا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نبرد کربلا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
واقعه کربلا
واقعه کربلا یا پاورپوینت کامل نبرد کربلا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint و واقعه عاشورا، به قیام امام حسین (علیهالسلام) و شهادت ایشان و اصحاب و یارانش، در ماه محرم سال ۶۱ هجری قمری، در کربلا به دست لشکریان عبیدالله بن زیاد اشاره دارد.
امام حسین (علیهالسلام) بعد از رد درخواست بیعت با یزید بن معاویه، از مدینه رهسپار مکه و حدود چهار ماه در آنجا بود؛ در این مدت، کوفیان با ارسال نامههایی جهت رهبری شیعیان، از امام حسین دعوت کردند به کوفه رود، امام (علیهالسلام) برای حصول اطمینان از محتوای نامهها، مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد، مسلم به کوفه رفته و صحت دعوت کوفیان را به اطلاع امام رساند؛ امام حسین (علیهالسلام) در پی خبر مسلم و از طرفی خوف ترور، توسط عاملان یزید، راهی کوفه شد. در راه کوفه، امام از پیمانشکنی کوفیان مطلع و از طرفی سپاه حر بن یزید راه را بر امام بسته و ایشان به اجبار به سمت کربلا راهی شد. عبیدالله بن زیاد چندین لشکر از کوفه برای مقابله با امام به کربلا فرستاد، آنها با لشکر چند هزار نفری، امام، اهل بیت و یارانش را چند روز محاصره و روز عاشورا جنگ را آغاز کردند، در آن روز امام حسین (علیهالسلام) و همه اصحاب و یارانش را به شهادت رسانده و اهل بیت و زنان را به عنوان اسیر به کوفه نزد عبیدالله و سپس به شام نزد یزید بن معاویه فرستادند که در این مسیر امام سجاد (علیهالسلام) و حضرت زینب (سلاماللهعلیها) با خطبهها و ایراد سخن، حقیقت ماجرای کربلا، اهداف و مظلومیت امام حسین (علیهالسلام) را بازگو و مردم را آگاه نمودند.
واقعه عاشورا از جنایتهای تلخ و دلخراشترین واقعه در تاریخ اسلام دانسته شده، از اینرو بر بزرگداشت روز عاشورا و ماه محرم، و عزاداری برای امام حسین تاکید بسیار شده است، لذا همهساله شیعیان در این ماه و این روز به عزاداری و نوحه در مصائب امام حسین و اهل بیتش میپردازند.
فهرست مندرجات
۱ – کتابهای تألیف شده
۱.۱ – قدیمیترین منبع
۲ – خودداری امام حسین از بیعت با یزید
۳ – رفتن امام به مکه
۴ – امام در مکه
۴.۱ – درخواست ابن زبیر از امام
۴.۲ – دعوت کوفیان از امام
۴.۳ – فرستادن مسلم به کوفه
۴.۴ – درخواست از امام برای ماندن در مکه
۵ – حرکت امام به کوفه
۶ – شهادت مسلم و هانی
۷ – هدف امام از رفتن به کوفه
۸ – شهادت سفیران امام
۹ – بستن راه بر امام توسط حر
۱۰ – ورود امام به کربلا
۱۱ – ورود لشکریان عبیدالله به کربلا
۱۲ – جنگ دشمنان با امام
۱۲.۱ – رد پیشنهاد امام
۱۲.۲ – بستن آب
۱۲.۳ – وقایع شب عاشورا
۱۲.۴ – آرایش نظامی دو لشکر
۱۲.۵ – وقایع قبل از جنگ
۱۲.۶ – شروع جنگ
۱۲.۷ – نخستین و آخرین شهید
۱۲.۸ – اقامه نماز ظهر
۱۲.۹ – حمله دشمن به خیمهها
۱۲.۱۰ – شهادت علیاکبر
۱۲.۱۱ – قاتل امام
۱۲.۱۲ – چگونگی شهادت امام
۱۲.۱۳ – غارت و اسارت خاندان امام
۱۳ – تعداد شهدا
۱۴ – باقی ماندگان از جنگ
۱۵ – دفن شهدا
۱۶ – سرهای شهدا
۱۶.۱ – سر امام حسین
۱۶.۲ – محل دفن سر
۱۷ – خطبه خوانی زینب
۱۸ – آثار واقعه کربلا
۱۹ – فهرست منابع
۲۰ – پانویس
۲۱ – منبع
۱ – کتابهای تألیف شده
دربار واقعه کربلا و قیام امام حسین (علیهالسلام) کتابهای متعددی در قرن دوم و سوم تألیف شده، اما به دست ما نرسیده است. مهمترین آنها کتابهایی است با عنوان مقتل الحسین از ابومِخْنَف لوط بن یحیی (متوفی ۱۵۷)، محمد بن عمر واقدی (متوفی ۲۰۷ یا ۲۰۹)، ابوعبیده مَعْمَر بن مُثَنّی (متوفی ۲۰۹)، نصر بن مُزاحم مِنْقَری (متوفی ۲۱۲)، ابوعبید قاسم بن سلّام هروی (متوفی ۲۲۴)، ابوالحسن علی بن محمد مدائنی (متوفی ۲۲۴ یا ۲۲۵)، ابن ابیالدنیا (متوفی ۲۸۱)، یعقوبی (زنده در ۲۹۲) و محمد بن زکریا غَلّابی (متوفی ۲۹۸).
[۱] جعفریان، رسول، درباره منابع تاریخ عاشورا، ج۱، ص۴۲-۴۳.
بیشتر این آثار به صورت مستقل برجای نمانده، اما بخش عمد مطالب آنها در منابع بعدی نقل شده و از طریق کتابهای تاریخی قرنهای سوم و چهارم، جزئیات درخور توجهی از حرکت امام حسین از مدینه به مکه و سپس به سوی کوفه و شهادت آن حضرت در کربلا، به دست ما رسیده است.
۱.۱ – قدیمیترین منبع
کهنترین منبع درباره قیام امام حسین و واقع کربلا، مقتل الحسین ابومخنف لوط بن یحیی بوده است
[۲] نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر برجال النجاشی، ج۱، ص۳۲۰.
[۳] طوسی، محمد بن حسن، فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج۱، ص۱۲۹.
که اکنون موجود نیست، اما بخش عمدهای از مطالب آن را دیگران در کتابهای خود نقل کردهاند، از جمله طبری که روایات کتاب ابومخنف را، با عبارت «قال ابومخنف» و با ذکر سلسله سند، در تاریخ خود ذکر کرده است.
[۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۳۸-۴۷۰.
ابومخنف واقع کربلا و روز عاشورا را با واسطههایی اندک نقل کرده است. جدا از اثر مفقود ابومخنف ــ که منبع اصلی روایات واقع کربلاست ــ شرح حال امام حسین در کتاب الطبقات الکبری محمد بن سعد (متوفی ۲۳۰)، انساب الاشراف احمد بن یحیی بلاذری (متوفی ۲۷۹)، الاخبار الطوال ابوحنیفه دینوری (متوفی ۲۸۲)، تاریخ الامم و الملوک محمد بن جریر طبری (متوفی ۳۱۰) و الفتوح احمد بن اعثم کوفی (متوفی ۳۱۴)، در کنار برخی منابع و روایات پراکنده دیگر، از منابع اولی واقعه کربلا به شمار میروند.
[۵] جعفریان، رسول، درباره منابع تاریخ عاشورا، ج۱، ص۴۳-۵۱.
این منابع در کلیات وقایع قیام امام حسین و بسیاری از وقایع جزئی آن، با یکدیگر اتفاقنظر دارند و جزئیات دقیقی را از این واقعه گزارش کردهاند. مقاله حاضر، با تکیه بر این منابع و روایات کهن در منابع قرنهای سوم و چهارم، تألیف شده است.
۲ – خودداری امام حسین از بیعت با یزید
پس از مرگ معاویه، خلیفه اموی، در نیمه رجب سال ۶۰ق، پسر و جانشینش یزید در نامهای به ولید بن عُتْبه، والی مدینه، دستور داد از امام حسین، عبدالرحمان بن ابیبکر، عبداللّه بن زُبیر و عبداللّه بن عمر برای او بیعت بگیرد و در صورت بیعت نکردن، آنان را به قتل برساند. از این میان، امام حسین و ابن زبیر بیشتر مورد توجه بودند.
[۶] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۱.
[۷] ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۰.
[۸] ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۸.
[۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۵۵.
ولید بن عتبه نیز شبانه از امام و عبداللّه بن زبیر بیعت خواست. امام و عبداللّه بن زبیر دعوت برای بیعت را به صبح روز بعد و در حضور مردم موکول کردند و امام فرمود کسی مانند من پنهانی بیعت نمیکند و ولید پذیرفت.
[۱۰] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۱.
[۱۱] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۲۷-۲۲۸.
به روایت ابن سعد،
[۱۲] ابن سعد، الطبقات الکبرى (قاهره)، ج۶، ص۴۲۴.
امام که همان شب با جمعی از اهل بیت و یاران و نزدیکانش نزد ولید به دارالاماره مدینه رفته بود، بر بیعت نکردن خود با یزید تأکید کرد و چون ولید درشتی نمود و مروان به ولید پیشنهاد کرد امام را در صورت خودداری از بیعت، به قتل برساند، امام عمامه خود را از سر برداشت و بدینگونه مخالفت و آمادگی خود را برای قیام، به آنان نشان داد.
[۱۳] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۲۷-۲۲۸.
[۱۴] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۱.
[۱۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۳۹.
[۱۶] ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۰-۱۴.
۳ – رفتن امام به مکه
یک شب پس از ماجرای درخواست والی مدینه برای بیعت امام حسین با یزید، دو روز مانده از رجب سال ۶۰، امام با فرزندان و برادران و برادرزادگان و عموزادگان خود ــ جز برادرش، محمد بن حنفیه، که در مدینه ماندــ از مدینه به مکه رفت.
[۱۷] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۵۵.
[۱۸] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۲۸.
[۱۹] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۱.
(ابن اعثم کوفی نوشته است امام دو شب پس از گفتگو با ولید، از مدینه به سوی مکه حرکت کرد.
[۲۰] ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۸۲۱.
) مسلم بن عقیل به امام پیشنهاد کرد از بیراهه به مکه برود، اما امام از جاده اصلی به سوی مکه رفت
[۲۱] ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، ج۵، ص۲۲.
و در شب جمعه سوم شعبان ۶۰ وارد مکه شد.
[۲۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۰.
[۲۳] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۱.
(ابن اعثم نوشته است امام در سوم شعبان از مدینه خارج شد.
[۲۴] ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، ج۵، ص۲۱۲۲.
)
۴ – امام در مکه
در مدتی که امام حسین (علیهالسلام) در مکه بود اتفاقاتی افتاده است.
۴.۱ – درخواست ابن زبیر از امام
عبداللّه بن زبیر ــ که یک شب قبل از امام حسین به مکه رفته بود
[۲۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۱.
ــ به سبب نفوذ امام در میان مردم، میدانست مادام که امام در مکه حضور دارد، مردم مکه با وی بیعت نخواهند کرد. از اینرو، گرچه در ظاهر نزد امام میرفت و با او نماز میگزارد، مایل نبود امام در مکه بماند و چون بعداً امام عزم عراق کرد، ابن زبیر شادمان شد.
[۲۶] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۴۴.
[۲۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۱.
[۲۸] ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، ج۵، ص۲۳.
[۲۹] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۴۹-۲۵۰.
عبداللّه بن زبیر در مکه بهظاهر آمادگی خود را برای بیعت با امام اعلام کرد و درخواست نمود یا خود با امام بیعت کند یا امام بیعت با وی را بپذیرد، اما امام، با آگاهی از اندیشه او، بیعت وی را نپذیرفت و خود نیز با او بیعت نکرد.
[۳۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۳-۳۸۵.
[۳۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۰۱.
۴.۲ – دعوت کوفیان از امام
به هنگام اقامت امام در مکه، بزرگان شیعه در کوفه، مانند سلیمان بن صُرَد، مُسَیَّب بن نَجَبَه، رِفاعه بن شدّاد و حبیب بن مُظَهَّر (یا مطهّر، یا مُظاهر)، همگی به امام نامه نوشتند و حضرت را به کوفه دعوت کردند تا رهبری آنان را در مبارزه با امویان برعهده گیرد. پس از آن، دیگر شیعیان و اشراف کوفه نیز نامههایی مانند آن به امام نوشتند.
[۳۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۵۷.
[۳۳] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۲۹.
[۳۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۷.
[۳۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۱-۳۵۳.
[۳۶] ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، ج۵، ص۲۷۳۰.
[۳۷] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۱-۲۴۲.
امام نامهای در پاسخ آنان نوشت و توسط هانی بن هانی (یا هانی بن ابیهانی/ هانی بن عروه) سَبیعی مرادی و سعید بن عبداللّه خَثْعَمی (یا حنفی)، که آخرین فرستادگان کوفیان بودند، بر ایشان فرستاد و برای اطمینان از تصمیم شیعیان کوفه و روشن ساختن وضع آنان، پسرعموی خود، مسلم بن عقیل، را به کوفه فرستاد تا به امام اطلاع دهد.
[۳۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۵۷.
[۳۹] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۳۰.
[۴۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۷.
[۴۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۳.
[۴۲] ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، ج۵، ص۳۰-۳۱.
۴.۳ – فرستادن مسلم به کوفه
مسلم در پنجم شوال سال ۶۰ وارد کوفه شد
[۴۳] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۴۸
و دوازده هزار تن (و به قولی هجده هزار تن) از اهالی شهر با وی، به عنوان نمایند امام، بیعت کردند و سپس مسلم امام را به کوفه فراخواند.
[۴۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۷-۳۴۸.
[۴۵] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۴۸.
۴.۴ – درخواست از امام برای ماندن در مکه
کسانی مانند محمد بن حنفیّه و عبداللّه بن عباس از سر نصیحت از امام خواستند در مکه و در پناه حرم امن الهی بماند و او را از عزیمت به کوفه، که مردم آن درخور اعتماد نبودند، و از قیام برضد حکومت یزید، برحذر داشتند. آنان به امام پیشنهاد کردند به جای کوفه به یمن یا ناحی دیگری برود و از آنجا کسانی را برای تبلیغ و دعوت مردم به اطراف بفرستد، یا دستکم زنان و فرزندانش را همراه خود به عراق نبرد، اما امام از آن نگران بود که با کشته شدنش به دست یزید، حرمت کعبه از بین برود، از اینرو، عزم امام قطعی بود.
[۴۶] ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج۶، ص۴۲۴-۴۲۸، (قاهره).
[۴۷] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۲۸-۲۲۹.
[۴۸] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۴۳-۲۴۴.
[۴۹] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۱.
[۵۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۳-۳۸۴.
[۵۱] ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلیالطفوف، ج۱، ص۳۹-۴۰.
عمر بن سعید بن عاص (حاکم مکه و مدینه) نیز، به درخواست عبداللّه بن جعفر بن ابیطالب، اماننامهای برای امام فرستاد و امام را به بازگشت به مدینه دعوت کرد، اما امام بر عزم خود برای سفر به عراق مصمم بود و حرکت خود را به امر الهی و رؤیایی که در آن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را بدینکار امر مینمود، مستند کرد.
[۵۲] ابن سعد، الطبقات الکبرى (قاهره)، ج۶، ص۴۲۶.
[۵۳] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۳.
[۵۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۸.
[۵۵] ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، ج۵، ص۶۷.
[۵۶] ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلیالطفوف، ج۱، ص۴۰.
(در انساب الاشراف و الفتوح کوشش عبداللّه بن عباس و عبداللّه بن عمر را برای بازگرداندن امام به مدینه یا منصرف کردن او از سفر به عراق گزارش کردهاند،
[۵۷] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۱.
[۵۸] ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، ج۵، ص۲۳-۲۶.
و مسعودی سخن ابوبکر بن عبدالرحمان، از فقهای مدینه، را با امام حسین درباره رفتار کوفیان با امام علی (علیهالسّلام) و امام حسن (علیهالسّلام) و نامعتمد بودن آنان در مبارزه با امویان نقل کرده است.
[۵۹] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۵۱-۲۵۰.
)
۵ – حرکت امام به کوفه
امام (علیهالسّلام) که میدانست حکومت ستمگر اموی، از وی چنان احساس خطر میکند که او را هرجا باشد، خواهد یافت و از میان خواهد برد، پس از چهار ماه اقامت در مکه،
[۶۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۱.
[۶۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۵.
برای اینکه حرمت حرم الهی شکسته نشود
[۶۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۲.
[۶۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۴۷.
[۶۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۴-۳۸۵.
(در الفتوح نوشته امام در گفتوگو با عبداللّه بن عباس کشتهشدن در عراق را بهتر از قتل در مکه میدانسته است.
[۶۵] ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، ج۵، ص۶۵.
)
[۶۶] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۴۹.
با انجامدادن طواف و سعی و تقصیر، مناسک حج تمتع را به عمره مفرده بدل کرد
[۶۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۵.
و روز سهشنبه هشتم ذیحجه (روز تَرویه) سال ۶۰، از مکه به سوی کوفه رفت
[۶۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۰.
[۶۹] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۱.
(در الاخبار الطوال خروج امام را از مکه به سوی کوفه در سوم ذیحجه سال ۶۰ نوشته است.
[۷۰] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۴۲-۲۴۳.
)
۶ – شهادت مسلم و هانی
کمی پیش از خروج امام از مکه، یزید در پی درخواست طرفداران بنیامیه، نُعمان بن بَشیر (والی کوفه) را که او را فردی ضعیف میدانستند، برکنار کرد و عبیداللّه بن زیاد را، که والی بصره بود، همزمان به حکومت کوفه منصوب و او را از تصمیم امام آگاه کرد و مأمور ساخت مسلم را از کوفه بیرون راند یا بکشد. عبیداللّه که قبلا فرستاده امام را در بصره به قتل رسانده بود، با ورود به کوفه مردم را مرعوب کرد و به جستجوی مسلم پرداخت. او هانی بن عروه را، که مسلم نزد وی مخفی شده بود، دستگیر کرد.
سرانجام مسلم در هشتم یا نهم (و به قولی، سوم) ذیحجه سال ۶۰، در کوفه قیام کرد و ابن زیاد را در دارالاماره محاصره نمود. اما بهزودی بیشتر یارانش از گرد او متفرق شدند و ابن زیاد بر وی دست یافت و او را به شهادت رساند. وی هانی را نیز در بازار کوفه کشت و سر آنان را نزد یزید فرستاد.
[۷۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۷۷.
[۷۲] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۳۱-۲۴۲.
[۷۳] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۷-۳۸۰.
[۷۴] ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، ج۵، ص۳۴-۶۲.
۷ – هدف امام از رفتن به کوفه
امام در میانه راه کوفه، در منزلی به نام قُطْقُطانه (یا قادسیه یا زُباله یا میان زَرود و زباله)، از شهادت مسلم و هانی و اوضاع کوفه خبر یافت
[۷۵] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۳.
[۷۶] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۴۷-۲۴۸.
[۷۷] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۵۶.
اما با تکیه بر قضای الهی، و نیت حقجویی و مبارزه با بیدینی و ظلم و فساد، راه کوفه را پیش گرفت.
[۷۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۶.
[۷۹] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۹.
[۸۰] ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، ج۵، ص۸۱.
با این حال، یارانش را از وضع کوفه و ناهمراهی شیعیان آگاه ساخت و آنان را در بازگشت آزاد گذاشت. جمعی از یاران امام، که در بین راه به وی پیوسته بودند، از وی جدا شدند و فقط افرادی که از حجاز با او همراه شده بودند، در کنار او ماندند.
۸ – شهادت سفیران امام
عبیداللّه بن زیاد، صاحب شرطه خود (حُصَیْن بن تمیم) را با چهار هزار سوار از کوفه به قادسیه فرستاد. حصین نواحی منتهی به قادسیه را با گماردن لشکریانی تحت مراقبت گرفت و راه نفوذ از کوفه به حجاز را بست تا کسی به لشکر امام نپیوندد. وی قیس بن مُسْهِر صَیداوی و عبداللّه بن بُقْطُر (یقطر)، برادر رضاعی امام، را که از سوی امام به کوفه روانه شده بودند، دستگیر کرد و نزد ابن زیاد فرستاد و ابن زیاد آنان را به قتل رساند.
[۸۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۹۸.
۹ – بستن راه بر امام توسط حر
حصین همچنین حرّ بن یزید ریاحی را از قادسیه با هزار سوار به سوی امام فرستاد. حرّ در جایی به نام ذی حُسُم با امام روبهرو شد و از حرکت امام به کوفه و از بازگشت حضرت به حجاز جلوگیری کرد و خواست امام را نزد عبیداللّه بن زیاد به کوفه ببرد. امام از این کار خودداری نمود و فرمود که در پی درخواست مردم کوفه به سوی آنان حرکت کرده است و خورجینی پر از نامههای آنان به حرّ نشان داد و خطابههایی روشنگرانهای دربار انگیز قیام خود ایراد فرمود. با این همه، حرّ سرانجام به دستور ابن زیاد، امام را وادار کرد تا در صحرایی بدون آب و استحکامات فرود آید و از استقرار او و یارانش در روستاهای اطراف فرات، همچون نینوا، غاضریه و عَقْر، جلوگیری کرد و امام را ناگزیر ساخت در جایی به نام کربلا در نزدیکی فرات پیاده شود.
[۸۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۷، ص۳۱.
[۸۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۴.
[۸۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۶.
[۸۵] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۴۳.
[۸۶] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۵۱.
[۸۷] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۴۸-۲۵۲.
[۸۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۹۴-۳۹۵.
۱۰ – ورود امام به کربلا
روز ورود امام به کربلا پنجشنبه دوم محرّم سال ۶۱ بود.
[۸۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۷۷.
[۹۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۰۹.
(دینوری چهارشنبه اول محرّم سال ۶۱ق دانسته.
[۹۱] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۵۳.
)
۱۱ – ورود لشکریان عبیدالله به کربلا
یک روز پس از ورود امام، ابن زیاد، عمر بن سعد را، که به وی وعده حکومت ری و دَسْتَبی را داده بود، پیش از عزیمت به محل مأموریتش با چهار هزار سپاهی از کوفه به کربلا فرستاد و دستور داد از امام حسین و یارانش به نام یزید بیعت بگیرد، اما امام نپذیرفت.
[۹۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۶.
[۹۳] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۵۳.
یک یا دو روز بعد عبیداللّه بن زیاد، حصین بن تمیم را با چهار هزار سپاهی همراهش از قادسیه فراخواند و به سوی امام حسین روانه کرد. ابن زیاد کسانی را مأمور کرد تا در کوفه بگردند و مردم را به اطاعت فراخوانند و از عواقب شورش بترسانند و آنان را از یاری امام بازدارند. ابن زیاد فرمان داد تا مردم کوفه در نُخَیْله اردو بزنند. هم جوانان شهر به آنان ملحق شدند. ابن زیاد خود نیز به نخیله رفت و پیوسته لشکریانی را، از بیست تا صد تن، به یاری عمر بن سعد می فرستاد. حَجّار بن اَبْجَر عِجْلی، شَبَث بن رِبعی و یزید بن حارث بن رُوَیْم را نیز (هر یک را با هزار تن) به جنگ امام فرستاد، اما بسیاری از این لشکریان، بهسبب اکراه از جنگ با امام، از پیشروی تا کربلا سرباز میزدند.
[۹۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۸.
[۹۵] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۵۴.
ابن اعثم کوفی شمار لشکریانی را که ابن زیاد همراه سرداران خود به یاری عمر بن سعد فرستاد و تحت فرماندهی او قرار داد، ۲۲۰۰۰ سوار و پیاده نوشته است.
[۹۶] ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، ج۵، ص۸۹۹۰.
۱۲ – جنگ دشمنان با امام
لشکریان عبیدالله به فرماندهی عمر بن سعد در مقابل تعداد کم اصحاب امام حسین (علیهالسّلام) قرار گرفته و جنگیدند و آنها را به شهادت رساندند.
۱۲.۱ – رد پیشنهاد امام
گفته شده است که امام به عمر بن سعد پیشنهاد کرد به مدینه بازگردد. عمر بن سعد که مایل بود کار به صلح بینجامد، با امام در اینباره توافق کرد، اما عبیداللّه بن زیاد به تحریک شمر بن ذیالجوشن پیشنهاد امام را نپذیرفت و به ابن سعد دستور داد در صورت امتناع از بیعت به نام یزید، با آنان بجنگد.
[۹۷] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۹.
[۹۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۷.
[۹۹] ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۵.
۱۲.۲ – بستن آب
عمر بن سعد راه را بر قبیلهای از بنیاسد ــ که ساکن روستایی نزدیک کربلا بودند و قصد یاری امام را داشتندــ بست
[۱۰۰] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۰.
و سه روز قبل از عاشورا، به دستور ابن زیاد، از دسترسی امام به آب و شریعه فرات جلوگیری کرد؛ گرچه امام برادر دلیر و وفادارش، حضرت ابوالفضل، را با گروهی فرستاد و او توانست با عقبراندن دشمن، مَشکها را از آب پر کند و بازگردد.
[۱۰۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۰.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 