پاورپوینت کامل میرزا جواد آقای تبریزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل میرزا جواد آقای تبریزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میرزا جواد آقای تبریزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل میرزا جواد آقای تبریزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

آیت‌الله العظمی میرزا جواد تبریزی

‌آیت‌الله شیخ جواد تبریزی معروف به شیخ میرزا جواد آقا تبریزی (۱۳۰۵ – ۱۳۸۵ ه ش)، یکی از مراجع تقلید شیعه و از اساتید بزرگ حوزه علمیه قم بود.
ایشان تحصیلات علوم دینی خود را در شهر تبریز، قم و نجف گذرانده و از علمایی همچون سید محمد حجت کوه‌کمری‌، آیت‌الله بروجردی‌، سید عبدالهادی شیرازی، آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی، آیت‌الله سید محسن حکیم و علمای دیگر بهره برده و از شاگردان خاص آیت‌الله خویی و جزء اعضای دفتر استفتاءات ایشان قرار گرفت.
شیخ جواد در نجف در فقه و اصول به درجه اجتهاد رسید و در علوم فلسفه، تفسیر و رجال هم تبحر پیدا کرد و بعد از ۲۳ سال اقامت در نجف توسط رژیم بعث عراق به ایران تبعید شد و در قم درس خارج فقه و اصول برپا کرد و تا آخر عمر به تدرس، تالیف، ساخت مساجد، خدمت و یاری رساندن به مردم و انجام مسئولیت‌های مرجعیت شیعیان اهتمام داشت و سرانجام در شهر قم وفات نمود و در حرم حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) دفن شد.

فهرست مندرجات

۱ – ولادت
۲ – تحصیلات
۲.۱ – ورود به حوزه تبریز
۲.۲ – توسل به استخاره
۲.۳ – جدیت در درس
۲.۴ – شرکت در حلقه‌های بحث
۳ – هجرت به قم
۴ – آرزوی هجرت به نجف
۵ – هجرت به نجف
۵.۱ – ویژگی‌ بارز
۵.۲ – تبلیغ احکام
۵.۳ – اساتید
۵.۴ – مقام علمی
۵.۵ – هم‌درسی‌ها
۵.۶ – تدریس درس خارج
۵.۷ – بازداشت و تبعید
۶ – بازگشت به ایران
۷ – تدریس درس خارج در قم
۷.۱ – شیوه تدریس
۸ – مرجعیت
۹ – ویژگی‌ها
۱۰ – آثار
۱۱ – خدمات اجتماعی
۱۲ – نصایح
۱۳ – دیدگاه‌ها
۱۴ – فعالیت‌های روزمره
۱۵ – فرزندان
۱۶ – رحلت
۱۶.۱ – پیام آیت‌الله خامنه‌ای
۱۷ – پانویس
۱۸ – منبع

۱ – ولادت

آیت‌الله شیخ جواد تبریزی معروف به میرزا جواد تبریزی، در سال ۱۳۰۵ ه ش در شهرستان تبریز متولد شد.

[۱] شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۳۶.

وی زندگی خود را در یک خانواده متوسط و متدیّن شروع کرد. پدر ایشان به حاج علی کُبار معروف بود، و در محل زندگی و بازار ایشان را به عنوان یک شخص متدین و متعهد می‌شناختند. اهل مسجد بود و یک حجره تجارت خشکبار در سرای حاج میرابوالحسن داشت، مادرش خانم فاطمه سلطان از بانوان بسیار متدین و مؤمن بود. در بین بانوان شخصیت این بانو به زهد و تقوی معروف بود، میرزا جواد از پدر و مادری متدیّن و دارای ویژگی معنوی والایی به دنیا آمد، معنویت این خانواده به قدری بود که در منزل خود یک نمازخانه دایر کرده بودند.

۲ – تحصیلات

میرزا جواد در تحصیلات مدارس جدید بسیار موفق بود، همیشه از نمرات بالایی برخوردار می‌شد و مدیر و معلمین به خاطر استعداد سرشار و فوق‌العاده ایشان نوید آینده‌ای درخشان را می‌دادند.

۲.۱ – ورود به حوزه تبریز

بعد از پایان دوره متوسطه، در سال دوم دبیرستان بود که کم کم به خاطر جذابیت و معنویت حوزه علمیه و آشنائی با گروهی از طلاب فاضل، تصمیم به رها نمودن تحصیلات کلاسیک نمود. وی تا سال دوم دبیرستان که آن وقت به دروس جدید معروف بود، تحصیل کرد و سپس به مدرسه‌ دینی رفت. خود می‌گوید: «بعضی از رفقا و دوستان مدرسه‌ای ما که می‌خواستند درس عربی آن‌ها تقویت شود، ساعاتی از اوقات روزانه‌ خود را به مدرسه‌ دینی طالبیّه واقع در بازار تبریز می‌رفتند و در نزد استاد ادبیات، صرف و نحو می‌خواندند که من نیز چند روزی این دوستان را همراهی کردم و در دروس ادبیات حوزه شرکت جستم اما آنچه برای من پیش آمد، تقویت درس عربی نبود بلکه عشق و شیفتگی به درس حوزه بود. و همین نیز سرآغاز سرنوشت من گردید و من راه روحانیت را برگزیدم.»

[۲] شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۳۶.

هنگامی که چنین تصمیمی گرفت، با مخالفت خانواده و اطرافیان روبه‌رو شد، چون این دوران مصادف با شروع فشار‌ها علیه حوزه‌های علمیه و رنج و زحمت روحانیت بود. همت و اصرار وی پدر را قانع ساخت و به این ترتیب او با وجود موقعیت تجارت، زندگی زاهدانه‌ طلبگی را برگزید. از آن پس خانه را ترک کرد و همه اوقات خود را در مدرسه‌ طالبیّه ماند و دروس ادبیات، معانی و بیان و قسمتی از فقه و اصول را فرا گرفت.
در همین دوران با علامه جعفری هم‌بحث بود. وی در خصوص این فراز از زندگی‌اش می‌گوید: «چون بر خلاف خواسته خانواده‌ام به حوزه آمده بودم، نمی‌خواستم از مشکلاتم آگاه شوند و در اراده‌ من برای ادامه تحصیل تاثیر بگذارند. گاهی آن‌قدر مشکلات اقتصادی زیاد می‌باشد که با مرحوم محمدتقی جعفری دو روز غذا نداشتیم. یک وقت کسی می‌آمد نماز و قرآن ارجاع می‌داد و ما پولی برای تهیه‌ غذا پیدا می‌کردیم.»

[۳] مصاحبه با حجت‌الاسلام وحیدپور از شاگردان آیت‌الله تبریزی.

۲.۲ – توسل به استخاره

با توجه به اینکه خانواده میرزا جواد با ترک مدرسه موافق نبودند لذا ایشان دنبال بهانه‌ای می‌گشت تا بتواند دبیرستان را رها کرده و به دروس حوزه مشغول شود، بعد از مدتی مسئولین دبیرستان تصمیم می گیرند که درس موسیقی را جزء درس‌ها قرار دهند، و با برگزاری اولین کلاس موسیقی میرزا جواد فرصت را مغتنم شمرده و با این بهانه که این خلاف شرع است دبیرستان را ترک می‌کند و حاضر نمی‌شود دیگر در آن مدرسه ادامه تحصیل دهد، مدیر و معلمان با مراجعه به پدر میرزا جواد از او می‌خواهند که فرزند خود را از تصمیم خود منصرف نماید، زیرا او آینده‌ای درخشان دارد، لکن میرزا جواد مقاومت نموده، سرانجام با پناه بردن به مدرسه طالبیه تبریز و با جدّیت درس را شروع می کند، مدیر دبیرستان تصمیم می‌گیرد خود را به حجره میرزا جواد برساند و او را قانع به بازگشت به دبیرستان نماید، لذا با مقداری هدایا به حجره میرزا جواد می‌رود و از او می‌خواهد که به دبیرستان برگردد، لکن میرزا جواد می‌گوید: من با خدا عهد بسته‌ام که دروس حوزه را شروع کنم و این راه را انتخاب کرده و از تصمیم خود بر نمی‌گردم. من می‌خواهم راهی را بروم که نهایتش خدمت به دین و مذهب بر حق تشیع باشد.
میرزا جواد در صدد بود از هر راه ممکن رضایت پدر و مادر را جلب کند، زیرا که عدم رضایت آن‌ها او را آزار می‌داد، او با عشق و علاقه فراوان می‌خواست به دین خدمت کند و به‌خاطر مخالفت والدین آرامش نداشت، و همواره در فکر چاره‌جوئی بود، و این امر موجب شد که به استخاره پناه ببرد و با خدای خود عهد می‌بندد که اگر استخاره خوب آمد به درس حوزه ادامه دهد، و به تدریج رضایت والدین را جلب نماید، و اگر استخاره بد آمد آنچه که پدر و مادر به او امر کنند اطاعت نماید.
میرزا جواد شنیده بود که شیخ هدایت غروی از اشخاصی است که استخاره او مجرّب است و در میان مردم شهر تبریز مشهور بود که مضمون استخاره را شرح می دهد، به نزد مرحوم شیخ هدایت‌ رفته و استخاره طلب می‌کند، شیخ هدایت‌ به محض آنکه استخاره را می گیرد چهره‌اش برافروخته می‌شود، میرزا جواد می‌گوید: یک لحظه با نگاه به چهره شیخ، ترسیدم، ناگهان رو به من کرد و گفت: چکار می‌خواهی بکنی پسر، می‌خواهی نبی (پیامبر) بشوی و پا در جای انبیاء بگذاری، من جایگاه تو را در نزد ائمه (علیهم‌السلام) می‌بینم!!
بعد از آنکه استخاره را گرفتند، تصمیم ‌می‌گیرند با جدّیت به درس حوزه ادامه دهند و از طرفی پدر و مادر خود را راضی کنند، که بعدها این رضایت حاصل شد، و پدر و مادر به داشتن چنین فرزندی افتخار ‌می‌کرده و همیشه دعا‌گوی او بودند.

۲.۳ – جدیت در درس

میرزا جواد در مدرسه طالبیه تبریز سکونت گزید و با شیخ محمدتقی جعفری‌ هم‌حجره ‌می‌گردد و با جدّیت شروع به درس خواندن ‌می‌نماید، تعهد به حضور در درس از آغاز میرزا جواد را در طالبیه تبریز شاخص کرده بود، و کم کم استعداد علمی او بروز ‌می‌کند و توانست دروس سطح را در تبریز به پایان برساند، آقای حاج میر علی‌اکبر فردوس (از تجار خیّر و متدیّن تبریز که از زمانی که میرزا جواد در طالبیه تبریز مشغول به تحصیل بودند با هم آشنایى داشتند و در طول مرجعیت میرزا جواد ایشان وکیل و امین ایشان در تبریز بودند) در جمعى مى‌فرمودند: وقتى میرزا جواد در طالبیه تبریز حرکت مى‌کرد، به وضوح مشاهده مى‌شد که طلاب متوجه او مى‌شوند و با اشاره به یکدیگر مى‌گویند: این شخص بسیار فاضل است و در تحصیل بسیار موفق است. طلاب از وجود ایشان در هر فرصتى استفاده مى‌کردند و مقام علمى ایشان از همان جوانى که در طالبیه قدم مى‌زدند، به وضوح مشخص بود و اوقات خود را صرف درس و بحث مى‌کرد و عاشق کسب علم بود و طلاب سعی ‌می‌کردند هنگامی‌که میرزا جواد در طالبیه در حال تردد بود از او استفاده کنند و در هر فرصت ممکن از علم سرشار او بهره ببرند.

۲.۴ – شرکت در حلقه‌های بحث

طلاب در طالبیه تبریز روزها حلقه بحثی داشتند که افراد فاضل و معروف مدرسه ‌می‌نشستند و طلاب گرد آنان حلقه زده و شروع به سؤال و جواب ‌می‌کردند، میرزا جواد هم حلقه بحثی داشت که از سایر حلقه‌های بحث شلوغ‌تر بود و افراد دور بر ایشان را گرفته و شروع به بحث ‌می‌کردند. تسلط و احاطه علمی میرزا جواد به قدری بود که طلاب به دور آن حلقه علمی با شوق و ذوق گرد ‌می‌آمدند.
میرزا جواد برغم مشکلات مادی با جدیت درس ‌می‌خواند ایشان نقل کردند: چیزی در حجره برای خوردن نداشتیم من و علامه جعفری‌ مانده بودیم چه کنیم، بعد از ظهر جمعه، تاجری به مدرسه آمد و به ما مبلغی داد جهت نماز وحشت، توانستیم با آن پول چند روزی را بگذرانیم، خداوند متعال به ما عنایت ‌می‌کرد و هرگاه با مشکلی برخورد ‌می‌کردیم تفضلی ‌می‌فرمود و ایام را پشت سر ‌می‌گذاشتیم و در هر حال شکرگزار بوده و با گرسنگی و ناداری آشنا شده بودیم، احساس وظیفه و ادای آن موجب ‌می‌شد توکلمان بیشتر باشد و به آنچه که خدا مقدر کرده بود ‌می‌ساختیم.

۳ – هجرت به قم

پس از چند سال تحصیل در حوزه تبریز و برای تکامل مراتب علمی آنجا را ترک کرد و در سال ۱۳۶۴ هـ.ق ۱۳۲۷ش در حالی که میرزا جواد ۱۹ سال بیشتر نداشت، به قم منتقل شد و هفت سال در جوار حرم حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) ماندگار شد.

[۴] آوردی، حسین، آشنایی با ستارگان هدایت و مراجع تقلید شیعه، ص۸.

سال‌های ورود وی به قم، مصادف با آغاز شکوفایی حوزه علمیه قم بود. آیت‌الله بروجردی به قم مرکزیت داده و دروس حوزوی رونق چشمگیری گرفته بود. او در مدرسه فیضیه اقامت کرد.
در درس سیدمحمد حجت کوه کمری‌ چهار سال اصول و فقه، در درس آیت‌الله رضی زنوزی تبریزی‌ چهار سال اصول و فقه و چهار سال در درس فقه، نزد مرحوم آیت‌الله خراسانی‌ تلمذ ‌می‌کند و در طول سکونت در قم در دروس فقه آیت‌الله بروجردی‌ اصول و فقه حاضر ‌می‌شود که عمده استفاده ایشان از سید بروجردی‌ بوده است که مورد توجه ایشان قرار ‌می‌گیرند، و به خاطر تسلط و استعداد علمی، ایشان را جزء ممتحنین حوزه قرار ‌می‌دهد.
میرزا جواد ضمن تحصیل از محضر بزرگان، به تدریس روی آورد و در مسجد نو ـ روبروی شیخان ـ برای طلاب تدریس داشتند و طلاب بسیاری در درس ایشان شرکت می‌کردند، خود می‌گوید: «من در مسجد نو- در میدان آستانه- لمعه و قوانین تدریس می‌کردم، از طرف آقای بروجردی (رحمه‌الله‌علیه) ممتحن بودم و پرداخت شهریه طلبه‌ها منوط به نظر ممتحن بود.

[۵] مصاحبه با حجت‌الاسلام وحیدپور از شاگردان آیت‌الله تبریزی.

در این‌باره آیت‌الله شیخ یحیی انصاری شیرازی می‌فرماید: درس میرزا جواد به قدری شیرین و با محتوا بود که هنوز حلاوت آن درس را احساس ‌می‌کنم و آن‌گونه درس را بعدها نیافتیم.
حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم رضائیان ‌می‌گوید: من هم از ایران به نجف رفتم و مدتى در حوزه نجف بودم، بعد یک سفر به ایران داشتم که به محضر آیت‌الله میرزا هاشم رسیدم و ایشان تا مرا دید، با شوق و ذوق خاصى از من سؤال کرد: از میرزا جواد چه خبر، ایشان چه کار مى‌کند؟ واقعاً میرزا جولان فکر داشت. مرحوم میرزا هاشم از هیچ‌کس سؤال نکرد، فقط جویاى حال میرزا شد، و این خود نشان مى داد که مرحوم میرزا کسی نبود که فراموش شود.

۴ – آرزوی هجرت به نجف

میرزا جواد ‌می‌فرمودند: ما در حوزه قم بودیم و آوازه حوزه نجف را ‌می‌شنیدیم، خیلی در حسرت نجف ‌می‌سوختم، و لکن راهی برای هجرت به آن دیار نمی‌یافتم، همیشه در این فکر بودم که آیا ‌می‌شود روزی ما هم موفق شویم حوزه نجف را درک کنیم و در جواز مرقد امیرالمؤمنین و اباعبدالله الحسین (علیهما‌السلام) ادامه تحصیل دهم، و این آرزو موجب شده بود که توسل فراوان داشته باشم تا آنکه خداوند متعال حاجت من را برآورده کرد، و در یک جلسه علمی که داشتیم خدا عنایت کرد و اسباب مهیا شد و موفق به هجرت به نجف شدم.
استاد در این خصوص می‌گوید: «در مدرسه فیضیه نشسته بودم و به چگونگی رفتن به نجف فکر می‌کردم، در همین وقت مرد آشنایی را دیدم که پیشتر نیز دیده بودم، از من پرسید به چه می‌اندیشی؟ عرض کردم: به رفتن به عتبات. گفت: موانع رفتن چیست؟ گفتم: شرایط عوض شده است، آن زمان مصادف با سقوط مصدق و آغاز سخت‌گیری‌های دولت به روحانیت بود. گفت: شما غصه نخورید، از من مدارک و عکس گرفت و چند روزی نگذشت که پاسپورتم را درست کرد. او تاجر بود و برای خرید و فروش به کشور‌های اطراف می‌رفت و این‌جور کار‌ها برایش آسان بود. من نیز با گرفتن گذرنامه، صبر نکردم و با اولین وسیله به سمت عراق راه افتادم، حتی نتوانستم به شاگردانم اطلاع دهم.»

[۶] دجیلی، جعفر، موسوعه النجف الاشرف، ج۱۲، ص۱۹۹، زندگی آیت‌الله تبریزی.

خصوصیات آن جلسه به نقل از میرزا جواد اینگونه است، که ایشان فرمودند: بعضی تجار تبریزی، از تهران یا تبریز به قم ‌می‌آمدند، و طلاب آذربایجانی را به میهمانی دعوت ‌می‌کردند، یک روز حاج یعقوب اپکچی‌ از تجّار متدّین تبریز ساکن در تهران به قم آمده بود و طلاب را دعوت کرد، من هم در آن جمع بودم، در آن جمع عده زیادی از علماء که بعضی از آنان از مراجع بودند، حضور داشتند، آن زمان من هم یک طلبه جوان بودم، در آن جلسه مسأله علمی مطرح شد که در اطراف این موضوع طلاب بحث کردند، که من وارد بحث شده و گفتم جواب مسئله این نیست که ‌می‌گویید، بلکه جواب این است، نخسـت بعضی طلاب از اینکه من وارد بحث شدم خوششان نیامد، لکن کم کم بعضی از فضلاء جلسه حرف مرا تأیید کردند، و این موجب شد که میزبان توجه خاصی به من کند، خود را به من رساند و گفت اگر آقایان رفتند شما بمان با تو کار دارم، بعد از رفتن کلیه افراد، حاج یعقوب‌ به نزد من آمد و گفت: ماشاء‌الله مسلط هستی، دوست دارم اگر حاجتی داری برایت برآورده کنم، گفتم: ما که دنبال حوائج دنیا نمی‌گشتیم و فقط به درس و بحث مشغول بودیم، به او گفتم سال‌ها است آرزو دارم حوزه نجف را ببینم و در آنجا تحصیل کنم، لکن امکانات و خرجی راه و استقرار در نجف را ندارم، می‌گوید: این تاجر به من قول داد کارهایم را انجام دهد، و در مدت سه روز ضمن تهیه گذرنامه تمام ما یحتاج راه را تهیه کرد. من به عنایت اهل بیت (علیهم‌السلام) به نجف اشرف سفر کردم تا نجف بودم این تاجر متدین گاهی به من عنایت داشت، و حتی بعد از بازگشت از نجف محبت‌های فراوانی کرد، و هر چندوقت یک‌بار به دیدنم ‌می‌آمد، خدا رحمتش کند…

۵ – هجرت به نجف

میرزا جواد تبریزی سال ۱۳۷۱ هـ . ق در بیست و هفت سالگی به شهر نجف هجرت می‌کند و بعد از ورود به نجف و زیارت مرقد مطهر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) در مدرسه خلیلی مهمان دوست دیرین خود شهید آیت‌الله میرزا علی غروی‌ (از مراجع و بزرگان آذربایجان بود که سالیانی در نجف اقامت داشت و به دست هبشی‌ها به شهادت رسید.) ‌می‌گردد، و بعد از چند روز یک حجره‌ای در مدرسه قوام السلطنه شیرازی که در پشت مسجد طوسی قرار داشت به دست ‌می‌آورد، و مشغول تدریس مکاسب و کفایه در مسجد خضراء و مسجد عمران شدند و روزبه‌روز بر وسعت حوزه درسشان افزوده ‌می‌گردد.
وی چون در سن بالا وارد حوزه علمیه شده بود، تلاش دو چندانی می‌کرد و در دروس متعدد حاضر می‌شد. خود می‌گوید: «من چهل سال معنای تعطیلی را نفهمیدم و از همه چیز زدم و از لذت‌های بسیاری دوری گزیدم تا به اهدافم برسم.»

[۷] دجیلی، جعفر، موسوعه النجف الاشرف، ج۱۲، ص۱۹۹، زندگی آیت‌الله تبریزی.

حجت‌الاسلام و المسلمین سید علی مرعشی در خصوص فضل میرزا‌ می‌گفتند: میرزا‌ از نجف به کربلا با ماشین چوبی که آن زمان بود ‌می‌رفتند و در ماشین جدّ ما آیت‌الله سیدمحمد مرعشی‌ حضور داشت، عده‌ای از طلاب هم بودند در بین راه بعضی عوام مسائلی را از طلاب ‌می‌پرسند که سؤال و جواب رد و بدل ‌می‌شود که میرزا‌ با اشکال به جواب بعضی مسائل، جواب صحیح را ‌می‌دهد، سیدعلی مرعشی ‌می‌گوید، میرزا‌ مورد توجه جدّ ما قرار ‌می‌گیرد و آدرس حجره او را گرفته و بعد از چند روز به حجره میرزا‌ رفته و مبلغی را هدیه ‌می‌کند، من هم از کربلا آمده بودم تعدادی عباء آورده بودم که یکی را همان‌جا به میرزا‌ تقدیم کردیم، جدّ ما از تسلط مرحوم میرزا‌ بسیار مسرور شده بود و لذا میرزا‌ را مورد عنایت خود قرار داد.

۵.۱ – ویژگی‌ بارز

یکى از ویژگی‌هایی میرزا‌ جواد در نجف اشرف، که تمام فضلاى نجف آن‌را به کرات مشاهده کردند و به آن شهادت مى‌دهند، توسل و ولاء ایشان بود، که علاوه بر جدّیت در درس، و غرق در مسائل علمی، همواره توسل به درگاه اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را از یاد نمی‌برد و در انجام این کار زبانزد بود.
حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی مظاهری ‌می‌گوید: توفیق یافتم با تعدادی از دوستان در سال ۱۳۸۴ش به زیارت عتبات مقدسه نجف اشرف سفر نمایم و سعادت یاری کرد خدمت آیت‌الله سیستانی رسیدم، در آنجا ضمن رساندن سلام مخصوص میرزا‌ جواد به ایشان، در خصوص شخصیت مرحوم میرزا‌ صحبت شد، آیت‌الله سیستانی فرمودند: میرزای تبریزی از وقتی که نجف اشرف بود ولای عجیبی داشتند و محب سرسخت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بودند.

۵.۲ – تبلیغ احکام

استاد علاوه بر تدریس و تحقیق در حوزه علمیه نجف، از امر تبلیغ احکام و مسائل دینی مردم نیز غافل نبود، و در ایام تبلیغی و فرصت‌های مناسب به نقاط نیازمند تبلیغ، مسافرت ‌می‌کرد و به تبلیغ احکام الله ‌می‌پرداخت…

۵.۳ – اساتید

آیت‌الله تبریزی در دروس اساتید بزرگی، چون آیات سیدعبدالهادی شیرازی و سیدابوالقاسم خویی شرکت کرد و در همان سال‌های نخست مورد توجه اساتید قرار گرفت. آیت‌الله خویی با درک استعداد و همت میرزا جواد، ایشان را مورد عنایت قرار داد و او رفته رفته به استاد نزدیک‌تر و از خواص شاگردان وی شد. میرزا‌ را ‌می‌توان یکی از شاگردان برجسته و مبرز مرحوم آیت‌الله خوئی‌ دانست که همیشه مورد عنایت و توجه خاص استاد بود، و در اغلب جلسات علمی خصوصی استادشان نیز شرکت ‌می‌نمود، و در بحث‌ها و درس‌ها با طرح اشکالات و مطرح کردن بحث‌های علمی بر هرچه پربار شدن محفل علمی ‌می‌افزودند.
معروف است که در آغاز حاضر شدن میرزا‌ جواد در درس آیت‌الله العظمی خوئی‌، سید‌ از مرحوم آیت‌الله محمدعلی توحیدی‌ سؤال ‌می‌کند که این شخص کیست. شیخ توحیدی‌ می‌گوید: این جواد است، اهل تبریز، سید خوئی‌ می‌گوید: این شخص آینده بسیار درخشانی دارد.
آیت‌الله تبریزی می‌گوید: «مرحوم خویی در مسجد خضراء شب‌ها بعد از نماز مغرب و عشا اصول می‌گفتند. ما درس ایشان رفتیم. در همان جلسه اول بحثی را با عنوان «آیا در شبهات موضوعیه فحص لازم است یا نه؟» مطرح کردند، ایشان در این موضوع با است

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.