پاورپوینت کامل منصب امامت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل منصب امامت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل منصب امامت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل منصب امامت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

امامت

برای دیگر کاربردها، امام (ابهام‌زدایی) را ببینید.

برای مقالات مرتبط، امام – به کسر الف (مفردات‌نهج‌البلاغه) را ببینید.

‌امامت رهبری امت اسلامی پس از پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)

فهرست مندرجات

۱ – پنج محوردر بحث امامت
۲ – تعریف امامت
۳ – کاربردهای واژه امام در قرآن
۴ – تعریف امامت از دیدگاه متکلمین
۵ – اطلاق لفظ خلافت بر امام
۵.۱ – امامت رهبری امت اسلام
۶ – قید، بالأصاله فی دار التکلیف در تعریف امامت
۷ – تعریف‌های دیگر از امامت
۸ – جایگاه امامت
۸.۱ – جایگاه امامت در آیه اکمال دین
۸.۲ – جایگاه امامت در مفاد آیه۷۱سوره اسراء
۸.۳ – جایگاه امامت در کلام امیر المومنان
۸.۴ – جایگاه ویژه امامت از منظر تاریخی
۹ – عقلی یا نقلی بودن وجوب امامت
۱۰ – استدلال به آیه اولی الامر بر وجوب امامت
۱۱ – استدلال به حدیث من مات بر وجوب امامت
۱۲ – سیره مسلمانان دلیل وجوب امامت
۱۳ – لزوم اجرای حدود و حفظ نظام اسلامی دلیل وجوب امامت
۱۴ – امامت و لطف
۱۴.۱ – اشکال به قاعده لطف
۱۴.۲ – جواب به اشکال
۱۴.۳ – اشکال دیگر به قاعده لطف
۱۴.۴ – پاسخ به این اشکال
۱۴.۵ – اشکال
۱۴.۶ – پاسخ
۱۴.۷ – اشکال
۱۴.۸ – پاسخ
۱۵ – امامت و غایت خلقت
۱۵.۱ – نظر صدرالمتألهین در این باره
۱۶ – صفات امام
۱۶.۱ – دیدگاه اهل سنت
۱۶.۲ – دیدگاه متکلمان شیعه
۱۶.۳ – قریشی بودن امام
۱۶.۴ – نظر شیعه در اختصاص امامت به قریشیه نظر شیعه
۱۶.۵ – نظر خوارج و برخی از معتزله
۱۶.۶ – نقد دلیل اول
۱۶.۷ – نقد دلیل دوم
۱۷ – عدالت و پارسایی
۱۷.۱ – ادله ابو‌جعفر طحاوی
۱۷.۲ – رد ادله طحاویه
۱۸ – دانایی و کفایت
۱۸.۱ – نظر شیعه امامیه
۱۸.۲ – نظر معتزله
۱۸.۳ – نظر متکلمان اشعری
۱۸.۴ – نظر عالمان زیدیه
۱۹ – راه تعیین امام
۱۹.۱ – ثابت شدن تعیین امام در فردی خاص با نص شرعی
۱۹.۲ – تفاوت دیدگاه‌ها در وجود بر نص در امامت
۱۹.۳ – وجود نص در امامت افراد خاص به نظر برخی از محدثان اهل سنت
۱۹.۴ – وجود نص در امامت به نظر سایر فرق
۱۹.۵ – نظر شیعه امامیه در این باره
۱۹.۵.۱ – نقد این استلال
۱۹.۵.۲ – رد این نقد
۲۰ – پانویس
۲۱ – منبع

۱ – پنج محوردر بحث امامت

مباحث امامت بر پنج محور کلی استوار است: ۱. حقیقت یا چیستی امامت (ما الإمام؟)؛ ۲. وجوب و وجود امام (هل الإمام؟)؛ ۳. فلسفه و غایت امامت (لم یجب وجود الإمام؟)؛ ۴. صفات وویژگی‌های امام (کیف الإمام؟)؛ ۵. تعیین امام در هر زمان (مَنِ الإمام؟).

[۱] تلخیص المحصل، طوسی، ج۱، ص۴۲۶ـ ۴۲۷، نصیرالدین، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۰۵ق.

[۲] قواعد المرام فی علم الکلام، بحرانی، ج۱، ص۱۷۳ـ ۱۷۴، ابن میثم، مکتبه آیت الله مرعشی، قم، ۱۴۰۶ق.

چهار مبحث نخست، مباحث کلی امامت (امامت عامه) را تشکیل می‌دهد و مبحث اخیر مربوط به امامت خاصه است. به عبارت دیگر مسایل کلّی و عمومی امامت، مربوط به امامت عامّه است و مسایل مربوط به مصداق شناسی امام و این‌که امامان پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) چه کسانی بوده‌اند، مسایل امامت خاصّه است. مباحث امامت خاصه در مدخل‌های مناسب تبیین خواهد شد. چنان که پاره‌ای از مباحث کلی امامت نیز که از اهمیت یا گستردگی خاصی برخوردارند مدخل های مستقلی خواهند داشت.
عصمت امام، افضلیت امام و علم امام از این گونه مباحث‌اند. در این مقاله دیگر مباحث کلی امامت بررسی خواهد شد.

۲ – تعریف امامت

امامت در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است و امام، فرد یا چیزی است که به او اقتدا می‌شود. در کتاب های لغت برای امام مصادیقی برشمرده شده است که عبارتند از: قرآن کریم، پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، جانشین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، امام در نماز جماعت، فرمانده سپاه، راهنمای مسافران، ساربان و راهنمای شتران، چوب و ریسمان، تراز در ساختمان، راه پهن و آشکار، دانشمندی که از او پیروی می‌شود.

[۳] معجم المقاییس فی اللغه، ابن فارس، ص۴۸، ابوالحسین احمد، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۸هـ.

[۴] المصباح المنیر، فیومی، احمد بن محمد،، ج۱ ، ص۳۱ـ ۳۲ قاهره.

[۵] لسان العرب، ابن منظور، ج۱، ص۱۵۷، محمد بن مکرم، دارصادر، بیروت، ۲۰۰۰م.

[۶] اقرب الموارد، الشرتونی، سعید الخوری، ج۱، ص۲۴، ص۱۹، مکتبه المرعشی، قم، ۱۴۰۳ق.

[۷] المفردات فی غریب القرآن، راغب، ص۲۴، حسین بن محمد، المکتبه المرتضویه، تهران.

[۸] المعجم الوسیط، ابراهیم مصطفی و دیگران، ج۱، ص۲۷، المکتبه الاسلامیه، استانبول.

[۹] فرهنگ عمید، عمید، ج۱، ص۱۸، حسن، سازمان انتشارات جاویدان، تهران، ۱۳۵۴ش.

۳ – کاربردهای واژه امام در قرآن

واژه امام در قرآن کریم کاربردهای گوناگونی دارد که به دو دسته بشری و غیر بشری تقسیم می‌شوند: کاربردهای غیر بشری امام عبارتند از: لوح محفوظ،

[۱۰] یس/سوره۳۶، آیه۱۲.

راه آشکار

[۱۱] حجر/سوره۱۵، آیه۷۹.

و کتاب آسمانی حضرت موسی.

[۱۲] هود/سوره۱۱، آیه۱۷.

کاربردهای بشری امام در قرآن دو گونه است: حق و باطل. مصادیق امام حق عبارتند از: پیامبران الهی،

[۱۳] بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.

[۱۴] انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۳.

[۱۵] سجده/سوره۳۲، آیه۲۴.

بندگان شایسته خداوند

[۱۶] فرقان/سوره۲۵، آیه۷۴.

و مستضعفان.

[۱۷] قصص/سوره۲۸، آیه۵.

پیشوایان کفر و از آن جمله فرعون و دستیاران او مصادیق امام باطل در قرآن کریم می‌باشند

[۱۸] توبه/سوره۹، آیه۱۲.

[۱۹] قصص/سوره۲۸، آیه۴۱.

در آیه‌ای نیز امام به گونه‌ای به کار رفته است که همه کاربردهای پیشین را شامل می‌شود: (وَیَوْمَ نَدْعُو کُلّ أُناس بِإِمامِهِم).

[۲۰] اسراء/سوره۱۷، آیه۱۷.

پیامبران الهی، کتاب‌های آسمانی، نامه‌های اعمال و هر کس که در دنیا از او پیروی شده است، وجوهی است که مفسران درباره مقصود از امام در آیه یاد شده گفته‌اند.

[۲۱] مجمع البیان، طبرسی، ج۵، ص۴۲۹ـ ۴۳۰، فضل بن حسن، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۳۷۹ش.

۴ – تعریف امامت از دیدگاه متکلمین

مجموع تعریف‌هایی که متکلمان اسلامی برای امامت بیان کرده‌اند دو دسته است: تعریف‌های عام که نبوت را نیز در برمی‌گیرد و تعریف‌های خاصی که شامل نبوت نمی‌شود. عبارت: «الإمام الذی له الریاسه العامه فی الدین والدنیا جمیعاً

[۲۲] التعریفات، جرجانی، ج۱، ص۲۸، علی بن محمد، بیروت، دارالسرور.

امام کسی که دارای رهبری عمومی در مسائل دینی و دنیوی است» و عبارت‌های دیگری همانند آن تعریف‌های عام امامت می‌باشد.

[۲۳] قواعد المرام فی علم الکلام، بحرانی، ج۱، ص۱۷۴، ابن میثم، مکتبه آیت الله مرعشی، قم، ۱۴۰۶ق.

[۲۴] المسلک فی اصول الدین، ص۱۸۷، ج۱، ص۳۲۵، ارشاد الطالبین، الفاضل المقداد، جمال الدین مقداد بن عبدالله، مکتبه المرعشی، قم، ۱۴۰۵ق.

[۲۵] شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۲۳۴، سعدالدین، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۹ق.

[۲۶] شرح المواقف، جرجانی، ج۸، ص۳۴۵، میرسیدشریف، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۲ق.

[۲۷] ابکار الافکار، آمدی، ج۳، ص۴۱۶، سیف الدین، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۲۴ق.

در این تعریف‌ها به خلافت یا نیابت از پیامبر اشاره نشده است، بدین جهت، نبوت را نیز شامل می‌شود، ولی دسته دوم، تعریف‌هایی است که قید خلافت یا نیابت از پیامبر در آن‌ها آمده است و بدین جهت شامل نبوت نمی‌شود. دو نمونه از این تعریف‌ها به قرار ذیل است:
۱. «الإمامه ریاسه عامه فی الدین و الدنیا لشخص من الأشخاص نیابه عن النبی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)؛ امامت، رهبری عمومی در امور دین و دنیا و برای فردی از افراد به عنوان نیابت از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است».

[۲۸] الباب الحادی عشر، حلّی، ج۱، ص۶۶، حسن بن یوسف، مکتبه العلاّم، قم، ۱۴۱۳هـ.

[۲۹] ارشاد الطالبین، الفاضل المقداد، ج۱، ص۳۲۵ـ ۳۲۶، جمال الدین مقداد بن عبدالله، مکتبه المرعشی، قم، ۱۴۰۵ق.

[۳۰] اللوامع الالهیه، فاضل مقداد، ج۱، ص۳۱۹ـ ۳۲۰، جمال الدین مقداد بن عبدالله، مکتبه المرعشی، قم، ۱۴۰۵ق.

۲. «الإمامه خلافه الرسول فی إقامه الدین بحیث یجب اتباعه علی کافه الأمه؛ امامت عبارت است از جانشینی پیامبر در اجرای دین، به گونه‌ای که پیروی از او بر همه مسلمانان واجب است».

[۳۱] شرح المواقف، جرجانی، ج۸، ص۳۴۵، میرسیدشریف، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۲ق.

[۳۲] ابکار الافکار، آمدی، ج۳، ص۴۱۶، سیف الدین، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۲۴ق.

[۳۳] شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۲۳۴، سعدالدین، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۹ق.

۵ – اطلاق لفظ خلافت بر امام

رهبری امت اسلامی پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) هم خلافت نامیده می‌شود و هم امامت؛ چنان که کسی که عهده دار این مقام می‌شود هم خلیفه نام دارد و هم امام. از آن جهت که مردم باید از او پیروی کنند و او پیشوای آنان است، امام نامیده می‌شود، و از آن جهت که رهبری او به عنوان جانشینی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است، خلیفه نام دارد. بر این اساس، امام در شریعت اسلامی خلیفه الرسول است. در این‌که آیا می‌توان او را خلیفه الهد نیز نامید دو قول است، برخی آن را جایز دانسته و برخی دیگر آن را مجاز نشمرده‌اند.

[۳۴] مقدمه ابن خلدون، ابن خلدون، ج۱، ص۱۹۱، عبدالرحمن، دارالقلم، بیروت، ۱۹۷۸م.

در روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) از امامت به عنوان خلافه الهش وخلافه الرسول یاد شده است: «الإمامه خلافه الله وخلافه الرسول».

[۳۵] اصول کافی للکلینی، کلینی رازی، ج۱، ص۱۵۵، ابوجعفر محمد بن یعقوب، المکتبه الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۸ق.

۵.۱ – امامت رهبری امت اسلام

از مطالب پیشین به دست آمد که تعریف امامت به رهبری امت اسلامی در امور دینی و دنیوی آنان به عنوان جانشین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مورد قبول همه فرق اسلامی است.

[۳۶] گوهر مراد، لاهیجی، ج۱، ص۴۶۱ـ ۴۶۲، عبدالرزاق، وزاره الثقافه والارشاد الاسلامی، تهران، ۱۳۷۲ش.

[۳۷] سرمایه ایمان، لاهیجی، ج۱، ص۱۰۷، عبدالرزاق، انتشارات الزهراء، قم، ۱۳۶۲ش.

متکلمان اهل سنت در پاسخ این اشکال که با گزینش امام توسط مردم چگونه او جانشین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌باشد؟ گفته‌اند: جانشین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم امکان پذیر است، و انتخاب مردم از گونه دوم خواهد بود.

[۳۸] شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۲۳۴، سعدالدین، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۹ق.

به عبارت دیگر، بیعت و انتخاب مردم در تعیین امام موضوعیت ندارد، بلکه جنبه طریقی دارد، مانند طریقیت قیاس و اجماع در دلالت بر احکام شرعی.

[۳۹] شرح المواقف، جرجانی، ج۸، ص۳۵۱، میرسیدشریف، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۲ق.

۶ – قید، بالأصاله فی دار التکلیف در تعریف امامت

برخی از متکلمان قید «بالأصاله فی دار التکلیف؛ رهبری اصالی در سرای تکلیف» و عبارت‌هایی همانند آن را به تعریف امامت افزوده‌اند

[۴۰] رسائل الشریف المرتضی، سید مرتضی، ج۲، ص۲۶۴، علی بن الحسین، مؤسسه النور للمطبوعات، بیروت.

[۴۱] تلخیص المحصل، طوسی، ج۱، ص۴۲۶، نصیرالدین، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۰۵ق.

[۴۲] المنقذ من التقلید، حمصی رازی، ج۲، ص۲۳۵، سدیدالدین، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۲ق.

مقصود آنان این است که رهبری امام اگر چه نسبت به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نیابی است، ولی نسبت به کسانی که در سرای تکلیف هستند و از دنیا نرفته‌اند اصالی است. بر این اساس تعریف امامت کسانی را که از طرف امام نیابت دارند، هر چند گستره رهبری آنان عمومیت داشته باشد، شامل نخواهد شد، زیرا رهبری آنان نیابی است، نه اصالی.

۷ – تعریف‌های دیگر از امامت

در برخی از عبارات، امامت به رهبری عمومی در دین تعریف شده است

[۴۳] رسائل الشریف المرتضی، سید مرتضی، ج۲، ص۲۶۴، علی بن الحسین، مؤسسه النور للمطبوعات، بیروت.

مقصود آنان این نیست که رهبری سیاسی و اجتماعی مسلمانان از دایره امامت خارج است، بلکه مقصودشان این است که این مسئله نیز صبغه دینی دارد.

[۴۴] المنقذ من التقلید، حمصی رازی، ج۲، ص۲۳۵ـ ۲۳۶، سدیدالدین، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۲ق.

۸ – جایگاه امامت

مسئله امامت در تفکر اسلامی جایگاه بسیار بالایی دارد. قرآن کریم امامت را برتر از نبوت دانسته است، زیرا درباره ابراهیم خلیل، یادآور شده است که او پس از آن‌که دارای مقام نبوت بود، مورد آزمون‌های ویژه‌ای قرار گرفت و آن گاه مقام امامت به او اعطا گردید.

[۴۵] بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.

در روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) بر این مطلب تصریح و تأکید شده است.

[۴۶] اصول کافی للکلینی، کلینی رازی، ج۱، ص۱۳۳ـ ۱۳۴، ابوجعفر محمد بن یعقوب، المکتبه الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۸ق.

[۴۷] اصول کافی للکلینی، کلینی رازی، ج۱، ص۱۴۹ـ ۱۵۱، ابوجعفر محمد بن یعقوب، المکتبه الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۸ق.

[۴۸] اصول کافی للکلینی، کلینی رازی، ج۱، ص۱۵۴، ابوجعفر محمد بن یعقوب، المکتبه الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۸ق.

[۴۹] غایه المرام فی علم الکلام، آمدی، ج۳، ص۱۲۷ـ ۱۲۹، سیف الدین، المجلس الأعلی لشؤون الاسلامیه، القاهره، ۱۳۹۱ف.

[۵۰] البرهان فی تفسیر القرآن، بحرانی، ج۱، ص۱۴۹ـ ۱۵۱، سید هاشم، دارالکتب العلمیه، قم، ۱۳۹۳ق.

۸.۱ – جایگاه امامت در آیه اکمال دین

از احادیثی که در شأن نزول آیه «إکمال دین»

[۵۱] مائده/سوره۵، آیه۳.

روایت شده است نیز جایگاه بالای امامت به دست می‌آید. مطابق این روایات، آیه مزبور ناظر به واقعه غدیر خم است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به فرمان خداوند، علی (علیه‌السلام) را به عنوان پیشوای امت اسلامی پس از خود معرفی کرد

[۵۲] الغدیر، امینی، ج۱، ص۲۳۰ ۲۳۶، عبدالحسین، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، قم، ۱۴۲۱ه.

[۵۳] غایه المرام فی علم الکلام، آمدی، ج۳، ص۳۲۸ـ ۳۴۰، سیف الدین، المجلس الأعلی لشؤون الاسلامیه، القاهره، ۱۳۹۱ف.

بر این اساس، امامت آموزه‌ای اسلامی است که دین اسلام با آن به کمال مطلوب خود رسیده است؛ چنان که آیه «تبلیغ»

[۵۴] مائده/سوره۵، آیه۶۷.

نیز بیانگر این مطلب است، زیرا مطابق این آیه و با توجه به روایات شأن نزول آن، امامت علی (علیه‌السلام) از چنان جایگاهی برخوردار بوده است که اگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آن را ابلاغ نمی‌کرد، گویی رسالت الهی خویش را ابلاغ نکرده است.

[۵۵] الأعظم الغدیر، امینی، ج۱، ص۲۱۴ ۲۲۳، عبدالحسین، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، قم، ۱۴۲۱ه.

[۵۶] غایه المرام فی علم الکلام، آمدی، ج۳، ص۳۲۰ـ ۳۲۷، سیف الدین، المجلس الأعلی لشؤون الاسلامیه، القاهره، ۱۳۹۱ف.

۸.۲ – جایگاه امامت در مفاد آیه۷۱سوره اسراء

(یَوْمَ نَدْعُو کُلّ أُناس بإِمامِهِمْ)

[۵۷] اسراء/سوره۱۷، آیه۷۱.

این است که روز قیامت هر گروه و جمعیتی با نام پیشوایشان مورد خطاب قرار می‌گیرند؛ چنان که در حدیثی که شیعه و اهل سنت از امام رضا (علیه‌السلام) روایت کرده‌اند، آمده است که روز قیامت هرگروهی را با نام کتاب آسمانی و سنت پیامبر و امام زمان آن‌ها فرا می‌خوانند

[۵۸] مجمع البیان، طبرسی، ج۳، ص۴۳۰، فضل بن حسن، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۳۷۹ش.

از آیه و حدیث یاد شده نیز می‌توان به اهمیت مسئله امامت پی برد.

۸.۳ – جایگاه امامت در کلام امیر المومنان

امیرالمؤمنان (علیه‌السلام) فرموده است: امامان، رهبران و راهنمایان خداوند بر بندگان او هستند و کسی داخل بهشت نخواهد شد، مگر این‌که آنان را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند، و کسی داخل دوزخ نخواهد شد، مگر این‌که آنان را انکار کند و آنان نیز او را انکار نمایند

[۵۹] نهج البلاغه، رضی، ابوالحسن محمد بن الحسین، خطبه ۲۵۲، صبحی صالح، بیروت، ۱۳۸۷ش

ابن ابی الحدید این سخن امام را ناظر به آیه پیشین

[۶۰] اسراء/سوره۱۷، آیه۷۱.

دانسته و گفته است حدیث: «من مات بغیر إمام مات میته جاهلیه» نیز بیانگر همین مطلب است. بر این اساس، امامان در قیامت پیروان خود را می‌شناسند هر چند در دنیا آنان را ندیده باشند.

[۶۱] شرح نهج البلاغه، ابن ابوالحدید، عبد الحمید بن هبه الله، ج۹، ص۱۲۵، دارالسیاسه للعلوم، بیروت، ۱۴۲۱هـ.

در احادیث متعددی از امامان اهل بیت (علیهم‌السلام) روایت شده که نماز، زکات، روزه، حج و ولایت ارکان اسلام به شمار می‌روند و در این میان ولایت از جایگاه برتری برخوردار است، زیرا کلید و راهنمای آن‌ها می‌باشد.

[۶۲] اصول کافی للکلینی، کلینی رازی، ج۲، ص۱۶، ابوجعفر محمد بن یعقوب، المکتبه الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۸ق.

۸.۴ – جایگاه ویژه امامت از منظر تاریخی

اگر از منظر تاریخی نیز به امامت بنگریم جایگاه ویژه آن نزد مسلمانان آشکار می‌گردد. پس از پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مهم‌ترین و حساس‌ترین مسئله‌ای که مورد بحث و گفت وگوی مسلمانان قرار گرفت، امامت بود. هیچ یک از آموزه‌های دینی، در هیچ زمانی مانند امامت مورد بحث و نزاع واقع نشده است.

[۶۳] الملل والنحل، شهرستانی، ج۱، ص۲۲، عبدالکریم، دارالمعرفه، بیروت.

از دیدگاه شیعه امامت از اصول عقاید اسلامی است، ولی معتزله و اشاعره و دیگر مذاهب اسلامی آن را از فروع دین می‌دانند. بر این اساس، شیعه برای امامت جایگاه برجسته‌تری در مقایسه با اهل سنت قائل است، ولی همان گونه که اشاره شد از دیدگاه اهل سنت نیز امامت مسئله‌ای مهم و برجسته است، زیرا از فروع دین بودن یک مسئله با مهم بودن آن منافات ندارد.

۹ – عقلی یا نقلی بودن وجوب امامت

می توان گفت وجوب امامت مورد اجماع مسلمانان است، زیرا دیدگاه مخالف در این باره شاذّ بوده و قابل اعتنا نیست، اما درباره این‌که وجوب امامت عقلی است یا نقلی، و واجب علی الله است یا واجب علی الناس، دیدگاه‌ها مختلف است. شیعه امامیه امامت را واجب علی الله می‌داند؛ از نظر آنان امامت از مصادیق لطف الهی است و لطف بر خداوند واجب است

[۶۴] تلخیص المحصل، طوسی، ج۱، ص۴۰۷، نصیرالدین، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۰۵ق.

یعنی مقتضای حکمت خداوند است. کسی آن را بر خدا واجب نکرده است، بلکه خداوند به مقتضای حکمت خود آن را بر خود واجب کرده است؛ چنان که خداوند هدایت را بر خود واجب می‌داند: (إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدی).

[۶۵] لیل/سوره۹۲، آیه۱۲.

گروهی از زیدیه و کیسانیه نیز درباره امامت طرفدار «وجوب علی الهی» بوده‌اند.

[۶۶] قواعد العقاید، طوسی، ج۱، ص۱۱۰، محمد بن الحسن، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۴۱۶ق.

معتزله، اشاعره، ماتریدیه، اباضیه و گروهی از زیدیه امامت را واجب علی الناس دانسته‌اند. عده‌ای از معتزله وجوب امامت را عقلی و دیگران وجوب آن را نقلی شمرده‌اند.

[۶۷] قواعد العقاید، طوسی، محمد بن الحسن، ص۱۱۰، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۴۱۶ق.

[۶۸] شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۲۳۵، سعدالدین، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۹ق.

[۶۹] تلخیص المحصل، طوسی، ج۱، ص۴۰۶، نصیرالدین، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۰۵ق.

[۷۰] کشف المراد، حلّی، ج۱، ص۲۹۰، حسن بن یوسف، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۹ق.

[۷۱] شرح المواقف، جرجانی، ج۸، ص۳۴۵، میرسیدشریف، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۲ق.

====منکران وجوب امامت====
از هشام بن عمر فوطی و ابوبکر اصمّ دو تن از متکلمان معتزله به عنوان منکران وجوب امامت یاد شده است. البته مخالفت آن دو نیز مشروط است. هشام وجوب امامت را به حاکم بودن عدل در جامعه اسلامی مشروط کرده و ابوبکر اصم عکس آن را شرط وجوب امامت دانسته است.

[۷۲] قواعد العقاید، طوسی، محمد بن الحسن، ص۱۰۰، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۴۱۶ق.

[۷۳] شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۲۳۵، سعدالدین، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۹ق.

[۷۴] تلخیص المحصل، طوسی، ج۱، ص۴۰۶، نصیرالدین، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۰۵ق.

[۷۵] کشف المراد، حلّی، ج۱، ص۲۹۰، حسن بن یوسف، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۹ق.

[۷۶] شرح المواقف، جرجانی، ج۸، ص۳۴۵، میرسیدشریف، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۲ق.

از دو فرقه محکّمه و نجدات از فرقه‌های خوارج نیز به عنوان منکران وجوب امامت یاد شده است.

[۷۷] شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۲۳۶، سعدالدین، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۹ق.

[۷۸] ارشاد الطالبین، الفاضل المقداد، ج۱، ص۳۲۷، جمال الدین مقداد بن عبدالله، مکتبه المرعشی، قم، ۱۴۰۵ق.

[۷۹] الملل والنحل، شهرستانی، ج۱، ص۱۱۶، عبدالکریم، دارالمعرفه، بیروت.

۱۰ – استدلال به آیه اولی الامر بر وجوب امامت

یکی از دلایل وجوب امامت آیه اولی الأمر

[۸۰] نساء/سوره۴، آیه۵۹.

است، زیرا این آیه اطاعت از اولی الأمر را بر مؤمنان واجب کرده است، و وجوب اطاعت از اولی الأمر بدون تحقق آن امکان پذیر نیست، بر این اساس وجود امام واجب خواهد بود

[۸۱] شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۲۳۹، سعدالدین، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۹ق.

[۸۲] تلخیص المحصل، طوسی، ج۱، ص۴۰۷، نصیرالدین، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۰۵ق.

۱۱ – استدلال به حدیث من مات بر وجوب امامت

دلیل دیگر بر وجوب امامت، حدیث «من مات» است، زیرا مطابق این حدیث هر کس بدون شناخت امام زمان خود از دنیا برود، به مرگ جاهلیت مرده است: «من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میته جاهلیه»

[۸۳] بحارالانوار، مجلسی، ج۲۳، ص۷۶ ۹۵، محمدباقر، المکتبه الاسلامیه، تهران، ۱۳۹۶ق.

[۸۴] اثبات الوصیه، مسعودی، ج۱، ص۱۱۲ـ ۱۱۵، منشورات رضی، قم.

[۸۵] المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۱۵۰ و ۲۰۴، محمد بن عبدالله، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۹۷۸م.

[۸۶] مسند احمد بن حنبل، دارالحدیث، ج۱۲، ص۲۷۷، قاهره، ۱۴۱۶ق.

[۸۷] مسند احمد بن حنبل، ج۱۳، ص۱۸۸، احادیث ۱۵۶۳۶ و ۱۶۸۱۹، دارالحدیث، قاهره، ۱۴۱۶ق.

[۸۸] شرح نهج البلاغه، ابن ابوالحدید، عبد الحمید بن هبه الله، ج۹، ص۱۲۵، دارالسیاسه للعلوم، بیروت، ۱۴۲۱هـ.

عده‌ای از متکلمان اسلامی حدیث مزبور را دلیل وجوب امامت دانسته‌اند، زیرا مطابق این حدیث، معرفت امام در هر زمانی یک تکلیف شرعی است، لازمه آن این است که هیچ گاه زمان از امام خالی نباشد.

[۸۹] شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۲۳۹، سعدالدین، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۹ق.

[۹۰] شرح الفقه الاکبر، قاری، ج۱، ص۱۷۹، ملاعلی، مطبع مجتبایی، دهلی.

[۹۱] النبراس، حافظ محمد، ج۱، ص۵۱۴، عبدالعزیز، مکتبه حقّانیّه.

[۹۲] تلخیص المحصل، طوسی، ج۱، ص۴۰۷، نصیرالدین، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۰۵ق.

۱۲ – سیره مسلمانان دلیل وجوب امامت

عده‌ای از متکلمان، سیره مسلمانان را دلیل وجوب امامت شمرده‌اند، زیرا از سیره مسلمانان روشن می‌شود که آنان وجوب امامت را امری مسلم و تردید ناپذیر تلقی کرده‌اند. اختلاف آنان مربوط به مصداق امامت بوده است، نه اصل امامت

[۹۳] شرح المواقف، جرجانی، ج۸، ص۳۴۶، میرسیدشریف، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۲ق.

[۹۴] شرح العقاید النسفیه، تفتازانی، ج۱، ص۱۱۰، سعدالدین، مطبعه مولوی محمد عارف، ۱۳۶۳ش.

[۹۵] نهایه الاقدام فی علم الکلام، شهرستانی، ج۱، ص۴۷۹، عبدالکریم، مکتبه الثقافیه الرضیه.

[۹۶] غایه المرام فی علم الکلام، آمدی، ج۱، ص۳۶۴، سیف الدین، المجلس الأعلی لشؤون الاسلامیه، القاهره، ۱۳۹۱ف.

ابوعلی و ابوهاشم جبایی و برخی دیگر به اجماع صحابه بر وجوب امامت استدلال کرده‌اند.

[۹۷] المغنی من ابواب التوحید والعدل، همدانی، ج۱، ص۴۷، عبدالجبار، تحقیق الدکتور محمود محمد قاسم، دارالکتب، بیروت ۱۳۸۲ق.

۱۳ – لزوم اجرای حدود و حفظ نظام اسلامی دلیل وجوب امامت

برخی از متکلمان به لزوم اجرای حدود و حفظ نظام اسلامی بر وجوب امامت استدلال کرده‌اند، زیرا تحقق این امور که مطلوب شارع است، بدون امام امکان پذیر نیست.

[۹۸] شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۲۳۶، سعدالدین، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۹ق.

[۹۹] شرح المواقف، جرجانی، ج۸، ص۳۴۶، میرسیدشریف، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۲ق.

[۱۰۰] غایه المرام فی علم الکلام، آمدی، ج۱، ص۳۶۶، سیف الدین، المجلس الأعلی لشؤون الاسلامیه، القاهره، ۱۳۹۱ف.

[۱۰۱] الألفین، حلّی، ج۱، ص۷ـ۸، حسن بن یوسف، المکتبه الحیدریّه، نجف اشرف، ۱۳۸۸ق.

وجوب دفع ضررهای بزرگ از دیگر دلایل متکلمان بر وجوب امامت است، زیرا بدیهی است که اگر در جامعه رهبری دانا و توانا وجود داشته باشد زمینه‌های رشد و صلاح مردم فراهم خواهد بود و اگر وجود نداشته باشد، عکس آن رخ خواهد داد، و در نتیجه، از نبود امام زیان بزرگی به جامعه وارد می‌شود، و دفع چنین زیان‌هایی در شریعت واجب است. بنابراین، وجود امام واجب خواهد بود.

[۱۰۲] تلخیص المحصل، طوسی، ج۱، ص۴۰۷، نصیرالدین، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۰۵ق.

۱۴ – امامت و لطف

استدلال پیشین، عقلی بوده و به قاعده لطف باز می‌گردد، که یکی از براهین مهم وجوب امامت از دیدگاه متکلمان امامیه است. آنان امامت را از مصادیق روشن قاعده لطف می‌دانند، از آن‌جا که لطف به مقتضای حکمت خداوند، واجب است، امامت نیز واجب خواهد بود. سید مرتضی در تبیین لطف بودن امامت گفته است: «ما امامت را به دو شرط واجب می‌دانیم: یکی این‌که تکالیف عقلی وجود داشته باشد، و دیگری این‌که مکلّفان معصوم نباشند، دلیل وجوب امامت با توجه به دو شرط مزبور این است که هر عاقل آشنا با عرف و سیره عقلای بشر می‌داند که هرگاه در جامعه‌ای رهبری با کفایت و تدبیر وجود داشته باشد که از ستمگری و پلیدی جلوگیری و از عدالت و ارزش‌های انسانی دفاع کند، شرایط اجتماعی برای بسط فضایل و ارزش‌ها فراهم‌تر خواهد بود و این، چیزی جز لطف نیست، زیرا لطف آن است که با توجه به آن، مکلفان به طاعت و فضیلت روی می‌آورند و از پلیدی و تباهی دوری می‌گزینند. بنابراین، امامت در حق مکلفان، لطف است.

[۱۰۳] الذخیره فی علم الکلام، سید مرتضی، ج۱، ص۴۰۹ـ ۴۱۰، علی بن الحسین، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۱ق.

ابن میثم بحرانی برهان لطف امامت را با توجه به تکالیف شرعی تقریر کرده و گفته است: «نصب امام لطفی است از خداوند در انجام دادن تکالیف شرعی و فعل لطف به مقتضای حکمت الهی واجب است، پس نصب امام از جانب خداوند واجب است.

[۱۰۴] قواعد المرام فی علم الکلام، بحرانی، ج۱، ص۱۷۵، ابن میثم، مکتبه آیت الله مرعشی، قم، ۱۴۰۶ق.

عده‌ای از متکلمان شیعه، لطف امامت را مقتضای تکالیف الهی دانسته‌اند و از عقلی یا شرعی بودن تکلیف سخن نگفته‌اند.

[۱۰۵] تقریب المعارف، حلبی، ج۱، ص۹۵، ابوالصلاح، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۴ق.

[۱۰۶] المنقذ من التقلید، حمصی رازی، ج۲، ص۲۴۰، سدیدالدین، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۲ق.

[۱۰۷] کشف المراد، حلّی، ج۱، ص۴۹۰، حسن بن یوسف، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۹ق.

[۱۰۸] ارشاد الطالبین، الفاضل المقداد، ج۱، ص۳۲۸، جمال الدین مقداد بن عبدالله، مکتبه المرعشی، قم، ۱۴۰۵ق.

۱۴.۱ – اشکال به قاعده لطف

به استدلال پیشین اشکال شده است که امامت در حق همه مکلفان لطف نیست، زیرا در میان انسان‌ها کسانی یافت می‌شوند که اگر الزام و نظارت حکومتی در بین نباشد نیز به رعایت احکام الهی اقدام می‌کنند و چه بسا لزوم اطاعت از امام برای آنان گران باشد و همین امر موجب روی گردانی آن‌ها از دین شود.

[۱۰۹] المغنی من ابواب التوحید والعدل، همدانی، ج۱، ص۳۵، عبدالجبار، تحقیق الدکتور محمود محمد قاسم، دارالکتب، بیروت ۱۳۸۲ق.

۱۴.۲ – جواب به اشکال

اگر اشکال یاد شده، بر لطف بودن امامت وارد باشد، بر لطف بودن نبوت نیز وارد خواهد بود، چرا که اگر نبوت و امامت را با توجه به نوع بشر مطالعه کنیم. بدون شک از این جهت، نبوت و امامت برای نوع بشر لطف است و مخالفت افرادی اندک، آن هم به خاطر عوامل وانگیزه‌های شیطانی و نفسانی، ناقض قاعده مزبور نخواهد بود. نبوت وامامت برای چنین افرادی معیار امتحان الهی خواهد بود که خود یکی از قواعد شریعت است.

۱۴.۳ – اشکال دیگر به قاعده لطف

اشکال دیگر این‌که وجوب لطف در امامت، تعیینی نیست، بلکه تخییری است، زیرا می‌توان عصمت مکلفان را به عنوان جایگزین لطف فرض کرد، که نقش هدایت گری آن نیز کامل تر از لطف امامت است

[۱۱۰] المغنی من ابواب التوحید والعدل، همدانی، ج۱، ص۲۶، عبدالجبار، تحقیق الدکتور محمود محمد قاسم، دارالکتب، بیروت ۱۳۸۲ق.

۱۴.۴ – پاسخ به این اشکال

پاسخ این است که موضوع بحث در لطف امامت مکلفان موجود است که از ویژگی عصمت برخوردار نیستند، فرض مکلفان معصوم، واقعیت را تغییر نمی‌دهد.

[۱۱۱] المنقذ من التقلید، حمصی رازی، ج۲، ص۲۵۰، سدیدالدین، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۲ق.

۱۴.۵ – اشکال

گفته شده است: هرگاه موضوع لطف در باب امامت، مکلفان غیر معصوم باشد می‌توان مکلفانی را فرض کرد که نه امام باشند و نه مأموم؛ چنان که شیعه به عصمت امیرمؤمنان (علیه‌السلام) و حضرت زهرا (علیهاالسلام) و امامان دیگر قائل است. در این صورت در زمان علی، حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین (علیهم‌السلام) نه امام بودند و نه مأموم. واین مطلب بر خلاف اجماع امت اسلامی است، زیرا هر مکلفی یا امام است و یا مأموم.

[۱۱۲] المنقذ من التقلید، حمصی رازی، ج۲، ص۲۴۷، سدیدالدین، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۲ق.

۱۴.۶ – پاسخ

پاسخ این است که وجه نیازمندی مکلفان به امام، منحصر در لطف بودن امام در انجام تکالیف الهی نیست، بلکه امامت فواید و آثار دیگری، مانند تعلیم معالم دینی و احکام شریعت و پیروی از او در مکارم اخلاق و سیر و سلوک معنوی دارد. فواید یاد شده در مورد مکلفان معصوم نیز متصور است.

[۱۱۳] المنقذ من التقلید، حمصی رازی، ج۲، ص۲۵۰، سدیدالدین، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۲ق.

۱۴.۵ – اشکال

اشکال دیگر این‌که لطف امامت در مورد انجام تکالیف الهی منوط به حضور امام و اعمال ولایت و زعامت سیاسی و اجتماعی توسط اوست. این مطلب با اعتقاد شیعه به امامت امام غایب سازگاری ندارد.

[۱۱۴] المنقذ من التقلید، حمصی رازی، ج۲، ص۲۵۲، سدیدالدین، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۲ق.

۱۴.۶ – پاسخ

پاسخ این است که وجود امام به خودی خود لطف است و تصرف او لطف دیگری است و عدم تحقق این لطف ناشی از عدم آمادگی مکلفان است. توضیح این‌که لطف در باب امامت، در حقیقت از سه مرحله تشکیل می‌شود که هر یک به خودی خود لطف است.
۱. آفریدن امام توسط خداوند و اعطای پاورپوینت کامل منصب امامت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint به او؛
۲. پذیرش پاورپوینت کامل منصب امامت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint توسط امام و آمادگی او برای عمل به مقتضای آن؛
۳. آمادگی مکلفان در یاری دادن امام و اطاعت از او.
مراتب یاد شده بر یکدیگر ترتب دارند و تا مرتبه نخست محقق نشود، موضوع مرتبه دوم تحقق نخواهد یافت، بر این اساس، مرتبه سوم که مربوط به مکلفان است در گرو تحقق دو مرتبه پیشین است. بنابراین، وجود امام و نصب او به امامت از جانب خداوند واجب است، تا موضوع مرتبه سوم لطف امامت تحقق پذیرد. اما تحقق نیافتن لطف در مرتبه سوم ناشی از سوء تصمیم و عمل مکلفان است.

[۱۱۵] کشف المراد، حلّی، ج۱، ص۴۹۱، حسن بن یوسف، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۹ق.

بحث گسترده درباره آثار و فواید وجودی امام غایب در مدخل جداگانه خواهد آمد.

۱۵ – امامت و غایت خلقت

بحث گسترده درباره فلسفه امامت در مدخل «اغراض امامت» انجام گرفته است. در این جا این مطلب را یادآور می‌شویم که در روایات از امامت، به عنوان فلسفه یا غایت خلقت تعبیر شده است؛ به گونه‌ای که اگر لحظه‌ای زمین از امام خالی باشد، بر اهلش خشم خواهد نمود و آنان را در کام خود فرو خواهد برد: «لو بقیت الأرض بغیر إمام لساخت».

[۱۱۶] اصول کافی للکلینی، کلینی رازی، ج۱، ص۱۳۷، ابوجعفر محمد بن یعقوب، المکتبه الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۸ق.

از این روایت و نظایر آن به دست می‌آید که سرنوشت زندگی انسان و سایر جانداران در زمین به وجود امام بستگی دارد؛ یعنی از زمانی که در زمین حیات وجود داشته، امام نیز بوده است و تا هنگامی که زندگی جریان دارد، امام نیز وجود خواهد داشت. بر این اساس، امام در نظام خلقت نقش علیت دارد. علیت امام در نظام طبیعت و در سطحی فراتر در نظام خلقت، به دو گونه فاعلی و غایی امکان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.