پاورپوینت کامل منشاشناسی بیماریهای جسمی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل منشاشناسی بیماریهای جسمی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل منشاشناسی بیماریهای جسمی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل منشاشناسی بیماریهای جسمی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل منشاشناسی بیماریهای جسمی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
بنابر آیات قرآن کریم، خداوند انسان را به زیباترین شکل و با سالمترین جسم و صورت آفریده است؛ چنانکه قرآن خلقت بشر را با واژه «احسن» مطرح میکند و به این معنا نقص و بیماری در خلقت وی جای ندارد. از سوی دیگر در قرآن قوانینی در سه حوزه اخلاق، عقاید و احکام برای انسان وضع شده است، بالطبع عمل انسان به قوانین احکام الهی، در سایهسار سلامت جسمانی محقق میشود. از اینرو، قرآن به بیماران توجهی ویژه دارد؛ حتی اجرای برخی از احکام را برای بیماران تخفیف داده و برخی دیگر را ساقط کرده است.
آنچه شبهه تناقض را سبب شده، این است که قرآن در برخی از آیات، بیماریها را به «خدا» و در برخی دیگر به «انسان» و در آیات دیگر به «شیطان» نسبت داده است که ظاهر آیات نشان از تناقض دارد؛ اما با بررسی آنها در مییابیم که این آیات نه تنها دارای تناقض نیستند، بلکه در طول هم هستند یعنی نحوه دخالت خداوند، انسان و شیطان در پیدایش این بلاها یکسان نیست و از طرفی نسبت دادن این بلاها و بیماری به خداوند، انسان و شیطان با هم منافاتی ندارند و تاثیر هرکدام از عوامل متفاوت است؛ در عین حال این علل متعدد، مانند انسان و شیطان در طول علت بودن خداوند و فراهمکننده زمینه علت هستند و در این زمینه هیچگونه تناقضی وجود ندارد. بر این اساس بیماریها و نقص عضوها و معلولیتها حاصل بیتدبیری بشر بوده و انسان علت اصلی ورود بیماریها به بدن خود است.
فهرست مندرجات
۱ – پیشینه
۲ – بسامد آیات بیماری در قرآن
۳ – منشا و علل بیماریها
۳.۱ – انسان و طبیعت
۳.۲ – آزمایش
۳.۳ – بیداری از غفلت
۳.۴ – کفاره گناهان
۴ – منشا بیماریها در قرآن
۵ – تحلیل و بررسی اصطلاحات
۵.۱ – حسنات و سیئات
۵.۲ – علل مُعِدِّه
۵.۳ – علل طولی
۶ – نحوه دخالت علل در پیدایش بلاها
۶.۱ – نسبت دادن بیماری به شیطان
۶.۲ – نسبت دادن بیماریها به انسان
۶.۳ – نسبت دادن بیماری به خداوند
۷ – نتیجهگیری
۸ – سخن پایانی
۹ – فهرست منابع
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
۱ – پیشینه
منشا الهی داشتن بیماریها، دارای سابقهای دیرینه در ادیان و ملیتها و قومیتها است. در ایران باستان دلیل بعضی از بیماریها، مانند وبا و طاعون را خشم و قهر خدایان میدانستند و معتقد بودند که هرگاه خدایان قهر و خونخوار، تشنه خون بندگان خود میشوند و یا به قربانی احتیاج دارند، بیماریها را بهعنوان بلای آسمانی نازل میکنند.
[۱] خدابخشی، موبد سهراب، پزشکی در ایران باستان، ص۴۳.
برخیها اهریمنان و دیوان را سبب بروز امراض میدانستند.
[۲] سامی، علی، تمدن هخامنشی، ص۲۹۰.
اعراب قبل از اسلام نیز منشا بیماریها را ارواح شریر و شیاطین و دیوان میپنداشتند و برای اخراج آنها از جسم مریض، به اوراد و دعا توسل میجستند.
[۳] صفا، ذبیحالله، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تا اواسط قرن ۵، ص۳۰.
از طرفی ادعای تناقض در قرآن نیز پیشینهای دیرینه دارد. در زمان پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز شبهههایی از این دست بیان میشد. برای نمونه، مردی خدمت امیرمؤمنان، علی (علیهالسّلام) رسید و عرض کرد: من در کتاب خدا به شک افتادهام. وقتی حضرت علت آن را پرسید؛ آن مرد گفت: زیرا برخی از آیات، یکدیگر را تکذیب میکنند. حضرت فرمود: «آیات، تصدیقکننده هستند، نه تکذیبکننده؛ مشکل تو این است که عقل و دانشِ مفید نداری؛ موارد شک خودت را بازگو کن». وی سپس موارد اعتراض خود را برشمرد و حضرت پاسخهای لازم را بیان فرمود.
[۴] صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۲۵۵.
در حدیثی دیگر نیز آمده است که مردی خدمت امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) رسید و گفت: اگر اختلاف و تناقضهایی که در قرآن دیدم، نبود، به دین اسلام میگرویدم. حضرت فرمود که موارد یادشده را برشمار. وی همه را بازگو کرد و حضرت نیز به آنها پاسخ داد. هنگامی که شبهههای وی برطرف شد، اسلام را پذیرفت.
[۵] مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، ج۹۰، ص۹۸-۱۲۷.
تابعانی چون ابن عباس نیز نقش بسزایی در حل شبهه تناقض داشتند
[۶] سیوطی، جلالالدین، تدریب الراوی، ج۲، ص۷۰.
ابناسحاق کندی، فیلسوف عراق در نیمه سده سوم هجری، مشغول جمعآوری آیاتی شد که به نظرش با یکدیگر متناقض مینمودند؛ ولی با پاسخ امامحسن عسکری (علیهالسّلام) مواجه شد.
[۷] مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۳۹۲.
آثاری که در سدههای گذشته درباره تناقضها به رشته تحریر درآمده، گویای آن است که ادعای واهی تناقض در سطح جامعه مطرح بوده است؛ آثاری مانند ابیعلی محمد بن مستنیر بصری (م ۲۰۶ق) در کتاب «الرّد علیالملحدین فی تشابهالقرآن»؛ ابنقتیبه دینوری (م ۲۷۶ق) در کتاب «تاویل مشکل القرآن»؛ سید شریف رضی (م ۴۰۶ق) در کتاب «حقایقالتاویل فی مشابهالتنزیل»؛ قاضی عبدالجبار معتزلی (ت ۴۱۵ق) در کتاب «تنزیهالقرآن عنالمطاعن»؛ محمد الفاتح مرزوق در کتاب «دفاع الاسلام ضد مطاعن التبشیر»؛ قطب راوندی (ت ۵۷۳ق) در کتاب «فصلی از کتابالخرایج و الجرائح»؛ ابن شهرآشوب مازندرانی (ت ۶۶۶ق) در رسالهای در پاسخ به ۱۲۰۰ شبهه در مورد قرآن؛ جلالالدین سیوطی در باب ۴۸ از کتاب «الاتقان فی علومالقرآن»؛ محمدباقر مجلسی در کتاب «بحار الانوار»
[۸] مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، ج۹۰، ص۹۸-۱۴۲.
شیخ جلیل یاسینف در کتاب «اضواء علی متشابهاتالقرآن»؛ احمد عمران در کتاب «القرآن والمسیحیه فیالمیزان» و آیتالله محمدهادی معرفت در کتاب «شبهات و ردود حولالقرآنالکریم».
۲ – بسامد آیات بیماری در قرآن
بیماری در قرآن، با واژه «مَرَضَ»، ۱۱ بار و با واژه «سَقَیم» ۲ بار و عبارت «اُولیِالضَّرَر» ۱ بار عنوان شده است._ در قرآن از زبان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) چنین آمده است: «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفین؛
[۹] شعراء/سوره۲۶، آیه۸۰.
پروردگار من، کسی است که چون بیمار شوم مرا شفا میدهد.»
_ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا…وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّبا؛
[۱۰] نساء/سوره۴، آیه۴۳.
[۱۱] مائده/سوره۵، آیه۶.
ای کسانی که ایمان آوردهاید!… اگر بیمار بودید برای وضو و غسل بر خاکِ پاک تیمم کنید…»
_ «أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذینَ یُطیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُون؛
[۱۲] بقره/سوره۲، آیه۱۸۴.
روزه در روزهای معدودی بر شما مقرّر شده است. هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد، به همان تعداد از روزهای دیگر روزه بدارد و بر کسانی که روزه طاقت فرساست، کفّارهای است که خوراک دادن به بینوا است.»
_ «فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَهٌ مِنْ صِیامٍ أَوْ صَدَقَهٍ أَوْ نُسُکٍ؛
[۱۳] بقره/سوره۲، آیه۱۹۶.
هر کس از شما بیمار باشد، یا ناراحتی در سر داشته باشد و ناچار شود قبل از قربانی در احرام سر بتراشد، برای کفّاره آن باید روزه بگیرد یا صدقه دهد و یا قربانی کند.»
_ «لَیْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَج؛
[۱۴] توبه/سوره۹، آیه۹۱.
[۱۵] فتح/سوره۴۸، آیه۱۷.
بر بیماران گناهی نیست که در جهاد شرکت نکنند.»؛
_ «لا یَسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدینَ دَرَجَهً؛
[۱۶] نساء/سوره۴، آیه۹۵.
مؤمنانی که بدون بیماری و ناراحتی از جهاد بازنشستهاند، با مجاهدانی که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند. خداوند این افراد را بر نشستگان برتری داده است…»؛
_ «ً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ کانَ بِکُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ کُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَکُم؛
[۱۷] نساء/سوره۴، آیه۱۰۲.
بر کسانی که بیمار هستند، گناهی نیست که هنگام نماز در جنگ سلاحهای خود را بر زمین بگذارند؛ ولی باید مواظب باشند»؛
_ «لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَریضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنْفُسِکُمْ؛
[۱۸] نور/سوره۲۴، آیه۶۱.
بر نابینا، لنگ، بیمار و بر شما گناهی نیست …»؛
_ ابراهیم به قوم خود گفت: من بیمار هستم و از حضور در مراسم ناتوانم؛ «فَقالَ إِنِّی سَقیمٌ»
[۱۹] صافات/سوره۳۷، آیه۸۹.
_ خداوند یونس را در حالی که بیمار بود بر زمین خشکی افکند؛ «فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقیمٌ»
[۲۰] صافات/سوره۳۷، آیه۱۴۵.
_ عیسی به اذن خدا پیسی را شفا میداد.
[۲۱] آلعمران/سوره۳، آیه۴۹.
[۲۲] مائده/سوره۵، آیه۱۱۰.
احکام الهی نیز با لحاظ و بر اساس سلامت مکلفان وضع شده و لذا اجرای برخی از آنها در زمان بیماری ساقط میشود. روزه گرفتن در ماه رمضان بر مسلمین واجب است؛ اما برای بیماران حرام است.
[۲۳] بقره/سوره۲، آیه۱۸۲.
بعضی به گمان اینکه خوردن روزه مطلقاً کار خوبی نیست، هنگام بیماری اصرار دارند که روزه بگیرند؛ لذا قرآن با تکرار این حکم، به این نکته اذعان دارد که روزه گرفتن برای افراد سالم فریضه الهی است؛ افطار کردن هم برای بیماران و مسافران فرمان الهی است که مخالفت با آن گناه است.
[۲۴] مکارمشیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۱، ص۷۰۶.
۳ – منشا و علل بیماریها
ریشه و عامل شیوع بیماریها و ابتلا به مریضی را میتوان به چند صورت بیان کرد:
۳.۱ – انسان و طبیعت
براساس نظام علت و معلول که بر عالم و جهان هستی حاکم است، چنانچه کسی برای رویارویی با حوادث طیبعی و بیماری زمینههای لازم را فراهم نکند، آسیبپذیر و دستخوش حوادث و بیماری میشود. باید توجه داشت که برخی بیماریها، نتیجه بیتوجهی خود انسانها است و چنین بیماریهایی لازمه طبیعت بوده و در واقع زمینه خسارات و زیان را خود انسانها فراهم میکنند. بهعنوان نمونه، در جامعهای که بهداشت فردی و عمومی رعایت نشود، ابتلا به بیماری و شیوع آن دور از دسترس و دور از انتظار نیست. در اینگونه موارد، نمیتوان بیماری را به خدا استناد نمود، چون او عادل و مهربان است و به کسی ظلم نمیکند؛ چنان که قرآنکریم میفرماید: «اِنَّ اللّهَ لا یظْلِمُ النَّاسَ شَیئًا وَلَکنَّ النَّاسَ اَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ؛
[۲۵] یونس/سوره۱۰، آیه۴۴.
خداوند هیچ بر مردم ستم نمیکند؛ ولی این مردم هستند که بر خویشتن ستم میکنند».
۳.۲ – آزمایش
بیماریها، ممکن است نوعی امتحان و آزمایش برای انسانها باشد. امتحان و آزمایش بندگان، یکی از سنتهای خداوند متعال است و او همواره بندگانش را در صحنههای مختلف مورد آزمایش قرار میدهد: «وَلَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الامْوَالِ وَالانْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ؛
[۲۶] بقره/سوره۲، آیه۱۵۵.
و به طور قطع شما را به چیزی از قبیل ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جانها و محصولات میآزماییم و مژده باد شکیبایان را…» و این سنت الهی هیچگاه تعطیلبردار نیست.
[۲۷] طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۱۶.
خداوند با رساندن «خوب» و «بد» نیز انسان را مورد آزمایش قرار میدهد: «وَنَبْلُوکمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیرِ فِتْنَه؛
[۲۸] انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۵.
و ما شما را با بدیها و خوبیها آزمایش میکنیم».
در حدیثی آمده است: که امام علی (علیهالسّلام) بیمار شده بود. جمعی از برادران (یاران) به عیادتش آمدند. عرض کردند: حالتان چطور است ای امیرمؤمنان، حضرت فرمود: شرّ است. گفتند: این سخن شایسته مثل شما نیست! امام در پاسخ آنان با استناد به آیه مذکور فرمودند: «فَالْخَیرُ الصِّحَّهُ وَ الْغِنَی وَ الشَّرُّ الْمَرَضُ وَ الْفَقْرُ ابْتِلَاءً وَ اخْتِبَاراً». بر این اساس، امام، خیر را به سلامتی و بینیازی و «شر» را به بیماری و فقر تفسیر کردند.
[۲۹] مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۰۹.
[۳۰] مکارمشیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۴۴۲.
۳.۳ – بیداری از غفلت
برخی از بیماریها، عاملی برای بازگشت انسان به مسیر درست و بیداری از غفلت و غرور است. غفلت، همواره از عوامل سقوط و از موانع تکامل انسان به سوی سعادت است و بیشک برای بازگشت و زدودن غفلت و زنده کردن یاد خدا در دلهای مرده، وجود حوادث غیر منتظره و ازجمله بیماری که با فراز و نشیب همراه است، بسیار سازنده و راهگشا است.
خداوندمتعال میفرماید: «وَلَقَدْ اَرْسَلْنَا اِلَی اُمَمٍ مِنْ قَبْلِک فَاَخَذْنَاهُمْ بِالْبَاْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یتَضَرَّعُونَ؛
[۳۱] انعام/سوره۶، آیه۴۲.
و ما آنها را به حوادث غمانگیز و رنجها گرفتار ساختیم، شاید به درگاه خدا روی آروند».
در کلام معصومین به آثار بیماری اشاره لطیفی شده است. آنها در دعاها و احادیثشان به آثار مثبت بیماری و سلامتی از لحاظ تربیتی پرداختهاند. نقل شده که حضرت موسی (علیهالسّلام) از خداوند بیماریای را که زمینگیرش کند و سلامتیای را که سبب غفلت او شود، طلب نمیکرد، بلکه در پی میانه آن دو بود؛ یعنی درخواست میکرد که گاه بیمار شوم تا شکر تو را بهجا آورم و گاه تندرست باشم و تو را سپاس کنم.
[۳۲] دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب الی الصواب، ج۱، ص۱۰۰.
امامعلی (علیهالسّلام) در دعا خویش میفرماید: «اللهم انی اعوذ بک… من سقم تشغلنی و من صحه تلهمنی؛ خدایا! به تو پناه میبرم… از بیماریای که به خویش مشغولم دارد و از تندرستی که به بازی سرگمم سازد.
[۳۳] مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، ج۹۲، ص۲۸۵.
۳.۴ – کفاره گناهان
گاهی خداوند متعال برای از بین بردن آثار گناهان، انسان را به حوادث و بلاها و بیماری مبتلا میکند تا به لطف و کرمش قسمتی از گناه گناهکاران را در دنیا و قبل از فرا رسیدن مرگ بشوید تا در جهان آخرت به عذابهای شدید و دردناک گرفتار نشوند.
[۳۴] خسروپناه، عبدالحسین، انتظارات بشر از دین، ص۷۳-۷۶.
[۳۵] مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص۱۶۷.
امامعلی (علیهالسّلام) بیماری را سبب کاهش گناه
[۳۶] ریشهری محمدی، محمد، دانشنامه احادیث پزشکی، ج۱، ص۱۴۷.
و امام رضا (علیهالسّلام) آن را برای مؤمن، مآیه تطهیر و رحمت معرفی کرده است.
[۳۷] ریشهری محمدی، محمد، دانشنامه احادیث پزشکی، ج۱، ص۱۴۷.
با توجه به مطالب یاد شده، بیماریها، هیچ کدام مخالف عدالت و رحمت الهی نخواهد بود، بلکه بیماری یا در نتیجه بیتدبیری انسان و عدم شناخت علل بیماریها است، یا امتحانی از جانب خدا است، یا باعث بیداری و دوری از غفلت میباشد و یا این که کفارهای است برای گناهان انسان تا در نتیجه، عذاب گناهان در آخرت شخص را گرفتار نکند و در حقیقت، بیماری عاملی برای تخفیف عذاب گنهکار در آخرت خواهد بود.
۴ – منشا بیماریها در قرآن
در برخی از آیات قرآن به ریشه مصیبتها و بیماریها اشاره شده است و در نگاه ابتدایی، شبهه تناقض از آن برداشت میشود. برای نمونه، آیه ۴۱ سوره صاد نقل حضرت ایوب شیطان را باعث ناگواریهایی میداند که به آن حضرت رسیده است؛ «وَاذْکُرْ عَبْدَنَا اَیُّوبَ اِذْ نَادَی رَبَّهُ اَنیِّ مَسَّنیَِ الشَّیْطَانُ به نصب وَعَذَابٍ؛
[۳۸] ص/سوره۳۸، آیه۴۱.
و یادکن بنده ما ایّوب را، هنگامی که پروردگارش را ندا داد که شیطان به من رنج و عذابی رساند».
از طرفی آیه ۷۹ سوره نساء میگوید: عامل و سبب مصیبتها خود انسان و عملکرد اوست؛«مَّا اَصَابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا اَصَابَکَ مِن سَیِّئَهٍ فَمِن نَّفْسِکَ وَاَرْسَلْنَاکَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَکَفَی بِاللَّهِ شَهیدًا؛
[۳۹] نسا/سوره۴، آیه۷۹.
هرچه از خوبی به تو میرسد، پس، از خداست و هر چه از بدی به تو میرسد، پس از خود توست و تو را به رسالت برای مردم فرستادیم و گواهی خدا در اینباره کافی است».
و آیه ۷۸ سوره مذکور سبب این مصیبتها را خداوندمتعال میداند؛«… وَاِن تُصِبْهُمْ حَسَنَهٌ یَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِاللَّهِ وَاِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ یَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِکَ قُلْ کلٌُّ مِّنْ عِندِاللَّهِ فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَایَکاَدُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثً؛
[۴۰] نسا/سوره۴، آیه۷۸.
… و اگر پیشامد خوبی به آن سادهدلان یا منافقان در رسد، میگویند: «این، از طرف خداست» و اگر حادثه بدی به آنان در رسد، میگویند: «این از جانب توست». بگو: «همه اینها از طرف خداست» و این گروه را چه شده است که به فهم عمیق سخن نزدیک نیستند؟!»
مرور این آیات این شبهه را ایجاد میکند که قرآن بیماریها را هم به خدا، هم به انسان و هم به شیطان نسبت داده است که با هم در تعارض هستند.
۵ – تحلیل و بررسی اصطلاحات
برای بررسی و حل تعارض و تناقض ظاهری آیات، لازم است برخی از اصطلاحات روشن گردد:
۵.۱ – حسنات و سیئات
از منظر علاّمه طباطبایی هر حادثهای که برای فرد یا اجتماع پیش میآید، یا موافق میل و آرزوی انسان و با سعادت فردی و یا اجتماعی سازگار است؛ نظیر عافیت و سلامتی و فراخی رزق و امثال آن، که آن را «حسنات» (خوبیها) مینامد و یا ناسازگار است مانند بلا، محنت، فقر، بیماری، ذلت، اسارت و امثال آن که آن را «سیئات» میخواند.
[۴۱] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۹.
اما از مفهوم برخی از آیات قرآن استفاده میشود که قرآن بعضی بیماریها را برای انسان خیر میداند و برخی را شر: «وَ عَسی اَنْ تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکمْ وَ عَسی اَنْ تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکمْ».
[۴۲] بقره/سوره۲، آیه۱۹۶.
۵.۲ – علل مُعِدِّه
شهید مطهری در مورد «علل معدّه» و «علل موجده» چنین میفرمایند:
از نظر فلاسفه، ما دو نوع علت و معلول داریم که نوع اول را اِبا دارند علت و معلول بنامند؛ اگر هم احیاناً به آنها علت و معلول میگویند، با نوعی تسامح است. اینها را بیشتر «معدّات» مینامند و گاهی «علل معدّه» یا «علل اعدادی» و به تعبیر بوعلی «مهیّئه» میگویند.
آیا ما میتوانیم دانه گندم را که از آن بوته گندم به وجود میآید، علت بوته گندم به شمار آوریم؟ یا در تخممرغ که مرغ از آن به وجود میآید، آیا مرغ علت تخممرغ است؟ در اصطلاح فلاسفه، اینها معدّات هستند و اگر هم میگویند علل، مرادشان «علل اعدادی» است، نه «علل ایجادی». به همین معناست که مثلاً پدران و مادران علت فرزندان هستند؛ یعنی علل اعدادی هستند. پدر در موقعی وجودش ضرورت دارد و بعد از آن دیگر هیچ ضرورتی ندارد. همینقدر که نطفه در رحم مادر استقرار یابد، کافی است و اگر پدر در همان زمان بمیرد، نطفه در محل خودش رشد پیدا میکند. وجود مادر هم تا زمان خاصی مورد نیاز است و از آن به بعد دیگر مورد نیاز نیست. اما نوعی دیگر از علل است که اینها را «علل موجده» مینامند. علت موجده یا ایجادی علتی است که نمیتواند از معلول منفک باشد و با معلول خودش همزمان است.
«علل موجوده» علت اصلی به وجود آورنده همه اشیا است به گونهای که با فرض از بین رفتن آن علل، معلول هم از بین میرودمثل منبع نور که علل موجوده نور است و با از بین رفتن منبع نور، نور هم از بین میرود به خلاف پدر در «علل معده» که با از بین رفتن آن فرزند باقی میماند. «علت معدّه» در واقع علتی است که ماده را برای قبول صورت آماده میکند. مرغ برای تخم مرغ یا تخممرغ برای مرغ و یا پدر و مادر برای فرزند جز اینکه مادهای را برای قبول صورتی آماده بکنند، نقشی ندارند؛ یعنی اینها وجود دهنده نیستند. نه پدر وجود دهنده فرزند است و نه مادر. نقش پدر و مادر نظیر نقش کشاورز است. کشاورز نه وجود دهنده گیاه است و نه رویاننده گیاه. نقشاش فقط این است که مادهای را آماده میکند که بعد از آمادگی براساس نظامی که در عالم است، صورت به آن افاضه میشود. کشاورز هم معدّ است و فقط شرایط را آماده میکند، نه اینکه وجود دهنده باشد.
[۴۳] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۱، ص۱۷۳.
پس علل معدّه در واقع زمینهساز و فراهمکننده شرایط لازم برای تحقق معلول هستند و در واقع، علت اصلی و واقعی چیز دیگری است، نه آنها؛ امّا چون زمینهساز پیدایش معلول ه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 