پاورپوینت کامل محمد بن عزّالدین حسین عاملی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل محمد بن عزّالدین حسین عاملی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل محمد بن عزّالدین حسین عاملی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل محمد بن عزّالدین حسین عاملی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
شیخ بهایی
بهاءالدین محمد بن عزّالدین حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی (۹۵۳-۱۰۳۰ یا ۱۰۳۱ ه.ق)، متخلص به بهائی و معروف به شیخ بهایی، بهاءالدین عاملی و شیخالاسلام، فقیه، دانشمند ذوفنون، محدث، حکیم، شاعر و ریاضیدان شیعه در عصر صفویه بود. وی از علمای جبل عامل که نسبش به حارث همدانی، صحابی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میرسد.
شیخ بهائی یکی از بزرگان و مفاخر و نوابغ اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری میباشد که در جامعیت و تنوع علوم و دانش، کمتر نظیری مـیتـوان بـر او پـیـدا نـمود، او یکی از جامعترین افراد روزگار خویش در وسعت معلومات و تنوع اطلاعات بوده است، از این نظر برجستگی مشخصی در میان فقها و دانشمندان کسب کرده است.
زادگاه او جبل عامل لبنان بوده ولی به علت هجرت پدر به ایران در اصفهان و قزوین تحصیل کرده است. منصب شیخ الاسلامی که بالاترین منصب رسمی دینی آن عصر بود را عهدهدار بوده و ریاست علمای شیعه را بر عهده داشت و از این منصب نهایت استفاده برای ترویج و نشر مکتب تشیع را نموده است. او سفرهای بسیاری به مناطق و کشورهای مختلف داشته که مهمترین آنها، سفر به مشهد با پای پیاده، همراه شاه عباس صفوی است. کسب علم، تبلیغ دین اسلام، دیدار با علمای اهل سنت و مناظرات را حاصل سفرهای او شمردهاند.
او در زمینههای گوناگون نظیر: تفسیر، حدیث، فقه، اصول، رجال، فلسفه، دعا، لغت، ریاضی، نجوم، شعر و ادب فارسی و چندین دانش دیگر بیش از ۱۰۰ تالیف دارد که به کتاب جامع عباسی و الاربعون حدیثا میتوان اشاره کرد. از کارهای عمرانی شیخ بهائی، اقدامات وی در مرقد امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، مسجد امام اصفهان و منار جنبان، حمام گرم اصفهان و بسیاری بناهای به یاد ماندنی دیگر را میتوان نام برد.
فهرست مندرجات
۱ – خاستگاه
۲ – خاندان
۳ – ولادت
۴ – لقب
۵ – هجرت خانواده بهائی به ایران
۶ – تحصیلات
۷ – اخذ منصب شیخالاسلام
۸ – جامعیت علمی
۹ – منزلت علمی و قلمی
۱۰ – اساتید
۱۱ – شاگردان
۱۲ – سفرها
۱۲.۱ – سفر به حج
۱۲.۲ – سفر به مشهد
۱۲.۳ – دیگر سفرها
۱۲.۴ – عوامل سفر
۱۲.۵ – سفر به صورت ناشناس
۱۲.۶ – دیدار با علما و تقیه در سفرها
۱۳ – استفاده از دربار بر نشر اسلام
۱۴ – همسر
۱۵ – فرزندان
۱۶ – منتسبین به بهائی
۱۷ – برادر بهائی
۱۸ – برخی آثار عمرانی
۱۹ – تالیفات
۱۹.۱ – فقه
۱۹.۲ – علوم قرآنی
۱۹.۳ – حدیث
۱۹.۴ – ادعیه و مناجات
۱۹.۵ – اصول اعتقادات
۱۹.۶ – اصول فقه
۱۹.۷ – رجال و اجازات
۱۹.۸ – ادبیات و علوم عربی
۱۹.۹ – وقایع الایام
۱۹.۱۰ – ریاضیات
۱۹.۱۱ – حکمت و فلسفه
۱۹.۱۲ – علوم غریبه
۲۰ – جزء شاعران صفویه
۲۱ – تفسیر بهائی از وطن
۲۲ – وفات
۲۲.۱ – مکاشفه
۲۲.۲ – اختلاف در سال وفات
۲۲.۳ – مدفن
۲۳ – فهرست منابع
۲۴ – پانویس
۲۵ – منبع
۱ – خاستگاه
خاستگاه شیخ بهائی جَبَع یا جباع، از قرای جبل عامل بوده و نسبت «جبعی» در حواشی بعضی از تألیفات شیخ بهائی و جدش، شمسالدین محمد بن علی، ذکر شده است.
[۱] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱.
[۲] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۴.
[۳] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۲۰.
[۴] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۲۴.
[۵] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۲۷.
[۶] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۳۴.
[۷] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۴۷.
[۸] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۲۰۸.
[۹] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۲۱۱.
[۱۰] مهاجر، جعفر، الهجره العاملیه الی ایران فی العصر الصفوی، ج۱، ص۱۴۵.
[۱۱] مدنی، علیخان بن احمد، الحدائق الندیه فی شرح فواید الصمدیه، ج۱، ص۱۴.
[۱۲] بحرانی، یوسف بن احمد، لؤلؤه البحرین، ج۱، ص۱۶.
[۱۳] برهان آزاد، ابراهیم، دو نکته مربوط به شرححال شیخ بهائی، ج۱، ص۱۴۳ـ۱۴۴.
بعضی منابع، نسبت عاملی را به آملی تغییر داده و او را ایرانی شمردهاند.
[۱۴] طوقان، قدری حافظ، تراث العرب العلمی فی الریاضیات و الفلک، ج۱، ص۷۵.
[۱۵] طوقان، قدری حافظ، تراث العرب العلمی فی الریاضیات و الفلک، ج۱، ص۸۲.
[۱۶] خفاجی، احمد بن محمد، ریحانه الالباء و زهره الحیاه الدنیا، ج۱، ص۱۰۳.
[۱۷] امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۲۳۶۲۳۷.
[۱۸] نعمه، عبدالله، فلاسفه الشیعه، ج۱، ص۳۴۹.
همچنین بعضی تذکرهنویسان،
[۱۹] طالوی ارتقی، محمد بن احمد، سانحات دمی القصر فی مطارحات بنی العصر، ج۲، ص۱۲۶ـ۱۲۷.
به دلیل اقامت طولانیاش در قزوین، این محل را زادگاه وی دانستهاند.
[۲۰] محبی، محمدامین بن فضلالله، خلاصه الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، ج۳، ص۴۴۱.
[۲۱] امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۲۳۴.
[۲۲] نوری، حسین بن محمدتقی، خاتمه مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۲۳.
[۲۳] بستانی، بطرس، دائره المعارف، ج۱۱، ص۴۶۲.
تنکابنی
[۲۴] تنکابنی، محمد بن سلیمان، قصص العلماء، ج۱، ص۲۳۸، تهران.
او را متولد عربستان دانسته که احتمالاً به دلیل نسب او است.
۲ – خاندان
پدر شیخ بهایی، عزالدین حسین بن عبدالصمد بن محمد بن علی بن حسین (۹۱۸ – ۹۸۴ ق.) از فقیهان و دانشوران بزرگ قرن دهم هجری بود که در دانش فقه، اصول، حدیث، رجال، حکمت، کلام، ریاضی، تفسیر، شعر، تاریخ، لغت و بسیاری از علوم رایج آن عصر مهارت داشت. وی از شاگردان ممتاز شهید ثانی بوده که گاه در سفرها نیز همراه استاد بود. او پس از شهادت استاد به ایران آمد و در اصفهان به تدریس علوم اسلامی مشغول شد. شاه طهماسب صفوی از او درخواست کرد که به قزوین، پایتخت صفویان بیاید. او نیز پذیرفت و به عنوان «شیخ الاسلامِ» حکومت صفویه انتخاب شد. وی سالها در هرات و مشهد به ارشاد و هدایت مردم اشتغال ورزید.
عزّالدین معتقد به وجوب عینی نماز جمعه بود و در دوران سکونتش در قزوین، مشهد و اصفهان نماز جمعه را اقامه میکرد. وی پس از سفر حج آهنگ بحرین نمود و تا آخر عمر در آنجا به تبلیغ فرهنگ اسلامی پرداخت و سرانجام در هشتم ربیع الاول ۹۸۴ ق. رحلت کرد و در روستای «مصلی» حومه «هجر» از نواحی بحرین به خاک سپرده شد.
پدر بزرگ شیخ بهایی، شیخ عبدالصمد (متوفای ۹۳۵ ق.) نیز از علمای بزرگ قرن دهم هجری است. وی استاد شهید ثانی بود. شمسالدین محمد (متوفای ۸۷۶ یا ۸۸۶ ق.) جدّ شیخ بهایی نیز از علمای بزرگ قرن نهم هجری است که مجموعه گرانبهایی در فوائد رجالیه و شرح حال علما نوشت که علامه مجلسی بسیاری از مطالب آن را در آخر مجلّدات بحار الانوار آورده است.
[۲۵] مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، ج۴، ص۱۲۶ – ۱۲۹.
[۲۶] صادقی، علی، زینالدین بن علی عاملی مشعل شریعت، از مجموعه دیدار با ابرار، ص۴۵.
[۲۷] امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۸، ص۱۷.
نسبت خاندان شیخ بهایی به حارث همدانی (متوفی ۶۵ قمری)، یار وفادار حضرت علی (علیهالسّلام) میرسد.
[۲۸] بروجردی، سید علی، طرائف المقال، ج۲، ص۳۹۲.
از اینرو به حارثی هَمْدانی نیز شهرت دارد.
جبل عامل، زادگاه شیخ بهایی، زادگاه مجتهدان، دانشمندان و نویسندگان بزرگ شیعی مانند محقق ثانی (متوفای ۹۴۰ ق)، شهید اول (۷۳۴ – ۷۸۶ ق) و شهید ثانی (۹۱۱ – ۹۶۶ ق) است. ابوذر غفاری، نخستین مبلّغ شیعه در منطقه شام و لبنان بود. وی در دورانی که از جانب عثمان در شام تبعید بود به تبلیغ فرهنگ تشیع در آن سامان پرداخت و بذر تشیع را در آن دیار افشاند. از آن هنگام تاکنون، جبل عامل مهدِ دانشوران پارسای شیعی بوده و هست.
۳ – ولادت
بـهاالدین محمد بن عزالدین حسین بن عبدالصمد بن شمس الدین محمد بن علی بن حسین بن مـحمد بن صالح حارثی همدانی عاملی جبعی، معروف به شیخ بهایی، در صبحگاه ۱۷ ذیحجه در سال ۹۵۳ ق (در اعیان الشیعه تاریخ تولد وی چنین آمده است: پنجشنبه، سیزده روز مانده به محرم ۹۵۳ ق.)
[۲۹] رک:امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۲۳۴.
در بعلبک از توابع جبل عامل در روستای «جبع» (زادگاه شهید ثانی)، چشم به جهان گشود.
۴ – لقب
تخلّص شعری وی، بهائی، برگرفته از لقبش بوده، و اینکه محمد شفیع جاپلقی بروجردی
[۳۰] شفیع جاپلقی بروجردی، علیاصغر بن محمد، ظرائف المقال فی معرفه طبقات الرجال، ج۱، ص۳۹.
لقب او را امینالدّین دانسته بیاساس است.
[۳۱] امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج۱۱، ص۲۱۸ـ۲۲۴، ج ۱۱، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۳۲] امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۲۳۴.
[۳۳] حرّ عاملی، محمد بن حسن، امل الامل، ج۱، ص۱۵۵.
[۳۴] مدنی، علیخان بن احمد، الحدائق الندیه فی شرح فواید الصمدیه، ج۱، ص۱۴.
۵ – هجرت خانواده بهائی به ایران
عزّالدین حسین پدر شیخ بهائی پس از شهادت شهید ثانی (متوفی ۹۶۶ ق) تصمیم گرفت به ایران هجرت کند.
[۳۵] امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۶، ص۵۹.
پدرش علاقه خاصی به شهید ثانی داشت. شهید ثانی نیز زادگاهش «جبع» و سالیانی استاد وی بود. و در مسافرتهای مصر و استانبول ایشان را به همراه داشت.
عزّالدین حسین پس از شهادت استاد که به تحریک علمای سنّی و به دست کارگزاران حکومت عثمانی صورت گرفت، جبل عامل برای شیعیان و علمای شیعی ناامن مینمود و از آن سو حکومت نوپای صفوی با به رسمیت شناختن مذهب شیعه در کشور، بستر مهاجرت علمای شیعه از سراسر دنیا به ایران را فراهم نمود. بسیاری از دانشمندان بزرگ شیعی که از آزار ابرقدرت بزرگ آن عصر (امپراتوری عثمانی) به تنگ آمده بودند به ایران آمدند و حوزههای علمیه ایران را رونقی تازه بخشیدند. او به دعوت و تشویق شاه طهماسب و علی بن هلال کرکی معروف به شیخ علی منشار، شیخ الاسلام اصفهان، با خانوادهاش به ایران آمد و در اصفهان ساکن شد. وی از نخستین علمای شیعه در جبل عامل بود که در پی استقرار حکومت شیعی صفوی، به ایران مهاجرت کردند.
[۳۶] مهاجر، جعفر، الهجره العاملیه الی ایران فی العصر الصفوی، ج۱، ص۹۵، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
[۳۷] مهاجر، جعفر، الهجره العاملیه الی ایران فی العصر الصفوی، ج۱، ص۱۴۶، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
[۳۸] افندی اصفهانی، عبدالله بن عیسی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۲، ص۱۱۹.
[۳۹] امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۶۹.
[۴۰] اسکندر منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۵۵.
[۴۱] میراحمدی، مریم، دین و مذهب در عصر صفوی، ج۱، ص۵۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
بنابر نسخهای به خط شیخ بهائی که در ۹۶۹ در قزوین نوشته شده است، وی هنگام ورود به ایران سیزده ساله بود، اما بعضی منابع
[۴۲] اعتمادالسلطنه، محمدحسن بن علی، مطلع الشمس، ج۱، ص۴۴۷.
[۴۳] بحرانی، یوسف بن احمد، لؤلؤه البحرین، ج۱، ص۲۶.
به اشتباه او را در این زمان هفت ساله دانستهاند.
محقق کرکی (متوفی ۹۴۰ ق.) (محقق کرکی که به نام محقق ثانی نیز مشهور است از فقیهان بلند پایهای است که به درخواست شاه سلیمان صفوی بین سالهای ۹۱۶ تا ۹۲۹ ق. از حوزه علمیه نجف به قزوین آمد و در سال ۹۳۶ ق. از سوی شاه طهماسب ریاست علمای شیعه ایران را با عنوان «شیخ الاسلام» پذیرفت. «شیخ الاسلام» عنوانی همپایه «ولی فقیه» در آن عصر بود. پس از وفاتش منصب «شیخ الاسلام» به شاگردش شیخ علی منشار رسید و پس از رحلت او دامادش شیخ بهایی سومین مجتهد جبل عامل است که به عنوان شیخ الاسلام انتخاب شد.) شیخ لطفالله میسی (متوفی ۱۰۳۲ یا ۱۰۳۵ ق.) و شیخ علی منشار عاملی از اندیشهوران جبل عامل هستند که به ایران هجرت کردند.
شاه طهماسب در سال ۹۶۲ ق. قزوین را پایتخت ایران قرار داد و قزوین در ایّام حکومت وی دوران اوج طلایی خود را میگذراند. در همین زمان علمای شیعه از سراسر جهان به قزوین آمدند و بدینسان حوزه علمیه قزوین تاسیس شد. چنین به نظر میرسد که بنیانگذار حوزه علمیه قزوین، محقق ثانی است. بعلاوه که وی را بنیانگذار حوزه علمیه اصفهان نامیدهاند. حوزه علمیه اصفهان نیز پس از انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت از سوی شاه عباس در سال ۱۰۰۶ ق. رونق تازهای یافت.
۶ – تحصیلات
لبنان کنونی در عصری که شیخ بهائی به دنیا آمد مهدِ فرهنگ تشیع بود، محمد دوران کودکی و نوجوانی را در آن سرزمین سپری کرد. خواندن و نوشتن، قرآن، احکام شرعی و نماز را نزد مادر، پدر، معلّمان جبع و بعلبک فرا گرفت و با مِهر علی (علیهالسّلام) و اولادش رشد یافت.
شیخ بهائی مقداری از تحصیلات خود را در وطن فرا گرفت. با هجرت پدر به ایران در زمان شاه طهماسب اول به اصفهان وارد شد و در آنجا نیز با تحصیل علوم مختلف ظرف مدت کوتاهی به مقبولیتی عام دست یافت و از سوی شاه عباس صفوی نهایت احترام را به خود اختصاص داد.
[۴۴] امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۲۳۴.
شیخ بهایی علوم اسلامی را در حوزههای علمیه قزوین و اصفهان فرا گرفت. او سالیان دراز به کشورهای اسلامی از محضر بسیاری از علما کسب فیض نمود.
۷ – اخذ منصب شیخالاسلام
پدر شیخ بهائی در ۹۸۴، در بحرین وفات نمود، بهائی پس از مرگ پدرش در ۹۸۴، در بحرین
[۴۵] افندی اصفهانی، عبدالله بن عیسی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۲، ص۱۲۰.
[۴۶] بحرانی، یوسف بن احمد، لؤلؤه البحرین، ج۱، ص۲۶ـ۲۷.
[۴۷] شیخ بهائی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهائی، مقدمه نفیسی، ص۲۹.
به امر شاه طهماسب به هرات رفت و به جای او به شیخ الاسلامی هرات منصوب شد، این اولین منصب رسمی وی بود.
[۴۸] ایرانیکا، ذیل مادّه.
[۴۹] مهاجر، جعفر، الهجره العاملیه الی ایران فی العصر الصفوی، ج۱، ص۱۵۶.
[۵۰] شیخ بهائی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهائی، مقدمه نفیسی، ص۳۴.
[۵۱] خوانساری، محمدباقر بن زینالعابدین، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۷، ص۵۸.
احتمالاً مدت شیخ الاسلامی وی در هرات بسیار کوتاه بوده است، زیرا پس از وفات پدر همسرش، شیخ علی منشار در همان سال شیخ الاسلام اصفهان شد.
منصب شیخ الاسلامی ایران پس از محقق کرکی به شیخ علی منشار پدر زن شـیخ بهایی که دختر شیخ علی منشار، زن فاضله و فقیهه بوده است، رسید. وی منصب شیخ الاسلامی (بالاترین مقام علمی اسلامی و تنفیذ کلیه امور سلطنتی، شبیه به مرجعیت
[۵۲] امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۲۳۹.
) دولت صفویه را عهدهدار شد و از امکانات این دولت شیعی نهایت استفاده را برای ترویج تشیع نمود.
شیخ بهایی پس از سال ۱۰۰۶ ق. شیخ الاسلام اصفهان بود. اصفهان در سال ۱۰۰۶ ق. از سوی شاه عباس کبیر پایتخت ایران شد. با انتخاب اصفهان به پایتختی، مهاجرت علمای شیعه از سراسر جهان اسلام به این شهر رونق گرفت. مدت زمانی بعد شیخ از مقام «شیخ الاسلام» استعفا داد و از سال ۱۰۱۲ ق. تا سال ۱۰۱۹ ق. به سفر رفت. سپس به اصفهان برگشت و تا آخر عمر در آن شهر ماند و به عنوان «شیخ الاسلام» ریاست علمای شیعه را بر عهده گرفت.
از آنجا که شاه عباس در ۹۹۶ به حکومت رسید، شیخ الاسلامی او در اصفهان برخلاف مشهور، به امر شاه عباس نبود، بلکه شاه اسماعیل ثانی (حک: ۹۸۴ـ ۹۸۵) یا سلطان محمد خدابنده (حک: ۹۸۵ـ ۹۹۵) او را منصوب کرده بودند. احتمال دارد که وی در زمان شاه عباس نیز شیخ الاسلام اصفهان شده باشد.
[۵۳] منشی، اسکندر، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۵۶، تهران ۱۳۵۰ ش.
[۵۴] افندی اصفهانی، عبدالله بن عیسی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۵، ص۹۴.
[۵۵] محبی، محمدامین بن فضلالله، خلاصه الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، ج۳، ص۴۴۱.
[۵۶] حبیبآبادی، محمدعلی، مکارم الاثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۳، ص۸۲۲.
[۵۷] امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۶۹.
[۵۸] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه:احیاء الداثر من القرن العاشر، ج۵، ص۸۷.
۸ – جامعیت علمی
جامعیت در علوم و فنون یکی از خصایص شیخ بهایی است. او در زمینههای گوناگون نظیر: تفسیر، حدیث، فقه، اصول، رجال، فلسفه، دعا، لغت، ریاضی، نجوم، شعر و ادب فارسی و چندین دانش دیگر بیش از ۸۰ تالیف دارد. تا آنجا که شاگردش (پدر علامه مجلسی) در مورد او میگوید: من به مانند او در کثرت علوم و وفور فضل و علو مرتبه ندیدهام.
[۵۹] صدر، سیدحسن، شرح فقیه، به نقل از تکمله امل الآمل.
۹ – منزلت علمی و قلمی
فقیه ربانی و عارف صمدانی، شیخ بهاالدین محمد عاملی، یکی از بزرگان و مفاخر و نوابغ اواخر قـرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری میباشد که در جامعیت و تنوع علوم و دانش، کمتر نظیری مـیتـوان بـر او پـیـدا نـمود او یکی از جامعترین افراد روزگار خویش در وسعت معلومات و تنوع اطلاعات بوده است، از این نظر برجستگی مشخصی در میان فقها و دانشمندان کسب کرده است، و اگر او را نادرهای از نوادر و نابغهای از نوابغ نامیده باشیم، راه مبالغه نپیمودهایم و خود با تواضع و فـروتـنی خاصی، به این حقیقت اعتراف دارد، آنجا که میگوید: من در مباحثه و جدل، بر هر ذوفـنونی چیره شدم، ولی هرگز نتوانستم با کسی که در یک فن استاد بود، حریف شوم.
او آنچنان بزرگوار بود که اهل تسنن او را سنی شمرده و صوفیه او را از بزرگان تصوف میپنداشتند.
[۶۰] قمی، عباس، مشاهیر دانشمندان اسلام، ۱۳۵۱، ترجمه محمدجواد نجفی و محمدباقر کمرهای، تهران، اسلامیه.
شیخ بهایی در زمینههای مختلف اطلاعات و آگاهی دارد و همین آگاهی و وسعت معلومات، نوعی جـاذبیت به آثار او بخشیده است که از میان انبوه آثار گذشتگان، کتابها و تالیفات او را بهصورت کتاب روز و مورد علاقه درآورده است فیالمثل در کتاب اربعین که یک کتاب حدیثی و فـقهی است، از مسائل ریاضی و هیات نیز استفاده کرده است، و مسائل آنها را به صورت روشن و ملموس در اختیار خواننده قرار داده است.
وی مشرب عرفانی داشت و از برجستهترین عرفای زمان خود بود. لذا با میرداماد و میر فندرسکی مناسباتی داشت. دیوان اشعار مثنوی وی به سبک مولاناست و غزلیاتش شباهت بسیاری با غزلیات حافظ دارد.
[۶۱] گزی، عبدالکریم، تذکره القبور، ص۶۰، م ۱۳۴۱، چاپ اول ثقفی اصفهان، ۱۴۰۵.
[۶۲] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۴، ص۱۵۳، دار الاضواء، بیروت لبنان، ۱۳۸۹ه. ق.
۱۰ – اساتید
شیخ بهایی نزد استادان فرزانهای به فراگیری منطق، فلسفه، ریاضیات، طب، نجوم و… پرداخت. استادان او عبارتند از:
۱ – عزّالدین حسین جبل عاملی، پدر بزرگوار شیخ.
۲ – ملا عبدالله بن شهابالدین مدرّس یزدی: شیخ بهایی نزد این استاد وارسته به یادگیری منطق، فلسفه و کلام پرداخت. ملاعبدالله مدرس یزدی از علمای بزرگ عصر خویش بود. سید علیخان کبیر در کتاب «سلافه العصر» دربارهاش مینویسد: عبدالله پسر حسین یزدی، استاد شیخ بهاءالدین، علامه روزگار خویش است. کسی در دانش و تقوا و فضیلت به او نرسد. وی کتابهایی مفید مثل «شرح قواعد» درباره علم فقه و «شرح عجاله» و «شرح تهذیب» در علم منطق و… تالیف کرده است.
۳ – ملا علی مذهّب: شیخ بهایی دروس حساب، هندسه، جبر و مقابله و هیئت را نزد وی فرا گرفت.
۴ – مولانا افضل قاضی: شیخ بهایی نزد وی به فراگیری ریاضیات پرداخت.
۵ – حکیمالدین (اعتمادالدین) محمود: شیخ بهایی کتاب «قانون» نوشته ابوعلی سینا را که درباره طب است، از او فرا گرفت.
۶ – محمدباقر یزدی.
۷ – احمد کچائی.
[۶۳] قمی، عباس، فوائد الرضویه، ص۲۴۹.
[۶۴] قمی، عباس، فوائد الرضویه، ص۵۰۶.
[۶۵] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، ج۵، ص۸۶ – ۸۷.
۸ – محمد بن عبداللطیف مقدسی، شیخ صحیح بخاری را نزد او آموخته است.
۱۱ – شاگردان
برای پی بردن بـه مقام علمی و میزان دانش شیخ، کافی است بدانیم که متجاوز از چهل تن از دانـشـمـنـدان و بزرگان قرن یازدهم هجری قمری از وی علم آموخته و بهره بردهاند و بعضی از آنان، اشخاص زیر هستند:
۱. ملا صدرا شیرازی، معروف به ملاصدرا، فیلسوف معروف.
۲. ملا محمدمحسن بن مرتضی بن محمود، معروف به فیض کاشانی، صاحب تفسیر صافی.
۳. فیّاض لاهیجی.
۴. نظامالدین بن حسین ساوجی.
۵. سید حسین (در اعیان الشیعه «سید حسن» آمده است.) بن حیدر کرکی.
۶. سید ماجد بحرانی.
۷. شیخ جواد بغدادی، مشهور به فاضل جواد، صاحب شرح خلاصه الحساب و زبده فی الاصول.
۸. ملا خلیل غازی قزوینی.
۹. میرزا رفیعالدین طباطبایی نائینی.
۱۰. شیخ زینالدین عاملی، نوه شهید ثانی (در اعیان الشیعه آمده است که وی نوه «صاحب معالم» است.)
۱۱. شرفالدین محمد رویدشتی (در اعیان الشیعه «شریفالدین» آمده است.)
۱۲. شیخ محمد بن علی عاملی تبنینی.
۱۳. مظفرالدین علی، که کتابی درباره زندگی شیخ بهایی نوشته است.
۱۴. محمدتقی مجلسی، پدر علامه محمدباقر مجلسی.
۱۵. شیخ محمود بن حسامالدین جزائری.
۱۶. محقق سبزواری.
۱۷. ملا عزالدین فرهانی مشهور به علینقی کمرهای، شاعر معروف قرن یازدهم.
۱۸. عنایهالله علی کوهپایهای معروف به قهپایی، نویسنده «مجمع الرجال».
۱۹. هاشم بن احمد بن عصامالدین اتکانی.
۲۰. شیخ نجیبالدین علی بن محمد بن مکّی عاملی جیبلی جبعی.
۲۱. محمدصالح بن احمد مازندرانی.
۲۲. حسنعلی بن عبدالله شوشتری.
۲۳. شیخ زینالدین علی بن سلیمان بن درویش بن حاتم قدمی بحرانی.
۲۴. ملا محمدباقر بن محمد مؤمن خراسانی، معروف به محقق شیخ الاسلام.
۲۵. ملا محمدتقی بن مقصود علی مجلسی، صاحب روضه المتقین (م ۱۰۷۰).
۲۶. سید عزالدین حسینی کرکی عاملی، مشهور به مجتهد مفتی اصفهانی.
۲۷. سلطانالعلما سید حسین حسینی مرعشی، نویسنده حاشیه بر روضه و حاشیه بر معالم.
[۶۶] شیخ بهایی، کشکول شیخ بهایی، ص۷، ترجمه ساعدی.
[۶۷] عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، فقهای نامدار شیعه، ص۲۲۳.
[۶۸] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، ج۵، ص۸۵ – ۸۶.
[۶۹] امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۲۳۴.
۱۲ – سفرها
شیخ بهایی حدود ۳۰ سال از عمر خود را در سفر گذراند و به شهرها و کشورهای گوناگون سفر نمود.
[۷۰] مدنی، علیخان بن احمد، سلافه العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، ج۱، ص۱۷۲.
[۷۱] مدنی، علیخان بن احمد، الحدائق الندیه فی شرح فواید الصمدیه، ج۱، ص۱۶.
اما این مسئله با توجه به اشتغالات اجتماعی و تألیفات فراوان او و عهدهداری منصب شیخ الاسلامی و قضاوت، اغراقآمیز مینماید. بعضی منابع
[۷۲] جرجی زیدان، تاریخ آداب اللغه العربیه، ج۲، ص۳۴۶، بیروت ۱۹۷۸.
[۷۳] ایرانیکا، ذیل مادّه.
[۷۴] بستانی، بطرس، دائره المعارف، ج۱۱، ص۴۶۳، بیروت.
سفر ممتد و طولانی بهائی را قبل از شیخ الاسلامی او در اصفهان دانستهاند.
از مسافرتهای بهائی اطلاع دقیقی در دست نیست. مستندترین گزارش سفر بهائی را شاگرد او سید حسین بن سید صدر کرکی عاملی معروف به مجتهد کرکی (متوفی ۱۰۷۶) که چهل سال ملازم وی بوده، به دست داده است.
[۷۵] خوانساری، محمدباقر بن زینالعابدین، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۷، ص۵۶-۵۹.
[۷۶] امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج۱۱، ص۲۵۴.
[۷۷] نوری، حسین بن محمدتقی، خاتمه مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۲۸.
۱- سفری به کشور مصر داشت و در آنجا کتاب معروف خود، کشکول را تالیف کرد.
۲- سفر به کشورهای روم و شام و بیتالمقدس را پس از مراجعت از مصر در برنامه خویش داشت.
۳- از شام عازم حلب شد و در پایان عمر خویش به اصفهان برگشت و سالیانی چند در آن دیار ساکن شد.
متاسفانه جز چند یادداشت مختصر توسط بعضی اطرافیان و همراهان شیخ، سفرنامهای از این سفرهای ۳۰ ساله به دست ما نرسیده است.
[۷۸] صدر، سیدحسن، تکمله امل الآمل، ص۳۴۳.
او مبلّغ نستوهِ تشیّع بود و رنج سفر را به جان خرید و برای زنده نگه داشتن فرهنگ شیعی زحمت فراوان متحمل شد. مشکلات سفر در آن دوران فراوان بود. خطر حمله دزدها، گرگها، گمکردن راه، تشنگی و در بیابان ماندن و دهها خطر دیگر در برابر اراده پولادین او ناچیز مینمود. او دل به حجره مدرسه، دربار، مقام شیخ الاسلامی، ریاست علمای شیعه و مرجعیت مردم نبست و برای مبارزه با شبیخون دشمنان اسلام به فرهنگ تشیّع در کنج حجره سنگر نگرفت. بلکه میان توده مردم شتافت، با دردها آشنا شد و آنگاه به مداوای جامعه مریض اسلام پرداخت. او لحظهای از تحصیل، تدریس، تبلیغ، عبادت و تالیف غافل نبود و برخی از کتابهایش را در سفرها نوشت.
۱۲.۱ – سفر به حج
پس از دوران رشد و تحصیل، از اصفهان به عراق و حجاز رفت و عتبات عالیات را زیارت نموده و حج خانه خدا را نیز به انجام رساند. بهائی در ۹۹۱ به حج و در رمضان ۹۹۲ در راه بازگشت از حج به تبریز رفت و مدتی (تا ۹۹۳) در آنجا ماند. اشاراتی به این سفر در کشکول
[۷۹] شیخ بهائی، الکشکول، ج۱، ص۹۷.
و نیز در سفینهای که چند صفحه آن به خط بهائی بوده آمده است.
[۸۰] شیخ بهائی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهائی، مقدمه نفیسی، ص۳۰.
۱۲.۲ – سفر به مشهد
از سفرهای مهم و تاریخی بهائی، سفر پیاده او به مشهد به همراه شاه عباس است. در ۲۵ ذیحجه ۱۰۰۸، شاه عباس به شکرانه فتح خراسان، پیاده از طوس به مشهد رفت. سه سال بعد در ۱۰۱۰ نیز به موجب نذری که داشت به همین کیفیّت از اصفهان به مشهد رفت و سه ماه در آنجا ماند. احتمالاً بهائی در هر دو سفر شاه عباس همراه او بوده است.
[۸۱] منشی، اسکندر، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۱، ص۵۶۸، تهران ۱۳۵۰ ش.
[۸۲] منشی، اسکندر، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۲، ص۶۱۰-۶۱۲، تهران ۱۳۵۰ ش.
[۸۳] فلسفی، نصرالله، زندگانی شاه عباس اول، ج۳، ص۸۵۹-۸۶۰، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۸۴] فلسفی، نصرالله، زندگانی شاه عباس اول، ج۳، ص۸۶۳ ـ ۸۶۴، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۸۵] مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، ج۳، ص۳۰۴.
[۸۶] شیخ بهائی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهائی، مقدمه نفیسی، ص ۳۲.
[۸۷] قلی شاملو، ولی قلی بن داوود، قصص الخاقانی، ج۱، ص۱۸۳ـ۱۸۴.
[۸۸] خراسانی، محمدهاشم، منتخب التواریخ، ج۱، ص۵۷۰.
[۸۹] اعتمادالسلطنه، محمدحسن بن علی، مطلع الشمس، ج۱، ص۶۱۱-۶۱۳.
۱۲.۳ – دیگر سفرها
شیخ بهایی سفری هم به کَرْک نوح در جبل عامل داشته و در آنجا با شیخ حسن صاحب معالم (متوفی ۱۰۱۱) دیدار کرده است.
[۹۰] حرّ عاملی، محمد بن حسن، امل الامل، ج۱، ص۵۸.
از آثار وی چنین برمی آید که وی به شهرهای دیگری چون کاظمین (۱۰۰۳ ق)، هرات (شوال ۱۰۱۰ ق)، آذربایجان و اران (۱۰۱۵ ق)، گنجه (صفر ۱۰۱۵ ق)، قم (ذیقعده ۱۰۱۵ ق، سالی که شاه عباس برای جنگ گرجستان به شمال غربی ایران رفته بود)، شیروان و آمِد نیز مسافرت کرده است.
[۹۱] شیخ بهائی، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین، ج۱، ص۴۸۰.
[۹۲] شیخ بهائی، الاربعون حدیثاً ، ص۵۰۷، قم ۱۴۱۵.
[۹۳] شیخ بهائی، الکشکول، ج۱، ص۲۹، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۹۴] شیخ بهائی، الکشکول، ج۱، ص۷۰، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۹۵] شیخ بهائی، الکشکول، ج۱، ص۲۳۶، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۹۶] شیخ بهائی، الکشکول، ج۲، ص۳۳، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۹۷] شیخ بهائی، الحدیقه الهلالیه:شرح دعاء الهلال من الصحیفه السجادیه، ج۱، ص۱۵۶.
[۹۸] شیخ بهائی، مفتاح الفلاح، ج۱، ص۸۰۰.
۱۲.۴ – عوامل سفر
یکی از عواملی که باعث این سفر شد، علاقه شیخ به سیاحت و دیدن و تجربهاندوزی بود.
عامل دیگر که سهم مهمی در این سفرها داشت، حسادت اطرافیان بود که نمیتوانستند موقعیت و احترام شیخ را در دربار صفوی تحمل کنند. شیخ بهایی از ایـنرو کـه به کشورهای مختلف مسافرت کرده و محضر اساتید متعدد در رشتههای مختلف را درک کـرده، و بـه عـلاوه دارای اسـتـعداد و ذوقی سرشار بوده است، مردی جامع بوده و تالیفات مـتـنوعی دارد هم ادیب بوده و هم شاعر و هم فیلسوف و هم ریاضیدان و هم فقیه و هم مفسر از طـب نیز بـیبهره نبوده است اولین کسی است که یک دوره فقه غیر استدلالی به صورت رساله عملیه به زبان فارسی نوشت آن کتاب همان است که به نام جامع عباسی معروف است شیخ بـهـایـی چون فقه رشته اختصاصی و تخصصیاش نبوده، از فقها طراز اول به شمار نمیرود، ولی شاگردان زیـادی تربیت کـرده اسـت ملا صدرای شیرازی و ملا محمد تقی مجلسی اول (پـدر مجلسی دوم، صاحب کتاب بحار الانوار) فاضل جواد صاحب آیات الاحکام از شاگردان اویند.
۱۲.۵ – سفر به صورت ناشناس
بهائی در سفرهای خود، ناشناس و در کسوت فقر و درویشی سیر کرده و با ارباب ادیان و مذاهب اسلامی به بحث و احتجاج پرداخته و در بعضی موارد تقیه میکرده است.
[۹۹] تنکابنی، محمد بن سلیمان، قصص العلماء، ج۱، ص۲۳۸، تهران.
[۱۰۰] محبی، محمدامین بن فضلالله، خلاصه الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، ج۳، ص۴۴۰.
[۱۰۱] منشی، اسکندر، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۵۶ـ ۱۵۷، تهران ۱۳۵۰ ش.
[۱۰۲] مدنی، علیخان بن احمد، سلافه العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، ج۱، ص۱۷۲.
[۱۰۳] مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، ج۳، ص۳۰۳.
۱۲.۶ – دیدار با علما و تقیه در سفرها
به گزارش محبّی،
[۱۰۴] محبی، محمدامین بن فضلالله، خلاصه الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، ج۳، ص۴۴۱-۴۴۴.
در مصر با محمد بن ابیالحسن بکری (متوفی ۹۹۳) از علمای شافعی، دیدار کرد؛ به هیئت سیّاحان درآمد و به خواهش رضی بن ابیاللّطیف مقدسی هیئت و هندسه را به شرط کتمان به او آموخت. در دمشق، با حافظ حسین کربلایی یا تبریزی مؤلّف روضات الجنان، دیدار نمود، و همچنین با بورینی ملاقات و مباحثه کرد. همچنین در حلب، با شیخ عمر عرضی (متوفی ۱۰۲۴)، مفتی شافعی، ملاقات کرد و به نوشته محبّی
[۱۰۵] محبی، محمدامین بن فضلالله، خلاصه الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، ج۳، ص۴۴۳.
اظهار تسنن نمود. در همین حال، مردم جبل عامل از حضور بهائی در حلب آگاه شدند و به دیدارش شتافتند، اما شیخ برای آنکه شناخته نشود از حلب خارج شد. در شام نیز به مذهب شافعی شناخته شد و از روی تقیّه کتابی را که در تفسیر به نام شاه عباس صفوی نوشته بود، به نام سلطان مراد سوم، سلطان عثمانی (متوفی ۱۰۰۳) تغییر داد.
[۱۰۶] ایرانیکا، ذیل ماده.
منابع دیگر در شرح این سفر به ناشناس بودن و کسوت فقر و درویشی شیخ اشاره کردهاند، اما از اظهار تسنن او سخن نگفتهاند.
[۱۰۷] منشی، اسکندر، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۵۶ـ ۱۵۷، تهران ۱۳۵۰ ش.
[۱۰۸] مدنی، علیخان بن احمد، الحدائق الندیه فی شرح فواید الصمدیه، ج۱، ص۱۶.
[۱۰۹] مدنی، علیخان بن احمد، سلافه العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، ص۱۷۲.
[۱۱۰] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، ج۵، ص۸۷.
۱۳ – استفاده از دربار بر نشر اسلام
عالمان شیعه همواره در طول تاریخ با پادشاهان ستمگر در نبرد بودند اما گاه مجبور میشدند برای حفظ اسلام و نجات مسلمانان با دربار شاه همکاری کنند. تلاش آنها برای اصلاح فرهنگ، اقتصاد، سیاست، مدیریت و نظام حکومتها بود. آنها هیچ امیدی به پادشاه نداشتند بلکه فقط از او برای اصلاح کشور و رشد تشیّع کمک میگرفتند.
شیخ بهایی نیز از زمره اندیشمندانی است که برای حفظ و گسترش فرهنگ تشیع به دربار شاهان رفت. وی بشدّت از آنان متنفّر بود. در یکی از سرودههایش آمده است:
نان و حلوا چیست، دانی ای پسر ••• قرب شاهان است، زین قرب الحذر
میبرد هوش از سر و از دل قرار ••• الفرار از قرب شاهان، الفرار
فرّخ آن که رخش همّت را بتاخت ••• کام از این حلوا و نان، شیرین نساخت
حیف باشد از تو ای صاحب سلوک ••• کاین همه نازی به تعظیم ملوک
قرب شاهان آفت جان تو شد ••• پایبند راه ایمان تو شد
جرعهای از نهر قرآن نوش کن ••• آیه لاتَرْکَنُوا را گوش کن
(«وَلا تَرْکَنُوا الی الذّینَ ظَلَمُوا فَتَمَسّکُمُ النّارُ؛
[۱۱۱] هود/سوره۱۱، آیه۱۱۳.
به ستمگران تکیه نکنید که آتشی شما را فرا خواهد گرفت.»)
حکومت صفویه مذهب تشیّع را مذهب رسمی کشور اعلام کرد. فقیهان بلند آوازه شیعه برای استفاده
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 