پاورپوینت کامل عبدالله بن زبیر (پژوهشکده باقرالعلوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عبدالله بن زبیر (پژوهشکده باقرالعلوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عبدالله بن زبیر (پژوهشکده باقرالعلوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عبدالله بن زبیر (پژوهشکده باقرالعلوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل عبدالله بن زبیر (پژوهشکده باقرالعلوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

برای دیگر کاربردها، عبدالله بن زبیر (ابهام‌زدایی) را ببینید.

‌عبدالله فرزند زبیر بن عوام، از قبیل قریش و تیر بنی هاشم بود. مادرش اسماء نام داشت و دختر خلیف اول، ابوبکر بود. نام ابوبکر (خلیف اول) عبدالله بود و عبدالله بن زبیر در این باره می‌گفت: به مانند جدم نامگذاری شدم (نام ابوبکر «عبدالله بن عثمان» است.)

[۱] هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه ۱۴۱۰ه. ق چاپ اول، ج۳، ص۱۲۵-۱۲۶.

و کنیه‌ام نیز به سبب کنی جدم، ابوبکر نام گرفت.

[۲] هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه۲، تحقیق محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبه الصدیق، ۱۴۱۴ه ق چاپ اول، ج۶، ص۳۳.

[۳] ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل۱۴۱۲ه. ق چاپ اول، ج۳، ص۹۰۶.

گفته شده عبدالله کنی دیگری به نام ابوخبیب داشته است. (خبیب نام فرزند بزرگ عبدالله است.)

[۴] هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه۲، تحقیق محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبه الصدیق، ۱۴۱۴ه ق چاپ اول، ص۳۰.

[۵] ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، االاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل۱۴۱۲ه. ق چاپ اول، ج۳، ص۹۰۵.

[۶] ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ه. ق، ج۳، ص۱۳۸.

عبدالله بن زبیر اولین کودک از مهاجران بود که در شوال سال دوم هجری در مدینه دیده به جهان گشود و به همین خاطر مهاجران را خوشحال نمود.

[۷] هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه۲، تحقیق محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبه الصدیق، ۱۴۱۴ه ق چاپ اول، ص۳۱.

[۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ه. ق، چاپ اول، ج۶، ص۳۴۸.

[۹] ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، االاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل۱۴۱۲ه. ق چاپ اول، ج۳، ص۹۰۵.

در برخی روایات نیز آمده است؛ هنگامی که مادر عبدالله به سوی مدینه می‌رفت، در قبا وضع حمل نمود و عبدالله تولد یافت. مادرش او را به نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برد و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را عبدالله نامیدند و تکه‌ای خرما را مضمضه نمودند و در دهان عبدالله نهادند.

[۱۰] هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه۲، تحقیق محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبه الصدیق، ۱۴۱۴ه ق چاپ اول، ص۳۲-۳۳.

[۱۱] ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، االاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل۱۴۱۲ه. ق چاپ اول، ج۳، ص۹۰۵-۹۰۶.

[۱۲] ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول ۱۴۱۵ه. ق، ج۴، ص۷۹.

فهرست مندرجات

۱ – نسب ابن زبیر
۲ – تاریخ ولادت
۳ – فعالیت در خلافت عثمان
۴ – اقدامات او بعد از حضرت علی
۵ – حکومت ابن زبیر
۶ – شخصیت و ویژگی‌های ظاهری
۷ – رذائل اخلاقی و انحرافات عقیدتی
۸ – فرزندان
۹ – نقش آفرینی در دوران عثمان
۱۰ – شرکت در جنگ جمل
۱۱ – پیشنهاد یاری امام حسین
۱۲ – جدال با معاویه
۱۳ – عدم بیعت با یزید
۱۴ – آغاز قیام
۱۵ – جنگ با حصین بن نمیر
۱۶ – تعیین کارگزاران
۱۷ – جدایی خوارج از عبدالله
۱۸ – عبدالله بن زبیر و مختار
۱۹ – سپاه مختار در راه تصرف مدینه
۲۰ – سپاهی جهت نجات محمد بن حنفیه
۲۱ – بازسازی کعبه
۲۲ – ورود سپاه حجاج به مکه
۲۳ – کشته شدن عبدالله بن زبیر
۲۴ – منابع
۲۵ – پانویس
۲۶ – منبع

۱ – نسب ابن زبیر

عبدالله بن زبیر از طایف بنی‌اسد که کنیه‌اش ابوبکر بوده است. او صحابی و پسر صحابی است. مادرش اسماء ذات النطاقین دختر ابوبکر بود.

۲ – تاریخ ولادت

در سال دوم از هجرت در شهر مدینه متولد شد، او را اولین مولود مسلمان در مدینه می‌دانند.

۳ – فعالیت در خلافت عثمان

عبدالله از کسانی است که در اغلب حوادث دور خلافت عثمان بن عفان حضور داشته و از جمل افرادی است که از جانب عثمان مامور به نسخه برداری از قرآن شد و در فتح افریقیه در شمال آفریقا شرکت داشت. وی در جریان محاصر خانه عثمان همراه فرزندان علی (علیه‌السّلام) یعنی امام حسن و امام حسین (علیه‌السّلام) و محمدبن طلحه و گروهی از بنی‌هاشم مانع تعرض شورشیان به عثمان شد. وی بعد از قتل عثمان از جمله افراد تاثیرگذار در جنگ جمل بود و همو بود که عایشه و پدرش، زبیر را به این اقدام تحریک می‌کرد. چنانچه در این قضیه اغلب نقش اول را به او می‌دهند. همین نکته از نقش فعال و تاثیر گذار او در واقعه جمل کافی است که وقتی عایشه در منطقه حواب با پارس کردن سگ‌ها بر هودج وی فرمایش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به یاد آورد و خواست از درگیری و رویارویی با علی پرهیز کند، عبدالله به دروغ با آوردن شاهد بر این که این مکان حواب نیست، مانع از برگشت عایشه شد.

۴ – اقدامات او بعد از حضرت علی

ابن زبیر بعد از شهادت حضرت علی (علیه‌السّلام) از هر فرصت وسیله‌ای برای جمع‌آوری مال و کسب وجهه و مقام استفاده نمود. وی بعد از مرگ معاویه، مخفیانه وارد مکه شد و در آنجا پناه گرفت و با اینکه مخالف یزید بود ولی اقدامی‌ صورت نداد و یا حداقل با امام حسین (علیه‌السّلام) جهت مبارزه با دستگاه فسادانگیز امویان همراه نشد و وقتی امام حسین را به ماندن در مکه دعوت می‌کرد گفت: اگر تو در مکه بمانی من با تو به عنوان خلافت بیعت می‌کنم. ولی حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) فرمود: نمی‌خواهم حرمت مکه به خاطر من هتک شود، حاضرم یک وجب بیرون حرم کشته شوم ولی حرمت خان حفظ شود. عبدالله، مکه را پناهگاه خود قرار داد و هر موقع برای سرکوب وی به مکه حمله می‌شد در کنار خانه کعبه پناه می‌گرفت و این امر باعث ‌شد در مدت تسلط او سه مرتبه خانه خدا مورد تعرض قرار بگیرد. با اینکه ابن زبیر از ورود امام حسین (علیه‌السّلام) به مکه اظهار خوشحالی می‌کرد ولی خارج شدن آن حضرت از مکه برای پسر زبیر خوشایندتر بود. چرا که با وجود فرزند فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) در مکه مردم رغبتی به بیعت با این زبیر نشان نمی‌دادند. با شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) ابن زبیر زمینه را برای اجرای اهداف و سیاست‌های خود فراهم دید و به طمع خلافت مناطق وسیعی را تحت سیطره گرفت از سال ۶۱ ه‌. بعد از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) و بیعت مردم با پسر زبیر تا سال ۷۳ ه‌. وی بر حجاز و عراق و مصر و قسمتی از شرق اسلامی‌ تسلط یافت. در حالی که قلمرو حکومت بنی‌امیه تنها به شام و بخشی از مناطق دیگر محدود شده بود. لذا از سال ۶۱ تا سال ۷۳ هجری در سرزمین‌های اسلامی‌ عملاً دو خلیفه حکم می‌راند.

۵ – حکومت ابن زبیر

ابن زبیر با کمک برادران و با استفاده از وضع جامعه که بر مخالفان یزید و امویان روز به روز افزون می‌شد، به حکومت رسید و در مدت حدود هشت سال حکومت، با بنی‌امیه، مختار، و خوارج درگیر جنگ بود و از طرف دیگر بنی‌هاشم نیز حکومت وی را به رسمیت نشناخت. عمده هدف او بر پائی مجدد حاکمیت قرشی بر مبنای حکومت خلفای راشدین بود.
در باز شناسی عبدالله فرمایش حضرت علی (علیه‌السّلام) کاملا گویاست: «زبیر همواره با ما اهل‌بیت بود تا زمانی که پسر نامبارکش، عبدالله پدید آمد»
و نیز خود به عباس گفت: «من چهل سال است که بغض شما را در سینه پنهان کرده‌ام».

۶ – شخصیت و ویژگی‌های ظاهری

روایت «هیچ کس بهتر از عبدالله بن زبیر نماز نمی‌گذارد»؛ بیانگر توجه ابن زبیر به عبادات فردی بوده است.

[۱۳] ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول ۱۴۱۵ه. ق، ج۴، ص۸۱.

عبدالله گاه هفت روز پیاپی روزه می‌گرفت

[۱۴] هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه۲، تحقیق محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبه الصدیق، ۱۴۱۴ه ق چاپ اول، ص۶۰.

[۱۵] ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ه. ق، ج۳، ص۱۳۹.

و روز جمعه را به جمع بعدی وصل می‌نمود.

[۱۶] هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه۲، تحقیق محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبه الصدیق، ۱۴۱۴ه ق چاپ اول، ص۶۱.

[۱۷] ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول ۱۴۱۵ه. ق، ج۴، ص۸۱.

روایتی مبنی بر اینکه عبدالله ده روز روزه بوده است، هم وارد شده و همچنین گفته شده؛ عبدالله در ماه رمضان، فقط در نیم ماه افطار می‌کرد.

[۱۸] هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه۲، تحقیق محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبه الصدیق، ۱۴۱۴ه ق چاپ اول، ص۶۲.

سخنوری و فصاحت از خصوصیات عبدالله بود. رنگش سیاه بود و مویی در صورت نداشت.

[۱۹] ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، االاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل۱۴۱۲ه. ق چاپ اول، ج۳، ص۹۰۶.

[۲۰] ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ه. ق، ج۳، ص۱۴۱.

پدرش زبیر به او می‌گفت؛ شبیه‌ترین فرد به پدربزرگش ابوبکر است.

[۲۱] ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول ۱۴۱۵ه. ق، ج۴، ص۸۱.

او از جمله نوجوانانی بود که با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مدینه بیعت کردند.

[۲۲] ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ه. ق، ج۳ص۱۳۸.

[۲۳] ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول ۱۴۱۵ه. ق، ج۴، ص۸۰-۸۱.

عبدالله عمامه‌یی به رنگ مشکی به سر می‌کرد و یک وجب یا کمتر از آن را پشت سر می‌انداخت.

[۲۴] هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه۲، تحقیق محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبه الصدیق، ۱۴۱۴ه ق چاپ اول، ص۱۲۵.

۷ – رذائل اخلاقی و انحرافات عقیدتی

در عین حال، عبدالله بن زبیر دارای اخلاق نکوهیده بوده و انحراف عقیدتی نیز داشته است. امام علی (علیه‌السّلام) در وصف انحراف عقیدتی عبدالله بن زبیر و نقش او در به انحراف کشاندن پدرش زبیر می‌فرمایند: زبیر همواره با ما اهل بیت بود تا آنکه فرزند ناصالحش عبدالله بزرگ شد.

[۲۵] ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، االاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل۱۴۱۲ه. ق چاپ اول، ج۳، ص۹۰۶.

[۲۶] ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ه. ق، ج۳، ص۱۳۹.

(ابن قتیبه به جای عبدالله، بنوه (پسران) را ذکر کرده است.)

[۲۷] دینوری، ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۰ه ق چاپ اول، ج۱، ص۲۸.

ابن ابی الحدید هم از قول امام علی (علیه‌السّلام) نوشته است: زبیر همواره با ما بود تا اینکه فرزند شومش عبدالله بزرگ شد، .

[۲۸] ابن ابی الحدید، عزالدین ابوحامد، شرح نهج البلاغه، مصحح محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه عمومی آیهالله مرعشی نجفی ۱۳۳۷ه ش چاپ اول، ج۲۰، ص۱۰۲.

عبدالله خود می‌گفت؛ چهل سال بغض اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در سین خود نهان کرده است.

[۲۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر المحمودی، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۳۹۷ه. ق چاپ اول، ج۳، ص۲۹۱.

[۳۰] مؤلف مجهول، اخبار الدوله العباسیه، تحقیق عبد العزیز الدوری و عبد الجبار المطلبی، بیروت، دارالطلیعه، ۱۳۹۱ه. ق، ص۱۱۶.

او در دشمنی با آل پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تا آنجا پیش رفت که در خطبه‌ها، از بردن نام مبارک پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خودداری کرد و دربار علت این کار خود گفت؛ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خویشان بدی دارد که هر گاه نام او برده شود، گردنهایشان را می‌کشند!

[۳۱] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بی تا، ج۲، ص۲۶۱.

همچنین ابن عبدالبر، از عبدالله بن زبیر به عنوان فردی که بسیار نماز می‌خواند، بسیار روزه می‌گرفت، شجاع و دارای اصالت خانوادگی بود، یاد کرده است. در عین حال از نظر ابن عبدالبر، وجود رذائل اخلاقی؛ همچون؛ بخل، تنگ دستی در عطاء و بخشش، حسادت، بداخلاقی و زیاد بودن رفتارهای خلاف در عبدالله، مانع از صلاحیت او برای تصدی مقام خلافت می‌شد. اخراج محمد بن حنفیه و تبعید عبدالله بن عباس از مکه توسط عبدالله بن زبیر، از دیگر دلائل ابن عبدالبر برای عدم شایستگی ابن زبیر برای خلافت است.

[۳۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر المحمودی، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۳۹۷ه. ق چاپ اول، ج۶، ص۳۵۱.

[۳۳] ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، االاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل۱۴۱۲ه. ق چاپ اول، ج۳، ص۹۰۶.

معاویه نیز به هنگام مرگ، ضمن توصیه به فرزندش یزید، او را از عبدالله برحذر داشت و با توصیف شخصیت ابن زبیر به یزید گفت: ابن زبیر کسی است که چون شیر به کمین می‌نشیند و همچون روباه برای تو به حیله‌گری می‌پردازد و اگر امکان یافت، حمله می‌کند. اگر چنین کرد و تو به او دست یافتی، او را تکه تکه کن!

[۳۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق احسان عباس، بیروت، جمعیه المستشرقین الالمانیه، ۱۴۰۰ه. ق، ج۵، ص۱۴۴.

[۳۵] دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ه ش، ص۲۲۶.

[۳۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث ۱۳۸۷ه. ق چاپ دوم، ج۵، ص۳۲۲-۳۲۳.

عبدالملک بن مروان نیز خصایصی؛ چون: خودبینی، خودرایی و بخل را از خصوصیات وجودی عبدالله می‌دانست.

[۳۷] دینوری، ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۰ه ق چاپ اول، ج۲، ص۳۶.

۸ – فرزندان

عبدالله بن زبیر دوازده پسر به نام‌های؛ ابوبکر، خبیب، حمزه، عباد، ثابت، هاشم، قیس، عروه، زبیر، عامر، موسی، بکر و چهار دختر به نام‌های؛ ‌ام حکیم، فاطمه، فاخته و رقیه داشت، که در مجموع از شش زن او متولد شده بودند. عبدالله نام یکی دیگر از فرزندان او بود که از یکی از کنیزان ابن زبیر تولد یافت.

[۳۸] هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه۲، تحقیق محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبه الصدیق، ۱۴۱۴ه ق چاپ اول، ص۳۰-۳۱.

[۳۹] ابن حزم، جمهره انساب العرب، تحقیق لجنه من العلماء، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۳ه. ق چاپ اول، ص۱۲۲.

۹ – نقش آفرینی در دوران عثمان

عبدالله بن زبیر هنگام محاصر خان خلیفه سوم، به دستور عثمان مسئولیت برگزاری نماز جماعت در خان خلیفه را بر عهده داشت و در صحن خانه به اقام جماعت می‌پرداخت. او بر فراز منبر مکه می‌گفت؛ با شمشیر به دفاع از خان عثمان پرداخته و در حدود ده جراحت برداشته و امید دارد که این کار بهترین عمل برای او باشد.

[۴۰] هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه۲، تحقیق محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبه الصدیق، ۱۴۱۴ه ق چاپ اول، ص۳۶.

عبدالله به همراه تعدادی دیگر، در دفن عثمان حضور داشت.

[۴۱] دینوری، ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۰ه ق چاپ اول، ج۱، ص۶۴.

وی در فتح آفریقا نیز حضور داشت و خود خبر فتح را به اطلاع عثمان رساند.

[۴۲] ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ه. ق، ج۳، ص۱۳۹.

[۴۳] ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول ۱۴۱۵ه. ق، ج۴، ص۸۲.

۱۰ – شرکت در جنگ جمل

عبدالله بن زبیر در جنگ جمل، به همراه پدرش و در حزب عایشه حضور داشت. عبدالله یک مرتبه مهار شتر عایشه را در دست گرفت؛ اما به خاطر درگیری با مالک اشتر مهار از دستش خارج شد. او به هنگام درگیری با مالک، از یارانش خواست تا او و مالک را با هم بکشند که به خاطر فرا رسیدن نفراتی از دو گروه، هر دو از هم جدا شدند.

[۴۴] هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه۲، تحقیق محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبه الصدیق، ۱۴۱۴ه ق چاپ اول، ص۳۷.

[۴۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث ۱۳۸۷ه. ق چاپ دوم، ج۵، ص۵۱۹.

[۴۶] ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، االاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل۱۴۱۲ه. ق چاپ اول، ج۳، ص۹۰۶.

عبدالله در روز جمل فرماندهی پیاده نظام سپاه جمل را بر عهده داشت.

[۴۷] ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفه بن خیاط، ص۱۸۴.

[۴۸] دینوری، ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۰ه ق چاپ اول، ج۱، ص۸۹.

[۴۹] دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ه ش، ص۱۴۶.

او در این جنگ سی زخم برداشت و می‌گفت؛ هیچ روزی را مانند جمل ندیده است.

[۵۰] دینوری، ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۰ه ق چاپ اول، ج۱، ص۹۸.

یکی از مهم‌ترین نقش آفرینی‌های عبدالله در جنگ جمل، آن بود که وقتی سپاه جمل به سوی بصره حرکت کرد و به حواب رسید، صدای پارس کردن سگ‌های حواب بلند شد. عایشه پس از آنکه مطلع شد، در منطقه حواب قرار گرفته است، خواست تا او را برگردانند. او می‌گفت از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیده است که ایشان زنانشان را از اینکه سگ‌های حواب بر آنان پارس کنند برحذر داشتند. اما عبدالله بن زبیر جلو آمد و به دروغ به عایشه گفت که آنان حواب را اول شب پشت سر گذاشته‌اند. عبدالله سپس برای اثبات دروغ خود تعدادی از اعراب بیابانگرد را نزد عایشه آورد تا به دروغ گواهی دهند که اینجا حواب نیست.

[۵۱] دینوری، ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۰ه ق چاپ اول، ج۱، ص۸۲.

[۵۲] ب لاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر المحمودی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۴ه. ق چاپ اول، ج۲، ص۲۲۴.

پیش از آغاز جنگ جمل هم که امام علی (علیه‌السّلام) زبیر را فراخواندند و سخن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را که فرموده بودند؛ «زبیر بر امام علی (علیه‌السّلام) ستم خواهد کرد»، به زبیر یادآوری نمودند، زبیر از کرد خود پشیمان شده، بازگشت و اعلام کرد که حاضر به جنگیدن نیست. اما فرزندش عبدالله او را متهم کرد که پدرش به خاطر ترس از جنگ کنار کشیده است. (پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: زبیر با امام علی (علیه‌السّلام) خواهد جنگید، در حالی که نسبت به امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) ظالم است.)

[۵۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر المحمودی، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۳۹۷ه. ق چاپ اول، ج۲، ص۲۵۵.

[۵۴] دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ه ش،، ص۱۴۷-۱۴۸.

[۵۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث ۱۳۸۷ه. ق چاپ دوم، ج۴، ص۵۰۲.

۱۱ – پیشنهاد یاری امام حسین

عبدالله بن زبیر قبل از خارج شدن امام حسین (علیه‌السّلام) از مکه به ایشان گفت: اگر می‌خواهی در مکه بمان و رهبری قیام را بر عهده بگیر و بدان که ما در حق تو خیرخواهی کرده، یاریت می‌نماییم و با تو بیعت می‌کنیم. امام در جواب او فرمودند: پدرم به من گفته است که در مکه، امیری است که حرمت خان خدا را می‌شکند و من نمی‌خواهم آن کس باشم. عبدالله بار دیگر گفت: اگر می‌خواهی اینجا بمان و این امر را به من واگذار کن و بدان که دستوراتت را اطاعت خواهیم کرد و نسبت به تو نافرمان نخواهیم بود. امام در پاسخ او فرمودند: این را نیز نمی‌خواهم.

[۵۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث ۱۳۸۷ه. ق چاپ دوم، ج۵، ص۳۸۴.

در خبر دیگری آمده است؛ هنگام خروج امام حسین (علیه‌السّلام) از مکه، عبدالله به دیدار ایشان آمد و گفت: اگر در مکه بمانی و سفیران و نمایندگان خود را به شهرها بفرستی و به شیعیانت در عراق بنویسی که نزد تو آیند و هنگامی که قدرت یافتی کارگزاران یزید را از مکه بیرون نمایی، من نیز تو را در این راه کمک خواهم نمود. اگر می‌خواهی به مشورت من عمل کنی، این کار را در همین جا (مکه) انجام ده، چرا که این مکان محل اجتماع مردم از نقاط مختلف است. این کار را انجام بده که به اذن خداوند به انجام خواهد رسید و امید آن را دارم که به خواسته‌ات برسی.

[۵۷] دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ه ش، ص۲۴۴.

البته عبدالله بن زبیر موافق حضور امام حسین (علیه‌السّلام) در مکه نبود و حضور امام را مانع پیشبرد برنامه‌های خود می‌دانست. دلیل این مطلب هم این بود که عبدالله می‌دانست تا زمانی که امام در مکه حضور دارند اقبال عمومی از او نخواهد شد و منزلت و جایگاه امام در منظر مردم بزرگ‌تر از اوست.

[۵۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث ۱۳۸۷ه. ق چاپ دوم، ج۵، ص۳۵۱.

[۵۹] دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ه ش، ص۲۲۹.

۱۲ – جدال با معاویه

معاویه در سال ۵۰ ه. ق به مدینه رفت و عبدالله بن جعفر، عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر را نزد خود خواند و به آنان گفت: من پیر شده‌ام و نزدیک است که از این دنیا رخت بربندم و قصد آن دارم که یزید را به جای خود به خلافت منصوب کنم. معاویه پس از سخنان خود، نظر این چهار نفر را در مورد جانشینی یزید خواستار شد. در این میان عبدالله بن زبیر به معاویه گفت: خلافت تنها از آن قریش است، چرا که آنان دارای اعمالی پسندیده، پدرانی شریف و فرزندانی کریم‌اند. او با یادآوری حضور افرادی چون ابن عباس و عبدالله بن جعفر و حتی خودش، و بیان اینکه امام علی (علیه‌السّلام) حسنین (علیه‌السّلام) را بر جای گذاشته‌اند، از معاویه خواست تقوای الهی را پیشه کند و از در انصاف وارد شود. (منظور عبدالله بن زبیر این است که: افراد ذکر شده شایستگی خلافت را دارند و با بودن آنها نوبت به یزید نمی‌رسد و معاویه باید یکی از آنان را به عنوان جانشین خود برای خلافت انتخاب نماید. .)

[۶۰] دینوری، ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۰ه ق چاپ اول، ج۱، ص۱۹۴-۱۹۵.

همچنین در نقلی دیگر آمده است؛ معاویه پیش از مرگ نامه‌ای به حاکم کوفه نوشت و از او خواست برای یزید از مردم بیعت بگیرد. مردم مخالفت کردند و ابن زبیر از جمله کسانی بود که به شدت با این مساله مخالفت کرد.

[۶۱] دینوری، ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۰ه ق چاپ اول، ج۱ص۱۹۹.

معاویه ناگزیر به مدینه آمد تا خود برای یزید از مردم بیعت بگیرد و جایگاه او را به عنوان جانشین خود مستحکم نماید. معاویه به همین منظور مجلسی ترتیب داد و بزرگان مدینه را برای حضور در جلسه دعوت کرد. اما خواست او عملی نشد و برخی از بزرگان مدینه با قصد معاویه به مخالفت برخاستند. در میان مخالفت‌های بزرگان مدینه، عبدالله بن زبیر نیز به پا خاست و مخالفت خود را با جانشینی یزید اعلام نمود. عبدالله از معاویه خواست از تعیین یزید به جانشینی برای خود پرهیز کند و به او گفت: به روش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عمل کن و مردم را آزاد بگذار تا خود خلیفه شان را انتخاب نمایند! در غیر این صورت همچون ابوبکر خلیفه‌ای از قریش برای آنان مشخص نما و یا همچون عمر شورایی تشکیل بده و کار تعیین خلیفه را به آنان بسپار!

[۶۲] دینوری، ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۰ه ق چاپ اول، ج۱ص۲۱۲.

۱۳ – عدم بیعت با یزید

یزید بن معاویه، پس از به قدرت رسیدن، از حاکم مدینه (ولید) خواست تا از حسین بن علی (علیه‌السّلام) ، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عباس، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن جعفر برای او بیعت بگیرد.

[۶۳] دینوری، ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۰ه ق چاپ اول، ج۱ص۲۲۵.

[۶۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر المحمودی، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۳۹۷ه. ق چاپ اول، ج۵، ص۲۲۹.

[۶۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث ۱۳۸۷ه. ق چاپ دوم، ج۵، ص۳۳۸.

نمایند حاکم مدینه شامگاه به درب خان عبدالله رفت و او را برای بیعت با یزید فراخواند. عبدالله از بیعت شبانه خودداری کرد و این مساله را به فردای آن روز موکول نمود. با فرا رسیدن صبح، عبدالله مخالفت خود را به منظور بیعت با یزید بن معاویه ابراز داشت و اعلام کرد: یزید فرد شایسته‌ای برای تصدی مقام خلافت نیست. عبدالله پس از اعلام نظر خود، شبانگاه مدینه را به قصد مکه ترک نمود

[۶۶] هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه۲، تحقیق محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبه الصدیق، ۱۴۱۴ه ق چاپ اول، ص۴۲-۴۳.

[۶۷] ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول ۱۴۱۵ه. ق، ج۴، ص۸۲.

و با ورود به مکه، خود را عائذ الله (پناه برند به حرم) نامید.

[۶۸] هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه۲، تحقیق محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبه الصدیق، ۱۴۱۴ه ق چاپ اول، ص۶۸.

[۶۹] مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ه. ق چاپ دوم، ج۳، ص۷۵.

در روایت ابن قتیبه نیز آمده است؛ یزید بن معاویه شخصی را به همراه ده نگهبان همراه کرد و از او خواست نزد عبدالله بن زبیر رفته و از او بیعت بگیرد و یا او را دستگیر کرده و نزد یزید ببرد. آن شخص نزد عبدالله رفت؛ ولی نه موفق شد از او بیعت بگیرد و نه او را دستگیر نماید.

[۷۰] دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ه ش، ص۲۶۲.

بار دیگر، یزید ده تن از بزرگان شام را برای راضی کردن ابن زبیر به نزد او فرستاد؛ ولی آنان هم کاری از پیش نبردند.

[۷۱] دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ه ش، ص۲۶۳.

عبدالله همچنان در مکه اقامت داشت تا اینکه امام حسین (علیه‌السّلام) مکه را به قصد عراق ترک کردند. پس از خروج امام، عبدالله بن زبیر تحریکات خود بر علیه حکومت اموی را آغاز کرد.

[۷۲] هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه۲، تحقیق محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبه الصدیق، ۱۴۱۴ه ق چاپ اول، ص۴۳.

( خلیفه بن خیاط در این باره می‌نویسد، هنگامی که یزید متوجه شد مردم مکه به بیعت با ابن زبیر تمایل بیشتری دارند تا او، به عبدالله پیشنهاد کرد در صورت بیعت، حکومت حجاز یا هر منطق دیگری را به ابن زبیر یا خاندان او واگذار خواهد کرد. اما عبدالله باز هم نپذیرفت. یزید هم خشمگین شد و سوگند خورد بیعت عبدالله را نمی‌پذیرد تا اینکه او را در غل و زنجیر ببیند.

[۷۳] ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفه بن خیاط، ص۲۵۲.

)

۱۴ – آغاز قیام

در مورد علت آغاز قیام عبدالله بن زبیر آمده است؛ هنگامی که امام حسین (علیه‌السّلام) در کربلا به شهادت رسیدند، عبدالله بن زبیر در مکه و در میان مردم به پا خاست و در مورد شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) و خیانت کوفیان این چنین سخن گفت: همانا مردم عراق جز عده‌ای کم، مردمی فاجراند و کوفیان بدترین مردم عراق‌اند. آنان حسین (علیه‌السّلام) را به عراق فراخواندند تا او را یاری نمایند و به حکومت خود برگزینند؛ اما هنگامی که نزد آنان رفت، بر او شوریدند و به او گفتند: یا دستت را در دستان ما بگذار تا تو را نزد ابن زیاد بن سمیه ببریم تا حکمش را در مورد تو اجرا نماید و یا اینکه مهیای جنگ شو!
به خدا سوگند حسین (علیه‌السّلام) می‌دانست که او و یارانش در مقابل دشمن اندکند. هر چند خداوند کسی را در مورد کشته شدنش آگاه نگردانیده است؛ اما بدانید که او مرگ با عزت را بر حیات با ذلت ترجیح داد. خداوند حسین (علیه‌السّلام) را رحمت کند و قاتل او را خوار نماید. به جانم سوگند؛ در مخالفت و عصیان این مردم نسبت به حسین (علیه‌السّلام) عبرتی است که کسی به آنها اعتماد نکند و به یاری آنها دل نبندد. با کشته شدن حسین (علیه‌السّلام) چگونه می‌توان به این مردم اعتماد نمود و سخنشان را باور کرد و عهد و پیمانی را از آنان پذیرفت؟ نه! آنان لیاقت این امر را ندارند.
عبدالله در ادام سخنانش به فضیلت‌های سیدالشهداء (علیه‌السّلام) اشاره نمود و با مقایس امام با یزید و طعنه به این حاکم فاسد اموی، گفت: به خدا حسین (علیه‌السّلام) کسی بود که در شب، بسیار نماز می‌خواند و در روز بسیار روزه می‌گرفت. او بیش از همه شایستگی حکومت داشت، چرا که دینداری و فضائلش از همگان بیشتر بود. به خدا سوگند حسین (علیه‌السّلام) به جای قرآن به غنا روی نمی‌آورد، آواز را جایگزین گری از ترس خدا نمی‌نمود، در عوض روزه داری شراب نمی‌نوشید و به جای آنکه ذکر خدا گوید به دنبال شراب نمی‌رفت.
با شنیدن این سخنان، یاران عبدالله به خروش آمدند و از او خواستند تا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.