پاورپوینت کامل عبد النبی نوری ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عبد النبی نوری ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عبد النبی نوری ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عبد النبی نوری ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint :
عبدالنبی نوری
عبدالنبی نوری (۱۲۵۴-۱۳۴۳ق) معروف به شیخ عبدالنبی نوری، حکیم، فقیه، اصولی و از مجتهدان شیعه در قرن سیزده و چهاردهم هجری قمری بود.
وی از علمایی چون میرزای شیرازی، میرزا ابوالحسن جلوه، محمدرضا قمشهای، میرزا حبیبالله رشتی، شیخ انصاری و دیگر بزرگان بهره برد. ایشان بعد از تحصیلات در عتبات عالیات و اخذ درجه اجتهاد به تهران آمده و به فعالیتهای علمی، تبلیغی و سیاسی اشتغال داشت و مرجعی برای حل مشکلات مردم بود. از جمله فعالیتهای سیاسی ایشان، حمایت از شیخ فضلالله نوری درباره مشروطه مشروعه و حمایت از شهید مدرس بود. از شیخ عبدالنبی چندین تالیف در موضوعات مختلف بر جای مانده است.
فهرست مندرجات
۱ – ولادت
۲ – تحصیلات
۲.۱ – در تهران
۲.۲ – در نجف
۲.۳ – در سامرا
۳ – فعالیتها در تهران
۳.۱ – فعالیتهای علمی و تبلیغی
۳.۲ – خاطرهای از آیتالله بدلا
۴ – شاگردان
۴.۱ – محمدطاهر تنکابنی
۴.۲ – محمدتقی آملی
۴.۳ – میرزا عبدالله تهرانی
۴.۴ – محمد ثابتی همدانی
۴.۵ – یدالله نظر پاک
۴.۶ – صدرالافاضل شیرازی
۴.۷ – سید محمدکاظم عصار
۴.۸ – سید محسن صدرالاشراف
۴.۹ – علیاکبر الهیان
۴.۱۰ – عبدالکریم امیری فیروزکوهی
۴.۱۱ – دیگر شاگردان
۵ – مقامات علمی و اخلاقی
۵.۱ – سخن بزرگان
۵.۲ – سخنان اعتمادالسلطنه
۶ – آثار
۷ – حمایت از مشروطه مشروعه
۸ – مبارزه با فساد
۸.۱ – قیام مردم علیه یهودیان
۸.۲ – رفع فتنه
۸.۳ – حمایت از شهید مدرس
۹ – فرزندان
۱۰ – رحلت
۱۰.۱ – مراسم تشییع
۱۰.۲ – مراسم ختم
۱۱ – پانویس
۱۲ – منبع
۱ – ولادت
عبدالنبی نوری در سال ۱۲۵۴ق. در روستای سراسب شهرستان نور متولد شد. پدرش ملا مهدی قبل از تولد این طفل دار فانی را وداع گفت. این کودک پنج بهار را پشت سر نهاده بود که مادرش هم درگذشت.
۲ – تحصیلات
عبدالنبی تحصیلات مقدماتی را از ملا اسماعیل و حاج میرزا محمد تنکابنی – داماد علامه محمدتقی نوری – فرا گرفت. منطق و معانی، بیان و تفسیر را هم آموخت و آنگاه به روستای بالرود مهاجرت کرد و به حوزه درسی میرزا هادی (پسر علامه نوری) حاضر شد. در مدت ۵ سال فقه، کلام و تفسیر را فرا گرفت. آنگاه به شهرستان آمل و سپس به بابل رفت و نزد مرحوم سعیدالعلماء مازندرانی به تلمذ پرداخت و به دلیل استعداد فوقالعاده مورد توجه وی قرار گرفت و آن عالم عامل تا پایان عمر به تعلیم و تربیت این نوجوان همت گمارد.
[۱] رئیسی، گلبرار، فرزانگان مازندران، ج۱، ص۴۳۶.
۲.۱ – در تهران
عبدالنبی برای کسب معلومات بیشتر به تهران رفت. نخست به محضر میرزا ابوالقاسم کلانتر شتافت تا معقول و منقول را نزدش بیاموزد.
میرزا ابوالقاسم کلانتر حکمت و فلسفه را خدمت ملا عبدالله زنوزی آموخته بود و در نجف از محضر صاحب ضوابط و شیخ انصاری برخوردار شده و در سال ۱۲۷۷ق. به تهران آمد و مرجع فتوا و تدریس شده بود و به نشر احکام و مبانی اعتقادی اشتغال داشت.
[۲] شیخ انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۱۴.
در چنین ایامی در میان کثیری از حکما و فلاسفه تهران آقا محمدرضا قمشهای، آقا علی مدرس و حکیم میرزا ابوالحسن جلوه زوارهای سه استاد کامل در حکمت به شمار میرفتند.
شیخ عبدالنبی نوری در مدرسه سپهسالار سابق (شهید مطهری کنونی) از درس آقا علی زنوزی (آقا علی حکیم) و آقا علی مدرس استفاده کرد. مدت تدریس اسفار وی در سه دوره هشت ساله ۲۴ سال به درازا میکشید و مرحوم شیخ عبدالنبی نوری با ظرفیت فکری و علمی ویژهای در این سه دوره طولانی حضور مییافت و بر معانی و مفاهیم فلسفه صدرایی مسلط شد.
[۳] میراث ماندگار، ج۲، ص۸۸.
[۴] حسنزاده، صادق، کلید خوشبختی، ص۵۸.
در اوج شهرت آقا علی حکیم، محمدرضا قمشهای که سالها در اصفهان عهدهدار تدریس فنون و حکمت بود، به تهران آمد و در حجره مدرسه صدر مسکن گزید. عبدالنبی نوری ضمن استفاده از محضر پرفیض این عارف وارسته، از زندگانی ساده و اخلاق و رفتار ویژهاش تاثیر پذیرفت و کوشید این شیوه را در مسیر حیات خویش عملی سازد. در این زمان حکیم جلوه در مدرسه دارالشفای تهران به تدریس شفای بوعلی سینا و برخی متون فلسفی دیگر مشغول بود و عبدالنبی راغب شد از پرتو اندیشههای این دانشور برخوردار گردد. تواضع، خوش محضری، تهذیب نفس و سلوک شرعی جلوه برای وی بسیار آموزنده و تاثیرگذار بود.
[۵] گلیزواره، غلامرضا، میرزا ابوالحسن جلوه حکیم فروتن، ص۱۴۴.
[۶] گلیزواره، غلامرضا، میرزا ابوالحسن جلوه حکیم فروتن، ص۱۰۰.
[۷] گلیزواره، غلامرضا، گلشن جلوه، ص۱۵.
[۸] مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۶۱۲.
میرزا ابوالقاسم عطار تهرانی برای شهید آیتالله دستغیب نقل کرده است که شیخ عبدالنبی نوری در سالهای آخر عمر حاج ملا هادی سبزواری، از محضر وی بهره برد.
[۹] دستغیب، سید عبدالحسین، داستانهای شگفت، ص۱۵۳.
۲.۲ – در نجف
عبدالنبی نوری برای تکمیل سطوح عالی فقه و اصول عازم نجف اشرف شد و در جوار حرم امام علی (علیهالسلام)، محضر پرفیض درس اصول حاج میرزا حبیبالله رشتی را درک کرد و با برخی ستارگان درخشان چون شیخ فضلالله نوری، حاج آقا نورالله اصفهانی، سید علیاکبر فال اسیری، آیتالله خالصی، سید محمد کاظم یزدی، آقا ضیاءالدین عراقی همدرس و همبحث شد و چنین ارتباط و انسی تاثیر بسزا در شکوفایی علمی و اعتلای اندیشه ایشان داشت.
[۱۰] مظفری، رضا، حدیث پارسایی، ص۹۹-۱۰۰.
[۱۱] مظفری، رضا، حدیث پارسایی، ص۱۱۴.
عبدالنبی نوری در نجف به حوزه درسی شیخ انصاری نیز راه یافت. آیتالله عبدالله جوادی آملی میگوید: استاد ما مرحوم آیتالله حاج شیخ محمدتقی آملی از استادش آیتالله حاج شیخ عبدالنبی نوری از استادش مرحوم شیخ مرتضی انصاری نقل کرده است که مرحوم شیخ چنین فرموده است: من به هیچ مطلبی نرسیدم مگر آنکه مرحوم صاحب جواهر به آن اشاره کرده است چه به صورت نفی و چه به شکل اثبات.
[۱۲] جمعی از نویسندگان، آیینه مهر (ویژه گرامیداشت بیستمین سالگرد رحلت علامه طباطبایی)، ص۲۴.
مرحوم عبدالنبی نوری از دانش میرزا حسین نوری هم استفاده کرد و به راهنمایی وی در منابع روایی و فقهی به تفحص و تحقیق پرداخت. همچنین از محضر این عالم نامدار به دریافت اجازهنامه روایی موفق گردید.
[۱۳] صحتی سردرودی، محمد، محدث نوری روایت نور، ص۱۰۲.
۲.۳ – در سامرا
شیخ عبدالنبی نوری پس از تحصیل در نجف اشرف، به سامرا رفت و به حوزه درس آیتالله حاج میرزا محمدحسن شیرازی راه یافت و به اخذ درجه اجتهاد نائل گشت.
[۱۴] رئیسی، گلبرار، فرزانگان مازندران، ص۴۳۷.
استاد محمد شریف رازی میگوید: نگارنده در محضر آیتالله حاج آقا حسن فرید بودم که ایشان نقل نمود آیتالله حاج شیخ عبدالنبی نوری میگفت وقتی در سامرا به بهرهمندی از محضر میرزای شیرازی اشتغال داشتم، برای گذران زندگی خویش از یکی از کسبه آن شهر که سنیمذهب بود جنس میگرفتم و آنگاه که از ایران برایم پول میرسید، طلب او را میپرداختم. مدتی گذشت و مبلغی نرسید و بدهکاری سنگین گشت. روزی از جلو مغازهی آن مرد کاسب عبور میکردم که مرا ندا داد و گفت: میدانی حسابت چقدر سنگین گردیده است. گفتم: نه. گفت: شصت لیره بدهکاری! گفتم: تا دو روز دیگر میپردازم اما وقتی از آنجا گذشتم، به فکر فرو رفتم که آخر تا دو روز دیگر چگونه میتوانم این وجه قابل توجه را تدارک ببینم. با آشفتگی و پریشانی به منزل رفتم. تا آنکه شب فرا رسید و من در بستر خواب قرار گرفتم. در عالم رویا مشاهده کردم در نجف اشرف هستم و فردی مرا صدا زد و گفت امیرمؤمنان (علیهالسّلام) تو را فرا خوانده است! بلادرنگ برخاستم و به حرم مطهر علوی مشرف گشتم. شگفت آنکه در آن لحظه دیدم حضرت نشسته است. سلام کردم و ایشان پاسخ مرا داد و آنگاه کیسهای محتوی شصت لیره تحویلم داد و فرمود برو با این مبلغ قرض خود را ادا کن. از شدت شادمانی در پوست خود نمیگنجیدم. ناگهان شاهد کرامت دیگری شدم زیرا امام کیسه دیگری عنایت نمود و فرمود این هم به همان میزان است و برای مخارج زندگی است. در حال برداشتن کیسهها بودم که از خواب برخاستم. در فکر خوابی که دیده بودم، به سر میبردم و تعبیر و تفسیر آن را در ذهنم میکاویدم که ناگهان شنیدم درب منزل را میزنند. بیرون آمدم و ملاحظه کردم خادم بیت آیتالله شیرازی است. او گفت: آقا دیشب شما را خواستهاند و من تاکنون عذر آوردهام و اکنون به سراغت آمدم، زود بیا! پس به محضر میرزای شیرازی شرفیاب شدم. شگفتا که دیدم بسان جدش امیرمؤمنان (علیهالسّلام) و با همان هیبت و شکوه نشسته است. سلام کردم و ایشان هم پاسخ مرا داد و فرمود: نزدیکتر بیا. میرزای شیرازی دست برد و کیسهای پولی بیرون آورد و خطاب به من فرمود، بیا با این شصت لیره بدهکاری خود را بپرداز. با خوشحالی آن را برداشتم که دیدم آقا کیسه دیگری داد. گفت این هم برای مخارج زندگیت در نظر گرفته شده است.
[۱۵] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۹، ص۳۱۵.
[۱۶] شریف رازی، محمد، کرامات صالحین، ص۲۷۲.
[۱۷] شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران، ص۱۰۶.
[۱۸] ربانی، اسدالله، فیض عرشی، ص۲۴۰.
[۱۹] دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، نشریه حوزه، ش۵۰، ص۲.
[۲۰] فقیه، فارس، کرامات علما، ص۷۵-۷۶.
۳ – فعالیتها در تهران
حاج شیخ عبدالنبی که پس از سال ۱۳۰۰ق. به سامرا رفته بود، پس از حدود پنج سال و به درخواست مردم، به تهران برگشت و به فعالیتهای آموزش، ارشادی، روی آورد. وی در حوالی سرچشمه و در خیابان سیروس سابق (شهید مصطفی خمینی کنونی) در مسجدی که به نام خودش معروف بود، سالها برای نشر حقایق اسلامی، معارف دینی و نشر کتب مذهبی همت گمارد.
[۲۱] جرفادقانی، محمد، علمای شیعه از کلینی تا خمینی، ص۳۵۶.
وی با درایت و احساس دلسوزی در انجام خواستههای مردم کوشا بود و همین تلاشها موجب شد بین وی و مردم اشتیاق قلبی همراه با احترام به وجود آید و اهالی تهران و سایر نواحی وی را به عنوان حامی محرومان بشناسند و توصیههای او را به جان و دل بپذیرند.
[۲۲] شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران، ص۱۰۷.
آیتالله شیخ عبدالنبی نوری نخست در محله عودلاجان از محلات تهران ساکن شد و در مسجد پیرزن تهران به اقامه جماعت، تدریس، وعظ و ارشاد همت گماشت و بعدها به دعوت مردم به سرچشمه رفت که این مسجد نیز پایگاه علمی، عبادی و فرهنگی او به شمار میرفت.
۳.۱ – فعالیتهای علمی و تبلیغی
شیخ عبدالنبی بعد از رحلت میرزای شیرازی و شهادت شیخ فضلالله نوری عالیترین مقام علمی و اجتماعی تهران را به خود اختصاص داد و خانه و مسجدی که در آن اقامه جماعت مینمود، محل رفع دعاوی، قضاوت، فتوا، درس، بحث، وعظ و تبلیغ شد. گروهی از طلاب برجسته حوزه، از درسهای فقه، اصول و فلسفهاش در صبح و عدهای از مردم از بیاناتش در شامگاه بهره میبردند، حتی برخی که حوزه تدریس داشتند خود را از بحثهای معقول و منقول این عالم وارسته بینیاز نمیدیدند.
[۲۳] شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۳ ص۱۲۴۲.
[۲۴] آقا بزرگ تهرانی، نقباء البشر، ج۳، ص۱۲۴۲.
حوزه درسش که غالبا در مدرسه میرزا محمود تشکیل میگردید، مجمع ارباب فضل و کمال و علماء والامقام بود.
[۲۵] شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران، ص۱۰۶.
آیت الله عبدالنبی نوری در تهران جلسات متعدد علمی و ارشادی دایر و با تدریس بیوقفه شاگردان زیادی را تربیت کرد. در زمانی که در تهران انجمنهای زیادی بنیان نهاده شد، حاج شیخ عبدالنبی نوری همراه اکثر ائمه جماعت تهران، هیات علمیهای تشکیل داد که منشی و مهر مخصوص داشت و به طرز جالبی سازماندهی شده بود و در ضمن توجه به بنیانهای علمی در مسائل سیاسی، اجتماعی و حکومتی تاثیرگذار بود و این حرکت قبل از مشروطه صورت گرفت که از آیندهنگری و خوشفکری ایشان حکایت دارد.
[۲۶] کاتوزیان، محمدعلی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ص۵۲۶.
۳.۲ – خاطرهای از آیتالله بدلا
آیتالله سید حسین بدلا در خاطرات خود مینویسد: یکی از بزرگان تهران که البته به قم نیامد، ولی با پشتوانه حوزه در تهران مشغول فعالیت بود، آقای شیخ عبدالنبی نوری میباشد. ایشان در مسجدی که در محله سرچشمه بود، نماز جماعت اقامه میکرد و منبر میرفت و هنوز هم نوهها و بازماندگان ایشان در آنجا مشغول کارهای فرهنگی و تبلیغی هستند… مرحوم پدرم به آقا شیخ عبدالنبی علاقهمند بود و این مربوط به ایامی است که هنوز مرحوم آقای کاشانی در تهران موقعیت سیاسی و اجتماعی بدست نیاورده بود. پدرم پای منبر وی شرکت میکرد و بعد جملاتی را از وی اینجا و آنجا نقل میکرد.
[۲۷] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، هفتاد سال خاطره از آیتالله بدلا، ص۱۸۸.
۴ – شاگردان
در این بخش به زندگی شاگردان شیخ عبدالنبی اشاره میشود.
۴.۱ – محمدطاهر تنکابنی
میرزا محمدطاهر تنکابنی با اینکه از بزرگان فلسفه و اعلام عرفا و فقها بود، به حوزه درسی شیخ عبدالنبی نوری میرفت. علامه شعرانی نوشته است: جناب حاج شیخ عبدالنبی نوری در اواخر عمر بر اثر ضعف چشم قادر بر مطالعه کتاب نبوده، میرزا طاهر تنکابنی که خود نامور در معقول و منقول بود، به مجلس درس وی حاضر میگردید و هر روز کتاب اسفار ملاصدرا را به مقدار یک درس قرائت میکرد و شیخ صرفا مستمع مطالب خوانده شده بود که همین خواندن و گوش کردن به منزله مطالعه نمودن شیخ عبدالنبی بود. سپس شروع مینمود برای شاگردان مقصود و مراد صاحب اسفار را تقریر کردن، آنچنان که میرزا طاهر مورد اشاره یکپارجه گوش میشد و با دقت مطالب مطرح شده را مورد توجه قرار میداد.
[۲۸] حسنزاده آملی، حسن، در آسمان معرفت، ص۱۹۷.
[۲۹] هزار، علیرضا، دانشمندان و مشاهیر حرم حضرت عبدالعظیم حسنی و شهر ری، ج۲، ص۵۴۰-۵۴۱.
۴.۲ – محمدتقی آملی
آیتالله جوادی آملی در بیاناتی گفته است: محمدتقی آملی در سن ۳۶ سالگی از آیتالله شیخ عبدالنبی نوری اجازه اجتهاد گرفت.
[۳۰] حسنزاده آملی، حسن، شرح حال دو حکیم فقیه، کیهان اندیشه، شماره ۵۴.
[۳۱] حسنزاده آملی، حسن، در آسمان معرفت، ص۱۹۵.
[۳۲] حسنزاده آملی، حسن، در آسمان معرفت، ص۲۱۰.
[۳۳] حسنزاده، صادق، کلید خوشبختی، ص۹۷.
[۳۴] مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۶۱۲.
[۳۵] حسنزاده، صادق، در جستجوی استاد، ص۱۸-۱۹.
۴.۳ – میرزا عبدالله تهرانی
حاج میرزا عبدالله تهرانی، نواده دختری میرزا مسیح مجتهد استرآبادی بود. همزمان با تحصیل حکمت و فلسفه، فقه و اصول را از شیخ عبدالنبی نوری آموخت. در سال ۱۳۲۹ق. در بازگشت از سفر حج در نجف رحل اقامت افکند و از محضر میرزای نایینی، آیتالله شریعت اصفهانی، سید احمد کربلایی و دیگران استفاده برد و در سال ۱۳۳۳ق. به تهران آمد. مدتها امامت مسجد جامع تهران را عهدهدار بود و تا سال ۱۳۹۱ق. به اقامه نماز جماعت، تدریس و ارشاد و سایر وظایف دینی اشتغال داشت و در این سال به سرای باقی شتافت و پیکرش در جوار امامزاده حمزه ری دفن گردید.
[۳۶] گلیزواره، غلامرضا، میرزا مسیح مجتهد و فتوای شرف، ص۴۶-۴۸.
۴.۴ – محمد ثابتی همدانی
میرزا محمد ثابتی همدانی در یکی از روستاهای همدان دیده به جهان گشود و پس از گذراندن مراحل مقدمات و سطح در همدان، برای ادامه تحصیل به تهران و سپس به قم آمد و از استادانی چون حاج شیخ علی مدرس و حاج شیخ عبدالنبی نوری بهره برد. وی در سال ۱۳۱۵هـ. ش. به دعوت مردم همدان به آن شهر رفت و در دی ماه ۱۳۲۴هـ. ش. در ۵۱ سالگی درگذشت و در قم مقدس به خاک سپرده شد.
[۳۷] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، هفتاد سال خاطره از آیتالله بدلا، ص۷۴.
۴.۵ – یدالله نظر پاک
آیت الله حاج میرزا یدالله نظر پاک، تحصیلات مقدماتی را نزد پدرش شیخ یوسف کجوری، و میرزا علی آقا کجوری به پایان رسانید و به توصیه آنان در سال ۱۲۷۵هـ. ش. روانه تهران گردید و فقه و اصول را در محضر شیخ عبدالنبی نوری تکمیل کرد و به درجه اجتهاد رسید، همزمان خوشهچین خرمن اندیشههای شیخ جعفر گلپایگانی در فقه، اصول و کلام بود و حکمت و فلسفه را از شیخ علی نوری و میرزا محمدطاهر تنکابنی آموخت و به عنوان مدرسی توانا، مورد توجه دیگران قرار گرفت.
او در کنار تربیت شاگردانی دانشور به تالیف آثار علمی روی آورد و در طبقه دوم مدرسه سپهسالار که محل اقامتش بود، کتابخانهای از آثار متنوع علمی و دینی فراهم آورد. آیتالله میرزا هاشم آملی شاگرد برجسته اوست. وی در سال ۱۳۲۳هـ. ش. مصادف با روز عاشورا دیده از جهان فروبست.
[۳۸] احمدرضا ذوالفقار خزایی و دیگران، شرححال آیتالله نظرپاک، ، فصلنامه ره توشه، ش ۱ – ۲، ص۲۰۶-۲۰۸.
۴.۶ – صدرالافاضل شیرازی
صدرالافاضل شیرازی در فقه و اصول، کلام و حکمت، ریاضی حوزه درسی شیخ عبدالنبی نوری را غنیمت شمرد و در این رشتهها به کمالاتی رسید و برخی از آنها را نزد دیگر استادان تکمیل کرد.
[۳۹] نصیر امینی، فخرالدین، شرححال صدرالافاضل شیرازی متخلص به دانش، ج۳.
۴.۷ – سید محمدکاظم عصار
سید محمدکاظم عصار از برجستهترین حکما و مشاهیر معاصر به شمار میرود. در ۲۹ سالگی به اجتهاد رسید و حوزه درسی مستقل در معقول و منقول داشت. با وجود آنکه شرایط برای رسیدن وی به مقامهای اجتماعی، فرهنگی و شرعی در نجف اشرف فراهم بود، به تهران آمد و به تدریس پرداخت. او سطوح فقه، اصول و کلام را نزد میرزا مسیح طالقانی، شیخ محمدرضا نوری، سید محمد تنکابنی، سید عبدالکریم مدرس لاهیجانی و شیخ عبدالنبی نوری آموخت.
[۴۰] نامه فرهنگستان علوم، ش ۱۰ – ۱۱، ص۱۱۷-۱۱۸.
۴.۸ – سید محسن صدرالاشراف
سید محسن صدرالاشراف متولد ۱۲۸۸ق. (۱۲۵۰هـ. ش.) است. در نوجوانی به تهران آمد و به تحصیل فقه، اصول، کلام و حکمت الهی نزد استادان این فنون پرداخت. در خاطرات خود مینویسد: «شیخ عبدالنبی علوم گوناگون را خوب میدانست و در فقه تبحر داشت. من در درس او مدتی حاضر میگردیدم.»
[۴۱] صدر، محسن، خاطرات صدرالاشراف، ص۶۵.
۴.۹ – علیاکبر الهیان
آیت الله شیخ علیاکبر الهیان فرزانهای وارسته و دانشمندی عارف بود که فقه و اصول را از محضر شیخ عبدالنبی نوری آموخت.
[۴۲] منصوری، خلیل، آیت عرفان، ص۶۱.
۴.۱۰ – عبدالکریم امیری فیروزکوهی
عبدالکریم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 