پاورپوینت کامل شریعت حضرت ابراهیم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شریعت حضرت ابراهیم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شریعت حضرت ابراهیم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شریعت حضرت ابراهیم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
دین حنیف
دین حنیف، دینی که کژی در آن نیست «حنف» در اصل به معنای میل است و «حنیف» کسی است که بر آیین حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) است و آیین او را از آنرو حنیف گفتهاند که به باطل میل نداشته است.
[۱] طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، ج۵، ص۴۱.
فهرست مندرجات
۱ – چکیده
۲ – سخن آغازین
۳ – معنای حنیف
۳.۱ – معنای لغوی
۳.۲ – معنای اصطلاحی
۳.۲.۱ – مصداقهای حنیف
۴ – حنیف در ادبیات عرب
۵ – حنفا پیش از اسلام
۵.۱ – جنبش مخالف با سنتهای جاهلی
۵.۲ – نظر شرقشناسان
۵.۳ – احتمال دیگر درباره حنفا
۶ – کاربرد قرآنی
۶.۱ – کلمه حنیف در قرآن
۶.۲ – کلمه ابراهیم در قرآن
۶.۳ – دین حنیف از نظر قرآن
۶.۴ – واژه ملت و امت در آیات
۶.۴.۱ – منظور آیات
۶.۵ – اسلام همان دین حنیف
۶.۶ – تکاملی بودن ادیان
۶.۶.۱ – دین جهانی
۷ – حنفاء و اسلام
۷.۱ – فهرست نام حنفا
۷.۱.۱ – قس بن ساعده ایادی
۷.۱.۲ – زید بن عمرو بن نفیل
۷.۱.۳ – ورقه بن نوفل بن اسد
۷.۱.۴ – عبیدالله بن جحش
۷.۱.۵ – قیس بن عبدالله
۷.۱.۶ – عامر بن ظرب عدوانی
۷.۱.۷ – صرمه بن ابی انیس
۷.۱.۸ – بحیری راهب
۷.۱.۹ – ابوعامر راهب
۷.۱.۱۰ – عثمان بن حویرث
۷.۱.۱۱ – امیه بن ابیالصلت ثقفی
۸ – وجه نامگذاری اسلام به آئین حنیف
۹ – مراد از فطرتالله در قرآن
۱۰ – شرقشناسان و حنفا
۱۱ – نتایج
۱۲ – پانویس
۱۳ – منبع
۱ – چکیده
در زمان ظهور اسلام، مردم جزیرهالعرب با ادیان مختلفی چون یهودیت، مسیحیت، حنیف و بتپرستی آشنا بودند. در این زمینه پرسشی مطرح است که آیا حنیف نیز یک دین فراگیر و جهانی بوده است. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیش از اسلام بر چه دینی بودهاند؟ اگر دین مسیحیت پیش از اسلام به عنوان دینی جهانی مطرح بوده، آیا پیامبر نیز پیرو دین مسیحیت بوده است یا خیر؟
با توجه به اهمیت و جایگاه دین حنیف و پرسشهای مطرح شده در این زمینه، تلاش این نوشتار بر آن است تا با بررسی معنای لغوی و اصطلاحی آن در آیات، روایات و منابع دیگر و همچنین بررسی منابع تاریخی و حدیثی به پژوهش درباره دین حنیف، ماهیت آن و پاسخ به برخی از پرسشهای مرتبط با آن بپردازد.
۲ – سخن آغازین
پیروان دین حنیف پیش از بعثت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جزیرهالعرب دارای جایگاه دینی ممتازی بودند که به توحید و دوری از اموری همانند شرک و بتپرستی و انجام آدابی چون حج شهرت داشت. در آن زمان بتپرستی و پرستش خدایان چندگانه رواج فراوانی داشت و پایبندی به توحید و دوری از شرک اندک بود. گرچه ادیان یهود و مسیحیت نیز که پرچمدار توحید بودند، در آن جامعه حضوری آشکار داشتند و پیروان آن خود را از بتپرستی دور میدانستند، اما یکی دیگر از ادیان مطرح دین حنیف بود که در مکه و برخی مناطق دیگر پیروانی داشت.
علی (علیهالسّلام) وضعیت اعتقادی و فرهنگی مردم جزیرهالعرب پیش از اسلام را چنین ترسیم میفرمایند:
پدران رفتند و پسران جای آنان را گرفتند تا آنکه خداوند، محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را مبعوث گرداند و چرخش رسالت را به پایان رساند و وعده حق را محقق گرداند، طومار نبوت او به مهر پیامبران ممهور، و نشانههای او در کتاب آنان مذکور و مقدم او بر همه مبارک و موجب سرور گردید؛ درحالی که مردم هر دسته به کیشی گردن نهاده و هر گروه پی خواهشی افتاده و در خدمت آیینی ایستاده، یا خدای را همانند آفریدگان دانسته، یا صفتی که سزای او نیست بدو بسته، یا به بتی پیوسته و از خدای گسسته بودند. پروردگار آنان را بدو از گمراهی به رستگاری کشاند و از تاریکی نادانی رهانید.
[۲] امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، خطبه اول، ص۶، ترجمه دکتر سیدجعفر شهیدی.
و این هنگامی بود که مردم به بلاها گرفتار بودند و رشته دین سست و نااستوار و پایههای ایمان ناپایدار، چراغ هدایت بینور، دیدهای حقیقتبینی کور، همگی به خدا نافرمان، فرمانبر و یاور شیطان، از ایمان رو گردان، پایههای دین ویران، شریعت بینام و نشان، راههایش پوشیده و ناآبادان؛ دیو را فرمان بردند و به راه او رفتند و چون گله که به آبشخور رود پی او گرفتند…
[۳] امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، خطبه۲، ص۸، ترجمه دکتر سیدجعفر شهیدی.
و نیز درباره بعثت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و وضعیت مردم آن زمان فرمودند:
او را هنگامی فرستاد که پیامبران نبودند و مردمان در خوابی دراز میغنودند، اسب فتنه در جولان، کارها پریشان، آتش جنگها فروزان، جهان تیره، فریب دنیا بر همه چیره، باغان افسرده، برگ آن زرد و پژمرده، از میوههایش نومید، آبش در دل زمین ناپدید، نشانههای رستگاری ناپیدا، علامتهای گمراهی هویدا…
[۴] امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، خطبه۸۹، ص۷۲، ترجمه دکتر سیدجعفر شهیدی.
بتان همه جا برپا، پای تا سر آلوده به خطا، تا آنکه خدای، محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را برانگیخت تا مردمان را بترساند و فرمان خدا را چنان که باید برساند.
[۵] امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، خطبه۲۶، ص۲۶، ترجمه دکتر سیدجعفر شهیدی.
این گزارش اجمالی از باورهای عصر جاهلی چنان مینمایاند که توحید و باورهای الهی از میان مردمان این منطقه رخت بربسته و باورهای نادرست و شرک آلود فراگیر بوده است. در این حالت خداوند برای اصلاح مردمان و هدایت آنان به رستگاری، پیامبری فرستاد.
هدف این نوشتار، تبیین مناسبات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با پیروان دین حنیف است. یکی از مسائل مطرح، ارتباط پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با حنفا و تاثیرپذیری ایشان از آیین و افکار آنان است. مسئله دیگر دین پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیش از اسلام است و اینکه آیا بر دین حنیف بودهاند یا خیر؟ آیا چون دین پیش از اسلام مسیحیت بوده، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز (بر اساس تکاملی بودن ادیان و اینکه همه انسانها میبایست پیرو آن دین باشند) مسیحی بودهاند؟ و در غیر این صورت، مسئله تکامل ادیان چگونه تبیین خواهد شد؟
پاسخ این پرسشها و بسیاری دیگر از این نوع، نیاز به پژوهش گستردهتری دارد و این نوشتار در پی دست یافتن به تبیین مختصری در اینباره است. گرچه کتابهای تاریخی و منابع مربوط به دوران پیش از اسلام جزیرهالعرب، از منابع مهم و ضروری پژوهش در اینباره است، اما یکی از منابع مهم قرآن میباشد؛ زیرا آیات چندی درباره حنفا و ابراهیم خلیل (علیهالسّلام) نازل شده که دقت در شاَن نزول و معنای آنها تاثیر قابل توجهی در تبیین این مسئله خواهد داشت.
نکته درخور توجه این است که معنای کلمه «حنیف» در زمان مورد بحث چه بوده است؟ آیا معنای آن با درک امروزی تفاوت داشته است؟ برآنیم که در این نوشتار، با توجه به معنای لغوی و اصطلاحی و بر اساس گزارشهای موجود در منابع تاریخی، روایی و تفسیری، نگاهی اجمالی به این مسئله بیفکنیم.
۳ – معنای حنیف
نخستین مسئلهای که در اینباره مطرح است، تبیین معنای حنیف است. آنچه بیش از همه سزاوار دقت است، شناخت معنای عرفی این کلمه در زمان مورد بحث است. آیا از این کلمه همین معنای ارائه شده در منابع تاریخی و تفسیری به ذهن مردمان آن روزگار خطور میکرده و یا تفاوت معنا داشته است؟ اکنون به بررسی معنای لغوی و اصطلاحی این کلمه با توجه به مشتقات آن خواهیم پرداخت.
کلمه «حنیف»، به معنای توحید فطری و روش و منش انبیای الهی- به ویژه حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) دوازده بار در قرآن آمده است و نقطه مقابل شرک است.
[۶] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۷۳.
میان حنیف و فطرت ، پیوندی هست.
[۷] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۷۳.
[۸] انعام/سوره۶، آیه۱۶۱.
[۹] نحل/سوره۱۶، آیه۱۲.
[۱۰] نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۳.
[۱۱] زکار، سهیل، المعجم الموسوعی للدیانات، ج۱، ص۳۴۰۰.
خداوند درباره او میفرماید: «ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی؛ بلکه مسلمانی حنیف بود و از مشرکان نبود.»
[۱۲] آل عمران/سوره۳، آیه۷.
با تتبع فراوان در منابع، معانی مختلفی برای کلمه حنیف و حنفا مشاهده گردید که در ذیل میآید:
اسم برای «اشخاص به ویژه برخی زنان، مانند الحنفاء بنت ابی جهل بن هشام».
[۱۳] ابن سعد، محمد بن سعد، طبقاتالکبری، ج۵، ص۳۳.
[۱۴] ابن سعد، محمد بن سعد، طبقاتالکبری، ج۸، ص۲۰۶.
[۱۵] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۲.
نام «صابئان ابراهیمی» که خود را پیرو ابراهیم (علیهالسّلام) میدانستند و صحفی به او نسبت میدادند و در روم زندگی میکردند.
[۱۶] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۴۷.
[۱۷] ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۳۲.
نام برای کسانی که به «سنتهای ده گانه ابراهیم (علیهالسّلام)» عمل میکردند.
[۱۸] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۲۲۲.
نام برای «ماء بنی معاویه».
[۱۹] یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجمالبلدان، ج۲، ص۳۱۱.
[۲۰] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج۹، ص۵۸.
نام برای «فرس».
[۲۱] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج۹، ص۵۸.
صفت برای «خشب مصرعه».
[۲۲] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج۸، ص۸۰.
صفت برای «سبعه املاک» در حدیث.
[۲۳] ابوالربیع حمیری کلاعی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ج۱، ص۱۳۲.
مسلمانی که از ادیان دیگر به حق میگراید.
[۲۴] طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱، ص۴۸۰.
[۲۵] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۱، ص۱۴۴.
صفت برای «ابراهیم (علیهالسّلام)».
[۲۶] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه والنهایه، ج۱، ص۱۹۴.
[۲۷] شامی، محمد بن یوسف، سبلالهدی، ج۴، ص۶۶.
نام برای «وثنیهای عرب جاهلی».
[۲۸] طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۰، ص۲۸۶.
[۲۹] طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۳، ص۲۵۳.
به معنای «دوری از شرک» و رجوع به توحید.
[۳۰] ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۵۹۱.
به معنای «حجاج خانه خدا».
[۳۱] طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ج۳، ص۱۰۶.
به معنای «استقامت بر دین ابراهیم (علیهالسّلام)».
[۳۲] طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ج۳، ص۱۰۷.
به معنای «استعداد قبول حق و اعتدال در دین».
[۳۳] طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱، ص۴۸۰.
[۳۴] طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۲، ص۳۳۹.
[۳۵] طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، ج۵، ص۴۰.
کسانی که به «سنت ختنه» پایبند هستند.
[۳۶] طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ج۳، ص۱۰۷.
به معنای «طهارت از معاصی و گناهان».
[۳۷] طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، ج۵، ص۴۱.
به «پرستندگان نجوم» اطلاق میشود.
[۳۸] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۵۰.
به معنای «اخلاص»؛ «مُخلِصینَ لَه الدّینَ حُنَفاءَ».
[۳۹] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدرالمنثور، ج۳، ص۳۰۶.
اگر تنها بیاید، به معنای «اسلام» است و اگر با کلمه اسلام همراه گردد، به معنای «حجاج خانه خدا» است.
[۴۰] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۱۴.
همانطور که مشاهده میشود، ظاهراً معانی ۱، ۴، ۵، ۶ و ۷ از بحث خارجاند و سایر معانی در مورد دینداران و نوع دین آنان است.
۳.۱ – معنای لغوی
فراهیدی آورده که «الحنف میل فی صدر القدم» است و به کسی که قدم او انحراف داشته باشد، «احنف» میگویند.
[۴۱] فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۳، ص۲۴۸.
همچنین در لغت به کسی که در پایش کژی باشد «حنیف» گویند. در لسانالعرب آمده است: «حنف الحنف فی القدمین اقبال کل واحده منهما علی الاخری بابهامها وکذلک هو فی الحافر فی الید والرجل».
[۴۲] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۹، ص۵۶.
راغب در مفردات غریب القرآن آورده است: «الحنف هو میل عن الضلال الی الاستقامه والجنف میل عن الاستقامه الی الضلال… وجمعه الحنفاء وتحنف فلانای تحری طریق الاستقامه»؛ بر این اساس، حنیف کسی است که از ضلالت به استقامت، استواری و هدایت میل کند.
[۴۳] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات غریب القرآن، ص۱۳۳.
یکی از معانی «الحنف» استقامت است و به همین خاطر دین ابراهیم (علیهالسّلام) را حنیف نامیدند. فردی را که پاهای منحرفی (کج) دارد نیز به دلیل استقامت بر چنین پایی «احنف» نامیدهاند.
[۴۴] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۴۰.
در مورد ریشه کلمه حنیف نظریههای مختلفی وجود دارد. برخی از نویسندگان مانند مسعودی، حنفا را همان صابئان برشمرده و آن را کلمهای سریانی از ریشه «حنیفو» میداند که به شخصی به نام صابی بن متوشلخ بن ادریس یا صابی بن ماری میرسد که در زمان ابراهیم خلیل (علیهالسّلام) میزیسته است.
[۴۵] مسعودی، علی بن حسین، التنبیه والاشراف، ص۷۹.
از پژوهشگران معاصر، برخی آن را غیر عربی و نولدکه آن را سریانی میداند. آرتور جفری مینویسد این کلمه در اغلب شعرهای عربی مقارن صدر اسلام به معنای «مسلم» به کار رفته است و در معدودی از شعرهای پیش از اسلام به معنای مشرک است. مونتگمری وات هم مانند نولدکه، احتمال سریانی بودن این کلمه را میدهد.
[۴۶] دائره المعارف تشیع، ج۶، ص۵۳۹.
کلمه حنیف در آرامی (کنعانی) معنای منافق و کافر داشته و مسیحیان نیز آن را به همین معنا به کار میبردند؛ به گونهای که حتی پادشاه عیسوی اسپانیا در حدود سال ۵۹۰م در نامهای که به سلطان المهاد مینویسد، همین اصطلاح را به کار برده است.
[۴۷] دائره المعارف اسلام، ص۱۳۳، به نقل از صحیفه مبین، ش۲۳، دین حنیف از دیدگاه قرآن.
در میان مستشرقان آقای هرشفلد معتقد است که «تحنت» به معنای نماز خدا و عبرانی است. لیال و داچ هم آن را مشتق از عبری دانستهاند. ولهاوزن آن را به معنای یک عیسوی زاهد، دخویه به معنای کافر، مارگلیوث به معنای یک مسلمان و نولدکه و بوهل آن را مشتق از «تحنث» میدانند و ریشه عبری آن را به کلی رد میکنند.
[۴۸] دائره المعارف اسلام، ص۱۳۳، به نقل از صحیفه مبین، ش۲۳، دین حنیف از دیدگاه قرآن.
در میان نویسندگان مسلمان، طبری آن را به معنای تبرر (فرمان بردن) میداند. به گفته ابن اثیر در نهایه و طریحی در تفسیر غریب القرآن و نیز ابن منظور در لسان العرب، به حج، ختان، مخلص و استقامت بر دین ابراهیم (علیهالسّلام)، حنیف گفته میشود.
[۴۹] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۱۴۹.
[۵۰] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۹، ص۵۷.
همچنین در برخی منابع به کسی که از دین باطل به اسلام (دین مستقیم) تمایل یابد، حنیف گفته شده است.
[۵۱] طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، ج۵، ص۴۰.
[۵۲] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۴۰.
[۵۳] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۱۲، ص۵۵.
[۵۴] شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج۱، ص۱۷۰.
ابن هشام «تحنث» را از «تحنف» میگیرد و در اینباره استدلالی به کار میبرد و میگوید:
در تلفظ عربی بسیار اتفاق میافتد که حرف «ث» به «ف» تبدیل شود؛ همچنان که به «جدث» به معنای قبر «جرف» هم گفته میشود و یا اینکه گاهی عرب به جای «ثم» تعبیر «فم» را به کار میبرد. بنابراین «تحنث» همان «تحنف» به معنای حنیف شدن و از حنفا قرار گرفتن است.
[۵۵] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، سیره ابن هشام، ج۱، ص۲۳۵.
اما ابوذر خشنی شارح سیره ابن هشام، نظر او را رد کرده و گفته است:
بهتر است تحنث را چنین معنا کنیم که به معنای خروج از حنث میباشد همانطور که «اثم» به معنی گناه و «تاثم» به معنای خروج از گناه است؛ زیرا باب تفعل برای خروج از معنای فعل میآید؛ از اینرو «حنث» هم که به معنای گناه است، وقتی به باب تفعل برود، به معنای بیرون رفتن از گناه است و نیازی به استدلال ابن هشام برای توجیه معنای تحنث نیست.
[۵۶] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، سیره ابن هشام، ج۱، ص۲۳۵.
نتیجه چنین است که در حنیف معنای میل به حق و خیر و دوری از کژی و ناراستی همراه با استقامت بر این رویکرد، نهفته است.
۳.۲ – معنای اصطلاحی
اخفش میگوید: حنیف مسلم است و در زمان جاهلیت به هر کسی که به سنت ختنه و حج خانه خدا عمل میکرد «حنیف» گفته میشد؛ زیرا عربها به سنتهای دیگر ابراهیم (علیهالسّلام) عمل نمیکردند؛ از اینرو به عمل کننده این دو سنت حنیف میگفتند.
[۵۷] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۹، ص۵۷.
گفته دیگر چنین است: هر کسی استقبال به خانه خدا را قبول کند و بر دین ابراهیم (علیهالسّلام) باشد حنیف است. سخن دیگر نیز این است: هر کس در امر خدا تسلیم باشد و هیچ مخالفتی نکند، حنیف است.
[۵۸] فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۳، ص۲۴۸.
باور و عمل به دستورهای دین ابراهیم (علیهالسّلام) سنجه حنیف بودن است و اگر حاجیان و پایبندان به سنت ختنه را نیز حنیف نامیدند، برای اشاره به این است که این اشخاص به دین ابراهیم (علیهالسّلام) معتقد هستند. اما پایبندی به دو سنت ختنه و حج نمیتواند دلیلی بر حنیف بودن باشد؛ زیرا ختنه در میان یهود نیز رواج داشت و سنت حج نیز در میان مشرکان عمل میگردید؛ پس در این صورت میبایست این دو گروه نیز از حنفا باشند، ولی کسی به آن قائل نیست.
[۵۹] طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ج۳، ص۱۰۷.
در نزد عرب هر کس بر دین ابراهیم (علیهالسّلام) بود به او حنیف میگفتند و بتپرستان نیز در زمان جاهلیت خود را حنیف و پیرو دین ابراهیم (علیهالسّلام) میانگاشتند. اما پس از بعثت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مطرح شدن دین اسلام، پیروان اسلام حنیف نامیده شدند. اما اینکه «حنیف» بر عربهای بتپرست نیز اطلاق میشد، به این دلیل بود که آنان از دستورهای آیین ابراهیمی فقط به دو سنت ختنه و حج پایبند بودند و آن را برای حنیف بودن کافی میدانستند.
[۶۰] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۹، ص۵۷.
برخی معتقدند که عمرو بن لحی عرب را به پرستش بت دعوت کرد، در حالی که پیش از این به نام حنفا شناخته میشدند و پس از این نیز همین نام بدون مفهوم بر آنان باقی ماند و حنیف نامی برای بتپرستان گردید. اینان به برخی سنتهای صابئان مانند غسل جنابت و برخی از افکار برهمیه مثل قول به انواء و دهر باور داشتند همانگونه که به سنتهای ختنه و حج ابراهیمی نیز عمل مینمودند.
[۶۱] طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۳، ص۳۶۲.
در پی خواهد آمد که در یکی از آیات شریف قرآن نیز آمده است: «مُسْلِماً غَیْر مشرکین به». به تعبیری آیه شریفه این معنا را میرساند که به دلیل حنفا نامیدن بتپرستان، اتهام شرک را از مسلمانان میزداید و حنیف واقعی را مسلمانان میداند.
گفته دیگر درباره کاربرد «حنفاء» این است که اگر کلمه «الحنیف» و «المسلم» با هم ذکر شوند به معنای حج کننده است و اگر جداگانه آمدند به معنای مسلمان میباشد.
[۶۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۱۴.
یعقوبی در کتاب تاریخ خود نیز در داستان شاؤل (طالوت) آورده که او داود را به جنگ حنفای ستاره پرست میفرستاد و او همیشه پیروز بود.
[۶۳] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۴۹.
او میگوید:
برخی پادشاهان یونانی و رومی بر دین صابئان بودند که به آنان حنفا گفته میشد و آنان به خدا و پیامبرانی مانند «اورانی»، «عابیدیمون» و «هرمس» باور داشتهاند.
[۶۴] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۴۷.
ابن العبری میگوید:
یونانیها صابئی بودند که ستارهها را بزرگ میداشتند و بر بتپرستی بودند.
[۶۵] ابن العبری، غریغوریوس بنهارون، تاریخ مختصر الدول، ص۵۷.
او در جای دیگر میگوید:
قسطنطینوس دین مسیح را برپا داشت و دین صابئه را ترک کرد و شهر بیزانس را تاسیس نمود.
[۶۶] ابن العبری، غریغوریوس بنهارون، تاریخ مختصر الدول، ص۶۴.
وی در جایی دیگر تعبیر «حنفه سریانی» را در مورد صابئان به کار برده است.
[۶۷] ابن العبری، غریغوریوس بنهارون، تاریخ مختصر الدول، ص.
یکسان تلقی کردن «حنفاء» و «صابئان» نیز در منابع بسیار دیده میشود که معنای اصطلاحی آن را در آن زمان آشکار میکند. همانطور که گفته شد، مردم یونان و روم را با نام صابئان ذکر میکردهاند و همچنین آمده است که مردم ایران پیش از آیین زرتشت بر رای حنفا که همان صابئان هستند، بودند و این مذهبی است که توسط بوذاسب برای طهمورث آورده شد.
[۶۸] مسعودی، علی بن حسین، التنبیه والاشراف، ص۷۹.
مسعودی میگوید:
چهل نفر از شاهان روم، پیش از نصرانیت بر دین صابئی که همان حنفاست بودند و قسطنطین نخستین شاه آنان بود که نصرانیت را رسمی ساخت و دین حنیف را ترک کرد. اما زمانی که یولیانوس، برادرزاده او، حاکم گردید بر پیروان نصرانیت سخت گرفت و مردم را با اجبار به دین حنیف برگرداند.
[۶۹] مسعودی، علی بن حسین، التنبیه والاشراف، ص۱۰۶.
[۷۰] مسعودی، علی بن حسین، التنبیه والاشراف، ص۱۱۹.
[۷۱] مسعودی، علی بن حسین، التنبیه والاشراف، ص۱۲۵.
این گزارش مسعودی میرساند که دین یهود پیش از مسیحیت رسمی نبوده، بلکه دین حنیف (صابئی) رواج فراوان داشته است.
شاهد دیگری که معنای این کلمه را در سدههای اولیه نشان میدهد گفته ابن ندیم است که:
احمد بن عبد بن سلام، مولی هارونالرشید، گفت من این کتاب را از کتاب «الحنفاء» ترجمه کردهام و حنفا همان صابئان ابراهیمی بودند که به ابراهیم (علیهالسّلام) ایمان داشتند و صحف نازل شدهای را به او نسبت میدادند.
[۷۲] ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۳۷.
این تعبیر نشانگر کاربرد کلمه حنفا در قرن دوم و پیش از آن بر صابئان ابراهیمی است.
ابن خلدون میگوید:
نمرود بر دین صابئان بود و فرزندان سام نیز از حنفا بودند که همان توحید کلدانیان را باور داشتند.
[۷۳] ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۶۸.
کاربرد دیگر کلمه حنفا، گفته خداوند تعالی به نقل از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که میفرماید «خلقت عبادی حنفاء».
[۷۴] سیدمرتضی، علی بن حسین، الامالی، ج۴، ص۲.
[۷۵] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۷۶.
[۷۶] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۴، ص۱۳۶.
برخی از نویسندگان آن را چنین معنا کردهاند که خداوند بندگان را همراه با ایمان به او، خلق کرده است.
[۷۷] نسفی، عمر بن محمد، تفسیر نسفی، ج۳، ص۲۷۳.
ممکن است این سخن به معنای ضمانت شناخت خداوند، دوستی با او و خداپرستی بندگان باشد و این همان معنای «لا اله الا الله» است.
[۷۸] ابن تیمیه، کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیه فی التفسیر، ج۱۶، ص۳۴۵.
در برخی روایات نیز آمده که جمله «خلقت عبادی حنفاء» به این معناست که بندگان آماده پذیرش حقاند و به تعبیری ولادت آنان بر فطرت است و از گناهان پاکاند نه اینکه همه آنان مسلمان آفریده شدهاند.
[۷۹] طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، ج۵، ص۴۰.
[۸۰] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۴، ص۱۳۶.
۳.۲.۱ – مصداقهای حنیف
با توجه به گزارشهای بالا چنین به نظر میرسد که کلمه «حنیف» بر شش گروه و مصداق اطلاق شده است.
کسی که به سنتهای ابراهیمی عمل میکند.
بتپرستان که خود را حنیف و عملکننده به سنتهای ابراهیمی میدانستند.
مسلمانان. این معنا پس از بعثت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیدا شد.
یونانیها و رومیها (به این افراد صابئان نیز گفته شده است).
نمرود و فرزندان سام.
اشخاص با ایمان و پاک و حقجو.
محور اساسی در همه این اصطلاحات همان معنای آخر است. به احتمال قوی، اگر این نام بر مردمان یونان و روم و غیره نیز به کار رفته، در آغاز همین معنا را اراده میکردهاند و همانند کاربرد حنفا در مورد مشرکان، این واژه به تدریج مفهوم نخستین خود را از دست داده و مفهومی دیگر را میرسانده است.
۴ – حنیف در ادبیات عرب
در ادبیات عرب پیش از اسلام، حنیف دارای معنایی با بار مثبت بوده است. بنابراین میتوان گفت این کلمه در صورتی که از جای دیگر به میان عربها راه یافته، دچار تغییر معنایی گردیده، ولی نمیتوان به این دلیل که در فرهنگهای دیگر گاهی کافر و منافق معنا میدهد و در فرهنگ عربی معنایی متفاوت دارد، آن را عربی اصیل دانست؛ و پذیرفتنی است که این واژه در میان عربها معنای کافر و منافق را به ذهن نمیرساند.
در سطور بالا درباره معنای لغوی و اصطلاحی این کلمه سخنانی به قلم آمد. اما پی بردن به معنای کلمه حنیف در اشعار عرب پیش از اسلام نیز شایسته دقت است و ممکن است در تبیین معنایی این واژه در آن زمان کمک قابل توجهی بنماید. از اینرو به سرودههای برخی از شاعران عرب پیش از اسلام نگاهی میافکنیم.
ابوقیس، صیفی بن اسلت انصاری و رئیس قبیله اوس در شعری چنین میسراید:
اعیذکم بما عاذ به ابراهم مستقبل الکعبه وهو قائم
ولی امریء فاختار دیناً فلا یکن علیکم رقیب غیر رب الثواقب
اقیمـوا لنا دیناً حنیفاً فانتـــم لنا غایه قد یهتدی بالذوائب
[۸۱] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، سیره ابن هشام، ج۱، ص۲۸۵.
ابوقیس در زمان هجرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مدینه شعری چنین سرود:
فلولا ربنا کنا یهودا وما دین الیهود بذی شکول
ولولا ربنا کنا نصارا مع الرهبان فی جـیل الجلیل
ولکنا خلقنا اذا خلقنا حنیفاً دینـنا عن کل جــیل
نسوق الهدی ترسف مذعنات مکـشفه المـناکب فی الجلـول
[۸۲] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، سیره ابن هشام، ج۱، ص۴۳۸.
عمرو بن لحی پس از اینکه به شام رفت، بتپرستی رایج در آنجا را پسندید و بتی به مکه آورد و آن را در کعبه نصب کرد. این مسئله سبب رواج بتپرستی در مکه گردید و از اینرو یک مرد جرهمی که پیرو دین حنیف بود چنین سرود:
یا عمرو لاتظلم بمکه انّـها بلــد حـــرام
سائل بــعادٍ این هــم وکذاک تُخــتَرَم الانـام
[۸۳] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲، ص۲۹.
امیه بن ابیالصلت ثقفی، اهل طائف و یکی از شاعران دوره جاهلیت بود و کتابهای یهودیان و مسیحیان را خوانده بود. در برخی از گزارشها آمده که وی از بعثت پیامبری در میان عربها خبر میداده است. او دین حنیف را تنها دین رستگار روز رستاخیز معرفی میکرد. امیه به بازرگانی و تجارت نیز اشتغال داشته است. یکی از شعرهای او در وصف حمله اصحاب فیل و دین حنیف ابراهیمی چنین است:
کل دین یوم القیامه عندالله اِلا دیــن الحنــیــفه زور
[۸۴] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، سیره ابن هشام، ج۱، ص۶۰.
تعبیر حنیف و حنفا پیش از اسلام برای دین ابراهیمی و پیروان آن در ادبیات عرب مشهود است. پس از اینکه اسلام نیز رواج یافت، مردمان عرب همین تعبیر را برای مسلمانان به کار میبردند که نمونههایی از آن در اشعار عرب شاهدی بر این مطلب است.
پس از کشتن ابوعفک یهودی شعری سروده شد که یک بیت آن چنین است:
جباک حنیفا آخر اللیل طعنه اباعفک خذها علی کبر السن
[۸۵] ابن سید الناس، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۱، ص۳۴۱.
عبدالله بن انیس در یکی از جنگها چنین سرایید:
وقلت له خذها بضربه ماجد حنیف علی دین النبی محمد
[۸۶] ابن سید الناس، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۲، ص۵۷.
حسان بن ثابت در روز فتح مکه درباره هجو پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین خواند:
هجوت محمدا واجبت عنه وعندالله فی ذلک الجزاء
هجوت مبارکاً براً حنیفـاً امین الله شیـمته الوفاء
امن یهجو رسول الله منکم و یمدحه و ینصره سواء
[۸۷] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، سیره ابن هشام، ج۲، ص۴۲۴.
عامر بن حارث، شاعر کافر قبیله هوازن در نجد (که اسلام را درک کرده بود)، در شعری از عابدی متحنف سخن میگوید که نماز میخواند: «اقام الصلوه العابد المتحنف». در شعر صخر نیز از عیسویانی که شراب مینوشند و در اطراف یک حنیف جنجال به پا میکنند، سخن رفته است.
هر چند بوهل در مقاله «حنیف» مختصر دائره المعارف اسلام اصرار دارد که عبادت را مناسب زاهدی بداند که از نوشیدن شراب خودداری میکند، اما شارح در شعر خویش حنیف را مسلم معنا میکند و در بررسیهای خود چنین نتیجه میگیرد که حنیف به طور کلی مسلمان معنا میدهد.
[۸۸] جعفر تابان، صحیفه مبین، ش۲۳، دین حنیف از دیدگاه قرآن.
همانطور که از اشعار ذکر شده پیداست، پیش از اسلام کلمه حنیف در نزد عربها به معنای پیروی از سنت ابراهیم (علیهالسّلام) و دوری از بتپرستی بود. اما با بعثت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آوردن دین اسلام که بر سنتهای الهی و یکتاپرستی و دوری از شرک تاکید داشت، همان معنای حنیف در نزد آنان تداعی گردید و بر مسلمانان اطلاق گردید. پس از لحاظ مفهومی، معنای این کلمه پیش از اسلام و پس از آن یکسان بود، اما از لحاظ مصداقی پیش از اسلام به پیروان آیین ابراهیمی و پس از آن به پیروان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اسلام اطلاق میگردید.
۵ – حنفا پیش از اسلام
با توجه به آنچه ذکر شد و آنچه از سرگذشت تاریخی جزیرهالعرب به دست میآید، پیش از اسلام عدهای را جزو گروه حنفا قلمداد میکردند، اما چنین نبوده که اینان گروهی دارای رهبری مشخص، با تشکیلاتی برخوردار از دانشمندان روحانی، کتاب و پیشینه تاریخی روشن باشند. حتی برخی از نویسندگان مانند ابن منظور مینویسند: «بتپرستان عرب جاهلی خود را حنیف یعنی پیرو دین ابراهیم میدانستند».
[۸۹] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۹، ص۵۷.
همچنین گفتیم که هر کس سنتهای دهگانه مانند حج، ختنه و غیره را انجام میداد، او را حنیف میپنداشتند.
[۹۰] طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ج۳، ص۱۰۷.
ابراهیم (علیهالسّلام) پس از هجرت به مکه و پایهگذاری خانه کعبه به همراه اسماعیل (علیهالسّلام)، مراسم حج و برخی از آداب را برای عرب و ساکنان جزیره به ارمغان آورد. این امر پس از سپری شدن مدت زمانی به صورت خاطراتی در ذهن عرب جزیرهالعرب باقی ماند و پیروان دین حنیف را با آن میشناختند.
اما از سوی، دیگر بتپرستی، خرافهپرستی، زنده به گور کردن دختران، آداب و رسوم غیرانسانی و غیرعقلایی و بسیاری دیگر از امور نیز در جزیرهالعرب ریشه دوانید و آداب و اعمال ساکنان این منطقه را متحول ساخت. گرچه گروهی بدون سازمان مشخص در عمل به سنتهای ابراهیمی میکوشیدند، اما درباره سنتهای شرکآلود و غیرانسانی همداستان و همرنگ نبودند و اینان همان حنفا هستند.
در کنار برخی عربها که بر شرک و بتپرستی بودند، مسیحیان و یهودیان نیز در شبه جزیره زندگی میکردند. یهودیان در مدینه و شمال جزیرهالعرب و معمولاً جدا از عربها زندگی میکردند و مسیحیان نیز در یمن و نجران (جنوب و جنوب غربی شبه جزیره) سکونت داشتند. اما حنفا جداگانه و در محل یا منطقهای مشخص از جزیرهالعرب زندگی نمیکردند.
با توجه به نمونههایی از شخصیتهای مهم حنفا که در ذیل میآید، این مسئله روشن میشود. پیش از بعثت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چهار نفر به نام ورقه بن نوفل، عبیدالله بن جحش، عثمان بن حویرث و زید بن عمرو بن نفیل از پرستش بتان دوری جستند و مردمان را در گمراهی و انحراف از دین ابراهیمی یافتند و پس از گفتوگویی که با هم داشتند، برای جستوجوی دین حنیف از یکدیگر جدا شدند و هر کدام به سرنوشتی رسیدند. آنان در مناطق مختلف در جستوجوی دین حق بودند تا آن را بیابند. مردم اینان را حنفا میگفتند.
[۹۱] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، سیره ابن هشام، ج۱، ص۲۲۳.
[۹۲] ابن حبیب بغدادی، محمد بن حبیب، المنمق، ص۱۵۲.
البته احتمال نامگذاری این افراد به «حنفاء» توسط تاریخ نگاران مسلمان پس از اسلام نیز وجود دارد. مونتگمری وات در اینباره مینویسد:
حنیف نامیدن «حنفاء» کار متکلمان و مدافعهگران مسلمان بعدی است.
[۹۳] دائره المعارف تشیع، ج۶، ص۵۳۹.
اما با توجه به وجود این کلمه در آثار شاعران پیش از اسلام و متون تاریخی که نمونههایی از آن ذکر گردید، به نظر میرسد شک و تردید او پایه و اساسی نداشته باشد. گرچه این نظر وی برخاسته از تردید در نوشتههای موجود است، زیرا کتابی مربوط به دوره پیش از اسلام به دست نیامده و همه این گزارشها برگرفته از نویسندگان پس از اسلام است.
در هر صورت، تاریخ و سرگذشت حنفیان ابهامات زیادی دارد که گاهی به صورت افسانه درآمده است؛ به گونهای که تشخیص واقعیت از غیر آن را با مشکل روبهرو کرده است.
بیشتر اینان در نزدیکی زمان ظهور اسلام زندگی میکردند و برخی نیز دوران اسلام را درک کردند. در میان آنها افراد مختلفی از قبیل شاعر، خطیب، عامی و آگاه به کتب مذهبی نیز یافت میشدند و حتی ادعا میکردند که به آخرین پیامبر که به زودی در همین مناطق ظهور میکند، خواهند گروید، اما پس از بعثت از اسلام رویگردان شدند و ایمان نیاوردند.
۵.۱ – جنبش مخالف با سنتهای جاهلی
آنچه از گزارشهای پیشین درباره حنفا برداشت میگردد این است که پیروان دین حنیف همانند یهودیان و مسیحیان دارای موقعیت جغرافیایی و سیاسی نبودند؛ گرچه عنوان حنفا در جزیره ویژگی خاص خود را
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 