پاورپوینت کامل دولت عبیدیان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دولت عبیدیان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دولت عبیدیان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دولت عبیدیان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
دولت فاطمیان
اسماعیلیان فرقهای از فرق تشیع هستند که پس از امام صادق علیهالسلام به امامت پسر بزرگتر حضرت که در زمان حیات امام صادق علیهالسلام وفات کرده بود، قائل شدند. اسماعیلیان در بین خود، انشعاباتی یافتند که یکی از آنان اسماعیلیان فاطمی بودند. اسماعیلیان فاطمی خلافت و دولت مستقل و نیرومندی تشکیل دادند.
فهرست مندرجات
۱ – خلافت و قدرت
۲ – گسترش فرهنگ و قلمرو
۳ – تدوین مباحث نظری در مشرق
۳.۱ – گسترش دعوت قرمطیان
۳.۲ – نگارش المحصول
۳.۳ – اقدامات ابوحاتم رازی
۳.۳.۱ – نقد المحصول
۳.۳.۲ – تغییر در بینش ادواری
۳.۴ – اقدامات سجستانی
۴ – رابطه فاطمیان با قرمطیان
۴.۱ – تصرف مصر
۴.۲ – تلاش برای جلب حمایت قرمطیان
۴.۳ – اصلاحات معز فاطمی
۴.۴ – موفقیت در جلب حمایت قرمطیان
۴.۵ – پایگاه فاطمیان در سند
۵ – گسترش رو به شرق
۵.۱ – اسماعیلیان مغرب
۵.۲ – داعیان مهم فاطمی
۵.۲.۱ – حمیدالدین کرمانی
۵.۲.۲ – المؤید شیرازی
۵.۲.۳ – ناصرخسرو
۵.۳ – داعیان یمن
۵.۴ – صلیحیون
۶ – عباسیان و ستیز با اسماعیلیه
۶.۱ – گسترش مذهب اسماعیلی
۶.۲ – اقدامات خلفای عباسی
۶.۳ – اقدامات نظام الملک
۶.۴ – رسالات ضد اسماعیلی
۷ – سازمان دعوت
۷.۱ – تأسیس دارالحکمه
۷.۲ – اجرای احکام
۷.۳ – مجالس الدعوه
۷.۴ – مجالس الحکمه
۷.۵ – وظایف داعی الدعات
۷.۶ – جایگاه داعی الدعات
۷.۷ – سلسله مراتب
۷.۸ – جزایرالارض
۷.۹ – حجت
۷.۱۰ – طبقهبندی داعیان
۷.۱۱ – مأذون
۷.۱۲ – مستجیب
۸ – تعالیم مذهبی و جهانشناسی
۸.۱ – حفظ ظاهر و باطن دین
۸.۲ – تفسیر قرآن
۸.۳ – علم حدیث
۸.۴ – فقه اسماعیلیه
۸.۵ – بینش ادواری اسماعیلیان
۸.۶ – هستیشناسی انبعاثی
۸.۷ – جهانشناسی داعی کرمانی
۸.۸ – رسائل اخوان الصفا
۸.۸.۱ – مؤلفان
۸.۸.۲ – جهانشناسی
۹ – افتراقات و پایان خلافت فاطمی
۹.۱ – جانشین مستنصر
۹.۲ – افتراق به دو شاخه
۹.۳ – پیروان شاخهها
۹.۴ – انشعابات مستعلویه
۱۰ – مقالات مرتبط
۱۱ – فهرست منابع
۱۲ – پانویس
۱۳ – منبع
۱ – خلافت و قدرت
در این دوره (اسماعیلیان در دوره فاطمی تا ۴۸۷ق)، اسماعیلیان خلافت و دولت مستقل و نیرومندی از خود یافتند و دعوت و تفکر و ادبیات اسماعیلیه را به اوج شکوفایی رسانیدند.
۲ – گسترش فرهنگ و قلمرو
در همین دوره بود که داعیان اسماعیلی رسالههای بسیاری در کلام و فلسفه، فقه و دیگر علوم ظاهری و باطنی، و علم تأویل تألیف کردند و دعوت اسماعیلی را در قلمرو فاطمیان، و همچنین در خارج از مرزها تا ماوراءالنهر و هندوستان گسترش دادند.
به ویژه، پس از انتقال مرکز حکومت فاطمیان از افریقیه به مصر، فاطمیان به طور کلی در زمینه ترویج فرهنگ و هنر و علوم اسلامی نیز نقش مهمی ایفا کردند.
درگیر بودن نخستین رهبران فاطمی در افریقیه، از یک سو با قدرتهای اباضی منطقه و از دگر سو با فشارهای سیاسی اهل سنت، موجب شده بود تا آنان فرصت چندانی برای تشکل و توسعه دعوت اسماعیلیه، به خصوص در خارج از محدوده شمال افریقا را نیابند و از اینرو، جوامع قرمطی سرزمینهای شرقی دنیای اسلام که فاقد رهبری واحد، و همچنان در انتظار رجعت محمد بن اسماعیل به عنوان قائم بودند، بدون رقابت داعیان فاطمی به فعالیتهای مذهبی خود ادامه میدادند.
۳ – تدوین مباحث نظری در مشرق
۳.۱ – گسترش دعوت قرمطیان
همزمان با اقتدار قرمطیان جنابی در بحرین و فعالیت قرمطیان جنوب عراق به رهبری عیسی بن موسی، در منطقه جبال و خراسان نیز دعوت قرامطه همچنان دوام داشت.
ابوحاتم رازی داعی ری، و نسفی داعی خراسان و ماوراءالنهر که هرگز امامت عبیدالله مهدی را پذیرا نشدند و در انتظار ظهور محمد ابن اسماعیل بودند، افزون بر آنکه جماعت بسیاری را به کیش اسماعیلیه درآوردند، توفیق یافتند تا برخی از حکام نواحی مختلف ایران را نیز پیرو دعوت قرمطیان سازند.
در حالیکه این دو شخصیت در شکلگیری جهانشناسی و دیگر مباحث نظری اسماعیلیه نقش سازندهای ایفا کرده، و آثاری مهم پدید آوردهاند.
۳.۲ – نگارش المحصول
داعی نسفی که برای نخستین بار فلسفه نوافلاطونی را با تفکر اسماعیلیه درهم آمیخته بود، حاصل تفکر خود را در کتابی با نام المحصول ارائه کرد.
این اثر به زودی در میان جوامع مختلف قرمطی که از رهبری مرکزی واحدی محروم بودند، ارج خاص یافت و نقش مهمی در یکسانسازی اصول عقاید قرمطیان ایفا کرد.
نسفی که معتقد بود دوره اسلام در زمان حیات محمد بن اسماعیل خاتمه یافته، و دور آخر یا هفتم تاریخ بشر از آن زمان آغاز شده، اعتقاد به اباحه داشت، و بسیاری از احکام شریعت را واجب الاجرا نمیدانست.
۳.۳ – اقدامات ابوحاتم رازی
۳.۳.۱ – نقد المحصول
ابوحاتم رازی با اعتراض به برخی از نظریات داعی نسفی کتاب الاصلاح خود را در ردّ کتاب المحصول او تألیف کرد.
یکی از اهداف اصلی ابوحاتم در الاصلاح، مردود شمردن اعمال اباحی و خلاف شرعی بوده است که در المحصول جایز شمرده شده بود.
ابوحاتم بارها تأکید کرده است که هیچ باطنی بدون ظاهر نمیتواند تحقق یابد و از اینرو، نیاز به شریعت برای وی غیر قابل انکار بوده است.
۳.۳.۲ – تغییر در بینش ادواری
افزون بر آن، به منظور باطل شمردن نظریه نسفی مبنی بر اینکه دوره بدون شریعت تاریخ از زمان حیات محمد بن اسماعیل آغاز شده، ابوحاتم در بینش ادواری اسماعیلیه نیز اصلاحاتی وارد کرده است.
وی توضیح میدهد که در پایان دوره هر یک از نطقا، از هنگام غیبت هفتمین امام آن دوره تا هنگام ظهور وی به عنوان ناطق بعدی، یک دوره فترت وجود دارد که طی آن در غیاب امامان، فقط ۱۲ نفر «لاحق» مسئول امر هستند که یکی از آنها خلیفه هفتمین امام (غایب) آن دوره است.
طبق نظریه ابوحاتم، چنین دوره فترتی از زمان غیبت محمد بن اسماعیل آغاز شده بوده، و بنابر این، دوره اسلام و شریعت آن همچنان تا هنگام ظهور محمد ابن اسماعیل به عنوان امام قائم و هفتمین ناطق تداوم مییافته است.
ابوحاتم مدعی بوده که خود همان خلیفه محمد بن اسماعیل است و از اینرو، مرتبه والاتری از لواحق آن دوره فترت داشته است؛ ولی به نظر نمیرسد که دیگر داعیان قرمطی این ادعای ابوحاتم را پذیرفته بوده باشند.
۳.۴ – اقدامات سجستانی
در هر صورت، داعی سجستانی که اندکی پس از نسفی به ریاست دعوت قرمطیان در خراسان و ماوراءالنهر رسید، کتابی به نام النصره در تأیید نظریات نسفی و ردّ اعتراضات ابوحاتم به کتاب المحصول تألیف کرد.
با توجه به اختلافات اساسی بین اصول عقاید قرمطیان و اسماعیلیان فاطمی، النصره نیز همانند المحصول به ادبیات اسماعیلیان فاطمی راه نیافته، و بدین سبب بر جای نمانده است.
سجستانی که بعدها در زمان معز فاطمی از جناح قرمطیان خارج شد و امامت فاطمیان را پذیرفت، مانند نسفی شدیداً تحت تأثیر فلسفه نوافلاطونی قرار داشته است.
در حقیقت، عمدتاً بر اساس آثار برجا مانده از داعی سجستانی است که محققان اکنون به جوانب مختلف تفکر ویژه نوافلاطونی – اسماعیلی، به ویژه جهانشناسی آن، پی بردهاند.
همان نوع فلسفه نوافلاطونی که مورد استفاده داعیان قرمطی سرزمینهای ایرانی قرار گرفته بود، سرانجام، رسماً مورد پذیرش دعوت اسماعیلیان فاطمی نیز واقع شد.
۴ – رابطه فاطمیان با قرمطیان
۴.۱ – تصرف مصر
تنها در زمان چهارمین خلیفه فاطمی المعز لدین الله (۳۴۱- ۳۶۵ق/۹۵۳- ۹۷۵م)، فاطمیان از صلح و امنیت داخلی کافی برخوردار شدند تا بتوانند سیاست توسعه طلبانهای را برای بسط حدود قلمرو خود در سرزمینهای شرق دنیای اسلام دنبال کنند.
در تعقیب این سیاست که با تصرف مصر در ۳۵۸ق/۹۶۹م، و سپس حجاز آغاز شد، معز اقدامات مختلفی برای جلب حمایت جوامع قرمطی سرزمینهای شرقی انجام داد و به ویژه برخی از نظریات آنها را رسماً وارد تعالیم دعوت اسماعیلیان فاطمی کرد.
با اندک فاصلهای از تصرف مصر، بنای مسجد الازهر آغاز شد و در ۳۷۸ق/۹۸۸م، الازهر به یک دانشگاه اسلامی تبدیل شده بود که تا آخر دوره فاطمیان به عنوان یکی از مراکز مهم تعلیم داعیان، و تدریس و اشاعه اصول عقاید اسماعیلیه و به طور کلی علوم اسلامی مورد استفاده بود.
۴.۲ – تلاش برای جلب حمایت قرمطیان
معز فاطمی از یکسو امید داشت که بتواند از نیروی قرمطیان در پیشبرد سیاستهای توسعه طلبانهاش استفاده کند، و از سوی دیگر از نفوذ برخی از عقاید قرمطی در میان اسماعیلیان فاطمی سرزمینهای شرقی دنیای اسلام بیمناک بود؛ از اینرو، کوشید تا از طرق مختلف حمایت جوامع قرمطی را جلب کند و در همان حال با ملاقاتهایی که با نمایندگان اسماعیلیان مناطق دور دست، مانند سند انجام داد، و در مکتوباتی که به آنها فرستاد، سعی وافری به عمل آورد تا اشتباهات اعتقادی برخی از گروههای پیرو دعوت اسماعیلیان فاطمی را که متأثر از تبلیغات قرمطی بودند، مرتفع کند.
۴.۳ – اصلاحات معز فاطمی
اکنون روشن شده است که معز فاطمی خود آثاری در اصول عقاید اسماعیلیه تألیف کرده، و همه رسالات قاضی نعمان (د ۳۶۳ق/۹۷۴م)، مشهورترین فقیه فاطمی، را نیز به دقت مطالعه میکرده، و در حقیقت اصلاحاتی در تعالیم اسماعیلیان فاطمی وارد کرده بوده است.
بر اساس این اصلاحات، معز برخی از نظریات اسماعیلیان نخستینِ دوره قبل از ۲۸۶ق را که همچنان مورد تأیید قرمطیان قرار داشت، مجدداً به رسمیت شناخته بود.
به طور اخص، محمد بن اسماعیل به عنوان هفتمین امام دوره اسلام، بار دیگر توسط اسماعیلیان فاطمی به عنوان قائم و ناطق شناخته شد، ولی آنان این امر را مغایر با تداوم امامت نمیدانستند.
در تبیین جایگاه محمد بن اسماعیل، توضیح داده شد که وی امام قائم بوده، و به عنوان هفتمین ناطق نیز وظیفه داشته است تا حقایق مکتوم در باطن تمامی شرایع را برای عموم آشکار کند، ولی از آنجا که وی در دوره ستر کامل ظاهر شده بوده، وظایفش به عنوان قائم و ناطق به خلفای او، یعنی همان امامان اسماعیلی و خلفای فاطمی از اعقاب وی، محول شده بوده است.
این خلفا خود نیز ابتدا در استتار بودند، ولی از زمان عبیدالله مهدی که دوره کشف آغاز شد، ظاهر شدند.
این خلفا (امامان اسماعیلی) که تا آخرالزمان وجود خواهند داشت، همه وظایف قائم، از جمله تأویل معانی باطن تمامی احکام مذهبی را تدریجاً به مرحله اجرا در میآورند، زیرا محمد بن اسماعیل شخصاً دیگر هیچوقت رجعت نخواهد کرد.
اصلاحات اعتقادی معز در آثار متأخر قاضی نعمان (مثلاً «الرساله المذهبه»
[۱] قاضی نعمان، الرساله المذهبه، ج۱، ص۲۷-۸۷، خمس رسائل اسماعیلیه، به کوشش عارف تامر، سلمیه، ۱۹۵۶م.
و جعفر بن منصور الیمن (الشواهد و البیان، و تأویل الزکاه) که مهمترین متفکران و مؤلفان اسماعیلی آن زمان بودند، نیز انعکاس یافته است.
افزون بر آن، معز بر جهانشناسی نوافلاطونی – اسماعیلی که توسط داعی نسفی و داعی ابوحاتم رازی تدوین شده، و در میان قرمطیان اشاعه یافته بود، صحه گذاشت و آن را به عنوان جهانشناسی رسمی اسماعیلیان فاطمی پذیرفت.
۴.۴ – موفقیت در جلب حمایت قرمطیان
کوششهای معز فاطمی برای جلب حمایت قرمطیان تا حدودی موفقیتآمیز بود.
داعی ابویعقوب سجستانی که در اوایل عمر به جناح قرمطی تعلق داشت، و از تعالیم داعی نسفی پیروی میکرد، در زمان معز فاطمی به دعوت فاطمیان پیوست و در تمامی آثاری که پس از به خلافت رسیدن معز تألیف کرد، مدافع مشروعیت و امامت خلفای فاطمی گردید.
در نتیجه، اکثر قرمطیان خراسان و سیستان و مکران نیز که از داعی سجستانی اطاعت میکردند، به جناح اسماعیلیان فاطمی پیوستند.
۴.۵ – پایگاه فاطمیان در سند
معز همچنین موفق شد پایگاه مهمی در سند برای فاطمیان به دست آورد.
داعیان اسماعیلی توانستند قبل از ۳۴۷ق/۹۵۸م حاکم محلی سند را به کیش اسماعیلی درآورند و در نتیجه ملتان، پایتخت سند، به دارالهجره مهمی برای اسماعیلیان سند تبدیل شد و این وضع تا پایان سده ۴ق/۱۰م دوام داشت.
[۲] مقدسی، محمد، ج۱، ص۴۸۱-۴۸۲، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
[۳] مقدسی، محمد، ج۱، ص۴۸۵، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
در دورههای بعد نیز گروههای پراکنده اسماعیلی در سند همچنان وجود داشتهاند؛ چنانکه برخی از سلسلههای محلی سند، مانند سومرائیان که در ۴۴۳ق/ ۱۰۵۱م بر غزنویان شوریدند و حکومت مستقلی را بر پاساختند، به دعوت اسماعیلیان فاطمی پیوستند.
۵ – گسترش رو به شرق
۵.۱ – اسماعیلیان مغرب
با انتقال مقر دولت فاطمیان به مصر، اسماعیلیان مغرب به عنوان یک اقلیت تحت فشار قرار گرفتند و در ۴۰۷ق/۱۰۱۶م، اندکی پس از به حکومت رسیدن معز ابن بادیس زیری در افریقیه، اکثریت سنی مذهب افریقیه، این اقلیت را در قیروان و دیگر نقاط افریقیه قتل عام کردند و تا چندی پیش از ۴۴۰ق/۱۰۴۸م که بنی زیری برای همیشه در خطبه نام عباسیان را جایگزین فاطمیان کردند، دیگر تقریباً هیچ گروه اسماعیلی در افریقیه باقی نمانده بود.
حتی مصر پایگاه دوم فاطمیان نیز مأمنی دائمی برای اسماعیلیان نبود و در زمان مستنصر (۴۲۷-۴۸۷ق/۱۰۳۶-۱۰۹۴م)، هشتمین خلیفه فاطمی، صحنه بحرانهای سیاسی و نظامی و اقتصادی متعددی شد که آغازگر انحطاط دولت فاطمیان بود، در حالی که در همین زمان، خلافت فاطمی به موفقیتهای مهم در مناطق شرقی دست یافته، و حتی توانسته بود در کوتاه زمانی عراق را نیز تحت سیطره خود گیرد.
[۴] مؤید فی الدین، هبهالله، سیره، ص۹۴-۱۸۴، به کوشش محمد کامل حسین، قاهره، ۱۹۴۹م.
[۵] راوندی، محمد، ج۱، ص۱۰۷-۱۱۰، راحه الصدور، به کوشش محمد اقبال، لندن، ۱۹۲۱م.
[۶] بنداری، فتح، ج۱، ص۱۲- ۱۸، زبده النصره، به کوشش هوتسما، لیدن، ۱۸۸۹م.
[۷] مقریزی، احمد، ج۲، ص۲۳۲-۲۳۴، اتعاظ الحنفاء، به کوشش جمالالدین شیال و محمد حلمی محمد احمد، قاهره، ۱۹۶۷-۱۹۷۳م.
[۸] مقریزی، احمد، ج۲، ص۲۵۲-۲۵۸، اتعاظ الحنفاء، به کوشش جمالالدین شیال و محمد حلمی محمد احمد، قاهره، ۱۹۶۷-۱۹۷۳م.
۵.۲ – داعیان مهم فاطمی
در مروری بر جریان گسترش دعوت فاطمی در مشرق، باید گفت که در زمان ششمین خلیفه فاطمی، حاکم (۳۸۶-۴۱۱ق/۹۹۶-۱۰۲۱م)، دعوت اسماعیلیان فاطمی رونق قابل ملاحظهای پیدا کرد و بیش از پیش در خارج از قلمرو فاطمیان، خاصه در عراق و ایران، اشاعه یافت؛ داعیان فاطمی که در دارالعلم و الازهر و مراکز دیگر در قاهره تعلیم مییافتند، مرتباً به مناطق مختلف در داخل و خارج از مرزهای دولت فاطمی گسیل میشدند.
۵.۲.۱ – حمیدالدین کرمانی
معروفترین داعی فاطمی در آن زمان در سرزمینهای شرقی، حمیدالدین احمد بن عبدالله کرمانی (د۴۱۱ق/ ۱۰۲۰م)، فیلسوفی برجسته بود که با زبانها و اصول عقاید مسیحیان و یهودیان، و مکتوبات مقدس آنان آشنایی کامل داشت و در مناظرات بین ادیان، متکلمی توانا بود.
در زمینه مباحثات داخلی اسماعیلیه نیز، کرمانی در کتاب الریاض خود اختلاف نظرهای میان داعی نسفی و داعی ابوحاتم رازی را مرور کرده، و به طور کلی از موضع ابوحاتم که تأکید بر اهمیت شریعت داشته است، دفاع کرده، و نظریات اباحی نسفی را مورد حمله شدید قرار داده است.
وی در مهمترین اثر خود، راحه العقل، نه تنها به طور کامل و منظم به تبیین جوانب مختلف کلامی و فلسفی تفکر اسماعیلیان فاطمی پرداخته است، بلکه نظریات جدیدی را نیز ارائه کرده که مهمترین آنها جهانشناسی نوافلاطونی – اسماعیلی خاصی است، متأثر از تفکر فیلسوفان اسلامی که پیرو مکتب فارابی بودهاند.
۵.۲.۲ – المؤید شیرازی
در زمان خلافت مستنصر، در عراق و ایران و ماوراءالنهر دعوت اسماعیلیه بیش از پیش گسترش یافت.
مشهورترین داعی این دوره المؤید فی الدین شیرازی بود که پدرش ریاست دعوت را در فارس بر عهده داشت.
المؤید توانست ابوکالیجار مرزبان (حک ۴۱۵-۴۴۰ق/ ۱۰۲۴- ۱۰۴۸م)، حاکم بویهای فارس، و شماری از صاحب منصبان دیلمی او را نیز به مذهب اسماعیلی درآورد.
اثر بازمانده از وی، المجالس المؤیدیه، شامل مباحث مختلفی در کلام و فلسفه و فقه و تأویل و دیگر علوم، نمایانگر اوج شکوفایی تفکر اسماعیلیان فاطمی است.
[۹] مؤید فی الدین، هبهالله، سیره، جم، به کوشش محمد کامل حسین، قاهره، ۱۹۴۹م.
[۱۰] دیوان، جم، مؤید فی الدین، هبهالله، دیوان، به کوشش محمد کامل حسین، قاهره، ۱۹۴۹م.
[۱۱] ادریس بن حسن، عیون الاخبار، ج۶، ص۳۲۹- ۳۵۹، به کوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۷۳-۱۹۷۸م.
[۱۲] همدانی، حسین، ج۱، ص۱۷۵- ۱۷۹، الصلیحیون و الحرکه الفاطمیه فی الیمن، قاهره، ۱۹۵۵م.
[۱۳] همدانی، حسین، ج۱، ص۲۶۱- ۲۶۵، الصلیحیون و الحرکه الفاطمیه فی الیمن، قاهره، ۱۹۵۵م.
۵.۲.۳ – ناصرخسرو
از دیگر داعیان مهم فاطمی در این دوره ناصرخسرو (د ح ۴۸۱ق/ ۱۰۸۸م)، شاعر و فیلسوف و سیاح معروف است که به مقام والایی در سلسله مراتب دعوت رسید و دعوت فاطمی را در خراسان رهبری کرد.
ناصرخسرو که دعوت را از مقر اولیه فعالیتش در بلخ به نیشابور و دیگر نواحی خراسان گسترش داد، برای مدتی نیز به طبرستان رفت و در طبرستان و دیگر نواحی دیلم، جماعتی پرشمار را به مذهب اسماعیلی درآورد که آنها نیز امامت مستنصر فاطمی را پذیرفتند.
[۱۴] ناصرخسرو، زادالمسافرین، ج۳، ۴۰۲،، به کوشش محمد بذل الرحمان، برلین، ۱۳۴۱ق.
[۱۵] ناصرخسرو، دیوان، ج۱، ص۱۶۲، به کوشش مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران، ۱۳۵۳ش.
[۱۶] ناصرخسرو، دیوان، ج۱، ص۲۳۴، به کوشش مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران، ۱۳۵۳ش.
[۱۷] ناصرخسرو، دیوان، ج۱، ص۲۸۷، به کوشش مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران، ۱۳۵۳ش.
[۱۸] ناصرخسرو، دیوان، ج۱، ص۴۳۶، به کوشش مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران، ۱۳۵۳ش.
وی به هنگام تنگنا، چندگاهی به دره یُمگان پناه برد. یمگان در آن زمان جزو قلمرو یکی از امرای مستقل بدخشان، علی بن اسد قرار داشت که اسماعیلی بود و با ناصرخسرو مناسبات دوستی داشت.
ناصرخسرو برخی از آثار مهم مذهبی و فلسفی خود مانند زاد المسافرین (تألیف در ۴۵۳ق/۱۰۶۱م) و جامع الحکمتین (تألیف در ۴۶۲ق/۱۰۷۰م) را نیز در همانجا تدوین کرد.
او در سالهای اقامت اجباری در یمگان همچنان به اشاعه دعوت اسماعیلیه اشتغال داشت و روابط خود را با داعی المؤید و مرکز دعوت در قاهره حفظ کرده بود.
بر اساس سنتهای محلی، اسماعیلیان بدخشان که برای ناصرخسرو ارج خاصی قائل هستند و آثار اسماعیلی وی مانند وجه دین و شش فصل را حفظ کردهاند، وی را بنیانگذار دعوت اسماعیلیه در بدخشان و نواحی مجاور میدانند.
[۱۹] برتلس، آ، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۶، ی، ناصر خسرو و اسماعیلیان، ترجمه یحیی آرینپور، تهران، ۱۳۴۶ش.
۵.۳ – داعیان یمن
در یمن، پس از مرگ ابن حوشب، فعالیتهای دعوت، به رهبری عبدالله بن عباس شاوری و داعیان دیگر به طور محدود ادامه داشت و طی آن دوره، یکی از حکام محلی یمن، عبدالله بن قحطان یعفوری چند سالی (۳۷۹-۳۸۷ق/۹۸۹-۹۹۷م) مذهب اسماعیلی را پذیرا شده بود.
۵.۴ – صلیحیون
در ۴۲۹ق/۱۰۳۸م، داعی علی بن محمد صُلیحی که با مرکز دعوت اسماعیلیه در قاهره در تماس بود، در منطقه کوهستانی مسار خروج کرد و سلسله اسماعیلی صلیحیون را بنیان نهاد.
صلیحیون که ریاست دعوت اسماعیلیه در یمن را بر عهده داشتند، حدود یک قرن، تا ۵۳۲ق/ ۱۱۳۸م، بر بخشهای مهمی از آن سرزمین به نیابت از فاطمیان حکومت کردند و اقتدار خود را تا اندازهای به مناطق مجاور، مانند عمان و حضرموت و بحرین نیز بسط دادند.
داعی ادریس وقایع دولت صلیحی، و تجدید حیات دعوت اسماعیلیه در یمن در زمان مستنصر را در جلد هفتم عیون الاخبار – که هنوز به صورت دستنویس باقی مانده است – وصف کرده، و عمره بن علی حکمی، مورخ و شاعر مشهور یمنی نیز مطالب مهمی در این زمینه در تاریخ الیمن (قاهره، ۱۹۶۷م) آورده است.
[۲۰] همدانی، حسین، ج۱، ص۶۲ -۱۴۱، الصلیحیون و الحرکه الفاطمیه فی الیمن، قاهره، ۱۹۵۵م.
روابط نزدیک بین فاطمیان و صلیحیون در مکتوبات و نامههای متعددی که مستنصر به علی بن محمد صلیحی و جانشینان وی فرستاده، در کتاب السجلات المستنصریه، به خوبی انعکاس یافته است.
صلیحیون نقش مؤثری در بسط دعوت اسماعیلیه به هندوستان نیز ایفا کردهاند و در نتیجه فعالیت داعیانی که مرتب از یمن به هند گسیل میشدند، جماعت اسماعیلی جدیدی در گجرات پدیدار گشت.
[۲۱] مستنصر بالله، معدّ، ج۱، ص۱۶۷- ۱۶۹، السجلات المستنصریه، به کوشش عبدالمنعم ماجد، قاهره، ۱۹۵۴م.
[۲۲] مستنصر بالله، معدّ، ج۱، ص۲۰۳-۲۰۶، السجلات المستنصریه، به کوشش عبدالمنعم ماجد، قاهره، ۱۹۵۴م.
بر اساس روایات سنتی اسماعیلی مربوط به ظهور این جماعت، نخستین داعی اسماعیلی به نام عبدالله در ۴۶۰ق/۱۰۶۸م از یمن به کمبی، مهمترین بندر گجرات، فرستاده شده بوده است.
داعی عبدالله که از جانب داعی لَمَک بن مالک حمّادی – مسئول اجرایی دعوت در یمن – به گجرات فرستاده شده بود، به زودی شمار بسیاری از اهالی آنجا، از جمله حکام محلی را به کیش اسماعیلی درآورد.
جماعت اسماعیلی گجرات که در نیمه دوم قرن ۵ق/۱۱ م به وجود آمد، همچنان مناسبات نزدیک خود را با یمن حفظ کرد و در قرون بعدی گجرات پایگاه اصلی اسماعیلیان مستعلوی طیبی (بُهرهها) گردید که هنوز در آنجا حائز اهمیتند.
تجدید حیات دعوت اسماعیلیه در یمن، و گسترش آن به گجرات، تا حدودی با منافع تجاری فاطمیان و تمایل آنان به توسعه روابط اقتصادی خود با هند از مسیر بحر احمر و بن در عیذاب نیز ارتباط داشته است.
۶ – عباسیان و ستیز با اسماعیلیه
۶.۱ – گسترش مذهب اسماعیلی
در اثر فعالیتهای حمیدالدین کرمانی و دیگر داعیان فاطمی، شماری از امرای عرب در عراق که به تشیع گرایش داشتند، مانند معتمدالدوله قرواش عقیلی (حک ۳۹۱-۴۴۲ق/ ۱۰۰۱-۱۰۵۰م)، حاکم موصل و کوفه و مدائن، به مذهب اسماعیلی گرویدند.
۶.۲ – اقدامات خلفای عباسی
این موفقیتهای دعوت فاطمی حتی در نزدیکی مقر حکومت عباسیان، خصومت خلیفه عباسی قادر را بیش از پیش برانگیخت؛ وی در ۴۰۲ق/۱۰۱۱م شماری از علمای سنی و شیعی را به بغداد فرا خواند و از آنان خواست تا در بیانیهای رسماً نسب علوی خلفای فاطمی را باطل اعلام کنند؛ این بیانیه در تمام مساجد سرزمینهای تحت استیلای عباسیان قرائت شد.
افزون بر آن، به درخواست خلیفه عباسی شماری از متکلمان، از جمله علی بن سعید اصطخری (د ۴۰۴ق)، به تألیف رسالاتی در ردّ اسماعیلیه پرداختند.
[۲۳] ابن تغریبردی، النجوم، ج۴، ص۲۳۶.
موفقیتهای دعوت اسماعیلیه در زمان مستنصر که بر مشروعیت امامت خلفای فاطمی تأکید داشت، موج جدیدی از واکنشهای ضد اسماعیلی را از جانب عباسیان و سلجوقیان سنی مذهب برانگیخت؛ چنانکه برخی از سلسلههای محلی مانند قراخانیان ماوراءالنهر، به قلع و قمع اسماعیلیان پرداختند.
در همین زمینه، در ۴۴۴ق، خلیفه عباسی قائم، سند دیگری را در بغداد بر ضد فاطمیان تنظیم کرد که به امضای شماری از علما و فقهای عصر رسید و مجدداً نسب علوی فاطمیان را ادعایی بیاساس و باطل اعلام میکرد.
[۲۴] ابن میسر، محمد، ج۱، ص۱۳، اخبار مصر، به کوشش ایمن فؤاد سید، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۲۵] مقریزی، احمد، ج۲، ص۲۲۳، اتعاظ الحنفاء، به کوشش جمالالدین شیال و محمد حلمی محمد احمد، قاهره، ۱۹۶۷-۱۹۷۳م.
۶.۳ – اقدامات نظام الملک
اندکی دیرتر، هنگامی که اقتدار اسماعیلیان در ایران، به رهبری حسن صباح سریعاً توسعه مییافت، اسماعیلیان با دشمنی سرسختانه خواجه نظام الملک، وزیر مقتدر سلجوقی روبهرو شدند.
نظام الملک که از بسط نهضت اسماعیلیه در حیطه قلمرو سلاجقه آگاه و بیمناک بود، فصل مهمی از کتاب خود، سیاستنامه
[۲۶] نظام الملک، سیاست نامه، ج۱، ص ۲۸۲-۳۱۱، به کوشش هیوبرت دارک، تهران، ۱۳۴۷ش.
را به رد اسماعیلیه اختصاص داد.
۶.۴ – رسالات ضد اسماعیلی
عباسیان نیز همچنان تألیف رسالات ضد اسماعیلی را تشویق میکردند و در میان این نوع آثار که در آن زمان بر ضد اسماعیلیه تدوین شد، مهمترین اثر را ابوحامد غزالی تألیف کرد.
وی هنگامی که در نظامیه بغداد مدرس بود، اندکی قبل از ۴۸۸ق/۱۰۹۵م، به درخواست خلیفه عباسی مستظهر، رسالهای در ردّ اصول عقاید باطنیه (اسماعیلیه)، به نام فضائح الباطنیه تنظیم کرد که با عنوان المستظهری نیز اشتهار یافت (برای جوابیهای بر آن از علی بن محمد ولید – د ۶۱۲ق – به این منبع رجوع کنید
[۲۷] دفتری، فرهاد، ج۱، ص۱۷۹- ۱۹۸، «غزالی و اسماعیلیه»، معارف، ۱۳۶۳ش، ج ۱.
).
۷ – سازمان دعوت
۷.۱ – تأسیس دارالحکمه
خلیفه ششم فاطمی، حاکم که توجه خاصی به امور دعوت و تعلیم داعیان فاطمی داشت، دارالعلم (دارالحکمه) را برای این منظور در ۳۹۵ق/۱۰۰۵م بنیان نهاد.
این مرکز علمی که دارای کتابخانه نفیسی بود، برای اشاعه اصول عقاید شیعیان به طور کلی، و اسماعیلیان فاطمی به طور اخص مورد استفاده قرار گرفت.
دارالعلم که تحت ریاست داعی الدعات قرار داشت، و با دعوت اسماعیلیه به طور نزدیکی مرتبط بود، تا آخر دولت فاطمیان همچنان پایبرجا ماند.
اصول عقاید اسماعیلیان فاطمی که از زمان معز، به «حکمت» مشهور شده بود، در این مرکز تدریس میشد و در همانجا داعیان فاطمی نیز تعالیم لازم را کسب میکردند.
حاکم اغلب شخصاً در جلسات درس دارالعلم که گاه تنها به اسماعیلیان اختصاص داشت، حضور مییافت.
شماری از فقهای اهل سنت نیز در دارالعلم مدرس بودند.
[۲۸] مقریزی، احمد، ج۱، ص۳۹۱، الخطط، بولاق، ۱۲۷۰ق.
[۲۹] مقریزی، احمد، ج۱، ص۴۵۸-۴۶۰، الخطط، بولاق، ۱۲۷۰ق.
[۳۰] مقریزی، احمد، ج۲، ص۳۴۲، الخطط، بولاق، ۱۲۷۰ق.
[۳۱] مقریزی، احمد، ج۲، ص۳۶۳، الخطط، بولاق، ۱۲۷۰ق.
۷.۲ – اجرای احکام
در داخل محدوده دولت فاطمی، احکام و تعالیم مذهب اسماعیلی آشکارا توسط فقهای اسماعیلی به مورد اجرا گذارده میشد و قاضی القضات اغلب سمت داعی الدعات، یا ریاست اجرایی سازمان دعوت را نیز بر عهده داشت.
۷.۳ – مجالس الدعوه
در مصر، برنامههای درسی و علمی گوناگونی برای تعلیم گروههای مختلف اسماعیلیان و داعیان آنها تدوین یافته بوده است که به «مجالس» (مجالس الدعوه) شهرت داشتند و در الازهر و دارالعلم و دیگر مؤسسات علمی قاهره توسط فقها و متکلمان اسماعیلی اجرا میشدند.
[۳۲] مقریزی، احمد، ج۱، ص۳۹۰-۳۹۱، الخطط، بولاق، ۱۲۷۰ق.
[۳۳] مقریزی، احمد، ج۲، ص۳۴۱-۳۴۲، الخطط، بولاق، ۱۲۷۰ق.
[۳۴] قلقشندی، احمد، ج۱۰، ص۴۳۴- ۴۳۹، صبح الاعشی، قاهره، ۱۳۳۱-۱۳۳۸ق.
۷.۴ – مجالس الحکمه
در میان این مجالس، جلساتی که به مباحث کلام و حکمت اختصاص داشتند، به «مجالس الحکمه» مشهور بوده، و شرکت در آنها برای عموم اسماعیلیان امکانپذیر نبوده است.
اغلب داعی الدعات شخصاً مطالب مجالس را تهیه و تنظیم میکرده که مهمترین نمونه آن در المجالس المؤیدیه تبلور یافته است.
۷.۵ – وظایف داعی الدعات
در مورد سازمان دعوت، داعی الدعات مسئولیت انتخاب داعیان مناطق تحت استیلای فاطمیان را نیز به عهده داشته است.
این نمایندگان رسمی «دعوت هادیه»، به تمام شهرهای مصر و همچنین دیگر بلاد فاطمی مانند دمشق، صور، عکا، رمله و عسقلان گسیل میشدند.
[۳۵] مقریزی، احمد، ج۸، ص۲۳۹-۲۴۱، الخطط، بولاق، ۱۲۷۰ق.
[۳۶] مقریزی، احمد، ج۱۱، ص۶۱ -۶۶، الخطط، بولاق، ۱۲۷۰ق.
به نظر میرسد که در مورد انتخاب داعیان مناطق خارج از مرزهای حکومت فاطمیان نیز داعی الدعات نقش مهمی داشته است.
اطلاعات بیشتری درباره وظایف خاص داعی الدعات که از مقر مرکزی دعوت در پایتخت فاطمیان به امور کلی دعوت رسیدگی میکرده است، در دست نیست.
خود عنوان داعی الدعات نیز عمدتاً در منابع غیر اسماعیلی به کار رفته است.
[۳۷] ابن میسر، محمد، ج۱، ص۱۸، اخبار مصر، به کوشش ایمن فؤاد سید، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۳۸] مقریزی، احمد، ج۲، ص۲۵۱، اتعاظ الحنفاء، به کوشش جمالالدین شیال و محمد حلمی محمد احمد، قاهره، ۱۹۶۷-۱۹۷۳م.
۷.۶ – جایگاه داعی الدعات
متون اسماعیلیِ برجا مانده از دوره فاطمی که به سلسله مراتب دعوت اشاره دارند، معمولاً عنوان «باب» و گاهی «باب الابواب» را به صورت مترادف با واژه داعی الدعات در مورد رئیس اجرایی سازمان دعوت به کار بردهاند.
حمیدالدین کرمانی اشارات متعددی به اهمیت مقام باب و نزدیکی او به شخص امام دارد.
[۳۹] کرمانی، احمد، ج۱، ص۱۳۵، راحه العقل، به کوشش محمد کامل حسین و محمد مصطفی حلمی، قاهره، ۱۹۵۳م.
[۴۰] کرمانی، احمد، ج۱، ص۱۳۸، راحه العقل، به کوشش محمد کامل حسین و محمد مصطفی حلمی، قاهره، ۱۹۵۳م.
[۴۱] کرمانی، احمد، راحه العقل، ج۱، ص۲۲۴، جم، به کوشش محمد کامل حسین و محمد مصطفی حلمی، قاهره، ۱۹۵۳م.
[۴۲] مؤید فی الدین، هبهالله، ج۳، ص۲۲۰، المجالس المؤیدیه، به کوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۷۴-۱۹۸۴م.
[۴۳] مؤید فی الدین، هبهالله، ج۳، ص۲۵۶-۲۵۷، المجالس المؤیدیه، به کوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۷۴-۱۹۸۴م.
[۴۴] مؤید فی الدین، هبهالله، ج۳، ص۲۶۳-۲۶۴، المجالس المؤیدیه، به کوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۷۴-۱۹۸۴م.
[۴۵] اربعه کتب اسماعیلیه، به کوشش اشتروتمان، ج۱، ص۸، گوتینگن، ۱۹۴۳م.
[۴۶] اربعه کتب اسماعیلیه، به کوشش اشتروتمان، ج۱، ص۸۲، گوتینگن، ۱۹۴۳م.
[۴۷] اربعه کتب اسماعیلیه، به کوشش اشتروتمان، ج۱، ص۱۰۲، گوتینگن، ۱۹۴۳م.
[۴۸] اربعه کتب اسماعیلیه، به کوشش اشتروتمان، ج۱، ص۱۵۴، گوتینگن، ۱۹۴۳م.
[۴۹] اربعه کتب اسماعیلیه، به کوشش اشتروتمان، ج۱، ص۱۷۵، گوتینگن، ۱۹۴۳م.
باب که زیر نظر مستقیم امام، مسئول اداره امور عالیه و طرح سیاستهای کلی دعوت بوده، با کمک چندین دستیار به وظایف خود عمل میکرده است.
باب از میان عالمترین و متقیترین اسماعیلیان واجد شرایط برای احراز این سمت، و توسط شخص امام اسماعیلی برگزیده میشده است.
۷.۷ – سلسله مراتب
برخی از مؤلفان اسماعیلی اشارات نادر و پراکندهای به سلسله مراتب سازمان دعوت فاطمی دارند که به «حدود دین» یا «مراتب الدعوه» معروف بوده است.
این سازمان به تدریج طی دوره فاطمی توسعه و تحول یافت و در زمان حاکم شکل خاص و ثابتی پیدا کرد؛ ولی سلسله مراتب دعوت در زمان داعی الدعات المؤید به صورت نهایی خود در آمد.
یادآوری این نکته لازم است که سازمان کامل دعوت فاطمی منعکس کننده الگویی آرمانی برای زمانی که دنیای اسلام کلاً تحت استیلای امام اسماعیلی قرار میگرفته، بوده است.
به عبارت دیگر، نه تنها تمام سلسله مراتب دعوت همواره اشغال نشده
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 