پاورپوینت کامل حله (شهر) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حله (شهر) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حله (شهر) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حله (شهر) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

حله

برای دیگر کاربردها، حله (ابهام‌زدایی) را ببینید.

حِلّه، شهری در قسمت مرکزی عراق که گفته می‌شود سیف‌الدوله مَزْیَدی در اواخر قرن پنجم آن را بنا کرد.

فهرست مندرجات

۱ – شناخت اجمالی
۲ – معنا
۳ – اماکن هم‌نام
۴ – نامهای دیگر شهر
۵ – جمعیت
۶ – پیشینه
۷ – اهمیت
۸ – رویدادهای تاریخی
۸.۱ – از سال ۵۰۱ تا ۵۴۷
۸.۲ – در سال‌های ۵۷۰ تا ۶۵۴
۸.۳ – از دوره مغولان تا ۷۳۶
۸.۴ – سال۷۳۹ تا ۹۱۴
۸.۵ – سال ۹۴۱ تا ۱۰۴۸
۸.۶ – سال ۱۱۴۶ تا معاصر
۹ – آثارهای باستانی و تاریخی
۱۰ – مراکز زیارتی و دیدنی
۱۰.۱ – حضرت حمزه
۱۰.۲ – حضرت قاسم
۱۰.۳ – مشهد ردّ الشمس
۱۰.۴ – حراقه
۱۰.۵ – آرامگاه ابراهیم احمرالعینین
۱۰.۶ – هاشمیه
۱۰.۷ – سایر زیارتگاه‌ها
۱۱ – آرامگاه‌های علما و فقها در شهر حلّه
۱۲ – علمای برخاسته از شهر
۱۳ – فهرست منابع
۱۴ – پانویس
۱۵ – منابع

۱ – شناخت اجمالی

این شهر نزدیک ویرانه‌های شهر قدیم بابلِ ، در حدود نود کیلومتری جنوب بغداد ، در مسیر مستقیم شهرهای کوفه و نجف به بغداد، و در حدود پنجاه کیلومتری مشرق شهر کربلا قرار دارد و امروزه مرکز استان بابل است.

[۱] نقشه عمومی خاورمیانه، مقیاس ۰۰۰، ذیل مادّه، ۷۵۰، ۱:۳، تهران: گیتاشناسی، ۱۳۸۲ش.

حِلّه در حدود َ۲۸ ْ۳۲ عرض شمالی، َ۲۵ ْ۴۴ طول شرقی و در ارتفاع حدود سی متری از سطح دریا واقع شده است.
میانگین دمای سالیانه آن ْ۵ر۲۲ و میزان بارش سالیانه آن ۱۰۵ میلیمتر است.
رود فرات از مغرب حلّه می‌گذرد.

[۲] الموسوعه العربیه المیسره، بیروت: دارالجیل، ذیل مادّه، ۲۰۰۱.

[۳] صباح محمود محمد، ج۱، ص۱۶، مدینه الحله الکبری: وظائفها و علاقاتها الاقلیمیّه، بغداد ۱۹۷۴.

[۴] صباح محمود محمد، ج۱، ص۲۶-۲۷، مدینه الحله الکبری: وظائفها و علاقاتها الاقلیمیّه، بغداد ۱۹۷۴.

۲ – معنا

حِلّه در لغت به سه معنای منزلگاه، گروه بسیاری که در جایی فرود می‌آیند، گونه‌ای درخت خاردار کوتاه می‌باشد.

[۵] یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، ذیل مادّه، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.

[۶] ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۲۹۶ـ۲۹۷.

[۷] ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۳۰۳.

[۸] زین‌العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق‌السیاحه، ج۱، ص۱۹۹، تهران ۱۳۴۸ش.

۳ – اماکن هم‌نام

غیر از حلّه معروف، چند مکان دیگر در عراق نیز حلّه نام داشته است، از جمله حلّه بنی‌قَیلَه میان شهرهای واسط و بصره ، حلّه بنی‌دُبَیس‌بن عفیف اسدی میان واسط و بصره و اهواز ، و حلّه بنی‌مَراق نزدیک موصل .

[۹] یاقوت حموی، کتاب المشترک وضعا و المفترق صقعا، ج۱، ص۱۴۳، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۶، چاپ افست بغداد (بی‌تا).

[۱۰] یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، ذیل مادّه، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.

[۱۱] محمود شکری آلوسی، «مدینه الحله فی اخبار بغداد و ما جاورها من البلاد»، ج۱، ص۱۱۱، چاپ صباح محمود حلی، المورد، ج ۴، ش ۱ (ربیع ۱۳۹۵).

شهر حلّه به سبب موقعیتش در کنار فرات و باغ‌های زیادی که دارد به حلّه فَیْحاء (خوشبو و مطبوع) نیز مشهور بوده است.

[۱۲] حسن امین، دائره‌المعارف الاسلامیه الشیعیه، ج۱۱، ص۱۵۶، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.

[۱۳] فریال مصطفی و رضیه عبدالامیر، «التراث العماری لمدینه الحله»، ج۱، ص۱۶۶، سومر، ج ۴۵، ش ۱ و ۲ (۱۹۸۷ـ۱۹۸۸).

۴ – نامهای دیگر شهر

نام‌های دیگر این شهر عبارت‌اند از: حلّه سیفیّه/ حلّه مَزْیَدیه منسوب به مؤسس آن سیف‌الدوله صدقه‌بن منصور مَزْیَدی (حک: ۴۷۹ـ۵۰۱)،

[۱۴] محمد بن محمد عمادالدین کاتب،ج ۱، قسم شعراءالعراق، جزء۴، ص ۱۵۳، خریده القصر و جریده العصر، ج ۱، قسم شعراء العراق، جزء۴، چاپ محمد بهجه اثری، (بغداد) ۱۹۷۳.

و جامِعَیْن/ جامعان (دارای دو مسجدجامع)، به نام شهر کهنی که در محل شهر حلّه قرار داشت.

[۱۵] حدودالعالم، ج۱، ص۱۵۴.

[۱۶] یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، ذیل مادّه، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.

[۱۷] یاقوت حموی، کتاب المشترک وضعا و المفترق صقعا، ج۱، ص۱۴۳، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۶، چاپ افست بغداد (بی‌تا).

[۱۸] اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم‌البلدان، ج۱، ص۲۹۹، چاپ رنو و دسلان، پاریس ۱۸۴۰.

جامعین در منابع اولیه اسلامی میان دو شهر کُوثی ربّا و بابل ذکر شده که تابع بغداد و حاصلخیز بوده است.

[۱۹] اصطخری، ج۱، ص۸۵ـ ۸۶.

[۲۰] ابن حوقل، ج۱، ص۲۴۴ـ۲۴۵.

مقدسی که در اواخر سده چهارم اطلاع دقیق‌تری از تقسیمات سرزمین‌های اسلامی داده، جامعین را جزو کوفه ذکر کرده است.

[۲۱] مقدسی، ج۱، ص۵۳.

[۲۲] مقدسی، ج۱، ص۱۱۴.

کرامرس، مصحح صوره‌الارض، در توضیحات بابلِ کهن گفته که حلّه روبه‌روی آن ساخته شده است.

[۲۳] ابن حوقل، ج۱، ص۲۴۵.

حلّه باتوجه به کثرت شیعیان آن، کوفه کوچک نیز نامیده می‌شد.

[۲۴] محمد بن ابی‌طالب دمشقی، کتاب نخبه‌الدهر فی عجائب البَرّ و البحر، ج۱، ص۲۵۰، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.

همچنین در نیمه دوم سده دوازدهم نیز، به سبب اهمیت تجاری، به آن بغداد کوچک می‌گفتند.

[۲۵] صباح محمود محمد، مدینه الحله الکبری: وظائفها و علاقاتها الاقلیمیّه، ج۱، ص۳۵، بغداد ۱۹۷۴.

۵ – جمعیت

جمعیت حلّه در ۱۲۹۹ بالغ بر پانزده هزار نفر بود،

[۲۶] ژان پل راشل دیولافوا، سفرنامه مادام دیولافوا: ایران و کلده، ج۱، ص۶۴۱، ترجمه و نگارش علیمحمد فره‌وشی، تهران ۱۳۶۱ش.

چهل سال بعد (۱۳۳۹) به سی هزار تن رسید و حدود پنجاه سال بعد از آن (۱۳۸۵/۱۳۴۴ش) بالغ بر ۰۰۰، ۸۴ تن شد که حدود ۱۸% جمعیت استان بابل را تشکیل می‌داد.

[۲۷] صباح محمود محمد، ج۱، ص۳۶، مدینه الحله الکبری: وظائفها و علاقاتها الاقلیمیّه، بغداد ۱۹۷۴.

[۲۸] صباح محمود محمد، ج۱، ص۴۶، مدینه الحله الکبری: وظائفها و علاقاتها الاقلیمیّه، بغداد ۱۹۷۴.

پس از آن، جمعیت شهر رشد بسیار یافت و در ۱۳۶۶ش با جمعیت حومه به حدود ۰۰۰، ۲۶۹ تن و در ۱۳۷۰ش به ۰۰۰، ۲۷۹ تن (هشتمین شهر پرجمعیت عراق) رسید.

[۲۹] حسن امین، دائره‌المعارف الاسلامیه الشیعیه، ج۱۱، ص۱۵۸، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.

[۳۰] هارون وهومن، عراق از دید سیاحان و جهانگردان، ج۱، ص۸۱۱، تهران ۱۳۸۳ش.

۶ – پیشینه

مورخان درباره تاریخ بنای حلّه اختلاف‌نظر دارند.

[۳۱] خضر دوری، «نظرات حول ملاحظات الدکتور جورج مقدسی عن الحله و بنی‌مزید»، ج۱، ص۱۷۷، آداب الرافدین، ش ۵ (جمادی‌الاولی ۱۳۹۴).

گفته‌اند این شهر را سیف‌الدوله، چهارمین امیر مَزیَدیان، در ۴۹۳ یا ۴۹۵ بنا کرد.
او به امید استقلال یافتن از خلافت عباسی، از درگیری‌ها و کشمکش میان آنان و سلجوقیان بهره جست و تمام خاندان و سپاهیان و پیروانش را از محل اقامتشان در آبادی نیل، در کنار رود کوچک نیل، به جامعین در کرانه راست رود حلّه (شاخه‌ای از رود فرات ) منتقل کرد.
آنگاه آن‌جا را آباد کرد و شهر حلّه به وجود آمد.

[۳۲] یاقوت حموی، کتاب المشترک وضعا و المفترق صقعا، ج۱، ص۱۴۳، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۶، چاپ افست بغداد (بی‌تا).

[۳۳] یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، ذیل مادّه، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.

۷ – اهمیت

قرار گرفتن حلّه در نزدیکی رود فرات و در میانه راه تجاری بغداد ـ بصره، مجاورت آن با شهر باستانی بابل، مبدل شدنش به مرکز حکومت مَزیَدیان، و قرار گرفتن آن در مسیر کاروان‌های حج ، به پیشرفت سریع بازرگانی آن منجر شد و به‌ویژه پس از زوال قصر ابن‌هبیره در قرن ششم اهمیت بیشتری یافت.

[۳۴] عبدالجبار ناجی، دراسات فی تاریخ المدن العربیه الاسلامیه، ج۱، ص۲۰۴ـ۲۰۵، بیروت ۲۰۰۱.

[۳۵] فاطمه محمد محجوب، الموسوعه الذهبیه للعلوم الاسلامیه، ج ۱۴، قاهره: دارالغد العربی، (بی‌تا).

۸ – رویدادهای تاریخی

۸.۱ – از سال ۵۰۱ تا ۵۴۷

در ۵۰۱، سیف‌الدوله به ابودُلَف سرخاب‌بن کیخسرو دیلمی (حاکم ساوه)، که مورد خشم سلطان‌محمد بن ملکشاه سلجوقی قرار گرفته بود، پناه داد و حاضر نشد وی را تسلیم کند.
سلطان سلجوقی به حلّه لشکر کشید و سیف‌الدوله در مصاف با سپاه سلجوقی کشته شد.

[۳۶] هبه‌اللّه بن ناصر حلّی، کتاب المناقب المزیدیّه فی اخبارالملوک الأسدیّه، ج۱، ص۲۲، چاپ صالح موسی درادکه و محمدعبدالقادر خریسات، عَمّان، ۱۴۰۴/۱۹۸۴.

[۳۷] محمد بن محمد عمادالدین کاتب، خریده القصر و جریده العصر، ج۱، قسم شعراءالعراق، ص۱۶۴ـ۱۶۵، ج ۱، قسم شعراء العراق، جزء۴، چاپ محمد بهجه اثری، (بغداد) ۱۹۷۳.

[۳۸] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۴۴۰۴۴۹.

در ۵۰۲، سلطان سلجوقی حکومت بخشی از شهر حلّه را به سعید بن حُمَیْد عمری خفاجی ، سپهسالار لشکر سیف‌الدوله، سپرد و بخش‌های دیگر آن را به صورت تیول به قبایل کُرد واگذار کرد.

[۳۹] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۴۷۱.

[۴۰] یوسف حلّی، تاریخ الحله، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.

در ۵۱۲، دبیس‌بن صدقه به فرمان سلطان محمود سلجوقی، حاکم حلّه شد.

[۴۱] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۵۳۳.

[۴۲] محمدعلی یعقوبی نجفی، البابلیّات، ج۱، جزء۱، ص۱۱، (نجف ۱۳۷۰) ـ۱۳۷۴، چاپ افست قم (بی‌تا).

در ۵۱۷، مسترشد باللّه، خلیفه عباسی، به جنگ دبیس رفت و او را شکست داد و حلّه را تصرف کرد.

[۴۳] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۵۶۵۵۶۶.

[۴۴] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۵۹۸۶۰۰.

[۴۵] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۶۰۷۶۱۰.

[۴۶] سبط ابن جوزی، مرآه‌الزمان فی تاریخ الاعیان، ج۸، قسم ۱، ص۸۹ـ۹۱، ج ۸، حیدرآباد، دکن ۱۹۵۱ـ۱۹۵۲.

[۴۷] سبط ابن جوزی، مرآه‌الزمان فی تاریخ الاعیان، ج۸، قسم ۱، ص۱۰۹ـ۱۱۰، ج ۸، حیدرآباد، دکن ۱۹۵۱ـ۱۹۵۲.

دبیس متواری شد و در ۵۲۹ در آذربایجان ، به دستور سلطان مسعودبن محمد سلجوقی کشته شد.

[۴۸] محمد بن محمد عمادالدین کاتب، ج۱، قسم شعراءالعراق، ص۱۷۵، خریده القصر و جریده العصر، ج ۱، قسم شعراء العراق، جزء۴، چاپ محمد بهجه اثری، (بغداد) ۱۹۷۳.

[۴۹] محمد بن محمد عمادالدین کاتب، ج۱، قسم شعراءالعراق، ص۱۷۱، خریده القصر و جریده العصر، ج ۱، قسم شعراء العراق، جزء۴، چاپ محمد بهجه اثری، (بغداد) ۱۹۷۳.

[۵۰] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ،ج ۱۱، ص۳۰.

[۵۱] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ،ج۱۰، ص۶۷۹.

[۵۲] سبط ابن جوزی، مرآه‌الزمان فی تاریخ الاعیان، ج۸، قسم ۱، ص۱۵۲، ج ۸، حیدرآباد، دکن ۱۹۵۱ـ۱۹۵۲.

وقتی خبر قتل دبیس به حلّه رسید، سپاهیان و هواداران مزیدیان، صدقه پسر چهارده ساله او را به حکومت برگزیدند و مزیدیان تا ۵۴۷ یا ۵۵۸ در حلّه حکومت کردند.

[۵۳] صفدی، ج۲۱، ص۱۰۲.

[۵۴] خضر دوری، «نظرات حول ملاحظات الدکتور جورج مقدسی عن الحله و بنی‌مزید»، ج۱، ص۱۷۷، آداب الرافدین، ش ۵ (جمادی‌الاولی ۱۳۹۴).

[۵۵] محمدعلی یعقوبی نجفی، البابلیّات، ج۱، جزء۱، ص۶، (نجف ۱۳۷۰) ـ۱۳۷۴، چاپ افست قم (بی‌تا).

۸.۲ – در سال‌های ۵۷۰ تا ۶۵۴

پس از مزیدیان، حلّه به‌تناوب تحت نفوذ حکام عباسی و سلجوقی درآمد.

[۵۶] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۱۶۲.

[۵۷] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۲۱۳.

[۵۸] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۲۷۶۲۷۷.

[۵۹] حسن امین، دائره‌المعارف الاسلامیه الشیعیه، ج۱۱، ص۱۵۸، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.

در دوره حکومت عباسیان، حلّه شهری آباد بود و شهرهای اطراف آن تقریبآ به هم پیوسته بودند.
در ۵۷۰، قطب‌الدین قیماز، که بر خلفای عباسی شورش کرده بود، برای مدتی کوتاه بر حلّه حکومت کرد.
در ۵۷۱، امیر ابوالمکارم مجدالدین ابوسعید طاشتکین مستنجدی به مدت سیزده سال بر این شهر حکومت راند.

[۶۰] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۴۲۴ ۴۲۵.

[۶۱] یوسف حلّی، تاریخ الحله، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.

در قرن ششم به نوشته ابن جبیر،

[۶۲] ابن جبیر، رحله ابن جبیر، ج۱، ص۱۸۹، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.

رود حلّه شهر را به دو قسمت تقسیم می‌کرد.
بخش شرقی و غربی شهر با پل شناور عظیمی متشکل از مجموعه‌ای از قایق‌های متصل به‌هم که با زنجیرهای محکمی به خشکی متصل بودند، به‌یکدیگر مرتبط می‌شدند.
او شهر را آباد و بزرگ، با آب و هوای خوش و دارای بازارهای پررونق و باغ‌های میوه و خرما ی فراوان و برج و باروی خاکی وصف می‌کند.
در اواخر خلافت عباسیان، حلّه مدتی تحت نفوذ ایوبیان بود.
در همین دوره، عمادالدین زکریای قزوینی (متوفی ۶۸۲)، مؤلف آثار البلاد و اخبار العباد، و عجائب المخلوقات، مدتی قاضی حلّه شد.

[۶۳] کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعه و التجارب النافعه، ج۱، ص۱۰۶، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.

[۶۴] کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعه و التجارب النافعه، ج۱، ص۳۱۹، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.

[۶۵] کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعه و التجارب النافعه، ج۱، ص۴۶۹، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.

شهر حلّه در ۶۵۳ و ۶۵۴ از طغیان رود فرات آسیب فراوان دید.

[۶۶] کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعه و التجارب النافعه، ج۱، ص۳۲۰، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.

[۶۷] کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعه و التجارب النافعه، ج۱، ص۳۳۵، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.

۸.۳ – از دوره مغولان تا ۷۳۶

در دوره مغولان، اداره امور حلّه با کوفه ادغام شد و هر دو شهر زیرنظر یک کارگزار عالی‌مقام، با عنوان «صدرالاعمال الحلّیّه و الکوفیّه» اداره می‌شد، که او نیز تابع ولایت بغداد بود.

[۶۸] عماد عبدالسلام رئوف، الاسر الحاکمه و رجال الاداره و القضاء فی العراق فی العهود المتأخره: ۶۵۶ـ۱۳۳۷ه/ ۱۲۵۸ـ ۱۹۱۸، ج۱، ص۲۸۱، (بغداد ۱۹۹۲)

در ۶۸۵، بار دیگر فرات طغیان کرد و آسیب فراوانی به شهر وارد شد.

[۶۹] کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعه و التجارب النافعه، ج۱، ص۴۸۵، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.

در ۶۹۸، سلطان ایلخانیان محمود غازان از حلّه دیدن کرد و اموال زیادی میان مردم شهر پخش کرد و دستور داد آبراهه‌ای منشعب از فرات در شمال حلّه تا مرقد امام حسین علیه‌السلام در کربلا حفر شود که به نهر غازانی معروف شد.

[۷۰] کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعه و التجارب النافعه، ج۱، ص۵۳۸، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.

[۷۱] حسن امین، دائره‌المعارف الاسلامیه الشیعیه، ج۱۱، ص۱۹۱، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.

در ۷۱۲، در دوران فرمانروایی سلطان محمد خدابنده، که به تشیع گرویده بود، حکومت حلّه به صورت تیول به امیر مُهَنّا بن‌عیسی از آل‌فضل واگذار شد.
او نیز پسرش سلیمان را به نیابت خود برگزید و این خاندان تا ۷۳۶ در حلّه حکومت کردند.

[۷۲] عماد عبدالسلام رئوف، الاسر الحاکمه و رجال الاداره و القضاء فی العراق فی العهود المتأخره: ۶۵۶ـ۱۳۳۷ه/ ۱۲۵۸ـ ۱۹۱۸، ج۱، ص۲۸۲، (بغداد ۱۹۹۲).

۸.۴ – سال۷۳۹ تا ۹۱۴

در ۷۳۹، شیخ‌حسن بزرگ جلایری پس از تصرف عراق ، با سپاه انبوهی به حلّه لشکر کشید و آن‌جا را نیز فتح کرد.

[۷۳] ابن بطوطه، رحله ابن‌بطوطه، ج۱، ص۲۳۰، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.

[۷۴] ابن عنبه، عمده الطالب فی انساب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۱۸۰ـ۱۸۱، چاپ مهدی رجایی، قم ۱۳۸۳ش.

در دوران فرمانروایی شیخ‌حسن جلایری، حلّه آرامش یافت و علما به این شهر رفت‌وآمد کردند.

[۷۵] حسن امین، دائره‌المعارف الاسلامیه الشیعیه، ج۱۱، ص۲۰۳، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.

ابن بطوطه که در همین دوران (سال ۷۲۵) از حلّه دیدن کرده، آن را شهری با خانه‌های آباد و آکنده از نخل و دارای پلی قایقی و تأسیسات رفاهی و کارگاه‌ها و بازارهای پررونق وصف کرده است.
به نوشته وی همه اهالی شیعه دوازده امامی بودند و در آن‌جا مسجدی بوده به نام «مشهد صاحب‌الزمان» که مردم اعتقاد داشتند امام زمان (محمد بن الحسن العسکرى) علیه‌السلام وارد این مسجد شده و در آن‌جا غایب گردیده است و سپس ظهور خواهد کرد.
به گزارش او، مردم هر روز با تشریفاتی خاص در آستانه این مکان از امام منتظر درخواست ظهور می‌کنند.
وی بار دیگر، در بازگشت از هند وارد حلّه شده و یادآوری کرده که این همان شهری است که مشهد صاحب‌الزمان در آن قرار دارد؛ آنگاه اشاره کرده که در همان سال‌ها والی غیرشیعی آن‌جا مردم را از انجام مراسم خاص خود بازداشته و در اندک زمانی پس از این ممانعت درگذشته است.
این حادثه موجب شده است که شیعیان (به تعبیر او: رافضه) قوت گیرند و آن مراسم همچنان ادامه یابد

[۷۶] ابن بطوطه، رحله ابن‌بطوطه، چاپ محمد عبدالمنعم عریان،ج۲،ص۶۶۲، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷

[۷۷] احمدعلی مجید حلّی، تاریخ مقام صاحب‌العصر و الزمان علیه‌السلام فی المله، ج۱، ص۵۶ ۶۱، قم ۱۴۲۶.

گفتنی است که این مکان با نام مقام صاحب‌الزمان نیز ذکر شده و هر چند اطلاعی از زمان بنای آن در دست نیست، اما گزارش‌های متعددی از رونق آن به عنوان مرکز عبادت و نیز وجود مدرسه‌ای دینی در کنار آن در اختیار است.
بنابر قدیم‌ترین گزارش، ابن‌نمای حلّی در سال ۶۳۶ مراکز درسی را که در کنار این مکان بود نوسازی کرد و شماری از فقها را در آن‌جا اسکان داد.

[۷۸] احمدعلی مجید حلّی، تاریخ مقام صاحب‌العصر و الزمان علیه‌السلام فی المله، ج۱، ص۲۶، قم ۱۴۲۶.

با این حال، گزارش ابن بطوطه از مراسم روزانه مردم در منابع دیگر نیامده است و به نظر می‌رسد از رفتارهای عوام بوده باشد.

[۷۹] خضر بن محمد رازی حبلرودی، التوضیح الانور بالحجج الوارده لدفع شبه الاعور، ج۱، ص۵۱۶ـ۵۱۷، چاپ شمس‌الدین بن خالد سامی، قاموس الاعلام، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ۱۸۹۸.

با وجود حمله مغول ، حلّه همچنان در سده هشتم پا برجا بود.

[۸۰] حمداللّه مستوفی، نزهه‌القلوب، ج۱، ص۴۰.

وقتی سپاه تیمور در ۷۹۵ نزدیک بغداد رسید، سلطان احمدبن اویس‌بن شیخ‌حسن جلایری به حلّه گریخت.
سپاهیان تیمور به سرکردگی فرزندش، میرانشاه، به تعقیب او پرداختند و حلّه را تصرف کردند.

[۸۱] ابن حجر عسقلانی، إنباء الغمر بأبناء العمر، ج۳، ص۱۵۷، حیدرآباد، دکن ۱۳۸۷ـ۱۳۹۶/ ۱۹۶۷ـ۱۹۷۶.

[۸۲] شرف‌الدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج۲، ص۲۷۷، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶ش.

[۸۳] ابن صیرفی، نزهه‌النفوس و الأبدان فی تواریخ الزمان، ج۱، ص۳۶۶، چاپ حسن حبشی، ج ۱، (قاهره) ۱۹۷۰.

در دهه نخست سده نهم، حکومت حلّه چند بار میان کارگزاران خاندان تیموری و جلایری دست به دست شد.

[۸۴] عبداللّه بن فتح‌اللّه غیاثی، التاریخ الغیاثی: الفصل الخامس من سنه ۶۵۶ـ۸۹۱ه/ ۱۲۵۸ـ۱۴۸۶م، ج۱، ص۲۰۴، چاپ طارق نافع حمدانی، بغداد ۱۹۷۵.

[۸۵] عماد عبدالسلام رئوف، الاسر الحاکمه و رجال الاداره و القضاء فی العراق فی العهود المتأخره: ۶۵۶ـ۱۳۳۷ه/ ۱۲۵۸ـ ۱۹۱۸، ج۱، ص۲۸۶، (بغداد ۱۹۹۲).

در سده نهم نیز حلّه صحنه درگیری میان حاکمان خاندان‌های قره‌قوینلو و آق‌قوینلو و مشعشعیان بود.

[۸۶] عماد عبدالسلام رئوف، الاسر الحاکمه و رجال الاداره و القضاء فی العراق فی العهود المتأخره: ۶۵۶ـ۱۳۳۷ه/ ۱۲۵۸ـ ۱۹۱۸، ج۱، ص۲۸۶ـ۲۸۹، (بغداد ۱۹۹۲).

[۸۷] یوسف حلّی، تاریخ الحله، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۱۲، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.

در نیمه نخست سده دهم، حلّه به‌دست صفویان افتاد.
در ۹۱۴ شاه‌اسماعیل صفوی در راه سفر به عتبات مقدسه از شهر دیدن کرد.

[۸۸] خواندمیر، ج۳، ص۴۹۴ـ۴۹۵.

[۸۹] زین‌العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق‌السیاحه، ج۱، ص۵۸، تهران ۱۳۴۸ش.

[۹۰] عباس عزّاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج۳، ص۳۴۱ـ۳۴۲، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.

۸.۵ – سال ۹۴۱ تا ۱۰۴۸

حلّه تا ۹۴۱ جزو قلمروِ صفویان بود و در این زمان همراه دیگر شهرهای عراق به تصرف سلطان عثمانی، سلیمان قانونی، درآمد.

[۹۱] عباس عزّاوی، ج۴، ص۱۴، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.

[۹۲] عباس عزّاوی، ج۴، ص۲۹، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.

[۹۳] یوسف حلّی، تاریخ الحله، ج۱، ص۱۱۴، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.

حلّه حدود یک قرن تحت سلطه دولت عثمانی بود تا این‌که در ۱۰۳۲، شاه عباس اول صفوی بر عراق چیره شد و بر حلّه همانند دیگر شهرها کارگزاری گماشت.

[۹۴] زین‌العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق‌السیاحه، ج۳، ص۹۹۸ـ۱۰۰۰، تهران ۱۳۴۸ش.

[۹۵] زین‌العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق‌السیاحه، ج۳، ص۱۰۳۳ـ۱۰۳۴، تهران ۱۳۴۸ش.

[۹۶] میرزابیگ بن حسن جنابدی، ج۱، ص۸۸۷، روضه‌الصفویه، چاپ غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران ۱۳۷۸ش.

[۹۷] میرزابیگ بن حسن جنابدی، ج۱، ص۸۹۸، روضه‌الصفویه، چاپ غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران ۱۳۷۸ش.

در این دوره، حلّه بارها در معرض حملات عثمانی‌ها قرار گرفت.

[۹۸] عباس عزّاوی، ج۴، ص۱۸۸ـ۱۹۵، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.

[۹۹] عباس عزّاوی، ج۴، ص۲۰۲، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.

در شعبان ۱۰۴۵ طاعون در حلّه فراگیر شد و قربانی‌های زیادی برجای گذاشت.
در ۱۰۴۸، سلطان مراد عثمانی بار دیگر به عراق حمله کرد و پس از فتح بغداد، راهی حلّه شد و چند تن از تجار آن‌جا را به بهانه‌های مختلف کشت.

[۱۰۰] محمدامین بن فضل‌اللّه محبی، خلاصه الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، ج۴، ص۳۳۸، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).

[۱۰۱] یوسف حلّی، تاریخ الحله، ج۱، ص۱۱۸ـ۱۱۹، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.

۸.۶ – سال ۱۱۴۶ تا مع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.