پاورپوینت کامل حسین شب زندهدار ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حسین شب زندهدار ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حسین شب زندهدار ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حسین شب زندهدار ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
حسین شب زنده دار
آیت الله حسین شب زنده دار، از علمای ربانی و پرهیزگار دوران معاصر، یکی از فضلای برجسته، مدرس و محقق حوزه علمیه قم است، که از نظر تقوی و پرهیزکاری فردی کاملا ممتاز است.(متولد ۱۳۰۸ش، ۱۳۴۷ق.)
فهرست مندرجات
۱ – پیشینه
۲ – تولد و خانواده
۳ – تحصیلات و استادان
۳.۱ – تحصیل در جهرم
۳.۲ – تحصیل در شیراز
۳.۳ – تحصیل در قم
۳.۴ – تدریس
۴ – ویژگیهای اخلاقی و معنوی
۴.۱ – تعظیم بزرگان
۴.۲ – خاطراتی از عالم تاثیرگذار
۴.۳ – دلبستگی به آیتالله حق شناس
۴.۴ – عبای کهنه
۴.۵ – تعهد و تقید دینی
۴.۶ – ترویج و تبلیغ دین
۴.۷ – تلاش برای رفع نیاز مردم
۴.۸ – حلم و تسلط بر خود
۴.۹ – مخالفت با هوای نفس
۴.۱۰ – رضا و تسلیم
۴.۱۱ – حفظ آبرو و شخصیت افراد
۴.۱۲ – مرید امام خمینی
۵ – از منظر بزرگان
۵.۱ – آیت الله اراکی
۵.۲ – موسوی همدانی
۵.۳ – آیت الله خامنهای
۵.۴ – آیت الله مکارم شیرازی
۵.۵ – آیت الله شیخ جعفر سبحانی
۵.۶ – آیت الله جوادی آملی
۵.۷ – آیت الله سید مجتبی موسوی لاری
۶ – آثار
۷ – آثار فرهنگی، اجتماعی
۸ – شاگردان
۹ – همسر و فرزندان
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
۱ – پیشینه
شهر کنونی جهرم، مرکز شهرستان جهرم، در فاصله ۱۸۰ کیلومتری جنوب شیراز در استان فارس قرار دارد. این شهر پربرکت دارای مردمی با استعداد، غیور و شجاع و دانش دوست است. اهالی جهرم در دوستی اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسّلام و اطاعت از آنان در درجه ممتازند و به همین جهت از آغاز نهضت امام خمینی رحمهاللهعلیه تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن در صحنههای مختلف اجتماعی ـ سیاسی درخشیدهاند و این شهرستان از جمله یازده شهری بود که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در آن حکومت نظامی برقرار شد. مردم این دیار پیرو اسلام و مکتب تشیع هستند و سابقه اسلام در این شهر به سال ۲۰ هجری قمری برمی گردد.
[۱] لغت نامه دهخدا، حرف (ج)، ص۱۷۸.
از این خطه فرهنگی مذهبی، بزرگانی برخاستهاند که در عرصههای گوناگون علمی آثار مفید و با ارزشی از خود به یادگار گذاشته و برای مردم منشا خیرات فراوانی شدهاند. از ناموران جهرم درگذشته شهاب الدین فسوی (قرن دهم هجری)، شیخ کمال الدین جهرمی (۹۴۴ق.) ، میرزا نصیرالدین جهرمی (۱۱۹۱ق.) ، ملا محمدباقر جهرمی (۱۲۵۵ق.) ، محمدتقی امیرالشعرای جهرمی (۱۳۴۴ق.) و در دوران معاصر آیات و اعلام آقایان سید علی اکبر آیت اللهی (۱۳۴۰ش.) ، سید ابراهیم حق شناس (۱۳۶۰ش.) ، سید حسین آیت اللهی و در حال حاضر حضرات آیات سید عبدالرسول شریعتمداری، شیخ حسین شب زنده دار و شیخ علی کریمی جهرمی هستند که از استادان و برجستگان حوزه علمیه قم به شمار میروند.
[۲] اثرآفرینان جهرم، مجید رضا و عبدالحسین جهان مهین، ص۶۹-۲۸۴.
در این مقاله خوانندگان با احوال و ویژگیهای عالم پرهیزکار آیت الله آقای حاج شیخ حسین شب زنده دار آشنا میشوند.
۲ – تولد و خانواده
در آغاز بهار و نخستین روزهای سال ۱۳۰۸ شمسی (۸ شوال ۱۳۴۷) در خانه کربلایی احمد واقع در محله قدیمی سنان جهرم، پسری دیده به جهان گشود. پدر و مادر وی که از شیفتگان پیامبر و آل او علیهمالسّلام بودند نامش را «حسین» نهادند.
کربلایی احمد و برادرش حاج قنبر با همسر و فرزندان در یک خانه ساده زندگی میکردند. هر دو کاسب جزء و ساده بودند که روزانه کالاهای مورد نیاز روستاییان را از شهر تهیه میکردند و برای فروش به روستا میبردند. آنان ضمن گذران امر معاش از این راه احکام دینی و مسائل شرعی را نیز به روستاییان میآموختند. این دو برادر در جهرم و قسمتی از حومه آن به صلاح و تقوا و درست کاری در معامله با مردم و مناعت و قناعت طبع مشهور بودند و در ارادت و اخلاص ویژهای که نسبت به اهل بیت علیهمالسّلام داشتند، زبانزد اهالی بودند. قمر خانم مادر حسین نیز از زنان شایسته محل بود و او نیز همچون همسرش به کمالاتی آراسته بود و علاقه فراوانی به پیشوایان دین داشت. این مادر وقتی حسین کودک بود و آسیبی به چشمانش وارد شده بود، با کمک خواهرانش بسیار از او مواظبت و پرستاری کرد. در سفری که برای پابوسی حضرت رضا علیهالسّلام به مشهد رفتند، حسین را نیز با خود بردند و پدر و مادر در جوار قبر آن حضرت ضمن دعا و زیارت، با توسلات خالصانه خود، شفای چشم فرزند را از خدا خواستند. به برکت این حضور و دعاهای آنان چشم کودک شفا یافت و مادر به شکرانه سلامتی فرزند در گوش حسین حلقه آویخت و او را به عنوان غلام حضرت رضا علیهالسّلام مفتخر ساخت.(آیت الله شب زنده دار پس از ذکر مطالب یاد شده در ادامه یادداشتهایش مینویسد: … این حلقه تا اوایل طلبگی در گوشم بود که یکی از استادانم آن را بیرون آورد….)
۳ – تحصیلات و استادان
حسین بین ۶ تا ۷ سالگی به مکتب خانه محل زادگاهش رفت. خواندن و نوشتن، قرائت قرآن و برخی از آداب و رسوم و احکام شرعی را آموخت. استعداد و حافظه خود را در مکتب خانه به معلم و عشق و علاقه درونی برای ادامه تحصیل و یادگیری علوم دینی را در خانه نشان داد. پدر و مادر هم با خشنودی فرزندشان را به ادامه تحصیل تشویق و در حد توان از وی حمایت کردند.
۳.۱ – تحصیل در جهرم
نوجوان جهرمی که عاشق علم و دانش بود و به خاطر ارتباط و ملازمت پدر با اهل علم و مردان حق، علاقه شدیدی به روحانیان و عالمان دینی پیدا کرده بود، با آنان ارتباط و مراوده برقرار کرد و با راهنمایی آنان در مدرسه خان (زمانیه) جهرم حجره گرفت و مشغول تحصیل شد.
او مقدمات علوم، ادبیات، مقداری از مسائل فقهی و شرعیات و آداب و اخلاق را از حجج اسلام آقایان سید حسین شریعتمداری (۱۳۵۱ش.) ، میرزا محمد نمازی (۱۳۶۴ش.)، سید حسن موسوی نائینی (۱۳۶۹ش.)، شیخ علی اکبر ناصری (۱۳۶۸ش.)، سید محمد احمدی (۱۳۵۶ش.)، سید محمد رضا اصفهانی (۱۳۶۲ش.) به ویژه آیت الله سید ابراهیم حق شناس (۱۳۶۰ش.) و آقا شیخ عطاءالله حقدان (۱۳۳۰ش.) به خوبی فراگرفت. با اتمام دروس این دوره، عطش فراگیری و کسب بهرههای علمی و معنوی در او بیشتر شد.
وی میخواست به حوزه بزرگ شیراز برود، اما با موانعی مانند نامساعد بودن وضع مالی پدر، سختی تحمل جدایی از پدر، عمو و سایر بستگان، فراق مادر از دست رفته و مسائلی دیگر رو به رو شد.
بر سر این دو راهی و برای رفع و رهایی از این مشکل به منزل عالم برجسته شهر حضرت آیت الله آقا سید علی اکبر آیت اللهی رفت و از ایشان درخواست استخاره نمود. آقا قرآن را گشود از قضا استخاره بد آمد. تازه جوان دلداده علم با شنیدن کلمه «بد» حالش دگرگون گردید و همانجا به زمین افتاد و بی هوش شد. خدمتگزار آقا او را به هوش آورد و چون عهده بسته بود به مقتضای استخاره عمل کند، سفرش را برای مدتی به تعویق انداخت، ولی همچنان امید عزیمت به شیراز را داشت. پس از مدتی با پدر و عمو نزد آیت الله آقا سید ابراهیم حق شناس که او هم از عالمان بزرگ شهر محسوب میشد رفت و استخاره خواست. این بار استخاره خوب آمد و آرزوی نوجوان برآورده گردید. پدر و عمو هم تسلیم مقتضای استخاره شدند.
آنان مقدمات سفر را فراهم ساختند و هنگام عزیمت به شیراز بدرقه اش نمودند. آیت الله شب زنده دار در این باره مینویسد:
«… اما همه اینها یک طرف و دعا و توسل خالصانه و متضرعانه پدر عزیزم به هنگام سوار شدن و خداحافظی که با عموی بزرگوار و جمع زیادی از همشیرهها و فامیل و دوستان که برای بدرقه آمده بودند، طرف دیگر… همین دعا بحمدالله کار خود را کرد که در شیراز یکی از بزرگترین نعمتهای الهی که برای ابد مایه افتخارم شد، نصیبم گشت و آن شاگردی ولی خدا مرحوم آیت الله آقای حاج شیخ ابوالحسن حدائق اصطهباناتی رحمهاللهعلیه در مدرسه مبارکه منصوریه بود.»
[۳] دست نوشتههای آیتالله شب زنده دار، با تصرف اندک.
۳.۲ – تحصیل در شیراز
شب زنده دار جهرمی برای مدتی در مدرسه مقیمیه و پس از آن در مدرسه منصوریه شیراز اقامت گزید و به تحصیل مشغول گردید. در این دوره کتابهای درسی رایج در معانی و بیان، فقه و اصول و کلام و عقاید را نزد استادان و بزرگان حوزه علمیه شیراز حجج اسلام آقایان ملا محمدجواد دارابی ملا احمد دارابی، سید علی خفری و حضرات آیات آقایان بهاءالدین محلاتی (۱۴۰۱ق.) ، شیخ ابوالحسن حدائق (۱۳۸۸ق.) و سید عبدالعلی آیت اللهی آموخت.
در پایان این دوره سه ساله به دستور آیتالله حدائق که محبت سرشاری به آقای شب زنده دار داشت، مجلس جشنی در باغ مدرسه منصوریه برگزار گردید و آیتالله حدائق ضمن اهدای عبا و عمامه به آقای شب زنده دار با دستان مبارکش عمامه بر سر وی گذاشت و او را به لباس مقدس روحانیت مفتخر نمود.
[۴] یادداشتهای آیتالله شب زنده دار و مصاحبه با حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمدمهدی شب زنده دار.
آیت الله شب زنده دار در یادداشتهای خود مینویسد:
«پس از آنکه با لباس روحانیت به جهرم آمدم به قدری مرحوم پدرم خرسند شد و بعد از آن احترام دیگری به من میگذاشت که وجدانا مرا شرمنده میکرد. مثلا آن وقتها جهرم مثل بسیاری از جاهای دیگر برق نداشت، شبها کوچهها تاریک بود… گاهی میخواستیم با پدرم شبها جایی برویم، میفرمود: من باید جلوی تو چراغ بکشم! من میگفتم: مگر چنین چیزی میشود که پدر جلوی فرزند چراغ بکشد. با این عبارت جواب میداد: تو عمامه داری و طلبه هستی….» پدرم برای عموم علمای اسلام احترام قائل میشد و عملا نیز نشان میداد. وقتی میدید فرزندش در لباس آنهاست، بیشتر احترام میکرد…»
[۵] یادداشتهای آیتالله شب زنده دار و مصاحبه با حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمدمهدی شب زنده دار.
۳.۳ – تحصیل در قم
وی که حدود هجده بهار از عمرش را پشت سر گذاشته و متون دروس دوره سطح متوسطه را خوانده بود، تصمیم گرفت، برای ادامه تحصیلات عالی به قم مهاجرت کند. این بار نزد استادش آیتالله حدائق رفت و از وی درخواست استخاره کرد وقتی استاد قرآن را گشود آیه (هنا لک الولایه لله الحق هو خیر ثوابا و خیر عقبا…)
[۶] کهف/سوره۱۸، آیه۴۵.
آمد. مضمون استخاره آیندهای روشن و سرنوشتی سعادتمند در این دنیا و رسیدن به مقامات عالی و اجر و ثواب الهی بسیار در آخرت را نوید میداد. وی پس از این استخاره در آغاز سال تحصیلی ۱۳۶۵ق. (۱۳۲۶ش.) با اجازه پدر و استاد به قم مهاجرت نمود. نخست در مدرسه فیضیه و پس از مدتی در مدرسه حجتیه سکونت گزید و به تحصیل مشغول گردید. او قسمتی از درسهایی را که در دوره سطح متوسطه نخوانده بود، نزد آیتالله شهید محمد صدوقی (۱۴۰۱ق.) خواند. سپس فراگیری متون دروس سطح عالی را شروع کرد. «رسائل»، «مکاسب» و «کفایه الاصول» در فقه و اصول را نزد آیات آقایان شیخ محمد تقی بهجت، شیخ مرتضی حائری (۱۴۰۶ق.) ، سید رضا بهاءالدینی (۱۴۱۸ق.) ، سید محمدباقر سلطانی طباطبایی (۱۴۱۸ق.)، شیخ عبدالجواد اصفهانی (۱۴۰۷ق.)، میرزا محمد مجاهدی تبریزی (۱۳۸۰ق.)، آقا سید رضا صدر (۱۴۱۵ق.) و شیخ عبدالرزاق قاینی (۱۴۱۴ق.)، «شرح تجرید و شوارق» در کلام و حکمت را در محضر آیتالله سید احمد خوانساری (۱۴۰۵ق.) و… خواند و دوره سطح را به پایان رسانید.
پس از آن خود را برای استفاده از مباحث دوره خارج آماده کرد. آقای شب زنده دار سالها به طور مرتب و منظم و مجدانه در دروس خارج فقه و اصول آیات عظام آقایان حاج سید حسین بروجردی (۱۳۸۰ق.)، سید محمد محقق داماد (۱۳۸۸ق.)، شیخ محمد علی اراکی (۱۴۱۵ق.)، امام خمینی (۱۴۰۹ق.)، سید محمد رضا گلپایگانی (۱۴۱۴ق.)، شیخ عباسعلی شاهرودی (۱۳۸۳ق.) حاضر شد و همزمان در درس تفسیر استاد علامه سید محمد حسین طباطبایی (۱۴۰۲ق.) حضور یافت و ضمن مباحثه، تقریر برخی از دروس یاد شده را نگاشت واز آن پس در شمار فضلا و اساتید زبده حوزه قرار گرفت. آقای شب زنده دار، در سالهایی که در حلقه دروس خارج شرکت میکرد، به خاطر دریافت سریع مطالب، پشتکار و حافظه قوی، پیوسته از صحبتهای پدرانه استادان بهره مند میگشت.
[۷] یادداشتهای آیتالله شیخ علی کریمی جهرمی و حجه الاسلام و المسلمین آقای شیخ محمدمهدی شب زنده دار.
۳.۴ – تدریس
آیت الله شب زنده دار از استادان برجسته حوزه علمیه قم به شمار میرود و سابقه تدریس حوزوی ایشان به چهل سال میرسد. وی در مدرسه خان جهرم و منصوریه شیراز کتابهایی را که خوانده بود، برای داوطلبان درس داد و از سالی که به حوزه علمیه قم وارد شد، متون آموخته شده را تدریس کرد. بیشتر تدریس او در قم طی چند دوره شامل مباحث فقهی و اصولی از «لمعتین»، «مکاسب»، «قوانین الاصول» و «اصول الفقه» برای طلاب داوطلب در مساجد اعظم، امام حسن عسکری علیهالسّلام ، مسجد نو و مدارس حقانی، رضویه، گلپایگانی و بحث تفسیر و اخلاق در مدرسه فیضیه و مسجد حضرت معصومه علیهاالسّلام به صورت آزاد و عمومی بود.
وی در تدریس بیانی شیرین و شیوا داشت و برای تفهیم و انتقال درست مطالب به مخاطبان از الفاظ و قالبهای ساده استفاده مینمود. از امثال و نمونهها نیز بهره میگرفت و موقع پاسخ دادن به پرسشهای درسی و حل مشکلات علمی، تحمل به خرج میداد و با جوابی درخور، سؤال کننده را قانع میکرد.
۴ – ویژگیهای اخلاقی و معنوی
روح بلند پرواز و ناآرام آیتالله شب زنده دار همواره در پی صاحب دلی بود که مایه تسلی او باشد و وی را به کمال برساند، لذا از همان آغاز تحصیلاتش در جهرم و پس از آن در شیراز و قم با کوششی بی وقفه توانست از میان استادان و مربیان با شخصیتهایی چون آیات عظام حق شناس، حدائق، امام خمینی و شیخ مرتضی حائری ارتباطی ویژه داشته باشد و از محضر پر فیض آنان به توفیقات و مواهبی الهی دست یابد. این ارتباط ها موجب شد در مسیر زندگی ارشاد و راهنمایی شود، خوب درس بخواند، خوب بفهمد و به درستی به آموخته هایش جامه عمل بپوشاند.
آیت الله شیخ علی کریمی جهرمی از اساتید حوزه علمیه قم و از دانشمندان ارزنده در عرصه قلم و بیان در دست نوشتهای که پیرامون استاد گرانقدرش آیتالله شب زنده دار نگاشته است، مینویسد:
«عبد صالح و خالص پروردگار حضرت آیتالله جناب آقای حاج شیخ حسین شب زنده دار جهرمی از جمله علمای صالحین و از اتقیای بارعین است. او نمونهای از علمای سلف است که پیشرویهای مادی و حرکتهای قهری جامعه به سمت و سوی مادیات و مسابقه مردم زمان در تشریفات و تعینات زندگی، او را از حرکت به سوی خدا و معنویات، ساده زیستی و زهد، مناعت طبع و ایثار، حسن خلق و مکرمتهای اخلاقی باز نداشت و همواره با اعتقاد کامل به معتقدات دینی خود به راه خود ادامه داد.
به حق او انسانی خدا دوست، خداجو و خداپرست و معتقد به مبانی و به جهان ابدیت است. طلب علم و تدریس، محراب و منبر و استادی در حوزه علمیه قم برای او حجاب نشد. این عناوین را ابزار دانست و هدف اصلی و عمده خود را خدا و جلب رضای حق و خدمت به آستان مقدس حضرت بقیه الله امام زمان عجّلاللهفرجهالشریف قرار داد.
او که از آغاز کار دلداده علم و دانش و کسب فضایل بود با هر یک از علمای بزرگوار جهرم به نوعی خود را مرتبط کرده و از کمالات آنان بهره گرفت.
در شیراز با شخصیت گرانقدر، معنوی و روحانی حضرت آیتالله حاج شیخ ابوالحسن حدائق آشنا و بهرههای فراوانی از او برد….
وقتی به قم مشرف شد در طول سالهای تحصیل و در مسیر تهذیب نفس، خداوند موفقیتهایی به ایشان داد که در علمیت و فضل جلوه نمود و در کنار آن تهذیب و صفای دل و جان و تقید به آداب شرع، ملکه تقوا در وجودشان رسوخ کرد و مورد توجه دوستان و آشنایان قرار گرفت.»
[۸] انسانی فرشته خصال، ص۱-۹.
۴.۱ – تعظیم بزرگان
از خصوصیات این عالم بزرگوار این است که علاوه بر رعایت مراتب ادب در گفتار و رفتار نسبت به علما، محصلین و همه اهل ایمان، احترام ویژهای ابراز میدارد.
«روزی در خدمت ایشان بودم به مناسبتی نام مرحوم آیتالله سید صدرالدین صدر به میان آمد. ایشان اظهار کرد که عکسی از ایشان دارم من تصور کردم که چه عکسی است؟ وقتی آن را آوردند عکس کوچکی بود که از روزنامه جدا کرده بودند و ایشان نگهداری کرده بود. عکس را بوسید و در جای خود قرار داد… نیز دیدم که تکیه گاه مرحوم آیتالله العظمی آقای گلپایگانی را در بیت ایشان میبوسید و خود ایشان نقل کرد که روزی از کوچهای که منزل آیتالله العظمی بروجردی در آن واقع است میگذشتم توفیقی دست داد که درب منزل ایشان را بوسیدم….»
[۹] انسانی فرشته خصال، ص۱۸ و ۱۹.
او در برابر بقاع و امامزادگان و قبور علمای بزرگ تواضعی عمیق دارد و در مقابل قبور امامان معصوم علیهمالسّلام از جمله قبر مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسّلام تعظیم وی وصف ناشدنی است.
[۱۰] انسانی فرشته خصال.
حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ محمد مهدی شب زنده دار درباره پدر و استادش چنین میگوید:
«پدرم به همه بستگان و اقوام از کوچک و بزرگ احترام میگذارد و از پدر و مادر و استادانش بسیار یاد میکند و موفقیتهایش را مرهون اخلاص و دعاهای خیر آنان میداند.»
[۱۱] مصاحبه با نگارنده.
آقای جلال الدین آتشی ابراز میکند:
«در مقابل و حضور استادانش چه در ایام تحصیل و چه بعدها سکوت را بر سخن گفتن و سئوال کردن ترجیح میداد و سراپا گوش بود. تا چیزی را از او سئوال نمیکردند، جواب نمیداد.
علاوه بر آنکه در سالهای دفاع مقدس به جبههها میرفت و برای رزمندگان سخن میگفت، هرگاه با رزمندگان دیدار داشت، دست و صورت و حتی پوتین آنان را میبوسید و میگفت من بر این بوسهام افتخار میکنم. دست و روی مبلغان اسلام را نیز وقتی از تبلیغ باز میگشتند، میبوسید…»
[۱۲] مصاحبه با آقای جلال الدین آتشی از دوستان و یاران و تربیت شدگان محضر آیتالله شب زنده دار.
سالهاست که دوست، همشهری و هم درس و هم بحث آیتالله شب زنده دار، یعنی آیتالله سید عبدالرسول شریعتمداری به علت بیماری در منزل بستری است. وی همه روزه از ایشان عیادت میکند و ساعتی را با ایشان صرف مباحث علمی مینماید.
آیت الله شب زنده دار در تعظیم از استادانش پیرامون ویژگیها و خصایص اخلاقی و تاثیر گذار آنان چنین مینویسد:
۴.۲ – خاطراتی از عالم تاثیرگذار
«در زمان کودکی من مرحوم آیتالله سید علی اکبر آیت اللهی(آیت الله سید علی اکبر آیت اللهی متوفای ۲۵ محرم ۱۳۸۱ (۱۳۴۰ش.) مدفون در مقبره آقا در جهرم است.) نماز جمعه را با شکوه متناسب اقامه میفرمود. او به حق عالمی متعبد و وارسته و متصلب و محکم در امر دین بود و لذا مردم هم ارادت و اعتقادی بسیار عمیق به او داشتند و از نشانههای کمال ارادت آنها که با چشم خود هنگام ارتحال آن عالم بزرگ دیدم، این که جمعی از مؤمنان گرد جنازه محترم ایشان که در صحن مقبره پدر عالی قدرش بعد از غسل و نماز گزارده شده بود تا صبح سینه زده و عزاداری نمودند…
خطبههای نماز جمعه را آن مرد پاک با وقاری خاص و طمانینهای لایق میخواند. برای انجام آن وظیفه الهی تجملی مخصوص با خضاب و لباس و دلی نورانی که موجب تاثر موعظه شان در قلوب مستعد و آماده بود، میخواندند…
اعتراف میکنم لذتی که آن وقت از استماع خطبه جمعه بردهام تا این لحظه در کامم باقی مانده است و هنوز شیرینی معنوی آن را احساس میکنم.
غیر از شرکت در نماز جمعه، خاطرههایی دیگر از معظم له دارم که بعضی آنها به طور حتم در زیر بنای عقیدتی من سهم وافر داشته و تا کنون هم دارد و بدون تردید برای دیگران نیز مؤثر بوده است…»
[۱۳] مجموعه مقالات، کنگره بزرگداشت آیتالله سید عبدالحسین لاری، مقاله خاطرههایی از ثمرات درختی پربار، ص۹ و پاورقی آن.
۴.۳ – دلبستگی به آیتالله حق شناس
آیت الله شب زنده دار ارادت ویژه به استادش آیتالله حق شناس(آیت الله سید ابراهیم حق شناس متوفای ۲۶ ذیقعده ۱۴۰۱ (۷۰۳/۱۳۶۰) و مدفون در قبرستان فردوس جهرم.) دارد و در بعضی از نوشته هایش از آن بزرگوار به استاد عزیزتر از جانم تعبیر میکند و در مناسبتهای مختلف به یاد آن بزرگوار میافتد و نکتهای از ایشان نقل میکند. مقام استاد در نظرش به حدی است که گاهی در مقام توسل و دعا و عرض حاجت به درگاه الهی، خدا را به ایشان و دردها و آلام درونی وی سوگند میدهند و این مطلبی است که برای بنده نقل کردهاند.
دورانی که برای ایام تبلیغی ماه مبارک رمضان و ماه محرم و صفر به جهرم میآمد با آنکه خانه پدری ایشان بود و دوستان و رفقا نیز مقدم ایشان را در خانه هایشان ارج مینهادند، نوعا در اوقات فراغت در منزل استادش آیتالله حق شناس و کنار آن مرد بزرگ به سر میبرد. گویا بهترین لحظات عمر خود را زمانی میدانست که در حضور آن بزرگوار باشد. از این رو شبهای بسیاری را پس از پایان منبر و سخنرانی به خانه وی میرفت و در آنجا استراحت میکرد.
شگفت انگیز آنکه این رابطه روحی دو طرفه به حدی است که گاهی در عالم خواب استاد بزرگوار خود را میبیند و در رؤیا اشارات و الهاماتی از ایشان میگیرد. نامههایی که میان استاد و شاگرد رد و بدل شده و برخی از آنها را بنده مشاهده کرده است، گویای کمال صمیمیت این دو بزرگوار نسبت به هم است.
بهر حال شخصیت آن مرد بزرگ در جان و وجود ایشان نفوذ کامل کرده است و از این رهگذر، ادب و کمال، ایثار و تواضع و اخلاص در عمل و مزایای برجسته دیگری که آن بزرگوار داشت، به ایشان منتقل شده است.
[۱۴] انسانی فرشته خصال، ص۱۲.
۴.۴ – عبای کهنه
آیت الله شب زنده دار درباره حضرت آیتالله شیخ ابوالحسن حدائق(آیت الله حاج شیخ ابوالحسن حدائق متوفای ربیع الاول ۱۳۸۸ (۱۳۴۹ش.) و مدفون در جوار بقعه حضرت شاهچراغ شیراز.) که از استادان وی در شیراز بود و روحانیان بزرگوار شیراز به مقامات معنوی او اعتراف داشتند، چنین یاد میکند:
«در همان اوائل طلبگی نخستین بار اسم و وصف مرحوم آیتالله حدائق (قدس سره) استاد گرانقدرم را از استاد عزیزتر از جانم مرحوم آیتالله حق شناس (رض) شنیدم. فرمود: آیتالله محلاتی در کوچه آقای، آقا شیخ ابوالحسن (حدائق) را ملاقات میکند، در حالی که محاسن ایشان از آب وضوتر بوده، آقای محلاتی برای تبرک تری محاسن آقای حدائق را میگیرد و به صورت خود میمالد و باز شنیدم گاهی که حضرت آیتالله محلاتی برای نماز جماعت صبح ایشان در مسجد علمدار (شیراز) شرکت میفرمود، آن روز را بر این توفیق اظهار شادمانی میکرد.
از آن وقت دیگر دل من پر میزد که کی باشد من هم خدمتشان برسم که لطف خفی الهی شامل شد هم از درس ایشان بحمدالله بهره بردم و هم شرکت در نماز جماعت ایشان که در بقعه مدرسه منصوریه با کمال خشوع و خضوع انجام میدادند، نصیبم شد و هم از مواعظ دلپذیر او که معمولا از نهج البلاغه بود و با لحن مخصوص که همان وقت بیش از همه خود او تحت تاثیر کلمات مولی الموحدین امیرالمؤمنین علیهالسّلام قرار میگرفت، بیان میفرمود، مستفیض میشدیم و همین الان نوای ملکوتی او که از نهج البلاغه راجع به فنای سریع دنیا تذکر میداد، در گوشم طنین انداز است. گاهی او را در حرم مطهر حضرت احمد بن موسی (شاه چراغ) دیدهام که کنار ضریح ایستاده بودند و طوری زیارت میخواند و توسل میجست که گویا آن حضرت را میبیند و مطالب خود را عرضه میکرد.
با آنکه آن زمان چند درس از صبح تا ظهر میفرمود، ولی زیارت عاشورای ایشان با صد لعن و صد سلام در هر روز ترک نمیشد…
اطاقی در مدرسه داشتند که مطالعات درسشان را معمولا شبها بعد از نماز آنجا انجام میدادند و گویا هر شب بعد از مطالعه برای زیارت حضرت شاه چراغ علیهالسّلام چون فاصله زیادی با مدرسه نداشت، مشرف میشدند.»
[۱۵] یادداشتهای آیتالله شب زنده دار، ص۱۴ و ۱۸ و….
به خاطرم میرسد که یک وقت فرمود: هر بار موفق شدهام کتاب حج شرح لمعه را درس بگویم، بعدا به حج مشرف شدهام.
شنیدم که مرحوم شهید آیتالله دستغیب و جمعی دیگر تشییع جنازه ایشان را با پای برهنه انجام دادهاند. مرحوم آیتالله حدائق به صلواتی به تعبیر خودشان ملهم شده بودند که آن را در مجالس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 