پاورپوینت کامل حبس اسیران ۳۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حبس اسیران ۳۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حبس اسیران ۳۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حبس اسیران ۳۷ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل حبس اسیران ۳۷ اسلاید در PowerPoint
پاورپوینت کامل حبس اسیران ۳۷ اسلاید در PowerPoint از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به حقوق زندانی و درباره حکم زندانی کردن اسیران بحث میکند. اسارت، عنوان مستقلی در مقابل حبس است، اما از یک نظر شامل اسارت هم میشود؛ چنان چه بعضی معاصران اسارت را در موارد سجن و زندان آوردهاند.
فهرست مندرجات
۱ – روایات
۱.۱ – ماجرای اصبغ بن ضرار ازدی
۱.۲ – ماجرای اسرای بنی قریظه
۱.۳ – داستان ثمامه
۱.۴ – ماجرای سوده دختر زمعه
۱.۵ – ماجرای دختر حاتم
۱.۶ – ماجرای اسرای بدر
۱.۷ – داستان جعرانه
۲ – پانویس
۳ – منبع
۱ – روایات
در این جا درباره پاورپوینت کامل حبس اسیران ۳۷ اسلاید در PowerPoint به بیان روایاتی میپردازیم:
۱.۱ – ماجرای اصبغ بن ضرار ازدی
عن عمر، فی اسناده، قال:« و کان من اهل الشام بصفین رجل یقال له: الاصبغ بن ضرار الازدی و کان یکون طلیعه و مسلّحه لمعاویه، فندب علی له الاشتر، فاخذه اسیرا من غیر ان یقاتل و کان علی ینهی عن قتل الاسیر الکاف، فجاء به لیلا و شدّ وثاته و القاه عند اصحابه [مع اضیافه] ینتظر به الصباح و کان الاصبغ شاعرا مفوّها و نام اصحابه فرفع صوته فاسمع الاشتر، فقال: الا لیت هذا اللیل طبق سرمدا علی الناس لا یاتیهم بنهار فغدا به الاشتر علی علی، فقال: یا امیر المؤمنین! هذا رجل من المسلّحه لقیته بالامس، فو اللّه! لو علمت انّ قتله الحقّ، قتلته و قد بات عندنا اللیله و حرّکنا (بشعره) فان کان فیه القتل، فاقتله و ان اغضبنا فیه و ان ساغ لک العفو عنه (ان کنت فیه بالخیار خ ل) فهبه له.
قال: هو لک یا مالک، فاذا اصبت [منهم] اسیرا فلا تقتله؛ فانّ اسیر اهل القبله لا یفادی و لا یقتل فرجع به الاشتر الی منزله و قال: لک ما اخذنا منک، لیس لک عندنا غیره؛
[۱] منقری، نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ص۴۶۶.
[۲] نوری، حسین، مستدرک الوسائل (به نقل از:وقعه صفین)، ج۱۱، ص۵۵، ح۹.
[۳] طباطبایی بروجردی، سید حسین، جامع احادیث الشیعه، ج۱۳، ص۹۹، ح۱۲.
در صفین مردی از اهل شام بود به نام اصبغ بن ضرار ازدی. وی جاسوس و دیدهبان مسلح معاویه بود. علی (علیهالسلام) مالک اشتر را مامور دستگیری او کرد. مالک بدون جنگ وی را به اسارت درآورد. علی (علیهالسلام) از قتل اسیری که مقاومت نکرده است، نهی میکرد. مالک شبانه او را آورد، محکم بست و نزد اصحاب و- مهمانش- گذاشت و منتظر صبح شد. اصبغ شاعری سخنور بود همه خوابیدند و او صدایش را بلند کرد به طوری که مالک بشنود و گفت: [چه شب خوبی!] ای کاش این شب تا ابد سای خود را بر مردم میگسترد و برای آنها روز نمیشد! صبح، اشتر او را نزد علی (علیهالسلام) برد و گفت: ای امیر مؤمنان! این فرد از دیدهبانان مسلح است که دیروز او را گرفتم. به خدا سوگند! اگر میدانستم کشتنش حقّ است وی را میکشتم [امّا] دیشب که پیش ما به سر برد [با شعر خود] ما را تکان داد. اگر حکم او قتل است او را بکش گرچه ما را ناخشنود سازد و اگر عفوش جایز است [و اگر شما دربار او مختارید] او را به ما ببخش.
علی (علیهالسلام) فرمود: او از آن تو بادای مالک! و هرگاه اسیری [از ایشان] گرفتی، نکش؛ زیرا از اسیر اهل قبله نه فدیه گرفته میشود و نه کشته میشود. اشتر او را به منزل خود آورد و گفت: هرچه از تو گرفتهایم بردار [و برو]، چیز دیگری از تو پیش ما نیست.»
۱.۲ – ماجرای اسرای بنی قریظه
و لمّا جیء بالاساری [بنی قریظه] الی المدینه حبسوا فی دار من دور بنی النجار …؛
[۴] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۱۱۱.
[۵] نک:ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۰۰.
[۶] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۰، ص۲۶۲.
وقتی اسیران (بنی قریظه) را به مدینه آوردند در یکی از خانههای بنی نجار، زندانی کردند …
۱.۳ – داستان ثمامه
حدّثنا محمد بن حاتم، قال: حدّثنا علی بن ثابت، قال: اخبرنا عکرمه بن عمّار، قال: حدّثنی عبد اللّه بن عبید بن عمیر و ابو زمیل: انّ اصحاب النبی اخذوا ثمامه و هو طلیق و اخذوه و هو یرید ان یغزو بنی قشیر، فجاءوا به اسیرا الی النبی و هو موثّق، فامر به فسجن، فحبسه ثلاثه ایام فی السجن ثم اخرجه، فقال: یا ثمامه! انّی فاعل بک احدی ثلاث: انّی قاتلک، او تفدی نفسک، او نعتقک. قال: ان تقتلنی، تقتل سیّد قومه، و ان تفادی فلک ما شئت، و ان تعتقنی [تعتق] شاکرا. قال: فانّی قد اعتقتک؛
[۷] ابن شبّه نمیری، عمر، تاریخ المدینه، ج۲، ص۴۳۷.
یاران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ثمامه را- که طلیق [آزادشد پیامبر] بود در حالی که قصد جنگ با بنی قشیر را داشت- دستگیر کردند. در حال اسارت و دستبسته خدمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آوردند. دستور داد او را زندانی کنند. سه روز او را در زندان نگهداشت سپس او را بیرون آورد و گفت: ثمامه! من یکی از سه کار را با تو انجام میدهم: یا تو را میکشم یا فدیه میدهی یا تو را آزاد میکنیم. گفت: اگر مرا بکشی، بزرگ قومی را کشتهای و اگر فدیه میخواهی هرچه بخواهی (بگیر) و اگر آزاد کنی، سپاسگزاری را آزاد کردهای. فرمود: من تو را آزاد کردم.
حدّثنا عیسی بن حمّاد المصری و قتیبه، قال قتیبه: ثنا اللیث [ابن سعد] عن سعید بن ابی سعید، انّه سمع ابا هریره، یقول: بعث رسول اللّه خیلا. قبل نجد فجاءت برجل من بنی حنیفه، یقال له: ثمامه بن اثال سیّد اهل الیمامه، فربطوه بساریه من سواری المسجد، فخرج الیه رسول اللّه فقال: ما ذا عندک یا ثمامه؟
قال: عندی یا محمد! خیر. ان تقتل تقتل ذا دم، و ان تنعم تنعم علی شاکر، و ان کنت ترید المال فسل تعط منه ما شئت، فترکه رسول اللّه حتی [اذا] کان الغد، ثم قال [له]: ما عندک یا ثمامه؟ فاعاد مثل هذا الکلام، فترکه حتی کان بعد الغد فذکر مثل هذا، فقال رسول اللّه: اطلقوا ثمامه. فانطلق الی نخل قریب من المسجد، فاغتسل [فیه] ثم دخل المسجد، فقال: اشهد ان لا اله الّا اللّه، و اشهد انّ محمدا عبده و رسوله؛
[۸] سجستانی، ابو داوود، سنن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 