پاورپوینت کامل حاج آقا حسین طباطبایی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حاج آقا حسین طباطبایی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حاج آقا حسین طباطبایی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حاج آقا حسین طباطبایی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل حاج آقا حسین طباطبایی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint قمی
سید حسین طباطبائی قمی معروف به حاج آقا حسین قمی (۱۲۸۲-۱۳۶۶ه.ق)، از فقها، علمای مبارز و مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم هجری قمری بود.
حاج آقا حسین دانشآموخته در حوزه علمیه قم، تهران، نجف اشرف، سامرا و از شاگردان میرزا هاشم رشتی، شیخ فضلالله نوری، میرزا حبیبالله رشتی، حاج آقا رضا همدانی، آخوند محمدکاظم خراسانی، سید محمدکاظم یزدی و علمای دیگر بود. بعد از درگذشت آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی مرجعیت عامه شیعیان را عهدهدار شد. او در احیای حوزه علمیه خراسان و کربلا نقش مؤثری داشت.
حاج آقا حسین قمی علاوه بر تدریس و تربیت شاگردان و امور مرجعیت از فعالیتهای سیاسی غافل نبودند و همواره علیه حرکتهای ضد اسلامی حکومتها، ایستادگی مینمود که از جمله آنها مقابله با اقدامات رضاخان، خصوصا مساله کشف حجاب رضاخانی بود که منجر به قیام گوهرشاد شد.
فهرست مندرجات
۱ – تاریخ ولادت
۲ – تحصیلات
۳ – اساتید
۴ – شاگردان
۵ – فعالیتهای علمی
۵.۱ – زعامت حوزه علمیه خراسان
۵.۲ – احیای حوزه علمیه کربلا
۵.۳ – مرجعیت عامه
۶ – فعالیتهای سیاسی
۶.۱ – قیام علیه رژیم
۶.۱.۱ – ریشهها و زمینهها
۶.۱.۱.۱ – اسلامزدایی تدریجی
۶.۱.۱.۲ – اقدامات رضاخان
۶.۲ – اعتراض به اقدامات رضاخان
۶.۳ – بازداشت حاج آقا حسین
۶.۴ – قیام گوهرشاد
۶.۵ – مقابله با اشغالگران
۶.۶ – مقابله با دولت شاه
۶.۷ – حکم به ارتداد کسروی
۷ – ویژگیهای اخلاقی
۷.۱ – پرهیز از خلف وعده
۷.۲ – بحثهای علمی در شبهای احیا
۷.۳ – انتخاب همسفر
۷.۴ – انتخاب رفیق
۷.۵ – مقید به ظوابط شرع
۷.۶ – فروتنی
۸ – تألیفات
۹ – وفات
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
۱ – تاریخ ولادت
سید حسین طباطبائی قمی در ۲۸ رجب ۱۲۸۲ هجری قمری. دیده به جهان گشود. خاندان «سید حسین» از بزرگان دین و از شخصیتهای برجسته ایمانی بودند که نسل آنان با ۲۸ واسطه به امام حسن مجتبی (علیهالسلام) میرسد.
[۱] حاجیانی، عباس، عنصر فضیلت و تقوا، ص۱۳.
[۲] قمی، شیخ عباس، فوائد الرضویه، ص۳.
۲ – تحصیلات
حاج آقا حسین تحصیلات ابتدایی خود را در یکی از مکتب خانههای قم شروع کرد و پس از آن درسهای مقدمات این رشته، از قبیل صرف و نحو و منطق را در محضر استادان این فن فرا گرفت و تا اوان بلوغ در قم به تحصیل مبادرت ورزید و سپس در پی تکمیل تحصیلات راهی تهران شد. درسهای دوره سطح را که در بردارنده کتابهایی چون معالم، قوانین، شرح لمعه، و رسائل و مکاسب است، نزد اساتید آن حوزه خواند و سپس در ۲۲ سالگی عزم سفر کرده، به منظور انجام مراسم حج، راهی مکه و مدینه شد.
حاج آقا حسین در بازگشت از سرزمین وحی، وارد نجف اشرف گردید و پس از زیارت راهی سامرا شد و در جلسه درس آیتالله میرزا محمدحسن شیرازی شرکت کرد و پس از دو سال اقامت در سال ۱۳۰۶ ق. بار دیگر به تهران بازگشت.
[۳] امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۶۹.
[۴] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۲، ص۶۵۳.
و پس از پنج سال تحصیل جدی و حضور مستمر در جلسات اساتید، تهران را به قصد آستان قدس امامان (علیهمالسلام) (در عراق) ترک نمود.
حاج آقا حسین در سال ۱۳۲۱ ق. وارد سامرا گردید و بهطور جدی و مستمر در درسهای آیتالله میرزا محمدتقی شیرازی شرکت جست و مراتب عالی علمی را یکی پس از دیگری پشت سر نهاد. استاد بزرگوارش نیز عنایت خاصی به وی داشت و مقلدان خود را در مسائل احتیاطی به ایشان ارجاع میداد و این امر، آینده درخشانی را برای وی ترسیم مینمود. زیرا ارجاع مسائل احتیاطی در واقع به این معنی است که وی پس از میرزا، اعلم مجتهدان آن زمان میباشد.
[۵] حاجیانی، عباس، عنصر فضیلت و تقوا، ص۳۰.
۳ – اساتید
سید حسین در حوزه علمیه تهران از محضر فرزانگانی چون:
آقا علی مدرس (متوفی ۱۳۱۰ ق.)؛
میرزا ابوالحسن جلوه (متوفی ۱۳۱۴ ق.)؛
میرزا علیاکبر حکمی یزدی (متوفی ۱۳۲۲ ق.)؛
میرزا هاشم رشتی (متوفی ۱۳۳۲ ق.)؛
شیخ علی نوری (متوفی ۱۳۳۵ ق.)؛
میرزا ابوالحسن کرمانشاهی (متوفی ۱۳۳۶ ق.)؛
میرزا محمود قمی؛
شیخ عبدالمحسن مدرس ریاضی؛
شیخ فضلالله نوری (متوفی ۱۳۲۷ ق.)؛
میرزا محمدحسن آشتیانی (متوفی ۱۳۱۹ ق.)؛
کسب فیض نمود
[۶] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۲، ص۶۵۳.
و در شهر نجف اشرف در محفل درس اساتید ذیل حضور یافت:
آیات عظام
میرزا حبیبالله رشتی (متوفی ۱۳۱۲ ق.)؛
حاج آقا رضا همدانی (متوفی ۱۳۲۲ ق.)؛
آخوند ملا علی نهاوندی (متوفی ۱۳۲۲ ق.)؛
آخوند محمدکاظم خراسانی (متوفی ۱۳۲۹ ق.)؛
سید محمدکاظم یزدی (متوفی ۱۳۳۷ ق.)؛
سید احمد کربلایی.
[۷] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۲، ص۶۵۳.
[۸] مجله حوزه، ش۳۰، ص۳۳.
۴ – شاگردان
برخی از شاگردان مکتب او در خراسان از این قرارند:
میرزا حسن بجنوردی؛
حاج آخوند ملا عباس تربتی؛
شیخ محمدعلی کاظمی خراسانی؛
شیخ فاضل قفقازی؛
سید صدرالدین جزایری؛
حاج آقا بزرگ اشرفی شاهرودی؛
میرزا مهدی حکیم؛
سید محمد موسوی لنکرانی؛
سید حسین موسوی نسل؛
شیخ حسینعلی راشد تربتی؛
شیخ مجتبی قزوینی؛
شیخ هاشم قزوینی؛
میرزا احمد مدرس یزدی؛
سید حسن طباطبایی قمی؛
سید مهدی طباطبایی قمی؛
شیخ کاظم دامغانی؛
شیخ غلامحسن محامی بادکوبهای
شیخ یوسف بیارجمندی شاهرودی؛
شیخ علی توحیدی بسطامی؛
شیخ عباسعلی اسلامی.
[۹] پورامینی، محمدباقر، حاج آقا حسین قمی قامت قیام، ص۴۴-۵۲.
برخی از شاگردان مکتب او در کربلا از این قرارند:
شیخ محمدعلی سرابی؛
سید زینالعابدین کاشانی حائری؛
شیخ هادی حائری شیرازی (پور امینی)؛
شیخ محمدحسین صدقی مازندرانی،
شیخ محمدرضا جزقویهای اصفهانی.
[۱۰] پورامینی، محمدباقر، حاج آقا حسین قمی قامت قیام، ص۵۷-۵۹.
۵ – فعالیتهای علمی
برخی از فعالیتهای حاج آقا حسین قمی ذکر میشود.
۵.۱ – زعامت حوزه علمیه خراسان
با توجه به درخواست اهالی مشهد از محضر آیتالله میرزا محمدتقی شیرازی، در فرستادن عالمی باتقوا و مجتهدی دانا و توانا به آن سامان، ایشان «حاج آقا حسین قمی» را در پذیرش این امر مناسب دانسته و سفر به مشهد و اقامت در آنجا را به وی پیشنهاد کرد. او نیز این دعوت را پذیرفت و پس از ده سال سکونت در سامرا، به سوی آستان قدس امام هشتم (علیهالسلام) عزم سفر کرد.
[۱۱] ناصرالشریعه، محمدحسین، تاریخ قم، ص۲۶۲.
وی با عزمت به مشهد مقدس، به دوران چهل ساله تحصیل خود خاتمه داد و با پشتوانه علمی، برای رهبری و زعامت مردم، راهی آن دیار شد.
شایان ذکر است که حاج آقا حسین از تمام اساتید خود در نجف و سامرا اجازه اجتهاد داشت و از مرحوم سید مرتضی کشمیری نیز اجازه نقل روایت اخذ کرده بود.
[۱۲] رحیمی، احمد، گنجینه دانشوران، ص۱۵۲.
[۱۳] امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۴، ص۴۰۴.
آیتالله حاج آقا حسین قمی در نخستین روزهای ورود به مشهد، با برپایی نماز جماعت، ارتباط خود را با مردم برقرار کرد و به نشر احکام دین و پاسخگویی به سؤالات مردم و رسیدگی به وضعیت محرومان و مستضعفان پرداخت و زعامت و سرپرستی حوزه علمیه را به عهده گرفت و علاوه بر رسیدگی به امور محصلان علوم دینی، دانش فقه و [۳] را برای طالبان علم، در منزل خود تدریس میکرد.
حاج آقا حسین قمی اگرچه در طول مدت اقامت خود، به سؤالات شرعی و استفتائات رسیده پاسخ میداد لیکن از مطرح شدن نام خود و قبول مسئوولیت مرجعیت و انتشار رساله علمیه اجتناب میورزید، تا آنکه با اصرار با مراجعه فراوان جمع زیادی از متدینین، رساله احکام فارسی ایشان در سال ۱۳۵۱ به نام «مجمع المسائل» به چاپ رسید و مرجعیت ایشان از آن تاریخ آغاز گردید.
[۱۴] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۲، ص۶۵۴.
۵.۲ – احیای حوزه علمیه کربلا
واکنش شجاعانه آیتالله قمی نسبت به اقدامات ضد مذهبی رضاخان و حرکت اعتراضآمیز ایشان به تهران، و پس از آن قیام خونین مسجد گوهرشاد، باعث شد که رژیم ستمشاهی پهلوی، مدتی ایشان را در تهران توقیف و در نهایت، در سال ۱۳۵۴ ق. به عراق تبعید کند. از آن پس مرکز مرجعیت ایشان به کربلا منتقل گردید.
[۱۵] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۲، ص۶۵۴.
حوزه علمیه کربلا با رحلت مرحوم آیتالله میرزا محمدتقی شیرازی رو به ضعف نهاده بود و ایشان پس از استقرار در کربلا جمعی از فضلا و مدرسان خبره حوزه علمیه نجف چون، آیتالله سید محمدهادی میلانی، آیتالله سید ابوالقاسم خویی، سید علی بهبهانی، میرزا مهدی شیرازی و سید صدرالدین جزایری را برای تدریس و کمک به پیشرفت علمی حوزه علمیه کربلا دعوت به همکاری کرد و خون تلاش را در آن مرکز علمی جاری ساخت. با اقدامات و فعالیتهای آیتالله حاج آقا حسین قمی، وضع عمومی حوزه تغییر یافت و جلسات درس و بحث رونق دیگری گرفت. ایشان در کنار اداره حوزه و زعامت دینی مردم و انجام رسالت مرجعیّت، از تدریس و تربیت شیفتگان علم دریغ ننمود و دروس خارج فقه و اصول را برای جویندگان آن بیان میکرد.
[۱۶] حاجیانی، عباس، عنصر فضیلت و تقوا، ص۱۶.
۵.۳ – مرجعیت عامه
آیتالله قمی پس از درگذشت آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی، به اقامت یازده ساله خود در کربلا خاتمه داد و راهی نجف اشرف شد.
علما و مجتهدان نجف اشرف با از دستدادن آیتالله اصفهانی در پی مرزبان دیگر، برای سپردن مرجعیت عامه و سرپرستی حوزه کهن نجف اشرف به او بودند و تنها آیتالله قمی را لایق این مسؤولیت میدانستند. پس از اصرار فراوان و بیان اینکه قبول این مسؤولیت بر ایشان واجب است، آنها ایشان را به پذیرفتن این امر وا میدارند و او نیز چارهای جز قبول نمیبیند و راهی شهر نجف میشود.
[۱۷] پورامینی، محمدباقر، حاج آقا حسین قمی قامت قیام، ص۶۱.
توجه عمومی علما و مردم نه تنها ایشان را خرسند نساخت بلکه به ناراحتیهای وی افزود، تا آن حد که احساس میکرد این مسؤولیت ممکن است برای دین و تقوای ایشان خطر ایجاد کند. از اینرو از خداوند متعال درخواست میکند که اگر مردن برای دین و آخرتش بهتر باشد، او را پیش خود بخواند و مرگ وی را برساند.
[۱۸] پورامینی، محمدباقر، حاج آقا حسین قمی قامت قیام، ص۶۲.
روزی جمعی از مؤمنین به ایشان عرض میکنند که بعضی از اهل علم نجف اشرف بنا دارند از آیتالله بروجردی دعوت کنند تا به نجف بیاید و زعامت را عهدهدار شود. ایشان با خوشحالی فرمودند: «ای کاش میآمد و این مسؤولیت را به عهده میگرفت، تا من راحت شده، به کربلا بر میگشتم و به کارهای خود مشغول میشدم».
[۱۹] حاجیانی، عباس، عنصر فضیلت و تقوا، ص۳۶.
۶ – فعالیتهای سیاسی
حاج آقا حسین قمی از علمای مبارزی بود که علیه حرکتهای اسلامزدایی حاکمان، ایستادگی کرد. بخشی از فعالیتهای ایشان ذکر میشود.
۶.۱ – قیام علیه رژیم
حاج آقا حسین قمی در مقابل حرکات ضددینی رضاخان، قیام کرد.
۶.۱.۱ – ریشهها و زمینهها
دوران دیکتاتوری رضاخان و عملکرد ضد مذهبی او، مقاطع حساسی است که آیتالله قمی در آن مقطع به مبارزه برخاست و تودههای دینباور را بر ضد نظام ستمشاهی شوراند. به منظور روشن شدن عظمت این خیزش دینی (قیام گوهرشاد) ذکر بخشهای مهم تاریخی و رویدادهای تلخ و ناگوار آن دوران، لازم و مناسب است؟!
۶.۱.۱.۱ – اسلامزدایی تدریجی
در آن ایام اسلامزدایی و محو تدریجی مذهب و منزوی کردن علما از مهمترین و اساسیترین استراتژی سیاستمداران وقت انگلستان در برخورد با کشور ایران قرار گرفت و آنان در این زمینه از دو عنصر اساسی و نظامی چون سید ضیاءالدین و رضاخان استفاده نموده، در سال ۱۲۹۹ ش. کودتای سیاه را برپا کردند. رضاخان در سوم آبان ۱۳۰۲ ش. به نخست وزیری منصوب شد و احمد شاه نیز با سفر به اروپا، در عمل کشور را به رئیس الوزرا سپرد.
پس از تشکیل مجلس پنجم که عمده نمایندگانش طرفداران دیکتاتور بودند، رضاخان در روز نهم آبان ۱۳۰۴ ش. به پادشاهی منصوب گردید. او در تمام دوران تصدی وزارت جنگ، نخست وزیری و پادشاهی، سیاست واحدی را نسبت به مذهب دنبال نکرد. هنگامی که پلههای ترقی را میپیمود خود را مسلمان متعصب معرفی میکرد. چون میدانست که در ایران ریشه عمیق مذهبی وجود دارد و پیمودن مسیر خلاف آن، موفقیت ندارد. او با اتخاذ این شیوه منافقانه و فریبکارانه، حمایت بسیاری از اقشار اجتماع را جلب کرد، اما به هنگام دستیابی به قدرت رسیدن به سلطنت، بتدریج سیاست مذهبی گذشته خود را کنار گذاشت و به منظور ریشهکن کردن آیین مقدس اسلام از جامعه ایران، به سرکوبی و تضعیف علما و روحانیت پرداخت و به صراحت مذهب را منافی تمدن و تجدد معرفی کرد.
[۲۰] مدنی، سید جلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ص ۱۴۴.
[۲۱] واحد، سینا، قیام گوهرشاد، ص۲۰.
[۲۲] مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج۱، ص۱۱۵.
این در حالی رخ میداد که کوشش مرموزانه و مستمر فراماسونری و ماسونها در ایران برای ناتوان ساختن روحانیان نیز به یاریاش شتافت.
[۲۳] روحانی، سید حمید، نهضت امام خمینی، ج۳، ص۷۷.
۶.۱.۱.۲ – اقدامات رضاخان
رضاخان در مدت دوران سلطنت خود اقدامات به اصطلاح تجدد طلبانهای را در جهت حذف تدریجی مذهب اسلام و روحانیان انجام داد که در ذیل به گوشهای از آن عملکردها اشاره میکنیم:
۱. نظام وظیفه اجباری برای روحانیون.
[۲۴] مدنی، سید جلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج۱، ص۱۱۸.
۲. حذف تاریخ قمری و جایگزینی تاریخ شمسی که نشانه تهاجم وسیع و همه جانبه بر فرهنگ اسلامی بود به بهانه «عربی زدایی» در ایران.
[۲۵] واحد، سینا، قیام گوهرشاد، ص۳۱.
۳. اختلاط دختر و پسر در مدارس.
[۲۶] واحد، سینا، قیام گوهرشاد، ص۳۳.
۴. جایگزینی محضرهای رسمی به جای محضرهای شرعی برای منزوی ساختن و طرد روحانیون.
[۲۷] مدنی، سید جلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج۱، ص۱۱۹.
۵. بستن مساجد و جلوگیری از برپایی مراسم عزاداری.
رضاخان با عملی ساختن این توطئه
[۲۸] روحانی، سید حمید، نهضت امام خمینی، ج۳، ص۴۰-۴۶.
تا آن حد پیش رفت که در ایران عاشورایی گذشت لیکن یک مجلس عزاداری برپا نشد تنها افراد اندکی، نیمههای شب در زیرزمینهای خانه خود به صورت مخفی مجلس سوگواری و عزاداری بپا میکردند یا به بیابان و باغی رفته، به روضهخوانی میپرداختند. در این میان بسیاری از مجالس مخفی نیز کشف میشد و با بانیان و شرکتکنندگان از محفل با خشونت برخورد میشد. یکی از مورخان تاریخ معاصر ایران چنین مینویسد:
«به جای عزاداری، کاروان شادی (کارناوال) در ایام عاشورا به راه انداختند و صنوف را مجبور کردند که در برپایی کارناوال پیشقدم شده، هر صنفی رسته خود را شرکت دهد. خوب به خاطر دارم در اواخر سلطنت پهلوی حرکت کارناوال (کاروان شادی) مصادف بود با شب عاشورا، و در کامیونها دستهجات رقاصه با ساز و آواز و پایکوبی و رقص، در شهر به گردش درآمده بودند. در عوض اگر احیاناً افرادی از ذاکری با عبا و عمامه دیده شوند، تحت تعقیب قرار میگرفتند.»
[۲۹] مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج۴، ص۱۹.
۶. لباس متحد الشکل.
[۳۰] مرتضی جعفری و دیگران، واقعه کشف حجاب، ص۵۰.
یکی از اهداف رضاخان برای مبارزه با روحانیت اصیل از طریق محو تدریجی، لباس خاص اهل علم بود. با اجرای این طرح، نسبت به کسانی که عمّامه داشتند سختگیریهای بسیار میشد. روحانیان نمیتوانستند در معابر عمومی ظاهر شوند و ناچار بودند در خانه یا در مدرسه علمیه باقی بمانند، در غیر این صورت گرفتار پلیس میشدند.
۷. از کلاه پهلوی تا کلاه لگنی.
از تاریخ ۱۳۰۷ ش کلاه یک لبه (پهلوی) با اعمال فشار دولت متداول گردید، اما در خرداد ۱۳۱۴ ش کلاه یک لبه ناگهان به کلاه تمام لبه (شاپو) تبدیل گردید! میگویند این تبدیل کلاه از سوغاتهایی بود که رضاشاه از مسافرت به ترکیه آورده بود، زیرا ترکها هم پس از تغییر رژیم «کلاه فنه» را تبدیل به شاپو کرده
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 