پاورپوینت کامل جامعه (جمع انسانی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جامعه (جمع انسانی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جامعه (جمع انسانی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جامعه (جمع انسانی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
جامعه
برای دیگر کاربردها، جامعه (ابهامزدایی) را ببینید.
برای اصطلاحات مشابه، اجتماع (علوم دیگر) را ببینید.
به مجموعهای از انسانها در زندگی همسان، با نیازها، عقاید و اهداف مشترک گفته میشود.
فهرست مندرجات
۱ – اجتماعی بودن انسان
۲ – تعریف واژه
۳ – تعاریف دیگر
۴ – نگاه کلی قرآن به جامعه
۴.۱ – کاربرد درباره غیر انسان
۵ – هویت جامعه
۶ – استقلال فردی
۷ – تقابل نظرات
۸ – منشا جامعه
۹ – قانونمندی جامعه
۹.۱ – سه ویژگی قوانین اجتماعی در قرآن
۹.۱.۱ – کورکورانه و اتفاقی نبودن قوانین
۹.۱.۲ – پیوند داشتن با خدا
۹.۱.۳ – تاکید بر اراده و اختیار انسان
۱۰ – اعتلا و انحطاط جامعه
۱۰.۱ – علل انحطاط جامعه
۱۰.۱.۱ – بی عدالتی و ظلم
۱۰.۱.۲ – تفرقه و تشتت
۱۰.۱.۳ – ترک امر به معروف و نهی از منکر
۱۰.۱.۴ – فسق و فجور
۱۱ – قطب بندی جامعه
۱۲ – معرفی دو طبقه
۱۳ – فهرست منابع
۱۴ – پانویس
۱۵ – منبع
۱ – اجتماعی بودن انسان
انسان در میان تمامی جانداران، فطرتا موجودی اجتماعی است و قرآن نیز این حقیقت را در آیاتی مانند «یـاَیُّهَا النّاسُ اِنّا خَلَقنـکُم مِن ذَکَرٍ واُنثی وجَعَلنـکُم شُعوبـًا وقَبائِلَ لِتَعارَفوا…» ،
[۱] حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.
«نَحنُ قَسَمنا بَینَهُم مَعیشَتَهُم فِی الحَیوهِ الدُّنیا ورَفَعنا بَعضَهُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجـتٍ لِیَتَّخِذَ بَعضُهُم بَعضـًا سُخریـًّا»،
[۲] زخرف/سوره۴۳، آیه۳۲.
«بَعضُکُم مِن بَعضٍ»
[۳] آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۵.
و آیات دیگر آورده است.
[۴] المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، محمدحسین، ج۴، ص۹۲.
مجموعه رفتارها و روابطی که میان همه انسانها با دیگران، از جمله طبیعت و دیگر انسانها وجود دارد از خاستگاهی به نام «جامعه» شکل میگیرد.
۲ – تعریف واژه
واژه جامعه از نظر لغوی اسم فاعل مؤنث از مصدر «جمع» و به معنای گردآورنده، فراهم کننده و جمع کننده است.
[۵] لغت نامه، ج۵، ص۶۴۸۹، «جامعه».
مفهوم «جمع» به معنای گردآوری و فراهم کردن را در آیات زیادی میتوان دید؛ مانند «وجُمِعَ الشَّمسُ والقَمَر»،
[۶] قیامت/سوره۷۵، آیه۹.
«یَومَ یَجمَعُکُم لِیَومِ الجَمعِ»
[۷] آیه۹.
و «اِنَّ عَلَینا جَمعَهُ وقُرءانَه».
[۸] قیامت/سوره۷۵، آیه۱۷.
این واژه در زبان عربی قدیم صرفا کاربردی لغوی داشته، به معنای اصطلاحی و رایج آن ارتباطی ندارد. در قرآن نیز واژه جامعه و همخانوادههای آن به مفهوم رایج و اصطلاحی آن نیامده است.
اصطلاح جامعه در میان دانشمندان اجتماعی از پر ابهامترین و کلیترین واژگان است. ابهام مزبور تا جایی گسترش یافته که گاه با واژگانی مانند « ملت »؛ « امت » و مفاهیمی دیگر و حتی با اصطلاح تمدن به معنای «مجموعهای گسترش یافته در دورهای قابل ملاحظه از زمان» نیز مترادف شده است و گاه برخی عالمان اجتماعی آن را صرفا بر اجتماعات بزرگ اطلاق کردهاند و جوامع کوچک تر را که به مرحله مدنیت نرسیدهاند، جماعت، گروه، دسته و… نامیدهاند،
[۹] جامعه شناسی، ص۲۰۱.
بنابراین دستیابی به تعریفی روشن و جامع و مانع، دشوار مینماید و به رغم کاربردهای فراوانش این مفهوم هنوز تعریفی مورد اتفاق نیافته است.
[۱۰] دائره المعارف علوم اجتماعی، ص۷۴۵.
۳ – تعاریف دیگر
عالمان اجتماعی، در تعاریف خود از جامعه حسب وابستگی به مکتب یا رویکرد مختلف، هریک به عناصری اشاره کردهاند؛ برخی بر عناصری مانند اهداف عام المنفعه تاکید کردهاند.
[۱۱] جامعه شناسی، ص۲۰۱.
[۱۲] واژه نامه فلسفه وعلوم اجتماعی، ص۱۵۲.
برخی دیگر سنتها، عادات، رسوم، شیوه زندگی و فرهنگ مشترک را عناصر اساسی در تعریف جامعه برشمردهاند و عدهای وحدت جزئی جسمی، روانی و اخلاقی بین موجودات هوشمند، برخورداری از حکومتی پویا، فراگیر و کارآمد یا هدف و سرزمین و فرهنگی مشترک و دارای پیوندهای زیستی، فنی و فرهنگی را مهم دانستهاند. (مراد از وحدت جزئی جسمی، پیوند و تشارک افراد یک جامعه است نه از هر جهت بلکه از برخی جهات، آن چنان که فردیت آنان نیز ملحوظ ماند)
[۱۳] فرهنگ علوم اجتماعی، ص۳۸۷ ـ ۳۸۸.
عدهای نیز آن را به جمع شدن ارادی افرادی برای دستیابی به امتیازات مستقیم و غیر مستقیم تعریف کردهاند.
[۱۴] فرهنگ اصطلاحات اجتماعی، ص۳۵۵.
[۱۵] فرهنگ علوم اجتماعی، ص۳۸۸.
در نگاهی کلی میتوان جامعه را عبارت از مجموعه انسانهایی دانست که در جبر برخی نیازها و تحت نفوذ یک سلسله عقیدهها، ایدهها و آرمانها در یکدیگر ادغام شده، در یک زندگی مشترک غوطه ورند
[۱۶] شهید مطہری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۲، ص۲۰۸.
و روابط گوناگون مشترک و متقابل و نسبتا پایداری، آنها را به هم پیوند میدهند
[۱۷] درآمدی به جامعه شناسی، ص۳۴۸ ـ ۳۴۹.
و هدفی واحد آنان را گرد آورده است.
[۱۸] واژه نامه فلسفه و علوم اجتماعی، ص۱۵۲.
مطالعه جامعه بر طبق اصول علمی در حقیقت از آثار برخی از دانشمندان ریشه میگیرد که روابط انسان را با محیط پیرامونش چه از لحاظ طبیعی و چه از جهات اجتماعی بررسی کردهاند؛ مانند خواجه نصیرالدین طوسی (۵۹۸ ـ ۶۷۲ ق.) که نخستین بار بحث اصالت جامعه را به مفهوم فلسفی آن مطرح کرد.
[۱۹] درآمدی به جامعه شناسی اسلامی، ص۲۲۸.
باتوجه به تعاریف و ویژگیهایی که برای جامعه شمرده میشود، ساختها و واژگان اجتماعی دیگری را میتوان در آیات متعددی بازیافت که زیرمجموعه این مفهوم هستند و بر وجود، ویژگیها و سنتهای موجود آن دلالت دارند؛ مانند فئه، قرن، قریه ، شعوب، رهط، امت، قوم ، حزب، طایفه ، قبیله ، معشر، مدینه و آیات مربوط به خانواده و ساکنان یک سرزمین وسیع و افراد پیرامونی یک دین ، بنابراین مفهوم جامعه از دیدگاه قرآن، تشکیکی و دارای مراتب است.
۴ – نگاه کلی قرآن به جامعه
توجه قرآن به جامعه و روابط اجتماعی: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اصبِروا وصابِروا ورابِطوا…»،
[۲۰] آل عمران/سوره۳، آیه۲۰۰.
امور و مسائل اجتماعی، دعوت به مطالعه جوامع و بیان سنتها و تاریخ آنها را در تعابیر مختلفی از آیات فراوانی میتوان مشاهده کرد. اهمیت این موضوع بدان حدّ است که بیشتر آیات، یا احکامی اجتماعی را بیان میکنند، یا نتیجه آنها پیوندی محکم با روابط اجتماعی انسانها دارد. افزون بر آن، پارهای از مشکلات و ابهامهای موجود در برخی مباحث اجتماعی، در گرو حل مسئله هویت و اصالت یا عدم اصالت جامعه و در واقع این بحث روشن کننده سرنوشت مسائل فرعی دیگر است.
در نگاهی کلی به واژگان مربوط به «جامعه»؛ کلماتی را در قرآن میتوان یافت که گرچه هریک معنای ویژه خود را دارد و حاکی از واقعیتی خاص است؛ اما ناظر به جمع و گروه است؛ از این میان واژه «امّت»؛ که مشتق از « ام » است و بر گروهی اطلاق میشود که وجه مشترکی مانند دین واحد، زمان واحد، یا مکان واحد به طور اختیاری یا اجباری داشته باشند،
[۲۱] المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، ص۸۶، «امّ».
[۲۲] مجمع البحرین، طریحی، فخرالدین، ج۱، ص۱۰۸، «امم».
این واژه ۶۴ بار در قرآن تکرار شده که ۵۱ مورد آن به صورت مفرد و ۱۳ مورد به صورت جمع آمده است. این واژه در قرآن بیشتر به معنای جامعه بشری و گروهی همسان در دین و آیین، یا دارای جهتی مشترک اطلاق شده است که عصر یا مکان واحد آنها را به هم پیوند داده باشد و در پناه پروردگار یگانه هدف مشخص و برنامهای دقیق را دنبال کنند: «ولَو شاءَ اللّهُ لَجَعَلَکُم اُمَّهً واحِدَهً»،
[۲۳] مائده/سوره۵، آیه۴۸.
«تِلکَ اُمَّهٌ قَد خَلَت لَها ما کَسَبَت ولَکُم ما کَسَبتُم»،
[۲۴] بقره/سوره۲، آیه۱۳۴.
«ولِکُلِّ اُمَّهٍ اَجَلٌ فَاِذا جاءَ اَجَلُهُم لا یَستَاخِرونَ سَاعَهً ولا یَستَقدِمون»،
[۲۵] اعراف/سوره۷، آیه۳۴.
«ولَقَد بَعَثنا فی کُلِّ اُمَّهٍ رَسولاً اَنِ اعبُدُوا اللّهَ»،
[۲۶] نحل/سوره۱۶، آیه۳۶.
«رَبَّنا واجعَلنا مُسلِمَینِ لَکَ ومِن ذُرِّیَّتِنا اُمَّهً مُسلِمَهً لَکَ»،
[۲۷] بقره/سوره۲، آیه۱۲۸.
«ما تَسبِقُ مِن اُمَّهٍ اَجَلَها وما یَستَـِرون». ،
[۲۸] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۴۳.
«مِنهُم اُمَّهٌ مُقتَصِدَهٌ وکَثیرٌ مِنهُم ساءَ ما یَعمَلون».
[۲۹] مائده/سوره۵، آیه۶۶.
۴.۱ – کاربرد درباره غیر انسان
این واژه در قرآن کاربردهای دیگری نیز دارد؛ نظیر گروهی همسان از جانداران هوایی و زمینی: «وما مِن دابَّهٍ فِی الاَرضِ ولا طـئِرٍ یَطیرُ بِجَناحَیهِ اِلاّ اُمَمٌ اَمثالُکُم»
[۳۰] انعام/سوره۶، آیه۳۸.
و پارهای از زمان
[۳۱] جامع البیان، طبری، ابوجعفر، ج۱۵، ص۲۵۳.
[۳۲] جامع البیان، طبری، ابوجعفر، ج۱۲، ص۲۹۷.
[۳۳] تفسیر التبیان، طوسی، محمد بن حسن، ج۵، ص۴۵۲ ۴۵۳.
[۳۴] تفسیر التبیان، طوسی، محمد بن حسن، ج۶، ص۱۴۷.
«ولـَئِن اَخَّرنا عَنهُمُ العَذابَ اِلی اُمَّهٍ مَعدودَهٍ»،
[۳۵] هود/سوره۱۱، آیه۸.
«وادَّکَرَ بَعدَ اُمَّهٍ اَنَا اُنَبِّئُکُم بِتَاویلِهِ فَاَرسِلون».
[۳۶] یوسف/سوره۱۲، آیه۴۵.
واژه «قریه» که بر اشتراک مکانی دلالت دارد: «وکَم قَصَمنا مِن قَریَهٍ کانَت ظالِمَهً واَنشَانا بَعدَها قَومـًا ءاخَرین»،
[۳۷] انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۱.
و «قرن» که همسانی عصری را میرساند: «وکَم اَهلَکنا قَبلَهُم مِن قَرنٍ»
[۳۸] مریم/سوره۱۹، آیه۷۴.
نیز در قرآن به معنای امت یا جامعه در موارد متعددی به کار رفتهاند.
۵ – هویت جامعه
بحث از هویت و وجود جامعه و اصالت جامعه یا فرد از آن جهت اهمیت دارد که هر نوع نظریه پردازی و نگرش به آن بر نگرشهای نظری و عملی دیگر در علوم انسانی اثر خواهد گذاشت و بسیاری از مسائل دیگر مانند جامعه پذیری، تغییرات اجتماعی و جبرهای جامعه برپایه آن روشن میشوند.
[۳۹] مسائل روان شناسی جمعی، ص۵.
با توجه به این اهمیت، آیا قرآن افراد انسانی را واحدهای اصلی و اولیه میداند یا جامعه را اصل قرار داده، کنش افراد را ناشی از آن میداند؟ آیا جامعه وجودی مستقل از افراد دارد و قانونمندی خاصی فراتر از قوانین حاکم بر روابط افراد بر آن حاکم است یا اینکه قرآن قائل به تمایز معناداری میان فرد و جامعه نیست و نوعی وحدت و یگانگی میان افراد و جامعه را لازم میداند؟
توجه قرآن به جامعه و امت نه تنها به عنوان یک کل معطوف شده، بلکه پدیدهها و امور اجتماعی به عنوان اجزاء، بخشها و عناصر آن نیز مورد ملاحظه قرار گرفتهاند؛ در واقع قرآن هم به حالت ایستایی جامعه عنایت دارد و هم به پویایی آن؛ اما بحث در اینجا مربوط به چگونگی و نوع ترکیب افراد در جامعه است.
در این باره دو نظر کلی را میتوان استنباط کرد: یکی آنکه برای جامعه وجودی ممتاز از وجود افراد و افعال و آثار آنان قائل نیست که این نظر به «فردگرایی» معروف است و وجود جامعه را نپذیرفته، جامعه شناسی را به روان شناسی اجتماعی و مانند آن فرو میکاهد. نظر دیگر جامعه را دارای وجودی ویژه و خاص میداند که به «جامعه گرایی» مشهور شده و روان شناسی را به جامعه شناسی باز میگرداند. هریک از قائلان به این دو رویکرد به شواهد قرآنی زیادی نیز تمسک کرده است.
از دسته اول برخی جامعه را اعتباری میدانند که چیزی جز افراد و رفتار و کنش هایشان در قیاس با یکدیگر مطرح نیست و جامعه وجود اصیل و حقیقی ندارد و آنچه اصالت و حقیقت دارد فرد است. اینان امور و شئون اجتماعی را در روح آدمی جست و جو میکنند و وجود جامعه را چه به لحاظ فلسفی و چه از منظر قرآنی رد میکنند.
[۴۰] جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، مصباح یزدی، محمدتقی، ص۸۴.
برخی آن را مرکب صناعی دانستهاند که حضور افراد و تاثیر و تاثر آنها بر یکدیگر مطرح است؛ به طوری که این حضور مانند کار آنها در حال فردی نیست و البته منظور پدید آمدن موجودی جدید به نام جامعه هم نیست.
از دسته دوم، نیز برخی جامعه را مرکب حقیقی میدانند که به واسطه آن موجود و حقیقتی جدید غیر از وجود افراد و عناصر تشکیل دهنده آن پدید میآید و افراد انسان پس از کنشهای متقابل و فعل و انفعالاتی که در رفتار و اعمالشان ایجاد میشود قابلیت پدید آمدن صورتی جدید به نام جامعه را نه در افق جسم و بدن بلکه در ساحت جان و روح ، پیدا میکنند.
[۴۱] مجموعه آثار، مطهری، مرتضی، ج۲، ص۳۳۵ – ۳۳۹، «جامعه و تاریخ».
برخی دیگر جامعه را مرکب حقیقی دانستهاند؛ اما ترکیب آن را برتر از مرکبات طبیعی میدانند. در این نگاه هویت افراد هیچ گونه تقدمی بر هویت اجتماع ندارد و ظرف خالی است که فقط استعداد پذیرش روح جمعی را دارند و انسان قطع نظر از وجود اجتماعی حیوانی محض است که تنها استعداد انسانیت را دارد و انسانیت انسان تنها در پرتو روح جمعی حاصل میشود. در قرآن آیات زیادی بر وجود اجتماع و روح جمعی دلالت دارند؛ اما این به معنای انکار ارادههای فردی نیست. از میان دانشمندان اسلامی اگرچه در آثار خواجه نصیر (۵۹۸ – ۶۷۲ ق.) و ابن خلدون (م. ۸۰۸ ق.) عباراتی دال بر وجود جامعه مشاهده میشود،
[۴۲] اخلاق ناصری، ص۲۷۹ ـ ۲۸۰.
[۴۳] مقدمه، ابن خلدون، ج۱، ص۴۱.
مباحث مستقیمی درباره وجود جامعه با استناد به آیات قرآن را جز در پارهای موارد کمتر میتوان یافت؛
[۴۴] Encyclopedia of Quran، social science and Quran.
اما طرح جدی این بحث را در مباحث علامه طباطبایی (۱۳۲۱ ـ ۱۴۰۲ ق.) میتوان دید و پس از او شهید صدر (۱۳۵۳ ـ ۱۴۰۰ ق.)؛ شهید مطهری (۱۲۹۸ ـ ۱۳۵۸ ش.) و آیه اللّه مصباح یزدی بیشترین میراث مکتوب را در این زمینه به خود اختصاص دادهاند.
از ۴ وجه متصور بالا، در صورتی که دو فرض اولی را بپذیریم و وجود جامعه را انکار کنیم باید بسیاری از تعابیر قرآنی از جمله «مِنهُم اُمَّهٌ مُقتَصِدَهٌ»،
[۴۵] مائده/سوره۵، آیه۶۶.
«وهَمَّت کُلُّ اُمَّهٍ بِرَسولِهِم»،
[۴۶] غافر/سوره۴۰، آیه۵.
«ولِکُلِّ اُمَّهٍ اَجَلٌ»،
[۴۷] اعراف/سوره۷، آیه۳۴.
«وکَذلِکَ جَعَلنـکُم اُمَّهً وسَطـًا»،
[۴۸] بقره/سوره۲، آیه۱۴۳.
«تِلکَ اُمَّهٌ قَد خَلَت لَها ما کَسَبَت»
[۴۹] بقره/سوره۲، آیه۱۳۴.
و آیات فراوان دیگر را مَجاز و غیر حقیقی بدانیم، در حالی که قانون سخن این است که کلام در ابتدا باید حقیقت تلقی شود، مگر قرینهای بر مجاز بودن آن باشد.
[۵۰] جامعه و سنن اجتماعی در قرآن، ص۲۵.
علامه طباطبایی با استناد به آیات فراوانی از قرآن که برای امت، وجود، اَجَل، کتاب، شعور، فهم، عمل، طاعت و معصیت ، اعتبار کرده، برای جامعه حقیقتی اعتباری قائل است.
[۵۱] المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، محمدحسین، ج۴، ص۹۶.
ایشان برای نمونه به این ۷ آیه استناد میکند: «ولِکُلِّ اُمَّهٍ اَجَلٌ»،
[۵۲] اعراف/سوره۷، آیه۳۴.
«وتَری کُلَّ اُمَّهٍ جاثِیَهً کُلُّ اُمَّهٍ تُدعی اِلی کِتـبِهَا»،
[۵۳] جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۸.
«زَیَّنّا لِکُلِّ اُمَّهٍ عَمَلَهُم»،
[۵۴] انعام/سوره۶، آیه۱۰۸.
«مِنهُم اُمَّهٌ مُقتَصِدَهٌ»،
[۵۵] مائده/سوره۵، آیه۶۶.
«مِن اَهلِ الکِتـبِ اُمَّهٌ قائِمَهٌ یَتلونَ ءایـتِ اللّهِ ءاناءَ الَّیلِ»،
[۵۶] آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۳.
«وهَمَّت کُلُّ اُمَّهٍ بِرَسولِهِم»،
[۵۷] غافر/سوره۴۰، آیه۵.
«ولِکُلِّ اُمَّهٍ رَسولٌ فَاِذا جاءَ رَسولُهُم قُضِیَ…».
[۵۸] یونس/سوره۱۰، آیه۴۷.
شهید صدر نیز با استناد به آیات مزبور و اثبات سنتهای اجتماعی و قوانین تاریخ ، با نظر علامه همسوست.
[۵۹] سنتهای اجتماعی و فلسفه تاریخ، ص۱۳۶ ـ ۱۴۰.
۶ – استقلال فردی
البته لزوما اثبات وجود جامعه به معنای عدم استقلال افراد و وابستگی مطلق آنان به جامعه نیست، بلکه در نگاه آیات، فرد نیز به عنوان شخصیتی واقعی مورد خطاب قرار گرفته، دارای اجل، هلاک و… است. از مجموعه آیات میتوان دریافت که جامعه همچون فرد از وجودی حقیقی برخوردار بوده، که شارع آن را اعتبار کرده است، بدین جهت است که قرآن به تاریخهای امم اعتنا دارد، چنان که به اشخاص اعتنا دارد و برای جامعه مانند اشخاص حیات قائل است.
۷ – تقابل نظرات
در مقابل نظر علامه طباطبایی و شهید مطهری (اصالت جامعه و فرد)؛ دیدگاه فردگرایانه آیه اللّه مصباح یزدی قرار دارد که قول به وجود و اصالت جامعه را از منظر قرآنی مردود و ادله اثبات وجود جامعه را ناتمام دانسته و خواص و آثاری را که به جامعه نسبت داده میشوند خواص مربوط به افعال و رفتار مجموعه افراد شمرده است. ایشان وجود دو روح یا دوتن فردی و اجتماعی برای انسان واحد را مردود میداند،
[۶۰] جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، مصباح یزدی، محمدتقی، ص۷۹ ـ ۸۴.
چون نفس آدمی موجودی است واحد و بسیط که در عین بساطت دارای مراتب و شئون و قوا و نیروهای متعدد است. نفس هرکس یکی بیش نیست؛ نه متعدد است و نه تعدد بردار
[۶۱] جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، مصباح یزدی، محمدتقی، ص۸۲.
و بهترین دلیل این است که در آیات مورد استناد همه افعال به فاعلهای جمع مذکر نسبت داده شده نه فاعلهای مفرد مؤنت و این نشانه آن است که از یکایک اعضای امت سر میزند نه از خود ملت به عنوان یک موجود حقیقی مستقل.
[۶۲] جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، مصباح یزدی، محمدتقی، ص۹۲ ـ ۹۳
در پاسخ به این قول گفته شده: هیچ منع عقلی نیست که خواص و آثار هم به جامعه و هم به افراد اسناد داده شوند، زیرا نسبت یک اثر به دو شی ء یا دو فاعل، زمانی منع عقلی دارد که آن دو در عرض یکدیگر و مستقل از هم باشند؛ اما اگر آن دو شی ء در طول هم باشند و به صورت مراتب، شئون و تجلیات حقیقتی واحد در آمده باشند میتوانند هر دو، علت یک اثر شمرده شوند.
[۶۳] علوم سیاسی، ش ۱۴، ص۲۱۶، «چیستی و هستی جامعه از دیدگاه استاد مطهری».
۸ – منشا جامعه
انسان، موجودی اجتماعی است که همواره در اجتماع زندگی کرده، نوعی رابطه همزیستی همه مردم را به هم مربوط ساخته است، به گونهای که هیچ گروه یا فرهنگی نمیتواند جدا یا مستقل بماند.
[۶۴] ارتباط بین فرهنگها، ص۲۷.
بحث از منشا زندگی اجتماعی که در حیطه کار فلاسفه اجتماعی است با بحث از منشا جامعه به عنوان بحثی جامعه شناختی، متفاوت است، گرچه تنها تعداد اندکی این دو را جداگانه بحث کردهاند و اغلب این دو امر با هم مشتبه شده و در بررسی آنها کمتر به منشا هریک به طور جداگانه پرداخته میشود.
[۶۵] نظریههای بنیادی جامعه شناختی، ص۱۳۱.
بررسی منشا جامعه و اجتماع از دو ساحت مادی و معنوی قابل ملاحظه است. در اندیشه بسیاری از دانشمندان اجتماعی، از بعد معنوی موضوع غفلت شده و بیشتر به جنبههای مادی و صوری آن اکتفا شده است؛ اما قرآن توجه عمیقی به عوامل پیدایش و تداوم زندگی اجتماعی انسانها در دو ساحت مادی و معنوی کرده است. زندگی جمعی و همبستگی انسانها در ساحت معنوی که از عامل ایدئولوژی نشئت میگیرد، در اسلام و نیز سایر ادیان آسمانی بیش از هر چیز به آن اهمیت داده شده است. در واقع قرآن مهمترین عامل در پیدایش و تداوم اجتماع بشری را در وحدت فرامادّی دانسته که مرزهای جغرافیایی، زمانی، خویشاوندی، نژادی و… را در مینوردد
[۶۶] جامعه از دیدگاه نهج البلاغه، ص۱۹۶.
و باعث الفت بین اعضا میگردد: «فَاَلَّفَ بَینَ قُلوبِکُم فَاَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ اِخونـًا».
[۶۷] آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.
در نگاه قرآن ایمان و عقیده مهمترین معیار اتحاد و همبستگی جوامع انسانی است که دیگر عوامل را تحت الشعاع قرار میدهد و هرچه روح توحیدی در انسان قوی تر باشد انسجام اجتماعی بیشتر خواهد بود و نادیده گرفتن بعد معنوی انسان به معنای نفی حقیقت وجود انسان و جامعه انسانی است.
گذشته از بعد معنوی، گرایشهای مختلفی را میتوان منشا جامعه و زندگی اجتماعی تصور کرد؛ عدهای طرفدار منشا درونی و طبیعیاند و معتقدند زندگی اجتماعی ریشه در درون و سرشت افراد بشر دارد. ارسطو (۳۸۴ ـ ۳۲۲ ق. م.) انسان را به حکم طبیعت خود حیوانی اجتماعی میداند که طبیعت او، تمایل به زندگی را در او ایجاد میکند.
[۶۸] سیاست، ص۵.
فارابی (۲۵۷ ـ ۳۳۸ق.) و خواجه نصیر (۵۹۸ ـ ۶۷۲ ق.) نیز انسان را موجود مدنی بالطبع دانسته، سرشت آدمی را سرشتی اجتماعی قلمداد میکنند.
[۶۹] آراء اهل المدینه الفاضله، ص۱۱۷.
[۷۰] اخلاق ناصری، ص۲۴۹ – ۲۵۰.
در تفسیر المنار نیز ذیل آیات «وما کانَ النّاسُ اِلاّ اُمَّهً واحِدَهً»
[۷۱] یونس/سوره۱۰، آیه۱۹.
و «کانَ النّاسُ اُمَّهً واحِدَهً»
[۷۲] بقره/سوره۲، آیه۲۱۳.
چنین استفاده کرده است که آفرینش به صورت امت واحد به این معناست که چون امکان تنها زیستن و بدون اجتماع با دیگران وجود ندارد و برای رفع همه احتیاجات صرفا نیروهای نفسانی و بدنی فرد کافی نیست، بنابراین باید نیروهای دیگران در رفع نیازمندیها نیز به وی ضمیمه شود و به همین جهت، اختلاف نیز امری طبیعی است.
[۷۳] تفسیر المنار، رضا، محمد رشید، ج۲، ص۲۲۰.
شهید مطهری نیز معتقد است از آیات «اِنّا خَلَقنـکُم مِن ذَکَرٍ واُنثی وجَعَلنـکُم شُعوبـًا وقَبائِلَ لِتَعارَفوا»،
[۷۴] حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.
«وهُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الماءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبـًا وصِهرًا»
[۷۵] فرقان/سوره۲۵، آیه۵۴.
و «نَحنُ قَسَمنا بَینَهُم مَعیشَتَهُم فِی الحَیوهِ الدُّنیا ورَفَعنا بَعضَهُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجـتٍ لِیَتَّخِذَ بَعضُهُم بَعضـًا سُخریـًّا»
[۷۶] زخرف/سوره۴۳، آیه۳۲.
چنین استنباط میشود که اجتماعی بودن انسان در متن آفرینش او پی ریزی شده و اختلاف و وجه افتراق انسانها از نیازمندی آنان به همدیگر نشئت گرفته تا زمینه زندگی به هم پیوسته اجتماعی که امری طبیعی است برایشان فراهم آید.
[۷۷] مجموعه آثار، مطهری، مرتضی، ج۲، ص۳۳۴ – ۳۳۵، «جامعه و تاریخ».
عدهای نیز به منشا بیرونی تشکیل جامعه پرداخته و معتقدند راز اجتماعی زیستن انسان را باید در عوامل دیگر غیر از عوامل درونی جست و جو کرد؛ افلاطون (۴۲۷ ـ ۳۴۸ ق. م.) و ابن سینا (۳۷۰ ـ ۴۲۸ ق.) علت وجود جامعه را رفع نیازمندی انسان از اشخاص متعدد دانستهاند.
[۷۸] جمهور، ص۱۱۴.
[۷۹] الشفا، ص۴۴۱.
شهرستانی نیز منشا اجتماعات را در احتیاجات دنیوی و اخروی زندگی انسان جست و جو میکند.
[۸۰] الملل و النحل، ج۱، ص۳۸.
برخی دیگر که طرفداران منشا بیرونی و درونیاند به هر دو عامل درونی و بیرونی پرداختهاند؛ علامه طباطبایی معتقد است انسان به حکم اینکه خود را دوست دارد (حب ذات) و همنوع خود را همانند خود میبیند طبیعتا احساس انس درون وی پدید میآید و به آنان گرایش مییابد و بر اثر این اجتماع، نوعی استخدام و استفاده از همنوعان پدید میآید و چون این غریزه در همه به طور مشابه هست اجتماع را نتیجه میدهد.
[۸۱] اصول فلسفه و روش رئالیسم، مطهری، مرتضی، ج۲ ـ ۳، ص۳۲۱ ـ ۳۲۴.
ایشان ذیل توضیح آیه ۲۱ روم
[۸۲] روم/سوره۳۰، آیه۲۱.
، پس از اشاره به غریزه جنسی به عنوان عاملی طبیعی که به صورت آگاهانه در راستای اصل استخدام از آن بهره برداری میشود، عواطف اجتماعی را نیز در جهت اجتماعی شدن دارای نقشی مؤثر میداند،
[۸۳] المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، محمدحسین، ج۲، ص۵۳.
[۸۴] المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، محمدحسین، ج۲، ص۶۹ – ۷۰.
[۸۵] المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، محمدحسین، ج۲، ص۱۳۱ – ۱۳۲.
[۸۶] المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، محمدحسین، ج۴، ص۹۳.
[۸۷] المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، محمدحسین، ج۱۶، ص۱۹۱.
در نتیجه در ساحت مادی، نخستین عامل پیدایش و استقرار زندگی اجتماعی از منظر قرآن را میتوان در یک جنس بودن دو انسان اولیه و احساس نیاز مشترک آنها به هم به عنوان یک غریزه حیوانی و در کنار آن، عواطف خانوادگی و اجتماعی با تولد فرزندان و ایجاد پیوندهای سببی و نسبی به یکدیگر که عوامل طبیعی جامعه انسانی تلقی میشوند، بازیافت.
[۸۸] المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، محمدحسین، ج۱۲، ص۲۹۷.
بنابراین نخستین حلقههای ارتباط انسانها و تشکیل جامعه انسانی در خانواده شکل میگیرد: «ومِن ءایـتِهِ اَن خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزوجـًا لِتَسکُنوا اِلَیها وجَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّهً ورَحمَهً»،
[۸۹] روم/سوره۳۰، آیه۲۱.
در عین حال این روابط موجب نوعی پیوستگی و پیدایش قبایل مختلف و شعوب گوناگوناند و پس از آن زندگی اجتماعی از حد قبایل فراتر رفته، به مرحله ملیتها و رنگها و اختلاف در آنها میرسد و این دو عنصر باعث نوعی وحدت میان اعضای هریک از گروهها میشوند: «واختِلـفُ اَلسِنَتِکُم واَلونِکُم».
[۹۰] روم/سوره۳۰، آیه۲۲.
فواید همکاری و تعاون نیز از عوامل دیگری است که طی زندگی اجتماعی از طریق تجربه عملی بشری به دست آمده و موجب استحکام و تقویت زندگی اجتماعی میشود.
[۹۱] مبانی جامعه شناسی، ص۳۰۲ ـ ۳۰۳.
شهید مطهری مجموع اقوال درباره منشا جامعه را به سه دسته فطری ، اضطراری و اختیاری قسمت کرده که بنابر نظر نخست، عامل اصلی، طبیعت درونی انسان هاست. نظر دوم از قبیل امور اتفاقی، عرضی و به عنوان غایت ثانوی است نه اولی و بنابر نظر سوم، اجتماعی بودن از قبیل غایات فکری است نه طبیعی و مناسبترین برداشتی را که با آیات فوق منطبق است در نظر نخست دانسته است که اجتماعی بودن در متن آفرینش انسان پی ریزی شده است.
[۹۲] مجموعه آثار، مطهری، مرتضی، مطهری، مرتضی، ج۲، ص۳۳۲ ۳۳۳، «جامعه و تاریخ».
۹ – قانونمندی جامعه
قانونمندی و چگونگی قوانین و سنتهای حاکم بر جامعه، از مباحث بنیادین و از مبادی فلسفی بحثهای جامعه شناختی در بررسی پدیدههای اجتماعی است که بسیاری از مسائل اجتماعی بر پایه آن استوارند.
آگاهی از قانونمندی جامعه نقشها و پیامدهای مهمی دارد که عبارتاند از قدرت بر کشف قوانین که شرط لازم پیش بینی پذیری جامعه و تاریخ است، کالبد شکافی و تحلیل دقیق جوامع گذشته، شناخت رخدادهای غیر منتظره و آمادگی برای تقابل با آن، برنامه ریزی دقیق برای مقابله با آسیبهای اجتماعی و چاره اندیشی برای بهبود وضع موجود.
کلمه سنت که در ۱۱ آیه از آیات قرآن با تعابیر «سُنَّتُ الاَوَّلین»؛
[۹۳] انفال/سوره۸، آیه۳۸.
«سُنَّهَ اللّهِ فِی الَّذینَ خَلَوا مِن قَبلُ»
[۹۴] احزاب/سوره۳۳، آیه۳۸.
«لِسُنَّتِنا»،
[۹۵] اسراء/سوره۱۷، آیه۷۷.
«سُنَّتَ اللّهِ الَّتی قَد خَلَت»،
[۹۶] غافر/سوره۴۰، آیه۸۵.
«سُنَّهَ مَن قَد اَرسَلنا قَبلَکَ مِن رُسُلِنا»،
[۹۷] اسراء/سوره۱۷، آیه۷۷.
«سُنَنَ الَّذِینَ مِن قَبلِکُم»،
[۹۸] نساء/سوره۴، آیه۲۶.
«فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَبدیلاً»
[۹۹] فاطر/سوره۳۵، آیه۴۳.
و «قَد خَلَت مِن قَبلِکُم سُنَنٌ»
[۱۰۰] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۷.
به کار رفته، به معنای طریقه معمول و رایج
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 