پاورپوینت کامل تهذیب روح ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تهذیب روح ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تهذیب روح ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تهذیب روح ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

تهذیب

برای دیگر کاربردها، تهذیب (ابهام‌زدایی) را ببینید.

‌انسان سه ساحت وجودی دارد. هویت طبیعی و حیوانی، هویت عقلانی و انسانی و هویت الهی و عرفانی. انسان ابتدا یک موجود طبیعی است و حیوانیت بالفعل دارد و باید برای رسیدن به کمال خودسازی کند؛ یعنی از نفسانیت به سوی احیای عقل و انسانیت و سپس تقویت بعد عرفانی و هویت الهی خویش مهاجرت نماید. بنابراین خودسازی باعث می‌شود که انسان از حیوانیت خارج، و با علم و تفکر عقل خود را کامل و در یک مرحله بالاتر پس از تکمیل کمال انسانی و عقلانی به وادی عشق و عرفان قدم بگذارد و به کمال نهایی خود که هویت الهی است، برسد.

فهرست مندرجات

۱ – تعریف خودسازی
۲ – اهمیت خودسازی
۲.۱ – مبارزه با سرسخت‌ترین دشمنان
۳ – زمان خودسازی
۳.۱ – گواهی بر سختی خودسازی
۳.۲ – بهترین زمان تعلم
۴ – مراحل خودسازی
۵ – روش کلی خودسازی
۵.۱ – محاسبه در انتهای روز
۵.۲ – طریق برخورد با مخالف شروط
۵.۲.۱ – صورت اول
۵.۲.۲ – صورت دوم
۶ – اهمیت وحی
۷ – خلق و خوی پیامبر
۷.۱ – حدیثی از پیامبر
۸ – آیات تعلیم تزکیه
۸.۱ – آیات مورد بحث
۸.۲ – دیدگاه طبرسی در مورد تزکیه
۸.۳ – بیان یک نکته
۸.۴ – آیاتی در مورد نفس پاک
۸.۵ – طعام پاک و حلال
۸.۶ – قول مفسرین در طعام حلال
۸.۶.۱ – دیدگاه طبرسی
۸.۶.۲ – دیدگاه آلوسی
۸.۶.۳ – دیدگاه طباطبایی
۸.۷ – طغیان نفس
۸.۷.۱ – توضیح
۸.۷.۲ – دیدگاه علامه طباطبایی
۸.۷.۳ – دیدگاه طبرسی
۸.۸ – تزکیه و رستگاری و پارسایی
۸.۹ – اقوال برخی از مفسران
۸.۹.۱ – دیدگاه فخر رازی
۸.۹.۲ – دیدگاه علامه طباطبایی
۸.۹.۳ – دیدگاه راغب
۸.۱۰ – تزکیه در پرتو فضل خدا
۸.۱۱ – بیان چند نکته
۸.۱۱.۱ – دیدگاه شیخ طوسی
۸.۱۲ – تزکیه و خودستایی
۸.۱۲.۱ – دیدگاه علامه طباطبایی
۸.۱۳ – ارتباط زکات و صدقه با تزکیه
۸.۱۳.۱ – توضیح
۸.۱۳.۲ – دیدگاه علامه طباطبایی
۸.۱۳.۳ – دیدگاه شیخ طوسی
۸.۱۴ – تزکیه و روابط سالم خانوادگی
۸.۱۴.۱ – توضیح
۸.۱۴.۲ – دیدگاه علامه طباطبایی
۸.۱۴.۳ – دیدگاه مغنیه
۸.۱۵ – تزکیه و روابط سالم اجتماعی
۸.۱۵.۱ – دیدگاه طبرسی
۸.۱۵.۲ – دیدگاه سید قطب
۸.۱۶ – تزکیه و کتمان حق
۸.۱۶.۱ – توضیح
۸.۱۷ – نتیجه و پاداش تزکیه
۸.۱۷.۱ – توضیح
۸.۱۷.۲ – دیدگاه علامه طباطبایی
۹ – نتیجه بحث
۹.۱ – اول
۹.۲ – دوم
۹.۳ – سوم
۹.۴ – چهارم
۹.۵ – پنجم
۹.۶ – ششم
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع

۱ – تعریف خودسازی

«خودسازی» به معنای شناخت معارف، ایجاد ملکات و انجام افعالی است که کمالِ شناخته شده برای «خود» را پدید می‌آورند.
درک ما از خودسازی، وابستگی کامل به شناخت ما از ماهیتِ «خود» و کمال مطلوب آن دارد؛ پس خودشناسی مقدمه اجتناب‌ناپذیر خودسازی است. «خود» آن چنان که با کمک درون‌بینی شناخته شد، موجودی است با مجموعه‌ای از توانایی‌ها و گرایش‌ها که کمال آن قرب خداوند است. این کمال از طریق اصلاح روابط مختلف انسان به دست می‌آید. بنابراین، خودسازی مجموعه اعمالی است که برای اصلاح روابط خود انجام می‌دهیم تا به قرب خداوند نایل شویم. دسته‌ای از این اعمال، کسب شناخت‌های ضروری برای تقرب به خداوند است و دسته‌ای دیگر، عمل به وظایف اخلاقی و تکالیف شرعی است. در این قسمت، مراحل و روش‌های عام خودسازی را مطرح خواهیم کرد.

۲ – اهمیت خودسازی

اهمیت خودسازی امری واضح است، زیرا غایت خودسازی، نجات از هلاکت و توفیق به قرب خداوند است. هر انسان خردمندی که به خداوند و جهان آخرت، اعتقاد دارد و رستگاری انسان را به درستی عقاید و نیکی اعمال و ملکات او می‌داند، حکم می‌کند که تلاش برای رستگاری، یگانه‌کاری است که شایسته است همه زندگی وقف آن شود. نجات از عذاب آخرت، جز با خودسازی و تسلط بر خویشتن امکان‌پذیر نیست. امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «من ملک نفسه اذا رغب و اذا رهب و اذا اشتهی و اذا غضب حرّم الله جسده علی النار؛

[۱] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۲۳.

کسی که چون نفسش روی می‌آورد و چون می‌گریزد و چون شهوت می‌یابد و چون خشم می‌گیرد مالک آن است، (و بر آن تسلط دارد) خداوند بدن او را بر آتش، حرام می‌کند.»
چیرگی بر نفس کار آسانی نیست. باید با نفس چون دشمن مجاهده کرد: «و اجعَلْ نَفْسَکَ عَدُوّاً تُجاهِدُه؛

[۲] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۲۳.

نفست را چون دشمنی شمار که با آن جنگ می‌کنی.»

۲.۱ – مبارزه با سرسخت‌ترین دشمنان

نفس، دشمن‌ترین دشمنان است، پس باید هوشیار و آماده در برابرش ایستاد: «اَعْدی عَدُوِّّکَ نَفْسُکَ الَّتی بَینَ جَنْبَیْکَ»

[۳] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۰، ص۶۴، کتاب الایمان و الکفر، باب مراتب النفس عدم الاعتماد علیها، حدیث ۱.

نفس دشمن بزرگ انسان است، زیرا فریب بزرگ‌ترین دشمن و زیرک‌ترین دشمن را خورده است. او همنشین و عامل شیطان و دشمن خانگی ماست:
«اُوصیکُم بِتَقْوَی اللهِ الَّذی اَعْذَر بما اَنْذَر وَ احْتَجَّ بِما نَهَجَ و حَذَّرَکُم عَدُوّاً نَفَذَ فی الصُّدُورِ خَفِیّاً و نَفَثَ فی الاذان نَجیّاً فَاَضَلّ و اَرْدی، وَ وَعَدَ فَمَنّی، وَ زَیَّنَ سَیِئاتِ الْجَرائِمِ وَ هَوَّنَ مُوبِقاتِ الْعَظائِمِ، حَتّی اِذا اسْتَدْرَجَ قَرینَتَهُ وَ اسْتَغْلَقَ رَهینَتَهُ اَنْکَرَ ما زَیَّنَ وَ اسْتَعْظَمَ ما هَوَّنَ وَ حَذَّرَ ما امَّن؛

[۴] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص ۶۳، خطبه ۸۳.

شما را به تقوای الهی توصیه می‌کنم، که با بیم‌هایی که داده جای عذری نگذارده و با راهی که پیش پا نهاده حجت را تمام کرده و شما را از دشمنی بیم داد که پنهانی در سینه‌ها راه یافته، و رازگویان در گوش‌ها می‌دمد تا آدمی را گمراه کند و تباه سازد و وعده دهد و او را به دام هوس‌ اندازد. زشتی گناهان را در دیده او بیاراید و گناهان بزرگ را کوچک نماید (نشان دهد)؛ هنگامی که همنشین خود را فریب داد (نفس انسان را فریب داد) و راه گریز را بر او بست، ناگاه آنچه را آراسته بود منکر شد و آنچه را کوچک نموده بود بزرگ داشت و از انجام آنچه ایمنی داده بود بر حذر داشت.»
بی‌جهت نیست که پیامبر اکرم ‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، جهاد نفس را جهاد اکبر خوانده و فاتحان نبرد نظامی را به نبرد بزرگ با نفس فراخوانده است.

۳ – زمان خودسازی

خودسازی به عنوان یک فریضه عقلی در همه ادوار زندگی واجب است و در هیچ لحظه‌ای از عمر نباید آن را ترک گفت؛ زیرا وعید پروردگار وحشتناک و وعده‌های نعیم او بسیار بزرگ است. سهولت خودسازی، در همه دوران‌های زندگی به یک‌اندازه نیست. کسی که دوران جوانی را سپری کرده و در میانسالی به گناهِ غفلت خو کرده، به دشواری می‌تواند کام خود را از لذات حرام محروم سازد. دشوارتر اینکه، خروج او از غفلت کار آسانی نیست و چون غافل است درد خود را نمی‌داند تا به درمان آن روی آورد. حتی اگر غفلت او را رها کند، توان او در ساختن حال و آینده‌ اندک شده و نمی‌تواند به راحتی با گذشته خود وداع نماید.

۳.۱ – گواهی بر سختی خودسازی

این دشواری را هم عقل گواهی می‌دهد و هم تجارب مربیان اخلاق و‌ هادیان طریق رستگاری آن را تایید می‌کند. روایات نیز به ما اطمینان می‌دهند که دوره نوجوانی و جوانی بهترین سال‌های خودسازی است.
گواهی عقل به دشوار بودن خودسازی پس از دوره جوانی و سهل بودن آن در دوره نوجوانی و جوانی، از آن‌روست که خودسازی متوقف بر شناخت، ایمان و عمل است. و آموختن در سنین پایین آسان‌تر است. هم‌چنین ایمان در قلب سالم وارد می‌شود و قلب نوجوان سالم‌تر و آماده‌تر است. عمل نیز نیازمند تکرار و تمرین برای پیدایش عادات صحیح است و یافتن مهارت عملی در دوران بعد از جوانی، به آسانی تحصیل نمی‌شود.
تجارب مربیان اخلاق و مهذّبان نفوس را از زبان نفس مهذّب و روح قدسی امام خمینی ـ(قدس‌سرّه)ـ می‌شنویم:
شما تا جوان هستید می‌توانید کاری انجام دهید، تا نیرو و اراده جوانی دارید می‌توانید هواهای نفسانی، مشتهیات دنیایی و خواسته‌های حیوانی را از خود دور سازید؛ ولی اگر در جوانی به فکر اصلاح و ساختن خود نباشید دیگر در پیری کار از کار گذشته است. تا جوانید کاری کنید. نگذارید پیر و فرسوده شوید. قلب جوان لطیف و ملکوتی است و انگیزه‌های فساد در آن ضعیف می‌باشد؛ لیکن هر چه سن بالا رود ریشه گناه در قلب قوی‌تر و محکم‌تر می‌گردد تا جایی که کندن آن از دل ممکن نیست.

[۵] خمینی، روح‌الله، مبارزه بانفس یا جهاد اکبر، ص۸۵.

۳.۲ – بهترین زمان تعلم

از پیامبر اکرم ‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده است: «مَنْ تَعَلَّمَ فی شَبابِهِ کان بِمَنْزِلَهِ الرَّسْمِ فی الْحَجَرِ وَ مَنْ تَعَلَّمَ وَ هُوَ کَبیرٌ کانَ بِمَنْزِلَهِ الکِتابِ علی وَجْهِ الْماءِ؛

[۶] قمی، عباس، سفینه البحار، ج۴، ص۳۶۴، ماده شبب.

کسی که در جوانی بیاموزد) علم او (همچون نقش زده بر سنگ) ماندگار (است و کسی که در حالی که پیر است بیاموزد) علم او (همچون نوشته بر آب است.»
این روایت بیان می‌کند که کسب معارف در جوانی آسان‌تر و ماندگارتر است. از پیامبر اکرم ‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت شده است:
«اوصیکم بالشبان خیراً فانهم ارق افئده ان الله بعثنی بشیراً و نذیراً فحالفنی الشبان و خالفنی الشیوخ. ثم قرا: «فَطالَ عَلَیْهِمُ الْاَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ»؛
شما را به نیکی درباره جوانان سفارش می‌کنم، زیرا آنان قلب نرم‌تری دارند. خداوند مرا به پیامبری برانگیخت تا مردم را نوید و انذار دهم پس جوانان با من پیمان بستند، ولی پیران با من مخالفت کردند. سپس این آیه را قرائت فرمود: زمان طولانی بر ‌آن‌ها گذشت و دل‌هایشان سخت گردید.»
این روایت به نرمی دل جوانان تاکید می‌کند، هر چه قلب نرم‌تر باشد، پذیرش ایمان سهل‌تر است. از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت شده است:
«مَنْ قَرَاَ الْقُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤْمِنٌ اِخْتَلَطَ الْقُرآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمهِ؛

[۷] حکیمی، محمدرضا و دیگران، الحیاه، ج۲، ص۱۶۴.

کسی که قرآن را در جوانی قرائت کند، قرآن با گوشت و خون او آمیخته می‌شود.»
این تاثیر ناشی از آمادگی روحی و صفای دل جوان است.
امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) خطاب به فرزند خود می‌فرمایند:
«و انما قلب الحدث کالارض الخالیه ما القی فیها من شیء قبلته. فبادرتک بالادب قبل ان یقسو قلبک و یشتغل لُبُّک؛

[۸] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص۲۶۸، الرسائل، ۳۱.

و دل جوان همچون زمین ناکشته است، هرچه در آن کشت کنند بپذیرد، پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آنکه دلت سخت شود و خردت سرگرم چیزهای دیگر شود.»
امام علی (علیه‌السّلام) در این نامه پذیرندگی و صفای دل جوان و آمادگی عقل او را مورد توجه قرار داده و اقدام به تربیت را در این سنین مؤثرتر دانسته است.

۴ – مراحل خودسازی

درباره مراحل خودسازی، عارفان مسلمان منازلی را شناسایی و معرفی کرده‌اند. مراحل گوناگون خودسازی را عارفان «مراحل سلوک» می‌نامند و در آثار مختلف عرفانی از حدود سی تا صد مرحله را ذکر کرده‌اند و برخی از آنان این مراحل پرشمار را در چهار مرحله کلی تقسیم کرده‌اند:
نخست: پیراستن باطن از رذایل نفسانی و خارج شدن از اطاعت شهوت و غضب؛ این مرحله را تخلیه خوانده‌اند.
دوم: مطابق ساختن اعمال و ظواهر خود با آداب شرعی، یعنی انجام دادن واجبات و ترک محرمات و عمل به مستحبات و ترک مکروهات؛ این مرحله را تجلیه (جلا دادن) نامیده‌اند.
سوم: آراستن باطن به فضایل و کمالات معنوی و تخلق به اخلاق و صفات الهی؛ این مرحله را تحلیه (آراستن) می‌گویند.
چهارم: فانی شدن روح از خودی در شهود حق؛ این مرحله را فنا می‌نامند و آخرین منزل سلوک است.
هر یک از این منازل چهارگانه، در درون خود مراحل و منازلی دارد که شرح ‌آن‌ها نیازمند مقدماتی درباره معانی مصطلحات عرفانی است و از حدود این نوشته خارج است.

۵ – روش کلی خودسازی

برای پیمودن هر یک از مراحل خودسازی، پیش از هر چیز آگاهی و زایل شدن غفلت لازم است. انسان بیدار، می‌تواند در مبدا و معاد خویش‌ اندیشه کند و نواقص عمل خویش را در مقایسه با مقصدش دریابد. پس هر کس بیاندیشد و اعمالی را که انجام داده با هدف خلقتش معارض یابد، باید عزم کند سمت و سوی حرکتش را به سوی مقصد حقیقی متوجه سازد و سپس به اقدام روی آورد.
برای آنکه اقدام او نیز مؤثر باشد و با توفیق قرین گردد، نخست باید با خود شرط کند اعمال نادرست گذشته را ترک کند و اعمال خود را با فرمان خداوند مطابق ساخته و بکوشد نیت خود را خالص نماید. او باید این شرط را در یاد خود نگاه دارد و با هر عملی که در طی روز انجام می‌دهد، این شرط را در درون خود متذکر گردد و مراقب باشد از شرط خود تجاوز نکند. مراقبت او از وفاداری به شرط، از آن روست که خداوند را رقیب و شاهد می‌داند و معتقد است خداوند تجاوز از شرط را می‌بیند. برای آنکه از این رقیب همیشه حاضر حیا کند و از شرط خود تخطی ننماید، همواره به یاد می‌آورد که خداوند منعم بزرگی است که همتای عظمت او در جهان نیست و او همه چیز را می‌بیند و اگر منعم بودن خداوند عظمت و حضور خدا را در دل و خاطر داشته باشد از معصیت او حیا خواهد کرد. برای حفظ این یاد، او باید نعمت‌های خدا را به یاد آورد و با خود زمزمه کند: «اَ لَمْ یَعْلَمْ بِاَنَّ اللَّهَ یَری»،

[۹] علق/سوره۹۶، آیه۱۴.

و «اِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً». .

[۱۰] نساء/سوره۴، آیه۱.

۵.۱ – محاسبه در انتهای روز

او باید پس از مراقبت کافی، در پایان هر روز به محاسبه بپردازد و عمل خود را با شرط‌هایش مقایسه کند. محاسبه موجب شناخت کاستی‌های گذشته می‌شود و چون با یادآوریِ محاسبه دقیق خداوند همراه شود، منشا تحکیم عزم و قرار دادن شروط تازه خواهد شد.
به هنگام محاسبه، باید بر هر توفیقی شکرگزاری کرد و به خاطر هر خطایی استغفار نمود و برای آنکه نتیجه محاسبه، دستاویز شیطان برای فریفتن انسان نگردد، باید از یاس و ناامیدی پرهیز کرد و با محاسبه هر چه دقیق‌تر راه را بر عجب و غرور بست. محاسبه دقیق وقتی ممکن می‌شود که به یاد محاسبه دقیق قیامت باشیم و این آیات الهی را در خاطر آوریم که:
«یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا احْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهِیدٌ؛.

[۱۱] مجادله/سوره۵۸، آیه۶.

روزی که خداوند همه آنان را بر می‌انگیزد و به آنچه کرده‌اند آگاهشان می‌گرداند. خدا (کارهایشان را) برشمرده است و حال آنکه ‌آن‌ها آن را فراموش کرده‌اند و خدا بر هر چیزی گواه است.»
«یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ اَشْتاتاً لِیُرَوْا اَعْمالَهُمْ ـفَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ‌ـ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ؛ .

[۱۲] زلزال/سوره۹۹، آیه۸۶.

آن روز مردم به صورت گروه‌های پراکنده (از قبرها) خارج می‌شوند تا اعمالشان به ‌آن‌ها نشان داده شود -پس هر کس هم وزن ذره‌ای نیکی کند (نتیجه) آن را خواهد دید- و هر که هم وزن ذره‌ای بدی کند (نتیجه) آن را خواهد دید.»
و به فرمان خداوند گوش دهیم که: «یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ؛.

[۱۳] حشر/سوره۵۹، آیه۱۸.

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خدا پروا دارید و هر کسی باید بنگرد که برای فردا چه پیش فرستاده است.»
و این سفارش امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) را به یاد آوریم که: «عبادَ الله زنوا انفسکم من قبل ان توزنوا و حاسبوها من قبل ان تحاسبوا و تنفَّسُوا قبل ضیق الخناق. و انقادوا قبلَ عنف السیاق و اعلموا انه من لم یعن علی نفسه حتی یکون له منها واعظ و زاجرٌ لم یکن له من غیرها زاجرٌ و لا واعظٌ؛

[۱۴] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص۷۲، الخطبه ۹۰.

بندگان خدا! (کردار و گفتار) خود را بسنجید پیش از آنکه (کارهای) شما را بسنجند، و حساب نفس خود را برسید پیش از آنکه به حسابتان برسند. (فرصت را غنیمت دانید) پیش از آنکه مرگ گلویتان را بگیرد و نفس کشیدن نتوانید، فرمان‌بردار شوید پیش از آنکه فرمان‌برتان سازند و بدانید آنکه نتواند خود را پند دهد تا از گناه بازدارد، دیگری پنددهنده و بازدارنده او از گناه نخواهد بود.»
محاسبه کارهای هر روز کارنامه‌ای است که بنده را به وضعیت خود آگاه می‌سازد و تکالیف روز بعد را مشخص می‌کند. چنین شناختی از وضعیت، برای سالک هر طریقی لازم است. از همین روست که ائمه هدی که راهنمایان حقیقی طریق رستگاری هستند، بر این امر سفارش اکید دارند. امام کاظم (علیه‌السّلام) می‌فرمایند:
«لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فی کُلُّ یَوْمٍ فَاِنْ عَمِلَ حَسَناً اِسْتَزادَ اللهَ تعالی وَ اِنْ عَمِلَ سَیِّئاً اِسْتَغْفَرَ اللهَ مِنْهُ وَ تابَ اِلَیهِ؛

[۱۵] فیض کاشانی، محمدمحسن، المحجه البیضاء، ج۸، ص۱۶۶.

از ما نیست کسی که هر روز (اعمال) خود را محاسبه نکند، تا اگر عمل نیکی انجام داد از خداوند افزونی آن طلبد و چون گناهی کرد از خداوند آمرزش خواهد و توبه نماید.»

۵.۲ – طریق برخورد با مخالف شروط

پس از محاسبه ممکن است معلوم گردد تخلف از شرط به دو شکل صورت گرفته باشد: نخست انجام فعلی که ترک آن شرط شده بود و یا ترک فعلی که انجام آن شرط شده بود.

۵.۲.۱ – صورت اول

در صورت اول باید نفس را کیفر کرد و در کیفر نفس کوتاهی روا نیست؛ زیرا ممکن است معصیت و بدکاری به تدریج عادی شود و نفس از آن پرهیز نکند. این کیفر باید مطابق دستورات شرع باشد و با شرایط انسان و ظرفیت‌های جسمی و روحی فرد تناسب داشته باشد.

۵.۲.۲ – صورت دوم

در صورت دوم، یعنی ترک چیزی که انجام آن شرط شده بود، باید اعمالی از عبادات و طاعات را بر خود تحمیل کند، تا مانند جریمه‌ای او را وادار نماید پیمان و شرط خود را رعایت نماید. در هر صورت چون با تخلف از شرط روبرو شده است، باید نفس خود را ملامت کند و او را توبیخ نماید. که شاید این ملامت در او کارگر باشد و او را به مراعات شرط وادارد و مقدمه‌ای باشد که نفس لوّامه را به نفس مطمئنه بدل سازد. موعظه کردنِ خود کاری بسیار سودمند است، زیرا موعظه‌گر و موعظه‌شونده هیچ چیز پنهانی از هم ندارند؛ در موعظه کننده شبهه ریا و بدخواهی نیست و موعظه‌شونده نیز گریزی از دل سپردن به سخن موعظه‌گر ندارد. هیچ یک از این دو نمی‌توانند خود و یا طرف مقابل خود را فریب دهند. بنابراین موعظه خوب، مؤثرترین موعظه خواهد بود و در واقع شرط تاثیر هر موعظه‌کننده دیگری در ما، این است که خود، واعظ خویش باشیم. امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود:
«مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللهُ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ واعِظاً فَاِنَّ مَواعِظَ النّاسِ لَنْ تُغْنی عَنْهُ شَیئاً؛

[۱۶] قمی، عباس، سفینه البحار، ج۸، ص۵۳۸، ماده وعظ.

کسی که خدا برایش پنددهنده‌ای از خودش قرار ندهد پندهای مردم برایش ثمری ندارد.»

۶ – اهمیت وحی

پیامبران چه می‌آموختند و بر چه معیارهایی تزکیه شدند و به تهذیب نفوس انسانی پرداختند؟
اصول تعلیم و تربیت پیامبران و اساس تزکیه و تهذیب در مکتب انبیا، وحی است. این برنامه، دستورالعمل و خط مشی همه پیامبران و امت‌های آنان است.
رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) بر پایه استوار وحی و بر مبنای اوامر و نواهی حق -تبارک و تعالی‌ـ و در چهارچوب شریعت ثابت اسلام ، آموزش دید و خود را مهذب ساخت و به کمال ممکن انسانی و صفات کریمه و اخلاق فاضله دست یافت و از سوی پروردگار جهانیان به خطاب والای «وانک لعلی خلق عظیم؛

[۱۷] قلم/سوره۶۸، آیه۴.

قطعاً تو بر خلق و خوی عظیم هستی»، مشرف شد.

۷ – خلق و خوی پیامبر

مورخان و سیره‌نگاران، درباره خلق عظیم پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و منشأ آن نوشته‌اند که از برخی همسران آن حضرت سؤال شد. او در پاسخ گفت: «کان خلقه القرآن یرضی برضاه و یسخط بسخطه؛

[۱۸] قاضی عیاض، ابوالفضل، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۱۰۴، دارالفکر، بیروت.

[۱۹] قمی، عباس، کحل البصرفی سیره سیدالبشر، ص۸۲، مؤسسه الوفاء، بیروت.

[۲۰] تلمسانی، سلیمان، شرح منازل السائرین، ص۲۵۵، بیدارفر، قم.

[۲۱] کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، ص۲۳۰، بیدارفر، قم.

یعنی خلق و خوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) قرآن بود، راضی به رضای او و ناخشنود به ناخشنودی او بود.»

۷.۱ – حدیثی از پیامبر

رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) در حدیثی که فریقین آن را روایت کرده‌اند فرمود: «بعث لاتمم مکارم اخلاق؛

[۲۲] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۱۰، مؤسسه الوفاء، بیروت.

یعنی، من برای تکمیل اخلاق کریمه، برانگیخته شده‌ام.»
قریب به این مضمون را شیخ طوسی از علی (علیه‌السلام) روایت کرده که فرمود: «سمعت النبی یقول: بعثت بمکارم الاخلاق و محاسنها».

[۲۳] طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ص۲۱، چاپ چهارم، اسلامیه.

رسول خدا در این روایت، فلسفه بعثت و رمز نبوت خود را تتمیم و تکمیل مکارم اخلاق دانسته است و تردیدناپذیر است که مکارم اخلاق و معالی آداب، جز آن‌چه در شرع انور و کلام خدا و یا در سنت رسول الله که هر دو وحی‌اند، چیز دیگری نیست:
«وما آتاکم الرسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا؛

[۲۴] حشر/سوره۵۹، آیه۷.

یعنی: آن‌چه را رسول برای شما آورده بگیرید و از آن‌چه نهی و منع کرده است، خودداری کنید».

۸ – آیات تعلیم تزکیه

واژه تزکیه و مشتقات آن و موضوع تعلیم کتاب و حکمت، در آیه‌های فراوانی از قرآن کریم ذکر شده و حدوداً بیست و هشت بار معنای اصطلاحی تزکیه مطرح شده است و با مراجعه محققانه به تفاسیر آن سلسله آیات، معلوم می‌شود که مراد از کتاب و حکمت چیست، و تزکیه و تهذیب بر چه اساس و با کدام برنامه، تحقق می‌یابد.
ما، نخست به ترتیب سوره‌ها، آیه‌های مربوط را مطرح می‌کنیم و نمونه‌ای از نظرات تفسیری مفسران و صاحب‌نظران را باز می‌گوییم و در نهایت با یک جمع‌بندی و استنتاج منطقی مقال را به پایان می‌بریم و از خداوند متعال، توفیق رشاد و سداد می‌طلبیم.

۸.۱ – آیات مورد بحث

در این‌جا چند آیه از قرآن را بیان می‌کنیم:
ـ «رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولا مِنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِکَ وَیعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَیزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛

[۲۵] بقره/سوره۲، آیه۱۲۹.

پروردگارا برانگیز در میان ایشان رسولی از خود ایشان که آیات تو را بر ایشان تلاوت کند و کتاب و حکمت بیاموزدشان و تزکیه‌شان نماید که تو عزیز و حکیم هستی».
ـ «کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولا مِنْکُمْ یتْلُو عَلَیکُمْ آیاتِنَا وَیزَکِّیکُمْ وَیعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَیعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ؛

[۲۶] بقره/سوره۲، آیه۱۵۱.

هم‌چنان که در میان شما از خودتان رسولی فرستادیم که آیات ما را بر شما تلاوت می‌کند و تزکیه‌تان می‌نماید و کتاب و حکمت برایتان می‌آموزد. و دیگر چیزهایی که نمی‌توانستید آن‌ها را بدانید، به شما یاد می‌دهد».
ـ «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛

[۲۷] آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۶۴.

البته خداوند بر مؤمنان احسان کرد و منت نهاد آن هنگام که در میان ایشان، رسولی از خودشان برانگیخت که آیات الهی برایشان تلاوت می‌کند و تزکیه‌شان می‌فرماید و کتاب و حکمت می‌آموزدشان که قبلا در گمراهی آشکار به سر می‌برند».
ـ «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الأمِّیینَ رَسُولا مِنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛

[۲۸] جمعه/سوره۶۲، آیه۲.

او، خدایی است که در میان امیان رسولی از خود ایشان برانگیخت که آیات الهی بر آنان می‌خواند و تزکیه‌شان می‌کند و کتاب و حکمت می‌آموزد شأن که بیش‌تر در گمراهی آشکاری بودند».
این چهار آیه از سوره‌های مختلف، تقریباً مضمون واحدی دارند و اجمالاً رمز بعثت را، تلاوت و تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه نفوس انسانی می‌دانند.

۸.۲ – دیدگاه طبرسی در مورد تزکیه

اینک نظرات برخی مفسران را یادآور می‌شویم.
شیخ طبرسی می‌نویسد: آن‌چه بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) وحی می‌شود، آن را بر مردم می‌خواند و کتاب یعنی قرآن، و حکمت یعنی شریعت و احکام، به ایشان می‌آموزد و مردمان را از آلودگی و پلیدی شرک، تزکیه و تطهیر می‌کند.

[۲۹] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۸۰، دانشگاه تهران.

۸.۳ – بیان یک نکته

این چهار آیه که متضمن تلاوت آیات، تعلیم کتاب و قر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.