پاورپوینت کامل تواتر (حدیث) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تواتر (حدیث) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تواتر (حدیث) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تواتر (حدیث) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل تواتر (حدیث) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
برای دیگر کاربردها، تواتر (ابهامزدایی) را ببینید.
اصطلاح تَواتُر، در فرهنگ اسلامی عبارت است از اخبار جمعی که به لحاظ امتناع توافق آنان به طور عادت بر کذب موجب اطمینان به درستی خبر گردد. از این عنوان در مباحث کلامی، علوم حدیثی، رجالی و در اصول فقه، در مباحث حجّت سخن رفته است. درباره این اصطلاح در علوم حدیث نیز بحث میشود.
فهرست مندرجات
۱ – تعریف تواتر
۲ – معنای لغوی
۳ – معنای اصطلاحی
۴ – شرایط تواتر
۵ – اقسام متواتر
۵.۱ – متواتر لفظی
۵.۲ – متواتر معنوی
۵.۳ – متواتر اجمالی
۶ – تواتر در کلام اسلامی
۶.۱ – سده ۲ و ۳ هجری قمری
۶.۲ – سده ۴ هجری قمری
۶.۳ – سده ۵ هجری قمری
۷ – تواتر در علم عروض
۸ – تواتر در علم منطق
۹ – تواتر نزد فقها و اصولیها
۱۰ – تواتر در علم حدیث
۱۱ – تواتر در علم رجال
۱۲ – تواتر در قرائات
۱۳ – فهرست منابع
۱۴ – پانویس
۱۵ – منبع
۱ – تعریف تواتر
معنای واژه تواتر عبارت هست از:
۲ – معنای لغوی
ریش وتر، در عرض مفهوم اصلی «یگانه»، در برخی از ساختهای صرفی، معنای «یکی پس از دیگری» یافته است. از آن جمله واژ «تَترا» در قرآن کریم
[۱] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۴۴.
به همین معنا برای فرستاده شدن پیاپی پیامبران به کار رفته است.
[۲] جوهری، اسماعیل، صحاح، ج۲، ص۸۴۲، ذیل وتر، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۶م.
[۳] راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۸۵۳، ذیل وتر، به کوشش صفوان عدنان داوودی، دمشق/ بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
[۴] زمخشری، محمود، اساس البلاغه، ذیل وتر، به کوشش عبدالرحیم محمود، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
واژ تواتر که افزون بر ماد وتر، به سبب صیغ تفاعل معنای «برهم کنش» نیز بدان افزوده شده است، در کاربرد لغوی نخستین به معنای «از پی هم آمدن» است.
به ویژه در کاربرد «تواتر القَطا» در سرودهای از ذوالرمه (د ۱۱۷ق)،
[۵] ابندرید، محمد، جمهره اللغه، ج۱، ص۳۵۱، ذیل بوص، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۵ق.
به خوبی میتوان دید که «تواتر»، نه از پی آمدنِ خطی، که مانند دست مرغابیان، از پی آمدن به صورت تودهای انباشته است که امکان بازشناسی صفها در آن وجود ندارد. در کاربردی مشابه در مکالمات صفین در اواسط سد ۱ق/۷م، از تواتر نیزهها در میدان جنگ سخن آمده است.
[۶] نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ج۱، ص۴۱۳، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق.
در گزارشی از اواسط آن سده از زبان سعید بن عثمان، تواتر به همان معنا دربار امور غیرجسمانی نیز به کار رفته، و از تواتر نعمتها سخن آمده است.
[۷] قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، ج۱، ص۳۰۳، به کوشش یوسف علی طویل، دمشق، ۱۹۸۷م.
برای کاربردهای مشابه، مثلاً
[۸] ابوداوود سجستانی، سلیمان، سنن، ج۴، ص۱۱۰، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق.
[۹] ابنحبان، محمد، صحیح، ج۷، ص۱۶۳، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۱۴ق.
[۱۰] ابنحبان، محمد، صحیح، ج۱، ص۱۷۶، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۱۴ق.
از لغتشناسان، لحیانی در اواخر سد ۲ق با تحلیل معنای تواتر، نه تنها میان آن با تتابع و تدارک تمایز نهاده، بلکه تواتر را رسانند معنای «نه تتابع» دانسته، و بر ناپیدا بودن صفوف در آن تأکید کرده است.
[۱۱] ابنمنظور، لسان، ذیل وتر.
یکی از همین دسته کاربردها، سخن از تواتر خبر است؛ این خبر ممکن است حاکی از واقعهای باشد که در زمانی متصل به وقوع پیوسته، و به طرقی انباشته از آن گزارش رسیده است. مثلاً نوشتهای از صولی
[۱۲] قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، ج۱۰، ص۲۹۲، به کوشش یوسف علی طویل، دمشق، ۱۹۸۷م.
[۱۳] ابنجبیر، محمد، الرحله، ج۱، ص۴۹، بیروت، دارالکتاب اللبنانی.
[۱۴] ابنجبیر، محمد، الرحله، ج۱، ص۱۱۲، بیروت، دارالکتاب اللبنانی.
[۱۵] ابوشامه، عبدالرحمان، کتاب الروضتین فی اخبار الدولتین، ج۴، ص۲۸۷، به کوشش ابراهیم زیبق، بیروت، ۱۹۹۷م.
و ممکن است ناظر به واقعهای درگذشته باشد که از طرقی انباشته حکایت شده است.
[۱۶] یاقوت، بلدان، ج۲، ص۳۶.
[۱۷] ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۳، ص۲۰۶، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
در زمان لحیانی، حتی در مواردی که تواتر به معنای اصطلاحی به کار برده شده، همین انباشتگی بدون آنکه طرق انتقال بهطور متمایز ملحوظ باشند، از آن فهمیده میشده است.
۳ – معنای اصطلاحی
تواتر در اصطلاح بیانگر بسیار گزارش شدن خبری است که از طریق آن اطمینان به آن خبر حاصل شود. خبرِ برخوردار از این ویژگی، متواتر نامیده میشود، گویی این خبر پی درپی آمده است، یا متواتَر خوانده میشود به این معنا که پی در پی گزارش شده است.
[۱۸] عبدالهادی فضلی، اصول الحدیث، ج۱، ص۷۱، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
تعریف تواتر در منابع اسلامی تعریفی باثبات بوده، و تفاوت محسوسی میان تعریفات ارائه شده در حیط علوم مختلف اسلامی رخ نداده است. طیفی از اصولیان و بیشتر منطقیان آن را خبری دانستهاند که جماعتی کثیر نقل کرده باشند، بهگونهای که گمان تبانی آنها منتفی باشد.
[۱۹] چاچی، احمد، اصول الفقه، ج۱، ص۲۷۲، بیروت، ۱۴۰۲ق.
[۲۰] سرخسی، محمد، الاصول، ج۱، ص۲۸۲، به کوشش ابوالوفا افغانی، حیدرآباددکن، ۱۳۷۲ق.
[۲۱] سیدمرتضی، علی، الذریعه، ج۲، ص۴۸۴-۴۸۵، به کوشش ابوالقاسم گرجی، تهران، ۱۳۴۸ش.
[۲۲] ماوردی، علی، اعلام النبوه، ج۱، ص۶۳، بیروت، ۱۹۸۷م.
[۲۳] ماوردی، علی، اعلام النبوه، ج۱، ص۱۴۹، بیروت، ۱۹۸۷م.
[۲۴] ابنسهلان، عمر، البصائر النصیریه، ج۱، ص۱۴۰، قاهره، ۱۳۱۶ق.
اما بیشتر متکلمان و اصولیان در تعریف تواتر، آن را وصف خبری دانستهاند که ناقلان آن به اندازهای فراوان باشند که از سخن آنان علم حاصل شود.
[۲۵] ابوهلال عسکری، حسن، الفروق اللغویه، ج۱، ص۱۸۷، قاهره، ۱۳۵۳ق.
[۲۶] سیدمرتضی، علی، «ابطال العمل باخبار الآحاد»، ص۲۸۳، ضمن رسائل الشریف المرتضی، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۵ق.
[۲۷] آمدی، علی، الاحکام، ج۲، ص۲۳، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۲۸] سهروردی، یحیی، منطق التلویحات، ج۱، ص۷۰، به کوشش علی اکبر فیاض، تهران، ۱۳۳۴ش.
مؤلف نخست، یعنی کثرت راویان از مشترکات تعاریف است، اما در مؤلف دوم، انتفاء تبانی بیشتر نزد منطقیان، و حصول علم بیشتر نزد متکلمان و اصولیان مقصود بوده است. برخی چون حازمی، برای آنکه تواتر صورت کاربردی و قابل اثباتی بیابد، دربار مؤلف دوم قیدی را به تعریف خود افزودهاند؛ از دیدگاه آنان کثرت باید به اندازهای باشد که «عادتاً» تبانی آنان بر کذب طی «مقدار زمانی که خبر از آنان انتشار یافته است»، غیر عملی باشد.
[۲۹] حازمی، محمد، «شروط الائمه الخمسه»، ج۱، ص۵۱-۵۲، همراه شروط الائمه السته ابن قیسرانی، به کوشش طارق سعود، دمشق، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۳۰] خطیب بغدادی، احمد، الکفایه، ج۱، ص۱۶، به کوشش ابوعبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنی، مدینه، المکتبه العلمیه.
[۳۱] مفید، محمد، اوائل المقالات، ج۱، ص۱۰۴، به کوشش زنجانی و واعظ چرندابی، تبریز، ۱۳۷۱ق.
در نظر گرفتن مفهوم طبقات راویان، به عنوان مؤلف سوم تنها در برخی تعاریف اصولیان دیده میشود، بدین معنا که در نقل خبر متواتر باید در هر نسل، جماعتی آن را از جماعت پیشین نقل کنند.
[۳۲] چاچی، احمد، اصول الفقه، ج۱، ص۲۷۲، بیروت، ۱۴۰۲ق.
[۳۳] ماوردی، علی، اعلام النبوه، ج۱، ص۱۴۹، بیروت، ۱۹۸۷م.
[۳۴] جرجانی، علی، التعریفات، ج۱، ص۱۳۰، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۵ق.
این مؤلف سوم، تنها ارزش تأکیدی دارد و عدم یادکرد آن در تعاریف پیشین، به معنای عدم لحاظِ آن نیست. برخی از فقیهان در یادکردهای خود از برخی احادیث، بر متواتر بودن آنها در «طرق» نقل تأکید کردهاند.
[۳۵] ابنعبدالبر، یوسف، التمهید، ج۲۰، ص۱۰۳، به کوشش مصطفی بن احمد علوی و محمد عبدالکبیر بکری، رباط، ۱۳۸۷ق.
[۳۶] ابنعبدالبر، یوسف، التمهید، ج۲۰، ص۲۵۵، به کوشش مصطفی بن احمد علوی و محمد عبدالکبیر بکری، رباط، ۱۳۸۷ق.
۴ – شرایط تواتر
مهمترین مباحث دربار شرایط تحقق تواتر، مربوط به ویژگیهای جماعتی است که خبر آنان موجب حصول علم، یا انتفاء تبانی است. چنین مینماید که در نخستین صورتبندیهای مربوط به تواتر، برخی کوشش کردهاند تا عددی را به عنوان حداقل راویان در هر طبقه معین نمایند و دراینباره، گاه بر کمین ۳ یا ۴ تأکید شده است.
[۳۷] شافعی، محمد، الام، ج۷، ص۲۸۲، بیروت، دارالمعرفه.
[۳۸] ابنحزم، علی، الاحکام، ج۱، ص۱۲۶، قاهره ۱۴۰۴ق.
[۳۹] کلوذانی، محفوظ، التمهید، ج۳، ص۲۸-۲۹، به کوشش محمد بن علی بن ابراهیم، مکه، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۵م.
چنین رویکردی بیشتر در میان فقها دیده میشود که کاربرد عملی تواتر و گسترش مصادیق آن برای ایشان مهم بوده است. اما در محافل نظری هیچگاه شمار خاصی به جد مورد توافق قرار نگرفت و محققان کلام و اصول، در مباحث خود، بر نفی شمار خاص تأکید ورزیدند.
[۴۰] حازمی، محمد، «شروط الائمه الخمسه»، ج۱، ص۵۰، همراه شروط الائمه السته ابن قیسرانی، به کوشش طارق سعود، دمشق، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۴۱] ابویعلی، محمد، العده، ج۳، ص۸۵۵-۸۵۷، به کوشش احمد مبارکی، ریاض، ۱۴۰۰ق/۱۹۹۰م.
[۴۲] غزالی، محمد، محک النظر فی المنطق، ج۱، ص۶۲، به کوشش محمد بدرالدین نعسانی، بیروت، ۱۹۶۶م.
فارغ از شمار، محققان شرایط دیگری را دربار ناقلان مورد بحث قرار دادهاند. از سویی به این نکته اشاره شده است که خبر هر جماعتی تا هنگامی که اطمینان نفس از آن حاصل نشود، الزاماً مفید تواتر نیست.
[۴۳] آمدی، علی، الاحکام، ج۲، ص۲۹، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
و از سوی دیگر، بر این نکته تأکید شده است که گستر این جماعت لازم نیست در حد تمامی امت باشد؛ بلکه ممکن است دامن آن محدود به صنف خاصی از اصناف امت، مانند قراء باشد.
[۴۴] ابویعلی، محمد، العده، ج۳، ص۸۴۵-۸۴۷، به کوشش احمد مبارکی، ریاض، ۱۴۰۰ق/۱۹۹۰م.
[۴۵] ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۱۷۱، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
با وجود اینکه برخی بر ضرورت تنوع بومی و مذهبی ناقلان تواتر تأکید میکنند،
[۴۶] آمدی، علی، الاحکام، ج۲، ص۳۹، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
اما اغلب بر آناند که شرط تواتر الزاماً دور بودن سرزمینهای ناقلان یا اختلاف آنان در آراء و عقاید نیست.
[۴۷] سیدمرتضی، علی، «جوابات المسائل الرسیه الاولی»، ج۱، ص۳۳۸، ضمن رسائل الشریف المرتضی، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۵ق.
[۴۸] محقق حلی، جعفر، معارج الاصول، ج۱، ص۱۳۹، به کوشش محمدحسین رضوی، قم، ۱۴۰۳ق.
همین بحث زمینه را برای تواترهای درون مذهبی گشوده است و بارها در منابع امامی از تعبیر «تواتر شیعه» و «تواتر امامیه» استفاده، و بدان استناد شده است.
[۴۹] مفید، محمد، المسائل الصاغانیه، ج۱، ص۹۸، قم، ۱۴۱۳ق.
[۵۰] ابوالصلاح حلبی، تقی، الکافی، ج۱، ص۵۰۷، به کوشش رضا استادی، اصفهان، ۱۴۰۳ق.
[۵۱] طوسی، محمد، الاقتصاد، ج۱، ص۲۱۶، به کوشش حسن سعید، تهران، ۱۴۰۰ق.
سیدمرتضی حتی دراینباره بحث نظری کرده، و یادآور شده است که شیعه امامیه در عصر وی، در کثرت به حدی رسیدهاند که «شرایط ارتفاع کذب از خبرشان» را احراز نمودهاند.
[۵۲] سیدمرتضی، علی، الذخیره، ج۱، ص۳۵۵، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۱۱ق.
[۵۳] محقق حلی، جعفر، معارج الاصول، ج۱، ص۱۴۰، به کوشش محمدحسین رضوی، قم، ۱۴۰۳ق.
از موارد غریب، دیدگاه سهروردی است که معتقد است، گاه ممکن است خبر نقل شده از سوی افرادی غیر کثیر نیز مفید یقین باشد و بدین ترتیب اساساً مؤلف کثرت جماعت ناقلان را تحتالشعاع مؤلف دوم، یعنی حصول علم قرار داده است.
[۵۴] سهروردی، یحیی، منطق التلویحات، ج۱، ص۷۰، به کوشش علی اکبر فیاض، تهران، ۱۳۳۴ش.
مقایس خبر متواتر با خبر واحد از حیث کیفیت انتقال، گاه باعث شده است تا برخی از اصولیان بدین نکته تصریح کنند که جنس حجیت خبر متواتر متمایز از آحاد است و عدالت راوی در خبر متواتر ــ البته اگر نام راویان معلوم بـاشد ــ شرط نیست.
[۵۵] سیدمرتضی، علی، «ابطال العمل باخبار الآحاد»، ج۱، ص۳۱۱، ضمن رسائل الشریف المرتضی، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۵ق.
[۵۶] کلوذانی، محفوظ، التمهید، ج۳، ص۳۲، به کوشش محمد بن علی بن ابراهیم، مکه، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۵م.
گاه حتی اشاره شده است که مسلمانان به خبر متواتر کفار نیز ترتیب اثر میدادهاند.
[۵۷] آمدی، علی، الاحکام، ج۴، ص۱۴۹، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۵ – اقسام متواتر
اقسام خبر متواتر عبارت است از:
۵.۱ – متواتر لفظی
اشتیاق عالمان مسلمان در گسترش دامن استنادات به تواتر از یک سو، و قیاس معالفارق میان خبر واحد و متواتر از سوی دیگر، موجب شده است تا در سدههای میانه، اصطلاح تواتر معنوی به میان آید. در واقع تواتر با آن مفهوم شناخته از سدههای نخستین، ناظر به نوعی همآوایی اجمالی بود که فرد اجلای معجزات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بود که الفاظ در آن چندان اهمیتی نداشتند. اما مطرح شدن دعوی تواتر از سوی گروههای مختلف اسلامی نسبت به برخی از احادیث، این ضرورت را پدید آورد که از تقسیم آن به تواتر در لفظ و تواتر در معنا سخن آید.
[۵۸] ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، اللمع، ج۱، ص۷۱، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۵۹] ابنتیمیه، احمد، المسوده، ج۱، ص۳۲۹، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، مکتبه المدنی.
۵.۲ – متواتر معنوی
گاه تواتر معنوی دقیقاً مقابل تواتر لفظی نبود و از آن تواتری مقصود بود که جماعتی، چند خبر مختلف آورند که تنها در وجه مشترکی همراه باشند، اگر چه مضامین دیگر آنها با یکدیگر متفاوت یا حتی متضاد باشد.
[۶۰] ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، اللمع، ج۱، ص۷۱، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۶۱] ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۵۵۶، بیروت، ۱۴۰۱ق.
در منابع متقدم، گاه از تواتر معنوی، با اصطلاح «تواتر الاشاره» یاد شده است.
[۶۲] ابنعبدالبر، یوسف، التمهید، ج۹، ص۵۸، به کوشش مصطفی بن احمد علوی و محمد عبدالکبیر بکری، رباط، ۱۳۸۷ق.
[۶۳] ابنعبدالبر، یوسف، التمهید، ج۱۸، ص۲۶۴، به کوشش مصطفی بن احمد علوی و محمد عبدالکبیر بکری، رباط، ۱۳۸۷ق.
۵.۳ – متواتر اجمالی
متواتر اجمالی (قدر متیقّن) به خبری اطلاق میشود که با الفاظ و مضامینی گوناگون، بر حسب سعه و ضیق دلالت نقل شده باشد؛ بهگونهای که از مجموع نقلها علم اجمالی به صدور بعض آن الفاظ از معصوم (علیهالسّلام) حاصل شود، مانند آنکه مضمون یک روایت حجّیت خبر مؤمن، مضمون روایتی دیگر، حجّیت خبر ثقه و مضمون روایت سوم حجّیت خبر عادل باشد. از مجموع این سه مضمون، علم به حجیت خبر عادل، به جهت قدر متیقن بودن آن به دست میآید.
[۶۴] اصطلاحات الاصول، ص۱۴۲-۱۴۳.
از متأخران امامیه، میرزای قمی تحقیق گستردهای دربار وجوه تواتر معنوی و سنجش اعتبار هر یک داشته
[۶۵] صاحب قوانین، ابوالقاسم، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۱، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۸-۱۳۰۹ق.
و آخوند خراسانی، اصطلاح «متواتر اجمالی» را مطرح ساخته است؛ مقصود او از تواتر اجمالی، مجموعهای از اخبار آحاد است که با توجه به قراین و شواهد، عادتاً این علم اجمالی را ایجاد میکند که هم آنها دروغ نیست و اجمالاً بخشی از مضمون آنها قطعاً از معصوم صادر شده است.
[۶۶] آخوند خراسانی، محمدکاظم، کفایه الاصول، ج۱، ص۲۹۵، قم، ۱۴۱۷ق.
۶ – تواتر در کلام اسلامی
معادل تواتر در فرهنگ هلنی ـ مسیحی اصطلاح پارادوسیس (Paradosis)، در طیف وسیعی از نوشتههای یونانیزبان، از آثارکهن منطقی گرفته تا عهد جدید و آثار کلامی به کار رفته است. این اصطلاح در ترجمههای لاتینی به ترادیتیو (Traditio) (English: tradition) برگردانده شده که به معنای «سنت» است و در نوشتههای یونانی نیز عموماً از اصل آن، همین معنا اراده میشده است.
[۶۷] Liddell, H G and R Scott, A Greek ، English Lexicon, Oxford, 1968.
[۶۸] ج۲، ص۹۳.،Harnack, A, History of Dogma, tr N Buchanan, Boston, 1901.
[۶۹] یادداشت ۴۴، Bychkov, V V, Malaya istoriya vizantisko estetiki, Kiev, 1991.
تا آنجا که به حوز منطق و فلسفه مربوط میشود، چنین مینماید که نخستین بار، مترجمان آثار فلسفی یونان در جریان نهضت ترجمه به جای اصطلاحییونانی ــ ظاهراً همان پارادوسیس ــ از تعبیر تواتر استفاده کرده باشند. نمونهای از کاربرد آن در برگردان مقدم رساله فی السیاسه از ارسطو دیده میشود.
[۷۰] ابنندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۰۷.
[۷۱] افنان، سهیل، واژه نام فلسفی، ج۱، ص۳۰۵، تهران، ۱۳۶۲ش.
اما دور نیست که آشنایی مسلمانان با مفهوم پارادوسیس و معادلیابی آن با تواتر، پیش از کاربرد منطقی، از طریق کاربردهای دینی آن و در خلال مناظرات اسلامی ـ مسیحی در سد ۲ق/ ۸م بوده باشد. برخی اقوال منتسب به «سمنیه» یا «براهمه»، مبنی بر اینکه اخبار بهطورکلی، حتی اخبار متواتر تنها مفید ظن هستند،
[۷۲] جوینی، عبدالملک، البرهان فی اصول الفقه، ج۱، ص۳۷۵، عبدالعظیم محمود دیب، منصوره (مصر)، ۱۴۱۸ق.
[۷۳] ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، التبصره، ص۲۹۱، بهکوشش محمد حسن هیتو، دمشق، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۷۴] غزالی، محمد، المنخول، ج۱، ص۶۹، به کوشش محمد حسن هیتو، دمشق، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
[۷۵] فخرالدین، رازی، المحصول، ج۴، ص۳۲۴، به کوشش طه جـابر فیاض علوانی، ریـاض، ۱۴۰۰ق.
نشان میدهد که احتمالاً مناظراتی با پیروان ادیان شرقی، چون بوداییان نیز در جریان بوده است.
۶.۱ – سده ۲ و ۳ هجری قمری
کمبود منابع از سدههای ۲ و ۳ ق این امکان را فراهم نمیسازد که روند توسع بحث دربار تواتر به دقت ترسیم شود، اما دستکم میدانیم که طی سد ۲ ق، تواتر به معنایی نزدیک به آنچه میان یهودیان و مسیحیان وجود داشت، به عنوان حجتی در اثبات مدعیان تاریخی ـ دینی مورد استناد مسلمانان قرار میگرفت. از آنجا که نزد یهودیان و مسیحیان در فضای هلنی، اصطلاح تواتر (پارادوسیس) به مثاب معادلی برای پارادوسیس، یادآور زمینهای از کاربرد در مباحثات قدیم بوده، تواتر از همان اوایل به عنوان مستندی برای حقانیت باورهای ادیان یاد شده، در مقام جدل با مسلمانان و الزام آنان به برخی از باورهای خود، مورد استناد پیروان ادیان قرار گرفته است.
از جمله مسیحیان با استناد به تواتر، تلاش داشتند تا مسلمانان را به مصلوب شدن حضرت مسیح (علیهالسلام) مأخوذ سازند. همین امر موجب شده است تا در پیرامون مباحث کلامی سدههای متقدم، عالمان مسلمان کوشش کنند تا تواتر به گونهای تعریف شود که در عین کارآیی برای مسلمانان، شبه یهودیان و مسیحیان در استناد به آن برطرف گردد.
[۷۶] سرخسی، محمد، الاصول، ج۱، ص۲۸۴، به کوشش ابوالوفا افغانی، حیدرآباددکن، ۱۳۷۲ق.
[۷۷] سیدمرتضی، علی، «جوابات المسائل التبانیات»، ج۱، ص۶۵، ضمن رسائل الشریف المرتضی، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۵ق.
[۷۸] ابوالصلاح حلبی، تقی، تقریب المعارف، ج۱، ص۱۱۵، به کوشش فارس حسون، قم، ۱۳۷۵ش.
[۷۹] ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، التبصره، ص۳۰۸، بهکوشش محمد حسن هیتو، دمشق، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۸۰] قرطبی، محمد، الاعلام بما فی دین النصاری من الفساد، ج۱، ص۲۱۲، به کوشش احمد حجازی سقا، قاهره، ۱۳۹۸ق.
[۸۱] افحام الیهود و قصه اسلام السموأل، به کوشش محمد عبدالله شرقاوی، ج۱، ص۱۰۷، بیروت، ۱۹۹۰م.
در میان سده ۲ق، همزمان با شکلگیری نخستین محافل جدی در علم کلام، مسئل تواتر به عنوان حجتی برای «اثبات رُسُل» و معجزات آنان مطرح گردید. آن اندازه که به اثبات رسل پیش از اسلام و معجزات آنان مربوط میشد، سخن از پیشین مشترک مسلمانان و دیگر ادیان ابراهیمی بود. انتظار میرود که تواتر مورد استناد در آن دوره، در حدّ مفهوم عام سنت بوده باشد، بدون آنکه کوششی در جهت تعریف آن و معین کردن شرایطی برای تحقق آن صورت گرفته باشد. به طبع با اهمیت یافتن پدید «اسناد» در حدیث از اواسط سد ۲ق که وجه تمایز مهمی میان میراث نقلی اسلام با دیگر ادیان به شمار میآید، تواتر نیز از تواتر به معنای مشترکی بینالادیانی خود، روی به معنای خاصتر اسلامی آورده که در سدههای پسین بیشتر نظر به فراوانی طرق و اسانید بوده است.
از کهنترین گزارشهای ثبتشده دربار تواتر نظریهای انتقادی است که ابراهیم نظام در اواخر سد ۲ق، و احتمالاً در کتاب اثبات الرسل خود
[۸۲] ابنندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۰۶.
مطرح کرده است. او معتقد بود که خبر متواتر داناییِ ضروری نمیآورد، زیرا بر هر یک از اهل تواتر خطا و دروغ جایز است، پس برای هم آنان نیز جایز است.
[۸۳] ابنحزم، علی، الفصل، ج۵، ص۷۵، قاهره، مکتبه الخانجی.
آشکار است که این نظریه پاسخ به نظریهای از پیش موجود است که چنین ارزشی برای تواتر قائل بود.
مهمترین ویژگی که در دیدگاه نظام، تواتر را آسیبپذیر ساخته، آن است که وی برخلاف مفهوم کلاسیک پارادوسیس/ تواتر، آن را در کلیت خود ندیده، و به زنجیرههای راویان تحلیل کرده است. بر این پایه دیدگاه نظام نقط آغازی برای انتقال از مفهوم تواتر به مثاب تودهای مبهم از مخیران به مفهوم متأخر آن به مثاب زنجیرههای متعاضد از راویان است.
در اواسط سد ۳ق/۹م، ابن راوندی بار دیگر کاربردهای کلامیِ تواتر را به نقد گرفته است. به گفت ابنجوزی او با نوشتن کتاب الدامغ به دنبال درهم کوبیدن قرآن، و با کتاب الزمرد پیجوی فروکاستن پیامبران بود.
[۸۴] ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۶، ص۱۱۰، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
وی در کتاب اثبات الرسل
[۸۵] ابنندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۱۷.
نیز احتمالاً هدفی مشابه کتاب اخیر را دنبال میکرده است.
تأویل عبارت ستیزهجویان ابن جوزی آن است که ابن راوندی دو باور که در مباحث کلامی موکول به تواتر بود، یعنی اصالت قرآن و معجزات انبیا را بازنگری کرده، و این بازنگری ظاهراً ادام انتقاد نظام دربار حجیت تواتر بود. در تأیید این برداشت، باید گفت ابوالحسن اشعری (د ۳۲۴ق/ ۹۳۶م) کتابی در نقض ابن راوندی و کوشش او برای ابطال تواتر، و بهطورکلی در پاسخ به ایرادات مخالفان تواتر نوشته بود.
[۸۶] ابنعساکر، علی، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۱۳۵، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
اشاراتی در کتاب التوحید ماتریدی نیز این برداشت را تأیید میکند.
[۸۷] ماتریدی، محمد، التوحید، ج۱، ص۱۹۳، به کوشش فتحالله خلیف، بیروت، ۱۹۸۶م.
[۸۸] ماتریدی، محمد، التوحید، ج۱، ص۱۹۶، به کوشش فتحالله خلیف، بیروت، ۱۹۸۶م.
دیگران نیز به شبه «ملاحده» دربار تواتر قرآن اشاره کردهاند.
[۸۹] نووی، یحیی، شرح علی صحیح مسلم، ج۱۶، ص۱۹، بیروت، ۱۳۹۲ق.
۶.۲ – سده ۴ هجری قمری
در سد ۴ق/۱۰م افزون بر مباحث متکلمانی چون اشعری و ماتریدی در دفاع از متواتر بودن اخبار معجزات، عالمانی از اصحاب حدیث نیز در مقام پاسخ برآمدند. از جمله آجری اشاره دارد کـه اخبـار معجزات پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ــ جز قرآن ــ بدان سبب که منقول از طریق آحاد هستند، تضعیف شدهاند. وی در دفاع میافزاید که هر چند این اخبار یکایک فاقد شروط تواترند، اما از حیث معنا و به صورت مجتمع متواترند.
[۹۰] آجری، محمد، الغنیه عن الکلام و اهله، ج۱، ص۴۲، به کوشش بدربدر، کویت، ۱۴۰۳ق.
این استدلال در متون پسین نیز تکرار شده است.
[۹۱] بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۱۴۹، بیروت، ۱۹۷۷م.
[۹۲] بیهقی، احمد، الاعتقاد و الهدایه، ج۱، ص۲۵۵، به کوشش احمد عصام کاتب، بیروت، ۱۴۰۱ق.
در سدههای ۳ و ۴ق، برخی از عالمان اصحاب حدیث که با مصطلحات اهل کلام آشنا شده بودند، دربار برخی از مباحث مربوط به توحید، چون جواز نظر به خداوند
[۹۳] آجری، محمد، التصدیق بالنظر الی الله تعالی فیالآخره، ج۱، ص۸۵، بهکوشش سمیربن امین زهیری، بیروت، ۱۴۰۸ق.
و مخلوق نبودن قرآن
[۹۴] ابن ابی داوود، عبدالله، القصیده، ج۱، ص۳۱، به کوشش محمود محمد حداد، ریاض، ۱۴۰۸ق.
به تواتر استناد میکردند، ولی چنین استنادی در منابع کلامی دیده نمیشد.
مجادلات واقع شده در باب تواتر و اهمیت آن در اثبات باورهای کلامی، موجب شد تا در سدههای ۳ و ۴ق، ارزش معرفتی تواتر و منشأ دانایی در آن، مورد بحث متکلمان قرار گیرد. آنان میان دو قسم از تواتر تمایز نهادند: قسم اول خبری که از آن برای هر عاقل به هنگام شنیدن خبر علم حاصل شود به حـدی کـه شک در آن جایـز نباشد، مانند اخبار رسیـده از سرزمینها و رخدادها و حادثـههای بزرگ ــ و قسم دوم خبری که تنها برای شنوند اهل نظر و اهل استدلال علمآور باشد، با آگاهی یافتن بر آنکه خبردهندگان به گونهای هستند که اتفاق بر دروغ بر آنان روا نیست.
مانند خبر از معجزات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به جـز قرآن،
[۹۵] سیدمرتضی، علی، الذخیره، ج۱، ص۳۴۵، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۱۱ق.
دربـار قسم اول، متکلمان مکتب بصره از معتزله چون ابوعلی و ابوهاشم جبایی، بر آن بودند که علم به موضوعِ خبر متواتر ضروری است که به سبب فعلالله (ایجاد علم) و عادتاً متحقق میشود، در حالی که بغدادیان مانند ابوالقاسم بلخی قسم اول را همانند قسم دوم اکتسابی، و مبتنی بر استدلال میدانند.
[۹۶] ابوالحسین بصری، محمد، المعتمد، ج۲، ص۵۵۲، به کوشش خلیل میس، بیروت، ۱۴۰۳ق.
[۹۷] ابویعلی، محمد، العده، ج۳، ص۸۴۷-۸۴۹، به کوشش احمد مبارکی، ریاض، ۱۴۰۰ق/۱۹۹۰م.
[۹۸] سیدمرتضی، علی، «جوابات المسائل الرسیه الاولی»، ص۳۳۷، ضمن رسائل الشریف المرتضی، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۵ق.
[۹۹] آمدی، علی، الاحکام، ج۲، ص۳۰، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
در میان متکلمان امامی افزون بر دو موضع یادشده، برخی چون سیدمرتضی، قائل به وقف بودند.
[۱۰۰] مفید، محمد، اوائل المقالات، ج۱، ص۱۰۵، به کوشش زنجانی و واعظ چرندابی، تبریز، ۱۳۷۱ق.
[۱۰۱] سیدمرتضی، علی، الذخیره، ج۱، ص۳۴۵، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۱۱ق.
[۱۰۲] ابوالصلاح حلبی، تقی، الکافی، ج۱، ص۶۹، به کوشش رضا استادی، اصفهان، ۱۴۰۳ق.
ریش این اختلاف به اختلاف دیگری میان بصریان و بغدادیان دربار انتساب مبدأ علم به انسان با خدا و درج علمِ ناشی از تواتر باز میگردد.
[۱۰۳] ابورشید نیشابوری، سعید، المسائل فی الخلاف بین البصریین و البغدادیین، ج۱، ص۳۰۵، به کوشش معن زیاده و رضوان سید، طرابلس، ۱۹۷۹م.
[۱۰۴] مفید، محمد، اوائل المقالات، ج۱، ص۱۰۵، به کوشش زنجانی و واعظ چرندابی، تبریز، ۱۳۷۱ق.
در سدههای بعد، امام محمد غزالی، دراینباره قائل به نظریهای میانه شد؛ به باور وی علم حاصل از تواتر ضروری است، بدان معنا که در حصول نیازمند آگاهی به واسط دانایی نیست، و غیر ضروری است، بدان معنا که دانایی در آن بدون واسطه حاصل نمیشود،
[۱۰۵] آمدی، علی، الاحکام، ج۲، ص۳۰، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۱۰۶] سبکی، عبدالوهاب و علی سبکی، الابهاج فی شرح المنهاج، ج۲، ص۲۸۶، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
برای تحلیل نظری غزالی، نیز
[۱۰۷] Weiss, B, «Knowledge of the Past: The Theory of Tawatur According to Ghazzali», Studia Islamica, 1985, vol LXI.، ص۸۱-۱۰۵.
یک سده بعد، شهابالدین سهروردی ضمن توجه به مقدمات اجمالی حصول علم در تواتر، به آگاهی بر دوری از تبانی، آگاهی بر «عدم امتناع» امر خبر داده شده را افزوده است.
[۱۰۸] سهروردی، یحیی، منطق التلویحات، ج۱، ص۷۰، به کوشش علی اکبر فیاض، تهران، ۱۳۳۴ش.
۶.۳ – سده ۵ هجری قمری
در سد ۵ ق/۱۱م، ماوردی کتاب اعلام النبوه را در دفاع از حقانیت معجزات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوشت و همین تشکیکات دربار تواتر آنها باعث شد تا در خلال کتاب، بارها به مباحث نظری دربار اصل تواتر نیز بپردازد..
[۱۰۹] ماوردی، علی، اعلام النبوه، ج۱، ص۶۳، بیروت، ۱۹۸۷م.
در متون کلامی متقدم، تواتر مبحثی را به خود اختصاص میداده، و همواره تتمهای بر مبحث «نبوّات» بوده است.
[۱۱۰] سیدمرتضی، علی، الذخیره، ج۱، ص۳۴۱، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۱۱ق.
برخی از صاحبنظران به نحو تحقق علم در تواتر نیز توجه کردهاند و آن را به مثاب فرایندی تدریجی دیدهاند که انتقال از خبر آحاد به تواتر و از ظن به علم است. باید توجه داشت که در این صورتبندی، مفهوم انباشتگی در انتقال خبر کاملاً به زنجیرههای انتقال خبر تحلیل شده است. ماوردی در اعلام النبوه، این فرایند را بهطور بدوی تبیین کرده
[۱۱۱] ماوردی، علی، اعلام النبوه، ج۱، ص۲۴۲، بیروت، ۱۹۸۷م.
و پس از غزالی آنکه همین صورتبندی را پرداخت کرده، به این نکته اشاره کرده است که به سبب پنهان ماندن این ترقی تدریجی، نفس بر آن آگاهی ندارد و بعد از گذشت زمانی، تفاوت ادراک میشود.
[۱۱۲] غزالی، محمد، محک النظر فی المنطق، ج۱، ص۶۲، به کوشش محمد بدرالدین نعسانی، بیروت، ۱۹۶۶م.
همو منشأ تواتر را نه مجرد سماع، بلکه «تکرر سماع» دانسته است.
[۱۱۳] غزالی، محمد، محک النظر فی المنطق، ج۱، ص۶۲، به کوشش محمد بدرالدین نعسانی، بیروت، ۱۹۶۶م.
[۱۱۴] Weiss, B, «Knowledge of the Past: The Theory of Tawatur According to Ghazzali», Studia Islamica, 1985, vol LXI. ص۸۱-۱۰۵.
از جمله مباحث نظری دربار شروط تحقق تواتر که بعدها در حیط فقه نیز از آن استفاده شده، آن است که تحقق تواتر مشروط است به آنکه مخبران به آنچه خبر میدهند، علم بالضروره داشته باشند.
[۱۱۵] ابوالحسین بصری، محمد، المعتمد، ج۲، ص۹۰-۹۱، به کوشش خلیل میس، بیروت، ۱۴۰۳ق.
[۱۱۶] سیدمرتضی، علی، الذریعه، ج۲، ص۴۹۴، به کوشش ابوالقاسم گرجی، تهران، ۱۳۴۸ش.
معنای این شرط به دیگر سخن آن است که سماع در خبر متواتر باید مستند به امری از مقوله محسوسات و مشاهدات باشد. البته این قید نیز افزوده شده است که اگر موضوع امری غیرمحسوس باشد که آثار محسوس و مشهود دارد، تواتر پذیرفته است.
[۱۱۷] سیدمرتضی، علی، الذریعه، ج۲، ص۵۰۳، به کوشش ابوالقاسم گرجی، تهران، ۱۳۴۸ش.
[۱۱۸] غزالی، محمد، المستصفی، ج۱، ص۳۸، به کوشش محمد عبدالسلام عبدالشافی، بیروت، ۱۴۱۳م.
[۱۱۹] محقق حلی، جعفر، معارج الاصول، ص۱۳۹، به کوشش محمدحسین رضوی، قم، ۱۴۰۳ق.
[۱۲۰] محقق حلی، جعفر، شرائع الاسلام، ج۴، ص۹۱۹، به کوشش صادق شیرازی، تهران، ۱۴۰۹ق.
[۱۲۱] آمدی، علی، الاحکام، ج۲، ص۲۹، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۱۲۲] آمدی، علی، الاحکام، ج۲، ص۳۹-۴۲، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۷ – تواتر در علم عروض
متواتر یکی از اصطلاحات علم عروض نیز هست.
[۱۲۳] محمد بن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم، ج۱، ص۲۷۴، تصحیح محمد بن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
۸ – تواتر در علم منطق
بحث در باره خبر متواتر یا متواترات و اعتبار آن، در دانش منطق در مبحث صناعات خمس، صورت گرفته و متواترات یکی از اقسام یقینیات ــ که خود قسمی از مسلمات|مسلّمات است ــ شمرده شده که قوامش به کثرت تکرار و ویژگی آن علم آفرینی است،
[۱۲۴] محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، ج۱، ص۳۴۵، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۱۲۵] محمدرضا مظفر، المنطق، ج۱، ص۲۸۶، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۱۲۶] محمد خوانساری، منطق صوری، ج۲، ص۲۰۴، تهران ۱۳۶۱ ش.
در منابع اصول فقه نیز گاه به آن مبحث ارجاع شده است.
[۱۲۷] محمدرضا مظفر، اصول الفقه، ج۲، ص۶۲، قم: موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، (بی تا).
۹ – تواتر نزد فقها و اصولیها
نیم سده پس از طرح مباحث تواتر در محافل کلامی، شافعی کوشش داشت تا در کتاب الرساله مباحث مربوط به ادل فقهی را سامان دهد و همو اولین بحث ثبتشد اصولـی دربار خبر متواتـر را آورده است. وی در حد عبارتی گذرا تنها اشاره دارد که اخبار اگر «تواتر» داشته باشند، حجیت استوارتری دارند.
[۱۲۸] شافعی، محمد، الرساله، ج۱، ص۴۳۳، به کوشش احمد محمد شاکر، قاهره، ۱۳۵۸ق/۱۹۳۹م.
برای شافعی که به حذف بلاغات از فقه اصحاب حدیث و جایگزین کردن آن با اخبار معتبر بود، تواتر ــ حتی بدون اسانید ضبط شده، یعنـی تواتر به معنـای اولیـ آن ــ میتوانست کارآمد باشد.
چنین مینماید که همزمان با او هشام بن حکم عالم امامی در کتاب الاخبار و کیف تصح
[۱۲۹] ابنندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۲۴.
[۱۳۰] نجاشی، احمد، رجال، ج۱، ص۴۳۳، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق.
[۱۳۱] طوسی، محمد، الفهرست، ج۱، ص۱۷۵
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 