پاورپوینت کامل تقی‌ الدین‌ احمد بن‌ عبدالحلیم‌ ابن‌ تیمیه‌ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تقی‌ الدین‌ احمد بن‌ عبدالحلیم‌ ابن‌ تیمیه‌ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تقی‌ الدین‌ احمد بن‌ عبدالحلیم‌ ابن‌ تیمیه‌ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تقی‌ الدین‌ احمد بن‌ عبدالحلیم‌ ابن‌ تیمیه‌ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

ابن تیمیه

برای مقالات مرتبط، ابن تیمیه (دائرهالمعارف‌بزرگ‌اسلامی) را ببینید.

برای دیگر کاربردها، ابن تیمیه (ابهام‌زدایی) را ببینید.

ابن تیمیه، فقیه، محدّث، مدافع مذهب منسوب به سلف و الهام بخش عقیدتی وهابیت در شبه جزیره است. وی به سبب کثرت و تنوع فعالیت‌ها و شیوه رفتار خاصش در امور سیاسی و برخورد سختگیرانه با پیروان مذاهب اسلامی، شخصیتی چالش‌برانگیز به شمار رفته و دو مواجهه کاملاً متفاوت پدید آورده است؛ از طرفداری سرسختانه کسانی مانند ابن کثیر دمشقی، ابن قیم جوزیه و وهابیان در دوره معاصر تا مخالفان سرسخت از علمای بارز مذاهب اسلامی. افزون بر این، آرای او درباره زیارت قبور و تبرک و توسل و شفاعت، مبنای نگرش وهابیان در اداره امور حرمین قرار گرفته است. هر چند آرای تندروانه ابن‌ تیمیه درباره موضوعات پیش گفته و نیز نگرش تعصب آمیزش به مذاهب اسلامی، نقش یک مؤسس را در جریان سلفی به وی داده است. پیش از وی نیز شخصیت‌هایی چون عز بن عبدالسلام و محمد بربهاری (م،۳۲۹ ق) و برخی حنبلیان تندرو چنین دیدگاه‌هایی داشته‌اند.

فهرست مندرجات

۱ – معرفی اجمالی
۲ – محل تولد
۳ – مشایخ
۴ – امور سیاسی و نظامی
۵ – قتل‌ عام شیعیان
۶ – محاکمه بر سر عقاید
۷ – حبس
۸ – اندیشه‌ها
۹ – آرای حدیثی
۱۰ – آرای تفسیری
۱۱ – آرای اعتقادی
۱۱.۱ – ظاهر کتاب
۱۱.۲ – صفات خبری
۱۱.۳ – اسماء و صفات الهی
۱۱.۴ – تشبیه و تجسیم
۱۱.۵ – قضا و قدر
۱۲ – آرای فقهی
۱۲.۱ – تقلید
۱۲.۲ – زیارت
۱۲.۳ – توسل
۱۲.۴ – تبرک
۱۳ – آرای تاریخی
۱۳.۱ – صحابه
۱۳.۲ – اهل‌بیت
۱۳.۳ – فضائل حضرت علی
۱۳.۴ – سیاست
۱۴ – شیوه برخورد با مخالفان
۱۵ – آثار
۱۶ – جایگاه و تاثیرات اجتماعی
۱۷ – مخالفان
۱۸ – فهرست منابع
۱۹ – پانویس
۲۰ – منبع

۱ – معرفی اجمالی

وی را با القابی چون مفسّر، رجالی، حافظ، مفتی، ادیب و لغت‌شناس

[۱] ابن عبدالهادی، العقود الدریه، ص۲۶.

[۲] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۱۳۷.

[۳] عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۴۵.

و آگاه از کلام، ملل و نحل، تاریخ و اصول

[۴] ابن عبدالهادی، العقود الدریه، ص۲۶.

در کنار اوصافی چون زاهد و شجاع

[۵] ابن عبدالهادی، العقود الدریه، ص۱۹۳.

[۶] شاکرالکتبی، محمد، فوات الوفیات، ج۱، ص۷۴.

ستوده‌اند. وی تندخو بود و در برابر مخالفان خود پرخاش می‌کرد.

[۷] عسقلانی، ابن حجر، الدرر الکامنه، ج۱، ص۱۷۰.

از قریحه شعر

[۸] نک: ابن عبدالهادی، العقود الدریه، ص۶۴-۶۹.

و حافظه قوی برخوردار بود.

[۹] ابن عبدالهادی، العقود الدریه، ص۲۰.

خاندان وی بیش از یک قرن

[۱۰] صائب، عبدالحمید، ابن تیمیه حیاته عقائده، ص۱۷.

از دانشمندان دینی به شمار می‌آمدند.

[۱۱] ذهبی، شمس‌الدین، تاریخ الاسلام، ج۴۵، ص۱۳۴.

[۱۲] ذهبی، شمس‌الدین، تاریخ الاسلام، ج۴۸، ص۱۶۱.

[۱۳] ذهبی، شمس‌الدین، تاریخ الاسلام، ج۵۰، ص۲۵۷.

[۱۴] ذهبی، شمس‌الدین، تاریخ الاسلام، ج۵۱، ص۱۰۴.

[۱۵] ابن عبدالهادی، العقود الدریه، ص۲۵.

محمد بن خضر (م،۶۲۲ ق) جدّ اعلای وی از دانشمندان حنبلی‌مذهب و نخستین فرد ملقب به ابن‌ تیمیه بود که سبط بن جوزی (م،۶۵۴ ق) او را فردی انحصارطلب خوانده که در آن خطه مجال فعالیت به هیچ دانشوری نمی‌داد.

[۱۶] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۳۸۶-۳۸۷.

درباره سبب نام‌گذاری مادر وی به تیمیه، دیدگاه‌هایی چند وجود دارد.

[۱۷] ذهبی، شمس‌الدین، تاریخ الاسلام، ج۴۵، ص۱۳۴.

۲ – محل تولد

تقی‌الدین ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم بن عبدالسلام حرّانی دمشقی (م،۷۲۸ ق) در دوازدهم ربیع الاول سال ۶۶۱ ق در حرّان زاده شد.

[۱۸] ابن عبدالهادی، العقود الدریه، ص۱۸.

[۱۹] عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۴۳.

حرّان در ترکیه کنونی قرار داشته و به‌ رغم پیشینه درخشان، به گفته ابن جبیر (۶۱۴م ق) در آن سال‌ها در وضع جغرافیایی خشک و خشن و دور از مظاهر تمدن بوده است.

[۲۰] ابن جبیر، محمد، رحله ابن جبیر، ص۱۹۷.

از دیرباز صابئیان

[۲۱] خوافی ، عبدالله، جغرافیای حافظ ابرو، ج۲، ص۳۵.

و گاه مسیحیان در این شهر می‌زیسته‌اند.

[۲۲] ناصر خسرو، سفرنامه ناصر خسرو، ص۱۵.

سبط بن عجمی (م،۸۸۴ ق) قصیده‌ای در هجو اهالی این دیار سروده و آنان را به بخل، اخلاق خشن، و فرومایگی وصف کرده است.

[۲۳] سبط ابن العجمی، موفقالدین، کنوز الذهب، ج۲، ص۳۵۷.

ساکنان این شهر از قبیله مضر به شمار می‌رفتند.

[۲۴] مهلبی، حسن، المسالک و الممالک، ص۱۱۱.

پس از فتوحات در زمان خلیفه دوم، مردم این شهر به تدریج به اسلام گرویدند. این شهر در جنگ‌های صلیبی و یورش مغولان مورد تاخت و تاز مهاجمان قرار گرفت.

[۲۵] صائب، عبدالحمید، ابن تیمیه حیاته عقائده، ص۲۳-۲۴.

مردمش حنبلی بوده و همچنان وفاداری خود را به آل‌ امیّه حفظ کرده‌اند و رسوب افکار اموی در میان دانشمندان سده‌های متاخر این دیار نیز یافت می‌شود.

[۲۶] ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۵۱۱.

روزگار ابن‌ تیمیه با حکومت ممالیک (۶۴۸-۷۸۴ ق) همراه بود. او دوران حکمرانی بیبرس (۶۲۵-۶۷۶ ق)

[۲۷] زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۲، ص۷۹ .

و دو فرزندش محمد برکه (م،۶۷۸ ق)

[۲۸] زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۵۲.

و سلامش (م،۶۹۰ ق)

[۲۹] زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۳، ص۱۰۶.

و آن‌گاه سلطان قلاوون (م،۶۸۹ق.)

[۳۰] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۳، ص۲۸۹.

و فرزندانش اشرف (م،۶۹۳ ق) و پس از کشته شدن وی

[۳۱] زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۲، ص۳۲۱.

ملک ناصر (م،۷۴۱ ق) را درک کرد و در اوج جنگ‌های ممالیک با ایلخانان مغول می‌زیست.

[۳۲] زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۷، ص۱۱.

وی در سال ۶۶۷ ق در شش سالگی در پی تهدید مغول، همراه خانواده و بسیاری از مردم حران کوچ کرد و عازم شام گشت.

[۳۳] ابن عبدالهادی، العقود الدریه، ص۵۸.

[۳۴] عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۶۳.

دوران ابن‌ تیمیه با خطر حمله مغولان از شرق و نیز صلیبیان، فقدان حکومت مرکزی و رکود علم

[۳۵] محمد‌جزری، ابن اثیر، الکامل، ج۱۲، ص۳۶۰-۳۶۱.

[۳۶] ابن عبدالهادی، العقود الدریه، ص۶۰.

مقارن بود. نفوذ مغولان و صلیبیان و ترکان در میان مسلمانان، در کنار مهاجرت‌های بسیار به سبب جنگ‌ها، موجب آمیختگی فرهنگی فراوان در جامعه اسلامی آن زمان ‌گشت. این پدیده افزون بر برخی پیامدهای نیکو، ناگواری‌هایی را همچون رواج آداب به نام شریعت همراه داشت.

[۳۷] صالح الغصن، عبدالله، دعاوی المناوئین، ص۲۷.

صوفیه که از دیرباز مورد حمایت عباسیان، ایوبیان، و ممالیک بودند، رواج گسترده یافتند و نگرش معنوی آنان به دین، زمینه‌ساز گرایش مردم به زیارت قبور پیامبران و صالحان گشته، اعتقاداتی مانند توسل، شفاعت و اخذ شفا را بسیار رونق داد.

[۳۸] ابن فوطی، الحوادث الجامعه، ص۱۹۴.

نیز برخی خرافه‌گرایی‌ها و بدعت‌ها در کنار این جریان شکل گرفت.

[۳۹] صائب، عبدالحمید، ابن تیمیه حیاته عقائده، ص۴۸.

ابن‌ تیمیه در چنین فضایی از زاویه دید خود به غالیان شیعه و نصیریه و اسماعیلیه، به ترویج دیدگاه‌های افراطی خویش ‌پرداخت و همه شیعیان را به بدعت‌گذاری متهم ساخت.

[۴۰] صائب، عبدالحمید، ابن تیمیه حیاته عقائده، ص۵۲.

۳ – مشایخ

ابن تیمیه در دمشق از محضر مشایخی چون ابن ابی‌الیسر (م،۶۷۲ ق)، کمال بن عبدزاده (م،۵۸۹ ق) ، مجد بن عساکر (م،۶۹۹ ق) ، یحیی بن صیرفی (۶۷۸ ق) ، احمد بن ابوالخیرزاده (م ۵۸۹ ق) و قاسم بن ابی‌بکر اربلی (م ۶۸۰ ق.) بهره برد. برخی مشایخ وی را بیش از ۲۰۰ نفر دانسته‌اند

[۴۱] صائب، عبدالحمید، ابن تیمیه حیاته عقائده، ص۵۸-۵۹.

که در میان ایشان زنان محدّث نیز به چشم می‌خورند.

[۴۲] صائب، عبدالحمید، ابن تیمیه حیاته عقائده، ص۵۶.

در ۱۷ سالگی صاحب کرسی تدریس و فتوا گردید

[۴۳] ابن عبدالهادی، العقود الدریه، ص۲۰.

و با مرگ پدرش (م،۶۸۲ ق) در دارالحدیث سکریه در محله قصاعین دمشق به تدریس پرداخت و با اقبال دانشمندان زمان روبه‌رو شد.

[۴۴] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۳، ص۳۰۳.

احمد بن نعمه (م،۶۹۴ ق) آخرین استاد وی، اجازه فتوای او را صادر کرد.

[۴۵] احمدعینی، محمد، عقد الجمان، ج۳، ص۲۸۵.

یک سال بعد در روزهای جمعه، به مدت دو سال، در مسجد جامع اموی به تدریس تفسیر قرآن پرداخت.

[۴۶] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۳، ص۳۰۳.

با وفات زین‌الدین بن منجا (م، ۶۹۵ ق)، ابن‌ تیمیه به جای وی به تدریس مذهب حنبلی در مدرسه حنبلیه مشغول شد.

[۴۷] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۳، ص۳۴۴.

۴ – امور سیاسی و نظامی

ابن‌ تیمیه در امور سیاسی و نظامی نیز نقشی مهم داشت. وی به سال ۶۹۳ ق در جریان معروف به «عساف نصرانی» با شکایت از فردی مسیحی به سبب اهانت به پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به دست نایب السلطنه دمشق، محبوس گشت و آن فرد از اتهام تبرئه شد.

[۴۸] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۳، ص۳۳۵-۳۳۶.

در سال ۶۹۹ق با لشکرکشی مغولان به سمت حلب، ابن‌ تیمیه در نامه‌ای به اهالی مصر، مردم آن دیار را به جهاد فراخواند.

[۴۹] عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۷، ص۷۹۴.

سپس به روایت ابن خلدون (م،۸۰۸ق.) همراه برخی دیگر از بزرگان دمشق برای دریافت امان‌نامه از غازان رهسپار اردوگاه وی شد؛ اما برخی فرماندهان به‌ رغم اصرار ابن‌ تیمیه و دیگر شیوخ، از اعطای این امان‌نامه سرباز زدند.

[۵۰] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۵، ص۴۷۴.

به ادعای ابن کثیر، تسلیم نشدن قلعه دمشق به درخواست ابن‌ تیمیه بوده است.

[۵۱] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۷.

همین باعث بروز هرج و مرج شد که با دخالت نظامی ابن‌ تیمیه و نظامالدین محمود بن علی شیبانی خنثا گردید. وی نیز برای آزاد سازی اسیران مسلمان به خیمه‌گاه بولای از فرماندهان مغول رفت و تا‌اندازه‌ای نیز توفیق یافت. با رسیدن خبر لشکرکشی سپاه مصر، سپاهیان مغول عقب‌نشینی نسبی کردند و ابن‌ تیمیه نیز با خیالی آسوده مردم را به صبر و جهاد و همکاری با سپاه مصر دعوت کرد.

[۵۲] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۱۰-۱۱.

به عقیده برخی شاگردان ابن‌ تیمیه، او نقشی مهم در تشجیع سپاه شام و مصر برای نبرد موسوم به شقحب با غازان مغول در سال ۷۰۲ق. داشت. وی آنان را که مسلمان شده بودند، به خوارج تشبیه کرد

[۵۳] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۲۳-۲۴.

و سپس خود نیز به صف مبارزان پیوست.

[۵۴] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۲۵.

او گاه مکاتبات مخفیانه‌ای با مغولان داشته و به همین سبب، مورد انتقاد قرار گرفته است.

[۵۵] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۲۲.

۵ – قتل‌ عام شیعیان

ابن‌ تیمیه به سال ۷۰۴ق. در قتل ‌عام شیعیان کسروان، در امتداد اقدام‌های سرکوبگرانه ایوبیان و ممالیک برای قتل ‌عام شیعیان و راندن آنان از مصر و شام و سپس مدینه

[۵۶] علی فرحون، ابراهیم، تبصره الحکام، ج۳، ص۳۵۴.

[۵۷] کثیری، سید محمد، السلفیه، ص۶۳۴.

و لبنان، نقشی مهم داشت. به گزارش ابن فضل‌ الله عمری (م،۷۴۹ق.) گاه خود نیز در جنگ شرکت می‌جست و گاه جنگجویان را بدین کار تشویق می‌کرد و گاهی برای تدارک نیرو به نزد مهنّا بن عیسی (م،۷۳۵ق.) از امرای قبایل ایلاتی شام

[۵۸] زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۷، ص۳۱۶.

می‌رفت و با تعابیر خشم‌آلود آنان را به لشکرکشی وامی‌داشت.

[۵۹] یحیی‌عمری، احمد، مسالک الابصار، ج۵، ص۷۰۱.

به گفته ابن کثیر (م،۷۴۸ق.) او برای توجیه کشتارهایش شیعیان را کافر و گمراه نامید.

[۶۰] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۱۲.

دامنه این کشتار تا قتل عام علویان شمال لبنان، قنیطره، عاقوره، بترون و عکا نیز امتداد یافت. در پی این تاراج، کسانی که جان به در بردند، به مناطق دیگر کوچ کردند.

[۶۱] سبحانی، جعفر، الملل و النحل، ج۸، ص۴۱۳-۴۱۴.

اختلاف‌های داخلی در امت اسلامی از جمله نزاع سخت میان شافعیان و حنفیان که گاه به کشتار یکدیگر و آتش زدن مساجد می‌انجامید

[۶۲] ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۳۷-۲۳۸.

و نیز اختلاف‌های سیاسی میان حاکمان مسلمان در کشورهای اسلامی، بهترین فرصت را برای سلطه مغول و صلیبیان بر امت اسلامی فراهم ‌آورد.

[۶۳] ابن تغری بردی، النجوم الزاهره، ج۷، ص۳۶۳ به بعد.

در این اوضاع، ابن‌ تیمیه به جای توجه به این ضعف‌ها و تلاش برای یکپارچه ساختن نیروی مسلمانان در برابر حمله همه‌ جانبه مغولان و صلیبیان که در آخرین گام به شام و فلسطین رسیده بودند، همواره به این اختلاف‌های درونی دامن می‌زد.

[۶۴] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۳، ص۳۹۹-۴۱۸.

[۶۵] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۲۶۱-۲۶۳.

۶ – محاکمه بر سر عقاید

بهره‌مندی گهگاهی ابن‌ تیمیه از حمایت حکومت‌ها، و نیز عقاید خاص مخالف با دیدگاه‌های متعارف، هجمه به دیدگاه‌ها یا مقدسات دیگران، به کار بردن کلمات رکیک در مناظرات

[۶۶] سبکی، تقی‌الدین، شفاء السقام، ص۱۳۲.

[۶۷] سبحانی، جعفر، التوسل، ص۱۸۱.

[۶۸] مرزوق، ابوحامد، برائه الاشعریین، ص۲۵۴.

به‌ رغم اعتراف به حرمت دشنام مسلمان،

[۶۹] ابن تیمیه، رفع الملام، ص۶۵.

اقامه حدود و قتل افراد بر پایه تشخیص خود

[۷۰] یحیی‌عمری، احمد، مسالک الابصار، ج۵، ص۷۰۰.

و چه بسا حسدورزی رقیبان

[۷۱] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۱۹، ۳۷.

موجب بروز کشمکش‌هایی میان وی و دانشوران زمانش شد. وی به سال ۶۹۸ق. در پی اعتراض دانشمندان شافعی و حنفی به عقیده وی در باب تجسیم، به دادگاه فراخوانده شد؛ ولی از حضور در آن خودداری کرد و امیر سیف‌الدین جاعان (م،۶۹۹ق.) به حمایت از وی برخاست و با ضرب و جرح برخی از مخالفان ابن‌ تیمیه، غائله را پایان داد.

[۷۲] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۴.

او در سال ۷۰۱ق. جعلی بودن نامه یهودیانی را اثبات کرد که مدعی بودند پیامبر با آن نامه یهود خیبر را از پرداخت جزیه معاف کرده است.

[۷۳] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۱۹.

وی در سال ۷۰۴ق سنگی را که بدان تبرک می‌جستند، خراب کرد

[۷۴] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۲۱۵.

[۷۵] عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹.

و در سال بعد با برخی از فرقه‌های صوفیه درافتاد و درباره احوال و مسلک آنان کتابی نگاشت.

[۷۶] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۳۶.

در همین سال، به دعوت بیبرس سلطان مصر، مجلس مناظره‌ای میان ابن مخلوف (م،۷۰۹ق.) قاضی مالکی و نصر منبجی بر سر کتاب العقائد الواسطیه صورت گرفت. علت اصلی این فراخوان، انتقاد‌های ابن‌ تیمیه به محیی‌الدین عربی (م،۶۳۸ق.) و منبجی پیرو وی بود. در همین زمان جمالالدین مزی (م،۷۴۲ق.) که به سبب تدریس فصلی از کتاب افعال العباد بخاری در ردّ بر جهمیه مورد خشم فقیهان زمان قرار گرفته بود، به‌ رغم تلاش‌های ابن‌ تیمیه و به فتوای ابن ‌صصری (م،۷۲۳ق.) قاضی شافعیان به زندان افتاد. پس از کشمکش‌هایی ابن‌ تیمیه همراه ابن‌ صصری برای محاکمه به مصر فراخوانده شد. ابن‌ مخلوف قاضی دادگاه با برشمردن پاره‌ای از عقاید ابن‌ تیمیه در زمینه جسمانیت و نزول خداوند از وی توضیح خواست. او از توضیح خودداری کرد و از این رو، به موجب حکم دادگاه به محبس رفت. ابن ‌صصری پس از استعفای خود دیگر بار به عنوان قاضی شام منصوب شد و به فعالیت بر ضدّ عقاید ابن‌ تیمیه در آن خطه پرداخت.

[۷۷] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۳۷-۳۸.

۷ – حبس

حبس ابن‌ تیمیه تا ۲۳ ربیع الاول سال ۷۰۷ق. به طول انجامید. وی پس از آزادی به پیشنهاد طرفداران خود در مصر ماند و در آن‌جا به ترویج عقاید خود پرداخت. او به سبب مخالفت با عقاید صوفیه دیگر بار به دادگاه احضار شد و پس از ابراز عقاید خود در جواز شفاعت‌جویی از پیامبر در زمان حیات ایشان و حرمت استغاثه از آن حضرت، به اتهام اسائه ادب به پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) محکوم شد که میان حبس در مصر و تبعید به اسکندریه یا دمشق، یکی را برگزیند. وی بازگشت به موطن خویش را پذیرفت؛ اما به درخواست حکومت دیگر بار حبس گردید. وی در طول مدت حبس آزادانه به ترویج عقاید خویش ادامه می‌داد.

[۷۸] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۴۵-۴۶.

ابن‌ تیمیه در سال ۷۰۹ق. به اسکندریه رفت و در آن‌جا به مدت هشت ماه اقامت گزید. به ادعای برخی، علت این سفر توطئه برای نابودی وی بود.

[۷۹] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۴۹-۵۰.

وی در سال ۷۱۳ق. با شنیدن خبر خطر حمله محمد خدابنده اولجایتو (حک: ۷۰۳-۷۱۶ق.) به شام، همراه ملک ناصر عازم دمشق گردید و با منتفی شدن خطر، در آن‌جا به قصد تدریس اقامت گزید. رابطه گرم میان وی با ملک ناصر نیز چندان پایدار نماند و در سال ۷۱۹ق. ملک ناصر در حکمی از وی خواست تا از فتوای خود در مسئله‌ای در زمینه طلاق دست بردارد.

[۸۰] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۹۷.

[۸۱] عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۹۳.

او بر اثر برخی فتاوایش در سال ۷۲۰ق. بیش از پنج ماه در قلعه دمشق زندانی شد.

[۸۲] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۹۷.

بار دیگر در ششم شعبان ۷۲۶ق. به دستور ملک ناصر، این بار به سبب فتوایش در مسئله حرمت سفر به قصد زیارت قبر پیامبر، محبوس گشت. در نیمه شعبان قاضی دمشق دستور بازداشت پیروانش را صادر کرد.

[۸۳] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۱۲۳.

وی در شب بیستم ذی قعده سال ۷۲۸ق. در زندان درگذشت.

[۸۴] ابن عبدالهادی، العقود الدریه، ص۳۸۵.

[۸۵] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۱۳۵.

جنازه وی را تشییع نمودند و اشعاری در مدح او سرودند.

[۸۶] یحیی‌عمری، احمد، مسالک الابصار، ج۵، ص۷۰۳.

[۸۷] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۱۳۶.

ابن‌ تیمیه بر تمام مخالفت‌ها و نزاع‌های خود برچسب جهاد ضدّ بدعت‌های رایج زمان می‌زد و رد این‌گونه افکار را وظیفه هر دانشمندی می‌خواند.

[۸۸] بزار، ابوحفص، الاعلام العلیه، ص۳۴.

اما خود هیچ اعتراضی به کارهای ظالمانه حکمرانان نکرد.

[۸۹] صائب، عبدالحمید، ابن تیمیه حیاته عقائده، ص۸۳.

برخورد آشتی‌آمیز وی با هواداران خاندان اموی و تقدیس‌گران یزید و نامیدن ایشان به اهل‌ سنت و جماعت و فرقه منجیه

[۹۰] ابن تیمیه، الوصیه الکبری، ص۵.

بیانگر میزان صحت ادعای وی است.

۸ – اندیشه‌ها

وی تنها منبع شریعت را قرآن دانسته و سنت را شارح آن شمرده است.

[۹۱] عبدالعظیم، سعید، منهج شیخ الاسلام، ص۳۸.

[۹۲] ابن تیمیه، الایمان، ص۳۶.

بزرگداشت نصوص شرعی در برابر حکم عقل،

[۹۳] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۳، ص۱۵۷.

تایید آن به اقوال سلف، رعایت ترتیب میان منابع اسلامی همچون کتاب، سنت نبوی و اقوال سلف، و واگذاشتن بحث از امور غیبی را از ویژگی‌های عقیده او شمرده‌اند.

[۹۴] صالح الغصن، عبدالله، دعاوی المناوئین، ص۳۹-۵۱.

گاه مباحثی جالب در فقه اللغه و بسامد معنایی واژگان نیز مطرح کرده است.

[۹۵] صالح الغصن، عبدالله، دعاوی المناوئین، ص۴۷-۵۱.

اما تشتت روش‌شناختی فراوان در‌اندیشه او به چشم می‌خورد؛ به گونه‌ای که به هیچ یک از ویژگی‌های یاد شده به طور مطلق پایبند نبوده و نمونه‌های بسیار تخلف از قول سلف در آثار او دیده می‌شود.
وی تعارض میان کتاب و سنت و عقل را منتفی می‌دانست

[۹۶] ابن تیمیه، درء تعارض العقل و النقل، ج۵، ص۲۳۱-۲۳۳.

[۹۷] ابن تیمیه، درء تعارض العقل و النقل، ج۵، ص ۲۵۵.

و حجیت عقل در امور اعتقادی و احکام را رد می‌کرد

[۹۸] عبدالعظیم، سعید، منهج شیخ الاسلام، ص۳۶.

و با کلام، منطق و فلسفه میانه خوشی نداشت. در این زمینه، کتاب‌هایی چون الرد علی الفلاسفه و نقض المنطق را نگاشته و رازی (م،۳۱۱ق.) ، ابن سینا (م،۴۲۸ق.) و غزالی (م،۵۰۵ق.) را با تعابیری موهن، وارثان مجوس و هند و یونان و مشرک خوانده است.

[۹۹] ابن تیمیه، العقیده الحمویه، ص۷.

[۱۰۰] ابن عبدالهادی، العقود الدریه، ص۹۸.

البته خود وی در عمده آثارش به ترتیب دادن مقدمات منطقی و طرح مباحث کلامی روی آورده است؛ چنان‌که قیاس را مادام که به مخالفت با نص منتهی نگردد، معتبر می‌داند.

[۱۰۱] ابن تیمیه، مجموعه الرسائل، ج۲، ص۲۳۸.

[۱۰۲] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۱۹، ص۲۹۸-۲۹۹.

ابن‌ تیمیه خود را تبیین‌گر و پاسدار‌ اندیشه‌های سلف دانسته است. از این رو، تنها دیدگاهی را برگزیده که به ادعای وی اجماع سلف که اطمینان آور و مصون از خطاست

[۱۰۳] ابن تیمیه، الفرقان، ص۲۰، ۷۵.

[۱۰۴] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۵، ص۱۸۲.

بر آن مستقر شده باشد.

[۱۰۵] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۳، ص۲۲۹.

[۱۰۶] صالح الغصن، عبدالله، دعاوی المناوئین، ص۴۰.

البته در جای دیگر از این اطلاق دست شسته و به صرف وجود آن دیدگاه در میان دانشمندان بسنده کرده است.

[۱۰۷] ابن تیمیه، الرد علی الاخنائی، ص۱۹۵.

این بدان روست که صحابه جز به کلام پیامبر تمسک نمی‌کردند و از سویی آگاه‌ترین مردم به سنت نبوی بودند

[۱۰۸] ابن تیمیه، منهاج السنه النبویه، ج۵، ص۱۸۲.

؛ پس سخنان غیر حدیثی ایشان نیز حجت ‌است.

[۱۰۹] ابن تیمیه، درء تعارض العقل و النقل، ج۲، ص۳۰۱.

البته این حجیت تا جایی است که نصی بر خلاف آن نرسیده باشد و صحابه دیگر نیز با ایشان مخالفت نکرده باشند، به ویژه اگر شهرت یافته باشند؛ زیرا در این صورت عدم مخالفت به معنای «اجماع اقراری» بر پذیرش آن است. بر این اساس، سخنان خلفای راشدین نیز به خودی خود پذیرفتنی نیست.

[۱۱۰] مرزوق، ابوحامد، التوسل و الوسیله، ص۱۱۳.

وی می‌کوشد تا میان سخنان صحابه جمع کند

[۱۱۱] ابن تیمیه، الجواب الصحیح، ج۴، ص۳۴۹-۳۵۰.

؛ اما ادعای عدم حجیت سخنان متعارض صحابه با رحمت‌آور خواندن این‌گونه اختلاف‌ها و تخییر مکلّف در تمسک به هر یک از آن‌ها متعارض می‌نماید.

[۱۱۲] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۳، ص۷۹-۸۱.

او تا آن‌جا که به سود خود ببیند، اختلاف‌ها را رحمت می‌خواند؛ ولی اگر سخن صحابی را مخالف رای خود بپندارد، آن را رد می‌کند.

[۱۱۳] مرزوق، ابوحامد، التوسل و الوسیله، ص۱۱۳.

۹ – آرای حدیثی

ابن‌ تیمیه معمولاً پس از نقل احادیث به بررسی درجه اعتبار آن‌ها می‌پردازد. سپس دیدگاه خود را با قطعیت کامل بیان می‌کند. گویا پرونده هر مبحث با اظهار عقیده او برای همیشه بسته خواهد شد.

[۱۱۴] صائب، عبدالحمید، ابن تیمیه حیاته عقائده، ص۶۹.

این نوع جزم‌گرایی در کنار‌اندوخته‌های وافر حدیثی وی شاگردانش را بر این عقیده داشت که هر چه او معتبر نشناسد، حدیث ندانند.

[۱۱۵] مظفر، عمر، تاریخ ابن الوردی، ج۲، ص۲۷۷.

[۱۱۶] ابن عبدالهادی، العقود الدریه، ص۷۱.

البته منتقدان از اشتباه‌های وی در نقل و نقد حدیث پرده برداشته‌اند. وی گاه حدیث نبوی را قدسی می‌شمرد و در بسیاری اوقات احادیث متفاوت را با هم می‌آمیخت؛ چنان‌که گاه در نسبت حدیث به مصدر یا راوی آن اشتباه می‌کرد. همین اشتباه‌ها نقشی عمده در‌ اندیشه‌های فقهی و کلامی وی داشت.

[۱۱۷] صائب، عبدالحمید، ابن تیمیه حیاته عقائده، ص۶۹-۷۲.

تقطیع یا گزینش سخنان بر وفق دیدگاه‌های خود نیز از دیگر موارد اتهام وی است.

[۱۱۸] جوزی، عبد‌الرحمان، دفع شبه التشبیه، ص۷۴.

[۱۱۹] دمشقیه، عبدالرحمن، المقالات السنیه، ص۲۰۵-۲۰۶.

رجال‌شناسی ابن‌ تیمیه نیز با اشتباه‌های فاحشی همراه است. گاه از شخصیت‌هایی یاد می‌کند که در هیچ منبع رجالی یافت نمی‌شوند.

[۱۲۰] ابن تیمیه، کتاب الزیاره، ص۲۳.

تضعیف‌های رجالی‌اش از نظر متخصصان حدیث بی‌اعتبار است تا آن‌جا که اهل حدیث را بر آن داشته تا به بررسی‌های رجالی او اعتنا نکنند.

[۱۲۱] عسقلانی، ابن حجر، لسان المیزان، ج۶، ص۳۱۹.

رد‌کردن احادیث صحیح در فضیلت علی (علیه‌السّلام) هواداران وی را نیز به اعتراض واداشته است؛ چنان‌که البانی (م،۱۳۳۲ق.) وی را به جرئت در انکار احادیث صحیح متهم کرده است.

[۱۲۲] بانی، محمدناصرالدین، سلسله الاحادیث الصحیحه، ج۴، ص۳۴۴.

وی بی‌مهابا برخی از تضعیف‌های خود را به اجماع نسبت داده است. مثلاً حدیث تصدّق خاتم علی (علیه‌السّلام) را به اجماع نادرست می‌شمرد

[۱۲۳] ابن تیمیه، مقدمه فی اصول التفسیر، ص۳۱.

[۱۲۴] ابن تیمیه، مقدمه فی اصول التفسیر، ص۳۶.

؛ در حالی که بسیاری از محدثان و مفسران بدان احتجاج کرده‌اند.

[۱۲۵] شحاته، عبدالله محمود، تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۸۶.

[۱۲۶] طبری، محمد، جامع البیان، ج۶، ص۸۶.

[۱۲۷] ابن ابی حاتم، تفسیر ابن ابی حاتم، ج۴، ص۱۱۶۲.

این‌گونه تعامل با روایت‌ها، تداعی‌کننده روش جدال‌گرایانه وی در نقد علمی است.

[۱۲۸] صائب، عبدالحمید، ابن تیمیه حیاته عقائده، ص۷۵.

وی در نگاشته‌هایش از آثار حدیثی نویسندگان صحاح سته، عبدالله بن محمد جعفی (م،۲۲۹ق.) ، ابوبکر بن اثرم (م،۲۶۱ق.) ، حنبل بن اسحاق (م،۲۷۳ق.) ، ابوداود سجستانی (م،۲۷۵ق.) ، دارمی (م،۲۸۰ق.) ، ابن ابی‌عاصم (م،۲۸۷ق.) ، عبدالله بن احمد حنبل (م،۲۹۰ق.) ، خلّال (م،۳۱۱ق.) ، ابن ابی‌زمنین (م،۳۱۰ق.) ، ابن ابی‌حاتم (م،۳۲۷ق.) ، ابوحفص بن شاهین (م،۳۸۵ق.) ، ابن منده (م،۳۹۵ق.) ، ابوذر هروی (م،۴۳۴ق.) و نیز کتاب التوحید اثر ابن خزیمه (م،۳۱۱ق.) ، الشریعه اثر ابوبکر آجری (م،۳۶۰ق.) ، الابانه از ابن‌بطه (م،۳۸۷ق.) ، شرح اصول السنه تفسیر ثعلبی لالکائی (م،۴۱۸ق.) و عقیده السلف و اصحاب الحدیث از صابونی (م،۴۴۹ق.) بهره برده است.

[۱۲۹] صالح الغصن، عبدالله، دعاوی المناوئین، ص۴۲-۴۴.

۱۰ – آرای تفسیری

بیشتر مباحث تفسیری ابن‌ تیمیه به آیات صفات و آیات مرتبط با ردّ صوفیه اختصاص دارد

[۱۳۰] صائب، عبدالحمید، ابن تیمیه حیاته عقائده، ج۷، ص۱۴۱.

که به طور پراکنده در لابه‌لای کتاب‌هایش یافت می‌شوند و به قلم عبدالرحمن عمیره با عنوان التفسیر الکبیر؛ و محمد سید جلیند با عنوان دقائق التفسیر گرد آمده است.
به باور وی پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تمام قرآن را تفسیر فرمود. از این رو، اختلاف اصحاب در تفسیر بسیار کم و بیشتر مربوط به اختلاف در تعابیر یا مصداق‌های یک عنوان عام است.

[۱۳۱] ایبک صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۷، ص۹۱-۹۵.

البته گاه نیز به سبب اشتراک لفظی یک آیه بر اثر نزول مکرّر آن آیه یا اراده هر دو معنا در عرض یکدیگر، هر دو تفسیر درست‌اند.

[۱۳۲] ایبک صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۷، ص۹۶.

عقاید تشبیهی ابن‌ تیمیه در تفسیرش نیز اثری بارز نهاده است؛ تا جایی که وجود متشابه را در قرآن انکار می‌کند و آن را امری کاملاً نسبی می‌داند. از این رو، بر این باور است که برای تفسیر آیات قرآن هیچ نیازی به ارجاع آیه متشابه به آیه محکم نیست و هر آیه‌ای خودبسند است.

[۱۳۳] ابن تیمیه، التفسیر الکبیر، ج۲، ص۶۴.

وی در جایی دیگر اِحکام را به سه معنای اِحکام در تنزیل با امحای القائات شیاطین،

[۱۳۴] ابن‌تیمیه، الاکلیل، ص۸.

اِحکام در ابقای تنزیل با عدم نسخ آن و اِحکام معنا در برابر تفاسیر ناروا دانسته است.

[۱۳۵] ابن تیمیه، دقائق التفسیر، ج۱، ص۱۱۰.

وی تفسیر قرآن به قرآن را بهترین شیوه تفسیر و سپس تفسیر به سنت، سخنان صحابه و آن‌گاه تابعین را مطلوب دانسته است.

[۱۳۶] ابن تیمیه، دقائق التفسیر، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۱.

او بهترین تفسیر را جامع البیان طبری با اسانید ثابت و به دور از نقل بدعت یا نقل از متهمین می‌شمارد.

[۱۳۷] ابن تیمیه، دقائق التفسیر، ج۱، ص۱۱۷.

تفسیر قرآن بر پایه مقتضای عربیت، بدون در نظر گرفتن قراین مرتبط با متکلم و مخاطب و سیاق آیه را نادرست می‌خواند.

[۱۳۸] ابن تیمیه، دقائق التفسیر، ج۱، ص۱۰۵.

تفسیر به رای به معنای تفسیر از روی ظنّ و گمان یا آرای شخصی بدون مراجعه به لغت و شرع، حرام است

[۱۳۹] ابن تیمیه، دقائق التفسیر، ج۱، ص۱۱۶.

؛ اما وی عملاً آیات را بر مقتضای رای تشبیهی خود حمل کرده است؛ چنان‌که در گزارش صفدی در ذیل آیات ۱۸۹-۱۹۰ اعراف/۷ شاهد هستیم.

[۱۴۰] ایبک صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۷، ص۲۰-۲۱.

رجوع به اهل کتاب به قصد استشهاد و نه اعتقاد رواست؛ اما ابن‌ تیمیه اسرائیلیات را به سه‌گونه درست، نادرست و مسکوت قسمت کرده و در‌گونه سوم تنها نقل آن را جایز می‌شمارد.

[۱۴۱] ابن تیمیه، دقائق التفسیر، ج۱، ص۱۱۲.

تفسیر نزول قرآن بر هفت حرف به قرائات هفت‌گانه اشتباه است؛ اما این اختلاف ممکن است به اختلاف در معنای غیر مخل به حقانیت دعوت، منتهی شود.

[۱۴۲] ابن تیمیه، دقائق التفسیر، ج۱، ص۶۸-۶۹.

وی در جای دیگر مدعی می‌شود که قرائات هفت‌گانه در زمان پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و به تایید ایشان بوده است

[۱۴۳] ابن تیمیه، دقائق التفسیر، ج۱، ص۱۱۹.

و ترادف به جهت کاربست تضمین در قرآن، بسیار نادر است

[۱۴۴] ابن تیمیه، دقائق التفسیر، ج۱، ص۹۶.

و احادیث مربوط به فضیلت‌های سور نیز دروغ‌اند.

[۱۴۵] ابن تیمیه، دقائق التفسیر، ج۱، ص۱۰۴.

۱۱ – آرای اعتقادی

به برخی از آرای اعتقادی این تیمیه در ذیل اشاره می‌شود:

۱۱.۱ – ظاهر کتاب

ابن‌ تیمیه در امور اعتقادی، ظاهر کتاب را حجت دانسته، تاویل کلام بر خلاف ظاهر

[۱۴۶] ابن تیمیه، الصفدیه، ج۱، ص۲۹۱.

یا هر‌گونه باطن مخالف با ظاهر را که گاه به بهانه دوری از تشبیه و تجسیم مطرح می‌گردد، رد می‌کند.

[۱۴۷] جهبل، شهاب‌الدین، الفتوی الحمویه، ص۱۰۶-۱۱۰.

وی بر دیدگاه کسانی که اسما و صفات الهی را بر خلاف ظاهر درخور مخلوقات حمل می‌کنند، نیز می‌تازد و آن را مفسده انگیز می‌خواند.

[۱۴۸] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۶، ص۳۵۷.

این همه در حالی است که برخی او را به تاویل‌گرایی در اثبات دعاوی فاسد خود متهم کرده‌اند.

[۱۴۹] نبهانی، یوسف، شواهد الحق، ص۲۲۷.

[۱۵۰] سبکی، تقی‌الدین، السیف الصقیل، ص۱۳۲، ۱۳۶.

وی با استناد به آیه نفر، خبر واحد اعتقادی را حجت دانسته است. بر این اساس، چنانچه فارغ از طریق صدور، مفاد خبری قطع‌آور باشد، در فهم دین استنادپذیر خواهد بود.

[۱۵۱] ابن تیمیه، درء تعارض العقل و النقل، ج۳، ص۳۸۳-۳۸۴.

[۱۵۲] ابن تیمیه، المسوده، ص۲۴۸.

البته این حجیت مشروط به آن است که قرینه‌ای دال بر صحت آن همچون وجود آن خبر در کتاب‌های صحاح، یا عمل بر وفق آن وجود داشته باشد.

[۱۵۳] ابن تیمیه، الرد علی المنطقیین، ص۳۸.

[۱۵۴] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۱۳، ص۳۵۱.

[۱۵۵] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۱۸، ص۴۸.

همین اعتراض مخالفان را فراهم آورده است.

[۱۵۶] حسینی، سید محمد رشید رضا، الحقائق الجلیه، ص۸۷.

[۱۵۷] نبهانی، یوسف، رفع الاشتباه، ص۲۳۲.

۱۱.۲ – صفات خبری

در تفسیر صفات خبری با دو‌گونه موضع‌گیری از ابن‌ تیمیه روبه‌رو می‌شویم که جمع آن دو نتیجه‌ای جز تشبیه و تجسیم به دست نمی‌دهد. وی از یک‌سو به تنزیه خداوند از صفات مخلوق اشاره می‌کند

[۱۵۸] ابن تیمیه، شرح حدیث النزول، ص۱۱۴.

[۱۵۹] ابن تیمیه، الجواب الصحیح، ج۴، ص۴۰۶.

و تشبیه اوصاف خداوند به بندگان را بدعت و ضلالت می‌خواند و در کنار عطف توجه به مبنای ظاهرگرایانه خود با پرهیز از تاویل این صفات به عدم توان عقل بر فهم کیفیت آن‌ها عنایت می‌ورزد

[۱۶۰] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۲، ص۶۳۹.

و در جای دیگر با منسوب ساختن نظریه تجسیم به برخی شیعه

[۱۶۱] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۲، ص۲۱۷.

دامن خود و اهل‌ سنت را از این دیدگاه، پاک و پیراسته می‌خواند

[۱۶۲] ابن تیمیه، شرح حدیث النزول، ص۱۳۰، ۲۳۷-۲۵۲، ۲۵۸.

[۱۶۳] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۲، ص۲۱۷.

و باور به تمثیل،

[۱۶۴] ابن تیمیه، الجواب الصحیح، ج۴، ص۴۰۶.

مصافحه

[۱۶۵] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۲، ص۵۰۰، ۵۲۰.

و تجسیم

[۱۶۶] ابن تیمیه، الجواب الصحیح، ج۴، ص۴۵۱، ۴۵۳-۴۵۴.

درباره خداوند را کفرآمیز دانسته، به عقیده «جسمانیت خداوند» اعتراض کرده، آن را مستلزم تشبیه می‌داند.

[۱۶۷] ابن تیمیه، درء تعارض العقل و النقل، ج۱۰، ص۳۱۲.

همو در جای دیگر با ارائه تفسیری متفاوت از جسمانیت از دعوی خود ضدّ شیعه دست کشیده است.

[۱۶۸] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۱، ص۲۴۳، ۲۵۶.

اعتراض دیگر او به نو پدید بودن اصطلاح جسمانیّت است.

۱۱.۳ – اسماء و صفات الهی

به باور وی، از آن‌جا که اسماء و صفات خداوند توقیفی هستند، نمی‌توان خداوند را به جسمانیت متصف کرد.

[۱۶۹] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۳، ص۱۶۸.

از این رو، با توجیه عقیده کرامیه درباره جسمانیت خداوند و تاویل آن به موجودیت، اشکال اخیر را بر آنان متوجه می‌داند

[۱۷۰] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۲، ص۱۳۷.

و بر همین اساس از پاسخ به متحیّز و جهت‌دار بودن خداوند دوری کرده، این الفاظ را مجمل و فارغ از آموزه‌های کتاب و سنت می‌داند.

[۱۷۱] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۵، ص۳۰۲-۳۰۵.

این همه در حالی است که وی در نوشتارهای خود صریحاً به استواء، مجیء، دست، پا،

[۱۷۲] بانی، محمد ناصرالدین، صحیح الکلم، ص۴۳.

فرح و غضب و… برای خداوند اشاره دارد و روایت‌های این باب را می‌پذیرد و بر تفسیر آن‌ها بر پایه معنای ظاهری و عرفی آن تاکید می‌ورزد

[۱۷۳] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۲، ص۶۳۹-۶۴۰.

؛ چنان‌که تشبیه محال را تنها در اوصاف اختصاصی خداوند می‌پذیرد و تشبیه در برخی جهات را مستلزم تمثیل محال نمی‌شمارد.

[۱۷۴] ابن تیمیه، التدمریه، ص۳۹-۴۰.

وی خداوند را در ما فوق آسمان‌های هفت‌گانه بر روی عرش خود که جهتی عدمی است، متحیز می‌داند. مراد از «جهت عدمی» توصیف خداوند به عدم تحقق در مخلوقاتش است.

[۱۷۵] ابن تیمیه، درء تعارض العقل و النقل، ج۱، ص۲۵۳.

[۱۷۶] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۵، ص۲۶۲.

از همین رو، وی قابل اشاره است و از این روست که هنگام دعا دست‌ها را به سمت آسمان می‌گیریم یا ذیل آیات۳۶-۳۷ غافر/۴۰ فرعون در پی گفتار موسی، به‌هامان دستور ساخت کوشک بزرگی می‌دهد تا بدان وسیله بر خدای عالم مشرف شود.

[۱۷۷] ابن تیمیه، العقیده الحمویه، ص۹۴.

[۱۷۸] ابن تیمیه، شرح حدیث النزول، ص۵۹.

۱۱.۴ – تشبیه و تجسیم

حصنی (م،۸۲۹ق.) ، ابن حجر هیتمی (م،۹۷۳ق.) و بسیاری دیگر ابن‌ تیمیه را به تشبیه و تجسیم وصف کرده‌اند.

[۱۷۹] صائب، عبدالحمید، ابن تیمیه حیاته عقائده، ص۱۱۹، ۱۲۹-۱۳۰.

[۱۸۰] طباطبائی، ابوالحسن، کشف النقاب، ص۱۵.

[۱۸۱] سلیمان، عبدربّه، فیض الوهاب، ج۲، ص۵۰.

[۱۸۲] سبکی، تقی‌الدین، السیف الصقیل، ص۴۲.

بسیاری نیز بر این باورند که ابن‌ تیمیه به جهت و تحیز قائل بوده است.

[۱۸۳] هیتمی، ابن حجر، الفتاوی الحدیثیه، ص۱۱۶.

[۱۸۴] نبهانی، یوسف، شواهد الحق، ص۲۰۹.

[۱۸۵] حسینی، سید محمد رشید رضا، الحقائق الجلیه، ص۶۱.

[۱۸۶] عویس، منصور، ابن تیمیه لیس سلفیاً، ص۷۴.

حصنی در این زمینه می‌نویسد: ابن‌ تیمیه بر بالای منبردفع شبه من شبه مسجد جامع اموی مسئله استواری خداوند بر عرش را به نشستن خود بر منبر تشبیه کرد و از همین رو حاضران به او اعتراض کردند.

[۱۸۷] حصنی، ابو بکر، دفع شبه من شبه، ص۴۱.

به روایت ابن بطوطه (م،۷۷۹ق.) وی حدیث نزول خداوند بر آسمان دنیا را به نزول خود از منبر تشبیه کرد.

[۱۸۸] ابن بطوطه، رحله ابن بطوطه، ج۱، ص۳۱۷.

فارغ از گزارش ابن بطوطه به عنوان جهانگردی بی‌طرف، به گزارش ابوحیّان (م،۷۴۵ق.) نیز وی در کتاب العرش خود آورده که خداوند بر کرسی جلوس نموده و جایی را برای نشستن پیامبرش خالی کرده است.

[۱۸۹] حصنی، ابو بکر، دفع شبه من شبه، ص۴۷.

شاهد صحت این نسبت آن است که ابن‌ تیمیه این حدیث را صحیح شمرده است: عرش آن‌گاه که خداوند بر آن جلوس فرماید، تنها به پهنای چهار انگشت فضای خالی دارد!

[۱۹۰] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۱، ص۶۲۸-۶۳۰.

البته مفقود ماندن کتاب مورد اشاره ابوحیّان بعید نیست؛ چنان‌که در میان تاریخ‌نگاران همفکر ابن‌ تیمیه به نوعی پنهان‌کاری در منسوب ساختن نظریه تجسیم به وی برمی‌خوریم و پس از مراجعه به دیگر تواریخ این راز آشکار می‌شود.

[۱۹۱] مظفر، عمر، تاریخ ابن الوردی، ج۲، ص۲۴۶.

[۱۹۲] ایبک صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۷، ص۱۹.

ابن‌ تیمیه، خود، در جلسه دادگاهی که بدین منظور برگزار شده بود، حضور نیافت و حکومت با اعلان حمایت از وی و ضرب و شتم مخالفان، از آشکار شدن عقیده او جلوگیری کرد. موضع‌گیری‌های علمای مذاهب و احضار مکرر وی به دادگاه و درخواست توضیح درباره عقیده او در تشبیه و تجسیم حاکی از وجود برخی گفته‌های نانگاشته یا نگاشته‌های نایافته از سوی وی است.

[۱۹۳] ابن تیمیه، احمد، ابن‌تیمیه حیاته عقائده، ص۱۱۷-۱۱۸، ۱۲۵.

پرهیز ابن‌ تیمیه از تشبیه، به معنای پرهیز از همگون خواندن اعضای خداوند با اعضای انسان یا هر موجود دیگر خواهد بود؛ امری که به تعبیر برخی نویسندگان، حتی مورد انکار مشبّهه نیز قرار گرفته است.

[۱۹۴] ابن تیمیه، احمد، ابن‌تیمیه حیاته عقائده، ص۱۳۰.

[۱۹۵] شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۰۵.

بر اساس ترسیم شهرستانی (م،۵۴۸ق.) و ابن جوزی (م،۵۹۷ق.) از دیدگاه‌های مربوط به تفسیر صفات خبری و تقسیم آن به تاویل‌گرایی معتزلی، توقف سلفی همراه با تاویل به منظور فرار از تشبیه، یا ظاهرگرایی و تشبیه که در میان متاخرین رواج داشته است، ابن‌ تیمیه را می‌بایست مخالف منهج سلف به شمار آورد.

[۱۹۶] جوزی، عبد‌الرحمان، دفع شبه التشبیه، ص۷۳.

[۱۹۷] صائب، عبدالحمید، ابن تیمیه حیاته عقائده، ص۱۳۰.

به ادعای وی، با ملاحظه بیش از ۱۰۰ کتاب تفسیری می‌توان دریافت که هیچ یک از سلف صالح آیات و روایت‌های مرتبط با صفات را تاویل نبرده و آن را بر ظاهرش حمل کرده‌اند.

[۱۹۸] ابن تیمیه، تفسیر سوره النور، ص۱۷۸-۱۷۹.

اما بسیاری از صحابه و دانشمندان در این‌گونه صفات راه تاویل را برگزیده‌اند.

[۱۹۹] صائب، عبدالحمید، ابن تیمیه حیاته عقائده، ص۱۲۱-۱۲۹.

برخی نویسندگان، عقیده تشبیه و تجسیم ابن‌ تیمیه را برگرفته از ابوالبرکات بغدادی (م،۵۴۷ق.) که فردی یهودی زاده بود

[۲۰۰] میمون، موسی، المقدمات الخمس و العشرون، ص۹-۱۰.

یا محصول گرایش‌های کرّامی وی

[۲۰۱] نشار، علی سامی، نشاه الفکر الفلسفی، ج۱، ص۳۱۱.

یا به پیروی از طیف مجسمه حنابله همچون محمد بربهاری (م،۳۲۹ق.) و قاضی ابویعلی (م،۴۵۸ق.)

[۲۰۲] اسفرایینی، ابوالمظفر، التبصیر فیالدین، ص۶۷.

دانسته‌اند.

۱۱.۵ – قضا و قدر

ابن‌ تیمیه در عین التزام به قضا و قدر الهی و تفسیر جبری از آن، هیچ عذری را برای مرتکبان جرایم نمی‌پذیرد و این‌گونه عذرتراشی را مستلزم کفر می‌داند.

[۲۰۳] ابن تیمیه، مجموعه الرسائل، ج۲، ص۸۹-۹۱.

ابن‌ تیمیه دین را دارای سه مرتبه اسلام، ایمان و احسان دانسته است. از این رو، هر مسلمی مؤمن نیست؛ چنان‌که هر مؤمنی نیز محسن نیست.

[۲۰۴] ابن تیمیه، الایمان، ص۸.

بر همین اساس، ایمان در صورتی که همراه با اسلام یاد گردد، به معنای اعمال قلبی و اسلام به معنای اعمال ظاهری خواهد بود.

[۲۰۵] ابن تیمیه، الایمان، ص۱۵.

وی ایمان جامع اسلام را مرکب از قول قلب و زبان، و عمل قلب و زبان و جوارح و قابل زیادت و نقصان می‌دانست.

[۲۰۶] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۳، ص۱۵۱.

او کفر را عدم ایمان به خداوند و پیامبرانش می‌داند؛ خواه مقرون به تکذیب باشد یا شک. هیچ مسلمانی به صرف گناه کافر نیست و میان تکفیر مطلق و معیّن می‌بایست تفاوت گذاشت؛ زیرا گاه کلام کفرآمیز از آن‌جا که حجت بر قائل آن تمام نیست، مستلزم کفر وی نیست.

[۲۰۷] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۲۳، ص۳۴۸-۳۴۹.

[۲۰۸] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۱۲، ص۴۸۷-۴۸۸.

[۲۰۹] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۱۱، ص۴۰۶.

[۲۱۰] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۴۷۸.

به عقیده وی، «حجت» توانایی بر دانستن و قدرت بر عمل طبق آن است.

[۲۱۱] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۳۵، ص۱۶۷.

۱۲ – آرای فقهی

به برخی از آرای فقهی ابن تیمیه در ذیل اشاره می‌شود:

۱۲.۱ – تقلید

ابن‌ تیمیه تقلید در اصول اعتقاد از هر مذهبی را ممنوع می‌داند.

[۲۱۲] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۶، ص۲۱۶.

وی گرچه مدافع نگرش حنبلی به شمار می‌رود و در دفاع از باورهاشان آنان را پیروان راستین قرآن و سنت دانسته است،

[۲۱۳] ابن تیمیه، بیان تلبیس الجهمیه، ج۳، ص۵۴۸.

هیچ تعهدی به پذیرش کلام غیر مستند به حدیث نبوی از ابن حنبل (م ۲۴۱ق]].) ندارد.

[۲۱۴] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۳، ص۱۶۹.

به باور وی، عقیده حق در ابن حنبل منحصر نیست

[۲۱۵] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۳، ص۱۸۹.

و او هم فتاوای خلاف جمهور داشته است؛ از جمله: طلاق در حالت حیض واقع نمی‌شود؛ قضای نماز بر تارک الصلاه اگر توبه کند، مشروع نیست؛ در صورت اقامه بیّنه بر رؤیت هلال، روزه ادامه روز مشروع است، گر چه پیش از آن چیزی خورده شده باشد؛ حائض هنگام ضرورت می‌تواند طواف کند و فدیه‌ای بر او واجب نیست؛ حکم محرمیّت با شیر در بزرگسالی نیز تحقق‌پذیر است؛ اجاره حیوان و درخت برای استفاده از منافع آن جایز است.

[۲۱۶] عبدالعظیم، سعید، منهج شیخ الاسلام، ابن‌ تیمیه، ص۱۸۸-۱۸۹.

وی بر خلاف فقیهان مذاهب چهارگانه، معتقد است که مدت حیض تقدیرپذیر نیست؛ نماز در سفر، کوتاه یا بلند، شکسته است؛ جمع بین دو نماز هنگام حاجت نیز رواست؛ اگر بنی‌هاشم از خمس محروم گردند، می‌توانند از زکات بهره گیرند؛ در صورت شک در طلوع فجر می‌توان مبطلات روزه را انجام داد؛ زنان بت‌پرست نیز قابل ملکیت یمین‌اند.

[۲۱۷] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۳، ص۱۹۰-۱۹۱.

۱۲.۲ – زیارت

ابن‌ تیمیه مسلمانان را از رفتن بر مزار پیامبران بازمی‌دارد و تنها روی‌کردن به قبر ایشان را هنگام سلام بر آنان می‌پذیرد؛ اما بر این باور است که هنگام دعا برای میّت باید رو به قبله بود.

[۲۱۸] ابن تیمیه، قاعده عظیمه، ص۵۶، ۸۸.

وی بر آن است که هرگونه نماز یا دعا برای خود نزد قبر هر میتی بدعت و حرام است

[۲۱۹] ابن تیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم، ج۲، ص۶۸۲.

[۲۲۰] ابن تیمیه، قاعده عظیمه، ص۵۷.

؛ نیز نشستن نزدیک قبر پیامبران و مسح یا بوسیدن قبور آنان ممنوع است.

[۲۲۱] ابن تیمیه، قاعده عظیمه، ص۵۷.

وی با رد احادیث استحباب زیارت قبر پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن‌ها را دروغ دانسته است.

[۲۲۲] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۲۴، ص۳۵۶-۳۵۷.

او در جای دیگر در تبیین عقیده سلف، به اختلاف میان ایشان بر سر تحریم مطلق زیارت قبور، استحباب یا کراهت آن اشاره کرده و در تحلیل این سخنان، هر یک از آن‌ها را نسبتاً صحیح دانسته؛ زیرا زیارت اگر همراه شرک یا نوحه‌سرایی گردد، حرام خواهد بود و در صورتی که به سبب حزن بر مرده باشد، مباح است و اگر به قصد دعا برای مردگان باشد، مستحب به شمار می‌رود.

[۲۲۳] ابن تیمیه، الجواب الباهر، ص۴۴-۴۶.

[۲۲۴] ابن تیمیه، قاعده عظیمه، ص۶۱-۶۲.

به عقیده وی، مراد از زیارت، همان حضور در مسجدالنبی و نماز خواندن در آن‌جا و سلام گفتن بر پیامبر هنگام ورود به مسجد است که به اتفاق مسلمانان جایز است.

[۲۲۵] ابن تیمیه، الجواب الباهر، ص۲۲.

او از به کار بردن لفظ زیارت به سبب ابهام موجود در آن احتراز می‌کند و لفظ سلام بر میت را به کار می‌بندد.

[۲۲۶] محیطی، مجتبی، قاعده جلیله، ص۱۴۰-۱۴۱.

مخالفان وی در پاسخ، ادله روایی دال بر حرمت زیارت را به قرینه ادله ترخیص، مقطعی و برای قطع علاقه میان مسلمان و اموات کافر وی یا به سبب نهی از آداب خاص جاهلیت در نوحه‌سراییِِِِ باطل و خلاف شرع می‌دانند.

[۲۲۷] سبحانی، جعفر، الوهابیه فی المیزان، ص۱۰۳.

ابن‌ تیمیه پس از اشاره به اختلاف دانشمندان درباره‌ حرمت یا عدم استحباب سفر به قصد زیارت قبور، دیدگاه نخست را منسوب به جمهور دانشمندان دانسته و پذیرفته است.

[۲۲۸] ابن تیمیه، الرد علی الاخنائی، ص۱۳.

به عقیده وی تمام ائمه مسلمین بر حدیث عدم قصد سفر جز برای رفتن به مسجدالحرام، و مسجدالاقصی اتفاق‌نظر دارند

[۲۲۹] ابن تیمیه، الجواب الباهر، ص۴۳.

[۲۳۰] ابن تیمیه، قاعده عظیمه، ص۶۲.

؛ چنان‌که سیره صحابه نیز بر همین بوده است.

[۲۳۱] ابن تیمیه، قاعده عظیمه، ص۴۸-۴۹.

این دیدگاه هم با اعتراض مخالفان روبه‌روست

[۲۳۲] سبکی، تقی‌الدین، شفاء السقام، ص۱۱۵.

[۲۳۳] سبکی، تقی‌الدین، السیف الصقیل، ص۱۵۶.

[۲۳۴] هیتمی، ابن حجر، الجوهر المنظم، ص۲۳.

؛ زیرا سفر به قصد زیارت در سیره مسلمانان و صحابه همچون خلیفه دوم در توصیه به کعب الاحبار (م،۳۲ق.)، بلال حبشی (م،۲۰ق.) و عمر بن عبدالعزیز (م،۱۰۱ق.) یافت می‌شود.

[۲۳۵] سبحانی تبریزی، جعفر، الوهابیه بین المبانی الفکریه، ص۱۸۱-۱۸۳.

روایت «شدّ الرحال» نیز با مناقشه دلالی به گونه‌ای دیگر تفسیر شده است.

[۲۳۶] غزالی، احیاء علومالدین، ج۲، ص۲۴۷، ۴۴۸.

این همه در حالی است که به گزارش حصنی (م،۸۲۹ق.) فتوایی مکتوب از ابن‌ تیمیه در تحریم مطلق زیارت قبور پیامبران وجود دارد.

[۲۳۷] حصنی، ابو بکر، دفع شبه من شبه، ص۴۷.

ابن‌ تیمیه به پیروی از ابن عبدالبر (م،۴۶۳ق.)

[۲۳۸] ابن ‌عبدالبر، التمهید، ج۱، ص۱۶۸.

و ابن‌قدامه (م،۶۲۰ق.)

[۲۳۹] ابن قدامه، موفق الدین، المغنی، ج۳، ص۴۴۱.

هر‌گونه بنا بر قبور را نشانه شرک و ریشه بت‌پرستی خوانده

[۲۴۰] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۲، ص۴۳۷.

و تعظیم قبور را آیین مشرکان و کار اهل کتاب شمرده است.

[۲۴۱] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۱، ص۴۷۴.

او در این زمینه به روایت‌های متواتر

[۲۴۲] ابن تیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم، ج۲، ص۶۷۲.

و عمل پیامبر و صحابه استناد می‌کند که ساختن بنا بر قبور در زمانشان رواجی نداشت

[۲۴۳] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۱، ص۴۷۹.

و بدعت به شمار می‌رفت

[۲۴۴] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۲، ص۴۳۷.

؛ چنان‌که صحابه پیامبر بر ویران‌کردن این مشاهد تاکید می‌ورزیدند.

[۲۴۵] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۱، ص۴۸۰.

وی ظهور مشاهد و روایت‌های دال بر فضیلت زیارت آن‌ها را مربوط به دوران سلطه قرامطه بر کشورهای اسلامی

[۲۴۶] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۱۶۷.

و منهدم ساختن چنین مکان‌هایی را تکلیف هر مسلمان دانسته است.

[۲۴۷] ابن تیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم، ج۲، ص۶۷۵.

به عقیده او نماز کنار قبور، خواه به قصد تبرّک

[۲۴۸] ابن تیمیه، الرد علی البکری، ج۱، ص۱۱۵.

[۲۴۹] ابن تیمیه، قاعده عظیمه، ص۴۵.

و خواه بدون قصد

[۲۵۰] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۴۸۸.

جایز نیست.
برخی از مخالفان ابن‌ تیمیه این سخنان را انکار حیات پیامبران در قبر،

[۲۵۱] سبکی، تقی‌الدین، السیف الصقیل، ص۱۷۶.

مساوات قبور ایشان و دیگران

[۲۵۲] حصنی، ابو بکر، دفع شبه من شبه، ص۴۵.

و انکار رسالت نبوی پس از وفات وی

[۲۵۳] حصنی، ابو بکر، دفع شبه من شبه، ص۶۵، ۶۷.

دانسته‌اند. به عقیده ایشان ادله تعظیم شعائر الهی (حجّ/۲۲، ۳۲) و وجوب محبت پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل‌ بیت ایشان (شوری/۴۲، ۲۳)، نیز گزارش قرآن از رواج سنت بنای مسجد بر قبور صالحان و تایید ضمنی آن (کهف/۱۸، ۲۱) و تصریح قرآن به اراده الهی بر بزرگداشت مادی یا معنوی خانه‌هایی که در آن یاد خدا می‌شود (نور/۲۴، ۳۶-۳۷) از ادله قرآنی مطلوبیت ساخت مشاهد بر قبور صالحان‌اند.

[۲۵۴] سبحانی، جعفر، الوهابیه فی المیزان، ص۳۳-۴۲.

نیز بقای آثار باستانی قبور پیامبران در منطقه حجاز، فلسطین و شامات به‌ رغم دسترسی مسلمانان روزگار نزو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.