پاورپوینت کامل تخلص (علم بدیع) ۸۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تخلص (علم بدیع) ۸۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تخلص (علم بدیع) ۸۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تخلص (علم بدیع) ۸۶ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل تخلص (علم بدیع) ۸۶ اسلاید در PowerPoint

برای اصطلاحات مشابه، تخلص (علوم دیگر) را ببینید.

تخلّص، یکی از صنایع علم بدیع و نام شعریِ شاعر می‌باشد. در لغت به معنای «رهایی یافتن» است. تخلص دو کاربرد اصطلاحی دارد، یا از صنایع معنوی در دانش بدیع بوده، یا نام مستعار یا لقب شعری شاعر می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ – پیشینه
۲ – معنای لغوی و اصطلاحی
۳ – گریز شاعر
۴ – صنعت بدیعی
۴.۱ – تخلص به مفهوم عام
۴.۲ – تخلص به مفهوم خاص
۴.۲.۱ – مبدع تخلص در ادبیات فارسی
۵ – دیدگاه علمای بدیع
۶ – لقب شعری شاعر
۷ – کاربرد
۸ – اقسام
۹ – تخلص برای شناختن شاعر
۱۰ – شاعران دو تخلصی
۱۱ – دلیل تعدد تخلص شعری
۱۲ – نحوه انتخاب
۱۳ – عوامل انتخاب
۱۴ – شیوه شاعران
۱۵ – تخلص در ادبیات
۱۵.۱ – ادبیات فارسی
۱۵.۲ – ادبیات ترکی
۱۵.۳ – ادبیات عربی
۱۶ – پایان تخلص
۱۷ – فهرست منابع
۱۸ – پانویس
۱۹ – منبع

۱ – پیشینه

تخلص در غزل، احتمالاً از قرن هفتم به بعد مرسوم شده است.

[۱] همائی، جلال الدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، ج۱، ص۱۰۱، تهران ۱۳۶۳ش.

در شعر عربی ، مُتَنَبّی (۳۰۳ـ ۳۵۴) به استادی در این صنعت شهرت دارد و از میان شاعران ایرانی ، عنصری به او تشبیه شده است.

[۲] رشید وطواط، محمد بن محمد، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۳۲ـ ۳۳، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ش.

اصطلاح تخلص بتدریج به مقطع غزل اطلاق شد و این صنعت را «گریز» نیز خواندند.

[۳] هدایت، رضاقلی، مدارج البلاغه، ج۱، ص۱۲۸، چاپ سنگی شیراز ۱۳۳۱.

در باره تخلص از زمان ابوعبیده (۱۱۰ـ۲۰۹) به بعد در آثار بلاغی تحقیق و بحث شده است. ابن اثیر

[۴] ابن‌اثیر، نصرالله بن محمد، المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر، ج۱، ص۱۵۲، چاپ احمد حوفی و بدوی طبانه، ریاض ۱۴۰۳ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۴.

تخلص را یکی از پنج رکن مهم اثر بلاغی دانسته است.

۲ – معنای لغوی و اصطلاحی

تخلص در لغت به معنای خلاص شدن است. در اصطلاح، گذار از مقدمه سخن به مقصود نهایی را در شعر تخلص و گاه «براعت تخلص» می‌گویند که اغلب در قصیده به کار می‌رود و در واقع خلاص شدن از تغزل و تشبیب و آغازِ مدح است. تخلص در غزل پیش از چند بیت مدیحه پایانی می‌آید.

[۵] تفتازانی، مسعود بن عمر، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۴۷۹، (استانبول) ۱۳۳۰، چاپ افست قم ۱۴۰۷.

[۶] میرلوحى، سیدعلى و ابن ابی الاصبع، بدیع القرآن، ج۱، ص۱۶۷، چاپ حفنی محمدشرف، مصر ۱۳۷۷/۱۹۵۷.

[۷] فروغی، محمدحسین، علم بدیع، ج۱، ص۱۰۸، چاپ سنگی تهران ۱۳۳۵.

به عبارت دقیق‌تر، تخلص به این معنا، نامی است جز نام اصلی، کنیه و لقب شاعر که بدان شهرت می‌یابد که آن را در پایان شعر به ویژه در قصیده و غزل می‌آورد، همچنین تخلص به بیتی اطلاق می‌شود که شاعر نام خود را در آن ذکر می‌کند.
برخی از خاورشناسان از جمله “ابرمن” بر این گمان‌اند که تخلص از ویژگی‌های شعر پارسی پیش از اسلام بوده است؛‌ نمونه‌هایی چون وجود تخلص با بسامد بالا در بقایای شعر پیش از اسلام و ترانه‌های عامیانه و نیز وجود تخلص در کهن‌ترین نمون شعر فارسی یا پهلوی فارسی شده، این ادعا را تا حدی تأیید می‌کند.

۳ – گریز شاعر

گاه تخلص، گریز شاعر از مفاخره یا شکایت یا حکایت رنج‌ها به ستایش ممدوح است.

[۸] تفتازانی، مسعود بن عمر، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۴۷۹، (استانبول) ۱۳۳۰، چاپ افست قم ۱۴۰۷.

[۹] فاطمی، حسین، «نگاهی به حُسن تخلّص و تخلّص مولانا»، ج۱، ص۴۹۸، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد (یادنامه زنده یاد دکتر علی شریعتی)، سال ۳۲، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۷۸).

در ادبیات فارسی گریز استادانه به مدح ممدوح را در قصیده «حُسن تخلص»، «حُسن مَخلَص» یا «حُسن خروج» می‌نامند.

[۱۰] کاشفی، حسین بن علی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، ج۱، ص۱۳۴، چاپ میرجلال الدین کزّازی، تهران ۱۳۶۹ش.

[۱۱] همائی، جلال الدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، ج۱، ص۹۷، تهران ۱۳۶۳ش.

[۱۲] همائی، جلال الدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، ج۱، ص۱۰۰، تهران ۱۳۶۳ش.

[۱۳] رادویانی، محمد بن عمر، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۵۷، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.

در ادبیات عربی، اگر شاعر بتدریج و با ملایمت و مهارت از تشبیب به مدح برسد آن را تخلص می‌گویند و اگر این کار را شتاب زده و بدون مقدمه انجام دهد آن را «اقتضاب» (بُریدن) می‌خوانند.

[۱۴] ابن‌اثیر، نصر الله بن محمد، المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر، ج۳، ص۱۴۱.

[۱۵] قزوینی، محمد، الایضاح فی علوم البلاغه: المعانی و البیان و البدیع، ج۱، ص۴۴۲ـ۴۴۳، بیروت: دارالکتب العلمیه (بی تا).

احتمالاً این کار در اجرای امر ممدوح دایر بر رها کردن مقدمه چینی در قصیده، و یا تغییر دادن موضوع آن بوده است. این شیوه بین شعرای جاهلی و مُخَضرَم (کسانی که جاهلیت و اسلام را درک کردند) مرسوم بود.
از زمان عباسیان (قرن دوم تا هفتم)، گروهی از شاعران که به شاعران مُحدَث مشهورند، ظرافت بیشتری در گفتار به کار بردند و گریز از مقدمه به متن قصیده، شامل چند بیت و اغلب همراه وصف‌های زیبا و شگفت انگیز شد.

[۱۶] ابن‌اثیر، نصر الله بن محمد، المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر، ج۳، ص۱۴۷ـ ۱۴۸، چاپ احمد حوفی و بدوی طبانه، ریاض ۱۴۰۳ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۴.

۴ – صنعت بدیعی

با عنایت به گستردگی حوز کاربرد تخلص و تفاوت نگاه علمای بدیع، این صنعت در دو بخش بررسی می‌شود: تخلص به مفهوم عام و تخلص به مفهوم خاص

۴.۱ – تخلص به مفهوم عام

انتقال یافتن از معنایی به معنای دیگر و یا گریز از مقدمه (آغاز گفتار) به مقصود نهایی بدان‌سان که مناسبت مقدمه و مقصود از یک سو و انسجام و پیوستگی مطالب از جهت محتوا و سبک، از سوی دیگر، ادام سخن ترغیب شود. از این نظر، تخلص در هر نوع کلام منظوم و منثور، اعم از مکتوب یا غیرمکتوب نقشی بنیادی دارد. برای نمونه گریز زدن روضه خوانان به واقع کربلا از جمله مصادیق تخلص در معنی عام آن محسوب می‌شود.
تخلص را در ادبیات فارسی و ادبیات عرب از دیر باز به نام‌های دیگری چون گریز، گریز زدن، گریزگاه، مخلص یا مخالص و حسن تخلص را حسن الخروج، حسن مخلص، حسن المخالص و براعهالتخلص نامیده‌اند.

۴.۲ – تخلص به مفهوم خاص

گریز زدن و انتقال یافتن از پیش درآمد قصیده نظیر تشبیب، تغزل به مدح، تهنیت، تعزیت و مقاصد دیگر با رعایت اصول زیبایی‌شناسی و موازین ادبی است. شاعر در گریز شاعران خود به مناسبتی نغز و دل‌نشین، روانی الفاظ و غنای معنا نظر دارد و تلاش می‌کند که پیوند مطالب پیش و پس از تخلص به لطیف‌ترین، هنری‌ترین و ابتکاری‌ترین شکل ممکن صورت پذیرد. به کارگیری تخلص در قصاید رواج بیشتری نسبت به دیگر انواع شعر دارد و از گریز استادانه و هماهنگ با معیارهای زیبایی شناسانه به «حسن‌ تخلص» تعبیر می‌شود.
از سد (۷قمری) و مقارن با تکامل و رواج غزل سرایی و ضعف و افول قصیده سرایی شاعران گاهی صنعت حسن تخلص را در ابیات پایانی غزل به کار برده‌اند. شاید به دلیل همین تحولات و نیز کاربرد تخلص به مفهوم “لقب شعری” در آخرین بیت غزل در همین دوران، حسن تخلص با صنعت حسن مقطع در آمیخت، به طوری که در عصر “رضاقلی هدایت”، تخلص به مقاطع غزلیات اطلاق شد.

۴.۲.۱ – مبدع تخلص در ادبیات فارسی

“همایی” معتقد است که “سعدی” برای رضایت سلاطین و حکام، این شیوه را ابداع کرد؛ “حافظ” نیز همین روش را برگزید و غزلیات آن‌ها سرمشق گویندگان بعد، به ویژه غزل‌سرایان عهد قاجار چون فروغی بسطامی، نشاط اصفهانی و وصال شیرازی شد.
بدیع نویسان مواردی چون پرداختن به حسن تخلص در یک یا دو بیت گریز زدن از (غزل) به مدح و توجه کردن به شأن و جایگاه ممدوح را به دلیل درآمیختن تخلص با مدح از معیارهای زیبایی شناسان‌ حسن تخلص ذکر کرده‌اند.

۵ – دیدگاه علمای بدیع

بعضی علمای بدیع معتقدند که «بیت مَخْلَص» (بیت گریز به مقصود) باید قوی‌تر و زیباتر از ابیات دیگر باشد، وگرنه شاعر ممکن است به ظاهرسازی و تصنّع در شعر متهم شود.

[۱۷] رادویانی، محمد بن عمر، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۵۷، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.

۶ – لقب شعری شاعر

تخلص در این معنا، نام یا شهرت شاعر است که در انواع شعر ذکر می‌شود. ظاهراً نخستین تخلص‌های بجا مانده در شعر فارسی، از آنِ رودکی،

[۱۸] رودکی، جعفر بن محمد، رودکی: آثار منظوم، ج۱، ص۳۲، با ترجمه روسی، مسکو ۱۹۶۴.

دقیقی، کسایی، عماره مروزی، منوچهری و بسیاری از شاعران قرن چهارم و پنجم است.

[۱۹] شفیعی کدکنی، محمدرضا، «روانشناسیِ اجتماعیِ شعر فارسی: در نگاهی به تخلّص ها»، ج۱، ص۳۵۰، در سخنواره: پنجاه و پنج گفتار پژوهشی به یاد دکتر پرویز ناتل خانلری، به کوشش ایرج افشار و هانس روبرت رویمر، تهران ۱۳۷۶ش.

علامه قزوینی

[۲۰] قزوینی، محمد، الایضاح فی علوم البلاغه، ج۲، ص۴۴، بیروت، دارالکتب العلمیه (بی تا) .

احتمال می‌دهد که نام‌هایی مانند فردوسی و عنصری تخلص نبوده باشد و شخص بر اساس نسبت به جایی یا کسی به آن مشهور شده باشد.

۷ – کاربرد

به گفته ابرمان، خاورشناس روسی (۱۳۱۷ـ۱۳۵۵/ ۱۸۹۹ـ ۱۹۳۷)، احتمالاً تخلص از مختصات شعر فارسی پیش از اسلام بوده است.

[۲۱] ریپکا، یان، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، ص۱۶۶، ترجمه عیسی شهابی، تهران ۱۳۵۴ش.

تخلص تا پیش از قرن ششم غالباً در قصاید ذکر می‌شد و ذکر آن در غزل الزامی نبود

[۲۲] ریپکا، یان، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، ص۱۶۶، ترجمه عیسی شهابی، تهران ۱۳۵۴ش.

[۲۳] مؤتمن، زین العابدین، تحول شعر فارسی، ج۱، ص۵۸، تهران (۱۳۳۹ش).

و کاربرد آن به سلیقه شاعر بستگی داشت. تخلص خود را آورده اما تقریباً در دو سوم از غزلهایش آن را ذکر نکرده است،

[۲۴] همائی، جلال الدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران ۱۳۶۳ش.

[۲۵] شفیعی کدکنی، محمدرضا، «روانشناسیِ اجتماعیِ شعر فارسی، در نگاهی به تخلّص ها»، ج۱، ص۳۵۰ـ۳۵۱، در سخنواره: پنجاه و پنج گفتار پژوهشی به یاد دکتر پرویز ناتل خانلری، به کوشش ایرج افشار و هانس روبرت رویمر، تهران ۱۳۷۶ش.

[۲۶] مؤتمن، زین العابدین، تحول شعر فارسی، ج۱، ص۵۸، تهران (۱۳۳۹ش).

۸ – اقسام

بعضی از علمای بدیع، تخلص را سه گونه دانسته اند: در آخر غزل که اغلب چنین است، تخلص به عنوان ردیف شعر که بسیار نادر است و در اول غزل که بسیار خوشایند است.

[۲۷] کاشفی، حسین بن علی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، ج۱، ص۱۳۵، چاپ میرجلال الدین کزّازی، تهران ۱۳۶۹ش.

از دوره مغول به بعد، بتدریج جای تخلص در آخر غزل تثبیت شد؛ گاه نیز در بیت پیش از آخر به کار می‌رفت.

[۲۸] مؤتمن، زین العابدین، ج۱، ص۵۷،۵۹ تحول شعر فارسی، تهران (۱۳۳۹ش).

تخلص در انواع دیگر شعر، از جمله رباعی

[۲۹] خیام، عمر بن ابراهیم، رباعیات خیام، ج۱، ص۱۲۷.

[۳۰] خیام، عمر بن ابراهیم، رباعیات خیام، ج۱، ص۱۴۳، با تصحیح، مقدمه و حواشی محمدعلی فروغی و قاسم غنی، ویرایش جدید همراه با ترجمه انگلیسی فیتز جرالد، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۷۳ش.

و مثنوی

[۳۱] نظامی، الیاس بن یوسف، کتاب خسرو و شیرین، ص۴۵۹،چاپ حسن وحیددستگردی، تهران ۱۳۱۳ش.

نیز آمده است.

۹ – تخلص برای شناختن شاعر

تخلص گاه نشان دهنده زادگاه شاعر است، مثل رودکی و جامی و عراقی، گاه شغل شاعر مانند عطار، یا شهرت اجتماعی او مثل حافظ و حجت (ناصرخسرو). عده ای از شاعران به ممدوحان خود منسوب بوده اند، چنانکه سعدی به اتابک سعد بن زنگی،

[۳۲] صفا، ذبیح‌اللّه، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج۳، بخش ۱، ص۵۸۹، ج ۳، تهران ۱۳۷۸ش.

منوچهری به منوچهربن قابوس

[۳۳] منوچهری، احمدبن قوص، دیوان، ج۱، ص۲۲ ـ۲۳، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.

و خاقانی به خاقان اکبر منوچهر شروانشاه.

[۳۴] خاقانی، بدیل بن علی، دیوان، ج۱، ص۳۶، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران (۱۳۳۸ش).

البته در صحت بعضی از این نسبت‌ها تردید هست.

[۳۵] منوچهری، احمدبن قوص، دیوان، ج۱، ص۲۲ ـ۲۳، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.

[۳۶] شفیعی کدکنی، محمدرضا، «روانشناسیِ اجتماعیِ شعر فارسی: در نگاهی به تخلّص ها»، ج۱، ص۳۵۲، در سخنواره: پنجاه و پنج گفتار پژوهشی به یاد دکتر پرویز ناتل خانلری، به کوشش ایرج افشار و هانس روبرت رویمر، تهران ۱۳۷۶ش.

از موارد نادر، تخلص امیر معزّی (متوفی ۵۲۰) است که ملکشاه سلجوقی لقب خود، معزّالدّنیا و الدّین، را به سبب بدیهه پردازی شاعر به او پاداش داد.

[۳۷] نظامی عروضی، احمد بن عمر، چهارمقاله، ج۱، ص۶۸، چاپ محمد قزوینی و محمد معین، تهران ۱۳۳۳ش.

۱۰ – شاعران دو تخلصی

بعضی از شاعران دو تخلص داشته‌اند، مانند خاقانی که تخلصش در آغاز «حقایقی» بود و انوری که در آغاز «خاوری» تخلص می‌کرد.

[۳۸] خاقانی، بدیل بن علی، دیوان، ج۱، ص۷، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران (۱۳۳۸ش).

[۳۹] انوری، محمد بن محمد، دیوان، ج۱، مقدمه مدرس رضوی، ص۱۷، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ش.

عطار، گاه «فرید»

[۴۰] عطار، محمد بن ابراهیم، دیوان،ص ۱۵۰، ۲۹۴، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۶۲ش.

و گاه «عطار»

[۴۱] عطار، محمد بن ابراهیم، دیوان، ج۱، ص۱۷۹،۳۶۳، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۶۲ش.

تخلص می‌کرد.
از موارد استثنایی مولوی است که نام محبوب و مراد خویش، «شمس»، را تخلص خود قرار داد. غالب محققان بر این باورند که تخلص مولانا «خاموش» نیز بوده است،

[۴۲] زرین کوب، عبدا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.