پاورپوینت کامل ابن‌مسعود عبدالله بن مسعود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ابن‌مسعود عبدالله بن مسعود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابن‌مسعود عبدالله بن مسعود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ابن‌مسعود عبدالله بن مسعود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

عبدالله بن مسعود

برای دیگر کاربردها، عبدالله بن مسعود (ابهام‌زدایی) را ببینید.

ابن مسعود، (د۳۲ یا ۳۳ق/۶۵۳م) از نخستین مسلمانان و مهاجران حبشه، راوی حدیث، قاری و مفسر قرآن کریم، مدفون در بقیع است. او از اصحاب مشهور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌باشد. بر اساس آنچه در منابع آمده، ابن مسعود آیات قرآن را از حافظه بر شاگردان املا می‌نمود و آنان قرائت او را در مصاحفی می‌نوشتند.

[۱] بسوی، یعقوب، المعرفه و التاریخ، ج۲، ص۵۳۸، به کوشش اکرم ضیاءعمری، بغداد، ۱۹۷۵م.

[۲] صاوی، عبد الله اسماعیل، المبانی، مقدمتان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۵-۳۶، به کوشش آرتور جفری، قاهره، ۱۹۵۴م.

[۳] ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیه‌الاولیاء، ج۱، ص۱۲۴، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.

فهرست مندرجات

۱ – معرفی اجمالی
۲ – نسب
۳ – زندگی‌نامه
۴ – اسلام آوردن ابن مسعود
۵ – خدمت در منزل پیامبر
۶ – لقب ذوالهجرتین
۷ – پیمان برادری
۸ – شرکت در غزوات
۸.۱ – در زمان ابوبکر
۸.۲ – در زمان عمر
۸.۳ – در زمان عثمان
۸.۳.۱ – قطع عطایای بیت‌المال
۹ – ابن مسعود و قرآن
۱۰ – علم قرائت ابن مسعود
۱۱ – قرائات شاذ ابن مسعود
۱۲ – برخورد با جریان سقیفه
۱۳ – شرکت در فتح شام
۱۴ – اعتراض به خلافت عثمان
۱۴.۱ – دلیل کینه عثمان
۱۵ – منزل ابن مسعود
۱۶ – دیدگاه شیعیان
۱۷ – دیدگاه اهل سنت
۱۸ – مصحف ابن مسعود
۱۹ – نحوه تعامل با مصحف
۱۹.۱ – اظهار نظر در مورد مصحف
۲۰ – تفسیر ابن مسعود
۲۱ – نقل حدیث
۲۱.۱ – موضوعات احادیث
۲۱.۲ – راویان احادیث ابن مسعود
۲۲ – فقه و آموزش احکام
۲۲.۱ – روش فقهی
۲۲.۲ – مکاتب فقهی
۲۳ – جایگاه کلامی
۲۳.۱ – در آثار امامیه
۲۴ – مادر ابن مسعود
۲۵ – فهرست‌منابع
۲۶ – پانویس
۲۷ – منبع

۱ – معرفی اجمالی

عبدالله بن مسعود بن غافل بن حبیب

[۴] مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، (م. ۳۴۵ق.)، بیروت، دار صعب، ص۲۵۵.

[۵] ابن حزم، علی بن احمد، جمهره انساب العرب، (م. ۴۵۶ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق، ص۱۹۷.

از تیره بنی مخزوم قریش است.

[۶] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م، ج۳، ص۱۵۰.

از آن‌رو که به هذیل بن مدرکه از عرب عدنانی نسب می‌برد، به هذلی مشهور بود.

[۷] ابن هشام، عبد الملک بن هشام، السیره النبویه، (م. ۲۱۸ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبه العلمیه، ج۱، ص۲۵۵.

[۸] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م، ج۳، ص۱۵۰.

کنیه‌اش ابو عبدالرحمن

[۹] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م، ج۳، ص۱۵۰.

[۱۰] ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، (م. ۷۴۸ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۸۰.

[۱۱] ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۸۰.

و ابن‌ ام عبد ثبت گشته؛ زیرا مادرش‌ ام عبد بنت عبدود بن سواء از هذیل بود.

[۱۲] ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، (م. ۷۴۸ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۸۱.

بر پایه گزارشی، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) کنیه ابوعبدالرحمن را به او داد.

[۱۳] ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، (م. ۷۴۸ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۸۱.

به سبب هم‌پیمانی پدرش با بنی‌زهره از تیره‌های قریش، وی را «حلیف بنی زهره» خوانده‌اند.

[۱۴] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م، ج۳، ص۱۵۰.

[۱۵] ابن اثیر، علی بن محمد الجزری، اسد الغابه، (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۸۰.

در وصف شمایل وی گفته‌اند: قامتی کوتاه داشت و ساق پاهایش لاغر بود؛ به گونه‌ای که چون به دستور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بالای درختی رفت، نازکی پاهایش برخی را به خنده انداخت. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود: «رجل عبدالله فی المیزان اثقل من احد»؛ «پای عبدالله در قیامت از کوه احد سنگین‌تر است».

[۱۶] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱۱، ص۲۲۰.

[۱۷] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م، ج۳، ص۹۸۹–۹۹۰.

[۱۸] ابن اثیر، علی بن محمد الجزری، اسد الغابه، (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۸۴.

او در رفتارش به پیامبر تشبه می‌ورزید.

[۱۹] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱۱، ص۲۱۸.

برخی وی را نحیف دانسته و در وصفش گفته‌اند: موی سر تا پشت گوش فرومی گذاشت و خضاب نمی‌کرد.

[۲۰] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۲۳۳.

نیز لباسش سفید، پاکیزه و خوشبو بود.

[۲۱] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱۱، ص۲۱۵.

[۲۲] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱۱، ص۲۲۴.

۲ – نسب

در برخی منابع نام نیای او را حبیب و حارث نیز ضبط کرده اند.

[۲۳] ابن هشام عبدالملک، السیره النبویه، ج۱، ص۲۵۴، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.

[۲۴] ابن عساکر علی، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۳، ص۵۱، به کوشش سکینه شهابی، دمشق، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.

[۲۵] کلبی، هشام، جمهره النسب، ج۱، ص۱۳۱، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.

[۲۶] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ص۲۰۴، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.

اصل او از بنی هذیل بود، اما چون پدرش در جاهلیت حلیف بنی زهره شده بود، او نیز بعدها به «حلیف بنی زهره» شناخته می‌شد.

[۲۷] ابن هشام عبدالملک، السیره النبویه، ج۱، ص۳۶۶، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.

[۲۸] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م الکبیر، ج۶، ص۹۳.

همچنین وی را به سبب آن‌که مادرش نیز از صحابه بود،

[۲۹] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م الکبیر، ج۳، ص۱۱۲.

«ابن ام عبد» می‌خواندند.

[۳۰] بخاری محمد، صحیح، ج۵، ص۲۵، بولاق، ۱۳۱۵ق.

[۳۱] ابن عساکر علی، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۳، ص۷۷، به کوشش سکینه شهابی، دمشق، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.

۳ – زندگی‌نامه

از زندگی او پیش از اسلام، آگاهی چندانی در دست نیست، ولی گویا شغل چوپانی داشت، چنانکه بعدها ابوجهل او را به همین سبب تحقیر کرد.

[۳۲] واقدی محمد، المغازی، ج۱، ص۸۹-۹۰، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.

[۳۳] ابن هشام عبدالملک، السیره النبویه، ج۲، ص۶۳۶، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.

در آغاز دعوت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بر اثر معجزه‌ای که از آن حضرت دید، مسلمان شد.

[۳۴] احمد بن حنبل، مسند، ج۷، ص۴۱۶، قاهره، ۱۳۱۳ق.

[۳۵] احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۸۲، قاهره، ۱۳۱۳ق.

[۳۶] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م، ج۳، ص۹۸۷-۹۸۸.

به همین جهت از وی به عنوان یکی از نخستین اسلام آورندگان نام برده شده و از قول خود او آمده که ششمین مسلمان بوده است.

[۳۷] ابن اسحاق محمد، ابن اسحاق، محمد، السیر و المغازی، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م، ج۱، ص۱۴۳، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.

[۳۸] حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۴ق، ج۳، ص۳۱۳.

او نخستین کسی بود که پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، قرآن را به صدای بلند بر مشرکین خواند و آزار دید.

[۳۹] ابن اسحاق، محمد، السیر و المغازی، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م، ج۱، ص۱۸۶.

[۴۰] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۶۲.

وی همچنین از نخستین گروه مهاجران به حبشه بود و منابع از دو‌بار هجرت وی به حبشه یاد کرده‌اند.

[۴۱] عروه بن زبیر، مغازی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، ج۱، ص۱۰۵، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، ریاض، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.

[۴۲] ابن اسحاق، محمد، السیر و المغازی، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م، ج۱، ص۱۷۶.

[۴۳] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م الکبیر، ج۳، ص۱۱۲.

[۴۴] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م الکبیر، ج۴، ص۹۴.

۴ – اسلام آوردن ابن مسعود

در زمان اسلام آوردن ابن مسعود اختلاف است. برخی او را ششمین پذیرنده اسلام دانسته و از این‌رو او را «سادس سته» گفته‌اند.

[۴۵] حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۴ق، ج۳، ص۳۵۴.

[۴۶] ابن اثیر، علی بن محمد الجزری، اسد الغابه، (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۸۱.

[۴۷] ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابه، قاهره، ۱۳۲۸ق، ج۴، ص۱۹۹.

اما ابن اسحاق و برخی دیگر او را بیست و دومین اسلام آورنده شمرده‌اند.

[۴۸] ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، (م. ۷۴۸ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۸۲.

در نحوه اسلام او آمده است که هنگام چراندن گوسفندان، اعجازی از پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) دید و مسلمان شد

[۴۹] احمد بن حنبل، مسند احمد، (م. ۲۴۱ق.)، بیروت، دار صادر، ج۶، ص۸۲.

[۵۰] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م، ج۳، ص۹۸۷-۹۸۸.

[۵۱] ابن اثیر، علی بن محمد الجزری، اسد الغابه، (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۸۱.

و از ایشان خواست که به او دانش بیاموزد. پیامبر فرمود: «انک لغلام معلم»؛ «تو پسری تعلیم یافته‌ای».

[۵۲] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۱.

[۵۳] ابن اثیر، علی بن محمد الجزری، اسد الغابه، (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۸۱.

[۵۴] ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابه، قاهره، ۱۳۲۸ق، ج۴، ص۱۹۹.

با توجه به این گزارش‌ها، اسلام آوردنش پیش از دعوت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در دار ارقم بوده؛ چنان‌که واقدی بدان اشاره دارد.

[۵۵] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱۱، ص۲۱۰.

ابن مسعود نخستین نومسلمانی بود که داوطلبانه سوره الرحمن را با صدای بلند بر مشرکان مکه خواند و به همین سبب قریش او را زیر ضرب و شتم گرفتند؛ ولی از تلاوت دست برنداشت تا خواندن آن آیات را به پایان رسانید.

[۵۶] ابن هشام، عبد الملک بن هشام، السیره النبویه، (م. ۲۱۸ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبه العلمیه، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵.

[۵۷] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱۱، ص۲۱۱.

[۵۸] ابن اثیر، علی بن محمد الجزری، اسد الغابه، (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۸۱-۲۸۲.

۵ – خدمت در منزل پیامبر

او همراه مادرش که اسلام آورده بود، در منزل پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) خدمت می‌کرد و در سفر و حضر همراه ایشان بود و به نگهداری لوازم شخصی او همچون جامه و کفش و فراهم آوردن بسترش اهتمام داشت.

[۵۹] ابن اثیر، علی بن محمد الجزری، اسد الغابه، (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۸۲.

[۶۰] ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابه، قاهره، ۱۳۲۸ق، ج۴، ص۱۹۹-۲۰۰.

ازاین‌رو، او را «صاحب النعلین و السواک و الوساد» لقب داده‌اند.

[۶۱] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱۱، ص۲۱۷.

[۶۲] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م، ج۳، ص۹۸۸.

[۶۳] ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابه، قاهره، ۱۳۲۸ق، ج۴، ص۲۰۰.

۶ – لقب ذوالهجرتین

ابن مسعود را به سبب هجرت به حبشه و مدینه ذوالهجرتین گفته‌اند.

[۶۴] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م، ج۳، ص۱۵۱.

[۶۵] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م، ج۳، ص۹۸۸.

[۶۶] ابن اثیر، علی بن محمد الجزری، اسد الغابه، (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۸۲.

در هجرت دوم، برادرش عتبه نیز حضور داشت.

[۶۷] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۲۳۳.

در حبشه در بازاری به خرید و فروش اشتغال داشت.

[۶۸] بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوه، (م. ۴۵۸ق.)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۹۹.

اما ابن اسحاق از ۱۰ مرد و چهار زن در هجرت اول نام می‌برد که نام او در میانشان نیست.

[۶۹] ابن هشام، عبد الملک بن هشام، السیره النبویه، (م. ۲۱۸ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبه العلمیه، ج۱، ص۳۲۲–۳۲۳.

ابن حجر نیز تنها از حضور وی در هجرت دوم سخن گفته است.

[۷۰] ابن حجر، عسقلانی، فتح الباری، (م. ۸۵۲ق.)، بیروت، دار المعرفه، ج۷، ص۱۹۰.

به نقلی وی در پی شایعه اسلام آوردن مکیان از حبشه بازگشت؛ اما برخلاف دیگران که با استفاده از قانون جوار یا مخفیانه در مکه ماندند،

[۷۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۴۰-۳۴۱.

دیگر بار به حبشه بازگشت.

[۷۲] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م، ج۳، ص۱۱۲.

۷ – پیمان برادری

پس از هجرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) به یثرب، به آن شهر رفت و ایشان میان او و معاذ بن جبل

[۷۳] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م، ج۳، ص۱۱۲.

[۷۴] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۳۱۸.

یا زبیر بن عوام

[۷۵] ابن هشام عبدالملک، السیره النبویه، ج۱، ص۵۰۵، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.

[۷۶] ابن شبه، عمر، تاریخ المدینه المنوره، به کوشش فهیم محمد شلتوت، حجاز، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م، ج۳، ص۱۰۵.

[۷۷] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۲۷۰.

[۷۸] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م، ج۳، ص۱۱۲.

پیمان برادری برقرار کرد. ابن حجر برادری او را با زبیر در مکه دانسته و پس از هجرت از برادری او با سعد بن معاذ یاد کرده است.

[۷۹] ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابه، قاهره، ۱۳۲۸ق، ج۴، ص۱۹۹.

پیامبر جایگاه او و برادرش را در انتهای مسجدالنبی در خطه بنی‌زهره تعیین کرد.

[۸۰] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م، ج۳، ص۱۱۲.

[۸۱] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱۱، ص۲۱۷.

وی در مدینه کنار مسجد رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) خانه داشت و با مادر خود پیوسته به خانه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) آمد و شد می‌کرد؛ بدان حد که ابوموسی اشعری هنگام ورود به مدینه پنداشت که ابن مسعود و مادرش از اهل بیت هستند.

[۸۲] مسلم بن حجاج، نیشابوری، صحیح مسلم، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م، ج۷، ص۱۴۷.

۸ – شرکت در غزوات

وی در جنگ بدر شرکت نمود و ابوجهل را به قتل رساند و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در حالی‌که از کشته شدن ابوجهل خشنود بود، شمشیر او را به ابن مسعود بخشید.

[۸۳] واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۸۹-۹۱.

[۸۴] ابن هشام، عبد الملک بن هشام، السیره النبویه، (م. ۲۱۸ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبه العلمیه، ج۱، ص۶۳۵-۶۳۶.

[۸۵] ابن هشام، عبد الملک بن هشام، السیره النبویه، (م. ۲۱۸ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبه العلمیه، ج۱، ص۷۱۰-۷۱۱.

[۸۶] عروه بن زبیر، مغازی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، ج۱، ص۱۴۲-۱۴۳، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، ریاض، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.

[۸۷] ابن هشام عبدالملک، السیره النبویه، ج۱، ص۶۳۵-۶۳۶، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.

[۸۸] ابن هشام عبدالملک، السیره النبویه، ج۱، ص۷۱۰-۷۱۱، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.

[۸۹] واقدی محمد، المغازی، ج۱، ص۸۹-۹۱، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.

ابن عباس وی را از معدود یاران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌داند که در جنگ اُحد از او جدا نشدند

[۹۰] ابن ابی الحدید عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۹۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸-۱۳۸۴ق.

و گفته‌اند که او در بسیاری از غزوات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) شرکت داشته است.

[۹۱] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م الکبیر، ج۳، ص۱۱۳.

وی بسیار همراه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بود و آن حضرت را خدمت می‌کرد.

[۹۲] ابن شبه، عمر، تاریخ المدینه المنوره، به کوشش فهیم محمد شلتوت، حجاز، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م، ج۳۳، ص۸۹.

۸.۱ – در زمان ابوبکر

از جزئیات زندگی ابن مسعود، پس از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اطلاع دقیقی در دست نیست. سخنی از او نشان می‌دهد که در جنگ‌های ردّه در زمان ابوبکر شرکت داشته است.

[۹۳] بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ج۱، ص۹۴، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۶م.

طبری نیز خبری را از سیف بن عمر نقل می‌کند که در جنگ یرموک محافظت غنایم بر عهده وی بوده است.

[۹۴] طبری، محمد بن جریر، طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۰۹۵.

۸.۲ – در زمان عمر

در زمان عمر – بنابر خبری که طبری از سیف نقل می‌کند – در فتح شام شرکت داشت و مدتی در آن‌جا ساکن بود و گویا به قضا و تعلیم قرآن اشتغال داشت.

[۹۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۲۳۹۲-۲۳۹۳.

همچنین گزارشی در دست است که از حضور او در مداین و تعلیم فقه و قرآن خبر می‌دهد.

[۹۶] یعقوبی، احمد، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۹، نجف، ۱۳۵۸ق.

در ۲۱ق، عمر او را که در حمص بود، فراخواند و همراه عمار برای نظارت بر بیت‌المال و قضا به کوفه فرستاد.

[۹۷] بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۶۹، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۶م.

[۹۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۲۶۳۷.

[۹۹] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۲۶۴۵-۲۶۴۷.

عمر پس از چندی عمار را عزل و مغیره بن شعبه را به جای او گمارد که بلاذری در روایتی علت خشم عمر بر عمار را، مشاجره او با ابن مسعود می‌داند.

[۱۰۰] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۶۸.

[۱۰۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۲۶-۴۵.

۸.۳ – در زمان عثمان

پس از قتل عمر، ابن مسعود به مدینه آمد و با عثمان بیعت کرد و آنگاه به کوفه بازگشت و مردم را به بیعت با او فراخواند

[۱۰۲] ابن شبه، عمر، تاریخ المدینه المنوره، به کوشش فهیم محمد شلتوت، حجاز، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م، ج۳، ص۹۵۷.

[۱۰۳] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۵، ص۵۰۹.

و عثمان نیز او را بر منصب خود ابقا کرد و در عراق زمینی به او بخشید.

[۱۰۴] بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۷۳، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۶م.

بر اساس روایت طبری از سیف بن عمر، در همین ایام بین ابن مسعود و سعد بن ابی سیف بن عمر وقاص، والی وقت کوفه که حاضر نبود وام خود را به بیت‌المال بپردازد، مشاجره‌ای درگرفت و چون خبر به عثمان رسید، سعد را عزل کرد و بر ابن مسعود خشم گرفت،

[۱۰۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۲۸۱۱-۲۸۱۳.

اما گزارش‌های دیگری نشان می‌دهد که چنین مشاجره‌ای میان ابن مسعود و ولید بن عقبه که والی کوفه بوده، صورت گرفته است.

[۱۰۶] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۵، ص۵۱۶ به نقل از ابومخنف.

[۱۰۷] ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، ج۴، ص۳۰۶-۳۰۷، به کوشش احمد امین و دیگران، قاهره، ۱۹۴۰-۱۹۵۳م.

در پی این درگیری ولید شکایت او را نزد عثمان برد و عثمان که از ابن مسعود بر آشفته بود، او را به مدینه بازخواند. از فحوای روایات بر می‌آید که مردم کوفه خواهان مقاومت ابن مسعود در برابر عثمان بوده‌اند، اما او ترجیح داد کوفه را ترک گفته، به مدینه رود.

[۱۰۸] ابن شبه، عمر، تاریخ المدینه المنوره، به کوشش فهیم محمد شلتوت، حجاز، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م، ج۳، ص۱۰۴۹.

[۱۰۹] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، ج۳، ص۹۳۳، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م.

[۱۱۰] ابن اثیر، علی، اسد الغابه، ج۳، ص۲۶۰، قاهره، ۱۲۸۰ق.

[۱۱۱] ابن حجر، عسقلانی احمد، الاصابه، ج۴، ص۱۳۰، قاهره، ۱۳۲۸ق.

در مدینه عثمان، وی را ناسزا گفت و به قولی دستور داد که او را به زور از مسجد برانند.

[۱۱۲] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۶-۳۷، ج۵، به کوشش گویتین، بیتالمقدس، ۱۹۳۶م.

[۱۱۳] سیدمرتضی، علی، الشافی فی الامامه، ج۴، ص۲۸۱-۲۸۲ به نقل از واقدی، به کوشش عبدالزهراء حسینی، تهران، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.

پس از آن ابن مسعود تا ۳ سال در مدینه بود و اجازه نداشت از آن‌جا بیرون رود

[۱۱۴] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۵، ص۳۷، ج۵، به کوشش گویتین، بیتالمقدس، ۱۹۳۶م.

و سرانجام حدود ۲ سال پیش از کشته شدن عثمان در مدینه وفات یافت.

[۱۱۵] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۵، ص۳۷.

[۱۱۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۲۸۹۴.

[۱۱۷] ابن عساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۹، ص۱۳۴-۱۳۹، به کوشش سکینه شهابی، دمشق، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.

۸.۳.۱ – قطع عطایای بیت‌المال

در طول مدتی که ابن مسعود در مدینه بود، عثمان عطای او را از بیت‌المال قطع کرد، اما پس از مرگش وصی او زبیر بن عوام آن را برای بازماندگانش از عثمان ستاند.

[۱۱۸] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۵، ص۳۷.

[۱۱۹] بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ج۱، ص۴۶۱، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۶م.

یکی از علل ناخشنودی عثمان از ابن مسعود، حضور وی در تدفین و نماز بر پیکر ابوذر در رَبَذه است.

[۱۲۰] سیدمرتضی، علی، الشافی فی الامامه، ج۴، ص۲۸۳، به کوشش عبدالزهراء حسینی، تهران، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.

[۱۲۱] ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۲، ص۵۲۴، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.

[۱۲۲] واقدی، محمد، المغازی، ج۲، ص۱۰۰۲، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.

[۱۲۳] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۱۷۷، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م.

[۱۲۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۱، ص۲۸۹۵-۲۸۹۶.

ابن مسعود در همه غزوه‌های رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) حاضر بود.

[۱۲۵] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م، ج۳، ص۱۵۲.

[۱۲۶] ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابه، قاهره، ۱۳۲۸ق، ج۴، ص۱۹۹.

از گفت‌وگوی وی با ابوسلمه بر سر کشتن ابوجهل گزارشی در دست است

[۱۲۷] واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۹۰.

که نخست ابوسلمه آن را باور نداشت؛ ولی با توضیح او آن را پذیرفت. ابن عباس وی را از اندک یاران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌داند که در جنگ احد در کنار پیامبر پایداری کردند.

[۱۲۸] ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، (م. ۷۴۸ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۶۷.

او در غزوه حدیبیه، اعجاز رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و نیز گم شدن ناقه ایشان را گزارش کرده است.

[۱۲۹] احمد بن حنبل، مسند احمد، (م. ۲۴۱ق.)، بیروت، دار صادر، ج۱، ص۳۹۱.

گویند: پیامبر به او بشارت بهشت داده است.

[۱۳۰] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م، ج۳، ص۹۸۸.

۹ – ابن مسعود و قرآن

ابن مسعود در بسیاری از مناسبت‌های نزول قرآن شخصاً حضور داشت. وی به گفته خود افزون بر ۷۰ سوره قرآن را از زبان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرا گرفته بود

[۱۳۱] بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج۶، ص۱۸۶، بولاق، ۱۳۱۵ق.

[۱۳۲] مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۹۱۲، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م.

[۱۳۳] نسائی، احمد، سنن نسائی، ج۸، ص۱۳۴، قاهره، ۱۳۴۸ق.

و از زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به تعلیم قرآن می‌پرداخت.
بر اساس روایتی، ابن مسعود یکی از چهار تنی بوده است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فراگرفتن قرآن را از آنان توصیه کرده بود.

[۱۳۴] بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج۶، ص۱۸۶، بولاق، ۱۳۱۵ق.

[۱۳۵] مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۹۱۳-۱۹۱۴، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م.

[۱۳۶] ترمذی، محمد، سنن ترمذی، ج۶، ص۱۵۳، به کوشش ابراهیم عطوه عوض، قاهره، ۱۳۸۱ق.

در روایات دیگری نیز آمده که قرائت ابن مسعود (ابن ام عبد) با وحی منزل سازگارتر است.

[۱۳۷] ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۹، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م.

[۱۳۸] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳۰، ص۴۰۰، قاهره، ۱۳۱۳ق.

[۱۳۹] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م الکبیر، ج۲، ص۲۶۱، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م.

وی مدت‌ها در مدینه و کوفه، پس از وفات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نیز به تعلیم قرآن اشتغال داشت و حتی برخی از صحابه برجسته چون ابن عباس از او قرآن آموخته و در مواردی از قرائت وی پیروی کرده‌اند.

[۱۴۰] ابن ابی داوود سجستانی، عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۵۵، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.

ابن مسعود در برخی از مناسبت‌های نزول قرآن حضور داشت.

[۱۴۱] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱۱، ص۲۱۲.

وی از زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) تعلیم قرآن را آغاز کرد و یکی از چهار تنی بود که ایشان فراگرفتن قرآن را از آنان سفارش کرد.

[۱۴۲] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، (م. ۷۴۸ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۳۸۵.

البته معنای این سخن ایشان انحصار یادگیری قرآن از این چهار نفر نیست؛ زیرا در روایت‌ها، امام علی (علیه‌السّلام) عالم‌ترین فرد امت به قرآن معرفی شده است.

[۱۴۳] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، (م. ۴۱۳ق.)، به کوشش آل البیت علیهم السلام، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۵.

[۱۴۴] ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، (م. ۵۸۸ق.)، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۷۶ق، ج۱، ص۳۲۱.

ابن مسعود از نخستین حافظان و مشهورترین قاریان و مفسران قرآن بودکه قرآن را همان‌گونه که نازل شده بود، تلاوت می‌کرد. وی در علم قرآن و ناسخ و منسوخ سرآمد و در میان صحابه به فضل، عقل و زهد مشهور بود.

[۱۴۵] سید جوادی و دیگران، دائره المعارف تشیع، تهران، نشر شهید سعید محبی، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۳۶۳.

۱۰ – علم قرائت ابن مسعود

در کوفه شماری از بزرگان تابعین چون اسود بن یزید، زَرّ ابن حُبیش، عبید بن قیس، ابوعبدالرحمان سلمی، ابوعمرو شیبانی و زید بن وهب از محضر او قرائت آموختند و تا چندی قرائت او در کوفه غالب بود.

[۱۴۶] ابن ابی داوود سجستانی، عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۳-۱۴، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.

[۱۴۷] ابن مجاهد، احمد، السبعه فی القرائات، ج۱، ص۶۶-۶۷، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۳۷۲ق.

[۱۴۸] ابن جزری، محمد، غایه النهایه، ج۱، ص۴۵۸، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.

بر اساس حکایتی از اعمش (د ۱۴۸ق)، در اوایل سده ۲ق در کوفه مصحف عثمانی در عرض قرائت ابن مسعود چندان تداول نداشته است، در حالی‌که در طول نیم سده به تدریج جای قرائت ابن مسعود را گرفته، تا آن‌جا که در اواسط سده ۲ق تنها عده‌اندکی قرائت مزبور را در ثبت خود داشتند.

[۱۴۹] ابن مجاهد، احمد، السبعه فی القرائات، ج۱، ص۶۷، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۳۷۲ق.

از آن پس در کوفه قرائت‌هایی به وجود آمد که مصحف عثمانی کوفه مبنای آن‌ها بود و در خواندن آن، قرائت ابن مسعود به کار می‌آمد. در واقع قرائات رسمی کوفه، یعنی « عاصم، حمزه، کسایی و خلف» از قاریان عشر، کمابیش در قرائت ابن مسعود ریشه دارند.

[۱۵۰] ابوعمرودانی، عثمان، التیسیر، به کوشش اوتوپرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.

[۱۵۱] ابن جزری، محمد، غایه النهایه، ج۱، ص۴۵۹، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.

۱۱ – قرائات شاذ ابن مسعود

افزون بر تأثیر ابن مسعود در قرائات معتبر کوفه، پاره‌ای قرائات شاذ منسوب به وی در منابع دیده می‌شود. از جمله ابن ابی داوود سجستانی، به ویژه با تکیه بر روایت اعمش، بخش قابل توجهی از قرائات خاص وی را گرد آورده و آن را «مصحف ابن مسعود» نامیده است.

[۱۵۲] ابن ابی داوود سجستانی، عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۵۴-۷۳، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.

همچنین ابن خالویه بسیاری از شذوذ وی را در مختصر فی شواذ القرآن ذکر نموده است.

[۱۵۳] ابن خالویه، حسین، مختصر فی شواذ القرآن، ج۱، ص۲۱۱ فهرست، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۹۳۴م.

جز این موارد، به طور پراکنده قرائات شاذ ابن مسعود را در بسیاری از کتب تألیف شده در موضوعات متنوع، می توان یافت.

[۱۵۴] ابوداوود، سلیمان، سنن، ج۴، ص۳۸، به کوشش محمد محیی الدین، عبدالحمید، قاهره، داراحیاء السنه النبویه.

[۱۵۵] ترمذی، محمد، سنن ترمذی، ج۵، ص۱۹۱، به کوشش ابراهیم عطوه عوض، قاهره، ۱۳۸۱ق.

[۱۵۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تفسیر، ج۷، ص۲۰.

[۱۵۷] فراء، یحیی، معانی القرآن، ج۱، ص۱۱، به کوشش احد یوسف نجاتی و محمدعلی نجار، قاهره، ۱۹۷۲م.

[۱۵۸] سیاری، احمد، القراءات، ج۱، ص۱۱، نسخه خطی کتابخانه آیت الله مرعشی، شم ۵۲۲۲.

[۱۵۹] سیاری، احمد، القراءات، ج۱، ص۲۰، نسخه خطی کتابخانه آیت الله مرعشی، شم ۵۲۲۲.

[۱۶۰] ابن مهران، احمد، المبسوط، ج۱، ص۱۹۹، به کوشش سبیع حمزه حاکمی، دمشق، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.

گفتنی است که برخی مکاتب فقهی یا کلامی برای تأیید مواضع خود گاهی به اینگونه قرائات ابن مسعود استناد کرده‌اند. به عنوان نمونه حنفیان در تأیید نظر خود درباره «تتابع ایام روزه در کفاره یمین» به قرائت وی در آیه ۸۹ از سوره مائده تمسک جسته‌اند.

[۱۶۱] جصّاص، احمد، احکام القرآن، ج۴، ص۱۲۱، به کوشش محمد صادق قمحاوی، بیروت، ۱۴۰۵ق.

[۱۶۲] مرغینانی، علی، الهدایه «همراه فتح القدیر»، ج۴، ص۳۶۶، قاهره، ۱۳۱۹ق.

همچنین اینگونه قرائات گاهی مورد استناد امامیه و گروه‌های نزدیک به ایشان در بیان فضائل اهل بیت (علیهم‌السلام) قرار گرفته است.

[۱۶۳] فرات، کوفی، تفسیر فرات کوفی، ج۱، ص۱۰۹، نجف، ۱۳۵۴ق.

[۱۶۴] جلودی، عبدالعزیز، ما نزل من القرآن، ج۱، حدیث شماره ۱۰، به کوشش احمد پاکتچی، تراثنا، قم، ۱۴۱۲ق، شم ۲۴.

[۱۶۵] ابن بابویه، محمد، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۸۱، نجف، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.

[۱۶۶] استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهره، ج۱، ص۳۹۵، به کوشش محمد باقر موحد ابطحی، قم، ۱۳۶۶ش.

۱۲ – برخورد با جریان سقیفه

ابن مسعود پس از رحلت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) : درباره رویکرد او در برابر سقیفه، گزارش‌ها متفاوتند. شیخ صدوق او را از ۱۲ نفری دانسته که خلافت ابوبکر را نپذیرفتند.

[۱۶۷] ابن بابویه، محمد، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق/۱۳۶۲ش، ص۴۶۱.

نیز حضرت علی (علیه‌السّلام) به سبب حضور در نماز بر جنازه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) او را ستایش کرد.

[۱۶۸] ابن بابویه، محمد، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق/۱۳۶۲ش، ص۴۶۱.

در دوره خلفا به همکاری با آنان روی آورد و در نبردهای شرکت جست.

[۱۶۹] بلاذری احمد، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۶م، ص۹۹-۱۰۰.

به نقل سیف بن عمر، او محافظت از غنایم یرموک را بر عهده داشت.

[۱۷۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۹۷.

۱۳ – شرکت در فتح شام

ابن مسعود در زمان عمر در فتح شام و حمص شرکت داشت. همو خبر فتح حمص و خمس غنایم را از سوی ابوعبیده به مدینه آورد.

[۱۷۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۶۰۱.

در سال ۲۱ق. همراه عمار که از جانب خلیفه دوم به حکمرانی کوفه منصوب شده بود، برای نظارت بر بیت‌المال و قضاوت به کوفه فرستاده شد

[۱۷۲] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱۱، ص۲۱۴.

[۱۷۳] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م، ج۳، ص۹۹۲.

و مدتی نیز در مداین به تعلیم فقه و قرآن پرداخت.

[۱۷۴] یعقوبی احمد، تاریخ یعقوبی، نجف، ۱۳۵۸ق، ج۲، ص۱۵۱.

گویند: مقرری سالانه او ۶۰۰۰ درهم بود و سپس به ۱۵۰۰۰ درهم افزایش یافت.

[۱۷۵] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م، ج۳، ص۱۶۰.

برخی مشاجره میان عمار و او را سبب عزل عمار از حکمرانی کوفه دانسته‌اند.

[۱۷۶] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۹۱.

۱۴ – اعتراض به خلافت عثمان

پس از خلافت عثمان، زمینی با دو نهر در عراق به او واگذار شد.

[۱۷۷] بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۶م، ص۲۶۸.

هنگامی که عثمان سعد بن ابی وقاص را از حکمرانی کوفه عزل کرد و به جای او ولید بن عقبه را برگزید که در قرآن فاسق نامیده شده و خدا به پیامبر فرمان داد به او اعتماد نکند، ابن مسعود که به فرمان عثمان کلید بیت‌المال را به ولید سپرد، به حکمرانی وی اعتراض کرد. ولید به عثمان نوشت که ابن مسعود مردم را بر ضد او تحریک می‌کند.

[۱۷۸] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۵، ص۱۴۵-۱۴۷.

[۱۷۹] تاریخ طبری، ج۴، ص۲۷۶.

در پی این درگیری و شکایت، عثمان، ابن مسعود را به مدینه فراخواند.

[۱۸۰] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۵، ص۱۴۷.

هنگامی که وی به مسجد پیامبر رسید، عثمان بر منبر بود. عثمان با دیدن عبدالله، او را به حشره‌ای کثیف تشبیه کرد و پس از اهانت به او دستور داد از مسجد پیامبر بیرونش افکنند. غلام عثمان یا عبدالله بن زمعه این فرمان را با خشونت بسیار اجرا کرد؛ به گونه‌ای که دنده‌های ابن مسعود شکست. امام علی (علیه‌السّلام) و عایشه به این رفتار عثمان اعتراض کردند.

[۱۸۱] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج۱، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۵، ص۱۴۷–۱۴۸.

ابن مسعود درخواست کرد تا برای جهاد با کافران به شام برود؛ اما عثمان به توصیه مروان اجازه نداد او از مدینه بیرون رود؛ با این استدلال که وی هر جا رود، مردم را ضد عثمان تحریک خواهد کرد؛ چنان‌که در کوفه همین کار را انجام داده بود.

[۱۸۲] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۵، ص۱۴۷-۱۴۸.

به دستور عثمان، مقرری او از بیت‌المال دو سال قطع شد.

[۱۸۳] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱۱، ص۲۲۷.

اختلاف او با عثمان عوامل دیگر نیز داشت؛ از جمله آن که وی دستور عثمان را در انحصاری شمردن مصحف زید بن ثابت، نپذیرفت؛ زیرا او مصحف و قرائت خود را صحیح‌تر از زید می‌دانست و می‌گفت: آن‌گاه که زید با کودکان مکه بازی می‌کرد، من۷۰ سوره قرآن را از زبان پیغمبر حفظ کرده بودم.

[۱۸۴] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱۱، ص۲۱۱.

[۱۸۵] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م، ج۳، ص۹۹۳.

۱۴.۱ – دلیل کینه عثمان

ابن مسعود همراه گروهی بر جنازه ابوذر در ربذه که عثمان او را به آن‌جا تبعید کرده بود، حاضر شد و پس از غسل و کفن وی، بر او نماز گزارد.

[۱۸۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۰۹.

[۱۸۷] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م، ج۴، ص۱۶۵۵.

نیز میان او و سعد بن ابی وقاص، حکمران وقت کوفه، که وام خود را به بیت‌المال نمی‌پرداخت، بگومگویی رخ داد. چون این خبر به عثمان رسید، سعد را عزل کرد و بر ابن مسعود نیز خشم گرفت.

[۱۸۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۲۷۱.

وی هنگام مرگ عثمان خشمگین بود و در عیادت عثمان از خود، از خدا خواست تا حقش را از وی بازستاند.

[۱۸۹] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۵، ص۱۴۷–۱۴۸.

[۱۹۰] احمد بن یعقوب، تاریخ الیعقوبی، (م. ۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۷۰.

از این رو، به عمار وصیت کرد مخفیانه به خاک سپرده شود تا عثمان بر او نماز نگزارد. عمار به سفارش او عمل کرد و بر وی- نماز گزارد.

[۱۹۱] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۲۰۴.

جفای عثمان بر او را سبب کینه‌ورزی قبیله‌اش هذیل و بنی‌زهره با عثمان دانسته‌اند.

[۱۹۲] ابن اعثم الکوفی، الفتوح، (م. ۳۱۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۴۱۲.

[۱۹۳] مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، (م. ۳۵۵ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۰۳م، ج۵، ص۲۰۵.

بر پایه برخی گزارش‌ها، زبیر بر او نماز گزارد و وصی وی زبیر و فرزندش عبدالله بودند که سرپرستی خانواده و ازدواج دخترانش را عهده دار شدند.

[۱۹۴] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱۱، ص۲۲۵.

[۱۹۵] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م، ج۳، ص۹۹۴.

گفته‌اند شصت و اندی سال زیست و به سال ۳۲ یا ۳۳ق. درگذشت.

[۱۹۶] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱۱، ص۲۲۶.

[۱۹۷] ابن اثیر، علی بن محمد الجزری، اسد الغابه، (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۸۶.

[۱۹۸] ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابه، قاهره، ۱۳۲۸ق، ج۴، ص۲۰۰.

۱۵ – منزل ابن مسعود

خانه ابن مسعود در جهت شمالی مسجد پیامبر در همسایگی خانه ابوالغیث بن مغیره، نواده عبدالرحمن بن عوف، قرار داشت و دار القراء خوانده می‌شد.

[۱۹۹] احمد زکی یمانی، موسوعه مکه المکرمه، الفرقان، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۴۴۴.

بخشی از این خانه در روزگار عبدالملک بن مروان (حک: ۶۰-۸۵ق.) و بخشی دیگر در دوران ولید بن عبدالملک (حک: ۸۵-۹۵ق.) به دست حاکم مدینه، عمر بن عبدالعزیز، ویران و به مسجد پیامبر افزوده شد. در سال ۱۶۱ق. مهدی عباسی به جعفر بن سلیمان دستور داد مسجد را وسعت بخشد. بدین سان، مسجد به سوی شمال گسترش یافت و خانه ابن مسعود کاملا در محدوده مسجد جای گرفت.

[۲۰۰] المنقری، نصر بن مزاحم، وفاء الوفاء، ج۲، ص۹۲-۱۰۷.

اکنون جای دقیق این خانه مشخص نیست.

[۲۰۱] احمد زکی یمانی، موسوعه مکه المکرمه، الفرقان، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۴۴۴.

او در کوفه نیز کنار مسجد خانه‌ای داشت.

[۲۰۲] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱۱، ص۲۲۶.

۱۶ – دیدگاه شیعیان

دانشوران شیعه درباره وی اتفاق نظر ندارند. برخی در شیعه بودن او تردید کرده‌اند، با استناد به ادله‌ای از جمله روایت منقول از فضل بن شاذان در مورد «مخلط» (راوی‌ای که صحیح و ناصحیح را نقل می‌کند) بودن ابن مسعود

[۲۰۳] طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال، (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش میرداماد و رجائی، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۷۸–۱۷۹.

و نیز فتاوای فقهی وی و تخطئه‌اش در برخی روایت‌ها و ترجیح قرائت ابی بن کعب بر قرائت او از جانب امام صادق (علیه‌السّلام).

[۲۰۴] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، (م. ۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۶۳۴.

[۲۰۵] خوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، (م. ۱۴۱۳ق.)، بیروت، ۱۴۰۹ق، ج۱۱، ص۳۴۵.

اینان روایت‌های صدوق را ضعیف دانسته‌اند که ابن مسعود را از ۱۲ مخالف ابوبکر شمرده و به نقل او از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) روایتی در معرفی امامان دوازده‌گانه جانشین ایشان آورده است. نیز اینان برآنند که فرض محبت‌ورزی وی با اهل بیت، با مخلط بودنش منافات ندارد.

[۲۰۶] ابن بابویه محمد، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق/۱۳۶۲ش، ص۴۶۱.

[۲۰۷] ابن بابویه محمد، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق/۱۳۶۲ش، ص۴۶۷.

[۲۰۸] خوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، (م. ۱۴۱۳ق.)، بیروت، ۱۴۰۹ق، ج۱۱، ص۳۴۵–۳۴۶.

گروهی دیگر با استناد به برخی منابع، وی را توثیق کرده‌اند؛ زیرا ابن قولویه در کامل الزیارات از او نقل کرده است.

[۲۰۹] ابن قولویه، قمی، کامل الزیارات، (م. ۳۶۸ق.)، به کوشش القیومی، قم، نشر الفقاهه، ۱۴۱۷ق، ص۱۱۴.

[۲۱۰] خوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، (م. ۱۴۱۳ق.)، بیروت، ۱۴۰۹ق، ج۱۱، ص۳۴۴–۳۴۵.

به هر روی، در آثار امامیه از ابن مسعود همواره به عنوان یکی از بزرگان صحابه به احترام یاد و به روایت‌های او به ویژه احادیثش در تایید فضیلت‌های اهل بیت: توجه شده است.

[۲۱۱] ابن بابویه، محمد، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق/۱۳۶۲ش، ص۱۷۳.

[۲۱۲] ابن بابویه، محمد، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق/۱۳۶۲ش، ص۴۶۴.

[۲۱۳] ابن بابویه، محمد، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق/۱۳۶۲ش، ص۴۶۷-۴۶۹.

۱۷ – دیدگاه اهل سنت

نزد اهل سنت ابن مسعود به عنوان یکی از بزرگان صحابه شناخته شده و در آثار محدثان بزرگ ایشان می‌توان ذیل عنوان «فضائل عبدالله

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.