پاورپوینت کامل ابنحاجب عثمان بن عمر ۸۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ابنحاجب عثمان بن عمر ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابنحاجب عثمان بن عمر ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ابنحاجب عثمان بن عمر ۸۷ اسلاید در PowerPoint :
ابن حاجب
اِبْنِحاجِب، ابوعمرو جمالالدین عثمان بن عمر (۵۷۰ -۲۶ شوال ۶۴۶ق/ ۱۱۷۴-۱۱ فوریه ۱۲۴۹م)، نحوی و فقیه مالکی بود.
فهرست مندرجات
۱ – پیشینه
۲ – تولد
۳ – تحصیلات
۴ – چگونگی آموزش او در نحو و استادان وی
۵ – شاگردان وی
۶ – دیدگاه ابنخلکان درباره ابنحاجب
۷ – مسافرتهای وی و علت آن
۸ – ابنحاجب در دوران ایوبیان
۹ – بازگشت ابنحاجب به قاهره
۱۰ – دیدگاه ابوشامه و ابنتغری درباره ابنحاجب
۱۱ – ارجمندی مقام وی در فقه و اصول
۱۲ – شهرت فراگیر ابنحاجب مدیون آثار نحوی وی
۱۳ – آثار وی در نحو
۱۴ – الامالی النحویه و محتوای آن
۱۵ – الکافیه
۱۶ – شرحهای عربی الکافیه
۱۷ – شرحهای فارسی کتاب مذکور
۱۸ – دیگر آثار نحوی ابنحاجب
۱۹ – آثار ابنحاجب در صرف
۲۰ – آثار وی در فقه
۲۱ – آثار ابنحاجب در اصول
۲۲ – دیگر آثار وی
۲۳ – آثار منسوب به وی
۲۴ – فهرست منابع
۲۵ – پانویس
۲۶ – منبع
۱ – پیشینه
خاندان وی احتمالاً از کردان ساکن دونه (قریهای در همدان )
[۱] یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۶۳۰.
[۲] ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۲، ص۸۹، به کوشش محمد الاحمدی ابوالنور، قاهره، ۱۹۷۴م.
بودند و نسبتهای دوینی
[۳] ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۳، ص۲۶۵، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
و روینی
[۴] ابنکثیر، البدایه، ج۱۳، ص۱۸۸.
که به وی داده شده، ظاهراً تصحیف دونی است. پدرش که مردی سپاهی بود
[۵] سیوطی، بغیه الوعاه، ج۲، ص۱۳۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م.
به عنوان حاجب در دستگاه امیر عزالدین موسک صلاحی خدمت میکرد.
[۶] ابنخلکان، وفیات، ج۳، ص۲۴۸.
[۷] ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ج۱، ص۳۵۶، به کوشش سعد محمد حسن، قاهره، ۱۹۶۶م.
۲ – تولد
ابنحاجب در اسنا، شهری در منطقه صعید مصر ، دیده به جهان گشود.
[۸] ابنخلکان، وفیات، ج۳، ص۲۵۰.
۳ – تحصیلات
او در قاهره به فرا گرفتن قرآن پرداخت و سپس فقه مالکی آموخت. ابنحاجب قرائات هفتگانه را نزد ابوالجود غیاث بن فارس لخمی، التیسیر و الشاطبیه را نزد شاطبی، و نیز قرائات مختلف را به طرق المُبهج سبط خیاط (د ۵۴۱ق/۱۱۴۶م) نزد شهاب غزنوی خواند.
[۹] یمانی، عبدالباقی، اشاره التعیین فی تراجم النحاه و اللغویین، ج۱، ص۲۰۴، به کوشش عبدالمجید دیاب، حجاز، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۱۰] ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۳، ص۲۶۵، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۱۱] ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ج۱، ص۳۵۳، به کوشش سعد محمد حسن، قاهره، ۱۹۶۶م.
[۱۲] ابنجزری، محمد، غایه النهایه، ج۱، ص۵۰۸، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
[۱۳] ابنجزری، محمد، غایه النهایه، ج۱، ص۲۳، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
او فقه را از ابومنصور ابیاری و همچنین ابوالحسین بن جبیر و شفا را نزد امام شاذلی آموخت.
[۱۴] مخلوف، محمد، شجره النور الزکیه، ج۱، ص۱۶۷، بیروت، ۱۳۵۰ق.
همچنین نزد شاطبی و ابنالبناء و ابوالقاسم بوصیری و اسماعیل بن یاسین و دیگران ادب عربی و حدیث فرا گرفت.
[۱۵] سیوطی، بغیه الوعاه، ج۲، ص۱۳۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م.
[۱۶] ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۳، ص۲۶۵، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۱۷] ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ج۱، ص۳۵۳، به کوشش سعد محمد حسن، قاهره، ۱۹۶۶م.
۴ – چگونگی آموزش او در نحو و استادان وی
از چگونگی آموزش او در نحو و استادان وی اطلاعی در دست نیست. ابنمالک وی را در نحو شاگرد زمخشری دانسته و متذکر شده که زمخشری خود دراین علم چندان دستی نداشته است.
[۱۸] مقری، احمد، نفح الطیب، ج۲، ص۴۲۸، به کوشش یوسف الشیخ محمد البقاعی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
از این روایت و نیز از شرحی که او خود بر المفصل زمخشری نوشته، درمییابیم که وی به این کتاب عنایت خاصی داشته است و دست مایه علم خود را در نحو از آن برگرفته است. ذهبی در میان استادان حدیث وی از بانویی به نام فاطمه بنت سعد الخیر نیز نام میبرد
[۱۹] مقری، احمد، نفح الطیب، ج۲، ص۴۲۸، به کوشش یوسف الشیخ محمد البقاعی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
که در منابع دیگر دیده نمیشود. الامالی ابنحاجب سراسر دارای تاریخ است و تاریخ کهنترین مجلس آن ۶۰۹ق/۱۲۱۲م است
[۲۰] ابنحاجب، عثمان، الامالی النحویه، ج۱، ص۴۳، به کوشش هادی حسن حمودی، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
و از آنجا که وی در این تاریخ حدود ۴۰ سال بیش نداشته، میتوان دریافت که در اواسط عمر به تسلط در نحو، فقه و اصول شهرت بسیار داشته و در مدرسه فاضلیه به تدریس مشغول بوده است.
[۲۱] ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ج۱، ص۳۵۳، به کوشش سعد محمد حسن، قاهره، ۱۹۶۶م.
۵ – شاگردان وی
موفق بن ابیالعلاء از وی قرائات سبع و رضیالدین قسرطینی ادب عربی آموختند و عبدالعظیم منذری، عبدالمؤمن دمیاطی و دیگران از وی حدیث روایت کردهاند.
[۲۲] ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۳، ص۲۶۶، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۲۳] ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ج۱، ص۳۵۳، به کوشش سعد محمد حسن، قاهره، ۱۹۶۶م.
ذهبی، یاقوت را نیز از جمله راویان ابنحاجب ذکر کرده است.
[۲۴] ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۳، ص۲۶۶، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۶ – دیدگاه ابنخلکان درباره ابنحاجب
ابنخلکان که بارها ابنحاجب را ملاقات کرده، وی را ستوده و چنین نوشته است: او مکرر برای «ادای شهادت» نزد من میآمد و من در باب مسائل پیچیده و مشکل عربی از او سؤال میکردم و او بدون اضطراب و با وقار و آرامش بسیار پاسخ میگفت.
[۲۵] ابنخلکان، وفیات، ج۳، ص۲۵۰.
۷ – مسافرتهای وی و علت آن
ابنحاجب ظاهراً تا ۶۱۶ق/۱۲۱۹م در قاهره بود، سپس آنجا را به قصد دمشق ترک گفت. شاید آوازه جامع اموی دمشق این فقیه مالکی را به آنجا کشیده باشد. وی پیش از آنکه به دمشق برسد، ظاهراً چند ماهی در بیتالمقدس ماند، زیرا شماری از مجالس امالی وی در ۶۱۶ق در بیتالمقدس تشکیل شده است.
[۲۶] ابنحاجب، عثمان، الامالی النحویه، ج۲، ص۹۰، به کوشش هادی حسن حمودی، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
[۲۷] ابنحاجب، عثمان، الامالی النحویه، ج۳، ص۵۹، به کوشش هادی حسن حمودی، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
[۲۸] ابنحاجب، عثمان، الامالی النحویه، ج۴، ص۲۷، به کوشش هادی حسن حمودی، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
وی سرانجام در ۶۱۷ق وارد دمشق شد و در زاویه مالکیه جامع اموی عهدهدار تدریس علوم اسلامی گردید.
[۲۹] ابنخلکان، وفیات، ج۳، ص۲۴۹.
به گفته ابوشامه او قبلاً بارها به دمشق آمد و شد داشته است و سرانجام در ۶۱۷ق بود که در دمشق اقامت گزید.
[۳۰] ابوشامه، عبدالرحمان، تراجم الرجال القرنین، ج۱، ص۱۸۲، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
در مدت اقامت او در این شهر ظاهراً حادثه مهمی رخ نداده است جز اینکه به گفته ابنشاکر در ۶۲۸ق سه تن از فقهای دمشق؛ ابنالصلاح، ابنعبدالسلام و ابنحاجب به دلیل رفتار کفرآمیز شیخ الطائفه، ابوالحسن حریری فتوا به قتل وی دادند و همین امر سبب شد که الملک الصالح امر به دستگیری حریری و اصحابش دهد
[۳۱] ابنشاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، ج۳، ص۹، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۳م.
و تا ۶۳۸ق/۱۲۴۰م یعنی زمان خروج ابنحاجب از دمشق اطلاعی از وی در دست نیست.
۸ – ابنحاجب در دوران ایوبیان
میدانیم که ایوبیان در آن روزگار مصر و شامات و فلسطین را زیر نگین خود داشتند، اما حملات مکرر صلیبیان و نیز نزاع بر سر قدرت، سبب شد که در ۶۳۸ق میان الملک الصالح اسماعیل، حاکم دمشق و پسر برادرش الملک الصالح نجمالدین ایوب، اختلاف افتد، اسماعیل از بیم حمله ایوب، پنهانی با صلیبیان پیمان بست که قلعه بزرگ شقیف را تسلیم کند و در برابر، آنان از وی حمایت کنند و به او ساز و برگ رسانند. این امر بر دمشقیان و از جمله فقیه شافعی ، عزالدین بن عبدالسلام (د ۶۶۰ق/۱۲۶۲م) خطیب جامع اموی گران آمد. عزالدین، نام الملک الصالح اسماعیل را از خطبه انداخت
[۳۲] یافعی، عبدالله، مرآه الجنان، ج۴، ص۱۵۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۷- ۱۳۳۹ق.
و در همه این احوال ابنحاجب که با عزالدین دوستی نزدیکی داشت، او را همراهی میکرد. این کشمکشها عاقبت به آنجا رسید که عزالدین معزول و به بند کشیده شد و ابنحاجب نیز که با وی همراهی کرده بود، به زندان افتاد، اما پس از چندی هر دو از دمشق رانده شدند.
[۳۳] ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۳، ص۲۶۶، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۳۴] ابنتغری بردی، النجوم، ج۶، ص۳۳۶.
[۳۵] رانسیمان، استیون، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۲۵۹_۲۶۰، ترجمه منوچهر کاشف، تهران، ۱۳۶۰ش.
[۳۶] ابنجزری، محمد، غایه النهایه، ج۱، ص۵۰۹، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
۹ – بازگشت ابنحاجب به قاهره
به این نحو ابنحاجب در ۶۳۸ق
[۳۷] ابوشامه، عبدالرحمان، تراجم الرجال القرنین، ج۱، ص۱۸۲، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
بار دیگر به قاهره بازگشت و این بار بر کرسی استادیی که چندی پیش شاطبی (د ۵۹۰ق/۱۱۹۴م) بر آن تکیه زده بود، نشست و مدرس مدرسه فاضلیه شد. سپس طالبان علم از هر سو برای آموختن صرف و نحو و قرائات نزد وی شتافتند.
[۳۸] ابنجزری، محمد، غایه النهایه، ج۱، ص۵۰۹، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
اما دانسته نیست چرا در اواخر عمر از قاهره رخت بربست و روی سوی اسکندریه نهاد تا در آنجا اقامت گزیند. اقامت او در اسکندریه دیری نپایید و همانجا درگذشت و در بیرون باب البحر نزدیک مقبره ابنابی شامه به خاک سپرده شد.
[۳۹] ابنخلکان، وفیات، ج۳، ص۲۴۹.
احمد بن منیّر فقیه وی را به ابیاتی رثا گفت.
[۴۰] ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ج۱، ص۳۵۶، به کوشش سعد محمد حسن، قاهره، ۱۹۶۶م.
۱۰ – دیدگاه ابوشامه و ابنتغری درباره ابنحاجب
ابوشامه ابنحاجب را یکی از ارکان دین و بر پا دارنده مذهب مالکی دانسته، گوید: وی باهوش، متواضع ، ثقه ، عفیف و بسیار صبور بود.
[۴۱] ابوشامه، عبدالرحمان، تراجم الرجال القرنین، ج۱، ص۱۸۲، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
ابنتغری بردی پای فراتر نهاده شهرت او را چنان گسترده میداند که دیگر خود را ملزم به تفصیل در شرح حال او نمیبیند.
[۴۲] ابنتغری بردی، النجوم، ج۶، ص۳۶۰.
اگرچه ابنحاجب شاعر نبود، اما به سبک دانشمندان، اشعاری پرتکلف سروده است.
[۴۳] ابنخلکان، وفیات، ج۳، ص۲۴۹.
[۴۴] ابنشاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، ج۳، ص۴۴، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۳م.
از جمله آثار منظوم او کتابی است که حاجی خلیفه به نقل از ابنشحنه به آن اشاره کرده گوید هنگامی که ابنحاجب از دمشق به کرک رفت، الکافیه خود را برای الملک الناصر که همچون پدر به علم نحو علاقهمند بود،
[۴۵] سالم مکرم، عبدالعال، المدرسه النحویه فی مصر و الشام، ج۱، ص۶۱، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
به نظم درآورد و آن را الوافیه نامید، سپس – شاید از آنجا که نظم خود را چندان مفهوم همگان نمییافت – آن را دوباره شرح کرد.
۱۱ – ارجمندی مقام وی در فقه و اصول
هر چند ابنحاجب به نحودانی مشهور است، اما ارجمندی مقام او را در فقه و اصول نیز نباید از یاد برد. ابنخلدون نقش بسیار ارزشمند او را در فقه، به نیکی باز نموده است. وی گوید مردم مغرب به دو اثر از ابنابی زید و ابنیونس استناد میکردند تا آنکه کتاب ابوعمرو ابنحاجب فرا رسید. وی در این کتاب همه طرق مذهب مالکی و اختلاف عقاید آنها را در چندین باب و مسأله، به اختصار تمام آورده است، چنانکه کتاب او راهنما گونهای (برنامج) برای مذهب مالکی شده است.
[۴۶] ابنخلدون، مقدمه، ج۱، ص۴۵۰، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
ابنخلدون بار دیگر درباره این کتاب گوید: در پایان سده ۷ق/۱۳م ابوعلی ناصرالدین زواوی که خود آن را در مصر نزد استادان خوانده بود، مختصر آن را به مغرب آورد. مردم نظر به مقام ارجمندی که حامل آن داشت به آن کتاب اقبال تمام کردند و کتاب در سراسر مغرب منتشر شد.
[۴۷] ابنخلدون، مقدمه، ج۱، ص۴۵۱، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
[۴۸] مقری، احمد، نفح الطیب، ج۹، ص۳۲۸، به کوشش یوسف الشیخ محمد البقاعی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
در ستایش این کتاب ابنفرحون نیز روایتی دارد که بر اساس آن عدهای از این تأسف خوردهاند که چرا شافعیان را کتابی همانند مختصر ابن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 