پاورپوینت کامل بهائیت آئین شیطان ۱۲۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بهائیت آئین شیطان ۱۲۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بهائیت آئین شیطان ۱۲۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از مطالب داخلی اسلاید ها
پاورپوینت کامل بهائیت آئین شیطان ۱۲۴ اسلاید در PowerPoint
اسلاید ۴: سید کاظم رشتی
اسلاید ۵: زندگینامه سید کاظم رشتی ویژگیهای منفی سید کاظمدشمنی با علمـاهمنوائی با دشمنان شیعه
اسلاید ۶: جانشینان سید کاظم رشتی محمد کریم خان کرمانیمیرزا حسن گوهرمیرزا محیط شاعر کرمانیسید علی محمد شیرازی
اسلاید ۷: فرقه های شیخیه کرمانیالف ) کریم خانیه ب ) باقریه آذربایجانیهاالف ) حجه الاسلامیه ب)ثقهالاسلامیهج )احقاقیه
اسلاید ۸: اختلاف آراء فرق مختلفشیخیه کرمان و آذربایجان در اعتقادات خود را پیرو آراى شیخ احمد احسایى و سیدکاظم رشتى مىدانند اما در فروع دین و اعمال با یکدیگر اختلاف نظر دارند. کرمانىها از شیوه اخبارىگرى پیروى مىکنند و به تقلید از مراجع اعتقاد ندارند. اما شیخیه آذربایجان به اجتهاد و تقلید معقتدند و از مراجع تقلید خودشان پیروى مىکنند. البته در عقاید نیز شیخیه آذربایجان برخلاف شیخیه کرمان، خود نیز به اجتهاد مىپردازند و آراى شیخ احمد و سیدکاظم را بر اساس تلقى خویش از احادیث تفسیر مىکنند.
اسلاید ۹: مهم ترین تفاوت «رکن رابع»یکى از اختلافات شیخیه کرمان و آذربایجان مسأله رکن رابع است. شیخیه کرمان اصول دین را چهار اصل توحید، نبوت، امامت و رکن رابع مىدانند. مراد آنها از رکن رابع، شیعه کامل است که واسطه میان شیعیان و امام غایب مىباشد.([۱]) همین اعتقاد است که میان شیخیه (کرمان) و بابیه ارتباط ایجاد مىکند. چنانکه در بحث از بابیه خواهیم دید پس از درگذشت سیدکاظم رشتى، سید علىمحمد باب مدعى شد که شیعه کامل و رکن رابع که واسطه میان شیعیان و امام غایب است اوست. در نتیجه مقام بابیت امام عصر را از آن خود دانست و خود را دروازه اتصال با مهدى موعود معرفى کرد.گر چه او در ادامه کارش مدعى مقام بابیت علم خداوند نیز گردید، اما شیخیه آذربایجان بشدت منکر اعتقاد به رکن رابع هستند([۲]). و اصول دین را پنج اصل توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت مىدانند. آنان چنین استدلال مىکنند که شیخ احمد احسایى در ابتداى رساله »حیوهالنفس« و سیدکاظم رشتى در رساله »اصول عقاید«، اصول دین را پنج اصل مذکور مىدانند و می گویند که در هیچ یک از کتب و رسایل این دو نفر نامى از رکن رابع برده نشده است.([۳]) ([۴]) [۱] آنان معاد و عدل را از اصول عقاید نمىشمارند، چرا که اعتقاد به توحید و نبوت، خود، مستلزم اعتقاد به قرآن است و چون در قرآن عدالت خدا و معاد ذکر شده است، لزومى ندارد که این دو اصل را در کنار توحید و نبوت قرار دهیم [۲] .. احقاقالحق، ص۱۶۷ – ۲۲۳.[۳] رک غلامحسین معتمدالاسلام، کلمه ای از هزار ، تبریز ، چاپخانه شفق ص ۶۴ ـ ۶۶ [۴]آشنائی با فرق و مذاهب اسلامی صص۱۷۵ تا ۱۷۸ با اندکی تصرف و تلخیص
اسلاید ۱۰: بابیه زندگی نامه سید علی محمد شیرازی (باب)تحصیلاترفتارهای مرتاضانهحضور در شرکت تجاری ساسونهاسفر به کربلا بازگشت به شیرازمرگ سید کاظمنخستین توبهسفر به اصفهان
اسلاید ۱۱: آغاز ادعا حروف حی نخستین یارانادعای بابیت الله قد قدر أن یخرج ذلک الکتاب فى تفسیر أحسن القصص من عند محمد بن الحسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن أبىطالب على عبده لیکون حجه الله من عند الذکر على العالمین بلیغا»همانا خدا مقدر کرده که این کتاب از نزد محمد پسر حسن پسر على پسر محمد پسر على پسر موسى پسر جعفر پسر محمد پسر على پسر حسین پسر على پسر ابىطالب بر بندهاش برون آید تا از سوى ذکر (سید على محمد) حجت بالغه خدا بر جهانیان باشد»[۱] [۱] عبدالحمید اشراق خاوری رساله امر و خلق ص۵۵۳
اسلاید ۱۲: ادعای مهدویت وی در آغاز کتاب احسن القصص خود را حجت الهی عصر معرفی کرده است که در واقع اعلام مهدویت است «در هر زمان خداوند جل و عز، کتاب و حجتى از براى خلق مقدر فرموده و مىفرماید و در سنه هزار و دویست و هفتاد از بعثت(۱ (رسول الله، کتاب را بیان، و حجت را ذات حروف سبع (على محمد که داراى هفت حرف است) قرار داد»(۲)[۱]مقصود وی سال هزار دویست شصت میباشد .[۲] سید علیمحمد باب / أحسن القصص،/ نسخه خطی/ تهران/ بیتا / ص ۱.
اسلاید ۱۳: ادعای رسالت و نبوت و مظهریتدر کتاب دلائل سبعه که در سال ۱۸۴۸ میلادی بعد از کتاب بیان در قلعه ماکو به نگارش در آورده است ، به ماست مالی ادعاهای گذشته خود پرداخته و با ادعای رسالت و مظهریت چنین میگوید:و نظر کن در فضل حضرت منتظَر که چقدر رحمت خود را در حقّ مسلمین واسع فرموده تا آنکه آنها را نجات دهد. مقامی که اوّل خلق است و مظهر انّنی اناالله چگونه خود را باسم بابیت قائم آل محمّد(ص) ظاهر فرموده و به احکام قرآن در کتاب اوّل حکم فرمود تا آنکه مردم مضطرب نشوند از کتاب جدید و امر جدید و مشاهده کنند که این مشابه است با خود ایشان لعلّ محتجب نشوند و از آنچه از برای آن خلق شدهاند غافل نمانند[۱] [۱] سید باب .دلائل سبعه. ص۲۹
اسلاید ۱۴: محاکمه و مناظره باب در مجلس ولیعهددرآخرین روزهای سلطنت محمد شاه سید على محمد باب را از قلعه چهریق به تبریز بردند و مجلسى با حضور ناصر الدین میرزا (که در آن وقت ولیعهد بود) و چند تن از علما برای محاکمه یا مناظره با باب تشکیل دادند در آن جلسه مد عی وحی واعجاز شد از وى سؤال شد: از معجزه و کرامت چه دارى؟ گفت: اعجاز من این است که براى عصاى خود آیه نازل مىکنم و به خواندن این فقره آغاز نمود:بسم الله الرحمن الرحیم.سبحان الله القدوس السبوح الذى خلق السموات و الارض کما خلق هذه العصا آیه من آیاته!و اعراب کلمات را به قاعده نحو غلط خواند، زیرا تاء را در «السموات» مفتوح قرائت کرد و چون گفتند: مکسور بخوان! ضاد را در «الأرض» مکسور خواند.امیر اصلان خان که در مجلس حضور داشت گفت: اگر این قبیل فقرات از جمله آیات شمرده شود، من هم مىتوانم تلفیق کنم و گفت: الحمد لله الذى خلق العصا کما خلق الصباح و المسا![۱] [۱] فاضل مازندرانى، ظهور الحق، ج ۳، ص
اسلاید ۱۵: توبه نامه کتبیپس از آشکار شدن عجز سید على محمد در اثبات ادعاى خود، وى را تنبیه نمودند و اوبرای دومین بار رسماً از دعاوى خویش تبرى جست و اظهار پشیمانى کرداواین بار به صورت کتبی و خطاب به ولیعهد، توبه نامه رسمی نوشت میرزا ابوالفضائل گلپایگانی بزرگترین مبلغ بهائی در کتاب کشف الغطاء عیناً توبه نامه باب را آورده است«فداک روحى، الحمد لله کما هو أهله و مستحقه که ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر کافه عباد خود شامل گردانیده. فحمدا له ثم حمدا که مثل آن حضرت را ینبوع رأفت و رحمت خود فرموده که به ظهور عطوفتش عفو از بندگان و ستر بر مجرمان و ترحم به داعیان فرموده. أشهد الله و من عنده که این بنده ضعیف را قصدى نیست که خلاف رضاى خداوند عالم و اهل ولایت او باشد . اگر چه بنفسه، وجودم ذنب صرف است ولى چون قلبم موقن به توحید خداوند جل ذکره و به نبوت رسول او و ولایت اهل ولایت اوست و لسانم مقر بر کل ما نزل من عند الله است، امید رحمت او را دارم و مطلقا خلاف رضاى حق را نخواستهام و اگر کلماتى که خلاف رضاى او بود از قلم جارى شده، غرضم عصیان نبوده و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را. و این بنده را مطلق علمى نیست که منوط به ادعای باشد و استغفر الله ربی و اتوب الیه من أن ینسب علی أمری (و استغفار و توبه میکنم از امری که به من نسبت داده شده است ). و بعضى مناجات و کلمات که از لسان جارى شده، دلیل بر هیچ امر نیست و مدعی نیابت خاصه حضرت حجه الله علیه السلام را محض ادعا مبطل است و این بنده را چنین ادعائی نبوده و نه ادعاء دیگر. مستدعى از الطاف حضرت شاهنشاهى و آن حضرت چنان است که این دعاگو را به الطاف و عنایات سلطانى و رأفت و رحمت خود، سرفراز فرمایند و السلام» . ([۱]) [۱] (گلپایگانى، کشف الغطاء ص ۲۰۴ـ ۲۰۵) .
اسلاید ۱۶: اعدام شوق ریاست و روان بیمار سید علی محمد باب او را تا آنجا سوق داد که دیگر راهی برای باز گشت از آن منجلاب برایش باقی نماند و علیرغم فتوای علما به شبهه خبط دماغ ( به معنی عدم تعادل روانی)و عدم رضایت به اعدام وی ، مرحوم میرزا تقی خان امیر کبیر ناچار به صدور دستور اعدام شدو سر انجام به دستور صدر اعظم مقتدر و مهین دوست ایران برای ایجاد جلو گیری از ادامه اغتشاشات وآشوب هائی که توسط پیروان ودوست داران باب ایجاد میشد سید علی محمد باب در روز بیست وهشتم شعبان ۱۲۶۶ مطابق اول تموز در میدان صاحب الزمان تبریز به دار آویخته و تیر باران شد ([۱]) [۱] ابوالقاسم افنان . چهار رساله تاریخی درباره قره العین ص۴۲
اسلاید ۱۷: فتنه های بابیان در ایرانمریدان سید على محمد در اواخر سلطنت محمد شاه خصوصاً پس از مرگ شاه در سال (۱۲۶۴) ، وقایع خونینی را در کشور پدید آوردند که اگرچه در تمام آنها نیز شکست در اردوی بابیان رقم خورد امّا به هر شکل این اتفاقات و حادثه ها در سرزمین ایران و هردو طرف نزاع فرزندان این کشور بودند اهم انها به قرار ذیلند:
اسلاید ۱۸: فتنه مازندران (قلعه شیخ طبرسی)در این شورش که ملا حسین بشرویهاى و ملا محمد على بارفروشى،از اصلی ترین یاران باب فرماندهی این نبرد را بر عهده داشتند وهر دو نیز در آن کشته شدند آنان با حفر خندقی اطراف قلعه خود را براى جنگ با قواى دولتى آماده ساختند.ازوقایع تأسف بار که ماهیت شیطانی یاران باب را به نمایش میگذارد ، هجوم بر مردم ساده دل پیرامون قلعه است که هیچ توجیه قابل قبولی برای آن وجود ندارد ،بابیان چون راهزنان با شقاوت و بیرحمی تمام به قتل و غارت ایشان مىپرداختند، حاج میرزا جانی کاشی از مورخین بابی و علاقمندان باب در کتاب خود آورده است:«جمعى رفتند و در شب یورش برده، ده را گرفتند و یک صد و سى نفر را به قتل رسانیدند . تتمه فرار نموده، ده را حضرات اصحاب حق، خراب نمودند و آذوقه ایشان را جمیعا به قلعه بردند» ([۱])شکست چیزی بود که بابیان هرگز به آن نمی اندیشیدند آنان چنان به پیروزی خود امید وار بودند که در تصور نمیگنجد میرزا جانی کاشی مینویسد :«حضرت قدوس (محمد على بارفروشى) مىفرمودند که: ما هستیم سلطان بحق و عالم در زیرنگین ما مىباشد و کل سلاطین مشرق و مغرب به جهت ما خاضع خواهند گردید»([۲]). پس میان ایشان و نیروى دولتى جنگ درگرفت و فتنه آنان با پیروزى قواى دولت و کشته شدن ملا محمد على بارفروشى در جمادى الثانى ۱۲۶۵ پایان گرفت. [۱] حاجى میرزاجانى کاشانى، نقطهالکاف ص ۱۶۲)[۲] (همان)
اسلاید ۱۹: فتنه زنجاندر سال (۱۲۶۶) زنجان نیز شاهد شورشى به سرکردگى ملا محمد على زنجانى ملقب به حجت شد این فرد با ادعای اجتهاد خود را نماینده امام زمان میدانست وی قبل از ادعای بابیت بعلت فتوا های عجیب و غریب خود در مسائل مختلف احکام مورد نفرت وانکار متدینین زنجان قرار داشت شورش با جرقه کوچک دعوای کودکانه دو طفل مکتبخانه ای آغاز شد و پس از کشتاری وحشتناک از طرفین به شکست سنگین بابیان و مرگ ذلیلانه حجت زنجانی منجر گردید
اسلاید ۲۰: واقعه نیریزواقعه نیریز یکی دیگر از فتنه های تاریخ بابی است. که بنا به گفته عبدالبها قره العین سید یحیی را تشویق به ایجاد این فتنه نموده است :روزی جناب آقا سید یحیای وحید شخص فرید روح المقربین له الفدا حاضر شدند و در بیرون نشسته جناب طاهره ورای پرده نشسته و من طفل بودم و در دامن او نشسته بودم* جناب وحید آیات و احادیثی نظیر در فرید از دهان می افشاند آیات و احادیث بسیار در اثبات این امر روایت فرمود* بغته طاهره هیجان آمد گفت یا یحیی فأت بعمل إِن کنت ذا علم رشید، حالا وقت نقل روایات نیست وقت آیات بیناتست وقت استقامت است وقت هتک استار اوهام است وقت اعلاء کلمه الّله است وقت جانفشانی در سبیل الّله است عمل لازم است عمل([۱].) در این جنگ که بین نیروهای بابی و دولتی رخ داد، دست کم ۵۰۰ الی ۶۰۰ بابی کشته شدند.([۲]) این واقعه در ماه مه و یا ژوئن ۱۸۵۰ (میلادی) در نیریز اتفاق افتادهاست. ([۳])فرمانده بابیان در این جنگ، سید یحیی دارابی ملقب به وحید بود. او در ۲۷ مه ۱۸۵۰ وارد نیریز میشود و در ۲۹ ژوئن همان سال در این جنگ، کشته میشود. ([۴]) [۱] دیوان اشعار قرّه العین چاپ اول ۱۳۸۵نشر بنیاد کتابهای سوخت ایران بیجا ص۱۷[۲] نصرت الله محمد حسینی ، حضرت باب ، مؤسسه معارف بهائی، صفحهی ۵۱۷[۳] نصرت الله محمد حسینی ، حضرت باب ، مؤسسه معارف بهائی، صفحهی ۵۱۸[۴] نصرت الله محمد حسینی ، حضرت باب ، مؤسسه معارف بهائی، صفحهی ۵۱۸
اسلاید ۲۱: تهران (واقعه ترور ناصرالدین شاه قاجار)این واقعه را شاید از حیث سیاسی بتوان بااهمیت ترین واقعه تاریخ بابیت وبهائیت ارزیابی کرد . پس از اعدام سید علی محمد باب که توسط امیر کبیر وبه مقصود ختم ماجرای بابیه صورت گرفت گروهى از بابیان به رهبرى شیخ على ترشیزى بر آن شدند تا ناصرالدین شاه و امیر کبیر و امام جمعه تهران را به قتل رسانند، اما ناکارآمدی نقشه طراحی شده موجب دستگیری۳۸ تن از سران بابیان و براه افتادن موجی از بابی کشی در کشور شد .امان الله شفا مبلغ بهائی برگشته از بهائیت معتقد است که حادثه ترور شاه با برنامه ریزی و و دستور شخص بهاءالله بوده است و صدها نفر قربانی جاه طلبی و نقشه شوم او شده اند ، و اگر چنین نبود چرا بها مضطرب شده و خود را به سفارت روس می انداخته ..[۱]ناگفته پیداست که نمی توان دست بیگانگانی که در پی منافعی برای دول متبوع خود دراین قضیه بودند را نادیده انگاشت [۱] امان الله شفا ـ نامه ای از سن پالو ٌ۳۱۶
اسلاید ۲۲: واقعه بدشتماجرای بدشت ، معرف مهم ترین دیدگاهها و اهداف یاران باب بود، این واقعه در رویگردانی برخی از علاقه مندان به این نهضت انحرافی نقش مؤثری داشت والبته چه بسا موجب گرویدن برخی دیگر به باب نیز بود این جریان در نوع اقدامات حکومت نسبت به بابیان نیز تأثیر قطعی داشت.
اسلاید ۲۳: نکته اصلی درماجرای بدشت، توطئه ودسیسه چینی حسینعلی نوری و ملا محمد علی بارفروشی و زرین تاج قزوینی قره العین برای نسخ شریعت اسلام بود که بدون اطلاع باب صورت گرفت و نتیجه اجتهاد قره العین بود که خود او برای اجرای این نقشه پیشقدم گردید و «بدون حجاب، با آرایش و زینت » به مجلس وارد شد و حاضران رامخاطب ساخت که امروز «روزی است که قیود تقالید سابقه شکسته شد »([۱]). [۱] ـ نبیل زرندی، ص ۲۷۱-۲۷۳
اسلاید ۲۴: قتل علامه ملا محمد تقی برغانی در ماجرای قتل یکی از بزرگان شیعه و مخالفین شیخ احمد احسائی علامه ملا محمد تقی برغانی معروف به شهید ثالث شاهد حضوری پر رنگ و مؤثر از این زن هستیم.محمد مصطفی از بابیان بغدادی در شرحی که بر احوالات این زن نوشته است نا خواسته از توطئه قتل مرحوم ملا محمد تقی برغانی توسط قرهالعین پرده برداشته و میگوید :به این عبد(که در آن وقت کودکی دهساله بودم) فرمودند که به آنها(بابیان همراه با قرهالعین) بگویم : « جمیع از قزوین خارج شوید زیرا اتفاق عظیمی در قزوین روی خواهد داد که از حدوث آن واقعه قزوین به لرزه خواهد افتاد و خون شما ریخته خواهد شد ، در حالیکه خداوند برای شما کارهای مهمی مقدر فرموده مخصوصابرای تو و پدرت شیخ محمد .»
اسلاید ۲۵: جانشینی باب شیخ علی عظیممیرزا یحیی صبح ازلمیرزا حسینعلی نوری بهاءالله
اسلاید ۲۶: فصل سوم بهائیت میرزا حسین علی بهاءالله
اسلاید ۲۷: زندگی نامه میرزاحسین علی نوری ملقب به بـهاءالله که بهائیان شهرت خود را از وی گرفته اند و او را عنوان پیامبر آئین خود می شمارند . دردوم محرم سال۱۲۳۳/ق/ ۱۸۱۷/م در خانه میرزا عباس نوری از منشیان دربار قاجار درتهران متـولّـد شد وی آموزشهاى مقدماتى ادب فارسى و عربى را زیر نظر پدر و معلمان و مربیان گذراند اگرچه او خود مدعی است که هرگز تحصیلاتی نداشته است و درنامه ای به ناصرالدین شاه ([۱])، میگوید :من تحصیل علم نکرده ام و در مدارس وارد نشده ام. میتوانید از {مردم} شهری که در آن ساکن بوده ام سوال کنید.([۲])پس از ادعاى بابیت سید على محمد شیرازى به وسیله ملا حسین بشرویه ای و به واسطه میرزا محمد معلم نوری در شمار نخستین گروندگان به باب درآمد([۳])و از فعال ترین افراد بابى شد و به ترویج بابیگرى بویژه در نور و مازندارن پرداخت . برخى از برادرانش از جمله برادر کوچکترش میرزا یحیى معروف به ((صبح ازل )) نیز بر اثر تبلیغ او به این مرام پیوستند([۴]) [۱] مقاله شخصی سیاح، مؤسسه مطبوعات امری آلمان سال ۲۰۰۱، ص ۶۲[۲] و این سؤال را نه همشهریان بهاءالله که عزیه خانم نوری خواهرش پاسخ میدهد: جناب میرزای ابوی که از بدایت عمر که بحد بلوغ رسید بواسطه فراهم بودن اسباب و گرد آمدن اصحاب اشتغال به بدرس و اهتمام به مشق داشته است آنی خود را از تحصیل مقدمات فارغ نمی گذاشتند پس از تحصیل مقدمات عربیت و ادبیت به علم حکمت و و مطالب عرفان مایل گردیده که به فواید این دو نائل آیند چنانکه اغلب شب و روز ایشان به معاشرت حکمای ذیشأن و عرفا و درویشان مشغول بود . وقتی که صور اسرافیل ظهور دمیده شد ایشان مردی بودند که اکثر کلمات حکما و عرفا را دیده و اغلب علائم ظهور را دیده و شنیده و فهمیده ..(رساله تنبیه النائمین منتشره از سوی مؤمنین بیان بیتا احتمالاً تهران ).[۳] بهاءالله شمس حقیقت، ح.م. بالیوزی، ترجمه از انگلیسی، مینو ثابت ، ص ۵۱-۴۸. George Roland Publisher 1980[4] همان، ص ۸۵، تا ۹۱
اسلاید ۲۸: چرا حمایت سفیر روس؟؟ وقتی مأموران حکومتی برای جلب وبازداشت او آمدند وی به میرزا مجید آهی شوهر خواهرش که منشی سفارت روسیه بود در مقر تابستانی سفارت روس در زرگنده شمیران به سر میبرد سفیر روس بر ادامه اقامت وی در آنجا تأکید و از تسلیم او به نمایندگان شاه امتناع داشت ،ولی بعلت سماجت مأموران سرانجام سفیرتسلیم شد امّا اورا به عنوان امانت دولت روس تحویل داد و از صدراعظم(میرزا آقاخان نوری) رسماً خواستار گردید امانتی را که دولت روس به وی می سپارد در حفظ وحراست او بکوشد» ([۱])،حتی صدر اعظم را از موضع قدرت مورد تهدید قرار دا د که صدمه نباید به بهاءالله وارد آید ([۲])با تلاشهای جدی سفیر روسیه در تهران پس از چهار ماه میرزا حسینعلی ازحبس سیاه چال طهران رهائی یافت امّابه دستور حکومت ایران ، دیگر حق اقامت در ایران را نداشت . سفیر روس از وی خواست «که به روسیه برود و دولت روس از او پذیرایی خواهد نمود»، اما او نپذیرفت؛ هنگام سفر تبعید نیز علاوه بر نمایندگان دولت ایران نماینده ای از سوی سفارت روس همراه بهاءالله بود ([۳]).بابیان دیگری هم که تاکنون تهران و شهرهای دیگر را ترک نکرده بودند مجبور به ترک موطن وسفر بسوی عراق شدند .بهاءالله پس از رسیدن به بغداد نامه ای به سفیر روس نگاشت و مراتب قدردانی خود را از وی و دولت روس اعلام کرد. همچنین در لوحی خطاب نیکلاویچ الکساندر دوم به این کمک سفیر روس اشاره و از وی تشکر کرده است([۴]) . [۱] شوقی افندی، قرن بدیع، ج ۱، ص ۳۱۸[۲] نبیل زرندی، ص ۵۹۳[۳] همان، ص ۶۱۱-۶۱۲، ۶۱۷-۶۱۸[۴] آثار قلم اعلی، ج ۱، ص ۷۶؛ شوقی افندی، قرن بدیع، ج ۲، ص ۴۹
اسلاید ۲۹: بهاءالله در بغداد از پیشکاری ازل تا ادعای خدائیبهاءالله در بغداد با عنوان پیشکاری ازل به فعالیت میان جمعیت آشفته بابیان پرداخت این گروه بعلت سر در گمی و نداشتن جایگاه مشخص دینی ودنیوی به یک معضل اجتماعی در عراق تبدیل شده بودند و بهاءالله با استفاده از این فضای آشوب زده و پریشان با زیرکی و سیاست به استحکام جایگاه خود و تضعیف موقعیت یحیی ازل در میان بابیان پرداخت او ازل را به بهانه های امنیتی در خفا نگهداشته و خود زمام امور را بدست گرفت
اسلاید ۳۰: شرارت های بها در بغدادنکته دیگر اینکه جناب بهاءالله از اوضاع آشفته بابیان در عراق و بی توجهی نسبی حکومت عثمانی به مسائل داخلی بابیان استفاده کرده ، با شرارت به تسویه حساب وحذف فیزیکی مخالفین خویش پرداخت نتیجه این شرارت ها فرار بابیان مهم و قابل اعتنا از بغداد و ایجاد فضای رعب شدید در میان آنان و قتل و کشتار مخالفان بود.عزیه خانم نوری گروهی که با رهبری زیر زمینی بها به قلع و قمع بابیان بغداد مشغول بودند را جلادان خونخوار نامیده و می گوید : اصحاب طبقه اول که اسامیشان مذ کور شد از خوف آن جلادان خونخواربه عزم زیارت اعتاب شریفه به جانب کربلا و نجف و برخی به اطراف دیگر هزیمت نمودند.سید اسمعیل اصفهانی را سر بریدندو حاجی میرزا احمد کاشی را شکم دریدند . آقا ابوالقاسم کاشی راکشته در دجله انداختند.سید احمد را به پیشدو کارش را ساختند. میرزا رضا خالوی سید محمد را مغز سرش را به سنگ پراکندندو میرزا علی را پهلویش را دریده به شاهراه عدمش راندندو غیر از این اشخاص جمعی دیگر را در شب تار کشته اجساد آنها را به دجله انداختند و بعضی را در روز روشن در میان بازار حراج با خنجر و قمه پاره پاره کردند چنانکه بعضی از مومنین و معتقدین رااین حرکات ،فاسخ اعتقاد و ناسخ اعتماد گردید بواسطه این اعمال زشت و خلافکاری هااز دین بیان عدول کرده و این بیت را انشاد نموده در محافل می خواندند و می خندیدند : اگر حسینعلی ، مظهر حسین علی است ……هزار رحمت حق بر روان پاک یزید !! و می گفتند ما هر چه شنیده بودیم حسین مظلوم بوده است نه ظالم !([۱]) [۱] تنبیه النائمین صفحه ۱۲
اسلاید ۳۱: سفر به استانبول.بعد از اقامت در باغ رضوان در اوائل ماه مه ۱۸۶۳ میلادی بغداد را به اتفاق برادرش ازل و فامیل و ۲۶ نفر از یارانش به طرف استانبول ترک میکند.این اظهار و ادعای جدید بهاء الله ظاهراً مخفیانه و بدور از چشم ازل و یاران وی بوده است زیرا در این سفر میرزا یحیی ازل به حسب ظاهر اختلافی با برادر ندارد و همراه بهاءالله به استانبول میرود و حتی به موجب آنچه عبدالبهاء دراین باره مینویسد در کنار وی احساس امنیت نیز می نموده است
اسلاید ۳۲: تبعید و اقامت در عکاعکّا در فلسطین اشغالی و در نزدیکی بندر حیفا قرار دارد آب و هوای نا مطبوع عکا در اولین سالهای بها و یارانش در این شهر منجر به بیماری و فوت برخی از یاران بهاءالله گردیدتا حدی که بهاءالله نتوانست به آن بی توجه باشد و در آثار خود از آن یاد نکند وی در یکی از آثار خود می گوید : «کذلک امر ربک اذکان مسجوناً فی أخرب البلاد». ([۱]) (پروردگارت چنین امر کرد ، زمانی که در خراب ترین شهرها زندانی بود » بهر صورت میرزا حسین علی بهاءالله به عنوان یک زندانی تبعیدی در سال ۱۸۶۸ وارد آن شهر گردید. نکته قابل توجه اینکه بها وپسرش عبدالبهاء در شهر عکا همواره خود را مسلمانانی متدین و مبادی آداب شریعت اسلام معرفی میکردند ، در نمازهای جماعت حضور یافته و به پیروان دستور اکید داده بودند که در آن صفحات از تبلیغ خودداری کنند [۱] همان، ص .۳۴۲
اسلاید ۳۳: آثار بهاء اللهکتاب اقدس ام الکتاب بهائیت و شامل احکام و تعالیم اصلی بهائیت میباشد.کتاب ایقان که در پاسخ به سوالات سید خال (دائی باب) در مورد ظهور امام قائم عج و شبهات قرآن میباشد.این کتاب به تنهائی برای اثبات بطلان بهائیت کافی استهفت وادی: (وادی طلب – وادی عشق – وادی معرفت – وادی توحید – وادی استغنا – وادی حیرت – وادی فقر حقیقی و فنای اصلی )از دیگر آثار بهاءالله میتوان به مکتوباتی که برای پیروانش میفرستاد اشاره کرد وی در خلال این مکتوبات تعالیمش را برای پیروانش تشریح مینمود این مکتوبات در میان بهائیان به « لوح» مشهورند , و در دیانت بهائی بیش از شانزده هزار لوح موجود میباشد . که از آن جمله میتوان به مکتوباتی خطاب به سلاطین وقت اشاره نمود. (هم چون ناپلئون، پاپ و …)دیگر آثار او: کلمات مکنونه مبین ،اشراقات ،اقتدارات ،جواهر الاسرار، چهار وادی ، الواح سلاطین و … از اصلی ترین آثار بهاالله به شمار میروند گرچه آثار وی منحصر به اینها نیست
اسلاید ۳۴: (عبدالبها) عباس افندی
اسلاید ۳۵: زندگینامهعباس افندی ملقب به عبدالبهاء،در پنجم جمادی الاولی سال ۱۲۶۰ (قمری) در طهران متولد شد و از سن ۹ سالگی، در تبعیدهای بهاءالله همراه او بود وی در این سفرها بسیاری از تجربه ها ی لازم برای زندگی پر از حادثه و البته لبریز از فریب و ریکاری را از پدر و عموهای خود آموخت البته این به معنای نداشتن تحصیلات مرسوم نیست مبلغ پیشین بهائی عبدالحسین آواره (آیتی) در کشف الحیل می نویسد:امّا عبدالبهاآنقدر معلم و مربی دارد که از حد خارج است نخستین معلمش همان پدرش بها و بعد از مسافرت پدرش به کوههای سلیمانیه میرزا موسی کلیم و سپس نزد شیخ عبدالسلام شوافی از حکما و علماء مشهور بغداد تحصیل نموده است بهائیان وی را مرکز میثاق نامیده ولی او خود را عبدالبهاء نامیده و بر اهمیت این نام تأکیدمیکند
اسلاید ۳۶: وصیت نامه بهاءالله بهاءالله بموجب آنچه در کتاب عهدی (وصیت نامه )آورده است عباس افندی را نخستین جانشین بعد از مرگ خود قرار داده واو را (غصن اعظم)نامیده است و فرزند دیگرش محمد علی افندی با عنوان(غصن اکبر) بعد از عباس افندی در مقام پدر مستقر گردد و سرانجام کتاب عهدش را نگاشت و هیکل امرش را با آن زره پولادین آراست و به نصّ قاطع وصیّه اللّه آنکه باید اغصان و افنان و منتسبین طرّاً به غصن اعظم ناظر باشند ([۱]) و آیه اذا غیض بحر الوصال و قضی کتاب المبدأ فی المآل توجّهوا الی من اراده اللّه الّذی انشعب من هذا الأصل القدیم ([۲])، فرزند ارشد خود حضرت عبدالبهاء را بعنوان مرکز عهد و پیمان ومبیّن آیات و آثار و مرجع و پیشوا و مثل اعلی برای پیروان خویش برگزید وی جانشینی پس از خود را رسماً چنین وصیت نمود:…: ای اهل عالم شما را وصیت می نمایم به آنچه سبب ارتفاع مقامات شما است به تقوی الله تمسک نمایید و به ذیل معروف تشبث کنید. به راستی می گویم لسان از برای ذکر خیر است او را به گفتار زشت میالائید. عفا الله عما سلف. وصیه الله آنکه باید اغصان و افنان و منتسبین طراً به غصن اعظم ناظر باشند انظروا ما انزلنا فی کتابی الاقدس (اذا غیض بحر الوصال وقضی کتاب المبدأ فی المال توجهوا الی من اراده الله الذی انشعب من هذا الاصل القدیم). مقصود از این آیه ی مبارکه غصن اعظم بوده. کذلک اظهرنا الامر فضلا من عندنا و انا الفضال الکریم. قد قدر الله مقام الغصن الاکبر بعد مقامه. انه هو الامر الحکیم. قد اصطفینا الاکبر بعد الاعظم امراء من لدن علیم خبیر. محبت اغصان بر کل لازم …» ([۳]) [۱]ـ کتابُ عَهْدِی – مجموعه الواح بهاءاللّه – چاپ مصر ص۳۹۹[۲]ـ کتاب اقدس – بند ۱۲۱.[۳] ـ میرزا حسینعلی نوری بهاءالله، کتاب عهدی ، ص۴۱۰.
اسلاید ۳۷: نقش عبدالبهاء در توسعه بهائیت عبدالبهاء را به چند دلیل میتوان تکمیل کننده آئین پدرش دانست که از ان جمله :ذات ریاکار و توانائی انعطاف در برابر حاکمان مختلف و سعی سالوسانه برای جلب رضایت آنان ([۱]).او برای حکومتهای مختلف به تناسب اوضاع سیاسی دعا می کرد در آثار موجود موارد متعدد و غیر قابل انکاری از این قصه گزارش شده است ؛ [۱] فضل الله صبحی مهتددی مهتدی، ج ۲، ص ۱۵۳؛ محیط طباطبائی، سال۴، ش ۳، ص ۲۰۴
اسلاید ۳۸: دو روئی عبدالبهاءدو روئی عبدالبهاء بالأخره برای عثمانی ها فاش شد و در اواخر جنگ اوّل جمال پاشا فرمانده کل قوای عثمانی بخاطر اطلاع بر روابط عباس افندی با عوامل انگلیسی و موافقت وی با طرح ها ونقشه های آنان تصمیم قطعی بر اعدام عبدالبهاء و انهدام مراکز بهائی در عکا و حیفا گرفت منابع بهائی به صراحت نوشته اند که او مقدار زیادی گندم از املاک خویش ذخیره کرده بود و آنها را در اختیار قشون انگلیس گذاشت، ([۱] )و تصریح می کنند که لرد باالفور وزیر صهیونیست انگلیسی در همان روز وصول خبر به جنرال النبی سالار سپاه انگلیس در فلسطین دستور تلگرافی صادر و تأکید نمودکه «به جمیع قوا در حفظ و صیانت حضرت عبدالبهاء و عائله و دوستان آن حضرت بکوشند.([۲]) ، دولت انگلیس به مجرد استقرار در حیفا به عبدالبهاء دین خود را ادا کرده و وی را با نشان نایت هود و لقب سر مفتخر کرد در مقابل عبدالبهاء برای امپراتور انگلیس ، ژرژ پنجم ، دعا کرد و از این که سراپرده عدل در سراسر سرزمین فلسطین گسترده شد به درگاه خدا شکر گزارد ([۳]) [۱] فیضی، ص۲۵۹-۲۶۲[۲] (شوقی افندی، قرن بدیع، ج ۳، ص ۲۹۷[۳] ر. ک عبدالبهاء ،مکاتیب ج ۳، ص ۳۴۷ ونیز شوقی افندی، قرن بدیع، ج ۳، ص ۲۹۹؛ و نیز آیتی، ۱۳۴۲، ج ۲، ص۳۰۵
اسلاید ۳۹: سفر عبدالبهاء به اروپا و امریکا پس ازانقلاب ترک جوان در ترکیه سلطان عبدالحمید از سلطنت خلع شدو به تبع محدودیت های سیاسی و اجتماعی عبدالبهاء نیز تا حدی که از ناحیه حکومت بود برطرف شد و او در ۱۳۲۸ به دعوت بهائیان اروپا و امریکا از فلسطین به مصر و از آنجا به اروپا و یک بار دیگربه امریکا رفت عبدالبهاء ،در این سفر که سه سال به طول انجامید تعالیمی را به عنوان تعالیم اصلی بها مطرح و معرفی نمود که امروزه آنها را به عنوان تعالیم دوازده گانه می شناسند([۱])، گرچه به مرور زمان تعداد آنها بیشتر شد([۲])آنچه که در سفرهای عبدالبها به غرب بیش از هرچیز دیگر خودنمائی میکند شیفتگی این شخصیت به ظاهر مذهبی به تمدن پر زرق و برق غرب است [۱] انشاءالله در فصل مربوط به تعالیم پیرامون تعالیم دوازده گانه به بحث خواهیم پرداخت[۲] ( موژان مومن، ص ۱۸۵
اسلاید ۴۰: مرگ عبدالبهاء عبدالبهاء در(۱۳۴۰ ق ۱۳۰۰ ش) برابر با ۲۸ نوامبر سال ۱۹۲۱ میلادی در پی یک بیماری نه چندان بلند مدت مرد در پی مرگ وی هواداران و دوستداران غربی او به انحاء مختلف به ابراز همدردی با بازماندگان او پرداختند :« وزیر مستعمرات حکومت اعلیحضرت پادشاه انگلستان مستر وینستون چرچیل … تقاضا نمود مراتب همدردی و تسلیت حکومت اعلیحضرت پادشاه انگلستان را به جامعه بهائی ابلاغ نماید… و ایکونت النبی نیز… اعلام نمود به بازماندگان فقید سر عبدالبها عباس افندی و جامعه بهائی تسلیت صمیمانه مرالله ابلاغ نمایید… فرمانده کل قوای اعزامی مصر جنرال کنگرویو نیز تلگراف ذیل را مخابره نمود : متمنی است احساسات عمیقه مرا به خاندان فقید سرعباس بهائی ابلاغ نمایید . » ([۱]) مقبره او در جوارمقبره باب واقع در کوه کرمل همان جایی که بنا به فرمان بهاءالله محل استقرار استخوانهای سید علی محمد باب تعیین گردیده بود میباشد [۱] همان منبع , ص ۲۲۶
اسلاید ۴۱: آثار عبدالبهاءمقاله شخص سیاح (تاریخ دوره ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 