پاورپوینت کامل هجرت پیامبر از مکه به مدینه ۶۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هجرت پیامبر از مکه به مدینه ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هجرت پیامبر از مکه به مدینه ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از مطالب داخلی اسلاید ها

پاورپوینت کامل هجرت پیامبر از مکه به مدینه ۶۵ اسلاید در PowerPoint

اسلاید ۴: یهودیان یثرب دو گروه بودند: بنى قیقاع به پشتیبانى از خزرجیان و بنى نظیر به یارى قبیله اوس می پرداختند. کشتار و غارت و ویرانى رایج بود. بزرگان این دو قبیله از جنگ به تنگ آمده بودند و راه آشتى مى جستند. گویند عبدالله بن ابى از اشراف قبیله خزرج پادر میانى کرد و آتش بس اعلام نمود.

اسلاید ۵: افراد این دو قبیله که به مراتب آگاه تر از سران خود بودند، بدنبال فردى بودند که بتواند به این برادر کشى طولانى و تاریخى پایان دهد. این دو قبیله از لحظه انشعاب از قبیله مادر یعنى ازد، با یکدیگر در ستیز بودند. ستیزى که هیچ علتى نداشت و تنها روساى ناسازگارشان اتش جنگ را روشن مى کردند. در میان اعراب نبرد قبایلى به اراده روساى قبایل بستگى داشت و مردان قبیله باید به این جنگ هاى ناخواسته تن در مى داند. ماجراى اوس و خزرج دقیقا در چنین فصلى از تاریخ نبردهاى قبایلى اتفاق افتاد.

اسلاید ۶: یک ملاقات تاریخىدر اینجا بود که در آن ملاقات تاریخى ، خزرجیان فرد مورد علاقه خویش را یافتند. پیامبر اسلام در حال عبور از عقبه به جماعتى از خزرجیان بر خورد کرد: اى برادران ! شما اهل کجا هستید؟ ما خزرجى هستیم ، از اهالى یثرب . از موالى یهود؟ آرى ، آرى ! آیا دوست دارید با هم سخن بگوئیم ؟ آه ! بسیار علاقمندیم . بفرمایید.

اسلاید ۷: پیامبر اسلام نخستین آیات رحمت و محبت و انسانیت را بر آنان خواند و در قلب ها نفوذ کرد. چنین گفته شده است که این دسته از خزرجیان که با فرهنگ مذهبى یهود و تورات آشنائى داشتند، پیامبر اسلام را موعود تورات یافتند. آنان با خود گفتند: این همان پیامبرى است که یهود ما را از ظهور او مى ترساند!! خزرجى ها در همان جلسه ، اسلام آوردند. آنان به پیامبر گفتند که در میان قبیله ما اختلاف و دشمنى بسیار هست .

اسلاید ۸: شاید از برکت دین تو، اختلاف از میان ما رخت بر بندد و ما به صلح و صفا نائل آئیم . ما دین تو را در میان قوم خود تبلیغ مى کنیم ، اگر همه بر آن اتفاق کردند، از تو عزیزتر در میان ما کسى نیست . این حادثه در سال یازدهم بعثت واقع شد. تعداد این خزرجى ها شش نفر بود. این شش نفر در یثرب به تبلیغ اسلام پرداختند. در سال بعد، در موسم حج ، گروهى دیگر از خزرجى ها با پیامبر بیعت کردند بیعت سال قبل را در عقبه ، بیعت عقبه اولى خوانند و بیعت سال بعد را بیعت عقبه ثانیه گویند.

اسلاید ۹: پیامبر مصعب بن عمیر را به یثرب اعزام داشت تا مسلمانان قرآن بیاموزد. مورخان اسلامى مفاد بیعت خزرجى ها را با پیامبر چنین آورده اند که : به خداوند شرک نورزیم ، دزدى نکنیم ، فرزندانمان را نکشیم ، بهتان و افترا نزنیم و گناه نکنیم . پیامبر در پاسخ مى گفت : اگر به این قرارها وفادار مانده و عمل کنید، پاداش بهشت خواهید یافت . خزرجى ها در تبلیغ اسلام در یثرب کوشیدند و مقدم سفیر پیامبر را گرامى داشتند. بدین سان یثرب پایگاه مناسبى براى اسلام و یاران پیامبر گردید. گویا در طى سه سال قبل از هجرت کلیه خزرجى ها و اوسى ها به اسلام تمایل نشان دادند و فقط خانواده هاى معدودى بر عقاید خویش پایدار ماندند.

اسلاید ۱۰: در حج سال ۱۳ بعثت ، هفتاد و سه نفر از روسا و دوزن به اتفاق مصعب بن عمیر به مکه رفتند و با پیامبر بیعت کردند. در این بیعت بود که خزرجى ها متعهد به حمایت از پیامبر شدند. پیامبر دوازده نفر را به عنوان نقیب معین کرد که زعامت قوم را بر عهده داشته باشند. مذکرات پیامبر با خزرجى ها مخفیانه و شبانه انجام گرفت . گویند عباس بن عبدالمطلب در جریان این مذاکرات قرار داشته و یا در آن شرکت کرده است . سر انجام ، این مذاکرات سرى افشا شد و قریش نگران شدند و فشار بیشترى وارد آوردند. فشار بسیار شدید بود و این بار دیگر نیازى به هجرت به حبشه نبود، یثرب پایگاه امنى براى مسلمانان بشمار مى رفت .

اسلاید ۱۱: پس از بازگشتن ۷۵ نفر از اصحاب « بیعت دوم عقبه » به مدینه و آگاه شدن قریش از دعوت و بیعتی که « اوس » و « خزرج » با رسول خدا انجام داده بودند ، سختگیری قریش نسبت به مسلمانان شدت یافت و بیش از پیش به آنان ناسزا می گفتند ، و آزار می دادند و دیگر زندگی در مکه برای مسلمین طاقت فرسا گشت . تا آنکه از رسول خدا اذن هجرت خواستند و رسول خدا به آنان فرمود تا رهسپار مدینه شوند و نزد برادران انصار خود روند و به آنان گفت : « خداوند عزٌوجٌل برای شما برادرانی و محل امنی قرار داده است » آغاز هجرت مسلمین به مدینه

اسلاید ۱۲: قبیله اوس و خزرج متعهد به حمایت از یاران پیامبر شده بودند، و لذا به دستور پیامبر هجرت دسته دسته مسلمانان به یثرب آغاز شد. در مکه فقط پیامبر و على بن ابیطالب و ابوبکر بن قحافه ماندند. در یثرب ، مهاجران مورد پذیرائى قرار گرفتند و افراد قبائل اوس و خزرج مسلمانان مهاجر را به خانه هاى خود مى بردند و بدین سان ((انصار)) و ((مهاجرین )) پدیدار شدند.

اسلاید ۱۳: نخستین مهاجر پس از این دستور نخستین خانواده ‏اى که عازم هجرت به شهر یثرب گردیدند، ابو سلمه بود که از آزار مشرکین به تنگ آمده بود و قبلا نیز یک بار به حبشه هجرت کرده بود. پس از این رخصت همسرش ام سلمه را(که بعدها به همسرى‏رسول خدا(ص)درآمد) با فرزندش سلمه برداشت و به سمت‏یثرب حرکت کرد .

اسلاید ۱۴: اجتماع در دار الندوه « قصى بن کلاب » جد چهارم رسول خدا(ص)پس از اینکه بر تمام قبایل قریش سیادت و آقایى یافت از جمله کارهایى که در مکه انجام داد این بود که خانه‏اى را براى مشورت در اداره کارها و حل مشکلات و پیش آمدها اختصاص داد و پس از وى نیز بزرگان مکه براى مشورت در کارهاى مهم خویش در آنجا اجتماع مى‏کردند و آن خانه را«دار الندوه‏» ( مجلس شورای مکه ) نامیدند.

اسلاید ۱۵: این جریان هم که پیش آمد، قریش بزرگان خود را خبر کرده تا براى تصمیم قطعى درباره محمد(ص)به شور و گفتگو بپردازند، و قانونشان هم این بود که افراد پایینتر از چهل سال حق ورود به‏«دار الندوه‏»را نداشتند. محدث بزرگوار مرحوم طبرسى(ره)دنباله ماجرا را این گونه نقل کرده و مى‏نویسد: براى مشورت در این کار چهل نفر از بزرگان در دار الندوه جمع شدند و چون خواستند وارد شور و مذاکره شوند دربان دارالندوه پیرمردى را دید که با قیافه‏اى جالب و ظاهر الصلاح دم در آمده و اجازه ورود به مجلس را مى‏خواهد و چون از او پرسید: تو کیستى؟جواب داد: من پیرمردى از اهل نجد هستم که وقتى از اجتماع شما با خبر شدم براى هم فکرى و مشورت با شما خود را به اینجا رساندم شاید بتوانم کمک فکرى در این باره به شما بنمایم، دربان موضوع را به اطلاع اهل مجلس رسانده و اجازه ورود پیر نجدى به مجلس صادر گردید.

اسلاید ۱۶: و این پیرمرد کسى جز شیطان و ابلیس نبود که طبق روایت‏به این صورت درآمده و خود را به مجلس رسانده بود. (و اگر شیطان واقعى هم نبوده شخصى بوده که پیشنهادات شیطانى او در روایت وى را به عنوان شیطان آن محفل معرفى نموده است)!در این مجلس پیشنهاداتی برای کشتن پیامبر (ص) مطرح شد :اولی گفت: نظر من آن است که مردى را بگماریم تا او را به قتل برساند!در آن وقت‏بنى هاشم اگر خونبهاى او را خواستند به جاى یک خونبها ده خونبها مى‏پردازیم!

اسلاید ۱۷: دیگرى گفت: من فکر دیگرى کرده‏ام و آن این است که او را در خانه‏اى زندانى کنیم و همچنان غذاى او را بدهیم باشد تا در همانخانه مرگش فرا رسدسومى گفت: او را از شهر خود بیرون مى‏کنیم و با خیالى آسوده به پرستش خدایان خود مشغول مى‏شویم.شیطان مجلس گفت: یک راه بیشتر نیست و جز آن نیز کار دیگرى نمى‏توان کرد و آن این است که از هر تیره و قبیله‏اى از قبایل و تیره‏هاى عرب حتى از بنى هاشم یک مرد را انتخاب کنید و هر کدام شمشیرى به دست گیرند و یک مرتبه بر او بتازند و همگى بر او شمشیر بزنند و در قتل او شرکت جویند

اسلاید ۱۸: و بدین ترتیب خون او در میان قبایل عرب پراکنده خواهد شد و بنى هاشم نیز که خود در قتل او شرکت داشته‏اند نمى‏توانند مطالبه خونش را بکنند و بناچار به گرفتن خونبها راضى مى‏شوند و در آن صورت به جاى یک خونبها سه خون‏بها مى‏دهید! گفتند: آرى ده خونبها خواهیم داد!این سخن را گفته و همگى راى پیرمرد را تصویب نموده گفتند: بهترین راى همین است. و بدین منظور از بنى هاشم نیز ابو لهب را با خود همراه ساخته و از قبایل دیگر نیز از هر کدام شخصى را براى این کار برگزیدند.

اسلاید ۱۹: از آن سو جبرئیل بر پیغمبر نازل شد و توطئه مشرکین را در ضمن آیه‏«و اذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک او یقتلوک او یخرجوک و یمکرون و یمکر الله و الله خیر الماکرین‏» (۱) به اطلاع آن حضرت رسانید، رسول خدا(ص)که به گفته جمعى از مورخین خود را براى مهاجرت به یثرب از پیش آماده کرده و مقدمات کار را فراهم نموده بود تصمیم گرفت همان شب از مکه خارج شود، اما این کار خطرهایى را هم در پیش داشت که مقابله با آنها نیز پیش بینى شده بود. ۱. سوره انفال، آیه ۳۰.

اسلاید ۲۰: توطئه قریش و ایثار على علیه السلام در شب موعود، على علیه السلام در بستر پیامبر خوابید! و این بزرگترین فداکارى على در حق محمد صلى الله علیه و آله بود. پیامبر به اتفاق ابوبکر که عنوان راه بلد و راهنما داشت ، راهى یثرب شد. یک گزارش ‍ حاکى است که از قبل مقدمات هجرت پیامبر آماده شده بود و ابوبکر دو شتر را توسط غلامش به خارج مکه فرستاده بود تا در نقطه اى معین در انتظار باشند. پیامبر و ابوبکر ابتدا به غار ثور پناه بردند تا از تعقیب دشمن مصون بمانند. دشمن اندکى بعد متوجه غیبت محمد صلى الله علیه و آله شد و تعقیب آغاز گردید. تاریخ شاهد است که دشمنان تا دروازه غار ثور پیش رفتند. اما اراده خداوند چیز دیگرى بود.

اسلاید ۲۱: پیغمبر به فرمان خدا، على(ع)را براى این کار انتخاب کرد و راستى هم کسى جز على(ع)نمى‏توانست این ماموریت‏خطیر را انجام دهد و تا این حد به خدا و پیغمبرش ایمان داشته و در این راه فداکار باشد. در روایات آمده که وقتى رسول خدا(ص)جریان را به على گزارش داد و به او فرمود: تو امشب باید در بستر من بخوابى تا من از شهر مکه خارج شوم تنها سؤالى که على(ع)از رسول خدا کرد این بود که پرسید: اگر من این کار را بکنم جان شما سالم مى‏ماند؟ رسول خدا(ص)فرمود: آرى. على(ع)سخنى دیگر نگفت و لبخندى زد – که کنایه از کمال رضایت او بود – و به دنبال انجام ماموریت رفت و دیگر از سرنوشت‏خود سؤالى نکرد که آیا من در چه وضعى قرار خواهم گرفت و بر سر من چه خواهد آمد.

اسلاید ۲۲: و راستى این یکى از بزرگترین فضایل على(ع)است که مفسران اهل سنت نیز در کتابهاى خود ذکر کرده و بیشتر آنها گویند این آیه شریفه که خدا فرمود: «و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات الله‏» (۲) درباره على(ع)و فداکارى او در آن شب نازل شده و غزالى و ثعلبى و دیگران نقل کرده‏اند که در آن شب خداى تعالى به جبرئیل و میکائیل وحى کرد که من میان شما دو تن ارتباط برادرى برقرار کردم و عمر یکى را درازتر از دیگرى قرار دادم کدام یک از شما حاضر است عمر خود را فداى عمر دیگرى کند؟هیچ یک از آن دو حاضر به این گذشت و فداکارى نشدند، خداى تعالى به آن دو وحى کرد: چرا مانند على بن ابیطالب نبودید که میان او و محمد برادرى برقرار کردم و على به جاى او در بسترش خوابید و جان خود را فداى محمد کرد، اکنون هر دو به زمین فرود آیید و او را از دشمن حفظ کنید

اسلاید ۲۳: على(ع)ماموریت دیگرى هم پیدا کرد که خود فضیلت‏بزرگ دیگرى براى او محسوب مى‏شود و آن رد ودایع و امانتهایى بود که مردم مکه نزد رسول خدا(ص)به اما