پاورپوینت کامل گزیده قصاید خاقانی ۵۷۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گزیده قصاید خاقانی ۵۷۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۷۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزیده قصاید خاقانی ۵۷۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از مطالب داخلی اسلاید ها

پاورپوینت کامل گزیده قصاید خاقانی ۵۷۱ اسلاید در PowerPoint

اسلاید ۴: هدفهای رفتاری: آشنایی کلی با زندگی، شعر و سبک شاعری خاقانی شرح ابیات مشکل قصاید ۱۰-۱

اسلاید ۵: آشنایی کلی با زندگی، شعر و سبک شاعری خاقانیمابین سالهای ۵۰۰ تا ۵۲۸ ه. ق. کودکی پای به حیات گذاشت که نام او را ابراهیم گذاشتند. پدرش نجیب الدین، نجاری بیش نبود و مادرش کنیزی طباخ از رومیان مسیحی که بعداً مسلمان شده بود و جدّش جولاهه. با وجود چنین خاندان بی نام و نشان هنوز بیست سالش نشده بود که به یکی از شاعران ممتاز عصر خود تبدیل شد و آنچنان شهرت و محبوبیتی به دست آورد که هم شاهان پدر بی نام و نشان او را فراموش کردند و در دربارهای خود پذیرای وجود وی شدند. »»

اسلاید ۶: «« تربیتها و حمایتهای عموی وی کافی الدین عمر بن عثمان خاقانی را به جایی رساند که به حسان العجم یا افضل الدین ملقب شد.ابو العلاء گنجه ای شاعر دیگر همین دوران استعداد خاقانی را کشف کرد و در تربیت شاعری اش کوشید و به دربار خاقان شروان معرفی کرد. »»

اسلاید ۷: «« شعر خاقانی در قصیده و قطعات و ترکیب بندها بسیار پیچیده، مشکل یاب، از حیث دریافت معنی بسیار سخت و گاه ناممکن است و این ویژگی شامل اکثر قصاید وی می شود. همین ویژگی در کنار سایر مختصات لغوی و بیانی وی را در کنار سایر قصیده سرایان ماقبل و مابعد صاحب سبک ساخته است.

اسلاید ۸: قصیده ۱ در توحید و موعظه و مدح حضرت خاتم الانبیاء‌ صلوات الله علیه ۱- جوشن صورت برون کن در صف مردان درآ دل طلب کز دار ملک دل توان شد پادشا جوشن: نوعی از لباس جنگ که غیر از زره است. جوشن صورت، اضافه تشبیهی است به معنی روپوش محکم و پولادین.// مردان: کنایه از عارفان و اهل معنی.// دل: مهبط اسرار الهی و نقطه عروج انسانی.// دار: به عربی خانه و محله و سرای.// »»

اسلاید ۹: «« معنی بیت: شیفتگی به ظاهر را رها کن و در رده اهل معنی درآی و برای رسیدن بدین منظور رجوع به دل کن، چون از این طریق سلطنت مطلق قابل دریافت است.

اسلاید ۱۰: ۲- تا تو خود را پای بستی باد داری در دو دست خاک بر خود پاش کز خود هیچ نگشاید ترا باد در دست داشتن: کنایه از تهیدست و بی‌حاصل بودن.// خاک بر خود پاشیدن: کنایه از ترک منیّت است.// معنی بیت: تا ظاهرپرستی، پای خود را از حرکت به سوی معنی بسته‌ای و تهیدستی،‌ بنابراین ترک خودپرستی و منیّت کن زیرا از خود(منیّت) گشایشی بر تو حاصل نیست.

اسلاید ۱۱: ۳- با تو قرب قاب قوسین آنگه افتد عشق را کز صفات خود به بعدالمشرقین مانی جدا ۳. قاب قوسین: فاصله مابین قبضه و گوشه کمان. مأخوذ از آیه فکان قاب قوسین او ادنی (نجم،‌ ۹).// صفات خود: کنایه از صفت نفسانی است.// مشرقین: شرق و غرب، بعدالمشرقین یعنی به فاصله مشرق و مغرب// معنی بیت: زمانی به عشق بسیار نزدیک می‌شوی که از صفات نفسانی خود به فاصله مشرق و مغرب کاملاً دور شده باشی.

اسلاید ۱۲: ۴- آن خویشی،‌چندگویی کآن اویم آن اوی باش تا او گوید از خود کان مایی آن ما ۴. آن خویشی: وابسته و متعلق به صفات نفسانی هستی.// معنی: لاف زدن از اینکه وابسته به خدا هستم بی‌فایده است. باید خود پرودگار ترا از خویشتن بداند. در این بیت اشارتی به موضوع کوشش و کشش عرفانی نیز وجود دارد.

اسلاید ۱۳: ۵- چیست عاشق را جز آن کاتش دهد پروانه‌واراولش قرب و میانه سوختن و آخر فنا قرب: در لغت نزدیک بودن و نزد صوفیان نزدیکی دل به خداوند است از راه صفای آن و اختصاص یافتنش به محبّت حق، بعد عکس آن است که انسان خود و بندگی خویش را در برابر حق،‌ نیست انگارد و تمایلات و تمنّیات خویش را به چیزی نشمارد و همه جهان و جهانیان را درقبال حق موجود نپندارد. معنی: وظیفه عاشق چیزی نظیر سرنوشت پروانه است. پروانه اوّل به آتش نزدیک می‌شود، سپس می‌سوزد و در پایان فانی می‌گردد.

اسلاید ۱۴: ۶- لاف یکرنگی مزن تا از صفت چون آینه از درون سو تیرگی داری و بیرون سو صفا ۶. یک رنگی:‌ کنایه از:‌ اخلاص‌مندی، یک جهتی و دوستی که در آن شائبه‌ای از نفاق و ساختگی و ریا نباشد. // معنی: تا زمانی که همچون آینه از درون تیره و از بیرون درخشنده‌ای، دارای چنین صفتی هستی، از یکرنگی لاف نزن.

اسلاید ۱۵: ۷- آتشین داری زبان زان دل سیاهی چون چراغ گرد خود گردی از آن تردامنی چون آسیا ۷. آتش زبان: کنایه از تند و تیز فصیح و بلیغ. زبان آتشین داشتن در این بیت به معنی اهل قیل و قال و صرف سخنوری فاقد ایمان و معناست.// تردامنی آسیا: مراد آسیاهای آبی است که آب پیوسته در دامن آن می گردد و ترش می‌کند. اما در مورد انسان تردامنی کنایه از گناهکار و فاسق بودن اوست.// »»

اسلاید ۱۶: «« دل سیاهی:‌ بدقلبی و بداندیشی . تشبیه فتیله سوزان چراغ و روغندان آن به سخنوری ظاهری و بی‌ایمانی و تاریکی درون جالب توجه است. گرد خود گشتن:‌ خود محور بودن.// معنی: چون تنها اهل قیل و قالی بدان سبب علی‌رغم زبان فصیح‌ات، درونت چون درون چراغ تیره ‌و تار است، و چون مانند آسیا خودمحوری بدان جهت تردامنی.

اسلاید ۱۷: ۸- رخت از این گنبد برون بر گر حیاتی بایدت زانکه تا در گنبدی با مردگانی هم وطا ۸. گنبد: کنایه از جهان و دنیا (فرهنگ کنایات) در مصراع دوم اشاره ضمنی به گور نیز هست.// رخت از جائی بیرون بردن یا کشیدن: کنایه از ترک آنجاست و قطع علاقه.// وطاء: به کسر واو، بستر و نهالین است. (غیاث) هم وطا کنایه از همبستر و هم‌سفره.// معنی: اگر به دنبال حیات واقعی هستی از این دنیا دل برکن، زیرا تا وابسته بدین جهانی با مردگان هم بستری.

اسلاید ۱۸: ۹- نفس عیسی جست خواهی رای کن سوی فلک نقش عیسی در نگارستان راهب کن رها نفس عیسی:‌ کنایه از نفس ناطقه و روح مجرد. مقصود از نفس ناطقه، نفسی که ادراک معانی کند، در اصطلاح حکما روح و جان. (فرهنگنامه شعری)// نقش عیسی: کنایه از: صورت ظاهر انسان با صفات خاکی وی.// نگارستان راهب: کنایه از دیر مسیحیان که پراز نقش و نگار است و همچنین کنایه از این دنیای پر از رنگ و نقش‌های گوناگون است. »»

اسلاید ۱۹: «« تلمیح به عروج عیسی (ع) به آسمان چهارم. آرایه تضاد میان نفس و نقش.// معنی: اگر به دنبال روح مجردی، همچون عیسی به افلاک عروج کن و صورت مادی آدمی را در مکان صورت‌پرستان رها ساز.

اسلاید ۲۰: ۱۰- بر در فقرآی تا پیش آیدت سرهنگ عشق گوید ای صاحب خراج هر دو گیتی مرحبا فقر: در لغت به معنی احتیاج و تنگدستی است . در اصطلاح صوفیان: نیازمندی به خدا و بی‌نیازی از غیراوست.// سرهنگ عشق: اضافه تشبیهی عشق مانند فرمانده است.// معنی:‌ به درگاه فقر محمدی روی آور تا فرمانده عشق به تو خوشآمد گوید، تویی که مالک هر دو گیتی هستی.

اسلاید ۲۱: ۱۱- شرب عزلت ساختی از سر ببر آب هوس باغ وحدت یافتی از بُن بکن بیخ هوا شرب عزلت: به ضم شین، اضافه تشبیهی.// از سر: از بیخ و بن.// باغ وحدت: اضافه تشبیهی کنایه از گلستان وحده لااله الاهو.// معنی: وقتی آب گوارای گوشه‌نشینی را مهیا کردی، آب هوا و هوس را از بیخ قطع کن و زمانی که به وحدت رسیدی هواهای نفسانی را از ریشه قطع کن.

اسلاید ۲۲: ۱۲- با قطار خوک در بیت المقدس پی منه با سپاه پیل بر درگاه بیت الله میا قطار خوک: قطار به کسر اول، شتران بر یک نسق رونده و چند اجسام که پهلوی همدیگر باشند. قطار خوک، کنایه از هواهای نفس که به دنبال هم پیاپی می آیند.// بیت المقدس: شهر و مرکز حکومت قدیم فلسطین و پایتخت کنونی اسرائیل. اما اینجا مراد، مسجدی است که در ملک شام حضرت داود علیه السلام آن را بنا نهاده و حضرت سلیمان علیه السلام آن را به اتمام رسانیده »»

اسلاید ۲۳: ««و قبله اکثر انبیاء همان بوده است. کنایه است از مقام وحدت و عزلت.// سپاه پیل اشاره است به حمله ابرهه با پیلان به مکه.// بیت الله: خانه خدا، کعبه. کل مصراع تمثیل است برای مصراع اول.// معنی با هواهای نفسانی پایدرمقام مقدس وحدت و عزلت مگذار، کما اینکه حمله با فیل به خانه مقدس کعبه درست نبود.

اسلاید ۲۴: ۱۳- سربنه کاینجا سری را صد سرآید در عوض بلکه بر سر هر سری را صد کلاه آید عطا ۱۳. سربنه: سر را رها کن. سر نشانه ملیت است. در عین حال سرنهادن به معنی تسلیم و ترک خودی و فدا کردن آن نیز هست.// معنی: سر را در اینجا فدا کن که در مقابل یک سر، صدها سر پاداش آید، حتی برای هرکدام از این سرها صدها تاج سلطنت نیز عطا می شود.

اسلاید ۲۵: ۱۴- هرچه جز نور السموات از خدای آن عزل کن گر ترا مشکوه دل روش شد از مصباح لا نورالسموات: اشاره دارد به آیه الله نورالسموات و الارض… (نور، ۳۵).// مشکوه: چراغدان.// مصباح: چراغ.// لا: مقام نفی وترک، مستفاد از لااله الا الله. مصباح لا، اضافه تشبیهی لا چون چراغ روشنی بخش تاریکی شرک است.// معنی: اگر درون تو از نور لااله لاالله روشن شده است، از خداوند جز خداوندگاری همه چیز را دور کن.

اسلاید ۲۶: ۱۵- چون رسیدی بر در لاصدر الا جوی از آنک کعبه را هم دید باید چون رسیدی در منا ۱۵. منا: (منی) به کسر میم، موضعی است در مکه معظمه که مقام بازار است و حاجیان در آنجا قربانی کنند. (غیاث) تشبیه مرحله لا به منا و الّا به مکه، همچنین انتهای زیارت از منا به مکه ختم و کامل می شود. پس از لا نیز به الّا بایست رسید: لا اله الا الله.// معنی: وقتی به دروازه لا رسیدی مقام اثبات خدای را از الّا بجوی، تا مفهوم لا اله الاالله کامل شود، چنانکه در زیارت کعبه نیز پس از قربانی کردن در منا نبایست متوقف شد بلکه کعبه را نیز باید دید. خلاصه آنکه پس از نفی نوبت به اثبات می رسد.

اسلاید ۲۷: ۱۶- ور تو اعمی دیده ای بر دوش احمد دار دست کاندرین ره قائد تو مصطفی به مصطفا۱۶. اعمی: نابینا.// احمد. یکی از نامهای پیامبر اکرم.// قائد: پیشوا.// به نکته ظریف در مصراع اول باید توجه داشت که اگر کسی کور باشد معمولاً دستش را بر دوش یا به دست کسی می گذارد تا او را هدایت کند. مقصود تبعیت محض از شریعت محمدی است.//معنی اگر تو از حیث معنی کور هستی خود را به دست شریعت محمدی بسپار، زیرا در این راه بهتر است پیشوای تو پیامبر اکرم باشد.

اسلاید ۲۸: ۱۷- اوست مختار خدا و چرخ و ارواح و حواس زان گرفتند از وجودش منت بی منتهی ۱۷. مختار، برگزیده. بیت ناظر است بر حدیث معروف لولاک لما خلقت الافلاک// معنی: پیامبر برگزیده خدا و گردون و ارواح و حواس است، و تمام هستی وجود خویش را مدیون خلقت اوست.

اسلاید ۲۹: ۱۸-هشت خلد از هفت چرخ و شش جهت از پنج حسچار ارکان از سه ارواح و دوکون از یک خدا ۱۸. هشت خل عبارتنداز: جنت، جنه المأوی، جنه النعیم، دارالسلام، دارالقرار، فردوس، عدن، علیین.// هفت فلک: قمر، عطارد، زهره، شمس، مریخ، مشتری، زحل.// شش جهت عبارتنداز: بالا، پایین، راست و چپ، پس و پیش.// چارارکان، چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش.// سه ارواح یا موالید ثلاثه عبارتنداز: جماد و نبات و حیوان.// دو کون، این جهان و آن جهان.// معنی: همه پدیده ها از یک خدا در وجود آمده اند.

اسلاید ۳۰: ۱۹- چون مرا در نعت چون اویی رود چندین سخن از جهان بر چون منی تا کی رود چندین جفا نعت: تعریف و وصف کردن. شاعر در این بیت پس از اظهار ناتوانی در نعت رسول الله گریز می زند و به وصف حال شخصی و شکایت از آن.// معنی: کسی مانند من، چگونه در نعت شخصیتی مانند او سخن بگوید؟منی که خود گرفتاری های فراوانی از جهان دارم.

اسلاید ۳۱: مطلع دوم ۲۰- کار من بالا نمی گیرد در این شیب بلا در مضیق حادثاتم بست بند عنا ۲۰. شیب بلا: کنایه از دنیاست.// مضیق: جای تنگ(غیاث).// عنا: رنج.// معنی : در این دنیا کار من رونق نمی گیرد، در تنگنای اتفاقات و گرفتار بند رنج هستم.

اسلاید ۳۲: ۲۱- میکنم جهدی کزین خضرای خذلان بگذرم حبذا روزی که این توفیق یابم حبذا ۲۱. خضرای خذلان: خضراء، سبزه و گیاه سبز باشد. (غیاث) خذلان به کسر اول و سکون دوم به معنی بی بهره گی و فروگذاشتن و بازماندن است. (غیاث) مقصود از سبزه بی بهره کنایه از دنیاست.// حبذا: کلمه مدح به معنی خوبست و بهترست. (غیاث)// معنی: کوشش من بر این است که از سر این دنیای بی فایده بگذرم. چه خوبست اگر روزی توفیق این کوشش را داشته باشم.

اسلاید ۳۳: ۲۲- صبح آخر دیده ای بختم چنان شد پرده در صبح اول دیده ای روزم چنان شد کم بقا صبح آخر: صبح دوم= صبح صادق.// صبح اول: صبح کاذب.// معنی: بخت و اقبالم نظیر صبح صادق پرده در شده است و عمرم مانند صبح کاذب گذراست و کم بقا.

اسلاید ۳۴: ۲۳- با که گیرم انس کز اهل وفا بی روزیم روزی من نیست یا خود نیست در عالم وفا ۲۳. معنی: با چه کسی مأنوس بشوم زیرا که از صاحبان وفا بی نصیب ام، آیا از این وفا من سهمی ندارم یا اساساً در جهان چیزی به نام وفا وجود ندارد؟

اسلاید ۳۵: ۲۴- در همه شروان مرا حاصل نیامد نیم دوست دوست خود ناممکن است ای کاش بودی آشنا ۲۴. معنی: درتمامی شهر شروان نیم دوستی هم حاصلم نشد، دوست که ممکن نشد ای کاش آشنایی می داشتم.

اسلاید ۳۶: ۲۵- من حسین وقت و نااهلان یزید و شمر من روزگارم جمله عاشورا و شروان کربلا ۲۵. معنی: من شده ام حسین (ع) زمان و نااهلان روزگار شده اند یزید و شمر در حق من، روزگارم تماماً شده است عین عاشورا و شهر شروان نظیر کربلا.

اسلاید ۳۷: ۲۶- ای عراق الله جارک سخت مشعوفم به تو وی خراسان عمرک الله سخت مشتاقم ترا الله جارک: خدا نگهدارت.// مشعوف: خشنود و خوشحال.// عمرک الله: خداوند عمرت را طولانی کناد.// معنی: ای عراق که سخت دلخوش توأم، خداوند نگهدارت، و ای خراسان که سخت اشتیاق دیدارت را دارم خداوند عمرت طولانی دارد.

اسلاید ۳۸: ۲۷-گرچه جان از روزن چشم شما بی روزیست از دریچ گوش می بیند شعاعات شما ۲۷. گرچه جان من از دیدار شما بی نصیب است؛ لیکن از راه گوش شعاع اخبار شما را دریافت می کند. روی سخن شاعر با عراق و خراسان است.

اسلاید ۳۹: ۲۸- عذر من دانید کاخر پای بست مادرم هدی جانم روان دارید بر دست صبا معنی: عذر مرا بخاطر مسافرت نکردن در جهت دیدار شما، در پای بندی به مادرم می دانید، پس برای جانم هدیه ای به دست باد صبا بفرستید.

اسلاید ۴۰: ۲۹- تشن دل تفته ام از دجله آریدم شراب دردمند زارم از بغداد سازیدم دوا تفته: سخت گرم شده. (غیاث) دل تفته: دلسوخته.// معنی: این بیت نشانگر اشتیاق شدید شاعر به مسافرت بغداد است. در این زمان بغداد مرکز علم و دانش دنیای اسلام است. دل سوخته ام تشنه است برای رفع این تشنگی از دجله برایم آب بیاورید، دردمند زاری هستم پس از بغداد دارو برایم بیاورید.

اسلاید ۴۱: ۳۰- بوی راحت چون توان برد از مزاج این دیار نوشدارو چون توان جست از دهان اژدها ۳۰. بوی بردن: امید و توقع داشتن.// مزاج، آمیزش و به اصطلاح اطبا کیفیتی که از آمیختن چیزها به هم رسد.(غیاث)// نوشدارو: تریاق و شراب و پادزهر. نوشدارو معجونی است شیرین مزه، مفرح قلب و مقوی معده و دوایی است که دفع جمیع آلام وجراحتها کند. (غیاث)// »»

اسلاید ۴۲: «« معنی: خاقانی پس از گلایه از زندگی پر زحمت خود، خویشتن را متوجه ماهیت پر رنج این جهان می کند که در مزاج آن اساساً راحتی نیست و نباید از آن متوقع آسایش بود. این خواسته شگفت انگیز را در مصراع دوم با تمثیلی کامل می کند بدین ترتیب که توقع راحتی از جهان نظیر درخواست نوشدارو از دهان اژدهاست.

اسلاید ۴۳: ۳۱- پیش ما بینی کریمانی که گاه مائده ماکیان بر درکنند و گربه در زندان سرا ۳۱. مائده: خوان پر از طعام و نعمت. (غیاث)// ماکیان لفظ مفرد است به معنی یک مرغ خانگی که ماده باشد و نر آن ار خروس گویند.(غیاث)// معنی: شاعر در انتقاد از اهل زمان گوید: در دوران ما کریمانی را می بینی که هنگام پهن کردن سفره مرغ را از در خانه دور و گربه را زندانی می کنند که مبادا از ته مانده سفره چیزی بخورند. یعنی کریم در عهد ما باقی نمانده است.

اسلاید ۴۴: ۳۲- گر برای شوربایی بر در اینها روی اولت سکبا دهند از چهره آنگه شوربا شوربا: آش ساده که با برنج و انواع سبزی پخته شود. (معین)// سکبا: نوعی از آش که از بلغور گندم، سرکه، نبات، گوشت و کشمش سازند. (غیاث) سکبا از چهره دادن، کنایه از تروشرویی است.// معنی: جماعت روزگار ما طوری هستند که اگر برای درخواستی سوی آنان روی نخست روی ترش می کنند، سپس درخواست ناچیزت را اجابت میکنند.

اسلاید ۴۵: ۳۳- مردم ای خاقانی اهریمن شدند از خشم و ظلم در عدم نه روی کانجا بینی انصاف و رضا معنی: ای خاقانی، مردم به جهت خشم و ستم اهریمن شده اند، بنابراین انتظار انصاف و رضا (خشنودی) از آنان بی معنی است، اگر دنبال داد و خشنودی هستی به سوی عدم رو شاید آنجا به دست آوری .

اسلاید ۴۶: قصیده ۲ ترسائیه ۱- فلک کژ رو ترست از خط ترسا مرا دارد مسلسل راهب آسا ۱. خط ترسا: خط لاتین، چون از چپ به راست نوشته می شود آن را کژرو نامیده است.// مسلسل: پیوسته.// راهب: پارسا و عابد ترسایان. بعضی نوشته که راهبان اکثردر کمر یا در دست زنجیری دارند.(غیاث)// معنی: روزگار کج روتر از خط ترساست و مرا پیوسته در بند و زنجیر کرده است. یعنی عذاب می دهد.

اسلاید ۴۷: ۲- نه روح الله برین دیر است چون شد چنین دجال فعل این دیر مینا روح الله: لقب عیسی (ع) است.// دیر: صومعه راهبان و در اینجا جایگاه عیسی(ع) یعنی آسمان چهارم است.// دجال: مردی کذاب که در آخرالزمان ظهور کند و مردم را بفریبد. صفت آدمهای بسیار دروغگو، کذاب وفریب دهنده است. (فرهنگ معین)// مینا: شیشه شراب ونیز آبگینه رنگین که بدان بر طلا و نقره نقاشی کنند دیر مینا، کنایه از فلک است.(فرهنگ کنایات) »»

اسلاید ۴۸: «« جمله «نه روح الله بر این دیر است؟» استفهام تقریری است.// معنی: آیا جز این است که عیسی بر این آسمان است، پس چگونه است که این آسمان دجال کردار شده؟

اسلاید ۴۹: ۳- تنم چون رشته مریم دوتا است دلم چون سوزن عیسی است یکتا رشته مریم: به دو نکته اشاره دارد. نخست اشاره است به مهارت مریم در خیاطی، دوم رشته عذرا احتمالاً به تارهایی گفته می شود که در پاییز در هوا موج می زند و وسیله لعاب عنکبوت ساخته می شود. در این بیت کنایه از لاغری مفرط و خمیدگی قامت است.// سوزن عیسی: اشاره دارد به عروج عیسی(ع) به آسمان که چون از دارایی دنیا سوزنی به همراه داشت بیش از فلک چهارم به وی اجازه صعود ندادند. »»

اسلاید ۵۰: «« اما دوتا (خمیده) بودن قامت و تشبیه آن به رشته مریم نیز ناشی از آن است که هنگام فرو کردن نخ به سوزن تاب می خورد و دوتو یا دوتا می شود.// معنی: جسم من مانند نخی که مریم با آن خیاطی می کرد خمیده است و دلم مانند سوزن عیسی یکه و تنهاست.

اسلاید ۵۱: ۴- من اینجا پای بست رشته مانده چو عیسی پای بست سوزن آنجا پای بست: پای بسته.// رشته: در اینجا مراد زنجیر است.// معنی: همانطور که عیسی (ع) در آسمان چهارم پای بسته سوزن شد، من نیز در اینجا پای بسته زنجیر شدم.

اسلاید ۵۲: ۵- چرا سوزن چنین دجال چشم است که اندر جیب عیسی یافت مأوا ۵. دجال چشم: یک چشم. زیرا دجال در اساطیر یک چشم تصور شده است. جیب: گریبان.// مأوا: پناهگاه.// معنی: چرا سوزنی که مانند دجال یک چشم است می بایست در گریبان عیسی پناهگاه جوید؟ مقصود شاعر آن است که پیوسته موانع بسیار کوچکی از رسیدن به مقصودهای بسیار بزرگ و عالی پدید می آید. کما اینکه وجود سوزنی بی مقدار از عروج کامل عیسی (ع) مانع شد.

اسلاید ۵۳: ۶- لباس راهبان پوشیده روزم چون راهب زان برآرم هرشب آوا معنی: روزم مانند لباس سیاه راهبان، سیاه است. و هرشب از درون این تاریکی زندان مانند راهبان مشغول دعا و زاری و ناله هستم. به تاریکی زندان، شب، سیاهی جامه و دعاخوانی راهب توجه شود.

اسلاید ۵۴: ۷- به صور صبحگاهی بر شکافم صلیب روزن این بام خضرا ۷. صور صبحگاهی: فریاد و خروش سحرگاهان است.// صلیب روزن: پنجره یا شکاف سقف زندان که با میله هایی به هم پیوسته شبیه صلیب پوشیده است.// خضراء : سبز زنگاری؛ بام خضرا: کنایه از آسمان. از بام خضرا، روشن است که شاعر به سقف زندان می نگرد و آن با میله های شبیه صلیب پوشیده است.// »»

اسلاید ۵۵: «« معنی: با فریادهای بامدادی، روزن صلیب گون سقف زندان را می شکافم. و چون از میان روزن بام آسمان سبزگون را می بیند پس ساده تر آن است که گفته شود: با خروشهای بامدادی خود سقف آسمان را می شکافم. یعنی فریادم به آسمان بلند است.

اسلاید ۵۶: ۸- شدست از آه دریا جوشش من تیمم گاه عیسی قعر دریا ۸. معنی : بس که من آه تفته و داغ کشیده ام، از گرمای آن تمام دریاها خشک شده است و در نتیجه قعر دریای خشک شده، محل تیمم عیسی (ع) قرار گرفته است. بیت دارای غلو است.

اسلاید ۵۷: ۹- به من نامشفق اند آبای علوی چو عیسی زان ابا کردم ز آبا آبا علوی (پدران جهان برین) کنایه از هفت اختر که به عقیده قدما با امهات اربعه (مادران چهارگانه) یعنی چهار عنصر، ازدواج کرده اند و موالید ثلاثه (فرزندان سه گانه) یعنی جماد، نبات و حیوان از آنها پدید آمده است. // ابا کردن: خودداری کردن، سرباز زدن.// آبا: مخفف آباء: پدران.

اسلاید ۵۸: ۱۰- مرا از اختر دانش چه حاصل که من تاریکم او رخشنده اجزا

اسلاید ۵۹: ۱۱- چه راحت مرغ عیسی را زعیسی که همسایه است با خورشید عذرا ۱۱. مرغ عیسی : شب پره، خفاش. شب پره را از آن جهت مرغ عیسی خوانده اند که گویند عیسی بر پاره ای گل چیزی خواند و دمید و آن پرنده ای شد که بدان خفاش گویند. در قرآن کریم به این داستان اشاره شده است: انی اخلق لکم من الطین کهیه الطیر فانفخ فیه فیکون طیراً باذن الله (سوره ۳ آیه ۴۹)// عذراء : دوشیزه. شاعر عذرا را صفت خورشید آورده و در عین حال عیسی(ع) در آسمان چهارم با خورشید همسایه بود.// »»

اسلاید ۶۰: ««معنی: با آنکه شب پره را مرغ عیسی نامیده اند ولی چه فایده که روزهنگام قادر به دیدن نیست، بنابراین شب پره آفتاب را نمی خواهد. بنابراین با آنکه عیسی همسایه خورشید است برای شب پره از این نعمت فایده ای نیست. منظور نهایی شاعر آن است که دانش همچون خورشید برای من بهره ای نداشته و نصیبم از این فضل زندان بوده است.

اسلاید ۶۱: ۱۲- گر آن کیخسرو ایران و تور است چرا بیژن شد این در چاه یلدا ۱۲. کیخسرو: پادشاه اسطوره ای ایران از سلسله کیانیان. کنایه از خورشید است و مطلق پادشاه عالم.// تور: در اوستا صفت و نام قوم تورانی است. به معنی دلیر و پهلوان نیز گرفته اند، در ین بیت مراد از ایران و توران، تمام عالم است که خورشید بدان می تابد.// بیژن: پسر گیو و خواهرزاده رستم است.// معنی: اگر آن خورشید(دانش) شهریار همه عالم است؛ پس چرا بیژن(خاقانی) در چاه تاریک یلدا(زندان) زندانی است. بیت دارای تلمیح است.

اسلاید ۶۲: ۱۳- چرا عیسی طبیب مرغ خود نیست که اکمه را تواند کرد بینا ۱۳. اکمه: نابینا. ناظر است به آیه و اَبری الاکمه و الابرص(سوره ۳ آیه ۴۹) و بی کنم اکمه (نابینای مادرزاد) و پیس را.// معنی: عیسی که می تواند کور مادرزاد را بینا کند چرا نمی تواند طبیب مرغ خود (خفاش روزکور) باشد؟ منظور شاعر آن است: که نور دانش که می تواند چشم همگانرا به ناشناخته ها باز کند و چراغ راه زندگانی او باشد درمورد شاعر چرا نمی تواند رهایی بخش اش از تاریکی زندان بشود.

اسلاید ۶۳: ۱۴- نتیجه دختر طبعم چو عیسی است که بر پاکی مادر هست گویا ۱۴. نتیجه دختر: کنایه از شعر شاعر است. علت آنکه طبع خود را دوشیزه نامیده چون سخن اش بکر است و از کسی اقتباس نکرده است. در ضمن اشاره دارد به زادن مریم (ع) عیسی (ع) را بی آنکه شوی برگزیده باشد و گواهی فرزند در قنداق به بکارت مادر.// معنی: شعر من مانند عیسی است که بر پاکی مادر گوا است و گویا.

اسلاید ۶۴: ۱۵- سخن بر بکر طبع من گواهست چو بر اعجاز مریم نخل خرما ۱۵. رابطه اعجاز مریم و درخت خرما در قرآن کریم (سوره ۱۹ آیات ۲۳، ۲۵) آمده است. مریم (ع) از ملامت مردمان که فرزند در شکم خود را برداشته به بیابان رفته بود و به درخت خرمایی خشک تکیه داده بود و از شرم آرزو می کرد کاشکی می مرد. لیکن به فرمان خدا درخت بارور شد و با جنباندن مریم (ع) خرما به پایین فرو افتاد.// »»

اسلاید ۶۵: «« معنی: همانطور که درخت خرما بر اعجاز مریم (ع) گواه است، شعر من هم بر طبع دوشیزه ام گواهی می دهد. در عین حال بین خرما و سخن شاعر ایهامی نیز به شیرینی سخن شاعر وجود دارد.

اسلاید ۶۶: ۱۶- چو من ناورد پانصد سال هجرت دروغی نیست ها برهان من ها ۱۶. ۵۲۰ هـ. ق. سال تولد خاقانی است ولی رقم کامل ۵۰۰ را میزان گرفته است. «ها» کلمه تنبیه که برای تأکید تکرار شده است.// معنی: شاعر مدعی است که پانصد سال است شاعری نظیر او درعالم سخنوری پای نگذاشته است و شعر خود را محک مدعای خود می داند.

اسلاید ۶۷: ۱۷- برآرم ز این دل چون خان زنبور چو زنبوران خون آلوده غوغا ۱۷. خان: لانه. دل خود را به لانه زنبور تشبیه کرده است. وجه شبه مشبک بودن هر دوست. فریاد و غوغای خود را نیز به زنبوران خونآلود تشبیه کرده است که زنبورهای متخاصم یکدیگر را خونالود می کنند.// معنی: از این دل شبیه به لانه زنبور خود فریادی، همچون داد وفریاد زنبوران با یکدیگر ستیزنده، برمی آورم.

اسلاید ۶۸: ۱۸- زبان روغنینم ز آتش آه بسوزد چون دل قندیل ترسا ۱۸. زبان روغنین:‌ زبان چرب به جهت سخنان ملایم طبع است.// قندیل:‌ چراغ،‌ چراغدان، شمعدان، مخصوصاً که از سقف آویزند. قندیل ترسا:‌ قندیلی که پیوسته در کلیسا آویخته باشند. (معین)// معنی: از آه آتشین من زبان روغنینم مانند چلچراغ کلیسا می‌سوزد.

اسلاید ۶۹: ۱۹- چو قندیلم برآویزند و سوزند سه زنجیرم نهاده دست اعدا ۱۹. معنی: دشمنان مانند چلچراغ از سه زنجیر مرا آویزان کرده و می‌سوزند. مراد از سه زنجیر، تشبیه زنجیرهایی است که بر دست او زده‌اند؛ زنجیرهایی که معمولاً چلچراغ را از سقف می‌آویزند.

اسلاید ۷۰: ۲۰- چو مریم سرفکنده ریزم از طعن سرشکی چون دم عیسی مصفی ۲۰. سرافکندگی مریم(ع) از سرزنش جهودان ناظر است بر آیه ویکفرهُم و قولهم علی مریم بهتاناً عظیما (سوره ۴ آیه ۱۵۵) مریم (ع) از این طعنه‌ها در پای درختی گریست که اکنون بدانجا بیت‌اللحم گویند. مصفّی : زلال، تصفیه شده.// معنی: مانند مریم (ع) از سرزنش دیگران سرفکنده و اشکی به پاکی نفس عیسی می‌ریزم.

اسلاید ۷۱: ۲۱- چنان استاده‌ام پیش و پس طعن که استاده است الفهای اطعنا اطعنا: فرمان بردیم. شاعر در این بیت برای رساندن معنی خود به بازی با صورت لفظ پرداخته است. اگر به کلمه اطعنا توجه شود گویی پیش و پس طعن دو تا الف ایستاده است.// معنی: پیش و پس طعنه‌های مردم نظیر الفی هستم که پس و پیش کلمه اطعناست و آن را محاصره کرده است.

اسلاید ۷۲: ۲۲- مرا زانصاف یاران نیست یاری تظلم کردنم زان نیست یارا ۲۲. معنی: از انصاف دوستان چون کمکی به من نمی‌رسد، بدان جهت دادخواهی کردنم نیز بی‌فایده است.// تظلم: دادخواهی.// یارا: توانایی

اسلاید ۷۳: ۲۳- علی‌الله از بد دوران علی‌الله تبرا از خدا دورا ن تبرا ۲۳. تبّرا: بیزاری (غیاث‌اللغات).// معنی: از حادثه ناگوار روزگار به خدا پناه می‌برم و از کسانی که از خدا بی‌خبرند دوری می‌جویم.

اسلاید ۷۴: ۲۴ نه از عباسیان خواهم معونت نه بر سلجوقیان دارم تولا ۲۴. معونت: از عون به معنی مدد،‌ یاری؛ معونت خواستن یعنی کمک طلبیدن.// تولّا: محبت و امید. دوست داشتن. (غیاث‌اللغات)// معنی: نه از خاندان عباسی یاری می‌طلبم و نه دوستی سلجوقیان در دل من است.

اسلاید ۷۵: ۲۵- چو داد من نخواهد داد این دور مرا چه ارسلان سلطان چه بغرا ۲۵. مراد از ارسلان سلطان باید سلطان عراق ارسلان ثانی بن طغرل (۵۷۳ ، ۵۵۶ هـ. ق.) باشد که خاقانی قصیده ای نیز در مدح او سروده است و ظاهراً از این مدح نتیجه‌ای نبرده است.// بغرا نیز ظاهراً به عنوان لقب برای خاقان سلسله قراخانیه مرکز آسیا بکار برده است. معنی: وقتی زمانه در مورد من با انصاف نیست برای من چه فرقی می‌کند چه کسی سلطان باشد.

اسلاید ۷۶: ۲۶- چو یوسف نیست کز قحطم رهاند مرا چه ابن یامین چه یهودا ۲۶. ابن یامین و یهودا جوانترین پسران یعقوب بودند. معنی: وقتی برای من حامی واقعی نظیر یوسف که از قحطی برهاند وجود ندارد، یهودا و ابن یامین با یکدیگر تفاوتی ندارند. چون هر دو برای یوسف خائن بودند. در بیت تلمیح به داستان حضرت یوسف(ع) دیده می‌شود.

اسلاید ۷۷: ۲۷- مرا اسلامیان چون داد ندهند شوم بر گردم از اسلام حاشا ۲۷. معنی: ‌چون اهل اسلام داد من نمی‌دهند آیا از اسلام روی گردان شوم؟ هرگز!

اسلاید ۷۸: ۲۸- پس از تحصیل دین از هفت مردان پس از تأویل وحی از هفت قرا ۲۸. هفت مردان:‌ مردان: خدا که عبارتند از:‌ اقطاب، ابدال، اخیار یا ائمه، اوتاد، غوث، نقباء‌، نجباء، گاه از هفت مردان ، اصحاب کهف را اراده کنند. (شرح سجادی)// معنی: پس از آنکه دین را از اهل آن و تأویل وحی را از هفت قراء‌ فرا گرفتم… ‌

اسلاید ۷۹: ۲۹- پس از الحمد و الرحمن و الکهف پس از یاسین و طاسین میم و طاها ۲۹. الحمد نام سوره یکم،‌ الرحمن سوره پنجاه و پنجم، الکهف سوره هیجدهم، یاسین سوره سی و ششم و طاوسین هم سوره بیست و ششم و طاها سوره بیستم قرآن کریم است.

اسلاید ۸۰: ۳۰- پس از میقات و حرم و طوف کعبه جمار و سعی و لبیک و مصلی ۳۰. میقات‌: به معنی وعده‌گاه، جایگاهی است که احرام حج در آنجا بسته می‌شود.// حرم: احرام حج.// طوف: همان طواف است که دور خانه خدای می‌چرخند.// جمار: جمع جمره، رمی الجمار،‌ یعنی انداختن سنگریزه‌ای چند که حاجیان در ادای مناسک حج کنند. (غیاث‌اللغات)// »»

اسلاید ۸۱: «« سعی: دویدن، اصطلاحاً دویدنی است که حاجیان بین صفا و مروه (نام دو کوه در مکه) هفت بار انجام می‌دهند.// لبیک: به معنی به فرمانم، اصطلاحاً به زبان آوردن این کلمه است در نزد حاجیان که چند بار در زیارت خانه خدا می‌گویند.// مصلی:‌ نمازگاه، مقام ابراهیم است که در آنجا دو رکعت نماز می‌خوانند.// معنی:‌ مراد شاعر در این دو بیت این است که پس از خواندن تمام سوره‌های قرآن و انجام مراسم کامل حج و…

اسلاید ۸۲: ۳۱- پس از چندین چله در عهد سی سال شوم پنجاهه گیرم آشکارا ۳۱. چله: مخفف چهله، چله نشینی صوفیان و عبادت و ریاضت چهل روزه است.// پنجاهه: مدت اعتکافق نصاری است در پنجاه روز// آیا پس از چندین بار چله نشینی در طول سی سال حیات، بروم آشکارا پنجاهه مسیحیان را اختیار کنم؟

اسلاید ۸۳: ۳۲- مرا مشتی یهودی فعل خصم اند چو عیسی ترسم از طعن مفاجا ۳۲. مفاجا مخفف مفاجاه به معنی ناگاه. (غیاث‌اللغات)// معنی: عده‌ای یهودی کردار دشمن منند و مانند ترس عیسی از یهودیان، از سرزنش ناگهانی آنان می‌ترسم.

اسلاید ۸۴: ۳۳- چه فرمایی که از ظلم یهودی گریزم در در دیر سکوبا ۳۳. سکوبا:‌ یا سکوپا (ایرانی شده کلمه یونانی اپیسکوپس به معنی ناظر) در معنی اسقف. دیر سکوبا در بین دیرهای متعددی که یاقوت در معجم‌البلدان ذکر آنها را آورده است نیست. سکوبا ظاهراً به معنی اسقف باشد. در اصل نام عابدی است نصارا، عیسی از این دیر به آسمان رفته است.// معنی: شاعر پس از این مقدمه خطاب به مخاطب می‌گوید: اکنون با این اوضاع نظرت چیست؟‌آیا از دست ستم یهودیان به دیر سکوبا پناه ببرم؟

اسلاید ۸۵: ۳۴- چه گویی آستان کفر جویم نجویم در ره دین صدر والا ۳۴. آستان: پای‌ماچان.// صدر والا:‌به نظر مینورسکی مراد از صدر والا آیا رسول اکرم است؟‌ (ص۵۹). اما مرحوم سجادی آستان و صدر را صنعت تقابل دانسته و صدر والا را فراز مجلس در برابر آستان (فرود مجلس) می‌داند. در نتیجه بیت را چنین معنی کرده است: چه می‌گویی که در پی آستان کفر باشم و در راه دین جایگاه بلند و فراز مرتبه را نجویم؟ ! (شرح سجادی، ص ۱۳۷)

اسلاید ۸۶: ۳۵- در ابخازیان آنک گشاده حریم رومیان آنک مهیا ۳۵. ابخازیان: در این جا به معنی طایفه‌ای که به این نام در کنار دریای سیاه زندگی می‌کنند نیست. بلکه مقصود از آن مسکن آن عده از اقوام گرجی است که در آن زمان تحت حکومت سلاله غربی (موسوم به ابخاز) پادشاهان بقراطی بودند. (شرح قصیده ترسائیه، ص ۵۹، ۶۰)// معنی: هم دروازه ابخاز و هم حریم رومیان به رویم گشوده است. یعنی هر دو مکان، پذیرای حضورمنند.

اسلاید ۸۷: ۳۶- بگردانم ز بیت الله قبله به بیت‌المقدس و محراب اقصا ۳۶. بیت‌المقدس: به تشدید دال یا فتح آن. معادل اورشلیم عبری به معنی شهر سلامتی است. (شرح سجادی، ص ۱۳۷) قبلاً قبله مسلمانان بود.// اقصا: مراد مسجدالاقصی است.// معنی: آیا از خانه خدا قبله خود را عوض کنم و به سوی بیت‌المقدس و مسجد الاقصی روی گردانم. سؤال این است که آیا ترک اسلام کرده مسیحی شوم؟‌

اسلاید ۸۸: ۳۷- مرا از بعد پنجه ساله اسلام نزیبد چون صلیبی بند بر پا ۳۷. صلیبی منسوب به صلیب یعنی صلیب پرست؛ رهبان مسیحی.// معنی: شایسته نیست که من پس از پنجاه سال مسلمان بودن مسیحی شوم و چون رهبانان مسیحی از بابت ریاضت زنجیر بر پای باشم.

اسلاید ۸۹: ۳۸- روم ناقوس بوسم زین تحکم شوم زنار بندم زین تعدا ۳۸. ناقوس: سنجی از چوب که آن را به جای جرس بکار برند. ناقوس بوسیدن: کنایه از مسیحی شدن.// تحکم: حکومت به زور.// زنار: کمربند مخصوص مسیحیان است. (شرح قصیده ترسائیه، ص ۶۰) زنار بستن،‌کنایه از مسیحی شدن است.// تعدا: تعدی، تجاوز، ستمکاری.// معنی: آیا از این ستم و زورگویی بروم مسیحی شوم؟‌

اسلاید ۹۰: ۳۹- کنم تفسیر سریانی ز انجیل بخوانم از خط عبری معما ۳۹. سریانی: منسوب به سوریه، یکی از زبانهای سامی که یکی از صورتهای زبان آرامی است.// عبری: خطی است منشعب از فینیقی.// معنی: سپس از انجیل به زبان سریانی تفسیر کنم و خط عبری را خوانده رمز آن را بشکافم.

اسلاید ۹۱: ۴۰- مگو این کفر و ایمان تازه گردان بگو استغفرالله زین تمنا معنی: ای خاقانی کفر مگو و ایمان خود را تازه کن و استغفرالله (از خدا آمرزش می‌خواهم) از این آرزو بکن.

اسلاید ۹۲: ۴۱- فقل و اشهد بان الله واحد تعالی عن مقولاتی تعالی ۴۱. معنی: پس به واحد بودن خدا شهادت بده و او از مقولات من برتر است. تکرار «تعالی» برای تأکید است.

اسلاید ۹۳: قصیده ۳ حرزالحجاز ۱- شب روان چون رخ صبح آینه سیما بینند کعبه را چهره در آن آینه پیدا بینند ۱. معنی: روندگان در شب چون رخ صبح را مانند چهره آینه صاف می‌بینند؛‌ بنابراین در آن آینه، چهره کعبه را آشکارا ملاحظه می‌کنند. این بیت نشانگر شوق وافر راهیان کعبه به زیارت آن است.// رخ صبح:‌ اضافه استعاری است.

اسلاید ۹۴: ۲- گرچه زآن آینه خاتون عرب را نگرند در پس آینه رومی زن رعنا بینند ۲. خاتون عرب: کنایه از کعبه است.// رومی زن: کنایه از آفتاب و رعنا، زیبا صفت آن است.// معنی: اگرچه از رخسار صبح کعبه را می‌بینند، لیکن با برآمدن آفتاب از پشت آینه صبح خورشید را می‌بینند. اشاره است به صبح صادق که به مرورخورشید در آن به جلوه بالا می‌آید.

اسلاید ۹۵: ۳- اختران عود شب آرند و برآتش فکنند خوش بسوزند و صبا خوشدم از اینجا بینند ۳. عود شب‌: اضافه استعاری؛ شب سیاه.// آتش استعاره از خورشید. به تناسب سیاهی شب، سیاهی عود، خوشبویی عود و باد صبا توجه شود.// معنی: ستارگان، شب سیاه را بر آتش خورشید می‌افکنند و می‌سوزانند و علت خوشبویی باد صبا ناشی از این حرکت است.

اسلاید ۹۶: ۴- صبح دندان چون مطرا کند از سوخته عود عودی خاک زدندانش مطرا بینند ۴. مطرّا:‌ تازه. مجازاً مصفّا و آبدار. // معنی: وقتی صبح، با این عود سوخته (سوختن شب و محو شدن آن) دندانش را تمیز و سفید می‌کند و روشن و نورانی می‌شود، خاک تیره و سیاه شب هم، از سفیدی تر و تازه میشود. در قدیم ظاهراً دندان را با عود سوخته می‌شسته‌اند.

اسلاید ۹۷: ۵- صبح را در ردی ساده احرام کشند تا فلک را سلب کعبه مهیا بینند ۵. رداء: به کسر اول: چادری که بر دوش گیرند.// احرام: دو چادر نادوخته است که یکی را لنگ کنند و دیگری را بر دوش افکنند. جامه مخصوص سفید حاجیان است در زیارت کعبه.// سلب کعبه: همان لباس احرام است.// معنی:‌شاعر، برآمدن سپیدی صبح را همچون لباس احرام سپید حاجیان تلقی کرده که برای پوشش فلک مهیا کرده‌اند.

اسلاید ۹۸: ۶- محرمان چون ردی صبح در آرند به کتف کعبه را سبز لباسی فلک آسا بینند ۶. محرم: احرام بسته.// رداء ‌صبح: کنایه از جامه سپید احرام است.// کتف: دوش. تشبیه کعبه به فلک با وجه شبه سبزی و صفا.// معنی: احرام بندان چون جامه سپید احرام را بر دوش می‌افکنند،‌کعبه در نظرشان سبزپوش جلوه می‌کند.

اسلاید ۹۹: ۷- خود فلک شقه دیبای تن کعبه شود هم ز صبحش علم شق دیبا بینند ۷. شقه:‌ پارچه که بر سر علم بندند. (غیاث)// معنی : فلک پارچه‌ای برای پوشش کعبه می‌شود و صبح، طراز و زینت این پارچه.

اسلاید ۱۰۰: ۸- دم صبح از جگر آرند و نم ژاله زچشم تا دل زنگ‌پذیر آینه سیما بینند ۸. دم صبح کنایه از آه سرد.// نم ژاله: کنایه از اشک.// معنی: راهیان کعبه با رؤیت چنین مناظری، آه سرد از جگر بر آورده و اشک از چشم سرازیر می‌کنند، در نتیجه دل زنگ گرفته را مانند آینه روشن و صاف می کنند.

اسلاید ۱۰۱: ۹- دم ونم تیره کنند آینه، این آینه بین کز نم گرم و دم سرد مصفا بینند ۹. معنی: هم نفس و هم نم هر دو تیره کننده آینه است، لکن نفس گرم زایران خانه خدا و آه سردشان باعث روشنی آینه دل می شود.

اسلاید ۱۰۲: ۱۰- زآه سبوح زنان راه صبوحی بزنند دیو را ره زدن روح چه یارا بینند ۱۰. سبوح: به فتح اول به معنی ثناکننده و به ضم اول بسیار پاک و این یکی از اسماء الهی است. (غیاث) مراد از سبوح زنان در اینجا تسبیح‌گویان می‌باشد.// صبوحی: شراب بامداد.// راه زدن: تاراج نمودن اموال و اسباب مسافران. (فرهنگ کنایات)// معنی: به وسیله آه تسبیح گویندگان، راه صبوحی زدن، هوی‌پرستی، را می‌بندند. در چنین حالی شیطان نفس را چه جرأتی برای رهزنی روح است؟‌

اسلاید ۱۰۳: ۱۱- بشکنند آن قدح مه تن گردون زنّار که به دست همه تسبیح ثریا بینند ۱۱. قدح مه تن: جام شرابی که چون هلال ماه است.// گردون، زنار: زنار قدح: خط قدح است. (غیاث) گردون زنار، اشاره است به حاشیه و کناره قدح که برای زینت، شکلی برآمده داشته است.// تسبیح ثریا: تسبیحی که مهره‌هایش علو و منزلتی چون ستارگان ثریا (خوشه پروین) دارد.// معنی‌: محرمان، در این حال تسبیح‌شان که ثریای فلک است، بدان وسیله گردن جام را می‌شکنند.

اسلاید ۱۰۴: ۱۲- اختران از پی تسبیح همه زیر آیند کآتش دلها قبه زده بالا بینند ۱۲. قبه زده: قبه به معنی چتر، خیمه و بنای گرد چون گنبد. (غیاث)// معنی: آنگاه که آتش دلها بالا گرفته و چتری زده است، ستارگان نیز برای تسبیح گفتن فرود می‌آیند. شاعر در دمای بامداد که ستارگان در حال فرو ریختن‌اند، آن حالت را به تسبیح‌گویی ستارگان تعبیر کرده است.

اسلاید ۱۰۵: ۱۳- نیک لرزانند از مؤذن تسبیح فلک اخترانی که چو تسبیح مجزا بینند ۱۳. معنی‌: شاعر از هم پاشیدن ستارگان را تشبیه کرده است به دانه‌های تسبیح که از هم جدا می‌شوند و علت از هم پاشیدگی آنها را در شنیدن صدای اذان می‌داند. یعنی: از بانگ مؤذن فرشتگان تسبیح‌گوی آسمانی(تسبیح فلک) ستارگان بر خود می‌لرزند و چون دانه‌های از هم پاشیده رشته تسبیح می‌شوند.

اسلاید ۱۰۶: ۱۴- صبح و شام آن ردی روز بشویند چو شیر کان رداء جام احرام مسیحا بینند ۱۴. ردی روز:‌کنایه از خورشید به قرینه مسیحا در مصراع بعدی که جایگاه او با خورشید، آسمان چهارم، یکی است.// معنی:‌ ستارگان ، خورشید را که چون ردایی است پیوسته مانند شیر سپید می‌شویند، زیرا که آن ردا جامه احرام حضرت مسیح (ع) است.

اسلاید ۱۰۷: ۱۵- نه نه مشتاقان از صبح و ز شام آزادند که دل از هرچه دو رنگی است شکیبا بینند ۱۵. مشتاقان:‌ زایران کعبه.// دو رنگی: ریا و دو رنگی.// شکیبا: فارغ، آزاد.// معنی: زایران مشتاق، از سپیدی روز و سیاهی شب آزادند زیرا دلشان فارغ از هرگونه دو رنگی و ریاست.

اسلاید ۱۰۸: ۱۶- صبح و شام آمده گلگونه‌فش و غالیه فام رو که مردان نه بدین رنگ زنان وا بینند ۱۶. گلگونه: رنگی است که زنان بر روی مالند. (غیاث)// فش:‌وش.// غالیه: خوشبوی معروف و آن مرکب باشد از مشک و عنبر و کافور و دهن‌البان و غیره.// فام:‌رنگ و مون.// معنی: در تأیید مفهوم بیت قبلی شاعر می‌گوید:

اسلاید ۱پیدی و سیاهی رنگی است نظیر گلگونه زنان و مواد معطر که به درد آرایش آنان می‌خورد و مصرف ظاهری دارد. حال آنکه مرد کامل توجهی به آرایش و زینت زنان ندارد. زایران از هر جنس و ملیتی و هر طبقه اجتماعی که باشند، با پوشیدن جامه سپید احرام از هر زینتی مبّرا هستند.

اسلاید ۱۱۰: ۱۷- صبح صادق پس کاذب چه کند بر تن دهر چادر سبز درد تا زن رسوا بینند ۱۷. چادر سبز:‌ کنایه از شب. مراد از سبزی در این جا تیرگی است.// زن رسوا:‌ کنایه از خورشید. رسوایی خورشید از باب برهنگی اوست که رسوایی و آشکارایی ببار می آورد.// معنی:‌ معمولاً صبح صادق که از پس صبح کاذب می‌آید، تیرگی آسمان را می‌درد تا خورشید همچون زن رسوا و بی‌پرده‌ای دیده شود.

اسلاید ۱۱۱: ۱۸- زآبنوس شب و روز آمد بر رقع دهر دو سپه کالت شطرنجی سودا بینند ۱۸. درختی است از تیره پروانه‌واران، چوب آن سیاه، سخت، سنگین و گرانبهاست. (معین) آبنوس شب: اضافه تشبیهی.// رقعه:‌ پارچه جامه و کاغذ. (غیاث) اینجا صفحه شطرنج.// رقعه دهر: اضافه تشبیهی. مناسبت تشبیه روزگار به صفحه شطرنج ناشی از سپیدی روز و سیاهی شب است.// »»

اسلاید ۱۱۲: «« شطرنجی سودا:‌ هوسها و تصورات شطرنج‌باز که هردم برای بردن نقشه‌های تازه‌ای می‌کشد.// معنی: گویی از سیاهی و سپیدی شب و روز، ‌صفحه شطرنجی پهن شده است مانند دو سپاه آلات و نقشه‌های بازیگران شطرنج را در خیالات خود رسم می‌کنند. یعنی روزگار برای انسان مهره‌های شطرنج را چیده است.

اسلاید ۱۱۳: ۱۹- لعب دهر است چو تضعیف حساب شطرنج گرچه پایان طلبندش نه همانا بینند ۱۹. لعب: به فتح و کسر لام، بازی. (غیاث)// تضعیف حساب شطرنج: آن را تضعیف بیوت هم گویند. عبارت است از دوچندان کردن خانه‌های شطرنج در محاسبه‌ عددی و ادامه دادن این کار تا پایان. معنی: بازی روزگار مانند تضعیف حساب شطرنج است و پایانی بر آن متصور نیست.

اسلاید ۱۱۴: ۲۰- کی کند خاک در این کاسه مینای فلک که در او آتش و زهر آبخور ما بینند کاسه مینای فلک:‌ اضافه تشبیهی است. آسمان مانند کاسه بلورین یا لعاب شیشه‌ای است.// آبخور:‌ نصیب و قسمت. (غیاث)// آتش و زهر: کنایه از سختی و ناملایمات زندگی است.// خاک در کاسه کردن: کنایه از ذلیل کردن.// معنی: چه کسی این کاسه شیشه‌گون آْسمان را که محتوی آن آتش و زهر برای ماست ذلیل خواهد کرد؟‌

اسلاید ۱۱۵: ۲۱- غلطم خاک چه حاجت که چو اندر نگرند همه خاکست که در کاسه مینا بینند ۲۱. غلط: اشتباه. غلطم؛ در اشتباه هستم.// اندر نگریستن: تعمق کردن. در کاسه خاک دیدن یعنی جنس خاکی و اصالت خاکی آن را متوجه شدن.// معنی: اشتباه کردم و نیازی به ذلیل کردن کاسه شیشه‌گون آسمان نیست. زیرا با تعمق توان دریافت که جنس این کاسه از خاک است و خاک به اندازه کافی خود ذلیل وخوار می‌باشد.

اسلاید ۱۱۶: ۲۲- خاک خواران ز فلک خواری بینند چو خاک خاک بر سر همه را هیچ مگو تا بینند ۲۲. خاک خوار: کنایه از دنیا‌پرست.// معنی: همه دنیا‌پرستان مانند خاک از روزگار خواری می‌بینند. خاک بر سر اینان که هشداری لازم نیست،‌ بگذار تا خود به چشم این ذلّت را ببینند.

اسلاید ۱۱۷: ۲۳- بگذریم از فلک و دهر و در کعبه زنیم کاین دو را هم به در کعبه تولا بینند ۲۳. تولا: محبت و امید. دوست داشتن و به کار کسی قیام نمودن. (غیاث) کعبه در این جا نماد معنی و روحانیت در برابر دهر و فلک است.// معنی: از دنیا و فلک دست بکشیم و به سوی کعبه بشتابیم که حتی روزگار و فلک نیز به دنبال دوستی کعبه‌اند.

اسلاید ۱۱۸: ۲۴- ما و خاک پی وادی سپران کز تف و نم آهشان مشعله‌دار و مژه سقا بینند ۲۴. وادی سپران:‌ بیابان نوردان. به مناسبت راه‌پیمایان وادی کعبه است.// تف و نم: گرمای آه و اشک چشم.// مشعله‌دار: کسی که با مشعل راه کاروان را روشن می‌کند.// سقا: کسی که آب به تشنگان می‌دهد.// معنی: ما دنباله‌روی روندگانی (زایران پیشین کعبه) خواهیم شد که از آه گرم نفس‌شان مشعله‌دار و از سیل اشک‌شان سقای کاروانیان بوده‌اند.

اسلاید ۱۱۹: ۲۵- ها ره واقصه واقص آن راه شویم که زبرکه‌اش برکه برکه سینا بینند ۲۵. ها: لفظ تنبیه مانند هان.// واقصه: نام مکانی که دژی آباد داشته با چند چاه شیرین. واقصه دوم متشکل از دو کلمه وا + قصه: با داستان.// سینا: واقع در شمال شرقی مصر که شبه جزیره‌ای کوهستانی است و چشمه‌هایی دارد. آرایه‌ جناس در بیت پیداست.// معنی: اکنون باید به داستان راه واقصه بپردازیم که بر فراز کوهش، برکه‌ای نظیر برکه سینا دارد. شاعر از این بیت در دو بیت بعدی نیز به نام مکانهایی که بر سر راه زیارت کعبه است اشارت می‌کند.

اسلاید ۱۲۰: ۲۶- بادیه بحر و بر آن بحر چو باران زحباب قبه سیم زده حله و احیا بینند ۲۶. قبه سیم زده: گنبدی از نقره ساییده.// حله: آنجا که به بغداد نسبت داده‌اند نمی‌تواند مناسب راه مکه باشد. احتمالاً جایی خوش آب و هوادر راه مکه بوده است.// احیا: رودی که در آنجا جنگ فرستاده پیامبر رخ داد.// معنی:‌ زایران کعبه، صحرا و بیابان را دریایی می‌بینند که دو مکان حله و احیا مانند گنبدی نقره ساییده نظیر حبابهای بر روی دریاست. مقصود آنکه، حاجیان از شوق دیدار کعبه، بیابان برهوت را چون نزهتگاههای دلگشایی نظیر حله و احیا می‌بینند.

اسلاید ۱۲۱: ۲۷- از خفاجه به سر راه معونت یابند و ز غزیّه به لب چاه مواسا بینند ۲۷. خفاجه: نام طایفه‌ای از اعراب بادیه نشین.// غر: قبیله‌ای است از عرب‌بنی ‌عام که اکثر آن قوم راهزنی می‌کنند.(غیاث)// غزیّه: طایفه‌ای از عرب بادیه، در آنجا آبی است که (غمر غزیّه) گفته می‌شد و آن را در شمار گواراترین آبها می‌دانستند. (ارمغان صبح، ص ۱۳۴)// مؤاسا: یاری به مال و جان.// معنی: از طایفه خفاجه، در سر راه یاری می‌بینند و از لب چاه غزیّه یاری ملاحظه می‌کنند.

اسلاید ۱۲۲: ۲۸- گرمگاهی که چو دوزخ دمد آن باد سموم تف باحورا چون نکهت حورا بینند ۲۸. سموم: باد گرم.// باحورا: د راصل سختی گرما در تموز و ایام مقرری آن هشت روز است.(غیاث)//نکهت:‌ بوی خوش.// معنی: ظهر که باد گرم مانند دوزخ می‌دمد، زایران شدت آن حرارت تابستانی را چون رایحه حوری بهشتی حس می‌کنند.

اسلاید ۱۲۳: ۲۹- قرص شمس شود قرص ریوند ز لطف بهر تفته جگران کآفت گرما بینند ۲۹. ریوند: ریواس، گیاهی است از تیره ترشکها. (معین) برای گرمازدگی مفید دانسته‌اند.// معنی: مشتاقان کعبه، قرص خورشید را که ظاهراً در صحرای عربستان گرم و سوزان است به لطافت ریوند می‌بینند که آفت گرمازدگی را از جگرهای تفته می‌زداید.

اسلاید ۱۲۴: ۳۰- چرخ نارنج صفت شیش کافور شود که ز انفاس مریدان دم سرما بینند ۳۰. نارنج صفت: به شکل نارنج؛ گرد. همچنین رنگ نارنجی متمایل به سرخی آسمان مراد است.// شیشه کافور: شیشه‌ای که در آن کافور بریزند.// معنی: از نفسهای مریدان زیارت کعبه، آسمان نارنجی رنگ مانند شیشه‌ای که در آن کافور ریخته باشند سرد و خوشبو می‌شود.

اسلاید ۱۲۵: ۳۱- علم خاص خلیفه زده در لشکر حاج چتر شامست کز او ماه شب‌آرا بینند ۳۱. علم خاص: بیرق مخصوص که در اینجا مراد بیرق سیاه عباسیان است که نشان ماه یا هلال داشته است. علم خاص خلیفه: بیرق ویژه خلیفه عباسی منظور است.// حاجّ: حاجی.// معنی : بیرق خاص خلیفه در گروه حاجیان زده شده است. منظورحضور شخص خلیفه در جمع حاجیان است. و این بیرق سیاهرنگ شبیه چتر شام است که در آن ماه شب‌آرا پیدا است.

اسلاید ۱۲۶: ۳۲- باز زرین به سر رایت و دستارچه زیر آفتابی به شب آراسته عمدا بینند دستارچه: در این بیت مراد پارچه زیر ماهیچه علم است.// معنی: پارچه زیر دستارچه علم بر سر ماه زرّین روی پارچه سیاه شبیه به شب سیاه است که آن را با خورشید آراسته باشند.

اسلاید ۱۲۷: ۳۳- تاج زرین به سر دختر شاهنشه زنگ باز پوشیده به گیسوش سراپا بینند ۳۳. دختر شاهنشه زنگ: استعاره از بیرق سیاه خلیفه است.// زنگ: زنگبار، کنایه از سیاهی.// معنی: بیرق خلیفه که دربالای آن علامت ماه وجود دارد شبیه دختر زنگی است که سرتاپایش را با زلف سیاهش پوشانیده است.

اسلاید ۱۲۸: ۳۴- زمی از خیمه پر افلاک و زبس فلک زر سرسر هر فلکی کوکب رخشا بینند ۳۴. زمی: زمین.// فلکه زر: گوی زرین و هرچیز شبیه به چرخ مدّور. اشاره دارد به خیمه‌های مدّور حاجیان. // سرسر: بالای.// معنی: خیمه‌های گرد حاجیان و گویهای زرین بالای دیر کشان ، مانند ستارگان درخشانی بود که به جای آسمان زمین را پر کرده بود. گویهای زرینی که گویی هریک بر بالای فلکی چون ستاره‌ای تابناک می‌درخشید.

اسلاید ۱۲۹: ۳۵- سالکان راست ره بادیه دهلیز خطر لکن ایوان امان کعب علیا بینند ۳۵. دهلیز خطر‌:گذرگاه خطرناک.// ایوان امان: کاخ و آستانه آسایش.// معنی بیت: راه صحرا برای رهروان کعبه مانند گذرگاه خطرناکی است، امّا کعبه والا مقام را مکان امن این راه خطرناک تلقی می‌‌کنند.

اسلاید ۱۳۰: ۳۶- همه شبهای غم آبستن روز طرب است یوسف روز به چاه شب یلدا بینند ۳۶. یوسف روز:‌ اضافه تشبیهی است.// چاه شب: اضافه تشبیهی؛ وجه شبه تیرگی و تاریکی(یلدا).// معنی: به هرحال دنبال شبهای غم‌آلود روزهای شادمانی نیز فرا می رسد. این روزهای شادمانی مانند خورشیدی است که در چاه شب یلدا گرفتار باشد. در یوسف روز تلمیحی به حضرت یوسف (ع) و چاه زندان او نیز هست.

اسلاید ۱۳۱: قصیده ۴ در ستایش پیغمبر اکرم (ص) و حکمت و موعظه ۱- طفلی هنوز بست گهواره فنا مرد آن زمان شوی که شوی از همه جدا گهواره فنا:‌ کنایه از دنیاست.// مرد شدن:‌ کنایه از: به حدّ رشد و فهم معانی رسیدن. مقابل طفل بودن.// معنی:‌ هنوز به حد رشد نرسیده‌ای و وابسته دنیای فانی هستی، زمانی که از تعلقات دنیوی رها شدی آن گاه مرد کامل خواهی شد.

اسلاید ۱۳۲: ۲- جهدی بکن که زلزل صور در رسد شاه دل تو کرده بود کاخ را رها ۲. زلزله صور: اشاره به آیه انّ زَلزله الساعه شیءٌ عظیمٌ (سوره ۲۲ آیه۱) به درستی که جنبش رستاخیزچیزی بزرگ است. روز قیامت اسرافیل به شاخ خود می دمد و رستاخیز را اعلام می‌کند. اینجا منظور ندای مرگ است.// شاه دل:‌ کنایه از:‌ روان.// کاخ: کنایه از تن و کالبد.// معنی: پیش از آنکه روان‌ات تن تو را وداع گوید،‌ قبل از مرگ جسمانی ات و ندای مرگ در رسد کوششی بکن.

اسلاید ۱۳۳: ۳- آن به که پیش هودج جانان کنی نثار آن جان که وقت صدمه هجران شود فنا ۳. هودج:‌ کجاوه.// جانان: معشوق.// هودج جانان:‌ اضافه ملکی.// صدمه هجران:‌ اضافه استعاری، آزار دوری.// معنی: آن روح را که از دوری معشوق در شرف فناست،‌ بهتراست تقدیم کجاوه معشوق کنی.

اسلاید ۱۳۴: ۴- جان ا ز درون به فاقه و طبع از برون به برگ دیو ازخورش به هیضه و جمشید ناشتا ۴. فاقه:‌ بی برگی، بی آزوقگی.// به برگ:‌ د ارای غذا و آذوقه.// دیو:‌ شیطان، کنایه از جسم. // هیضه: استفراغ.// جمشید: مراد سلیمان و کنایه از روح است در برابر دیو تن. «ب» صفت‌ساز بر فاقه و برگ و هیضه آمده و صفت ساخته است. // »»

اسلاید ۱۳۵: «« معنی: نقد زندگی کسی است که به تمنیات جسم بیش از روح می‌پردازد؛ روح از درون گرفتار بی‌غذایی است حال انکه طبع بیرونی و جسم در عیش و عشرت می‌باشد. دیو تن بسکه زیادی می‌خورد به استفراغ فتاده حال انکه سلیمان روح ناشتا و گرسنه است. بیت دارای آرایه تضاد (درون، برون ، دیو، سلیمان ) و لف و نشر مشوش است.

اسلاید ۱۳۶: ۵- رخش ترا بر آخر سنگین روزگار برگ گیا نه و خر تو عنبرین چرا ۵. رخش:‌ در اصل نام اسب رستم و اینجا استعاره از: روان است.// آخرسنگین:‌ جایی بی آب و علف و گیاه و خشک. خر:‌ استعاره از جسم// عنبرین:‌ عنبر ماده خوشبوی که از ماهی عنبر برگیرند+ ین نسبت.// معنی: در این روزگار بی‌آب و علف روانت غذای مناسب ندارد، حال آنکه جسمت درحال چرای علفهای خوشبوست.

اسلاید ۱۳۷: ۶- در پرده عدم زن زخمه ز بهر آنک برداشتست بعد فروداشت این نوا ۶. پرده: نوا، گاه.// فروداشت: پایان آواز. در مصراع اول میان رکن دوم و سوم از اختیار تسکین استفاده کرده که منجر به سکته شده است.// معنی: زندگی واقعی پس مرگ است پس بهتر آنکه زخمه در پرده عدم بزنی.

اسلاید ۱۳۸: ۷- در رکعت نخست گرت غفلتی برفت اینجا سجود سهو کن و درعدم قضا ۷. رکعت نخست: مقصود نیمه نخست زندگی است.// معنی: اگر در نیمه نخست زندگی اشتباهی کرده‌ای.اکنون تلافی آن را در بیاور.

اسلاید ۱۳۹: ۸- گر حله حیات مطرز نگرددت اندیک درنماندت این کسوت از بها ۸. حله: جامه نو.// مطرّز:‌از واژه طرازیعنی با نقش و نگار.// اندیک، از ادات تمنّا به معنی باشد که.// معنی: اگر جامه زندگی‌ات منقش نگردد، باشد که این پوشش برای تو از روشنی و درخشش نیفتد.

اسلاید ۱۴۰: ۹- از پیل کم نه‌ای که چو مرگش فرا رسد در حال استخوانش بیرزد بدان بها ۹. معنی : تو از فیل کمتر نیستی که پس از مرگ،‌ استخوانش(عاج فیل) به اندازه زنده‌اش می‌ارزد. مثلی است گویند فیل زنده و مرده‌اش هزار تومان است. استخوان به علاقه جزء‌ و کل، مجاز از عاج فیل است.

اسلاید ۱۴۱: ۱۰- از استخوان پیل ندیدی که چرب دست هم پیل سازد از پی شطرنج پادشا ۱۰. چربدست: ماهر.// پیل: اینجا مراد مهره شطرنج است. این بیت تعلیل بیت ماقبل است.// معنی: ندیده‌ای که آدم ماهراز عاج فیل برای شطرنج پادشاه فیل می‌سازد؟‌یعنی استخوان فیل، عاج بسیار گرانبهاست تا جایی که شطرنج پادشاه را از آن درست می‌کنند.

اسلاید ۱۴۲: ۱۱- امروز سکه ساز که د ل دارضرب تست چون دل روانه شد نشود نقد تو روا ۱۱. دار ضرب: ضراب‌خانه. کارگاه سکه و پول زدن. مابین وا‍‌ژه‌های سکه، دارضرب، نقد، ‌روا، دل= قلب تناسب وجود دارد.// معنی: امروزکه زنده‌ای و دل دراختیار تست سکه ای بزن کارارزشمندی انجام بده فردا که این دارضرب از دست تو رفت، فوت کردی و دلاز تو جدا شد،‌سکه نقد تو رایج نمی‌شود.

اسلاید ۱۴۳: ۱۲- اکنون طلب دوا که مسیح تو بر زمی است کانگه که رفت سوی فلک فوت شد دوا ۱۲. مسیح:‌استعاره از دل، که شفابخش است.// معنی: اکنون که دل چون مسیح شفابخش تو بر روی زمین است دارو طلب کن. آنگاه که به آسمان پروازکرد دارو از دست می‌رود.

اسلاید ۱۴۴: ۱۳- بیمار به سواد دل اندر نیاز عشق مجروح به قبای گل از جنبش صبا ۱۳. سواد دل: نقطه سیاه دل.// معنی: اگر در نیاز عشق خال و مرکزدل بیمار باشد بهتراست، چنانکه برگ گل از وزش نسیم صبا آزرده شود بهتراست. بوی موضوع «درد طلبی» در مکتب عرفان، از بیت به مشام می‌رسد.

اسلاید ۱۴۵: ۱۴- عشق آتشی است کاتش دوزخ غذای اوست پس عشق روزه‌دار و تو در دوزخ هوا ۱۴. معنی: عشق آتشین است، آتشی آنچنان شدید که گویی غذایش آتشگرم دوزخ است، لیکن به خاطر نادانی و نفس پرستی تو بی غذا و روزه‌دارمانده است.

اسلاید ۱۴۶: ۱۵- در ایرمان سرای جهان نیست جای دل دیراز کجا و خلعت بیت‌الله از کجا ۱۵. ایرمان سرا:‌ کاروانسرا، صفت جهان.// خلعت بیت‌الله: پوشش خانه کعبه، از راه تشبیه مضمر:‌ دل.// معنی: این کاروانسرای دنیا جایگاه دل نیست. مصراع دوم تأکید مصراع اول است؛ همچنانکه دیرجایگاه پوشش کعبه نمی‌باشد. پوشش کعبه مناسب خانه خداست نه دیر.

اسلاید ۱۴۷: ۱۶- بنگر چه ناخلف پسری کزوجود تو دارالخلاف پدر است ایرمان سرا ۱۶. معنی:‌ توجه کن که چه پسرناخلفی شدی که از وجود تو دل تبدیل به کاروانسرا ومحل تردد هوا و امیال شده است. به عبارت دیگرتو به جای تقویت دلبه تربیت جسم پرداخته‌ای.

اسلاید ۱۴۸: ۱۷- در جستجوی حق شو و شبگیر کن ازآنک ناجسته خاک ره به کف آید نه کیمیا ۱۷. شبگیر کردن:‌ سحرخیزبودن. ناظراست به آیه و بالأسحارهم (سوره ۵ آیه ۱۸) و درآخر شبها آمرزش می‌خواستند.// کیمیا معرب خمیا، خاک سیاه که مقصود مصراست، ماده‌ای که با آن اجساد را به کمال رسانند. اکسیر و ماده‌ای که تصورمی‌شد هر فلز دیگررا به طلا کند.// معنی: درجستجوی خدا سحرخیز باش زیرا آنچه بدون کوشش حاصل دست آدمی است خاک است نه چیز با ارزشی نظیر کیمیا.

اسلاید ۱۴۹: ۱۸- با لا برآر نفس چلیپا‌پرست از آنک عیسی تست نفس و صلیب است شکل لا ۱۸. چلیپاپرست: صلیب‌پرست. مسیحی.// لا:‌ مخفف لااله الّا الله.// معنی:‌ نفس تثلیث‌پرست خود را به کمک لا اله الّا الله به صلیب بکش؛ از بین ببر، زیرا که معبود تو نفس اماره است و صلیب به شکل لا.

اسلاید ۱۵۰: ۱۹- گر در سموم بادیه لا تبه شوی آرد نسیم کعبه الا اللّهت شفا ۱۹. سموم:‌ باد زهرآگین بیابانها که مرگ‌آور است.// بادیه لا: اضافه مجازی کنایه از نفی مطلق خدا.// الّا الله:‌ کنایه از اثبات یگانگی خدا. کعبه الّاالله اضافه مجازی در برابر بادیه لاست.// معنی:‌اگر در آغاز لا اله الّا الله،‌ لای نفی چون زهر کشنده تباه شدی،‌ نسیم کعبه توحید ترا شفا داده از نفی به اثبات می‌رساند.

اسلاید ۱۵۱: ۲۰- لا را زلات باز ندانی به کوی دین گر بی چراغ عقل روی راه انبیا ۲۰. لا: مخفف لااله الّا الله.// نام یکی از بتهای سه گانه عرب جاهلی.// کوی دین: اضافه استعاری.// معنی: برای آنکه راه واقعی دین را بشناسی و لا و لات را با یکدیگر اشتباه نگیری، لازمه ‌اش پیروی از خرد است تا راه انبیا را بروی.

اسلاید ۱۵۲: ۲۱- اول ز پیشگاه قدم عقل زاد و بس آری که از یکی یکی آید به ابتدا ۲۱. قدم : ‌دربرابرحدوث. یکی ازصفات حق تعالی است. مصراع اول ناظراست به حدیث نبوی اول ما خلق الله العقل. مصراع دوم نیز اشاره بدین حکم فلسفی دارد: الواحد من جمیع الجهات لا یصدر عنه الا الواحد، از آنکه از هر جهت یکتاست جز یکی صادرنمی شود. (شرح سجادی ،‌ ص ۱۱۹) // معنی:‌نخستین چیزی که از پیشگاه خداوند زاده شد عقل بود و بس، آری از یکی درآغاز، یکی صادر شود.

اسلاید ۱۵۳: ۲۲- عقل جهان طلب درآلودگی زند عقل خدا پرست زند درگه صفا ۲۲. شاعر در این بیت ما بین عقل دنیوی و ماده پرست و ریاضی مآب با خرد خداجوی و معنی طلب تفاوت قایل می شود.// معنی:‌ خرد دنیا دوست خواستار آلودگی است و خرد دنیا پرست در بی آلایشی را می زند.

اسلاید ۱۵۴: ۲۳- کتف محمد از در مهر نبوتست بر کتف بیوراسب بود جای اژدها ۲۳. ازدر: شایسته ، مناسب.// مهرنبوت: اشاره بدان دارد که برشانه پیامبر(ص) بنا برفطرت، نشانه نبوت نقش شده بود.// بیور اسب: به معنی: ده هزار اسب. لقب ضحّاک تازی است.// نشان اژدها:‌اشاره به دومار دارد که بر کتف ضحّاک روییده بود.// معنی: شانه محمد(ص) لایق مهر نبوت و جای اژدها شانه ضحاک می‌باشد.

اسلاید ۱۵۵: ۲۴- با عقل پای کوب که پیریست ژنده‌پوش بر فقر دست‌کش که عروسیست خوش لقا ۲۴. پیرژنده‌پوش: مراد عارف کامل است.// فقر: در لغت به معنی احتیاج و تنگدستی است و دراصطلاح صوفیان، نیازمندی به خدا و بی‌نیازی ا زغیراوست. دست‌کش:‌ بنواز.// خوش‌‌لقا: خوش‌منظر، خوش‌دیدار، خوش سیما.// معنی:‌ به وسیله عقل گام درراه بزن زیرا که عقل عارف کاملی است، فقر را بنواز زیرا فقر مانند عروسی است خوش منظر.

اسلاید ۱۵۶: ۲۵- جان را به فقر باز خر از حادثات از آنک خوش نیست این غریب نوآیین درین نوا ۲۵. غریب: صفت جان است. چون دراین عالم آشنا نیست.// نوآیین: آراسته. (غیاث)// نوا: گرفتاری و قید. (غیاث) معنی:‌ با توسل به خدا جان را از حوادث مصون بدار زیرا که این غریبآراسته در این گرفتاری خوش نیست.

اسلاید ۱۵۷: ۲۶- اندر جزیره‌ای و محیط است گرد تو زین سوت موج محنت و زان سو شط بلا ۲۶.معنی: تو در جزیره‌ای هستی که اطرافت را اقیانوس فرا گرفته و از این سوی موج رنج و از آن سو شط بلا احاطه کرده است.

اسلاید ۱۵۸: ۲۷- از رمز در گذر نه زمین چون جزیره‌ایست گردون به گرد او چو محیطست در هوا ۲۷. معنی: از سخن رمزآلود بگذر، زمین مانند جزیره نیست، بلکه درواقع گردونی است که اطرافش را به جای اقیانوس (آب) هوا گرفته است.

اسلاید ۱۵۹: ۲۸- از گشت روزگارسلامت مجوی از آنک هرگز سراب پر نکند قرب سقا ۲۸. قربه: مشک آب.// سقّا:‌ کسی که آب نوشاندن پیشه او باشد و این صیغه نسبت است مانند حدّاد. (غیاث)// معنی: از گردش روزگارسلامتی انتظار نداشته باش، زیرا هرگز سراب مشک سقّا را پر نمی‌کند. روزگار را به سرابی تشبیه کرده است و چشم انتظارآن را به آدمی تشنه و این دو متضاد یکدیگرند.

اسلاید ۱۶۰: ۲۹- در قمره زمانه فتادی به دست خون وامال کعبتین که حریفیست بس دغا ۲۹. قمره:‌ قمارخانه.// دست خون: بازی آخرین نرد. دراین مرحله نرّاد همه چیزخود را باخته است و گرو برسرخود یا یکی از اعضای بدن‌اش است.// وامالیدن کعبتین:‌ کنایه از آوردن نقشی است که نقش حریف را باطل کند.// کعبتین:‌ تاس‌های نرد که در قدیم سه تاس بوده است و حال دو تاس است.// دغا:‌ نادرست.// معنی: درقمارخانه دنیا به بازی برسر هستی و نیستی گرفتار شده‌ای. پس نقش حریف را باطل کن که بس نادرست و فریبکاراست.

اسلاید ۱۶۱: ۳۰- فرسوده دان مزاج جهان را به ناخوشی آلوده دان دهان مشعبد به گندنا ۳۰. مشعبد: شعبده باز.// گندنا: تره. شعبده‌بازان به وقت شعبده‌بازی دردهان خود تره می‌گرفتند؛ اما علت این کارمعلوم نیست. (شرح سجادی، ص ۱۲۰) شعبده‌‌بازان قدیم با گرفن تره در دهان صدای بلبلرا تقلید می‌کردند. (شرح معدن‌کن)// معنی: تصورات از دنیا چنین باشد: جهان به دلیل بیماری مزاج طبع‌اش فرسوده است و دهانش مانند دهان شعبده‌باز آلوده به تره است.

اسلاید ۱۶۲: ۳۱- اینجا مساز عیش که بس بینوا بود درقحط سال کنعان دکان نانوا ۳۱. کنعان: نام شهریعقوب(ع). (غیاث)// معنی: در این جهان زندگی را بنا مکن که بسیاربیچاره است آنکس که در قحط سالی کنعان مغازه نانوایی بازکند.

اسلاید ۱۶۳: ۳۲- زین غرقه گاه رو که نهنگست برگذر زین سبزه جای خیز که زهر است در گیا ۳۲. غرقه‌گاه:‌غرقاب؛ کنایه از جهان.// سبزه جای:‌کنایه از جهان ظاهراً‌زیبا.// معنی:‌از این غرقاب گذر کن زیرا نظیرنهنگی است برکناره، از این دنیای به ظاهرسبز بلند شو زیرا گیاهش زهرآلود است.

اسلاید ۱۶۴: ۳۳- گیتی سیاه خانه شد از ظلمت وجود گردون کبود جامه شد از ماتم وفا ۳۳. ظلمت وجود: تاریکی هستی به خاطرفقدان معنویات است.// کبودجامه شدن: کنایه از لباس سیاه و عزا پوشیدن است.// معنی: گیتی به خاطرفقدان معنویت سیاه خانه شده است و چرخ از ماتم نبود وفا ، سیاه پوشیده است.

اسلاید ۱۶۵: ۳۴- از خشک‌سال حادثه در مصطفی گریز کانک به فتح باب ضمان کرد مصطفی ۳۴. گریز:‌پناه ببر.// کانک: که آنک مقابل اینک// فتح باب: گشاد کار.// ضمان کردن: تضمین و ضمانت کردن.// معنی برای امان یافتن از گزند خشکسالی حادثه به پیامبرپناه ببر، زیرا که او به گشایش باب نجات و سعادت ضمانت کرده است.

اسلاید ۱۶۶: ۳۵- ورد تو این بس است که ای غیث‌الغیاث کز فیض او به سنگ فسرده رسد نما ۳۵. غیث: باران.// الغیاث: دادرسی می‌خواهم // نما: رشد و نمو.// معنی: ورد زبان تو همین بس که بگویی ای باران رحمت کمک! زیرا که از جوشش باران حتی به سنگ یخزده نیز نمو حاصل می‌شود. مراد از باران رحمت حضرت مصطفی(ص) است.

اسلاید ۱۶۷: ۳۶- بودند تا نبود نزولش درین سرایاین چار مادرو سه موالید بینوا ۳۶. چار مادر:‌ کنایه از چهار عنصر. (فرهنگ کنایات)// سه موالید: کنایه از: حیوان، نبات، معادن. (فرهنگ کنایات)// معنی: قبل از حضور رسول اکرم، چهار عنصر و سه موالید بیچاره بوند. یعنی معنی‌دارشدن این عناصرو موالید پس از نبی اکرم آغاز شد.

اسلاید ۱۶۸: ۳۷- شاهنشهی است احمد مرسل که ساخت حق تاج ازل کلاهش و درع ابد قبا ۳۷. احمد: یکی از نامهای رسول خدا. (سوره ۶۱ آیه ۶)// مرسل:‌فرستاده.// ازل: زمان بی‌آغاز.// ابد: زمان بی‌پایان.// درع: زره. تاج ازل و درع ابد اضافه مجازی است از باب آنکه ازل تاجی بر سر زمان و ابد مانند زره مقرون به بقاست. // معنی:‌ پیامبر آن شاهی است که خداوند برا ی‌اش از ازل تاج و از ابد زره و لباس ساخته است.

اسلاید ۱۶۹: ۳۸- آن قابل امانت در قالب بشروآن عامل ارادت در عامل جزا

اسلاید ۱۷۰: ۳۹- چون نوبت نبوت او در عرب زدند از جودی و احد صلوات آمدش صدا ۳۹. جودی: نام کوهی است که کشتی نوح درتوفان معروف بر آن قرارگرفت. (سوره ۱۱ آیه ۴۴)// احد: نام کوهی است نزدیک مکه که غزوه احد در آنجا روی داد. (شرح سجادی، ص ۱۲۱)// صلوات: جمع صلات:‌درود.// نوبت زدن: اعلام کردن.// معنی: زمانی که نوبت به پیامبری در سرزمین عرب بهاو رسید از کوه جودی و احد صدای درود آمد.

اسلاید ۱۷۱: ۴۰- برخوان این جهان زده انگشت در نمک ناخورده دست شسته ازین بی نمک ابا ۴۰. انگشت در نمک زدن: اشاره به این سنت است که پیش و بعد از غذا نمک خورند و ظاهراً حدیثی از پیامبر در این باب نقل شده است. (ر.ک: شرح سجادی، ص ۱۲۲)// دست شستن: چشم پوشیدن و کنارکشیدن. نیز ایهام دارد به وداع از مادیات.// معنی:‌ پیامبر برسفره این جهان هنوز انگشت در نمک نزده و چیزی نخورده، از آش بی نمک آن چشم پوشید. یعنی نعمتهای جهان را آزمایش نکرده ترکشان کرد.

اسلاید ۱۷۲: ۴۱- آزاد کرد دَر او بود عقل و او چون عقل هم شهنشه و هم پاسبان ما ۴۱. معنی: خرد، آزاد کرده درگاه وی بود و او مانند عقل فرمانروا و نگهبان ماست.

اسلاید ۱۷۳: ۴۲- او رحمت خداست جهان خدای را از رحمت خدای شوی خاص خدا۴۲. معنی: محمد(ص) مایه رحمت خدا برای جهان آفریده خدا، از رحمت خداوند می توانی برگزیده خدا باشی.

اسلاید ۱۷۴: ۴۳- ای هستها زهستی ذات تو عاریت خاقانی از عطای تو هست آیت ثنا ۴۳. معنی :‌ ای آنکه هستیها و وجودها از ذات تو وام گرفته شده است، خاقانی به همین مناسبتاز بخشش تست که نشانه ثناگویی شده است. یعنی لطف پروردگار شاعر را درثناگویی انگشت‌نما کرده است.

اسلاید ۱۷۵: ۴۴- مرغی چنین که دانه و آبش ثنای تست مپسند کز نشیمن عام کشد جفا ۴۴. معنی: پرنده‌ای این چنین که دانه و آبش از قبل ثناگویی تو حاصل می‌شود، راضی نشو درجایگاه دنیا دچارستم شود.

اسلاید ۱۷۶: ۴۵- از عالم دو رنگ فراغت دهش چنانک دیگر ندارد این زن رعناش در عنا ۴۵. دو رنگ: دو رو.// فراغت:‌ آسودگی.// رعنا: زیبا. زن رعنا: کنایه از دنیا.// عنا: رنج.// معنی:‌ برای شاعر از دنیای دورو آسودگیش عطا کن تا اینکه این جهان نتواند رنج‌اش رساند.

اسلاید ۱۷۷: قصیده ۵ در شکایت از حبس و بند ۱- راحت از راه دل چنان برخاست که دل اکنون ز بند جان برخاست ۱. راه دل‌: اضافه مجازی.// زبند جان برخاست:‌ یعنی قید جان را زد. دیگردر بند جان نیست. (شرح سجادی، ص۱۸۳)// معنی: آسایش خاطر آن چنان از راه رخت بربسته است که دل دیگرقید جان را زده است.

اسلاید ۱۷۸: ۲- نفسی در میان میانجی بود آن میانجی هم از میان برخاست ۲. معنی: میان دل و جان تنها نفسی واسطه بود، که آنهم از واسطگی پشیمان شد.

اسلاید ۱۷۹: ۳- چار دیوار خانه روزن شد بام بنشست و آستان برخاست ۳. چاردیوار خانه روزن شد: یعنی اساس خانه در هم ریخت.// بام نشستن و آستان برخاستن: کنایه از ویرانی است.// معنی: چهاردیوارخانه درهم ریخت، سقف فرود آمد و آستانه بلند شد، یعنی خانه زیرو رو شد. در این بیت شاعر جسم خویش را به خانه‌ای تشبیه کرده که دچار ویرانی گشته است.

اسلاید ۱۸۰: ۴- سایه‌یی مانده بود هم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.