پاورپوینت کامل مکتب متعارف کینزی ۸۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مکتب متعارف کینزی ۸۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مکتب متعارف کینزی ۸۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از مطالب داخلی اسلاید ها
پاورپوینت کامل مکتب متعارف کینزی ۸۸ اسلاید در PowerPoint
اسلاید ۴: بازار پول و منحنی LM منحنی LM مکان هندسی ترکیباتی از نرخهای بهره و درآمد است که بیانگر تعادل در بازار پول می باشد. با این فرض که تقاضای پول رابطه مثبت با درآمد و رابطه منفی با نرخ بهره دارد، منحنی LM شیب مثبت دارد. با ثابت بودن سایر شرایط، همراه با افزایش درآمد، تقاضای معاملاتی و احتیاطی پول افزایش می یابد که با ثابت بودن عرضه پول، نرخ بهره بالاتری برای کاهش تقاضای سفته بازی پول و حفظ تعادل بازار پول مورد نیاز است.منحنی LM شیب بیشتر (کمتر) دارد اگر کشش درآمدی پول بزرگتر(کوچکتر) و کشش بهره ای تقاضای پول کمتر(بشتر) باشد. بعنوان مثال با ثابت بودن سایر شرایط، اگر بدنبال یک افزایش معین در درآمد، تقاضای پول افزایش بیشتری یابد، نیاز داریم که نرخ بهره نیز افزایش بیشتری پیدا کند تا تعادل در بازار پول حفظ شود که منحنی LM را پرشیب تر می کند.در حالتهای حدی؛ (الف) محدوده کلاسیکی که در آن تقاضای پول نسبت به نرخ بهره کاملا بی کشش است و لذا منحنی LM کاملا عمودی می باشد و (ب) دام نقدینگی که در آن تقاضای پول نسبت به نرخ بهره کاملا با کشش است و لذا منحنی LM افقی خواهد بود.
اسلاید ۵: مدل IS-LM و نقش سیاستهای پولی و مالی تعادل همزمان بازار کالا و پول از تقاطع منحنی های IS و LM در re و Ye بدست می آید.YereLMISrYنمودار ۲-۳ مدل IS-LM
اسلاید ۶: اگر سطح درآمد کمتر از اشتغال کامل باشد، در این صورت هم سیاست پولی و هم سیاست مالی نقش بالقوه و مهمی در تثبیت اقتصادی بازی می کنند . حال بطور خلاصه عواملی را مرور می کنیم که موثر بودن نسبی سیاستهای پولی و مالی را در تاثیر گذاری بر تقاضای کل و از این طریق بر سطح تولید واشتغال تعیین می کند. سیاست مالی در تاثیر گذاری بر تقاضا و به دنبال آن بر سطح تولید و اشتغال موثرتر خواهد بود اگر؛ (الف) تقاضای پول نسبت به نرخ بهره با کشش باشد یعنی منحنی LM کم شیب تر باشد و (ب) کشش بهره ای سرمایه گذاری کمتر باشد، یعنی شیب IS بیشتر باشد. در حالت حدی که منحنی LM عمودی ( محدوده کلاسیکی ) باشد، انبساط مالی هیچ اثری بر درآمد نخواهد داشت . زیرا افزایش در نرخ بهره، سرمایه گذاری بخش خصوصی رادرست به اندازه افزایش در مخارج دولت، کاهش خواهد داد: یعنی جانشینی کامل رخ می دهد . در حالت حدی دیگر که LM افقی است (دام نقدینگی )، نتیجه انبساط مالی ، معادل با اثر ضریب تکاثری کامل در مدل ساده کینزی می باشد.
اسلاید ۷: در نمودار ۴-۳ مجدداً اقتصادی را در نظر بگیرید که باr0 و Y0( تقاطع ISو LM0 ) در تعادل اشتغال ناقص است. در مکانیسم انتقال کینزی ، تاثیرگذاری سیاست پولی بستگی دارد به ؛ ( الف) میزان تاثیر افزایش عرضه پول بر کاهش نرخ بهره ، (ب ) میزان واکنش سرمایه گذاری به کاهش نرخ بهره و (ج) مقدار ضریب تکاثری .Y1r1LM1ISrYنمودار ۴-۳ سیاست پولی انبساطیLM0Y0r0
اسلاید ۸: سیاست پولی در تاثیرگذاری بر تقاضای کل و در نتیجه بر سطح تولید و اشتغال موثرتر است، اگر ( الف) تقاضای پول نسبت به نرخ بهره کم کشش باشد، یعنی منحنی LM پرشیب تر باشد (ب ) سرمایه گذاری نسبت به نرخ بهره با کشش باشد یعنی منحنی IS افقی تر باشد. در حالتهای حدی کینزی یعنی منحنی LM افقی (دام نقدینگی) یا منحنی IS عمودی (که سرمایه گذاری نسبت به نرخ بهره کاملا بی کشش است) وضعیت بگونه ای است که سیاست پولی هیچ اثری بر درآمد ندارد. در حالیکه سیاستهای پولی و مالی در شرایط عادی، برای تاثیرگذاری بر تولید و اشتغال می توانند مورد استفاده قرار گیرند، موثر بودن نسبی این دو ابزار بستگی به پارامترهای ساختاری مدل یعنی شیب نسبی منحنی های ISو LM دارد. در نگرش کینزی متعارف به نظر می آید تقاضای پول اساسا به تغییرات نرخ بهره خیلی حساس باشد (که منحنی LM را کم شیب تر می کند) در حالیکه سرمایه گذاری بگونه ای است که به تغییرات نرخ بهره حساس نیست ( که منحنی IS را پرشیب تر می کند).
اسلاید ۹: این تحلیل اقتصاد را می توان به صورت جبری نیز خلاصه نمود. در آنچه در زیر می آید فرض می شود که در اشتغال ناقص و سطح قیمت ثابت می باشد. مخارج کل حقیقی (E) برابر است با یک مقدار مستقل (A)، قسمتی که به درآمد حقیقی وابسته است (cY) و قسمتی که به نرخ بهره حساس است (ar) :E=A+cY-ar تعادل در بازار کالا در جایی رخ می دهد که تقاضای کل کالا با عرضه کل برابر باشد: E=Y با رجوع به بازار پول، تقاضای حقیقی پول دارای دو قسمت است، یکی وابسته به درآمد (mY) و دیگری وابسته به نرخ بهره (br) است:فرض می شود که عرضه اسمی پول به صورت برونزا تعیین می گردد. تعادل بازار پول جایی است که عرضه و تقاضای پول برابر باشند: با مرتب نمودن این روابط و حل آن برای Y داریم:
اسلاید ۱۰: براساس این معادلات، رویکرد متعارف کینزی بیانگر کوچک بودن aو بزرگ بودن b است. وقتی نسبت کوچک باشد؛ (الف) اختلالات بخش حقیقی اقتصاد موجب تغییرات بیشتر در درآمد می شود و (ب) سیاست مالی ، بطور نسبی موثرتر است و ضریب تکاثری مخارج مستقل به نزدیک است، ضمن اینکه سیاست پولی ، بطور نسبی ضعیف است که ضریب تکاثری پولی به صفر گرایش دارد. بعنوان مثال، دام نقدینگی بیانگر این است که b باید بزرگ بوده و به بی نهایت نزدیک باشد که در این صورت تقاضای پول دارای کشش بهره ای بی نهایت بوده و منحنی LM افقی است (توجه شود که شیب منحنی LM برابر با است ) که به نوبه خود موجب می شود که معادله تعادلی تبدیل به شود. همین وضعیت و نتایج را می توان برای حالتی بررسی نمود که سرمایه گذاری به نرخ بهره حساس نباشد یعنی پارامتر a نزدیک به صفر باشد که در این حالت منحنی IS کاملاً عمودی است ولی با فرض اینکه ۰<b< باشد، منحنی LM صعودی خواهد بود. در اینجا نیز معادله فوق تبدیل به می شود و همان نتایج قبلی بدست می آید.
اسلاید ۱۱: ایده متعارف کینزی در مورد موثر بودن سیاست مالی توسط پول گرایان ( و هم چنین دیگران ) به چالش کشیده شد که نوعاً می گویند در بلندمدت انبساط مالی محض (یعنی انبساط مالی بدون اینکه توسط تغییرات عرضه پول همراهی شود) نتیجه اش خروج بخش خصوصی یا جایگزینی مخارج خصوصی است و لذا دارای کمترین اثر بر روی تقاضای کل ، سطح درآمد و اشتغال خواهد بود. در آنچه که در زیر می آید، واکنش کینزی ها را شرح می دهیم که مجدداً مدعی اهمیت سیاست مالی هستند اما تاکید آنها بر اثرات ثروت است که ناشی از تامین مالی مخارج دولت از طریق اوراق قرضه می باشد.
اسلاید ۱۲: G,TG1G0Y2Y1Y0ABrYIS0IS1LMTنمودار ۵-۳
اسلاید ۱۳: در نمودار ۵-۳، قسمت بالایی بیانگر مدل IS-LM متعارف و قسمت پایینی آن وضعیت بودجه دولت یعنی مخارج دولت (G) و درآمدهای مالیاتی (T) نشان می دهد. در اینجا فرض می شود که مخارج دولت ، مستقل از درآمد ولی درآمدهای مالیاتی وابسته به درآمد باشد. در ( تقاطع ) بازار کالا و پول در تعادل هستند و بودجه دولت نیز متوازن است ، یعنی یک وضعیت تعادلی با ثبات برقرار است. حال فرض کنید که مسولین بدنبال افزایش سطح درآمد و اشتغال از طریق افزایش مخارج دولت باشند. افزایش در مخارج دولت منحنی IS را به سمت راست یعنی از IS0 به IS1 انتقال می دهد و تابع مخارج دولت به پایین یعنی از G0به G1 منتقل می شود.
اسلاید ۱۴: در ( تقاطع ) کسری بودجه برابر با AB است و مادامیکه این کسری وجود داشته باشد، مسئولین مجبور خواهند بود اوراق قرضه بیشتری منتشر کنند که منجر به افزایش ثروت بخش خصوصی و افزایش مخارج مصرفی خصوصی و تقاضای پول خواهد شد. اگر اثر ثروت بر مصرف ( که منحنی IS را به راست انتقال می دهد که توسط پیکانها نشان داده شده است) بیشتر از اثر آن بر تقاضای پول ( که منحنی LM را به چپ منتقل می کند) باشد سپس در بلندمدت انبساط مالی که با انتشار اوراق قرضه تامین مالی شود، نتیجه اش افزایش درآمد به Y2 می باشد، جاییکه کسری بودجه برطرف خواهد شد یعنی جانشینی از بین خواهد رفت. بعلاوه اگر افزایش در پرداختهای بهره ای که ناشی از انتشار اوراق قرضه هستند نیز به حساب آیند، تابع مخارج دولت به زیر منتقل می گردد و درآمد باید به سطحی بیش از Y2 افزایش یابد تا تعادل بودجه دولت را برقرار سازد. بنابراین روشن است که وارد کردن اثر ثروت و محدودیت بودجه دولت در مدل IS-LM ، تاثیر سیاست افزایش مخارج دولت و تامین مالی آن از طریق اوراق قرضه را بطور بالقوه در افزایش درآمد و اشتغال موثرتر می سازد.
اسلاید ۱۵: یکی از ایرادات وارده بر پیش بینی های این تحلیل، مربوط به کارآمدی سیاست مالی می باشد که از قضیه برابر بدهی ریکاردویی Ricardian debt equivalence نشات می گیرد. بطور خلاصه این قضیه بیان می کند که بار مخارج دولت بر بخش خصوصی چه از طریق افزایش در مالیات تامین مالی شود و چه از طریق فروش اوراق قرضه ، برابر است. فروش اوراق قرضه دولتی باری را بر بخش خصوصی تحمیل می کند که مجبور به پرداخت بدهی مالیاتی آتی بمنظور تامین پرداختهای بهره ای می کند و اگر اوراق قرضه با سررسید معین باشند دولت مجبور به بازخرید اوراق قرضه نیز خواهد شد. با فرض اینکه بخش خصوصی این بدهی مالیاتی آتی را کاملاً در نظر بگیرد و آنرا در محاسبات خود وارد نماید، اوراق قرضه دولتی بعنوان ثروت خالص به حساب نخواهد آمد. بدهی های مالیاتی آتی، تنزیل خواهند شد و درمی یابیم که ارزش فعلی آنها دقیقاً معادل با ارزش اوراق قرضه فروخته شده خواهد بود. در این شرایط برای تامین مخارج دولت تفاوتی ندارد که اوراق قرضه دولتی منتشر شود یا مالیاتها افزایش یابند زیرا با فروش اوراق قرضه ثروت بخش خصوصی متاثر نخواهد شد.
اسلاید ۱۶: تامین مالی مخارج دولت از طریق اوراق قرضه فقط وقتی موثرتر از تامین مالی از طریق مالیات خواهد بود که اوراق قرضه دولتی بعنوان ثروت خالص بحساب آیند. بحث هایی در مخالفت با قضیه برابری بدهی ریکاردویی مطرح شده است. اولاً اگر بدهی مالیاتی آتی که ناشی از انبساط مالی از طریق اوراق قرضه است به عهده نسل آینده گذاشته شود آنگاه می توان گفت که نسل فعلی ثروتمندتر خواهد شد. این بحث بارو که وجود ارث به معنی نگرانی والدین در مورد بار مالیاتی فرزندانشان می باشد نیز در معرض برخی انتقادات بوده است. بعنوان مثال جای تردید دارد که آیا همه والدین چنان دوراندیش یا نگران خواهند بود که بدهی های مالیاتی انتظاری فرزندانشان را به حساب آورند؟ ثانیاً با وجود بازار سرمایه ناقص، اوراق قرضه دولتی می تواند بعنوان ثروت خالص به حساب آیند. نرخ بهره ای که دولت به اوراق قرضه می پردازد، حجم بدهی مالیاتی آتی را تعیین می کند. چنانچه دولت در مقایسه باافراد، دسترسی مناسب تری به بازارهای سرمایه داشته باشد، نرخ بهره مذکور کمتر از نرخ تنزیل موردنظر بخش خصوصی جهت برآورد ارزش فعلی بدهی مالیاتی آتی بوده و در این صورت اوراق قرضه دولت به عنوان ثروت خالص در نظر گرفته خواهد شد.
اسلاید ۱۷: در اینجا شرایطی را بحث می کنیم که در آن مدل IS-LM نمی تواند بطور خودکار درجهت برقراری تعادل اشتغال کامل عمل نماید.تعادل اشتغال ناقص در مدل کینزیدر مدل IS-LM وجود تعادل اشتغال ناقص را می توان به وجود چسبندگی های سیستم بویژه به دو قیمت کلیدی یعنی دستمزد پولی و نرخ بهره نسبت داد. ما با این فرض کینزی شروع می کنیم که دستمزدهای پولی به سمت پایین چسبندگی دارند. این مورد را با استفاده از نمودار چهار قسمتی ۶-۳ نشان داده ایم.در اینجا همواره باید از نمودار (a) شروع کرده و درجهت خلاف عقربه ساعت حرکت نماییم تا این سطح درآمد را که توسط تقاضای کل تعیین می شود، برحسب سطح اشتغال در قسمت (d) مشخص نماییم.
اسلاید ۱۸: اقتصادی را در نظر بگیرید که ابتدا در نقطه یعنی تقاطع و IS در قسمت (a) باشد . در حالیکه هر دو بازار کالا و پول در تعادل هستند اما سطح درآمد کمتر از درآمد اشتغال کامل است.تضمینی وجود ندارد که سطح اشتغالی که توسط تقاضا تعیین می گردد ( یعنی ) برابر با اشتغال کامل ( یعنی ) باشد. مازاد عرضه کار هیچ اثری بر دستمزد پولی ندارد، بطوریکه ممکن است این اقتصاد در سطحی کمتر از تعادل اشتغال کامل یا بیکاری پایدار، باقی بماند. اکنون مدل IS-LM را با فرض کلاسیکها مبنی بر انعطاف پذیری قیمتها و دستمزدهای اسمی ترکیب کرده و امکان وجود تعادل اشتغال ناقص را از نظر تئوریکی بررسی می کنیم.
اسلاید ۱۹: LM0LM1E0E1rYYFY0IS(WIP)0(WIP)1SLDLLFL0LW/P(a)(d)(b)(c)YYFY0YFY0YLFL0L450نمودار ۶-۳
اسلاید ۲۰: مانند قبل در حالیکه بازار کالا و پول در تعادل هستند، سطح درآمد Y0 از سطح درآمد اشتغال کامل (YF)کمتر میباشد. با رجوع به قسمت (d) واضح است که این بدان معناست که اگر سطح اشتغال کمتر از اشتغال کامل باشد در این صورت همراه با دستمزد حقیقی است که بالاتر از مقدار تعادلی قرار دارد. مادامیکه دستمزدهای پولی و قیمتها کاملاً انعطافپذیر باشند بهر حال اقتصاد خودش را به تعادل اشتغال کامل خواهد رساند. در ، مازاد عرضه کار موجب کاهش دستمزد پولی (W) میگردد که هزینههای بنگاه را کاهش داده و موجب کاهش قیمتها (P) میگردد. کاهش قیمت ارزش حقیقی عرضه پول را افزایش داده و موجب انتقال LM به راست میگردد. مازاد ماندههای حقیقی Real Balances به بازار اوراق قرضه هدایت میشود که قیمت اوراق قرضه را افزایش و نرخ بهره را کاهش میدهد. کاهش نرخ بهره بنوبه خود مخارج سرمایهگذاری را کاهش داده که آن نیز افزایش تقاضای کل و لذا افزایش تولید و اشتغال را به دنبال دارد. اثر ”غیرمستقیم“ کاهش دستمزدهای پولی و قیمتها که مخارج را از طریق نرخ بهره متاثر میسازد به اثر ”اثر کینز“ معروف است.
اسلاید ۲۱: LM0LM1E0E1rYYFY0IS1LFL0(W/P)0(W/P)1SLDLLW/PYYFY0YFY0YLFL0L450IS0E2YYFY0نمودار ۷-۳ دام نقدینگیr*r1
اسلاید ۲۲: افزایش در تقاضای کل، نرخ کاهش قیمتها را کندتر میکند. بگونهای که دستمزد پولی با نرخ سریعتری از قیمتها (کاهش نامتوازن) کاهش مییابد و دستمزد حقیقی شروع به کاهش و حرکت به سمت مقدار تعادلیاش (اشتغال کامل) یعنی در قسمت (d) میکند. کاهش دستمزدهای پولی و قیمتها و انتقال منحنی LM به راست تا جایی ادامه مییابد که اشتغال کامل برقرار شده و مازاد عرضه کار حذف شود. افزایش تقاضای کل (از طریق اثر کینز) تضمین میکند اقتصاد به اشتغال کامل برگردد.در این مدل عمومی، دو حالت حدی یا خاص وجود دارد که علیرغم انعطافپذیری کامل دستمزد پولی و قیمتها، اقتصاد نمیتواند بطور خودکار به تعادل اشتغال کامل برسد. این دو حالت خاص عبارتند از: (الف) دام نقدینگی و (ب) حالتی که مخارج سرمایهگذاری نسبت به نرخ بهره بیکشش باشد. این دو مورد به ترتیب در نمودار ۷-۳ و۸-۳ نشان داده شدهاند. در حالت دام نقدینگی اگرچه کاهش قیمتها عرضه حقیقی پول را افزایش میدهد (که منحنی LM را به راست یعنی از LM0 به LM1 منتقل میکند)، اما ماندههای حقیقی اضافی تماماً جذب تقاضای سفتهبازی یا وجوه بیکار میشوند. ماندههای اضافی به بازار اوراق قرضه راه نمییابندو این مانع کاهش نرخ بهره r1 (نقطه E2) میشود که برای افزایش تقاضا و باز گرداندن اشتغال کامل، مورد نیاز میباشد. باتوجه به اینکه تقاضای کل افزایش نمییابد تا نرخ کاهش قیمت راکند نماید، قیمتها متناسب با کاهش دستمزد پولی کاهش مییابند (انقباض متوازن)و لذا ثابت میماند که بالاتر از دستمزد متعادلکننده بازار یعنی است.
اسلاید ۲۳: حالتی که سرمایهگذاری نسبت به نرخ بهره بیکشش باشد نیز در نمودار ۸-۳ نشان داده است که اقتصاد نمیتواند بطور خودکار به تعادل برسد. در این حالت اگرچه افزایش در ماندههای حقیقی (که منحنی LM را از LM0 به LM1 انتقال میدهد) از طریق ”اثر کینز“ موجب کاهش نرخ بهره میگردد، اما کاهش نرخ بهره برای بازگرداندن اشتغال کامل، کافی نیست با رجوع به نمودار ۸-۳ معلوم میشود که اگر مخارج سرمایهگذاری نسبت به نرخ بهره بیکشش باشد تعادل اشتغال کامل فقط از طریق ”اثر کینز“ با یک نرخ بهره منفی (r1) حاصل میشود. بطور خلاصه، کاهش دستمزد پولی و قیمتها نمیتواند موفق به برقراری اشتغال کامل شوند. مگر اینکه آنها بتوانند تقاضای کل را از طریق ”اثر کینز“ افزایش دهند. در حالت دام نقدینگی و بیکشش بودن سرمایهگذاری، تقاضای کل برای رسیدن به اشتغال کامل ناکافی بوده و بیکاری غیرارادی پایدار فقط در صورتی حذف میگردد که سطح تقاضای کل از طریق سیاست انبساطی مالی افزایش یابد. پتینکین، فرض میکند که دستمزدهای پولی و قیمتها با نرخ یکسانی کاهش مییابند: یعنی انقباض متوازن در نتیجه، کاهش اشتغال ارتباطی به افزایش دستمزد حقیقی ندارد بلکه مربوط به کاهش تقاضای مؤثر میباشد. بعبارت دیگر بنگاهها به نقطه خارج از تقاضای کار خود حرکت میکنند که در قست (d) نمودار ۸-۳، موجب حرکت از نقطه A به B خواهد شد. با این وجود از نظر پتینکین، این عدم تعادل بطور نامحدود دوام نخواهد داشت، زیرا همچنان که دستمزد پولی و قیمتها کاهش مییابند، یک ”اثر مستقیم“ بوجود خواهد آمد که تقاضای کل را از طریق ارزش ماندههای پولی افزایش میدهد که میتواند تعادل اشتغال کامل را برقرار نماید، یعنی حرکت از نقطه B به A .
اسلاید ۲۴: E0IS0LM1E1E2YFrYY1Y0YFLM00r1YY450YFYFY1Y0BAYFY0Y1LFL0L1DLSLLW/P0((W/P1((W/P2((W/PLFL1L0LY(a)(d)(b)(c)Y1Y0نمودار ۸-۳ : سرمایه گذاری بی کشش
اسلاید ۲۵: پیگو میگوید که اگر دستمزدهای پولی و قیمتها انعطافپذیر باشند مدل متعارف کینزی نمیتواند در تعادل کمتر از اشتغال کامل قرار بگیرد. اثر پیگو بیانگر این است که کاهش قیمتها موجب افزایش ثروت حقیقی میشود که بنوبه خود منجر به افزایش مخارج مصرفی میگردد. فرض کنید که مانند نمودار ۷-۳ اقتصاد در تعادل اشتغال ناقص در دام نقدینگی در نقطه باشد (تقاطع IS0 و LM0). همراه با کاهش قیمتها، نه تنها منحنی LM به دلیل افزایش ارزش حقیقی عرضه پول به راست منتقل میگردد (از LM0 به LM1) بلکه منحنی IS نیز به دلیل اثر افزایش ثروت حقیقی بر مخارج مصرفی به راست منتقل میشود (از IS0 بهIS1).میتوان بررسی نمود که در این تحلیل وقتی اثر ثروت یا اثر پیگو بر مخارج را وارد کنیم در حالت خاصی که سرمایهگذاری بیکشش است (نمودار ۸-۳)، اقتصاد بطور خودکار تعدیل میشود تا اشتغال کامل را در نقطه E2 برقرار نماید.اثر پیگودر اینجا دو انتقاد عمده به اثر پیگو را بررسی میکنیم. اولاً ملاحظات پویا میتواند اثر پیگو را بعنوان یک ”مکانیسم سریع و خودکار در برقراری تعادل“ بیاعتبار نماید. برای مثال، اگر افراد انتظار کاهش قیمتها را در آینده نیز داشته باشند، آنها ممکن است مصرف را به تعویق اندازند که سبب افزایش بیکاری میگردد. همچنین اگر بنگاهها انتظار تداوم رکود را داشته باشند آنها برنامه سرمایهگذاری خود را به تعویق میاندازند که مجدداً موجب افزایش بیکاری میشود. بعلاوه در رکودهای مزمن، ورشکستگیها افزایش مییابد که موجب کاهش بیشتری در مخارج میشود . در تحلیل نموداری، کاهش قیمتها ممکن است موجب کاهش و انتقال منحنی IS به چپ شود و اقتصاد را از اشتغال کامل دورتر کند.
اسلاید ۲۶: ثانیاً لازم است به این بحث بپردازیم که کدام یک از داراییها به عنوان ثروت خالص به حساب میآیند. پول بیرونی را میتوان بعنوان سکه و اسکناس به علاوه سپرده های بانکی ( که بصورت ذخایر نقد بانک یا به صورت ذخایر در بانک مرکزی نگهداری می شوند ) در نظر گرفت. پول بیرونی را میتوان بعنوان ثروت خالص بخش خصوصی تلقی نمود زیرا در مقابل آن، بدهی بلافصلی برای بخش خصوصی وجود ندارد. در مقابل، پول درونی را میتوان بصورت سپردههای بانکی تعریف نمود که از طریق وام دادن به بخش خصوصی ایجاد میگردد. باتوجه به اینکه معادل این سپردهها بدهی بخش خصوصی است (وامهای بانکی)، در این صورت میتوان گفت که پول درونی را نمیتوان بعنوان ثروت خالص در نظر گرفت.در مورد اینکه اوراق قرضه دولتی را میتوان بعنوان ثروت خالص به حساب آورد تردید وجود دارد. میتوان گفت که بخش خصوصی این واقعیت را در نظر دارد که بدنبال کاهش قیمت، ارزش حقیقی بدهی معوقه دولت افزایش مییابد که لزوماً مالیاتهای آتی را برای تامین افزایش در پرداختهای بهرهای دولت و یا باز خرید اوراق قرضه دولتی افزایش خواهد داد. اگر افزایش در ارزش فعلی بدهیهای مالیاتی آتی دقیقاً افزایش در ارزش حقیقی بدهی معوقه دولت را جبران نماید، انتقال منحنی IS بدلیل اثر ثروت بوجود نخواهد آمد. تردیدهای زیادی در مورد ویژگی های برقراری تعادل خودکار از طریق اثر پیگو وجود دارد . شواهد تجربی در مورد قدرت اثر پیگو نشان میدهد که این اثر کاملاً ضعیف است.
اسلاید ۲۷: تلفیق نئوکلاسیکی Neo-classical synthesisاواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ یک دیدگاه اجماعی تحت عنوان ”تلفیق نئوکلاسیک“ ظهور کرد که نظریه عمومی کینز را بعنوان حالت خاصی از نظریه عمومی کلاسیکی میدانست (یعنی حالتی که دستمزد پولی به سمت پایین چسبنده است و مانع تعدیل خودکار کلاسیک به سمت اشتغال کامل میشود) که در آن کینزیها سیاستهای مداخلهگرانه کینزی را برای تضمین بازگشت سریعتر به اشتغال کامل توصیه میکردند.تفسیر مجددی از کینز: مدلهای عدم تعادلیبحث کلاور و لیان هافوودتفسیر مجدد کلاور و لیان هافوود بیانگر این است که انقلاب کینز متوجه والراس بود. تلفیق نئوکلاسیکی نتوانسته است منطق کینز را بشناسد، منطقی که به دنبال رد مکانیسم هماهنگ کننده والراسی یعنی حراج گر بود.در چهارچوب تعادل عمومی، والراس نقش محوری را به حراج گری می دهد که از طریق مکانیسم رفت و برگشت tatonnement تضمین می کند که تمام بازارها در دست یابی به مبادله بهینه موفق می باشند. در چنین دنیایی نه عدم اقناع وجود دارد و نه غافلگیری و هیچ معامله غلطی هرگز رخ نمی دهد. حراج گر والراسی بدنبال برداری از قیمت ها است که تمام بازارها را تسویه می کند و اجازه انجام مبادله در قیمت های غیرتعادلی را نمی دهد زیرا در غیر این صورت خریداران و فروشندگان در خریدها و فروشهایشان مواجه با جیره بندی می شوند.
اسلاید ۲۸: کارگزاران اقتصادی اجازه تعیین و هدایت قیمت های نسبی را به چنین مکانیسمی می دهند( یعنی آنهاقیمت پذیرهستند) و خودشان در مورد مقادیری که مایل به فروش هستند تصمیم می گیرند(یعنی آنهاتعیین کننده مقدار هستند) . در چنین دنیایی ، درجه میعان تمام کالاها برابر است، بدین معنی که وقتی شما قیمتهای تعادلی را قبول می کنید می توانید تمام داراییهایتان را نقد کنید.چنین دنیایی در نمودار ۹-۳ نشان داده شده است که برای سادگی فرض می کنیم دو بازار کار و کالا وجود دارد که بهم وابسته هستند. ESL1LeL2DLSLW/P1((W/Pe((W/PEDQ1QeQ2DGSGppep1LQنمودار ۹-۳بازار کالابازار کار
اسلاید ۲۹: درچنین دنیایی مازاد عرضه کار همراه با مازاد تقاضای کالا است. با برقراری قیمتهای تعادلی در می یابیم که مبادلات موثر و ذهنی بایستی برابر شوند زیرا تصمیمات مربوط به عرضه کار در عین حال تصمیمات مربوط به تقاضای کالا نیز می باشند( که کلاور آن را فرضیه تصمیم واحد می نامندUnitary decision hypothesis ). انتقال تمایلات یا علائم ذهنی به عهده حراج گر است و آنها را از این طریق که فقط قیمتها و مبادلات تعادلی مجازند تحقق یابند به علائم و پیامدهای موثر تبدیل می کند. این مکانیسم قیمت، اعمال اقتصادی را بمنظور تضمین مبادلات بهینه بین طرفین ، کنترل و هماهنگ می کند.برای مثال فرض کنید که حراج گر ابتدا مجموعه قیمتهای را در بازار کار و P را در بازار کالا برقرار نماید. با این قیمتهای نسبی فقط به اندازه واحد از نیروی کار بصورت ذهنی خریداری می گردد در صورتی که واحد عرضه می گردد. یعنی بیانگر مازاد عرضه کار (ES) است. مشابه این ، در بازار کالا فقط واحد تقاضا می شود، یعنی بیانگر مازاد تقاضای کالا (ED) است. البته حراج گر والراسی اجازه چنین مبادله های غلطی را در این قیمتهای غیرتعادلی نمی دهد و فرایند رفت و برگشت یا فرایند آزمون و خطا امکان کاهش دستمزد حقیقی در بازار کار و افزایش سطح قیمتها در بازار کالا را فراهم می سازد تا قیمتهای تعادلی و از اینرو مقادیر تسویه کننده بازار برقرار گردند.
اسلاید ۳۰: کلاور و لیان هافوود هر دو تصدیق می کنند که برای انتقال از دنیای والراس به دنیای کینز، تمام آنچه که باید انجام داد این است که خود را از کارکرد مکانیسم رفت و برگشت از طریق حذف حراج گر والراسی خلاص کنیم :(( تنها چیزی که کینز از مبانی نظریه کلاسیک حذف کرد عبارت بود از حراج گری که فرض می شود مجهز به تمام اطلاعات مورد نیاز برای ایجاد هماهنگی کامل فعالیتهای همه مبادله کنندگان در حال و آینده می باشد.))بدون چنین حراج گری، کارگزاران اقتصادی مجبورند قیمت گذار باشند و چنین مکانیسم کنترل کننده ای که مانع از مبادلات زیربهینه شود دیگر هیچ قدرتی ندارد و لذا ممکن است قیمتهای غیر تعادلی برقرار گردد. در چنین دنیایی قسمت کوتاه مدت بازار، مبادلات موثر را تعیین خواهد کرد که سبب جیره بندی طولانی می شود. این را می توان در نمودار ۱۰-۳ مشاهده نمود که قیمت بالاتر از تعادل (یعنی P1) مقدار عرضه۲ Q را در پی دارد ولی فقط ۱Q خریداری می گردد، زیرا مبادلات واقعی را تقاضا تعیین می کند. به همین طریق در قیمت پایین تر از تعادل ۲ P مقدار تقاضا۲ Q می باشد ولی فقط ۱Q عرضه و فروخته می شود زیرا مبادلات واقعی را عرضه تعیین میکند (Q2-Q1)بیانگر میزان اقناء نشده یا جیره بندی در هنگامی است که بازارنمی تواند تسویه شود). در بازارهایی که تسویه نمی شوند لازم است بین تقاضا و عرضه ذهنی و موثر تمایز قائل شویم، زیرا اولی تمایلات محدود نشده را نشان می دهد ( که بر مبنای این فرض قرار دارد که فروشها و خریدها همواره می توانند به واقعیت بپیوند) و دومی فرصتهای محدود شده را نشان می دهد (که توسط توانایی فرد برای خرید یا ف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 