پاورپوینت کامل این برگهای پیر ۵۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل این برگهای پیر ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل این برگهای پیر ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل این برگهای پیر ۵۵ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ گزارش محتوا
۱.۱ کتاب مرتع الصالحین
۱.۲ کتاب مقاصد السالکین
۱.۳ کتاب منهج الرّشاد
گزارش محتوا
کتاب مرتع الصالحین
این کتاب که در سده ششم هجرى نگاشته شده، اثر ابومنصور اوزجندى است که شامل ۵۵ فصل مىباشد که عبارتند از:
فصل اوّل: در علم است: آدمى به علوم بسیار احتیاج دارد و مهمّترین آنها معرفت نفس است که من کیم و از کجا آمدهام؟ علوم معنایى است، روحانى در قوالب حروف مرکبّه، مثل عالم انگشترى است؛ به طورى که علم نگین و عمل نقش نگین اوست.
فصل دوّم: در عقل است: عقل جوهرى است که غایبات را به سبب واسطه درک مىکند؛ ولى محسوسات را به مشاهده، خردمند آن است که عقل در وى غالب باشد و به حُکم غلبه عقل تصرّف و سلطنت نفس اماره از وى منقطع شده باشد، خردمند آنست که به وقت خشم سخنى نگوید.
فصل سوّم: در معرفت نفس است: انسان سه قسم است: یک قسم معانى غیبى است که عقل و جان و دل عبارت از آن معانى است. دوّم تن آدمى است که به فارسى کالبد و به عربى جسم گویند. سوّم نفس امارّه و لوامه و ملهه و مطئمنّه که نتیجه خاک و آب و آتش و هواست.
فصل چهارم: در معرفت نفسها و ریاضت هر یک از آنهاست: تأدیب نفس اماّره قهر و تحمیل کردن انواع رنجه بر وى است. قوىترین ریاضت نفس لوّامه بُعد وطن است. طریق ریاضت نفس مُلهمه به رفق و مدار است و نفس مطمئنه چون راضى است از خدا، لذا احتیاجى به ریاضت ندارد.
فصل پنجم: در آفات نفس است: لازم است که انسان به آفات نفس واقف باشد تا نفس پاکیزه شده و شایستگى همراهى دل را داشته باشد، حاصل ریاضت نفس دو چیز است: آغازش مخالفت است و نهایتش موافقت.
فصل ششم: در قلب است: دل لطیفهاى است، ربّانى و محلّ انوار الهى است، دل داراى دو چشم و دو گوش است و دل را درى است سوى صدر، چون دل از زندان هوى و اعتراض شهوت نگاه داشته شود، نور معرفت در وى خالص مىشود.
فصل هفتم: در مرض قلب است: اسباب بیمارى دل بسیار است؛ از آن جمله مِیل شدید به معاصى است. بیمارى دل دو چیز است: بد حفظى و بد مهرى، داروى بیمارى دل گرسنگى و خواندن قرآن و تضرّع با حق و یاد مرگ و فکر در احوالات موت است.
فصل هشتم: در معرفت است: علم معرفت ذات و صفات و آثار صفات علمى است که بذاته مطلوب است؛ در حالیکه علوم دیگر چنین نیست، علامت معرفت سه چیز است: دیدار احسانهاى خداوند متعال و تیمار کردن شکر خداوند عزوجل و تن بردبار براى کشیدن بار جفاء و قضا.
فصل نهم: در ذکر است: مراتب موجودات متفاوت است، یا قابل ترقّى است، یا قابل ترقّى نیست. به نظر مؤلف ذاکر تا به محو چیزى و نفى خاطرى و سیاست خصلتى محتاج است، باید «لا اله الا الله» گوید و چون ذکر در دل قرار گرفت، بعد از آن مىتواند، «الله» بگوید.
فصل دهم: در بیان شرایط ذاکر و کیفیت ذکر است: ذاکر باید خود را از تمامى خواستههاى نفسانى فارغ کرده و فقط رضاى حق را طلب کند و علم به فرایض و شریعت داشته باشد. دل موقع ذکر گفتن عجایب بسیارى را مشاهده مىکند و چون مذکور بر دل مستولى مىشود، دیگر دل از ذکر خود بىخبر مىشود.
فصل یازدهم: در اثبات رسالات و نبوّت است: آدمى همواره محتاج نبى است، خداوند به رسولان خود معجزه عنایت فرمود تا خلق از معاوضه به مثل آن عاجز باشند و ایمان بیاورند، معجزات انبیاء دو قسم است: بعضى عقلى و برخى حسّى است.
فصل دوازدهم: در متابعت رسول است: صلاح آدمى در اصلاح دل است تا تن بر وفق دل مطیع در عبودیّت باشد، چون پیامبر، امین خدا و محرم اسرار الهى و خزینه علم حق و متوسّط میان خلق و خالق است، لذا متابعت وى بر همگان واجب است.
فصل سیزدهم: در نیّت است: نیّت مؤمن بهتر از عمل اوست، نیّت کیمیاى عمل است. کار بد به نیّت نیک، نیک و کار نیک به نیّت بد، بد مىشود و تفاوت اعمال متوقف به تفاوت نیّات است.
فصل چهاردهم: در اخلاص و صدق است: اصلِ اخلاص نیّت است و بعد از وى اخلاص است و بعد از اخلاص صدق است. بزرگترین اخلاص آنست که در کار مولى عزّوجل نباید از خلق انتظار ثناءگویى داشته باشد.
فصل پانزدهم: در ریاست: منشاء ریاء نفس لوامه است و حقیقت آن طلب خود بر دل خلق است، ریا شرک خفى است، ریا داراى گونههاى مختلف است، یکى از آنها به لاغرى تن و زردى صورت است تا مردمان گمان کنند که وى اهل عبادت است.
فصل شانزدهم: طهارت: طهارت چهار مرتبه دارد: اوّل: طهارتِ به آب است. دوّم: طهارت تن است، از نجاستِ گناه به توبه. سوّم: طهارت باطن است، از اخلاق ناپسندیده و چهارم: طهارت دل است از هر چیزى که غیر خدا محسوب مىشود.
فصل هفدهم: صلات: عظمتِ عبادت نماز را کسى با خبر مىشود که ماهیّت نماز را بشناسد، حضور دل در نماز بسیار مهّم است و یکى از راههاى حضور دل آنست که فکر کند که عبادت همه آسمانیان را در این نماز من جمع کردهاند و با این فکر عظمت عبادت در دل وى مىافتد و حاضر مىشود.
فصل هیجدهم: تقوى: تقوى بر دو قسم است: تقواى اصل و آن حذر کردن از عقوبت جاودانه و تقواى فرع و آن حذر کردن از عذاب به ماندن معصیت و آوردن طاعت، سبب تقوى خوف و خشیت است. تقوى هم در افعال باشد و هم در اقوال و هم در احوال.
فصل نوزدهم: در روزه شهر رمضان و فضیلت جوع: فواید جوع بسیار است و یکى از آنها لذّت مناجات است و فایده دیگر صفاى دل و رقّت آنست. کمترین حرمت ماه رمضان آنست که آزردن مؤمن حرام است، روزه عبادت باطن است و پوشیده.
فصل بیستم: در زکات و صدقه و سخاوت است: زکات به معناى پاکى است، یکى از حکمتهاى بخشیدن مال پاک کردن تن از گناهان است. علامت جوانمردى آن است که برتر چیز را از کمترین کسى دریغ ندارد و کمتر چیز را اگر در پیش برتر کس بنهد شرم ندارد.
فصل بیست ویکم: حجّ: چنان که عرش قبله آسمانیان است کعبه نیز قبله زمینیان است، وحوش و طیور در حوالى کعبه در امانند.
فصل بیست و دوم: کسب: انسان باید مرغ دنیا به دام دنیا گیرد و تن به کسب مشغول دارد و دل به مولى تعالى.
فصل بیست و سوّم: حبّ دنیا: دنیا داراى صورت و معنى است و معنى دنیا جاه و حرمت است.
فصل بیست و چهارم: جاه: دوستى صورت دنیا که مال است و معنى دنیا که جاه است، تباه کننده دین است.
فصل بیست و پنجم: در حیات دنیاست: حیات علت مرگ است، داروى غفلت سه چیز است.
فصل بیست و ششم: زهد: زهد تحقیر دنیاست و سبب تحقیر دنیا معرفت آنست، آزاد مرد دنیا خورد؛ ولى غم دنیا نخورد.
فصل بیست و هفتم: بخل: سبب بخل دوستى دنیا براى منفعت تن است و علاج آن چهار چیز است.
فصل بیست و هشتم: حرص و طول امل: حرص سیر شدن ندارد و در باطن آدم از بیمارىهاى مهلک است و نظیر استسقاء در بیمارىهاى جهانى است.
فصل بیست و نهم: عجب: عجب نوعى کبرست و علاج همه یک نوع است که در فصل کبر گفته شده است.
فصل سى ام: تکبرّ: منشاء کبر نفس لوّامه و از بیمارىها مهلک است و علاج آن تواضع است.
فصل سى و یکم: تواضع: حقیقت تواضع آنست که انسان به جهت خداوند سبحان از خود فروتنى نماید، چون تواضع مایهى برترى و کبر مایهى فروترى است.
فصل سى و دوّم: ذمّ متکبّر: کبر بر سه نوع است، حدّ ریاست سخن، روایى است که فقط براى خداوند عزوجل اختصاص دارد.
فصل سى و سوّم: حسد: اصل حسد کراهت نعمت غیر است، حاسد شریک ابلیس است.
فصل سى و چهارم: غم و غضب و حقد و غیظ: اسباب غضب عُجب است، دو رگ در بدن است که باید آن دو را برید یک رگ شهوت و دیگرى رگ خشم.
فصل سى و پنجم: حلم: حلم دو نوع است: پسندیده و ناپسندیده ثمره علم حلم است و حلم بىعلم بهتر از علم بىحلم است.
فصل سى و ششم: شفقت و معامله با اهل زمان: رقّت دل شفقت و رحمت و رأفت مىآورد، رافت غایت رحمت است.
فصل سى و هفتم: سوء خلق: مقدّمه تنگى گور، تنگى دل است، بزرگترین گناه آزار دادن مؤمن است.
فصل سى و هشتم: نصیحت: حقیقت نصیحت ارادتِ خیر است، نصیحت بر سه نوع است: نصیحت دیانت، نصیحت مرّوت، نصیحت ریاضت.
فصل سى و نهم: آفات زبان: آفات زبان بسیار است؛ از آن جمله: غیبت، نمّامى، کذب، استهزاى مردم و افشاى سرّ و… است.
فصل چهلم: توبه: حقیقت توبه سه چیز است: بى آرامى به دنیا و مخالفت هوى و پناه بردن به مولاست.
فصل چهل و یکم: شک و یقین: یقین آرام دل است و شک گمان دل، اهل معرفت مىگویند: یقین دیدار است و دیدار علم است.
فصل چهل و دوّم: امر به معروف و نهى از منکر: کسى که امر به معروف مىکند، باید شرایطى داشته باشد. امر به معروف دو شرط دارد: دانایى و بر سخن توانایى.
فصل چ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 