پاورپوینت کامل امام رضا(ع) ۷۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امام رضا(ع) ۷۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام رضا(ع) ۷۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امام رضا(ع) ۷۱ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ ولادت
۲ کنیه و لقب
۳ ولایت عهد
۴ حدیث سلسله الذهب
۵ ویژگى‌هاى آن حضرت
۶ نماز عید
۷ شهادت
۸ منابع مقاله
۹ وابسته‌ها

ولادت

سال تولد آن حضرت را ۱۴۸ و ۱۵۳ق و ماه تولد ایشان را ذوالحجه و ذوالقعده و ربیع‌الاول گفته‌اند و مشهور آن است که روز تولد آن حضرت «یازدهم ذوالقعده» بوده است.

مادر آن حضرت ام ولد بود. (کنیزى بود که از مولاى خود فرزند آورده بود.) دربار نام و زادگاه مادر آن حضرت اختلاف است و به اغلب احتمالات، از مردم شمال آفریقا یا مغرب مراکش بوده است.

کنیه و لقب

کنی آن حضرت «ابوالحسن» بوده است و چون حضرت امیر علیه‌السلام نیز مکنى به ابوالحسن بوده‌اند حضرت رضا علیه‌السلام را ابوالحسن ثانى گفته‌اند.

مشهورترین لقب ایشان «رضا» بوده است که بنابر روایتى در عیون اخبار الرضا (۱۳/۱)، علت ملقب بودن آن حضرت به «رضا» این بوده است که «رضی به المخالفون من أعدائه کما رضی به الموافقون من أولیائه و لم یکن ذلک لأحد من آبائه علیهم‌السلام فلذلک سمی من بینهم بالرضا…»، یعنى هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به (ولایت عهد او) رضایت دادند و چنین چیزى براى هیچ یک از پدران او دست نداده بود، از این رو در میان ایشان تنها او به «رضا» نامیده شد.

اما به روایت طبرى (وقایع سال ۲۰۱) مأمون آن حضرت را «الرضی من آل محمد» نامید و صدوق هم بنابر روایتى دیگر در عیون اخبار الرضا (۱۴۷/۲) چنین گفته است.

باید متذکر شد که داعیان و مبلغان بنى عباس در اواخر عهد بنى امیه مردم را دعوت می‌کردند که با «رضا از آل محمد» بیعت کنند، یعنى بى‌آنکه از کسى نام ببرند مى‌گفتند چون خلافت بنى امیه درست نیست باید به کسى از خاندان محمد صلى‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم که مورد رضایت همه باشد بیعت کنند.

بنى عباس با حکومت آل على مخالف بودند ولى چون مأمون که خود از بنى عباس بود حضرت رضا علیه‌السلام را به ولایت‌عهدى برگزید، همه از مخالف و موافق به او راضى شدند و مصداق «رضا من آل محمد» در حق آن حضرت صادق آمد و به آن لقب موسوم و مشهور شد.

در کتب معتبر، از جمله در عیون اخبار الرضا، نصوص و دلایل امامت آن حضرت مذکور است و در همین کتاب (۲۳/۱ به بعد) وصیت نام مفصلى از حضرت امام موسى کاظم علیه‌السلام مندرج است.

ولایت عهد

پس از آن که محمد امین در بغداد کشته شد و خلافت در خراسان بر مأمون مسلم گردید، مأمون تصمیم گرفت تا خلافت را پس از خود به کسى که غیر از خاندان بنى عباس باشد بسپارد و پس از تحقیق و بررسى در احوال علویان کسى را شایسته‌تر و برازنده‌تر از على بن موسى بن جعفر علیهم‌السلام ندید و از این رو کس فرستاد و او را از مدینه به خراسان فرا خواند.

دربار علت این تصمیم مطالبى گفته شده است و از جمله بنابر خبرى در عیون اخبار الرضا از قول مأمون نقل شده است که گویا هنگامى که امین خود را در بغداد خلیفه خواند و بسیارى از نقاط شرق عالم اسلام بر مأمون عاصى شدند، مأمون عهد و نذر کرد که اگر بر مشکلات فائق آید خلافت را در محلى قرار دهد که خداوند قرار داده است و چون بر برادرش غالب آمد و به خلافت رسید ‎کسى را سزاوارتر از على بن موسى علیهما‌السلام ندید و او را از مدینه بخواست و ولایت‌عهدى خود را به او تفویض کرد.

این مطلب درست به نظر نمى‌رسد، زیرا مستلزم آن است که مأمون شیعه باشد و امامان را تا حضرت رضا قبول داشته باشد و گرنه «قرار دادن خلافت در محلى که خداوند قرار داده است» معنى ندارد.

اما اگر هم مأمون ارادتى به حضرت امیر علیه‌السلام و بعضى از اهل‌بیت داشته است دلیل تشیع او به معنى دقیق کلمه (امام واقعى دانستن حضرت رضا) نمى‌شود. علاوه بر این اگر مأمون خود را سزاوار خلافت نمى‌دانست دلیلى نداشت که با امین بر سر خلافت بجنگد و خود را امیرالمؤمنین بخواند.

بعضى گفته‌اند فضل بن سهل ذو الریاستین که در حکم وزیر مأمون بود او را بر این کار واداشت. اما باید دید که چه علتى موجب گردید تا فضل بن سهل مأمون را بر این کار وا بدارد؟

به احتمال قوى دلایل فضل و مأمون در انتصاب حضرت رضا علیه‌السلام به ولایت‌عهدى، سیاسى بوده است، زیرا پس از قتل امین اوضاع عراق و شام سخت آشفته بود و در میان بنى عباس فرد برجسته‌اى که مورد قبول و رضایت همگان باشد وجود نداشت و مأمون با هم لیاقت و شخصیت سیاسى در عراق ناشناخته بود.

در یمن و کوفه و بصره و بغداد و ایران عام مردم از زمان منصور به بعد آن انتظارى را که از خلافت بنى عباس داشتند برآورده ندیدند، زیرا مردم تشن عدل و داد و اسلام واقعى بودند. از این رو چشم‌ها و دل‌ها نگران و منتظر خاندان امام علی علیه‌السلام بودند و امیدها و آرزوهاى خود را به افراد برجسته و متقى این خاندان بسته بودند.

فضل و مأمون با شم سیاسى خود از مشاهد اوضاع نابسامان شهرهاى مهم و شورش مردم (مانند قیام ابوالسرایا در کوفه و علوى دیگر در یمن) به این نکته پى برده بودند و مى‌خواستند با انتخاب فرد برجسته و ممتازى از خاندان على به ولایت‌عهدى رضایت مردم را به خود جلب کنند و پایه‌هاى خلافت مأمون را مستحکم سازند به همین جهت مأمون در سال ۲۰۰ق بنا به گفت طبرى رجاء بن ابى الضحاک و فرناس خادم (در بعضى روایات شیعه یاسر خادم) را به مدینه فرستاد تا على بن موسى بن جعفر علیهم‌السلام و محمد بن جعفر عم حضرت رضا علیه‌السلام را به خراسان ببرند.

رجاء بن ابى الضحاک، خویش نزدیک فضل بن سهل بود و همین امر شاید مؤید این مطلب باشد که فضل بن سهل در کار ولایت‌عهدى حضرت رضا علیه‌السلام دخالت داشته است.

در روایات شیعه آمده است که مأمون به حضرت رضا نوشت تا از راه بصره و اهواز و فارس به خراسان برود نه از راه کوفه و قم و دلیل این امر را کثرت شیعیان در کوفه و قم ذکر کرده‌اند، زیرا مأمون مى‌ترسید ‎که شیعیان کوفه و قم به دور آن حضرت جمع شوند.

این مؤید آن است که عامل فرا خواندن حضرت رضا به خراسان عاملى سیاسى بوده است و مأمون مى‌ترسیده است که کثرت شیعیان در کوفه یا قم سبب شود که آن حضرت را به خلافت بردارند و رشت کار بکلى از دست مأمون خارج گردد.

حدیث سلسله الذهب

مشهور است که به هنگام ورود حضرت رضا علیه‌السلام به نیشابور طالبان علم و محدثان دور محف آن حضرت که بر استرى نهاده شده بود جمع شدند و از ایشان خواستند که حدیثى بر آنها املا فرماید.

حضرت حدیثى بطور مسلسل از آباء طاهرین خود از رسول‌اللّه صلى‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم و جبرئیل از قول خداوند روایت کرد که «کلمه لا إله إلا اللّه حصنی و من دخل حصنی أمن من عذابی» یعنى کلم توحید یا لا إله إلا اللّه حصار و باروى مستحکم من است و هر که به درون حصار من رفت از عذاب من در امان ماند. این حدیث به جهت مسلسل بودن آن از ائم اطهار علیهم‌السلام تا حضرت رسول صلى‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم به حدیث «سلسله الذهب» معروف شده است.

دربار این که چرا آن حضرت این حدیث را املا فرمود باید گفت که این نوعى دعوت به وحدت کلمه و اتفاق بوده است زیرا اساس اسلام و مدخل آن این کلمه است که معتقدان به خود را از هر گونه تشویش و عذابى در امان مى‌دارد و مسلمانان باید با توجه به آن در درون حصار و باروى اسلام از اختلاف کلمه بپرهیزند و مدافع آن حصن در برابر مهاجم خارجى باشند و از دشمنى و مخالفت بر سر مسائل فرعى دورى گزینند.

حضرت در نیشابور در محله‌اى به نام بلاشاباد نزول فرمود و از آنجا به توس و از توس به سرخس و از سرخس به مرو که اقامتگاه مأمون بود رفت.

به روایت عیون اخبار الرضا (۱۴۹/۲) مأمون نخست به آن حضرت پیشنهاد کرد که خود خلافت را قبول کند و چون آن حضرت امتناع فرمودند و در این باب مخاطبات زیاد میان ایشان رد و بدل گردید سرانجام پس از دو ماه اصرار و امتناع ناچار ولایت‌عهدى را پذیرفت به این شرط که از امر و نهى و حکم و قضا دور باشد و چیزى را تغییر ندهد.

علت مقاومت امام این بود که اوضاع را پیش بینى مى‌کرد و بر او مسلم بود عشیر عباسى و رجال دولت که عادت به لاابالى‌گرى و درازدستى عهد هارون الرشید کرده‌اند زیر بار حق نخواهند رفت و او قادر به اجراى قوانین الهى نخواهد بود.

مأمون پس از آن که آن حضرت ولایت‌عهدى را پذیرفت امر کرد تا لباس سیاه که شعار عباسیان بود ترک شود و درباریان و فرماندهان و سپاهیان و بنى هاشم همه لباس سبز که شعار علویان بود بپوشند. خود نیز جام سبز پوشید و نام امام را زینت بخش درهم و دینار نمود و مقرر داشت که در هم بلاد اسلام بر منابر خطبه بنام امام خوانده شود و این به روایت طبرى روز سه‌شنبه دوم رمضان سال ۲۰۱ ق بود.

على بن عیسى اربلى مؤلف کشف الغمه، عهدى را که مأمون ظاهرا دربار ولایت‌عهدى امام رضا علیه‌السلام نوشته بود و ملاحظاتى را که حضرت رضا علیه‌السلام در میان سطور آن عهدنامه و در پشت آن مرقوم فرموده بودند در سال ۶۷۰ ق در دست یکى از «قوام» (خادمان مشهد و قبر آن حضرت) دیده و صورت آن را در همان کتاب کشف الغمه آورده است.

تحقیق دربار صحت و اصالت این عهد بصورتى که در کتاب مذکور آمده است مجالى دیگر مى‌خواهد و در اینجا فرض صحت و اصالت آن است و از مطالع آن نتیجه مى‌شود که آنچه در بعضى کتب ادعا شده است که مأمون شیعى بوده است و در مطالب گذشته نیز به آن اشاره شد صحت ندارد زیرا مأمون در این عهدنامه از مقام خلافت به گونه‌اى تعبیر مى‌کند که با عقاید اهل سنت مطابق است.

مأمون در این عهدنامه به سخن عمر استناد مى‌جوید و هم چنین خلافت خود را مستند به شرع و قانون مى‌داند. هم چنین در این عهدنامه مأمون علت انتخاب آن حضرت را به ولایت‌عهدى علم و فضل و ورع و تقواى او مى‌داند نه آنچه شیعیان معتقدند که او خلیفه و امام بحق و برگزیده از جانب خدا و منصوص از سوى پدر و اجداد خویش است. هم چنین در این عهدنامه به صراحت آمده است که ملقب شدن آن حضرت به «رضا» از جانب خود مأمون بوده است.

حضرت امام رضا علیه‌السلام به موجب آنچه مؤلف کشف الغمه آورده است در پشت این عهدنامه قبول خود را اعلام فرموده است اما بقاى خود را پس از مأمون و وصول خود را به مقام خلافت با تردید و شک تلقى کرده است.

البته آن حضرت هم به نور امامت و هم با روشن بینى خاصى که از اوضاع و احوال سیاسى زمان خود داشت مى‌دانست که این کار به آخر نخواهد رسید ‎و بنى عباس و مخالفان خاندان امام علی علیه‌السلام به هر طریقى که باشد با آن مخالفت خواهند کرد.

اما آنچه شخص را به تأمل وا مى‌دارد این است که در آن جا گویا حضرت رضا مرقوم فرموده بود: «الجامعه و الجفر یدلان على ضد ذلک و ما أدری ما یفعل بی و لا بکم» یعنى: جامعه و جفر بر خلاف این دلالت دارند (یعنى دلالت دارند بر این که این امر خلافت به من نخواهد رسید) و من نمى‌دانم بر سر من و شما چه خواهد آمد یا با من و با شما چه خواهند کرد.

دربار جفر و جامعه و ماهیت آن نمى‌توان سخنى گفت و شکى هم نیست که امام علیه‌السلام با ارشاد و هدایت الهى از غیب و آینده مى‌تواند آگاه باشد. اما این که حضرت در سندى رسمى و پشت فرمان مأمون از جفر و جامعه سخن بگوید محل تردید است زیرا مأمون و اطرافیان او به جفر و جامعه‌اى که مخصو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.