پاورپوینت کامل تفسیر ابن کثیر ۹۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تفسیر ابن کثیر ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تفسیر ابن کثیر ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تفسیر ابن کثیر ۹۱ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ تفسیر ابن کثیر در گفتار عالمان
۲ روش تفسیرى ابن کثیر
۳ شیوه تنظیم و نگارش
۴ جایگاه نقل در تفسیر ابن کثیر
۵ اسرائیلیات در تفسیر ابن کثیر
۶ تفسیر ابن کثیر و اهل‌البیت
۷ تفسیر ابن کثیر و مسائل کلامى
۸ تفسیر ابن کثیر و مسائل فقهى
۹ نسخه‌شناسى

تفسیر ابن کثیر در گفتار عالمان

شرح‌حال‌نگاران و عالمان، در ضمن زندگانى ابن کثیر از تفسیر وى یاد کرده‌اند و برخى به آن به دیده عظمت و ستایش نگریسته‌اند. جلال‌الدین سیوطى، مفسّر و قرآن‌شناس بزرگ اسلامى مى‌گوید: «ابن کثیر تفسیرى دارد، که در سبک و روش همانندش نگاشته نشده است».

محمد بن على شوکانى در ضمن فهرست آثار ابن کثیر آورده است: «او آثار سودمندى دارد از جمله: تفسیر مشهور او که در مجلدات متعدّدى است و در آن مطالب را به‌دقت فراهم آورده است. دیدگاه‌هاى مختلف، گزارش‌هاى گونه‌گون و آثار گذشتگان را عرضه کرده و درباره چگونگى‌هاى آنها به نیکوئى سخن گفته است، تفسیر ابن کثیر، اگر بهترین تفسیرها نباشد بى‌گمان از بهترین‌هاست».

دکتر محمدحسین ذهبى نیز، ضمن یاد کرد این تفسیر و چگونگى‌هاى آن نوشته است:

«من این تفسیر را خواندم و در روش تفسیرى، به‌خاطر توجه شایسته به تفسیر آیه به آیه و تفسیر آیات با عبارات رسا و کوتاه، آن را ممتاز یافتم. وى به هنگام تفسیر آیات، به آیات هم‌مضمون مراجعه مى‌کند و بین دو آیه مقایسه مى‌نماید و به این‌گونه تفسیر که خود آن را «تفسیر قرآن به قرآن» نامیده است به شدّت اهتمام مى‌ورزد. در بیان آثار تفسیرى با این روش و سبک، این تفسیر بیشترین توجه را به عرضه آیات هم مضمون دارد».

محققان و عالمان دیگرى نیز، تفسیر ابن کثیر را ستوده‌اند و آن را در میان تفاسیر نقلى در اهمیت و شایستگى پس از تفسیر طبرى، سرآمد دیگر تفاسیر دانسته‌اند. دکتر صبحى صالح در اثر ارزشمند خود، از جمله درباره این تفسیر نوشته است:

«در میان تفاسیر مأثور پس از تفسیر طبرى-بلکه در برخى امور برتر از آن-تفسیر ابن کثیر است. دقت در اسناد، سادگى عبارات، از جمله مزایاى این تفسیر است».

روش تفسیرى ابن کثیر

تفسیر ابن کثیر جلوه‌اى روشن از تفسیر نقلى یا تفسیر آیات به ظواهر آیات و اقوال پیامبر(ص) و صحابیان است.

ابن کثیر، پس از آنچه که به عنوان انگیزه نگارش تفسیرش یاد شد سئوالى مطرح مى‌کند، که اگر بپرسند نیکوترین روش تفسیرى کدام است؟! جواب این است که صحیح‌ترین و استوارترین روش تفسیرى آن است که آیات به آیات قرآن تفسیر شود؛ چون اجمال برخى از آیات در مواضع دیگر به تفصیل تبیین شده است.

و اگر با این روش ره بجائى نسپردى و در تفسیر آیات ناتوان گشتى براى تبیین آیات به سنّت مراجعه کن، که سنت، مبیّن و شارح قرآن است. امّا اگر در راه تبیین قرآن، در قرآن و سنّت چیزى نیافتى که چراغ راه شود به اقوال صحابه مراجعه کن؛ چون آنان در جوّ نزول آیات بوده‌اند و از قرائن و چگونگى‌هاى عرضه آیات آگاهند.

شیوه تنظیم و نگارش

مفسر در ابتدا در ضمن مقدمه‌اى مفصّل، درباره تفسیر و چگونگى تفسیرپذیرى قرآن، منابع تفسیرى و… سخن گفته و سپس وارد تفسیر سوره‌ها مى‌شود. ابن کثیر، در آغاز تفسیر سوره‌ها در ضمن فصلى از جایگاه سوره در میان سور قرآن و فضیلت قرائت آن، سخن مى‌گوید و روایات وارد شده در این زمینه را مى‌آورد. آنگاه به نامهاى آن سوره اشاره مى‌کند و اخبار مربوط به این مطلب را یاد مى‌کند. روایاتى که به‌طور کلّى نشانگر محتواى سوره یا مطالب عام درباره سوره باشند نیز، در همین قسمت مى‌آید. آنگاه یک یا چند آیه را آورده به تفسیر آنها بر اساس روشى که آوردیم مى‌پردازد، و در تبیین واژه‌ها و تشریح معانى ریشه‌اى کلمات به لغت عرب و اشعار شاعران استناد مى‌جوید، و در توضیح و تفسیر آیات، به اقوال مفسّران نیز، پرداخته، گاه به نقد و بررسى آنها دست مى‌یازد. ابن کثیر، به مباحث کلامى، فقهى نیز، با همان روش ویژه خویش پرداخته است که به آنها اشاره خواهیم کرد.

جایگاه نقل در تفسیر ابن کثیر

پیشتر گفتیم تفسیر ابن کثیر «تفسیر نقلى» است، بنابراین بلندترین جایگاه در این تفسیر، از آن «نقل» خواهد بود. امّا آنچه این تفسیر را از همگنانش ممتاز مى‌سازد و ارزشى افزون به آن مى‌بخشد، ارزیابى دقیق و عالمانه احادیث و آثار است. او در ذیل آیات و براى تفسیر و تبیین جملات قرآن، احادیث و آثار را عرضه مى‌کند؛ امّا بدون گفتگو و نقد و بررسى از آنها نمى‌گذرد. و با کنکاش در متن احادیث و اسناد آن، در چگونگى روایات و آثار سخن مى‌گوید؛ مثلاً در ذیل آیه ۵۰ از سوره بقره «و اذ فرقنا بکم…» روایاتى را مى‌آورد که پیامبر فرموده است: روز نجات بنى‌اسرائیل از امواج هلاکت‌آفرین دریا و هلاکت فرعونیان، «روز عاشورا» بوده است؛ و از این‌رو یهودیان آن روز را روزه مى‌گرفتند. امّا پس از نقل به تضعیف روایت پرداخته مى‌گوید «زید العمى» ضعیف و اسناد روایت وى «ضعیف‌تر» از اوست. لازم به یادآورى است که این سلسله احادیث از ساخته‌هاى مغزهاى بیمار مزدوران بنى‌امیّه و جیره‌خواران آن شجره خبیثه است.

و در ذیل آیه ۲ از سوره نساء، در تفسیر «حوباً کبیراً» معنائى را با اسناد از پیامبر مى‌آورد و مى‌گوید: این روایت، به‌خاطر وجود «محمد بن یوسف کندى» در سند آن ضعیف است. در ذیل آیه ۸۵ از سوره «انبیاء» هم پس از نقل روایتى مى‌گوید: این روایت را، «صحاح سته» نیاورده‌اند و در اسناد آن نیز «غرابت» است. از این موارد در تفسیر ابن کثیر بسیار است و این از جمله برجستگى‌هاى تفسیر اوست.

اسرائیلیات در تفسیر ابن کثیر

ابن کثیر در مقدمه‌اى که نگاشته است، در چگونگى موضع مفسّر در مقابل اسرائیلیات چنین سخن گفته است:

«اسرائیلیات را تنها به عنوان استشهاد مى‌توان آورد؛ ولى براى اثبات معنائى نمى‌توان به آنها استناد کرد. این‌گونه روایات بر اساس مبانى و آگاهى‌هائى که داریم یا از جمله روایات صحیحند، که مى‌پذیریم و یا مى‌دانیم که دروغند طرد مى‌کنیم، و اگر نه این باشند و نه آن، بر اساس روایت پیامبر فقط نقل مى‌کنیم امّا در تفسیر آیات از آنها بهره نمى‌گیریم».

و در مقامى دیگر مى‌گوید:

«شیوه من درباره اسرائیلیات در این تفسیر، روى برتافتن از بسیارى از آن‌چیزهائى است که آنان نقل کرده‌اند؛ چون نقل بسیارى از آنها، به‌خاطر دروغ‌ها و تحریف‌ها و تبدیل‌ها که در آن آثار رواج یافته است، جز تضییع عمر اثرى نخواهد داشت».

او در جاى‌جاى تفسیر و به هنگام تشریح زندگانى پیامبران در مقابل اسرائیلیات ایستاده و بارها خطر آلوده‌شدن آثار اسلامى را از این راه گوشزد کرده و خود به نقد و بررسى آنها پرداخته است. او از ابن عباس نقل مى‌کند که فریاد مى‌زد: «هان اى مسلمانان! با این که کتاب خدا پرطراوت و پیراسته از ناهنجارى‌ها در میان شماست و آنرا مى‌خوانید، به اهل کتاب مراجعه مى‌کنید و براى دست یافتن به پاسخ از آنها سئوال مى‌کنید؟ خداوند در قرآن از تحریف‌ها و تبدیل‌هائى که آنان در کتاب خدا روا داشته‌اند و از آنچه خود نوشته‌اند و به خدا نسبت داده‌اند سخن گفته، آیا این‌همه آگاهى بسنده نیست که به آنان رجوع نکنید و براى رسیدن به حقیقتى از آنان سؤال ننمائید؟!».

او در مقامى دیگر مى‌گوید: «باید دانست اکثر آنچه اینان نقل مى‌کنند، دروغ و بهتان است؛ چون در آثار آنان تغییر، تبدیل و تأویل راه یافته است. درست و صحیح این آثار، بسیار اندک است و در همان‌ها نیز فایده‌اى نیست».

عالمان سلف آورده‌اند که «ق» کوهى است محیط بر تمام زمین؛ امّا این‌گونه آثار-و خدا داناتر است-از خرافات بنى‌اسرائیل است که مسلمانان بدون توجه نقل کرده‌اند. به نظر من، این‌گونه آثار را ملحدان آنان روایت کرده‌اند تا حقیقت را بر مردم مشتبه سازند. بى‌گمان آنچه از پیامبر روایت شده که اخبار اینان را نقل کنید، اخبارى است که با نقل و درایت متضاد نباشد و اندیشه به بطلان آن حکم نکند، و من اعلام مى‌کنم که ما هیچ نیازى به اینگونه آثار نداریم».

از این نمونه‌ها در «تفسیر ابن کثیر» فراوان مى‌توان یافت. که نشانگر موضع هوشمندانه اوست در مقابل اسرائیلیات؛ امّا با این همه، ابن کثیر نیز گاهى در تور نامرئى این خرافات قرار مى‌گیرد و راه به مقصود صحیحى نمى‌سپرد؛ مثلاً در ذیل آیه ۳۶ سوره بقره «فأزلّهما الشیطان…» به راهى رفته که اسرائیلیات‌باوران رفته‌اند. مى‌دانیم که مفسّران، در چگونگى وسوسه شدن آدم(ع) توسط شیطان اختلاف کرده و هر کدام به‌گونه‌اى در این زمینه سخن گفته‌اند. روایات نیز، مختلف و گاهى متناقض است. در تورات چنین آمده است، که شیطان در دهان مارى مخفى شده به بهشت وارد شد و آدم را وسوسه کرد. متأسفانه بسیارى از مفسّران این اباطیل را از یهودیان تلّقى به قبول کرده و در تفسیر قرآن نوشتند و برخى بر آنها آثار فقهى نیز بار کرده‌اند. ابن کثیر، نیز در این‌جا، بر این ره رفته و سرانجام در دام اسرائیلیات‌آفرینان افتاده است. قهرمان بزرگ میدان تفسیر، علاّمه طباطبائى در این زمینه نوشته‌اند:

«امّا چگونگى آمدن شیطان براى وسوسه آدم و انتخاب وسیله براى این کار، در روایات متقن نیامده و آنچه در برخى از اخبار آمده بى‌گمان مبتنى بر تورات است و ما از یاد کرد آنها صرف نظر مى‌کنیم و متن تورات را مى‌آوریم».

در داستان «هاروت و ماروت» نیز، با این‌که روایات متعدّدى آورده و در بسیارى از آنها خدشه کرده است با این‌حال آنچه پذیرفته نیز از آنچه طرد کرده بهتر نیست. شاید ابن کثیر در این قسمت، از روایات که ره بجائى نسپرده، از ظاهر قرآن نیز بیشتر از این نفهمیده است و لذا مى‌گوید:

«نزدیک تر به راستى و صحّت از مجموعه روایاتى که یافتم همین است؛ و اللّه اعلم».

و چون این نیز نه با عصمت ملائکه همخوانى دارد و نه با اصول مسلّمه عقیدتى، ناچار توجیه مى‌کند و ردّ مى‌شود. ولى اگر اینان، بجاى روى آوردن به بافته‌هاى مغزهاى بیمار اسرائیلیات‌آفرینان، که خودش این همه خطر و تأثیر ناهنجارشان را فریاد کرده است و عالمان سهل‌انگار و روایت‌هاى آنان، به اهل‌البیت(ع) مراجعه می‌کردند که «أهل البیت أدرى بما فی البیت» و براى ورود به دیار علم، دانش و تفسیر، از در ورودى آن عاقلانه مى‌رفتند و سر به آستان على و فرزندانش مى‌سودند، به این یاوه‌سرائیها مبتلا نمى‌شدند. او در داستان ایّوب نیز، به همان راه رفته و حق را از باطل باز نشناخته است. با این همه «تفسیر ابن کثیر» در عرضه این بخش از منابع تفسیرى، از سالم‌ترین تفسیرهاى نقلى است.

تفسیر ابن کثیر و اهل‌البیت

پیشتر گفتیم «تفسیر ابن کثیر» جلوه روشن تفسیر نقلى است، بدینسان انتظار آن است که روایات ذیل آیات عرضه شود و احادیثى که در جهت تبیین مفاهیم واژه‌هاى آیات و یا تعیین مصادیق برخى از عناوین و مفاهیم آمده است، به‌دقت و بدون تحریف و تبدیل نشان داده شود.

اینک بنگریم ابن کثیر، به عنوان مفسّرى نقاد، محدثى آگاه، و مورّخى آشنا به ابعاد مختلف فرهنگ اسلامى، در این زمینه‌ها چه‌سان مفسّرى است؟! آیات قرآن، بر اساس روایات متقن فریقین و احادیث صحاح با اسناد معتبر، آکنده است از فضائل على(ع) و ارج‌گذارى و عظمت‌آفرینى به اهل‌بیت(ع).

پیامبر(ص) فرمود: «علی مع القرآن و القرآن مع علی. لن یفترقا حتّى یردا علىّ الحوض».و این بى‌گمان -چنانکه برخى از محققان گفته‌اند-بدان معناست که قرآن، فریادگر جایگاه بلند على(ع)، و نشانگر فضائل و مناقب والاى على(ع)، و بیانگر پیشتازى‌ها، مجاهدت‌ها، ایثارها، بزرگوارى‌ها و منزلت بى‌همتاى على(ع) است؛ و این است که ابن عباس مى‌گوید: «در کتاب خداوند، درباره هیچکس به اندازه على(ع) آیه نازل نشده است».

و نیز از وى نقل کرده‌اند که گفت: هر آیه‌اى که جمله «یا أیها الذین آمنوا» را دارد، على سرآمد مصادیق آن و نیز برترین و امیر مصادیق آن است. و همو مى‌گوید: «در فضائل على(ع) ۳۰۰ آیه نازل گشته است».

و مجاهد مى‌گوید: «در قرآن ۷۰ آیه ویژه على(ع) است، که هیچکس در این آیات انباز على نیست».

اینها و جز اینها انگیزه شد تا بسیارى از مؤلفان، محققان، و مفسّران و محدثان، آثار بلندى پى نهادند و در لابلاى نوشته‌هاى خود، فضائل على را آوردند.

سخن بر سر چگونگى برخورد «ابن کثیر» با تفسیر آیاتى است که قطعاً و یقیناً بر اساس روایات معتمد و متقن درباره على(ع) و یا اهل‌بیت(ع) نازل شده‌اند. ابن کثیر، در این موارد، سوگمندانه از جایگاه یک مفسّر، محدث و عالم، که بى‌گمان رسالتش تبیین حقایق است، آن‌گونه که هست؛ و نه نشر مطالب آنسان که مى‌پسندد، سقوط مى‌کند و رسالتى را که خود، در مقدّم تفسیر، براى عالمان رقم زده فراموش مى‌کند و به تحریف و تبدیل و کتمان حقایق مى‌پردازد.

او در ذیل «و أنذر عشیرتک الأقربین» به راه تحریف رفته و جمله پیامبر(ص) را که با اشاره به على(ع) فرمود: «إنّ هذا أخی و وصیّی و خلیفتی علیکم فاسمعوا له و أطیعوه».بدینسان آورده است: «إنّ هذا أخی و کذا و کذا، فاسمعوا له و أطیعوه».

به این تحریف نیز، بسنده نکرده و گفته است این روایت، براین سیاق تنها از ناحیه عبدالغفار بن القاسم بن أبى مریم نقل شده است، و او درغگوست و حدیثش متروک است، شیعى مذهب است و مورد اتهام و….

شگفتا «شیعى مذهب» بودن، سر بر آستان على سائیدن و… عامل ضعف است و انگیزه طرد روایت، زهى بى‌انصافى!!

در ذیل آیه «اکمال» بعد از نقل روایات با اسناد مختلف، بالأخره در پایان اشاره‌اى هم دارد، که برخى گفته‌اند، این آیه، در «روز غدیر» نازل شده است؛ ولى این قطعاً صحیح نیست و نقل درست که هیچ شک و تردیدى در آن نیست، همان است که آیه در «روز عرفه» نازل شده و یکى از دلایل آن هم «معاویه» اوّلین پادشاه اسلام!! است. امّا در ذیل آیه ۶۷ از سوره مائده (آیه تبلیغ) اشاره‌اى را نیز برنتابیده و از کنار آن همه روایات و اسناد پراکنده از تفاسیر و کتب حدیث عامّه گذشته است.

آیه «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات اللّه…» را درباره «صهیب ابن سنان» انگاشته؛ و در ذیل آیه ۵۵ سوره مائده: «انّما ولیکم اللّه…» تلاش کرده

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.