پاورپوینت کامل فیه ما فیه ۷۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فیه ما فیه ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فیه ما فیه ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فیه ما فیه ۷۵ اسلاید در PowerPoint :

فیه ما فیه

پدیدآوران

مولوی، جلال‎‌الدین محمد بن محمد (نویسنده)

فروزانفر، بدیع‌الزمان (محقق)

عنوان‌های دیگر

کتاب فیه ما فیه

ناشر

مؤسسه انتشارات نگاه

مکان نشر

تهران – ایران

سال نشر

۱۳۸۶ ش

چاپ

۲

شابک

‎۹۶۴-۳۵۱-۳۴۲-۴

موضوع

عرفان – متون قدیمی تا قرن ۱۴

نثر فارسی – قرن ۷ق.

زبان

فارسی

تعداد جلد

۱

کد کنگره

‏BP‎‏ ‎‏۲۸۵‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏۸‎‏ف‎‏۹

نورلایب

مشاهده

کتابخوان

مشاهده

فیه ما فیه مجموعه‌اى از سخنان جلال‌الدین محمد بلخی است که وى طى سالیان دراز در مناسبت‌هاى مختلف به زبان آورده است و مریدان آن را یادداشت کرده‌اند.

در این مجموعه بخش‌هایى وجود دارد که از دوران حیات شمس و حضور او در قونیه حکایت دارد. همچنین بخش‌هایى است که از شمس به عنوان شخص متوفى و درگذشته یاد مى‌کند و نیز تکه‌هایى در تفسیر برخى از ابیات مثنوى یادگار سال‌هاى واپسین عمر مولانا دیده مى‌شود.

به نظر مرحوم فروزانفر چون این کتاب ظاهراً بعد از وفات مولانا تدوین شده و در زمان حیات وى که به هر وقت فصلى از محاضرت و مذاکرات مجلس او به تحریر مى‌آمده و بر فصول سابق افزوده مى‌گردیده، تدوین آن به طور کامل میّسر نبوده است. پس بالطّبع تصوّر این که مولانا خود نامى بر این کتاب نهاده باشد، مقبول نتواند بود و گمان مى‌رود که این اسم مقتبس از قطعه‌اى است که در فتوحات مکّیه ابن‌عربى ذکر شده است.

اگر کتاب مذکور بدین نام در زمان مولانا شهرت یافته بود، هیچ جهت نداشت که در دو نسخه‌ى قریب العهد به زمان وى که هر دوى آن‌ها ظاهراً در قونیه و از روى نسخه‌هاى مکتوب در عهد مؤلف استنساخ شده آن را به نام‌هاى مختلف یاد کنند. البته بعضى‌ها این تردید مرحوم فروزانفر را قبول ندارند، چرا که همین اسم فیه ما فیه در رساله سپهسالار هم ذکر شده است.

بهر حال فیه ما فیه وسیله خوبى براى آشنایى با روش تعلیم بزرگان صوفیه مخصوصاًً شمس و مولاناست که سخن به اندازه فهم مستمع مى‌گویند و دقیق‌ترین و بلندترین معانى را در قالب تمثیلات بیان مى‌کنند.

اثر حاضر دقیقاً همان متن مصحّح شادروان استاد بدیع‌الزمان فروزانفر است که با نقطه‌گذارى، فاصله‌گذارى و اعراب‌گذارى برخى واژه‌ها و عبارات دشوار و رعایت رسم‌الخط یکسان و امروزى توسّط ناشر محترم به حلیت طبع مزیّن شده است.

گزارش محتوا

این کتاب تقریباً در هفتاد فصل تنظیم شده است که در این جا به همه آن‌ها اشاره مى‌شود:

فصل۱- خیالات انسان همانند چادرند و در چادر کسى پنهان است. هر گاه که خیالات از میان برخیزند و حقایق روى نماید قیامت انسان ظهور مى‌کند، آدمى اسطرلاب حقّ است، چون او را حق تعالى به خود عالم و دانا کرده است.

فصل۲- نماز تنها صورت ظاهرى نیست، این صورت ظاهرى قالب نماز است و باطن نماز استغراق و بیهوشى است که همه صورت از آن بیرون مى‌مانند، حتّى جبرئیل که معنى محض است، هم در حقیقت و باطن نماز نمى‌گنجد.

فصل۳- در عالم یک چیز است که فراموش کردنى نیست و آن اینست که آدمى در این عالم براى کارى آمده است و از آدمى آن کار مى‌آید که نه از آسمان‌ها بر مى‌آید و نه از زمین و چون آدمى آن کار را بکند، ظلومى و جهولى از وى نفى مى‌شود.

فصل۴- براساس آیه شریفه «اینما تُولّوا فثم وجه الله»، عاشقان خود را فداى این وجه کرده‌اند و عوض نمى‌طلبند و باقى هم چون انعامند، مریم درد را به درخت مى‌آورد و درخت خشک میوه‌دار شد، تن هم چون مریم است و هر یکى عیسى داریم، اگر ما را درد پیدا شود، عیساى ما بزاید.

فصل۵- عارفان مى‌خواهند تا به دام دنیا اهل دنیا را صید کنند تا به آن بلندى دیگر راه یابند و در دام آخرت افتند، چنانکه پیامبر اکرم مکه و بلاد را براى آن فتح کرد تا به همه زندگى بخشد و روشنایى کرامت نماید، پیش حضرت حق دو من نمى‌گنجد.

فصل۶- حق تعالى را بندگانى است که پیش از قیامت آخر را مى‌بینند، چنانچه على بن ابیطالب(ع) مى‌فرماید: «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً»؛ یعنى چون قالب را بگیرند و قیامت ظاهر شود، یقین من زیادتر نمى‌شود، پس در حق ایشان قیامت ظاهر است و حاضر.

فصل۷- اگر شخصى سؤال کند که از نماز فاضل‌تر کدام است؟ در جواب گفته مى‌شود که جان نماز بهتر از نماز است و جواب دوّم اینکه ایمان بهتر از نمازست و نماز بى‌ایمان منفعت نکند و همچون نماز منافقان باشد.

فصل۸- حق تعالى نقاب‌ها را براى مصلحت آفریده است که اگر جمال حق بى‌نقاب ظهور نماید، هیچ کس طاقت بهره‌مندى از آن را ندارد. حق تعالى چون بر کوه به حجاب تجلّى کرد، او نیز پر درخت و پر گل و سبز آراسته مى‌گردد.

فصل۹- براى خداوند متعال مردان و اولیایى هستند که از غایت عظمت و غیرت حق هیچ وقت آشکار نمى‌گردند؛ ولى طالبان را به مقصودهاى خطیر برسانند و موهبت کنند. مولانا در این باره به داستان چلّه‌نشینى شخصى اشاره کرد و نتائج جالبى از آن مى‌گیرد.

فصل۱۰- مردم گمان مى‌کنند که انا الحق گفتن دعوى بزرگى است؛ در حالى که انا الحق گفتن تواضع بزرگى است، چون خود را عدم کرده و به باد مى‌دهد.«انا العبد» گفتن مشکل است، چون در انا العبددو هستى اثبات مى‌کند، یکى هستى خود و دیگرى هستى خداوند؛ در حالى که در انا الحق چنین نیست.

فصل۱۱- عقل در تن آدمى همچون امیرى است، مادام که رعایاى تن مطیع او باشند، دنیا و خوشى‌هاى آن نصیب حیوانات آدمى است و آنچه براى انسان اصل است، همان علم و حکمت و دیدار حضرت حق است و این اصل از حیوانات انسان گریزان است.

فصل۱۲- در شب براى انسان خلوت و سلوتى حاضر مى‌شود و حق تعالى پرده فرو کشیده تا عمل‌ها از ریا مصون محروس و خالصاً لله تعالى باشد. در شب ریایى رسوا شود، همه انسان‌ها به وقت درماندگى و اضطرار به یقین او را مى‌خوانند؛ ولى بعد از رفع درماندگى آن یقین از آن‌ها زائل مى‌شود.

فصل۱۳- آدمى هر چه در این عالم مى‌بیند، در آن عالم چنان است. بلکه همه‌ى این‌ها انموذج آن عالمند و هر چه در این عالم است، همه از آن عالم آورده‌اند. در آدمى اوصاف پنهانى وجود دارد که در عرصه‌هاى مختلف زندگى آن را بروز و ظهور مى‌دهد.

فصل۱۴- در آدمى عشق، درد و تقاضایى وجود دارد که اگر صد هزار عالم را به ملک او در آورند، باز آسوده و آرام نمى‌گیرد. حق تعالى اگرچه وعده داده است که جزاهاى نیک و بد در قیامت خواهد بود؛ ولى انموذج آن دم به دم و لمحه به لمحه براى آدمى مى‌رسد.

فصل۱۵- هر که محبوب است، خوب است و بر عکس آن صادق نیست. خوبى جزو محبوبى است و محبوبى اصل است. هر ولى بر خلق حجّت است و خلق به اندازه تعلّق به آن ولى داراى مرتبه و مقام باشد و اگر با وى دشمنى کنند با حق دشمنى کرده‌اند.

فصل۱۶- بعضى آدمیان چنان عقل را متابعت کردند که به طور کلّى ملک گشتند و نور محض شدند. حق تعالى حیوانیّت و انسانیّت را مرکّب کرد تا هر دو ظاهر گردند، چنانکه در مقابله‌ى آدم ابلیس و در مقابله‌ى موسى فرعون را قرار داد.

فصل۱۷- گاهى قارى قرآن صورت قرآن را به درستى و نیکى مى‌خواند ولیکن از معناى آن بى‌خبر است. روى به معنى آوردن اگر چه اول چندان نغز نباشد؛ ولى هر چه جلو رود، شیرین‌تر مى‌شود، به خلاف صورت که اوّل نغز باشد؛ ولى آخر سرد و بى‌اثر.

فصل۱۸- عالم بودن هنرى است که در ذات آدمى نهفته است و اگر آن هنر در قبا و عبا باشد، تفاوتى نکند. چنانکه در زمان پیامبر(ص) منافقانى بود که قصد رهزنى دین داشتند، لذا لباس نماز مى‌پوشیدند تا مقلّدان را در دین سست نمایند.

فصل۱۹- در مکتب پیامبر(ص) رهبانیّت وجود ندارد و راه پیامبر جور و غصّه‌هاى زن و مردم کشیدن است. انسان اگر راه محمّدى را نمى‌تواند، برود، لااقل راه عیسى را برود، تا در مسیر حق به یکبارگى محروم نماند و بالاخره در مسلک انبیاء باشد.

فصل۲۰- در نظام هستى خداوند ثابت شده است و براى اثبات او دلیلى لازم نیست، بلکه انسان باید در مسیر عبودیّت کارى کند که خود را به مرتبه و مقامى پیش او ثابت کند و گرنه او بى‌دلیل ثابت است و داستان شمس در این باره جالب توجه است.

فصل۲۱- این فصل عربى است و در نسخه‌ى اصل وجود ندارد. مرحوم فروزانفر از روى نسخه ح نقل و با نسخه‌ى سلیم آغا و کتابخانه ملّى مقابله کرده و به قدر وسع در تصحیح آن کوشیده است.

فصل۲۲- اگر راه‌ها مختلف است و میان آن‌ها مباینت بى‌حدّ وجود دارد؛ ولى مقصد یکى است و همه‌ى درون‌ها به کعبه متّفق است. خدا را بندگانى است که ایشان معشوقند و محبوب و حق تعالى طالب ایشان است و هر چه وظیفه‌ى عاشقان است، براى ایشان مى‌کند.

فصل۲۳- اولیاء به تعظیم خود محتاج نیستند، بلکه در نفس خود معظّمند. چراغ اگر مى‌خواهد که او را بر بلندى نهند، نه براى خود است، بلکه براى دیگران است که از نور آن بهره‌مند شوند و چون مفاخرت اولیاء به حق است، لذا از همه چیز مستغنى هستند.

فصل۲۴- اوّلیان و آخریان هر چه دارند، همه از عکس پیامبر دارند و سایه‌ى اویند. هدف از آفرینش وجود محمد(ص) است که «لولاک ما خلقت الا فلاک» و هر چیزى که هست از شرف و تواضع همه بخشش و سایه‌ى اوست و او عقل کلّ است. شوق خدا و یاد آخرت و شکر و وجد معمار آن عالم است که اگر لمحه‌اى به انسان روى نماید، به کلّى از این عالم اعراض مى‌کنیم.

فصل۲۵- عقل تا آنجا خوب و مطلوب است که انسان را بر در پادشاه آورد، چون بر در او رسید عقل را باید، طلاق داد که در آن ساعت عقل به زیان انسان است و رهزن است. براساس آیه «کل یوم هو فى شأن» اگر حق تعالى صد هزار تجلّى کند، هرگز یکى به یکى نماند. چون افعال حق و تجلّى افعال او گوناگون است، پس تجلّى ذات او نیز چنین است.

فصل۲۶- درویش باید درباره طعام احتیاط کرده، لقمه هر کسى را نخورد، چون وى لطیف است. لذا اثرهاى عجیبى در وى به وجود مى‌آورد. هم چنان که بر لباس سفید اندکى سیاهى به خوبى آشکار مى‌شود؛ ولى بر لباس سیاه که چندین سال از چرک سیاه شده، اگر هزار بار چرک و چرب بر آن نشیند، باز بر آن ظاهر نمى‌گردد، پس چون چنین است، لذا نباید لقمه ظالمان و حرام خواران بخورد، چون اندیشه‌هاى فاسد از تاثیر لقمه حرام ظاهر مى‌شود.

فصل۲۷- اوراد طالبان و سالکان آن باشد که به اجتهاد و بندگى مشغول شوند و زمان خاصّى را معین کرده و در آن ساعت به ذکر و ورد مشغول مى‌شوند؛ اما اوراد واصلان آن است که با مداد ارواح مقدّس و ملائکه مطهّر به زیارت ایشان بیایند، چون واصلان متخلّق به اخلاق ربوبى هستند، لذا «کنت له سمعاً و بصراً» براى ایشان حاصل مى‌گردد و این مقامى است که قابل تصوّر نیست.

فصل۲۸- این فصل که به عربى است، از نسخه‌ى اصل افتاده و از روى نسخه‌ى ح با مقابله کتابخانه‌ى سلیم آغا و ملّى نقل شده است.

در این فصل ابتداء سخن جرّاح مسیحى که به دروغ به صدرالدین و حضرت عیسى نسبت داده مى‌آورد. سپس درباره‌ى حضرت عیسى مى‌گوید که خاکى بر خاک رفت و پاکى بر پاک و حضرت عیسى منزه از هر گونه پلیدى است.

فصل۲۹- محبوبات از مکروهات جدا نیست، زیرا محبوب بى‌مکروه محال است، چون محبوب زوال مکروه است و زوال مکروه بى‌مکروه محال است. شادى زوال غم است و زوال غم بى‌غم محال است. تا چیزى فانى نشود، فایده‌ى او ظاهر نمى‌گردد. چنانکه سخن تا حروف او در نطق فانى نشود، فایده آن به مستمع نرسد.

فصل۳۰- حق تعالى به بایزید فرمود که «اى بایزید چه مى‌خواهى»، وى عرض کرد: «خواهم که نخواهم ارید ان لا ارید»، لکن است که در اولیاى حق نظر کنى و ایشان در تو تصرّف کنند، بدون هیچ گفتگو و قیل و قالى و در این حالت مقصود تو حاصل شود و تو را به منزل وصل رساند، تحمّل محال مجاهده‌ى عظیم است و هیچ چیز صعب‌تر از تحمّل محال نیست.

فصل۳۱- یقین صفت شیخ کامل است، شیخ و مریدان ظاهر شده در عالم اجسام نقش‌هاى آن شی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.