پاورپوینت کامل عقل و عشق یا مناظرات خمس ۵۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عقل و عشق یا مناظرات خمس ۵۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عقل و عشق یا مناظرات خمس ۵۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عقل و عشق یا مناظرات خمس ۵۶ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ ساختار
۲ گزارش محتوا
۳ چند نکته مهم
۴ وضعیت کتاب
۵ نسخهها و چاپهاى کتاب
۶ پانویس
۷ منابع مقاله
ساختار
ساختار و محورهاى اصلى کتاب حاضر به ترتیب چنین است:
مقدمه محقق؛
مقدمه مؤلف؛
متن کتاب، شامل چند مناظره به شرح زیر:
الف) مناظره أصحاب شیخ عقل با أعوان سلطان عشق؛
ب) مناظره وهم با عقل و اصحابش؛
ج) مناظره سمع و بصر؛
د) مناظره و مقابله عاشق و معشوق.
تعلیقات و توضیحات.
رساله عقل و عشق همچون دیگر آثار صائنالدین، به سبکىمنشیانه همراه با انواع صور خیال از تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز و صنایع مختلف ادبى مانند جناس، تناسب، تضاد، تلمیح، ترصیع، سجع و موازنه نگارش یافته است. آوردن آیات، احادیث، اشعار و امثال بهگونهاى که مکمل سخن باشند – نه فقط شاهد مثال – از دیگر خصوصیات سبکىصائنالدین است. ویژگى اخیر، موجب نوعى اطناب در سخن مىشود که در همه آثار صائنالدین وجود دارد و متأثر از سنت ادبى رایج در نثر قرن هشتم و نهم هجرى است.
صائنالدین داراى نثرى آهنگین و موزون است. از آنجا که در نثر – برخلاف نظم – قالبهاى معین و بحور قانونمند براى رعایت وزن وجود ندارد، نثر موزون ارزش ادبى والایى پیدا مىکند و لذا آثار صائنالدین از این دیدگاه نیز شایان توجه و بررسى است.
گزارش محتوا
قبل از هر چیز باید گفت: سبک رمزى – تمثیلى رساله و شخصیت انسانى بخشیدن به قواى بشرى و انتخاب قالب روایى در بیان مطالب، امتیاز خاصى به این اثر مىبخشد و آن را در زمره آثار شایان توجه ادب فارسى قرار مىدهد.
صائنالدین، رساله عقل و عشق را در قالب داستانى دلنشین و متأثر از داستانهاى رمزى ابن سینا (حى بن یقظان، رساله الطیر و سلامان و أبسال) و بهخصوص آثار سهروردى (همچون مونس العشاق، آواز پر جبرئیل، عقل سرخ و قصه الغربه الغربیه)، نگاشته است.
در اینگونه داستانهاى حکمى و عرفانى، صور خیال و آرایههاى ادبى، نقش ویژهاى در انتقال مفاهیم فلسفى و عرفانى بر عهده مىگیرند و از حد زینت و زیبایى کلام فراتر رفته، جزء ذاتى بیان در اثر ادبى مىشوند؛ چنانکه بدون آنها مقصود نویسنده مکتوم مىماند و حق مطلب گزارده نمىآید.[۲]
مؤلف، در مقدمه ادبى و منشیانه، با إبراز محبت و عشق به معشوق ازلى و ابدى و مدح و ثناى او، عاشقانه گفته و نوشته است که سخن دلش را مىخواهد بگوید؛ نه کلام این و آن را و به تعبیر خودش:
عاریت کس نپذیرفتهام
آنچه دلم گفت بگو گفتهام
خوان تو را این دو نواله سخن
دست ندیدهست به او دست کن
گر نمکش هست بخور نوش باد
ورنه ز یاد تو فراموش باد
[۳]
بنابراین، مقدمه نویسنده، علمى نیست و بیشتر ذوقى است، پس در آن، روش و اهداف و زمینههاى پیدایش کتاب و نیز زمان و مکان و مشخصات آن، بهصورت روشن تبیین نشده است.
مؤلف، پس از مقدمه زیبا و ادیبانه خویش، وارد اصل بحث شده است. مباحث او در این رساله، بیش از هر رساله دیگر وى، شامل ارزیابىهاى او درباره عقل و خرد آدمى است. در این رساله مىبینیم که عقل از طرف غربى قدس آمده و در وسط اقلیم چهارم که منسوب به حیوان است، رخت اقامت افکنده و همه را به ربقه طاعت و انقیاد خود کشیده است.
«عقل»، در تربیت اصحاب خویش، به سه شیوه متوسل مىشود: گاهى با آیات، احادیث و مظاهر شرعى که یادآور شیوه متشرعان است، به زدودن آلایش ادراکات ایشان مىپردازد و گاهى به روش مشائیان، آنها را متوجه تنزیه مىکند و زمانى به پیروى از اشراقیان، تقدیس را مد نظر قرار مىدهد. هرچند اینها راههاى متداول شناخت و شیوههاى مصونسازى آن از خطاست، اما از دیدگاه صائنالدین، کافى و وافى به مقصود نیست، لذا مىبینیم در این داستان دلانگیز، لشکر عشق را مىآراید تا مملکت عقل را فروگیرد و نقود معرفتش را به محک زند.
در آغاز، «نغمه» از سوى عشق، به دیار عقل گسیل مىشود تا ضمن شناسایى آن دیار، پیام عشق را مبنى بر انذار متمردان و دعوت به انقیاد، بدیشان ابلاغ کند. «خیال» از جانب عقل، مأمور پاسخگویى مىگردد. او ضمن ستایش از عقل که در واقع ستایش خردگرایان و حکما از آن است، استدلال مىکند که چون مقام خلیفه اللهى و نفخه الهى از آن شیخ عقل است، او لایق سجود است و گستاخى و بىحرمتى به آستانش روا نیست.
عشق، دیگر بار کلام را در ملابس کتابى، به سوى عقل مىفرستد و او با بیان سمبلیک، ضمن معرفى خود و قوم خود، به تفصیل از میراث نبوت و ختم ولایت سخن مىگوید که بدیشان سپرده شده است و عقل را پند مىدهد که از سر مخالفت برخیزد و به آستانبوسى عشق شتابد تا مورد قهر او واقع نشود. وزیر خیال به اشاره عقل پاسخ مىدهد که در مجلس عقل، علوم طبیعى و الهى و استدلالات دور از برهان و یقین ارزشى ندارد. اگر عشق بخواهد با علوم ادبى و خطابى و به تسلط و اجبار پیش آید، به مقابله برخواهیمخاست.
بار دیگر، «الهام»، از سوى عشق و «قوه نظرى»، از سوى عقل، به رسولى به سرزمین مقابل مىروند و گفتوگوهاى رمزى صورت مىگیرد. سرانجام عقل و اصحابش به استحکام قلاع که رمز طاعات، عبادات و تزهد است، مىپردازند و آماده نبرد مىشوند و عشق، لشکر معشوق را روانه مملکت عقل مىکند.
«حُسن»، دروازه نظر را و «نغمه»، سرحد صماخ را مىگیرد. جنگ پیش مىرود و «خیال» مقاومت مىکند. عقل درمىیابد که تاب مقاومت نیست، لکن امیدوار است که به نیروى زهد و صبر بر آنان غلبه یابد. سرانجام مقاومتها فرومىریزد. عقل با اصحاب مشورت مىکند. خیال، همچنان بر تقبیح اعمال پیروان عشق و پایدارى در برابر آنان اصرار مىورزد. «وهم»، معتقد است که پایدارى بیهوده است و به شکست مىانجامد و باید به استقبال لشکر عشق رفت. عقل، سخت مىرنجد و او را سرزنش مىکند و به خلوت خویش رفته، با «حدس» که از مقربان اوست، به مشورت مىپردازد. «حدس» مىگوید: چنین مىنماید که سلطنت عشق، بىتوفیق ربانى و تأیید الهى نیست.
ناگهان از سرحد صماخ، آوازه برمىآید که یکى از پیشروان قوشون نغمه، وهم را به نیرنگ و افسون جذب کرده و برده است. وهم از طرف عشق نواخته مىشود.
«وجد» و «درد»، مأمور حمله به سرحدات عقل مىشوند و اوضاع مملکت او را از هم مىپاشند. عقل چون لشکر خود را شکستخورده مىبیند، شمشیر و کفن در دست، به آستان عشق پناه مىبرد و عذر تقصیر مىخواهد. آفتاب طلعت معشوقى از برج خیال عاشق طالع مىگردد. عقل، معزول و قضاى جزئیات امور به وهم واگذار مىشود و همه اعیان و وجوه، در تحت حکم او درمىآیند. وهم، منصب و جاه مىیابد، لکن قواعد مملکت وجود عاشق، روزبهروز، به انحطاط مىرود و نظم امور از هم مىپاشد. «کرم»، مأمور مىشود که بر جرایم عقل قلم عفو کشد و بدو وزارت بخشد. عقل به رتق و فتق امور مىپردازد.
اهالى مملکت وجود عاشق، همگى در رضایت و شادى به سر مىبرند. «خیال»، «وهم»، «نظر»، «ذاکره»، «حس»، «بصر»، «سمع»، «لسان»، «شم» و «لمس»، هر یک به امور دلخواه خویش مىپردازند.
پس از چندى، میان قواى مختلف وجود عاشق، مناظره درمىگیرد. وهم، با عقل و قوه نظر و خیال درمىافتد و سامعه، با باصره به جدال برمىخیزد. هر یک از آنان در صدد اثبات فضل خویشند و دلایلى که مىآورند در حقیقت بیان مسائل و مباحث مطروحه در عرفان است که صورت تمثیلى یافته است.
چون بارگاه حضرت معشوقى آلوده به مناظرات و مجادلات مىشود، فرمان مىآید که فراشان عزت، گرد اکوان و تعینات را از بارگاه کبریا بروبند. درد، حزن و اشتیاق لشکر مىکشند و آتش در مملکت وجود عاشق و تعینات کونى او مىزنند و همگى را بر خاک خوارى مىنشانند تا موانع کمال انسانى از میان برداشته شود. پس از این فقر و فنا، همگى عنان اختیار به خدمت معشوق مىسپارند.
در آن میان، عقل که در گذشته نیز با تنزه و تقدس نسبتى داشت، از دیگران ممتاز مىشود و در خلوت معشوق راه مىیابد. وقتى که آوازه این امتیاز در عالم مىافتد، غمازى واشیان و ملامت لاحیان در میان مىآید و موجب ناز معشوقى و نیاز عاشقى مىگردد.
غیرت معشوقى، بقیهاى را که از وجود عاشق مانده است، غارت و بهکلى متلاشى مىسازد؛ در نتیجه، عاشق از درکات بُعد و غیبت، به درجات مقاربت و مخاطبت ترقى مىکند و معشوق، صبر و اصحابش را مانند قناعت، توکل، ورع، شکر و رضا، به یارى او مىفرستد.
عاشق در اثر سُکر توجه و خطاب معشوق، از مبادى آداب عدول مىکند و در مناظرات دلپذیرى که صورت مىگیرد، گاهى به شکر و زمانى به شکایت زبان مىگشاید تا آنکه معشوق به جور و عتاب و عاشقکشى برم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 