پاورپوینت کامل واقدی، محمد بن عمر ۶۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل واقدی، محمد بن عمر ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل واقدی، محمد بن عمر ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل واقدی، محمد بن عمر ۶۸ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ ولادت
۲ اساتید
۳ حرکت به عراق
۴ وفات واقدى
۵ کتابهاى واقدى
۶ دربار تشیّع واقدى
۷ وابستهها
ولادت
در سال یکصد و سى ه.ق.در اواخر خلافت مروان بن محمد در مدینه متولد شد. این مطلب را شاگرد و کاتب او ابن سعد در طبقات اظهار داشته است. صفدى و ابن تغرى بردى ولادت او را در سال ۱۲۹ دانستهاند.و ابوالفرج اصفهانى مىنویسد که مادر واقدى، دختر عیسى بن جعفر بن سائب خاثر است، و پدر این بانو، مردى ایرانى و از سرزمین فارس است.
واقدى از وابستگان بنى سهم است که یکى از خاندانهاى قبیل بنى اسلم شمرده مىشوند. این که ابن خلّکان، او را از وابستگان و خدمتکاران بنى هاشم دانسته است، صحیح نیست. مصادر کتب تذکره و رجال دربار آغاز زندگانى او مطلبى ندارد، ولى به نظر مىرسد که واقدى از سنین جوانى، بلکه نوجوانى، دربار کسب معلومات مربوط به سیره و جنگهاى پیامبر(ص)سخت کوشش مىکرده است.
ابن عساکر ضمن نقل قول مسیبى مىنویسد که:واقدى کنار ستونى در مسجد پیامبر مىنشست. از او پرسیدند چه مىخوانى؟ گفت: بخشهایى از مغازى. این خبر را خطیب بغدادى هم در تاریخ بغداد از سمتى نقل کرده است.
بیشتر مراجع، موضوع توجه واقدى به جمعآورى اخبار و احادیث و روایات مختلف مربوط به سیره را ذکر کرده و به کوشش او در این راه تصریح کردهاند.
ابن عساکر و خطیب بغدادى و ابن سید الناس از واقدى نقل مىکنند که مىگفت: به هر یک از فرزندان صحابه و شهدا و وابستگان آنها که مىرسیدم مىپرسیدم، آیا از کسى خبرى دربار چگونگى شهادت و محل مرگ خویشاوند خود شنیدهاى؟و چون خبر مىدادند، شخصا به جایى که گفته بود مىرفتم و محل را مشاهده مىکردم. چنانکه به منطق مریسیع رفتم و از نزدیک آنجا را مشاهده کردم و از هیچ جنگى آگاه نشدم مگر اینکه براى معاینه محل آن جنگ به آنجا رفتم.اخبارى شبیه به این خبر نقل شده است.
از جمله هارون فروى مىگوید: واقدى را در مکه دیدم که کوله پشتى سفرى دارد.گفتم: آهنگ کجا دارى؟ گفت:مىخواهم به حنین بروم که محل جنگ حنین را از نزدیک مشاهده کنم.
چیرگى واقدى در شناختن مواضع مختلف به آن درجه است که گفتهاند هنگامى که هارون الرشید و یحیى بن خالد برمکى در سفر حج خود به مدینه رسیدند، در جستجوى راهنمایى بودند که آنها را به محل گورهاى شهیدان و جایگاه جنگها راهنمایى کند، آنها را به واقدى حواله کردند و او همراه آن دو تمامى مواضع و گورها را نشان آنان داد. دیدار واقدى با یحیى بن خالد برمکى مای خیر و برکت براى واقدى شد. پیوند میان او و خاندان برمکى حتى پس از بدبختى خاندان برمکى هم ادامه داشت. جایزه ده هزار درهمى هارون الرشید را که به واقدى پرداخت شد، براى باز پرداخت وامهایى که بر او جمع شده بود و همچنین ازدواج بعضى از فرزندان بکار برد و در گشایش و آسودگى زندگى مىکرد.
هم مصادرى که شرح حال واقدى را نوشتهاند، تصریح کردهاند که با وجود گرفتاریهاى مادى که در تمام مدت زندگى دست به گریبان او بود، معذلک مردى بخشنده و بزرگوار و مشهور به سخا و بخشش بوده است.
اساتید
ابن جُریج (۱۵۰ق.)، محمد بن عِجلان (۱۴۸ق.)، مَعْمَر بن راشد (۱۵۳ق.)، ابراهیم بن سعد (۱۸۵ق.)، ابن ابیذِئْب (۱۵۹ق.)، سُفیان ثَوری (۱۶۱ق.)، عبدالرحمن بن عبدالعزیز (۱۶۲ق.)، عبدالحمید بن جعفر (۱۵۳ق.) و عبدالعزیز دراوَرْدی (۱۸۷ق.) شماری از شناخته شدهترین استادان و مشایخ واقدی هستند که او در مغازی، سیره، فتوحات و اختلافات حدیثی و فقهی، از آنان دانش فراگرفته است.
حرکت به عراق
واقدى در سال ۱۸۰ ه.ق.از مدینه به قصد عراق بیرون آمد. خطیب بغدادى از قول واقدى نقل مىکند که مىگفت: «در مدینه گندم مىفروختم، صد هزار درهم سرمایه مردم در دست من بود که با آن کار مىکردم و حق العمل برمىداشتم و آن سرمایه از دست رفت و آهنگ عراق کردم و پیش یحیى بن خالد برمکى آمدم». ابن سعد هم مىگوید: «واقدى به واسط اینکه وامدار شده بود به عراق رفت». چنین به نظر مىرسد که سبب اصلى مسافرت واقدى به عراق رغبت او به دیدار یحیى بن خالد برمکى است، زیرا در سفر حج همت والاى یحیى در وجود واقدى کششى نسبت به او ایجاد کرده بود و واقدى مىخواست براى تحقق بخشیدن به آرزوهاى مادى و معنوى خود در محیط راحت ترى قرار گیرد.در آن هنگام دریچههاى نور و امید در بغداد بود-مخصوصاً در دور هارون.
ابن سعد در جاى دیگر مطلبى مىنویسد که مؤید این نظریه است، مىگوید: «واقدى مىگفت: روزگار دندان بما نشان داد و همسرم ام عبداللّه به من اعتراض کرد و گفت چرا کوتاهى مىکنى؟وزیر خلیفه تو را مىشناسد و از تو خواسته است که پیش او بروى و او داراى مقام ارزنده است.این بود که از مدینه کوچیدم».
هنگامى که واقدى به بغداد رسید، متوجه شد که درباریان و خلیفه به ناحی رقّه در شام رفتهاند، این بود که مرکوب خود را به سوى شام به حرکت درآورد و در آنجا به ایشان پیوست. یحیى بن خالد برمکى با او برخوردى داشت که شایست مرتب بخشندگى و بزرگوارى ایشان بود. در زیر سای برامکه، از هر سوى خیر و نیکى به واقدى روى آورد، عطایاى ایشان به او منضمّ به عطایاى هارون و پسرش مأمون بود. واقدى مىگوید: «از خلیفه ششصد هزار درهم دریافت داشتم به طورى که پرداخت زکات بر من واجب شد».
ابن سعد نوشته است: «واقدى از رقّه شام به بغداد برگشت و همانجا مقیم شد تا اینکه مأمون از خراسان برگشت و او را قاضى منطق عسکر مهدى کرد، که در بخش شرقى بغداد است.
ابن خلّکان از قول ابن قتیبه نقل مىکند که واقدى به هنگام مرگ در بخش غربى بغداد قاضى بوده است. ولى هورووتس این گفتار را رد کرده و آن را مستند به اشتباه ابن خلّکان، در کیفیت معنى عبارت ابن قتیبه دانسته است، مىگوید: عبارت ابن قتیبه چنین است: «واقدى در سال ۲۰۷ درگذشت و محمد بن سماعه تمیمى بر او نماز گزارد و او قاضى منطق غربى بغداد بود.»-که در این جا منظور بیان سمت و منصب محمد بن سماعه است نه واقدى.
ظاهرا در اینکه واقدى هنگام مرگ قاضى ناحی شرقى بغداد بوده است شکى نیست، ولى پیش از آنکه مأمون او را به سمت قضاوت ناحی شرقى منصوب کند، در ناحی غربى سکونت داشته است و بسیارى از مصادر این موضوع را تصریح کردهاند. هنگامى که واقدى از جانب غربى بغداد به جانب شرقى آن مىکوچید کتابهایش را در یکصد و بیست بست سنگین حمل کرد.
یاقوت مىنویسد: «هارون الرشید سمت قضاوت منطق شرقى بغداد را به واقدى داده است، پیش از آنکه مأمون او را به منصب قضاوت عسکر مهدى منصوب کند.» و این به صواب نزدیکتر است، زیرا واقدى با هارون رابط صمیمى داشته است، و این امکان فراهم بوده است و دلیلى نداریم که بگوییم انتصاب او به قضاوت آن همه به تأخیر افتاده باشد که مأمون از خراسان برگردد. با وجود پیوند دوستى استوارى که میان واقدى و یحیى بن خالد و دیگر برمکیان بود، مأمون نه تنها همچنان سمت قضاوت به واقدى داد بلکه پس از نکبت و بدبختى برامکه، در بزرگداشت و رعایت حال واقدى کوتاهى نکرد و مناصب مهم دیگرى هم به او واگذار کرد.چنانکه در آن منصب از طرفدارى مأمون برخوردار بود.ابن حجر عسقلانى دربار واقدى مىگوید: «یکى از بزرگان علماى دربار و قاضى بغداد و عراق بوده است. سهمى هم ضمن بیان شرح حال اشعث بن هلال، که قاضى گرگان بوده است، مىنویسد:واقدى از بغداد او را به سمت قاضى گرگان منصوب ساخته است. در مدت چهار سال آخر عمر، واقدى سمت قضاء ناحی عسکر مهدى را داشته است.
واقدى با هم بخششها و پاداشهاى فراوانى که از طرف هارون و وزیرش یحیى بن خالد و فرزندش مأمون دریافت مىکرد، به هنگام مرگ چیزى نداشت-حتى کفن آمادهاى که او را کفن کنند و مأمون براى او کفن فرستاد. واقدى از مأمون تقاضا کرده بود تا وامهاى او را بپردازد و او پذیرفت و وام او را پرداخت کرد.
وفات واقدى
دربار تاریخ وفات او اختلافى دیده مىشود.ابن خلّکان، متذکر مىشود که واقدى در سال ۲۰۶ ه.ق.درگذشته است، و حال آنکه منابع دیگر از جمله ابن سعد در طبقات متذکر شدهاند که مرگ او در ذیحجه ۲۰۷ ه.ق.اتفاق افتاده است و خطیب بغدادى، با اسنادى از عبداللّه حضرمى روایت مىکند که واقدى در سال ۲۰۹ ه.ق.درگذشته است.
اگر قرار باشد یکى از این روایات را بر دیگر روایات ترجیح دهیم، از همه به صواب نزدیکتر روایت دوم است که ابن سعد شاگرد و کاتب واقدى و کسى که به زمان او نزدیکتر است، نقل کرده است. بعلاوه، ابن سعد شب وفات و روز دفن او را نام برده است و چنین مىنویسد: «واقدى شب سه شنبه، یازده شب گذشته از ذیحجه سال ۲۰۷ ه.ق، در گذشت و روز سهشنبه در گورستان خیزران به خاک سپرده شد و هفتاد و هشت ساله بود.» بعلاوه، این روایت در بیشتر منابع آمده است.
کتابهاى واقدى
واقدى در جمعآورى احادیث تلاش مىکرد چنانکه على بن المدینى روایت مىکند که او بیست هزار حدیث جمع کرده است. ابن سید الناس هم نقل مىکند که یحیى بن معین مىگفته است: «واقدى بیست هزار حدیث از پیامبر جمع کرده است که همگى تازگى داشته و قبلا ثبت نشدهاند و این به واسط همان مطلبى است که قبلا اشاره کردیم و گفتیم او از هم فرزندان صحابه و شهدا و وابستگان ایشان، از احوال گذشتگان مىپرسید و شخصا هم به محل جنگها و وقایع مراجعه مىکرد و از همگان سؤال مىکرد.»
ابن ندیم مىگوید: «دو نفر در خان واقدى شب و روز به نگارش و ثبت کتابها و مطالب او اشتغال داشتند و به هنگام مرگ ششصد بسته کتاب از او باقى ماند که براى حمل هر بسته احتیاج به دو مرد بود.»
بدیهى است که واقدى دربار عموم علوم اسلامى نظر داشته است ولى به طور خاص دربار تاریخ اسلام کار کرده است.ابراهیم حربى در این مورد مىگوید: «واقدى در امر تاریخ اسلام دانشمندترین مردم بوده و از دور جاهلیت چیزى نمىدانسته است.»
ابن سعد کاتب و شاگرد واقدى او را چنین وصف کرده است: «واقدى آگاه به مغازى، سیره، فتوح، اختلاف مردم دربار احادیث و احکام و اجتماع و هم آهنگى مردم در موضوعات بود.و این مطالب را در کتبى که نوشته و تفسیر کرده و آنها را استخراج کرده است، مىبینیم.»
ما کتابهاى او را همانطور که در الفهرست ابن ندیم آمده است،ذکر مىکنیم و بعد با منابع دیگر مقایسه و مطابقت کرده و موارد اختلاف را بازگو مىکنیم:
کتاب التاریخ و المغازى و المبعث.
کتاب اخبار مکه.
کتاب الطبقات.
کتاب فتوح الشّام.
کتاب فتوح العراق.
کتاب الجمل.
کتاب مقتل الحسین.
کتاب السیره.
کتاب ازواج النبى.
کتاب الردّه و الدّار.
کتاب حرب الاوس و الخزرج.
کتاب صفّین.
کتاب وفاه ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 