پاورپوینت کامل داستان بار یافتگان ۳۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل داستان بار یافتگان ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داستان بار یافتگان ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل داستان بار یافتگان ۳۴ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ ساختار
۲ گزارش محتوا
۳ وضعیت کتاب
۴ پانویس
۵ منابع مقاله

ساختار

کتاب با مقدمه سید على قاضى عسکر آغاز و مطالب در ضمن عناوین متعدد، بدون تبویب یا فصل‌بندى خاصى، به‌صورت روزشمار، ارائه شده است.

گزارش محتوا

در مقدمه، ضمن بیان خلاصه‌اى از شرح سفر نویسنده، به ویژگى‌هاى کتاب، اشاره شده است.[۱]

نویسنده در سال ۱۳۳۸ق۱۲۹۹/ش، پس از آنکه حدود پنج سال به دلیل وقوع جنگ بین‌المللى، راه‌هاى مکه مسدود بوده، تصمیم مى‌گیرد به حج مشرف شود، لذا نزد پدرش میر سید هدایت‌الله رفته و اجازه سفر مى‌خواهد. او خود در این‌باره مى‌نویسد: «به منزل خود آمدم، اتفاقاً خدایگانى آقاى والد تشریف آورده بودند. اجازه خواستم، مشاوره کردیم، فرمودند: ازآن‌جهت که پنج سال است به‌واسطه وقوع جنگ بین‌المللى، طرق مسافرت مکه مسدود بوده و خاصه انقلابات در ممالک منتزعه از عثمانى، از عراق و حجاز و شامات هنوز برطرف نشده، نمى‌توانم رأى موافقى بدهم، لکن ازاین‌جهت که سفر مکه معظمه کمتر دست مى‌دهد و فعلاً رفیق خوب مهیا و اسباب فراهم است، نمى‌توانم مانع شوم»[۲]

به دنبال این مذاکره و گفتگو سرانجام تصمیم را به استخاره موکول و نزد حجت‌الاسلام سید محمد تنکابنى در مدرسه «خان مروى» تهران استخاره مى‌کند و این آیه مى‌آید: «وَ مَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَه الْوُثْقَى وَ إِلَى اللّهِ عَاقِبَه الْأُمُورِ» [۳]پس از موافقت استخاره به منزل برادرخانم خود آیت‌الله سید احمد طالقانى که عازم سفر حج بودند، رفته، قرار مسافرت را با ایشان مى‌گذارد و سرانجام روز شنبه ۲۶ شعبان سال ۱۳۳۸ق، این مسافرت را آغاز مى‌کند و در نیمه رجب سال بعد به تهران بازمى‌گردد. این سفر نزدیک به ده ماه و نیم طول مى‌کشد و پر از خاطرات تلخ و شیرین است.[۴]

ایشان ابتدا از مسیر کرج، قزوین، نهاوند، همدان، کرمانشاه، کرِند، سرپل ذهاب و قصر شیرین، به عراق رفته و پس از زیارت مشاهد مشرفه در عراق، به بصره مى‌آید تا با کشتى به جده عزیمت کند؛ لیکن وقتى به شهر «عشّار» در نزدیکى بصره مى‌رسد و براى گرفتن بلیط اقدام مى‌کند، معلوم مى‌شود کشتى سیار مابین بصره و جده یکى بیشتر نیست و عده کافى مسافر گرفته است و باید بلیط کشتى مابین جده و کراچى گرفته، از آنجا با کشتى‌هاى دیگر به جده بروند[۵]

مشکلات و اخبار ناگوار و وحشتناکى که به ایشان و همراهانشان مى‌رسد، موجب مى‌شود تا برخى هم‌سفران از میانه راه به ایران بازگردند؛ زیرا از یک‌سو به دلیل جنگ بین‌الملل حدود پنج سال تمام راه‌هاى مکه مسدود گردیده و از سوى دیگر حجاز گرفتار جنگ‌هاى داخلى میان ترک‌ها و اعراب بوده است. در شهرهاى «موصل» و «کرکوک» عراق نیز مردم با انگلیسى‌ها مى‌جنگیدند و در شام هم قیام‌هاى مردمى بر ضد استعمار فرانسه آغاز گردیده بود[۶]

مؤلف خود مى‌نویسد: «ما از جمله کسانى بودیم که با استماع هرگونه اخبار وحشتناک، روى از مقصد خود برنگردانیدیم و دست از عزم راسخ خود نکشیدیم»[۷]

پس از رسیدن به کراچى، روز سیزدهم ذى‌القعده خبر مى‌رسد که ظرفیت کشتىِ عازم به جده، تکمیل شده و اگر کسانى مى‌خواهند به مکه بروند، باید هرچه سریع‌تر خود را از کراچى به بمبئى برسانند و از آنجا عازم مکه شوند. این خبر، اضطراب عجیبى در کاروانیان ایجاد مى‌کند و از سوى دیگر آزادى‌خواهان و استقلال‌طلبان هندوستان در شهر شورش کرده، شهر را به حال تعطیل درمى‌آورند[۸]

مؤلف در این زمینه مى‌نویسد: «شیخ عبدالقادر اعلام کرد که این هزار نفر که بلیط به آنها داده شده، عدد جمعیت معمولى کشتى همایون است، باقى‌ماندگان… باید به اوطان خود مراجعت کنند و کشتى دیگرى هم براى حرکت به جده نداریم! این بیان که با کمال خون‌سردى و لاقیدى و بى‌اهمیتى از طرف شیخ ادا شد، مثل یک صاعقه آسمانى بود که بر سر ما فرود آمد؛ کأنّه خون در عروق ما منجمد شد و از حرکت افتاد. ندانستیم دیگر چه بگوییم و چه بکنیم؟ و هرچند بعضى از مسافرین به عجز و لابه افتادند و بعضى از شدت غضب و اوقات‌تلخى، شیخ را مورد شماتت و بدگویى قرار دادند، لکن شیخ ابداً متأثر نشد و باز تکرار کرد که مسئله‌اى نیست! باقى‌مانده بروند به اوطان خود و سال آینده بیایند به مکه بروند»[۹]

نویسنده درعین‌حال دست از تلاش برنداشته، با راهنمایى فردى به نام حاج سید امین، نزد یکى از تجار شیعه در کراچى به نام حاج عبدالغنى رفته و همراه با او، نزد والىِ کراچى، که یک نفر انگلیسى است، مى‌روند. نویسنده با زبان فرانسه با او سخن گفته، پس از مدتى گفتگو، والىِ کراچى راضى مى‌شود ایشان و دو سه نفر از همراهانشان را به جده اعزام نماید؛ لیکن نویسنده قبول نکرده و مى‌گوید: «گفتم هیچ‌کدام راضى نیستند و تمناى اعزام تمام را مى‌نمایند». سرانجام به مسافرخانه بازمى‌گردد و درحالى‌که از رفتن به مکه مأیوس شده، به ساحت مقدس حضرت سیدالشّهدا(ع) و ائمه(ع)متوسل مى‌شود و با ضجه و ناله و گریه، مشغول خواندن حدیث کسا مى‌گردد[۱۰]

مؤلف مى‌نویسد: «درست در خاتمه روضه آقاى آقا سید احمد، جناب آقا میرزا محمدعلى طهرانى عینک‌چى، از در، درآ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.