پاورپوینت کامل خاطرات مدرسه ما ۵۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خاطرات مدرسه ما ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاطرات مدرسه ما ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خاطرات مدرسه ما ۵۱ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ سخن آغازین
۲ پیشگفتار
۳ درحاشیه
۴ بخشی از خاطرات دانش آموزان
۵ کلاس چهارم
۶ کلاس پنجم
۷ کلاس ششم
۸ خاطرات بی نام و نشان
۹ منابع مقاله
سخن آغازین
نگارنده در آغاز این کتاب چنین میگوید که؛ روزهای اول مهر در این اندیشه بودم چگونه میتوان از حمایتهای سنجیده فراوانی که مجتمع سما با مدیریت دکتر “مهدی دسینه” معاون محترم دانشگاه آزاد و رئیس مرکز فرهنگی و آموزشی سما بندرعباس، دارند سپاسگزاری شود. هر آنچه ژرف نگریستم چیزی پربارتر و سزاوارتر از نوشتن سپاسگزاری کتبی به ذهنم نیامد. از اینرو با گردآوری دیدگاه دانشآموزان و شاید خواست آنها همراه با چشمانداز روحی و روانی نوباوگان در این کتاب، آن را به مدیریت گرامی، تقدیم مینمایم چرا که به استقبال شعر فیاض (در آنندراج): ما گلبن نوباوه عشقیم و نباشد / جز ناله بلبل گل روی سبد ما… در این آرزو هستم تا با این کار از فرهیخته گرانسنگ دکتر مهدی دسینه به سهم خود قدردانی کرده و امیدوارم در آینده بتوانم بیشتر در خدمت گستره فرهنگی باشم.
پیشگفتار
نگارنده از ته دل این برگ سبز را به همهی دانش آموزان ایران زمین نیز پیشکش مینماید چرا که در سایه درس و تلاش این جوانان فردا، آینده علمی سرزمین ما ورق خواهد خورد. دانش آموزان امید علمی و سازندگان ایران فردا خواهند بود.
همچنین آرزو مینماید که فرزندانش – سپهر و سینا – با تلاش شبانهروزی برای تربیت صحیح آنان بیدریغ است نیز همراه با دیگر دانشآموزان سراسر ایران افتخارآفرین باشند و شاخههای ثمر بخش درخت تنومند و سترگ ایران فردا شوند. امید که بتوانیم با تلاش شبانهروزی همگی از دانشآموز و آموزگار جامعهای سالم و تهی از تنفر و مالامال از صمیمیت و دوستی برپا کنیم. تربیت نخبگان و آیندهسازان در گرو مسئولیتپذیری مادران، پدران و آموزگارانی خواهد بود که در سایهی تلاش، فرزندانی بالنده و پیشرو تربیت میکنند.
در امور پرورشی تلاش داشتهام با دانشآموزان به گونهی فرزندانم برخورد کنم. گاه با خنده و گاه بااخم مجبور بودهام آینده آنها را در نظر بگیرم و با آنها برخورد داشته باشم. من فن ایفای هنر شادی و اخم چهره را در تحصیل تئاتر نمایشی و از سوئی از تئاتر زندگی فرا گرفتهام و در کار پرورشی از آن بهره میگیرم. امید است این گلهای سرسبز، مرا ببخشایند و بدانند همه کوشش من با در نظر داشتن آیندهای تابناک برای آنان بوده است.
خاطرات دانش آموزان با تمام سادگی و بیآلایشی در بیان نوشتاری نه تنها برای خود آموزگار بلکه اگر به آنها ژرف نگریسته شود، در چشم انداز روان شناختی نیز شاید به کار اندیشمندان گستره دانش و پرورش این مرزوبوم واقع شود. باید به خود بیائیم ودر سایهی درس و برنامه امور پرورشی مدرسه، دانش آموزان را بیشتر با محیط زیست که دغدغه امروزین و آیندهی جهان و بهویژه سرزمین کوهستانی و کمآب خودمان است آشنا کنیم. برای رویدادهای ناگهانی از جمله زمین لرزه، سیل، توفان، آتش سوزی و خشک سالی به آنها، برای کاهش رنج ملی آموزش دهیم. در کنار درس و دانش از کودکی به این تصمیم گیرندگان کلان فردای این سرزمین کمک کنیم. با درخت کاری و آشنا کردن در صرفه جوئی آب و دوری از آزار پرندگان و حیوانات، با ترتیب اردو و برنامههای شادی آفرین، بازدید از موزهها، آشنائی با پیشینهی دودمانها و آثار باستانی به جای مانده از پیشینیان، همراه با راه انداختن مسابقات ورزشی و یاری گرفتن از روانکاوان ویژه، آنها را در تلاش و رقابت هایمفید به خودباوری برسانیم و بارور کنیم. در باغچهای به نام مدرسه، میتوان از لطافت روح این گلهای مرغزار ایران فردا مواظبت و در رشد و شکوفائی آنان تلاش نمود.
در ویراستاری خاطرات این جگر گوشهگان نوجوان و جوان به گونهای که خواندن نوشتار روان شود کار شده است تا کمتر دارای دست انداز باشد اما بیشترانعکاس حرف دل این دانش آموزان مد نظر بوده است نه ویراستاری ادبی نوشتار آنان.
آن چه نگارنده را وادار به این کار نمود خاطرات پر فراز و نشیب روزگار کودکیام بود که عفریت جنگ ابلهانه صدام حسین از خانه و کاشانه آوارهمان کرده بود. در این روزهای دم کرده و پرشرجی پس از جشن نوروز، در بندر عباس، جنوبیترین منطقه ایران هنگامی که در اندیشهی انجام یک فعالیت ماندگار بودم، به یاد یکی از آموزگاران دبستان افتادم. آن آموزگار آقای مرادی نام داشت. نمیدانم هم اکنون در کجای ایران و در چه سن و سالی هستند، اما آرزویم این است در هر کجا که هستند تندرست و شادکام باشند و دیگر این که آرزومندم این برگ سبز دانش آموز دیروز به گونهای به دست پر مهر ایشان برسد. تا در پندار خود از فاصلهی دور، درود فرستاده و بر دستان پر مهرشان بوسه بزنم. میخواهم به ایشان بگویم، شما تا همیشه در یاد و خاطر من و هم کلاسیها جا دارید و فراموش نمیکنم با چه وسواسی تلاش داشتید به ما دانش آموزان دبستان بیاموزید تا با اندیشه سازندگی در کارزار اجتماع کوشا باشیم. میخواهم بگویم که امروز و در این سن و سالی که از دانش شما توشه برگرفتم و به پیروی از رهنمودهای شما با نسل جدیدی دانش آموز و دانشجو سرکار دارم بغض بر گلویم پنجه در انداخته و اشک در چشمانم حلقه زده و میخواهم از شما انسان ارزشمند سپاسگزار باشم. هیچگاه از یادنمیبرم روزگار تلختر از زهر جنگ ابلهانه صدام حسین با کشورمان را، که مجبور شدیم با خانواده به نورآباد ممسنی کوچ کنیم و پندهای شما کلید گوشم شد و در سرمای زمستان به عنوان دانش آموزی جنگ زده، در چادر به همراه ایلات و عشایر درس خواندم. همیشه یاد آن روزها آویزهی خاطر من است و یاد و صفای شما نگین انگشتر روزهای نوجوانی من بوده است. بزرگواری شما هست و تا همیشه در کاکل خاطر این دانش آموز دیروز شماست که گفتهاند: “العلم فی الصغر کل نقش فی الحجر” (دانشی که از کودکی بیاموزی همچون نگارهای کنده شده بر سنگ است). آن روزگار به دلیل سن کم با خود میاندیشیدم چطور کودکی نازپرورده شهرستانی خواهد توانست در یک روستای دورافتاده و در سرمای شدید زمستان درس بخواند. اما راهی نبود. جنگ زده بودیم و میبایست تحمل کرد تا پوزه دشمن را برادران رزمجو به گل بمالند.
دوست دارم آموزگار پایهی دوم خودم را هم ببینم و با بوسهای گرم بر دستان پر مهرش سپاسگزار تلاش و زحمات ایشان باشم. چرا که در سایهی تلاش و با صمیمیت به گونهی یک پدر دلسوز، طعم حقیقت را به من چشاندند و به نقطهای در کنج کلاس خیره بودند و رو به من و دانش آموزان هم کلاسی با سخنانی گرم و دلنشین گفتند: “زندگی سردی و گرمی و بالا و پائین دارد اما کسانی که خود را برای مبارزه با ناملایمات آبدیده میکنند و در تلاش برای بهتر کردن آن هستند، پیروز کارزار زندگی خواهند بود و چه خوش گفت سخنوری که گفته است: “خاطرات را باید به یادها سپرد. شاید روزی بادی بوزد و بوی تلخ و شیرین آن را به مشام ما برساند. آن وقت است که یا اشک در چشمانمان حلقه میزند و یا از شوق و ذوق فراوان لبخندی کوچک گوشهی لبمان را به بالا میبرد و ما را در یاد آن روزها غوطهور میسازد”.
پس از آن کوچ غریب که جنگ مسبب آن بود و از آبادان شهر زیبا برکنده شدم، در کلاس درس آموزگاران پر توان و با سوادی به شاگردی نشستم و از همان روزهای نخست خود را مهیا کردم تااگر روزی آموزگار شدم همچون آموزگاران ارزشمند روزگار نوجوانی خود کمر همت ببندم و در تلاش برای تربیت آیندگانی باشم که سعادت و خوشبختی ملی ما در همه زمینهها در گرو باروری رشد فکری آنان است. بیشک جای آن دارد تا با افتخار بر قایق خاطرات بنشینم و بر امواج اقیانوس اندیشه آموزگاران زخمت کش دیروز خود توشهی فرا گرفته را در طبق اخلاص برای کودکان و نوجوانان امروز بگذارم. سرورانی از یاد نرفتنی چون آقای دریس در کلاس سوم ابتدایی، آقای موسوی کلاس چهارم ابتدایی، آقای کیانی کلاس پنجم ابتدایی و آموزگارانی که در مقطع راهنمایی افتخار شاگردی آنها ر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 