پاورپوینت کامل حبیب الله سالک کاشانی ۳۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حبیب الله سالک کاشانی ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حبیب الله سالک کاشانی ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل حبیب الله سالک کاشانی ۳۸ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ ولادت
۲ تحصیلات
۳ اساتید او
۴ تألیفات
۵ شعر و ادب او
۶ وفات
۷ وابسته‌ها

ولادت

حبیب‌الله شریف کاشانی در سال ۱۲۶۲ ق در شهر کاشان دیده به جهان گشود. والد ماجدش علامه کبیر فقیه بلا نظیر آیت‌اللّه مرحوم ملا على مدد ساوجى متوفى سنه ۱۲۷۰ هجرى در ساوه و مدفون در قم در جوار ابن بابویه ره و ملا مهدى نراقى ره است. والده ماجده‌اش علویه شریفه کریمه جلیله بنت علامه جلیل القدر مرحوم آقاى سید حسین کاشانى است.

تحصیلات

چون به سن پنج سالگى رسید، والد بزرگوارش به اصرار بزرگان اهل ساوه بدان بلد عزیمت جست لذا به سرپرستى مادرش و به تشویق مرحوم خلد مقام علامه کبیر آیت‌اللّه آقاى حاج سید حسین مجتهد کاشانى متوفى ۱۲۹۶ قمرى(جد امجد مرحوم علامه مجاهد و زعیم اعظم آیت‌اللّه آقاى حاج سید ابوالقاسم کاشانى متوفى شهر شوال ۱۳۸۱ قمرى) که از اکابر تلامذه مرحوم ملا على مدد مذکور بود به تحصیل علوم دینیه اشتغال یافت.

چون داراى هوش و ذوقى سرشار و فطانت و ذهنى حدید و همتى عالى بود در اندک زمانى فارغ التحصیل از نحو و صرف و لغت و منطق و معانى و بیان و غیره شد.

در نه سالگى والدش در ساوه به مرض وبا وفات یافت جنازه او را به شهر قم بردند و به طورى که ذکر شد در صحن مقبره ابن بابویه به خاک سپردند.

در سن چهارده سالگى از علما و مدرسین نامى کاشان بشمار رفته با این که فقها و مجتهدین بسیار در آن عصر در کاشان وجود داشتند آن جناب مشارا بالبنان بین الاقران گردید، تألیفات و تصنیفات ارزنده‌یى در آن وقت از خود نشان داد که موجب حیرت گردید.

براى تکمیل فقه و اصول و حلّ غوامض آنها نزد آیت‌اللّه آقاى حاج سید حسین سابق الذکر و آیت‌الله آقاى حاج میر سید محمد على کاشانى ابوالزوجه‌اش متوفى سنه ۱۲۹۴ قمرى که او نیز جامع بین معقول و منقول بود و از نوابغ عصر خود بشمار مى‌آمد تردّد فرمود تا این که مورد تصدیق اجتهاد و اجازه روایت از آنها شد. به این‌ها اکتفا نکرد بلکه براى ملاقات و ادراک محاضر دروس سایر اعلام و مراجع آن عصر به برخى از بلاد ایران بلکه به عتبات عالیات مسافرت فرمود و از ابحاث و دروس آنها استفاده نمود.

اساتید او

اسامى جمعى از آنها را در این وجیزه ذکر مى‌نماییم:

علامه محقق کبیر متخصص در بیشتر علوم حاج مولى محمد اندرمانى تهرانى
علامه فقیه اصولى حاج مولى ابوالقاسم معروف به کلانتر شاگرد شیخ انصارى
علامه بزرگ و فقیه متبحر شیخ محمد اصفهانى خواهر زاده صاحب فصول
علامه حکیم ریاضیدان سیّدعلى شرف‌الدین حسینى مرعشى معروف به سید اطباء متوفاى سال ۱۳۱۶. وى جد مرجع دینى جهان تشیع حضرت آیت‌اللّه سید شهاب‌الدین مرعشى نجفى قدس‌سره می‌باشد.
علامه محقق مولى عبدالهادى مدرس تهرانى صاحب «التعلیقه على القوانین»
حکیم متأله ربانى حاج مولى هادى سبزوارى

و چون اراده داشت در مسافرت به عتبات عالیات علاوه بر زیارات مشاهد مقدسه ادراک دروس و ابحاث اعلم و ازهد زمان یعنى آیت‌اللّه شیخ انصارى علیه رحمه البارى را فرموده باشد چون به کربلا رسید خبر فوت شیخ را شنید مدتى در کربلا اقامت جسته شبها به مجلس درس علاّمه کبیر محقق بلا نظیر مولى محمدحسین معروف به فاضل اردکانى حاضر شد سپس به نجف اشرف حرکت کرد با علما و فقهاى آنجا ملاقات کرده به کاشان مراجعت فرمود.

باز براى مرتبه دیگر به خیال تشرف محضر مقدّس مولاى جلیل سترگ عارف ربانى فقیه صمدانى مرحوم ملا زین‌العابدین گلپایگانى ملقب به حجت‌الاسلام به گلپایگان رهسپار شد و به ملاقات آن بزرگوار موفّق گردید به طورى که خود در کتاب لباب الالقاب مرقوم داشته‌اند مرحوم مولانا زین‌العابدین گلپایگانى اعلم و ازهد و اورع علماى عصر خویش بوده.

«و کان فقیرا قلیل المال مجتنبا عن معاشره ارباب القیل و القال.و قد کتب الیه بعد وفاه الشیخ المرتضى جماعه من اکابر تلامذته منهم الحاج المیرزا حسن الشیرازی و الحاج السید حسن الترک یلتمسون منه الذهاب من گلپایگان إلى النجف الرفیع الشأن لیستفیدوا من افاداته فلم ینجح سؤلهم معتذرا بانه شیخ کبیر لا یساعده الحال على القیل و القال و انه یحبّ فى آخر العمر الاعتزال».

خلاصه مرحوم آقاى ملا حبیب اللّه مدتى نزد آن بزرگوار در گلپایگان توقف فرموده و از او استفاده کرده و فوائد بى‌شمارى از علم و دانش و معارف ربانیه را از آن بحر موّاج فرا گرفت.

پس از آن به کاشان مراجعت فرموده به تدریس علوم و تألیف کتب و رسائل و ارشاد مردم اشتغال یافت و ریاست روحانیت و مرجعیت تامه و تقلید شهرستان کاشان و حوالى آن و بعضى از شهرستانهاى دیگر را حائز گشت. رجال علمى و دانشمندان از هر طرف براى استفاده و استفاضه از محضرش به جانبش رهسپار شدند. هر یک به اندازه استعداد خود از انواع و اقسام علوم حتى علوم غریبه و ریاضیات از آن بحر ذخّار بهره‌مند شدند و به مدارج عالیه کمال و اجتهاد نائل گردیدند و علما و مجتهدین بزرگ از اطراف بلاد حتى نجف اشرف از جنابش استجازه کردند.

تألیفات

آن جناب داراى تألیفات و تصنیفات رشیقه در علوم مختلفه و فنون متنوعه مى‌باشد که بالغ بر دویست جلد مى‌شود که اسامى ۱۳۴ جلد آن را در آخر کتاب لباب الالقاب ذکر فرموده.

و چون تاریخ تألیف کتاب لباب القاب ۱۳۱۹ قمرى است که بیست و یک سال قبل از وفات آن جناب مى‌شود تألیفات دیگرى پس از آن تاریخ هم داشته که تا حدود ۲۰۰ جلد مى رسد.

پاره‌اى از تألیفاتش قبل از بلوغ مى‌باشد مانند شرح قسمتى از مفاتیح مولانا فیض کاشانى و تفسیر سوره حمد و رساله‌اى در جفر و العشره الکامله فى التجوید و منظومه‌اى در اصول مشتمل بر بیشتر از یک هزار و دویست بیت و مصابیح الظلام و مصابیح الدجى و التذکره و حدیقه الجمل و حقائق النحو و الوجیزه و المنظومه این هفت جلد هر یک کتاب مستقلى است در نحو و ادبیات عرب.

و همچنین منظومه منیه الوصول فى الاصول. اینها تألیفاتى است که قبل از بلوغ تألیف فرموده است.

شعر و ادب او

ایشان داراى قریحه نقاده بوده در نظم عربى و فارسى اشعار بسیارى در سنین دوازده سیزده سالگى سروده داراى دیوان اشعاریست که مکرر به طبع رسیده براى نمونه مقدارى از آن را نقل مى‌کنیم:

یک شب در حق مرا گشودند

یک نور چه آفتاب دیدم

نورى که دلم حیات بخشید

پس پاک شدم ز بد رهیدم

آن نور که در درخت توحید

ظاهر شد و گفت من وحیدم

آن نور که جلوه خدا بود

نورى که به آن نهان پدیدم

نورى که محبت على بود

در سینه خویشتن بدیدم

گفتم که شناختم خدا را

بى‌شک به وصال حق رسیدم

ناگاه ز عالم مجرّد

این بانگ ز هاتفى شنیدم

چندان که خرابها دویدم

آن خانه خراب را ندید