پاورپوینت کامل بحر المعارف ۳۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بحر المعارف ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بحر المعارف ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل بحر المعارف ۳۹ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ ساختار
۲ گزارش محتوا
۳ پانویس
۴ منابع مقاله

ساختار

نویسنده، در این اثر کوشیده است که مطالبش را در حکمت‌هاى چهارگانه عملى تنظیم کند که بنا بر نظر خودش عبارت است از: ۱. تهذیب اخلاق ظاهر؛ ۲. پیرایش نفس از رذائل؛ ۳. آرایش درون به فضائل؛ ۴. نتیجه‌اى که نفس از اینها مى‌گیرد.[۲]ولى با کمال تأسف، مقصود خود را توضیح نداده و ساختار واضح و منظمى نیز براى آن بیان و اجرا نکرده و مطالب فراوانى را بدون انسجام در ۱۲۶ فصل و در سه جلد مفصل آورده و در نتیجه چگونگى و راز فصل‌بندى‌هاى کتاب روشن نشده است. این فصول به این صورت در جلدهاى سه‌گانه آمده است:

جلد یک: فصل‌هاى ۱ – ۴۵؛

جلد دو: فصل‌هاى ۴۶ – ۸۷؛

جلد سه: فصل‌هاى ۸۸ – ۱۲۶.

نثر فارسی مؤلف(ره)، در این کتاب، متین و درعین‌حال روان است، ولى عبارات عربى وى به آن پایه نیست.

گزارش محتوا

در مورد روش و محتواى این کتاب چند نکته گفتنى است:

این کتاب به‌صورت کلاسیک و منظم نگاشته نشده، ولى مطالب آن به هم مربوط بوده و مى‌توان گفت نظم کلى و اجمالى کتاب به سبک «مرصاد العباد» شیخ نجم‌الدین رازى است.[۳]؛
این کتاب بى‌شک یکى از آثار ارزنده، متقن و قابل اعتماد در عرفان اسلامى است، به‌ویژه آنکه مؤلف متبحر آن از رجال برجسته شیعى و شهید راه ولایت بوده است.[۴]؛
از ویژگى‌هاى این کتاب، نقل بسیارى از مصادر عرفانى است بدون ذکر نام و انتساب و احیانا با تلخیص و تصرف در عبارات که البته این کار با توجیه صحیح و معقول همراه است.[۵]؛
ویژگى دیگر این کتاب و به تعبیر شایسته‌تر هنر آن، جمع میان شرع، عقل، دین، عرفان و به اصطلاح پشتوانه آوردن براى مسائل حکمى و عرفانى از قرآن و سنت است که این کار اطلاعى وسیع و ذوقى سرشار مى‌طلبد که خوشبختانه مؤلف گران‌قدر(ره) از آن بهره‌مند بوده و به‌خوبى از عهده چنین کارى برآمده است.[۶]؛
مترجم در مورد پاره‌اى از موارد که نیازمند به نقد و بررسى بوده و یا احیانا با مشرب متعادل اسلامى شیعى سازگارى نداشته، نخست، بنا بر آن گذاشته که در پاورقى یادآورى کند و چند موردى هم در اوایل کتاب آورده شده، ولى سرانجام از این اقدام منصرف شده؛ زیرا از سویى انجام چنین توضیح و تبیینى در پاورقى مشکل است و از سویى دیگر با توجه به اینکه مطالب مزبور بر اساس نوعى تفکر و بینش استوار است، لذا مى‌بایست که به نقد آن روش پرداخت نه نقد موارد جزئى و شخصى، که این کار در مقدمه یا پاورقى میسر نبود و انگیزه‌اى هم بر آن وجود نداشت؛ زیرا اساس این تفکرات معلوم و نقد و بررسى آنها نیز بیش و کم در کتب مربوطه صورت گرفته است، از جمله مرحوم فیض کاشانى در کتاب «المحجه البیضاء» به این مهم اقدام کرده است و نظر ناشر و مصحح و مترجم آن تنها این بود که کتاب حاضر که یک متن وزین عرفانى است، چاپ شود و در دسترس علاقه‌مندان قرار گیرد با این اعتماد که خوانندگان این‌گونه کتاب‌ها به عیوب و نقایص آنها نیز آگاهند، ولى مواردى که از نظر فنى نیازمند توضیح بوده، در پاورقى تذکر داده شده است.[۷]

بحر المعارف، هرچند مفصل و حاوى نکات دقیقى از مباحث عرفان عملى و نظرى است، ولى با نظر به آنکه کتاب مذکور چندان منظم نیست و ساختار منسجمى ندارد، به شمارى از مباحث جالب و سودمند آن از منظر عرفانى اشاره مى‌شود:

عشق مجازى، در صورتى صدق مى‌کند که روح نسبت به روحى دیگر محبت داشته باشد؛ نه آنکه نفس به نفسى دیگر محبت بورزد، مانند محبت حیوانات به خاطر لذت و شهوت… چه، عشق حقیقى مربوط به نفوس پاک است که براى خدا و در راه خدا باشد و بسا به مجرد صدق و نیّتشان که از حرام‌هاى الهى خالص و پالوده است، پیدا مى‌شود؛ ازاین‌رو، دست به مقاماتى یافته‌اند و دیگران قابل قیاس با آنان نیستند.[۸]
وحدت وجودى که بعضى از اهل ذکر به آن رفته‌اند پس معنى آن، چنین است که واجب‌الوجود موجود است به وجود اصلى حقیقى و غیر او موجود به وجود غیر اصلى، بلکه رابطى انتسابى و در این باب، در کتب خود تمثیلات آورده و گفته‌اند که حق تعالى خود نماینده خود است، مانند آفتاب و نور آن، که نور آفتاب نماینده آفتاب است و نمایندگى همه از خداست، همچنان‌که نمایندگى ذرات به نور آفتاب است و در هنگام ظهر، اگر بنده را نماینده منظور است، نمود ذرات از نظرش مخفى است و اگر غیر نماینده منظور است، البته نماینده اشیا اشیا را بیند نه به ظهور اشیا و این مقام توحید صرف است و بعضى از بزرگان در این نظر گفته‌اند که: لا موجود إلا اللّه. اى عزیز! توحید صرف در دید و دانش درنیاید؛ چه، هرچه در دید و دانش درآید مقیّد است و از صرافت اطلاق، متنزل. مطلق آن است که از جمیع قیود، منزّه و مبرا باشد، پس وراى این دیده و دانش باید جست. این معامله، وراى طور نظر عقل است؛ چه، عقل ماوراى دید و دانش را محال مى‌داند.[۹]
علومى که مربوط به احوال و وجدها و تجلیات و ظهورات است، به افعال و صفات [خداوند] تعلّق دارد و مردم پندارند که علوم و معارف همان‌ها است، ولى علوم اینان نسبت به علومى که متعلق به ذات و اصل است، به‌منزله سایه و پوست است و لبّ و حقیقت، بهره کسانى است که به اصل و مرتبه غیب دست یافته‌اند.[۱۰]
انسان کامل، مظهر اسماء و صفات الهى است… مجموع اسماء اللّه و صفات اللّه، مرکز و مقام ظهور آنها وجود انسان کامل است، همچنان‌که روح تا در وجود خود به بدن تعلّق نگیرد، هیچ اعمال از او در وجود و ظهور نیاید و بعد از تعلّق، همه خواص از او در وجود و ظهور آید، پس همچنین جمله اسماء و صفات الهى چون در عالم غیب الغیوب بالقوّه‌اند، هیچ اثرى از آنها به وجود نیاید، پس چون تعلّق به وجود انسانى یابند، هر صفت، به‌قدر توجه خاطر، خواص او به وجود آید… هرچند که همه ذرات موجودات به قبضه قدرت اللّه تعالى است، اما هر ظهورى را مرکزى مى‌باید و مرکز جمله ظهورات، دل انسان کامل است که جمله صفات حضرت [الهى] را ظهور، به‌واسطه دل انسان کامل است و لذا ورد فی